مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معماری ایران
حوزه های تخصصی:
معماری ایران تحت تأثیر حمله مغولان و سیطره آنان بر سرزمین ایران، دستخوش تغییرات زیادی شد. این تغییرات به ویژه در بناهای مذهبی به جامانده از قبل، به وفور دیده می شوند. تغییرات رخ داده گاه انسجام فضایی بنا را چنان بر هم زده اند که رابطه پشتوانه های دینی-مذهبی این بناها با ویژگی های کالبدی آنها کاملاً مغشوش به نظر می رسد. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا به موازات هم از دو جهت به تبیین موضوع بپردازد؛ نخست با بررسی تحولات تاریخی در این دوره، گرایش های اعتقادی مردم و حاکمان وقت را بازخوانی کرده و دریابد با تغییرات اعتقادی در حکام ایلخانی، چه دگرگونی هایی بر بناهای مذهبی این دوره به وجود آمده اند؟ پژوهش در این بخش به روش تاریخی مبتنی بر شواهدی از متون و اسناد تاریخی است. در بخش دوم، شش نمونه شاخص بناهای به جامانده از این دوره، مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش به کمک مطالعات میدانی، مؤلفه های تغییریافته در بناها شناسایی و دسته بندی شده و چگونگی این تغییرات روشن شد. مقاله حاضر نشان می دهد در آغاز سده هفتم هجری تحت تأثیر درگیری های مذاهب شافعی و حنفی، تخریب عمده ای در بناهای وابسته به این مذاهب صورت گرفت. در ادامه به واسطه از بین رفتن گرایش اعتقادی غالب در حکومت مرکزی و رواج اعتقاد به شمنیسم و بودایی، معابدی از این دست ساخته شدند. در نیمه دوم سده هفتم ه.ق. ادیان مسیحی و یهودی به واسطه تمایل حکام وقت، امکان اشاعه بیشتری یافتند و متعاقب آن، بناهای دینی جدیدی احداث شدند و در مواردی بناهای جدید، بر پایه بناهای مذهبی تخریب شده پیشین ساخته شدند. نهایتاً در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم ه.ق. درگیری بین مذاهب مختلف سنی و شیعه کاهش یافت و ساخت وساز ابنیه مذهبی نیز رواج بیشتری داشت. نتایج این تحقیق نشان می دهند همان طور که گرایش های اعتقادی حکام ایلخانی در این دوره بارها تغییر نموده، بناهای مذهبی نیز با تغییرات زیادی چه در سازمان فضایی و چه در تزئینات و نقوش مواجه شده اند.
بررسی تجلی حکمت صدرایی در معماری اصفهان عصر صفوی (پل خواجو ترجمان اسفار اربعه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پل های تاریخی ایران، همچون دیگر مصنوعات جوامع سنتی، علاوه بر کارکردی که دارند، مکانی برای تبلور و انتقال مفاهیم نهفته در جهان بینی پدیدآورندگان آن به شمار می آیند. هنر ایران ساحت ظاهر عناصر متعالی نهفته در باور اسلامی- ایرانی را شکل داده و صورتی زمینی برای درک آن آفریده است. همچنین به واسطه آن که همه عالم را محضر الهی می شمارد، این تجلی عالم کون و مثال به بناهای مذهبی محدود نشده و از منظر هنرمند ایرانی، تمام جهان، تجلی گاه جلوه حق است. مقاله حاضر با اتکا به نظر اندیشمندان درباره کیفیات معماری ایران در عصر صفوی که شهر اصفهان را به عنوان مدینه ای تمثیلی از فلسفه اسلامی- ایرانی قلمداد نموده اند، سعی بر آن دارد تا از پل خواجوی اصفهان، تأویلی برگرفته از اندیشه صدرایی ارایه دهد تا بدینوسیله بازتابِ اندیشه «جهانِ هستی به مثابه پل» را در نمادپردازی معمارانه این پل آشکار نماید. این پژوهش نشانگر آن است که در پل خواجو، به عنوان نقطه اوج پیوند این عنصر کارکردی و اندیشه ایرانی- اسلامی، مفاهیم پل درجایگاه نمادی از جهان گذرا، صراط مستقیم، راهی به بهشت و محل آزمون، با اندیشه صدرایی پیرامون طی طریق به سوی حق در قالب اسفار اربعه پیوند خورده است. چنین چیزی را می توان در همنشینی میان مراتب اسفار و سازمان معمارانه پل برسنجید.
درآمدی بر شناخت مشخصه های معنایی، زیبایی شناختی و کارکردی آب در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۹
145 - 161
حوزه های تخصصی:
تفکر کمیت گرای دوران معاصر، همچنان که نگاهی ماشینی به معماری و ساختمان و شهر دارد، طبیعت و عناصر موجود در آن را نیز به مثابه ماشینی قلمداد می کند که حداکثر بهره وری اقتصادی از آن مد نظر است. در این میان آب به عنوان یکی از اساسی ترین عناصر طبیعی، از روزگاران کهن، تأثیر بسزایی در شکل گیری و شکوفایی فضاهای شهری و معماری داشته است. این در حالی است که امروزه نحوه ارتباط انسان با این عنصر حیات بخش دگرگون شده است. به همین منظور چگونگی ارتباط مجدد و احیای فرهنگ به کارگیری آب در معماری، نیاز به بازنگری در روش های طراحی دارد. در نوشتار حاضر کوشش بر آن است تا ضمن بیان مبانی مفهومی و کارکردی و زیبایی شناختی آب و تحلیل این سه نظام در مصادیق معماری ایران، زمینه بهره گیری از تجارب گذشتگان با تأکید بر احیای سه بعد معنوی و مادی و روانی آب فراهم آورد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان از توجه ژرف گذشتگان به دسترسی به منابع آب چه از جنبه روابط ساختاری میان آب و شهر و چه در استفاده از آب در کالبد و فضای معماری دارد، به گونه ای که همواره جلوه های مختلف آن، علاوه بر تهییج و تحریک گرایش انسان به زیبایی، فراتر از آن به عنوان عنصری با ویژگی های والای معنوی و روحانی در طرح های انسانی حضور و نمود یافته است. روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است که بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بررسی های میدانی صورت گرفته است.
روش شناخت چنددانشی معماری خانه های تاریخی ایران نمونه موردی بررسی 87 خانه تاریخی در شش شهر کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
117 - 133
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به چگونگی «روش شناخت معماری» بر اساس تجربه نویسندگان مقاله در بررسی رویکردهای مختلف به شناخت معماری ایران و مطالعه 87 خانه تاریخی (پیش از 1300 ه .ش) در 6 شهر مختلف الاقلیم کشور یعنی رشت، کرمان، کاشان، بوشهر، همدان و شیراز پرداخته می شود. در این مقاله نشان داده می شود که روش شناخت علاوه بر گرد آوردی داده ها، شناسایی و انتخاب دانش هایی است که پژوهشگر را در گزینش داده ها و پردازش آنها هدایت می کند. این مقاله نشان می دهد که برای شناخت لایه های پنهان و پیدای معماری و معماری ایران، به شناختی چند دانشی نیاز است. در این مقاله استفاده ترکیبی از سه دانش گونه شناسی معماری، انسان شناسی معماری و معناشناسی معماری به عنوان روش شناخت معماری ایران معرفی می شود. استفاده ترکیبی از این سه دانش این امکان را فراهم می آورد تا نمودهای فیزیکی معماری، در انواع آن از جمله سقف و کف و دیوار، چگونگی بسط فضاها به یکدیگر، نور، رنگ و... به صورت یکپارچه در ارتباطشان با شیوه زندگی (باورها، آیین ها، الگوها و عادات رفتاری، فرهنگ استفاده از اشیاء) و همچنین در ارتباط با معناهای آنها در بستر فرهنگ سرزمین برای یک جامعه و در ساحت روان شناختی برای هر انسان فهمیده شود. نمونه هایی از دستاوردهای شناختی حاصل از به کارگیری ترکیبی این سه دانش در مورد 87 خانه تاریخی (ساخته شده پیش از 1300 ه .ش) ارائه می شود.
بنای رُشت خوار؛ مسجد یا خانقاه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از بناهای ایران در طی روزگاران به سبب های گوناگون از میان رفته یا «نوع» آنها منقرض شده است. خانقاه یکی از این انواع است. از راه های شناخت معماری خانقاه بررسی بناهایی است که بر سر نوع آنها اختلاف است. بنای معروف به «مسجد جامع رشت خوار» در راه زاوه به خواف در زمره این بنا هاست. تحقیق هایی که درباره این بنا انجام گرفته متکی بر اصول معماری خانقاه و کاوش های باستان شناسی نبوده است. این مقاله متکی به یافته هایی تازه درباره معماری خانقاه در خراسان سده پنجم و نیز برخی یافته های باستان شناختی است. بنای رشت خوار که در بیرون شهر رشت خوار کنونی واقع شده، درون شهر قدیم رشت خوار یا در کرانه غربی آن بوده است. کالبد بنا مرکب است از دستگاه ورودی، صحن با حجر ه هایی گرداگرد آن و یک ایوان و یک گنبد خانه. بنای رشت خوار در حدود سده پنجم ساخته شده است و در دوره تیموریان آن را تعمیر کرده اند و کتیبه ای به بنا افزوده اند. بنای رشت خوار پیش از ثبت در فهرست آثار ملی خانقاه خوانده می شد؛ اما همواره بر سر نوع آن میان محققان اختلاف بوده است. هیچ یک از محققان معیارشان را برای خانقاه خواندن یا نخواندن بنای رشت خوار مشخص نکرده اند. بر اساس تحقیق یاد شده درباره معماری خانقاه، بنای رشت خوار با معماری خانقاه و سلسله مراتب کالبدی و کارکردی آن انطباق دارد. این انطباق نشان می دهد که به ظن قوی بنای رشت خوار خانقاه است.
معماری مدرسه دارالفنون و دگرگونی های آن در دوره قاجاریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
99 - 128
حوزه های تخصصی:
مدرسه دارالفنون را امیرکبیر در سال ۱۲۶۶ق. پی افکند. طراح آن میرزا رضا مهندس باشی بود و معماری آن را محمدتقی خان معمارباشی برعهده داشت. خود امیرکبیر و بهرام میرزا معزالدوله به ساختن آن رسیدگی می کردند. قسمتی از بنای مدرسه در ۱۲۶۸ق. اندکی پس از عزل امیرکبیر، افتتاح شد، اما احداث آن در ۱۲۶۹ق. پایان یافت. آنچه امروز به نام دارالفنون و در محل مدرسه دارالفنون می شناسیم به دوره پهلوی اول تعلق دارد؛ از بنای قاجاری مدرسه تقریباً شاهد مادی ای نمانده است و صورت اولیه این بنا مبهم است. هدف این تحقیق شناخت معماری مدرسه دارالفنون در دوره قاجاریه است که موکول است به اعتبارسنجی منابع، شناخت وضع کالبدی مدرسه، رفع ابهام های آن و روشن شدن تغییرات آن. روش این تحقیق تفسیری-تاریخی است. بدین نحو که؛ از طریق تطبیق منابع نوشتاری، عکس ها، نقاشی ها و نقشه های مربوط به تهران قاجاری، ترکیب کالبدی مدرسه در هر مرحله و هر پاره را در حد وسع این منابع روشن می کنیم. در این تحقیق، نخست نشان می دهیم که مدرسه دارالفنون قاجاری دو بخش داشته است: مدرسه قدیم و مدرسه جدید (مدرسه موسیقی). مدرسه قدیم همان مدرسه روزگار امیرکبیر است؛ اما در اواخر دوره قاجاریان، در دهه ۱۲۹۰ق.، دستخوش تغییراتی در نماهای حیاط و در طرز اتصال با بیرون مدرسه شده است. مدرسه جدید را در اواخر دوره قاجاریان در شمال مدرسه قدیم ساختند.
تاریخچه و علل گرایش به معماری بومی در غرب، کشورهای اسلامی و ایران
حوزه های تخصصی:
موضوع معماری بومی از قرن 18 میلادی به صورتی جدی مورد توجّه علاقه مندان آن قرار گرفته و تاکنون نیز این علاقه و توجّه ادامه داشته است. در طول این زمان دهه 1960 از اهمّیّتی خاص برخوردار است. در این دوران مطالعات و تحقیقات معماری بومی با هدف و نگرش جدید صورت گرفت و دنبال شد. تا سال 1960، اکثر مطالعات انجام شده بر روی معماری بومی، بر مبنای علایق شخصی و اهداف فردی معدود علاقه مندان آن انجام می شد. لیکن پس از سال 1960، در نتیجه رشد و گسترش معماری مدرن و ظاهر شدن کمبودهای آن و پدیدار گردیدن شک و تردیدهایی نسبت به این نوع معماری، مطالعات مربوط به معماری بومی با دیدگاهی نو و نیاتی جدید و در سطحی وسیعتر به وسیله محققین معماری مورد توجّه قرار گرفت. این نگرش نه تنها در کشورهای غربی بلکه متعاقب آن در کشورهای در حال توسعه و کشورهای اسلامی نیز بروز پیدا کرد. اثرات این موج به کشور ما ایران نیز رسید و پس از انقلاب اسلامی با پدیدار شدن شرایط مساعدتر جامعه، با قوت و قدرت بیشتری پیگیری گردید. مقاله حاضر سعی دارد که به این مساله پرداخته و در این راستا مطالبی را ارائه نماید.
بررسی رابطه درون- بیرون و سیر تحولات آن در مساجد ایران ( از آغاز تا دوران صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
119 - 138
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه درون- بیرون در معماری مساجد ایران از آغاز تا دوران صفوی می پردازد. هدف، آشکار نمودن این موضوع است که سیر تکاملی معماری مساجد ایران در جهت شکل گیری رابطه ای متعادل میان حوزه درون و بیرون بوده است. به عبارت دیگر معماران ایرانی به کمک راهکارهایی که در یک سیر تاریخی تکمیل شده اند، تلاش کرده اند بنای مسجد را به زمینه مکانی اش پیوند دهند و با حفظ حریم مسجد، پیوستگی فضایی میان درون و بیرون آن برقرار سازند. راهبرد پژوهش، ترکیبی از استدلال منطقی و پژوهش موردی است. در ابتدا با مرور نظریات موجود، معیارهای تعیین کننده نوع رابطه میان درون و بیرون بناها دسته بندی می گردد. از آنجا که این دسته بندی با دیدی تکمیلی و انتقادی انجام می شود، پژوهش حاضر در دسته پژوهش های ثانویه در روش استدلال منطقی قرار می گیرد. مبنای نظری حاصل شده، زمینه ای برای آزمون فرضیه فراهم می آورد. در جهت آزمون فرضیه نمونه هایی از مساجد جامع به عنوان بناهایی که در تمامی دوران ها بیشترین توان جوامع را مصروف برپایی خود کرده اند و بنا بر این بیش از هر گونه دیگر می توانند معماری مساجد را نمایندگی کنند، بر مبنای اولویت هایی انتخاب شده است. مصادیق، بر اساس اسناد کتابخانه ای شامل عکس و نقشه بناها و تغییراتی که در ادوار تاریخی داشته اند، تحلیل شده اند. مشخص می گردد در مساجد اولیه رابطه درون- بیرون بیشتر از نوع تفکیک حداکثری میان این دو حوزه بوده است. در حالی که در دوران های بعدی به تدریج راهکارهایی در طراحی مسجد به کار گرفته می شود که رابطه درون- بیرون را به سوی پیوند هر چه بیشتر میان این دو حوزه سوق می دهند. این راهکارها از سه طریقِ تقویت رابطه بصری، تقویت رابطه حرکتی و تقویت رابطه شکلی- ساختاری، سبب ارتباط و اتصال هر چه بیشتر مسجد به بیرونش گردیده اند.
معماری، عدالت، تاریخ نویسی: چهارچوب مطالعه تاریخ معماری بر پایه پرسش از مفهوم عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به فراخور مفاهیمی که محور پرسش از تاریخ معماری قرار می گیرد، رویکردها و چهارچوب های نظری ای برای تاریخ نویسی شکل گرفته است. «عدالت» یکی از این معانی و مفاهیم است. اگرچه عدالت در سپهر اندیشه اسلام و ایران معنایی رفیع دارد و پیوندهای غیرتاریخیِ آن با معماری و علوم مرتبط با آن مورد توجه بوده، به ندرت در مطالعه تاریخ هنر و معماری ایران و حتی سایر سرزمین های اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مقاله بیان چندوچون و چهارچوب تاریخ نویسی معماری بر پایه عدالت است؛ اینکه چگونه می توان روایتی درباره عادلانه یا ناعادلانه بودن آثار و افعال معماری در طی ادوار تاریخی مختلف به دست داد؟ پاسخ چنین پرسشی، طرح یک رویکرد یا چهارچوب نظری است. راهبرد یا روش رسیدن به چنین پاسخی راهبرد استدلال منطقی است. برای این منظور لازم است چهار پرسش اصلی درباره مفاهیم کلیدی، پرسش اصلی، شیوه پاسخ به پرسش ها، آورده ها و نتایج آن چهارچوب و رویکرد مدنظر بررسی و پاسخ داده شود. پژوهش تاریخی حول نسبت عدالت و معماری می تواند به دو طریق پیش رود: ۱. بر مبنای انگاره و تعریفی مفروض از این دو؛ ۲. بر پایه شناخت این دو از بستر تاریخی مورد مطالعه. در حالت اول بر مبنای تعریف یا نظریه مفروض باید از داده های تاریخی آن دوره پرسش کرد و در حالت دوم، با کمک روش شناسی تاریخ مفهومی باید نخست انگاره تاریخی هر دو (عدالت و معماری) را به درستی بازشناخت. در مرحله بعد نیز باید میان منظومه مفاهیم این دو پیوند برقرار و پرسش های اصلی را طرح کرد. اگر مفهوم بنیادینِ عدالت را تسهیم و توزیع امور و مفهوم بنیادین معماری را تصرف در عالم برای مکان گزینی بدانیم، پرسش اصلی چنین پژوهشی آن است که آیا تسهیم امور و تصرفات و توزیع مواهب و خیرات مرتبط با مکان و مکان گزینی در فلان دوره تاریخی عادلانه بوده است؟ بنا به گستردگی و فراگیری معنای عدالت و در عین حال دلالتِ هنجاری آن، مواردی همچون منشأ اخذ تعریف آن، اقسام معانیِ آن، معیار و مبنای آن و امکان بررسی انتقادی آثار گذشته بر پایه آن، همچنین مطالعه گسترده اسناد زمینه ای و جست وجوی ذهنیت عامه مورد توجه خواهد بود.
تحلیلی بر گونه شناسی معماری بادگیرهای یزد و یافتن گونه بهینه کارکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا ۱۳۸۷ شماره ۳۶
27-36
حوزه های تخصصی:
بادگیر بعنوان یک سیستم سرمایشی، تهویه مطبوع را با استفاده از انرژی تجدید پذیر باد فراهم می کند. این عنصر معمارانه در معماری بومی اقلیم های گرم ایران دیده می شود. در این تحقیق شهر یزد بعنوان نمونه مورد مطالعه از اقلیم گرم و خشک برگزیده شده است. در این تحقیق، برای اولین بار گونه شناسی بادگیرها و شناخت روابط حاکم بر معماری آنها ارائه گردیده است. نتایج ارائه شده برآمده از بررسی مشخصات کالبدی 53 بادگیر است که حاصل برداشت های میدانی بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش انتخاب نمونه ها خوشه ای تصادفی متناسب می باشد. گونه شناسی با تحلیل ساختاری و یافتن الگوها و درون مایه های مشترک بادگیرها صورت پذیرفته است. در ضمن گونه شناسی، تناسبات معماری حاکم بر بادگیرها نیز بیان شده است. چگونگی تأثیرگذاری معماری بادگیرها بر عملکردشان با تحلیل رفتار حرارتی سرنمون های بادگیرهای منتخب تبیین شده است. در این تحقیق از علم دینامیک سیالات محاسباتی و نرم افزار فلوئنت و تحلیل عددی بعنوان دقیق ترین روش تحلیلی بهره گرفته شده است. نتایج حاصله از این تحلیل ها مشخصات کالبدی بادگیر با کارکرد بهینه را معلوم ساخته است و شناخت مدل بهینه، راه را برای استفاده مجدد از بادگیرهای یزد با کارکرد بهتر فراهم می کند.
نحوه کاربرد نظریه میدان بوردیو در مطالعه معماری مدرن ایران (گفتار در جامعه شناسی هنر پی یر بوردیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردپذیری کلیشه وار مبادی جامعه شناسی هنر بوردیو همچون سایر نظریه های اروپایی مورد تردید است. از این رو، در مقاله حاضر در دو بخش با عناوین «تفاوت زمینه تکوین با زمینه کاربرد» و «تفاوت ماهوی ماده موضوعه ها» با اشاره به اینکه هر نظریه در بستر اجتماعی- فرهنگی منحصربه فرد خود و به منظور تبیین قلمرو موضوعی خاصی نشو و نما می یابد، لذا برای توضیح امر اجتماعی جامعه مقصد و نیز استفاده در زمینه تحلیلی متفاوت نیازمند بازبینی است. با توجه به اینکه معماری یکی از شاخه های هنری برجسته در ایران پیشامدرن و عرصه ای بحث انگیز پس از آن دوران است، به تذکر نکاتی پرداخته ایم که برای به کارگیری نظریه میدان و جامعه شناسی هنر بوردیو در زمینه ای متفاوت لازم به نظر می رسند.
نسبت طول به عرض حیاط و اتاق ها در خانه های سنتی یزد: آزمونی برای نظر استاد پیرنیا درباره مستطیل طلایی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آموزه های استاد پیرنیا درباره معماری سنتی ایران، آنگاه که سخن از معماری خانه به میان می آید، به «مستطیل طلایی ایرانی» و کاربرد گسترده آن توسط معماران سنتی اشارات صریحی می شود. ایشان مستطیل محاط در شش ضلعی منتظم را مستطیل طلایی ایرانی نامیده اند و اظهار داشته اند که معماران ایرانی در طرح حیاط مرکزی و اتاق های خانه ها از این مستطیل یا مستطیل نصف آن استفاده می نمودند. این موضوع توسط نویسندگان دیگری نیز تکرار شده است. مقاله حاضر این نظر را درمورد شهر یزد، زادگاه استاد پیرنیا، به آزمون می گذارد. با بررسی آماری نقشه تعدادی از خانه های شهر یزد که در منابع معتبری موجود بودند، همچنین عکس های هوایی مربوط به سال 1336 این شهر، فرض های استاد پیرنیا درمورد شهر یزد تائید نشدند. استنباط نگارندگان این است که با نگاهی به شرایط واقعی که در آن طراحی خانه ها صورت می پذیرفت، تأکید بر کاربرد این چارچوب "هندسی" پنهان در پلان این ساختمان ها دور از انتظار می باشد، اما با بررسی نمودارهای حاصل از این پژوهش، می توان پذیرفت که طراحان این خانه ها می کوشیدند تا نسبت ابعاد فضاهای مهم خانه را حدوداً به نسبت های «حسابی» ساده ای نزدیک نگاه دارند. این رویکرد «حسابی» در طراحی پلان، با مراجعه به برخی شواهد تاریخی نیز تأیید می شود.
گونه شناسی و تدوین ساختار هندسی کاربندی در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربندی یکی از الگوهای اصیل و کهن در معماری ایرانی و حاصل شناخت معماران ایرانی نسبت به علم هندسه و ریاضیات پیشرفته است. باززنده سازی این الگو مستلزم شناخت کافی نسبت به تمامی ابعاد موضوع نظیر، گونه شناسی، شناخت ویژگی های هندسی، ساختاری و اجرایی آن است. در این راستا در این مقاله سعی شده است به گونه شناسی کاربندی پرداخته شود و در ضمن این گونه شناسی نیز به تدوین ساختار هندسی کاربندی رسمی در قالب جدول هندسی/ حسابی پرداخته شود. از آنجا که این تحقیق به کمک سامانه های صوری-ریاضی انجام شده و به میزان زیادی به گزاره های قاعده مند وابسته می باشد، لذا روش تحقیق این پژوهش روش استدلال منطقی است. در این مقاله ابتدا به تاریخچه کاربندی سپس تعاریف اصطلاحات تخصصی و در نهایت نیز به گونه شناسی انواع کاربندی پرداخته شده است. یکی از یافته های این مقاله تدوین ساختار هندسی کاربندی رسمی است که قابلیت سامان دهی تمامی مصادیق مربوطه را دارد، از دیگر یافته های این مقاله، معرفی و نامگذاری کاربندی رسمی منفرد دو پا،کاربندی رسمی مرکب،کاربندی رسمی خاص و همچنین معرفی گونه کاربندی غیر ساده و پنج زیر شاخه آن یعنی، کاربندی پرور، سوار، دو چفدی، گسترش و درون زا می باشد که تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته اند.
پیری در خانه، روح نهفته در معماری ایران؛ مطالعه موردی: فضاهای مناسب سالمند در معماری بومی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پیری در خانه" یکی از یافته های روانشناسی محیطی سالمندان می باشد که در آن بر ماندن سالمندان درخانه و همسایگی آشنا و داشتن حق انتخاب در نوع زندگی تاکید می شود. در این پژوهش هدف آن است که ویژگی های مطلوب محیطی برای سالمندان جهت دستیابی به "پیری در خانه" استخراج و مفاهیم سازگار با این هدف در معماری ایران معرفی شود. و سوال این است که محیط مناسب سالمندان جهت "پیری در خانه" دارای چه ویژگی هایی است؟ و معماری ایران چگونه با این ویژگی ها منطبق می شود؟ روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی می باشد که با توجه به ماهیت موضوع از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که محیط با ویژگی احترام به سالمند و توانایی ادغام سالمندان در خود، تامین کننده اهداف "پیری در خانه" می باشد و برخی از مفاهیم معماری ایران با این اهداف مطابقت نموده و نشانه های احترام به سالمند در آن نهفته است. همچنین با نگاهی به الگوهای معماری بومی شهر کرمان پیشنهادهایی جهت استفاده از این الگوها و در عین حال حفظ آن ها ارایه می شود که ضمن ایجاد فضای مناسب سالمندان، از معماری بومی محل نیز صیانت شود.
نگاهی تبارشناسانه به مفهوم طبیعت و تجلی حضور آن در معماری خانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: فضاهای زﯾﺴ تی و در ﻣ ﺘﻦ آن، «خانه ها»، از نیازها و آفریده های ماندگار اﻧﺴﺎنها در ﻫ ﺮ جامعه انسانی ﺑ ﻮده و با وجود سالهای متمادی ساخت و زندگی در آنها، همچنان طراوت، لطافت، تعلق خاطر و رمزگونگی در ﺗﻤ ﺎم اﺑﻌ ﺎد آنها مشهود است. این فضاها به عنوان اﺻﯿﻞﺗﺮﯾﻦ و زﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ دستاورد ملموس ﻣﻌﻤﺎری، علاوه بر ﺣﻔﻆ آﺳﺎﯾﺶ و آرامش استفاده کنندگان، مبین ﻫﻮﯾ ﺖ آنان ﺑﻮده و از طریق مولفه های متعددی ﺧ ﺎﻃﺮات، رویاها و امیدهای ﺳ ﺎﮐﻨﺎن را به بهترین شیوه پاس داﺷ ﺘﻪ اند. یکی از این مولفه ها طبیعت است که معانی متنوعی را از طریق لایه های معماری متناسب با شرایط زمان به مخاطب منتقل می کند. هدف پژوهش: هدف اصلی در این پژوهش شناسایی مولفه های تاثیرگذار در آفرینش مفاهیم طبیعت و نحوه حضور آنها در معماری خانه های ایران است. روش شناسی تحقیق: روش شناسی پژوهش، تبارشناسی فوکویی و برای تحلیل داده ها، از روش نشانه شناسی پیرس استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش خانه ها و سکونتگاه های شاخص در معماری دوره های مختلف تاریخ ایران- از عهد باستان تا دوره پهلوی دوم- مورد بررسی قرار گرفته است . یافته ها و بحث: مطالعات تحقیق نشان می دهند که معانی حاصل از طبیعت فقط مختص سیمای اولیه، ثانویه و انتزاعی طبیعت در فرم و ساختار پیرامونی خانه ها نیستند؛ بلکه این مفاهیم در چارچوب گفتمانهای خاص و متناسب با شرایط جامعه در هر دوره تاریخی با قدرت پیوند خورده، هویت و ذهنیت ساخته اند. نتایج: حضور کالبدی، عملکردی و محتوایی طبیعت علاوه بر بیان معانی صریح و ضمنی، تحت تاثیر تحولات حاکم بر هر دوره تاریخی منجر به تولید دانش و معانی جدید در حوزه مختلف گردیده است.
عوامل موثر بر تحولات معماری اوایل قاجار منطقه ی آذربایجان در بازخوانی فرایند شکل گیری مدرنیته در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با نگاهی انتقادی بر روایت های موجود از نحوه شکل گیری مدرنیته در معماری ایران، در تلاش است تا روایتی نو از طریق شناخت مولفه های موثر و تبیین نحوه تأثیر آنها بر این فرایند ارائه دهد. با توجه به یافته های اولیه به عنوان فرضیه تحقیق، می توان تحولات صورت گرفته در معماری آذربایجان در اوایل قاجار (قرن 19م) را هم راستا با فرایند شکل گیری مدرنیته در معماری ایران دانست. لذا سوال کلیدی پژوهش این است که تا چه میزان می توان آغاز ورود مفاهیم مدرن به معماری ایران را ناشی از درک نیاز به آن، توسط سران و سیاستمداران روشنفکر در آذربایجان دانست؟ این تحقیق به روش تفسیری- تاریخی با استناد به منابع دست اول، داده های جمع آوری شده را در سه مرحله (آگاهی یافتن از معماری نوین دنیا بخصوص جهان غرب، احساس نیازبه آن و اقدام مشابه) مورد تحلیل قرار داده تا به مرحله ی اشباع نظری متکی بر داده ها برسد. بر طبق این بررسی و تحلیل ها، عوامل زمینه ای (جنگ با روسیه و موقعیت ژئوپلیتیکی آذربایجان) و افرادِ تأثیرگذار (عباس میرزا، روشنفکران ایرانی اوایل قاجار، مشاوران خارجی و حتی فتحعلی شاه) در شکل گیری فرایند مدرنیته در معماری آذربایجان نقش اصلی را عهده دار بوده اند. پیامد این فرایند در دو بخش کلی اصلاح نواقص کاربری های موجود و ایجاد بناها با کاربری های جدید مورد نیاز در آذربایجان، بررسی و معرفی شده اند.
واکاوی خانه های سنتی شهر همدان با روش نشانه شناسی لایه ای
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
51 - 66
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به اهمیت جایگاه معانی، طراح معماری باید بداند آنچه که خلق می کند از طریق چه سازوکاری نزد مردم معنی و تفسیر می شود. خانه نیز در ساختارهای معماری به دنیای مفاهیم و معانی تعلق دارد. در این پژوهش از میان رویکردهای مختلفی که به بررسی معنای خانه پرداخته اند، رویکرد علوم اجتماعی که بیشتر به جنبه های فرهنگی و اجتماعی خانه توجه دارد انتخاب شده است. در این رویکرد یکی از روش هایی که از آن در جهت بررسی خانه می توان بهره گرفت روش نشانه شناسی است. نشانه شناسی در حوزه معماری می تواند به شناخت فرایند معنی از سوی مردم، جنبه ای آگاهانه ببخشد، از این رو پژوهش حاضر به دنبال تبیین و خوانش عناصر معماری خانه بر اساس نظریات نشانه شناسی است. نشانه شناسی یکی از روش های واکاوی متن، در جست وجوی معانی پنهان و ضمنی است. همچنین این پژوهش به لحاظ نتایج نیز از نوع توصیفی تحلیلی است. هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های اثرگذار در ایجاد معنا در خانه سنتی شهری و تدوین مدل مفهومی برای خوانش مناسب متنِ خانه با روش نشانه شناسی لایه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که خانه متنی است که از مجموعه لایه های متعدد معنایی و نظام های درگیر در بنا که پشتیبانی کننده یکدیگر و اثرگذار بر هم هستند و یک کلیت نظام مند به نام خانه را به وجود می آورند.
فرآیند و چرایی تغییر در شکل ظاهری و عناصر سازه ای گنبدهای شلجمی شکل از آغاز دورۀ تیموری تا پایان دورۀ صفوی در آسیای مرکزی و ایران
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۲۶۴-۲۴۳
حوزه های تخصصی:
ساخت انواع گنبدها در دوران اسلامی، به ویژه در دوره های تیموری و صفوی به نهایتِ کمال رسید. گنبدهای شلجمی شکل، از نمونه های قابل تأمل در فرهنگ معماری آسیای مرکزی و ایران است که در اوایل قرن 9ه .ق./ 15م. و هم زمان با دوره تیموری رواج یافت. در این شکل جدید، در محل پیوستن پوسته بیرونی گنبد به ساقه، بیرون زدگی مختصری ایجاد شده که سبب تغییر در شکل ظاهری و جزئیات سازه ای شده است. پرسش مطرح این است که، دلایل ایجاد این تغییرات در نمای ظاهری و نیز عناصر سازه ای دخیل بین دو پوسته، پس از شکل گیری اولیه این گنبدها در آسیای مرکزی و سپس سیر تکامل آن ها در ایران چگونه است؟ پژوهش حاضر با هدف دست یابی به جنبه های پنهان در سیر تحول گنبدهای شلجمی شکل و با تکیه بر مستندات تاریخی و باستان شناسی و پاسخ به چرایی و علل تحولات ایجاد شده در آن ها طی 4 قرن در حوزه ایران فرهنگی به نگارش درآمده است. افزون بر این، بازنمایی اندیشه ها و باورهای حامیان و معماران پدیدآورنده این گنبدها با مطالعه تحولات انجام گرفته در این آثار موردتوجه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و مطالعه گنبدهای منتخب نیز مبتنی بر فعالیت های میدانی، تحقیق در منابع و اسناد کتابخانه ای است. فرآیند تغییر شکل ظاهری گنبدها، شامل حذف خیاره بیرونی، تعدیل در ارتفاع ساقه و ایجاد انحنای بیشتر در محل پیوستن پوسته بیرونی به گریو است. این پژوهش، در پیوند با تغییرات سازه ای ایجاد شده برای بهبود مقاومت و استحکام گنبدها، از ساخت باریکه طاق ها برروی پوسته درونی و انتقال وزن دیوارهای خشخاشی به قسمت های زیرین و پایه های گنبدخانه، تغییر در تعداد و تناسبات خشخاشی ها برای جلوگیری از خرابی گنبد، به ویژه در بخش آوگون به هنگام زلزله و نیز شکل و ترتیب قرارگیری کلاف های چوبی برای افزایش انعطاف پذیری آن در برابر تکان های لرزشی، سخن گفته است.
مطالعه تطبیقی معنای خانه شهری دو دوره قاجاریه و پهلوی همدان به روش نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در معماری جایگاه معانی و انتقال مفاهیم در حد و اندازه، فرم و عملکرد حائز اهمیت بوده است. خانه در ساختارهای معماری به دنیای مفاهیم و معانی تعلق دارد و چنانچه افرادی که درآن زندگی می کنند، بتوانند معنای حاکم بر آن را ادراک نمایند، می توانند با آن محیط ارتباط بهتری برقرار نمایند. خانه های سنتی ایران که جایجای اجزای آن دارای معنا و مفهومی برای استفاده کنندگان می باشد، که باعث ارزش دار شدن آن، شده است. متاسفانه امروزه با ظهور مدرنیته به خانه، به عنوان وسیله ای با کارکرد موقت نگریسته می شود و این امر باعث گردیده خانه معنایی جدید به خود بگیرد. در این پژوهش از میان رویکردهای مختلفی که به بررسی معنای خانه پرداخته اند، رویکرد علوم اجتماعی که بیشتر به جنبه های فرهنگی و اجتماعی خانه توجه دارد انتخاب شده است. در این رویکرد یکی از روش هایی که از آن در جهت بررسی خانه می توان بهره گرفت روش نشانه شناسی می باشد. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای ارتباط نشانه شناسی و معماری، که به دنبال تبیین و خوانش عناصر معماری خانه براساس نظریات نشانه شناسی است. نشانه شناسی به عنوان یکی از روش های واکاوی متن، به دنبال واکاوی متون در حکم کلیت های ساختارمند و در جست وجوی معانی پنهان و ضمنی است. این پژوهش بر مبنای سامانه شناخت شناسی تفسیرگراست و به لحاظ نتایج نیز از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف این پژوهش بررسی مولفه های اثرگذار در ایجاد معنا در خانه سنتی شهری و تدوین مدل مفهومی برای خوانش مناسب متن خانه با روش نشانه شناسی لایه ای می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که خانه متنی است که از مجموعه لایه های متعدد معنایی و نظام های درگیر در بنا که پشتیبانی کننده یکدیگر و اثر گذار برهم هستند، و یک کلیت نظام مند به نام خانه را به وجود می آورند.
سیر تکوین سبک های معماری ایران مبتنی بر نظریه ی شاخصه های ساختارهای زنده ی معماریِ سالینگاروس
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های بررسیِ سیر تاریخیِ تکوینِ سبک های معماری از نگاهی ساختارگرایانه، مطالعه ی آن ها بر مبنای نظریاتی است که این مقوله را در ارتباط با ساختارهای زنده واکاوی کرده اند. این نظریات، از آن جا که مبتنی بر فرضِ اثرگذاریِ مثبتِ کیفیّت ذاتیِ ساختارهای زنده بر ادراک افراد شکل گرفته اند، بستر مناسبی برای این دست از مطالعات، نیز، فراهم می کنند. در این صورت، بررسی تاریخ بناهای معماری در چارچوب تطبیق پذیریِ ماهیّت آن ها با مفاهیمی چون جاودانگی، حیات بخشی و تأمین انتظارات انسان از معماری، ممکن می شود. هم چنین شرایط مناسبی برای سبک شناسی و بررسی سیر تحوّل سبک ها فارغ از همه عوامل مؤثر جزء کالبد و ساختار بنا فراهم می گردد. نظریه ی شاخصه های ساختارهای زنده توسّط سالینگروس (2006م.) در زمره ی این نظریات است؛ که بر مبنای مطالعات تطبیقی، قواعد ترمودینامیک حاکم بر ساختارهای طبیعی را به ساختارهای معماری تعمیم می دهد. براین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی سیر تکوین سبک های معماری ِ ایرانی متکّی بر نظریه ی سالینگروس است تا بر مبنای آن سیر تاریخ تکوین آن را از این نقطه نظر میزان حیاتِ ابنیه ارائه کند. بدین منظور از میان بناهای شاخص معماری ایران، نمونه هایی که در لیست میراث جهانی یونسکو و میراث فرهنگی ایران ثبت شده و مبتنی بر نظر هنرشناسان نماینده ای مناسب برای معماری ایران اند، گزینش شدند. بنابراین با رویکردی ساختارگرایانه و به روش مقایسه ی تطبیقی، این نمونه ها تحلیل شکلی و ساختاری شدند و بر مبنای داده ها به دست آمده، سیر تغییر و تکوین آن ها در زمان مشخّص گردید. بررسی این سیر نشان می دهد که سبک های معماری ایران در دوره های؛ سبک خراسانی، اواسط سبک رازی و سبک تهرانی در دوره ی بعد از انقلاب اسلامی، از نظر ساختاری در میزان زندگی و سیر تکوین در قیاس با سیر تکاملیِ سایر سبک ها با افول همراه بوده اند. چنین به نظر می رسد که این افول، بیشتر به دلیل ساده گرایی در طرح ساختارهاست و میزان آن در قیاس با افول ایجاد شده در دوره ی معماری مدرن در سیر تکوین معماری کمتر است.