مقالات
حوزه های تخصصی:
توجه به پایداری های زیست محیطی یکی از مسائلی است که در دوران حاضر بایستی بشدت مورد توجه قرار گیرد چرا که پایداریزیستمحیطی،توانعرصه هایروستاییرادربرابرآشفتگی هایمتعدد بالا می برد. اما متاسفانهعوامل بسیاری سبب تهدید توسعه پایدار در نواحی روستایی می شود. یکی از این عوامل فاضلاب های رها شده ی شهری به زمین های کشاورزی و حریم روستاها می باشد که زمینه تخریب روستا را فراهم آورده و در پی آن موجب ایجاد و گسترش ناپایداری های اجتماعی برای مناطق روستایی گشته است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثرات فاضلاب های رها شده شهری بر ناپایداری اجتماعی منطقه ساوجبلاغ می باشد، بدین منظور نمونه ای از اثرات ناپایداری در محیط های اجتماعی وروستاها از جمله (بوینامطبوع فاضلاب، تهدید سلامتی محیط، ایجاد بیماری های عفونی افزایش مهاجرت از این روستاها به سایر مکان ها و...) بررسی شدو سپس اثرات فاضلاب های رها شده شهری بر شاخص های کمی و کیفی محیط های اجتماعی روستا به وسیله آزمونMann-Whitney در نرم افزارSPSSمورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که بین خانوارهای تحت تاثیر و خانوارهای بدون تاثیر فاضلاب در ناپایداری اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین برای بدست آوردن سطح پایداری و ناپایداری اجتماعی روستاهای محدوده مورد مطالعه از مدل موریس استفاده شد. نتایج حاصل از این مدل نشان داد که در ابعاد اجتماعی، روستای مهدی آباد با 83/0 بالاترین سطح ناپایداری و روستای قوچ حصار با 20/0 پایین ترین سطح ناپایداری را برخوردار است
مکانی ابی بهینه توسعه فیزیکی شهر مراغه با تاکید بر پایداری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش افقی و بی برنامه شهرها با افزایش جمعیت و رشد روزافزون شهرنشینی منجر به، کمبود زمین، تغییر اراضی مجاور به ساخت وسازهای شهری و ایجاد زاغه هایی در نواحی پرشیب شده است. استفاده غیراصولی و بدون برنامه از زمین و تغییر کاربری ها بدون توجه به ظرفیت های محیطی موجب از بین رفتن تعادل و توازن محیط زیست شهرها گردیده است و توسعه پایدار شهری را دچار چالش نموده است. پژوهش حاضر جهت مدیریت و برنامه ریزی رشد شهر و کاهش اثرات نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، به مکانیابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر مراغه پرداخته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی باهدف کاربردی می باشد. پژوهش حاضر ضمن بررسی و تحلیل تنگناهای محیطی و انسانی در جهت رشد فیزیکی شهر مراغه، با استفاده از روش AHP و GIS درصدد یافتن پهنه های بهینه به منظور توسعه فیزیکی آتی شهر مراغه است. شاخص های مؤثر در توسعه فیزیکی با استفاده از روش محاسباتی AHPکه توسط کارشناسان خبره امتیازدهی شده بودند مورد تحلیل قرار گرفت، وزن معیارها حاصل ازExpert Choice در لایه های مؤثر در توسعه فیزیکی شهر اعمال شد، درنهایت با تلفیق لایه های در محیط GIS نقشه جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد شهر مراغه در توسعه فیزیکی خود از هیچ گونه الگویی تبعیت نکرده است این شهر به دلیل محصور بودن در بین ارتفاعات بلند، باغات درجه یک، رودخانه صوفی چای، راه آهن، اراضی نظامی، گسترش حاشیه نشینی در پیرامون خود و همچنین حالت گودی بودن شهر و مشکل دفع آب های سطحی، تنها دو گزینه بعنوان جهات مناسب توسعه فیزیکی پیش رو دارد؛ یکی در قسمت مرکزی شهر که دارای زمین های خالی با بافت های روستایی پراکنده است و دیگری اراضی نیمه هموار و تپه ماهوری واقع در غرب و جنوب غربی شهر می باشد.
تعیین حریم توسعه نوار ساحلی خزر با استفاده از داده های ژئومورفولوژیک و تغییرات تراز سطح آب دریا. مطالعه موردی: خط ساحلی بابل رود تا تالار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حریم خط ساحلی دریای خزر با توجه به قانون اراضی مستحدث و ساحلی60 متر در نظر گرفته شده است که با توجه به رویدادهای سال های اخیر مشخص شده است که استاندارد نیست و برای بهره برداری از محدوده نوار ساحلی مشکلاتی را به همراه خواهد داشت. زیرا این حریم صرفاً بر مبنای آخرین نقطه پیش آمدگی آب دریا در سال1343در نظر گرفته شده است. درصورتی که سطح دریای خزر از نظر زمانی و دامنه تراز به طور نامشخصی در حال پیشروی و پس روی است. علاوه بر تغییرات سطح آب دریا، شیب و ارتفاع نوار خط ساحلی نیز متغیر بوده و باعث تفاوت در میزان پیشروی دریا در مناطق مختلف ساحلی می گردد. این عوامل در تعیین حریم مورد اشاره به طور کامل نادیده انگاشته شده است. در این پژوهش خط ساحلی دریای خزر از بابل رود تا رود تالار به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف، تعیین حریم توسعه فعالیت های انسانی با استفاده از پارامتر های شیب و ارتفاع و همچنین تغییرات سطح دریا در یک دوره 82 ساله و لزوم بازنگری در تعیین حریم در این منطقه بوده است. برای تعیین حریم از روش پرسشگری شرطی در نرم افزارArcGIS9.3 استفاده شده است. داده ها با توجه به ارتفاع خط ساحلی که از مدل ارتفاعی رقومی منطقه بدست آمده است و همچنین تراز سطح دریای خزر در روش مذکور تجزیه و تحلیل شده و حریم ساحلی بر روی نقشه به دست آمده است. در نهایت با تعیین دوره بازگشت های 30 ، 50 و 82 ساله برای داده های ارتفاعی سطح آب دریا، حریم مناطق در معرض مخاطره نیز برای خط ساحلی تعیین شده است. در این پژوهش نشان داده شده است که به طور قطع نمی توان دوره یک ساله را مبنای حد تغییرات و حداکثر پیش روی دریا قرار داد. از این رو داده ها ژئومورفولوژیکی که تاثیر گذار بر تعیین حریم می باشند در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته اند که نتایج قابل قبول و به واقعیت نزدیکتری به دست داده اند. این شیوه همچنین، مشکلات پیشین را در اهداف مدیریت خط ساحلی بر طرف خواهد نمود
تحلیل ادراک محیطی جوانان از اکو توریسم. مورد مطالعه :دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان میاندورود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از گونه های قابل توجه در صنعت گردشگری، اکوتوریسم است.. مقایسه رشد صنعت گردشگری جهان سالانه (حدود 4 درصد) با رشد اکوتوریستم (حدود 30 درصدی) نشانه اهمیت روز افزون آن می باشد . برخی از پژوهشگران بر این باور هستند که در رونق این گونه از فعالیت بین ادراک جوامع محلی و محیط(پدیداری، زمینه ساز و شخصی) روابط متقابلی وجود دارد. برای آزمون این ایده ، شهرستان میاندرود از استان مازندران با توجه به ویژگی های محیطی و گروه های سنی جوان ( دانش آموزان متوسطه) به عنوان میزبان و یا متولی های آینده که در جذب گردشگر بیشتر با تاکید بر احترام به جامعه محلی و محیط زیست خواهند داشت انتخاب شده است. البته به دلیل گستردگی جامعه آماری( 1875 نفر)، بر اساس فرمول کوکران تنها 275 نفر از دانش آموزان متوسطه به صورت تصادفی در رشته های مختلف به عنوان نمونه آماری برگزیده شد و پس از تایید روایی و پایایی پرسشنامه داده های مورد نیاز جمع آوری و از طریق تی تک نمونه ایی، تی مستقل ،رگرسیون خطی و ضریب همبستگی فی تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.نتایج آزمون نشان داد: 1-دانش آموزان متوسطه شهرستان میاندرود در ک بالایی از اکوتوریسم دارند اما درک آنان در ابعاد مختلف یکسان نیست. درک آنان از مولفه های زیستی نسبت به مولفه های اقتصادی و اجتماعی – فرهنگی پایین است. 2- محیط پدیداری در ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم موثر است .لیکن نوع مدرسه بیش از سایر متغیر ها تاثیر گذار است 3-بین محیط زمینه ساز و ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه وجود دارد. اما شغل سرپرست خانوار بیش از سایر متغییر ها با ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه دارد. 4- بین محیط شخصی و ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه وجود دارد. اما تجربه سفر بیش از سایر متغیر ها با ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه دارد. کلید واژه:گردشگری، اکو توریسم، ادراک محیطی، دانش آموزان متوسطه ، شهرستان میاندرود
تبیین نقش رهیافت های توزیع فضایی نیروهای وظیفه عمومی بر ارتقای انسجام ملی مبتنی بر رویکرد آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی ایران و تنوع قومی و مذهبی در کشور، ضرورت ارتقای انسجام ملی مسجل می شود. هدف آمایش سرزمین نیز توزیع بهینه نیروی انسانی و فعالیت-ها در فضای جغرافیایی سرزمین به منظور دستیابی به توسعه پایدار می باشد. از این رو، در پژوهش حاضر آمایش دفاعی نیروهای وظیفه عمومی در سطح کشور با توجه به دو رویکرد توزیع در پهنه سرزمین یا کمترین فاصله جغرافیایی و تأثیر این دو رویکرد بر ارتقای انسجام ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی است. در گام اول، با انجام مصاحبه با خبرگان، کارکردهای سیاسی-امنیتی و اجتماعی-فرهنگی دوره نظام وظیفه و تأثیر آنها بر انسجام ملی شناسایی شدند، و در گام دوم، با استفاده از روش تحقیق کمی، تأثیر دو رویکرد توزیع سربازان (توزیع در پهنه سرزمین و کمترین فاصله جغرافیایی) بر انسجام ملی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج تحقیق، اگر چه رویکرد کمترین فاصله جغرافیایی از جنبه اقتصادی و اجتماعی منافع کوتاه مدتی به همراه دارد، اما از جنبه سیاسی تأثیر منفی بر انسجام ملی می گذارد و نسبت به رویکرد پراکندگی در پهنه سرزمین نمی تواند منافع بلندمدت ملی را در راستای ارتقای انسجام ملی تأمین نماید.
سنجش و ارزیابی پایداری سکونتگاه های شهری. مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی پایدار سکونتگاه های شهری دارای ابعاد گسترده بوده که وابسته به شرایط مکانی و زمانی می باشد و جهت شناخت آن نیاز به بررسی و ارزیابی شاخص های پایداری از ابعاد گوناگون اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است. این پژوهش نیز با هدف سنجش و ارزیابی شاخص های توسعه ی پایدار به روش توصیفی - تحلیلی و کمی در سکونتگاه های شهری استان اردبیل صورت گرفته است. بدین منظور داده های مورد نیاز از طریق سالنامه ی آماری سال 1390 و همچنین آمارها و گزارش های ادارات و نهادهای مختلف جمع آوری شده است. سپس با استفاده از مدل بارومتر پایداری اقدام به سنجش و ارزیابی پایداری سکونتگاه های شهری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در شهرستان های استان اردبیل گردیده است. نتایج حاصل از پیاده سازی مدل بارومتریک نشان می دهد که میزان پایداری شهرستان اردبیل به عنوان مرکز استان از نظر شاخص های پایداری اجتماعی (79/0) و شاخص های پایداری اقتصادی (71/0) با اختلاف زیادی نسبت به دیگر شهرستان های استان در وضعیت پایداری بالقوه قرار گرفته است. دیگر شهرستان های استان نیز با اختلاف زیادی نسبت به مرکز استان در وضعیت ناپایداری و ناپایداری بالقوه قرار دارند. از نظر شاخص های زیست محیطی نیز به ترتیب شهرستان های بیله سوار (68/0)، مشگین شهر (58/0)، پارس آباد (54/0) در اولویت های اول تا سوم قرار گرفته و شهرستان اردبیل (41/0) در اولویت چهارم قرار گرفته است. در کل استان اردبیل از نظر میانگین کل رفاه انسانی و رفاه اکوسیستم با امتیاز (35/0) در سطح بسیار پایینی قرار دارد. بنابراین با توجه به شرایط پایداری سکونتگاه های استان اردبیل می توان نتیجه گرفت که سطح پایداری در این استان از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و نیاز به برنامه ریزی با در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت هر منطقه دارد.
بررسی نقش ظرفیت سازی اجتماعی بر میزان مشارکت روستاییان در فعالیت های عمرانی. مطالعه موردی: شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت بدون شک عامل اساسی در فرآیند دست یابی به توسعه همه جانبه است؛ اما تمرکز به شیوه های مدیریتی سنتی سبب گردیده تا به اهمیت ظرفیت ها و توانمندی های اجتماعی ساکنان روستاها در زمینه ی مدیریت توسعه روستاییی توجه جدی نشده و این کار ضمن اینکه موفقیت برنامه ها را با چالش های جدی مواجه ساخته است، در عین حال مانع از شکل-گیری زمینه های لازم برای استفاده از قابلیت ها و توانایی های روستائیان به عنوان ذینفعان اصلی برنامه های توسعه گردد. لذا با توجه به اهمیت موضوع مشارکت و ضرورت استفاده از ظرفیت های موجود در بطن جامعه ی روستایی، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش ظرفیت سازی اجتماعی بر میزان مشارکت روستائیان شهرستان بناب در فعالیت های عمرانی بوده که با استفاده از تحلیل های آماری و مدل تاپسیس صورت گرفته است؛ بنابراین نوع تحقیق کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش 49901 نفر ساکن در 29 روستای شهرستان بناب بوده که با استفاده از فرمول کوکران از این تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه در بین آنان به دست آمده است. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظر اساتید دانشگاه محقق اردبیلی و کارشناسان اجرایی به دست آمده و ضریب پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از فرمول کوکران 92/0 محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که در بین همه ی متغیرهای هشت گانه ظرفیت سازی اجتماعی که در این پژوهش در قالب هشت فرضیه مورد بررسی قرار گرفته اند، با میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (000/0). همچنین تحلیل داده ها در آزمون رگرسیونی چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای مربوط به ظرفیت سازی اجتماعی توانایی تبیین 304/0 Adj. R2= در زمینه میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی را دارند. در نهایت نتایج حاصل از پیاده سازی مدل تاپسیس بیانگر آن است که 62/29 درصد از کل روستاهای شهرستان بناب به لحاظ میزان برخورداری از متغیرهای ظرفیت سازی اجتماعی در وضعیت بسیار مناسب، 22/22 درصد روستاها در وضعیت مناسب، 11/11 درصد روستا در وضعیت نیمه مناسب قرار گرفته اند و مابقی روستاها (03/37 درصد) نیز در وضعیت نامناسب و بسیار نامناسب قرار دارند.
سنجش و ارزیابی میزان پایداری اجتماعی در کلان شهر مشهد، با تاکید بر پنج محله مورد مطالعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ابعاد اجتماعی توسعه به دلیل فراهم سازی زمینه های پیشرفت در سایر ابعاد توسعه پایدار، دارای اهمیت ویژه ای است. براین اساس در این پژوهش به بررسی و سنجش میزان پایداری اجتماعی در شهر مشهد پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، عوامل و پارامتر های موثر بر پایداری اجتماعی در 5 مفهوم و 14 شاخص تعیین و تعریف عملیاتی شدند. سپس پنج محله براساس ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به روش نمونه گیری تصادفی از سطح شهر مشهد انتخاب، و با استفاده از ابزار پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از 323 خانوار ساکن در محلات نمونه جمع آوری شد، در مرحله بعد با تلفیق هر گویه در شاخص مربوطه و مجدد با ترکیب شاخص های هر مولفه با یکدیگر در محیط نرم افزاری SPSS ، ماتریس اولیه تصمیم گیری تشکیل گردید. سپس ضمن تعیین وزن مولفه های پایداری اجتماعی با بهره گیری از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، از طریق روش الکتره وضعیت محلات مورد مطالعه از نظر مولفه های پایداری اجتماعی مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که محلات مورد مطالعه دارای سطوح متفاوتی از نظر پایداری اجتماعی هستند، به طوری که براساس نتایج محله جاهد شهر و سرافرازان در جایگاه اول و دوم از نظر پایداری اجتماعی، محله جانبازان و بهشتی در جایگاه سوم و محله نیزه در جایگاه چهارم از نظر پایداری اجتماعی قرار دارند.
ارزیابی عملکرد دهیاران در فرایند توسعه پایدار روستایی از دیدگاه روستائیان. مورد مطالعه: بخش طرقبه شهرستان بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهیاری به عنوان بازوی اجرایی دولت نقش مهمی در اجرا، نظارت و سازماندهی برنامه های توسعه در راستای دستیابی به سطحی مطلوب از توسعه پایدار روستایی دارد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش دهیار در فرایند توسعه پایدار روستایی صورت پذیرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش های کتابخانه ای و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق سرپرستان 251 خانوار روستایی در 10 روستای دارای دهیاری در بخش طرقبه شهرستان بینالود است. به منظور ارزیابی عملکرد دهیار در توسعه پایدار روستایی از 49 شاخص در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی منطبق بر 48 بند وظیفه محوله به دهیار استفاده شد. طیف مورد سنجش در پرسشنامه لیکرت بوده است. پس از ورود اطلاعات به نرم افزارSPSS، با استفاده از آزمون های مختلف آماری به تحلیل اطلاعات مبادرت گردید. آلفای کرونباخ برای 49 شاخص برابر 089 به دست آمد که نشان دهنده پایایی قابل قبول پرسشنامه تحقیق است. آزمون فرضیات با استفاده از تی استیودنت تک نمونه ای و تحلیل خوشه ای انجام شد. نتایج آزمون تی نشان می دهد که عملکرد دهیاران در هر سه بعد توسعه پایدار پائین تر از سطح متوسط ارزیابی شده است. همچنین میانگین عملکرد دهیار در توسعه پایدار روستایی 1.93 به دست آمده که در حد ضعیف ارزیابی شده است. با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل: بازنگری در وظایف دهیاری ها، ارائه گزارش و اطلاع رسانی به روستاییان، تشکیل گروه های مختلف محلی، اجرای طرح های درآمدزا، افزایش آگاهی اجتماعات روستایی و غیره پیشنهاد شده است. کلیدواژه ها: دهیاران ، توسعه پایدار روستایی، بخش طرقبه، شهرستان بینالود، ارزیابی عملکرد
واکاوی رفتار و تغییرات بسامد رخداد امواج گرمایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی موج های گرمایی شهر اهواز است. بدین منظور داده های دمای بیشینه روزانه ایستگاه اهواز در سال های 1386-1340 (17166 روز) فراهم گردید. ابتدا بر اساس ماتریس استاندارد شده داده ها و به کمک نمایه فومیاکی، ماتریس انحراف دمای بهنجار شده دمای اهواز (NTD) تهیه گردید. برای شناسایی موج های گرمایی با استفاده از برنامه نویسی در محیط متلب روزهایی را که گرما دست کم 3 روز تداوم داشته و دمای آن 2+ انحراف معیار بالاتر از میانگین (NTD) بود، به عنوان موج گرما تعریف شد. بدین ترتیب 87 موج 3 تا 14 روزه شناسایی و دسته بندی گردید در نهایت، تداوم امواج گرمایی شهر اهواز بر اساس قوانین احتمالی به صورت فرایندهای تصادفی و با استفاده از تکنیک زنجیره مارکوف مورد تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان داد که اموج گرمایی کوتاه مدت بسامد رخداد بیشتری داشته با افزایش طول تداوم های امواج گرمایی، رخدادها کاهش می یابد. بیشترین بسامد امواج گرمایی، ابتدای زمستان و ابتدای پائیز بوده است. علاوه بر این بالاترین تداوم ها مربوط به فصل زمستان می باشد. میانگین تعداد روزهای امواج گرمایی اهواز 9 روز بوده بالاترین تعداد روزهای امواج گرما با 38 روز در سال 1377 دیده شده است. نتایج حاصل از ماتریس احتمال تغییر وضعیت بر اساس روش درستنمایی بیشینه، با توان های مکرر احتمال پایا هر یک از دو حالت وجود موج گرما – عدم وجود موج گرما نشان داد که فصل زمستان بیشترین احتمال وقوع امواج گرمایی را دارد. نتایج واکاوی دوره بازگشت امواج گرمایی با تداوم 3 تا 14 روز نیز نشان داد فصل زمستان و فصل تابستان به ترتیب کوتاه ترین و طولانی ترین دوره بازگشت را داشته اند.
بررسی توسعه کالبدی- فضایی شهرهای ساحلی با تأکید بر توسعه پایدار. مطالعه موردی: شهر بندر ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی کالبدی فضایی روندی متحول برای پاسخگویی به نیازها و خواست های شهروندان است که در برگیرنده فضاهای کالبدی جهت کارکردها و فعالیتهای نوین می باشد. هدف این پژوهش از یک سو بررسی روند توسعه ی کالبدی فضایی شهر بندرترکمن در ادوار مختلف و از دیگر سو بررسی رابطه ی بین ظرفیت های محیطی ساحل با میزان توسعه ی کالبدی فضایی شهر می باشد. به منظور دستیابی به هدف مذکور از دو روش تحلیل مکانی جهت بررسی روند توسعه و نیز روش پیمایشی استفاده گردید. جامعه ی آماری این تحقیق شهروندان و مسئولان و کارشناسان بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران 250 نفر تعیین شده و نمونه ها نیز به صورت تصادفی ساده انتخاب شده-اند. در همین راستا در گام نخست؛ ابتدا به بررسی روند توسعه ی شهر در ادوار مختلف زمانی با استفاده از نقشه های تهیه شده، سپس به بررسی رابطه ی بین میزان سرانه و تراکم جمعیت و همچنین به تحلیل شکل و چگونگی توسعه ی شهر با استفاده از مدل کمی آنتروپی پرداخته شد که نتایج حاصل از این تکنیک نشان می دهد؛ در بخش تحلیل مکانی، توسعه ی کالبدی فضایی شهر طی دوره های مختلف زمانی از گسترش موزون و برنامه ریزی شده برخوردار نبوده و رشد شهری بی قواره (اسپرال) بوده است و علت آن را می توان در مهاجرت بی رویه روستاییان به شهر پس از یکجانشین کردن ترکنمن ها جستجو نمود. در گام بعدی با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی، نقش ظرفیت های محیطی ساحل در توسعه ی کالبدی فضایی شهر به وسیله ی نرم افزار Spss مورد سنجش قرار گرفت، همچنین نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان می دهد که اگرچه بین ظرفیت های محیطی ساحل با توسعه ی کالبدی فضایی شهر رابطه ی 99درصدی و معنادار وجود دارد، اما متأسفانه عملکرد مدیران و مسئولان شهری در استفاده از توان های محیط ساحل مثبت تلقی نمی گردد و توزیع امکانات و خدمات در نواحی مختلف شهری عادلانه نبوده و محلات مختلف در برخورداری از امکانات و خدمات شهری تفاوت 99 درصدی و معناداری را نشان می دهند.
تعیین کاربری برای زمین های رها شده در بافت های فرسوده شهری. مورد مطالعه: شهر داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه درون زا شهری می تواند در فضاهای رها شده شهری و بافت فرسوده به عنوان رشد هوشمند رخ دهد. از این رو شرایط ایجاب می کند که برنامه ریزان شهری توجه ویژه ای به بافت های فرسوده شهری، شناسایی ریشه های ایجاد این بافت ها و یافتن راه حلی برای فضاهای رها شده در بافت فرسوده شهرها داشته باشند. بنابراین هدف از این پژوهش تعیین کاربری برای فضاهای رها شده در بافت فرسوده شهری، مورد مطالعه: شهر داراب است که علاوه بر تشویش مناظر بصری، زمینه ی ناپایداری در بافت فرسوده شهر داراب فراهم کرده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. به منظور تعیین کاربری های موجود، نیاز به تهیه لایه های اطلاعاتی GIS، سپس سرانه کاربری ها با نرم افزار Excel مشخص، وزن دهی و اهمیت شاخص ها به وسیله برنامه Expert Choice، در نهایت با فرمول نویسی درCode Blocks و MATLAB (با روش عملگر OWA FUZZY) کاربری های جایگزین فضاهای رها شده در سه بازه کمیت سنج اولویت بندی، که واحد مسکونی پایدار در اولویت اول قرار گرفته شد. نتایج حاکی از آن است که عدم استفاده از فرصت های مناسب در بافت به دلیل فقدان برنامه ریزی برای فضاهای رها شده و ضعف مدیریت شهری می باشد. از این رو برنامه ریزی برای فضاهای رها شده به منظور رشد هوشمند شهری، یکی از اولویت های مهم نوسازی و بهسازی بافت می باشد.
تحلیل وضعیت محیط زیست کلان شهر اصفهان در چارچوب رویکرد شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلان شهر اصفهان به دلیل دارا بودن اقلیم خشک و نیمه خشک، وقوع خشک سالی در سال های اخیر، سکون هوا در نیمی از روزهای سال، تقاضای فزاینده سکونت و فعالیت، گردشگرپذیری، توسعه شتابان فیزیکی، وجود صنایع سنگین و معادن در حریم شهر و غیره با معضلات زیست محیطی متعددی نظیر آلودگی هوا، افت سطح آب های زیرزمینی، کاهش کیفیت آب های سطحی و زیرسطحی، فرسایش خاک و غیره روبرو می باشد. از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا نسبت به بررسی وضعیت زیست محیطی کلان شهر اصفهان در چارچوب رویکرد شهر سبز اقدام نماید. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی است. محدوده مکانی و زمانی پژوهش شامل کلان شهر اصفهان طی دوره 1387 الی 1391 می باشد. گردآوری داده ها با روش های اسنادی، کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت. در این پژوهش جهت تعیین شاخص های شهر سبز از روش دلفی و بررسی وضعیت زیست محیطی کلان شهر اصفهان با بهره گیری از تلفیق چارچوب فشار-وضعیت-پاسخ با مدل تصمیم گیری چندمعیاره صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کلان شهر اصفهان بر اساس شاخص های شهر سبز در مولفه هوا در سال 1390، در مولفه آب در سال 1387 و در مولفه خاک در سال 1390 از مطلوب ترین وضعیت برخوردار بودند، اما کلیه مولفه ها در سال 1388 در ناپایدارترین وضعیت خود قرار داشتند.
ارزیابی نقش اعتبارات خرد گروهی در توسعه کشاورزی با تاکید بر یکپارچه سازی اراضی، مطالعه موردی: دهستان خرارود شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های ساختاری در توسعه روستایی بویژه توسعه کشاورزی در کشور، خرد بودن و پراکندگی اراضی کشاورزی است. به طوری که این مسئله منجر به عدم استفاده موثر از فناوری ها و روش های جدید تولید، کاهش بهره وری عوامل تولید، اتلاف منابع آب و خاک، کاهش درآمد و نظایر آن شده و فرآیند توسعه روستایی را با مشکل مواجه ساخته است. هدف از این مطالعه، بررسی نقش استفاده از اعتبارات خرد کشاورزی در قالب پروژه های گروهی مبتنی بر تامین آب کشاورزی در یکپارچه سازی اراضی و به تبع آن توسعه کشاورزی در منطقه مورد مطالعه است. به همین منظور دهستان خرارود از توابع شهرستان خدابنده (استان زنجان)، به عنوان یکی از موارد موفق در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز با استفاده از روشهای میدانی از قبیل مصاحبه با کشاورزان و مسئولین مرکز خدمات کشاورزی و پرسشنامه گردآوری شده و با استفاده از آزمون های ناپارامتری ویلکاکسون، فریدمن و جدول توافقی (برای دوره قبل و بعد) و آزمون t و همبستگی برای دوره بعد تحلیل شد. نتیجه تحقیق بیانگر تاثیر مثبت اعتبارات خرد در یکپارچه سازی اراضی بوده و توانسته است تغییرات معناداری در شاخص های توسعه کشاورزی در سطح 95 درصد را ارایه کند.