مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
آموزش
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطهی بین سبک دلبستگی و امید به زندگی در مادران دارای فرزند پسر کمتوان ذهنی آموزشپذیر بود.
روشکار: در مطالعهی همبستگی حاضر، با استفاده از روش تمامشماری 127 مادر دارای فرزند پسر شاغل به تحصیل در مقطع راهنمایی مدارس استثنایی شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفتند و پرسشنامهی سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) و مقیاس امیدبزرگسالان (AHS) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی اسپیرمن و تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد.
یافتهها: امید به زندگی با سبک دلبستگی ایمن در مادران ارتباط مثبت معنیدار (001/0P<) و با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) ارتباط منفی معنیدار داشت (001/0P<).
نتیجهگیری: در واقع، نمرههای امید به زندگی در مادران با سبک دلبستگی ایمن افزایش مییابد، در حالی که هر اندازه سبک دلبستگی مادران، ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) باشد میانگین نمرههای امید به زندگی در آنها کاهش مییابد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علایم افسردگی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اثربخشی آموزش مهارت های زندگی در کاهش علایم افسردگی در پژوهش های زیادی بررسی شده است. با این وجود مطالعه کافی در ایران انجام نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علایم افسردگی دانش آموزان شهر پیرانشهر انجام شد.
مواد و روش ها: از بین دانش آموزان دبیرستان های پسرانه شهر پیرانشهر تعداد 62 دانش آموز، که نمره افسردگی آن ها در آزمون افسردگی کودکان در دامنه (140-96) قرار داشت، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایشی 12 جلسه آموزش مهارت های زندگی را به صورت گروهی دریافت کردند، اما گروه شاهد در این جلسات شرکت نکردند. دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسش نامه افسردگی کودکان (CDS یا
Children's depression scale) را تکمیل نمودند.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علایم افسردگی کلی دانش آموزان مؤثر است و همچنین این آموزش به طور مؤثری مشکلات اجتماعی، اشتغال ذهنی با بیماری خود و مرگ را کاهش داد، اما در کاهش مشکلات عاطفی، احساس گناه و افزایش عزت نفس و خوشی و لذت دانش آموزان اثر معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی به منظور تأمین سلامت روان و کاهش علایم افسردگی مورد تأکید قرار می گیرد.
نیازسنجی آموزشی پرستاران شاغل در بخشهای روان پزشکی بیمارستان های شهر اصفهان در سال 1390(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه های آموزشی به منظور تأمین نیازهای آموزشی فراگیران طراحی می شوند. با توجه به گسترش سریع مرزهای علم، پرستاران نیاز به کسب مهارتهای جدید دارند. بنابراین شناخت نیازهای آموزشی پرستاران شاغل،گامی مؤثر و مهم در راه ارتقای توانمندی آنان می باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین نیازهای آموزشی پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه یک پژوهش مقطعی از نوع پیمایشی بوده که بر روی 76 نفر از پرستاران شاغل در بخش های روانپزشکی بیمارستانهای نور، فارابی و الزهرا(س) شهر اصفهان در تابستان 1390 انجام شده و نمونه گیری به شیوه سرشماری صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها یک پرسشنامه محقق ساخته بوده که به روش اعتبار محتوا و استفاده از ضریب آلفای کرانباخ ( 89%=r) پایائی و روائی آن تأیید گردیده است. تحلیل داده ها با استفاده از مدل آماری استباطی و توسط نرم افزار آماری SPSS انجام شده است.
یافته ها: یافته های مطالعه نشان داده که بیشترین نیاز آموزشی پرستاران به ترتیب در سه حیطه«شناخت بیماریها»، « مراقبتهای پرستاری» و سپس «مراقبتهای دارویی و غیردارویی» بوده است. مهمترین نیاز آموزشی پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی در حیطه شناخت بیماریها شامل اختلالات روانپزشکی کودکان و نوجوانان، و اورژانس های روانپزشکی؛ در حیطه مراقبت های پرستاری مشتمل بر نحوه کنترل بیماران تهاجمی و تدابیر مناسب به منظور پیشگیری از خودکشی؛ و در نهایت در حیطه مراقبتهای دارویی و غیردارویی، آشنایی با عوارض جانبی داروها و چگونگی مدیریت این عوارض جانبی حائز اهمیت بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن بوده که تفاوت معنی دار آماری بین متغیرهای سن، سابقه کار و محل خدمت پرستاران با نیازهای آموزشی آنها وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به نیازهای اظهار شده توسط پرستاران در سه حیطه «شناخت بیماریها»، «مراقبت های پرستاری» و «مراقبت های دارویی و غیردارویی» پیشنهاد می گردد به منظور ارتقای دانش و مهارت کادر پرستاری و بهبود ارائه خدمات پرستاری به بیماران، به نیازهای مذکور بیشتر توجه شود و برای پرستاران دوره های آموزشی کوتاه مدت و بلندمدت برگزار گردد.
اهمیت تدریس الگومحور در آموزش دانشجویان پرستاری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از استراتژی های مهم یادگیری دانشجویان، تحت تاثیرقرار گرفتن الگوها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی آنها و به عبارت دیگر «الگومحوری» است. الگومحوری یا تدریس با سرمشق شدن، جوهره فرآیند تدریس و یکی از عملکردهای مهم مربیان پرستاری ، الگوبودن آنها از طریق رفتار شایسته یا عملکرد است. معلمان پرستاری باور دارند که الگومحوری در آموزش بالینی، مؤثرترین و صحیح ترین روش برای انتقال تجربیات و نگرش های حرفه ای به دانشجویان است؛ ولی با این وجود، الگومحوری به عنوان استراتژی آموزشی عملی، به خوبی شناخته نشده و تدریسِ الگومحور، چالشِ کنونی برنامه درسی پرستاری است.
نتیجهگیری: آگاهی از رویکردهای تدریس و فاکتورهایی که بر آن اثر می گذارد، برای طراحان برنامه آموزشی و مدرسان اهمیت زیادی دارد. از این رو ضروری است که در زمینه شناخت بیشتر فرآیند این استراتژی و عملیاتی کردن آن اقدام شود.
تاثیر دوره های آموزشی ضمن خدمت بر کارآیی نیروی انسانی از دیدگاه کارشناسان ستادی دانشگاه
حوزه های تخصصی:
اهداف: آموزش کارکنان می تواند در کسب تجربه و بهبود عملکرد افراد موثر باشد و همچنین می تواند با دربرداشتن پیشرفت استراتژیک، تضمین کننده بقا و کمال در سازمان باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش آموزش ضمن خدمت بر کارآیی کارکنان آموزش دیده از دیدگاه کارشناسان شاغل در ستاد دانشگاه علوم پزشکی اراک بود.
روشها: این مطالعه مقطعی- تحلیلی روی 126 نفر از کارشناسانی که دوره های آموزش ضمن خدمت را طی سالهای 1380 تا 1385 در ستاد دانشگاه علوم پزشکی اراک گذرانده بودند، انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه پایا و روا و مشتمل بر سوالات کارایی، رضایت، مهارت و توانمندی شغلی بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی، آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون ضریب همبستگی پیرسون به کمک نرمافزار SPSS 11.5 تحلیل شد.
یافتهها: رابطه معنیداری بین دوره های آموزشی ضمن خدمت با کارایی، رضایت شغلی، مهارت شغلی و توانمندی شغلی به دست آمد (001/0> p ). بین میانگین نمرات کارایی، رضایت شغلی و مهارت شغلی و توانمندی شغلی در سطوح سه گانه سن (48/0= p )، سطوح تحصیلات (241/0= p ) و سطوح سابقه کار (218/0= p ) ارتباط معنیداری وجود نداشت .
نتیجهگیری: از دیدگاه کارشناسان، دوره های آموزش ضمن خدمت موجب ارتقای سطح کارآیی کارکنان میشود. لازم است در آموزش ضمن خدمت، علاوه بر توجه به ارتقای مهارت و کارآیی شغلی کارکنان، پرورش ویژگیهای شخصیتی، تقویت فرهنگ سازمانی و منش آنان نیز مورد توجه قرار گیرد.
الگوی امکان سنجی اجرای آموزش های مجازی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در راستای تحقق بهره وری سازمانی، آموزش کیفی، موثر و کارآی کارکنان از اهمیت به سزایی برخوردار است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ارزیابی اجرای آموزش های مجازی در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران انجام شد.
روشها: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1389 انجام شد. تعداد 144 نفر از مدیران و کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اصلی این مطالعه پرسش نامه محقق ساخته ای بود که با استفاده از ابزارهای پژوهشی صاحب نظران طراحی شد. برای تحلیل دادهها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و آزمون T تک نمونه ای به کمک نرمافزار SPSS 11 استفاده شد.
یافتهها: مولفه های فنی- تکنولوژی، فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، حقوقی- اداری، راهبردی و اقتصادی، عوامل موثر و قابل قبول برای ارزیابی اجرای آموزش مجازی بودند. همه مولفه های الگو به جز مولفه راهبردی از وضعیت مطلوبی برای اجرای آموزش مجازی برخوردار بودند.
نتیجهگیری: اجرای آموزش مجازی در مولفه های فنی- تکنولوژی، فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، حقوقی- اداری و اقتصادی، در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران مفید است.
تاثیر آموزش بالینی به روش مبتنی بر شواهد بر کیفیت مراقبت از بیماران و رضایت آنان
حوزه های تخصصی:
اهداف: مراقبت مبتنی بر شواهد، فرآیندی است که طی آن پرستار می تواند با استفاده از شواهد به دست آمده از تحقیقات موجود، مهارت بالینی خود و شرایط بیمار، تصمیمات بالینی مناسب را اتخاذ نماید. امروزه آموزش مبتنی بر شواهد نیز با هدف استفاده جدی، صریح و عقلانی از بهترین شواهد رایج به منظور تصمیم گیری، در آموزش رشته پرستاری مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف ارزیابی تاثیر آموزش بالینی به روش مبتنی بر شواهد، بر کیفیت مراقبت بالینی بیماران انجام شد.
روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی که در سال 1389 در جامعه آماری دانشجویان رشته پرستاری انجام شد، 40 دانشجوی ترم هفتم رشته پرستاری با نمونه گیری مبتنی بر هدف وارد مطالعه شدند. دو گروه براساس مراقبت های معمول سنتی و دو گروه براساس مراقبت مبتنی بر شواهد به طور یکسان توسط یک مربی عضو هیات علمی تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و هر گروه یک هفته کارآموزی را گذراندند. داده ها پس از جمع آوری، با استفاده از نرم افزار SPSS 16 با آزمون های آماری مجذور کای، T مستقل و T زوجی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمرات حیطه های مراقبت از بیماران در دانشجویان گروه مبتنی بر شواهد 0/6 ± 0/80 و در گروه سنتی 5/4 ± 67/73 بود. میانگین سطح آگاهی در گروه مبتنی بر شواهد قبل و بعد از مطالعه به ترتیب 47/15 ± 45/58 و 91/10 ± 8/71 و در گروه سنتی به ترتیب 8/15 ± 05/59 و 89/13 ± 8/67 بود.
نتیجه گیری: به کارگیری آموزش مبتنی بر شواهد در مراقبت های بالینی پرستاری نه تنها به اندازه آموزش سنتی موثر است، بلکه موجب ارتقای دانش، مهارت ها و مراقبت های با کیفیت بالا می شود.
مقایسه تأثیر آموزش چند رسانه ای تعاملی با چندرسانه ای غیرتعاملی بر میزان یادگیری دانش آموزان ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف اصلی شناخت تأثیر آموزش چندرسانه ای تعاملی با چند رسانه ای غیرتعاملی بر میزان یادگیری دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی انجام گرفت که به طور ویژه تأثیر این رسانه ها بر دو مؤلفه سرعت و دقت یادگیری مورد توجه بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری؛ کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال 89- 1388 در شهر ساری به تعداد 2350 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای به تعداد 40 نفر (در دو گروه 20 نفری ـ آزمایش و کنترل) در قالب 2 کلاس درس انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد آزمون دقت تولوز ـ پیرون و پرسش نامه آزمون سرعت محقق ساخته، که روایی و پایایی آن نیز بررسی شد به صورت پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (شامل درصد، تعداد و میانگین) و استنباطی (آزمون t مستقل و t همبسته) انجام شد. نتیجه پژوهش حاکی است، بین آموزش چندرسانه ای تعاملی و غیرتعاملی تفاوت معنیداری وجود دارد. به عبارتی؛ آموزش چندرسانه ای تعاملی در مقایسه با چندرسانه ای غیرتعاملی بر میزان یادگیری تأثیر بیشتر دارد و این امر در دو مؤلفه سرعت و دقت یادگیری نیز صادق است.
بررسی تطبیقی ویژگی ها و روابط معلم و شاگرد از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت صاحب نظران فرهنگی و دینی بر آموزش و پرورش یک جامعه، هدف از انجام این تحقیق شناسایی تفاوت و تشابه ویژگی های معلم و شاگرد و روابط بین آن ها از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس است تا میزان تناسب این راهبرد ترببیتی با چارچوب فرهنگی ایران مشخص شود. برای انجام این تحقیق از روش تطبیقی- تحلیلی استفاده شده است. به این صورت که، مطالب مرتبط با سوالهای پژوهش از منابع موجود استخراج و سپس به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه پرداخته شد و وجوه تفاوت و تشابه دیدگاه ها بیان گردید. نتایج پژوهش مبین آن است که این دو متفکر دارای وجوه تفاوت و تشابهی در زمینه ویژگی های معلم و شاگرد و روابط بین آن ها می باشند که البته وجوه تشابه آن ها بیش از جنبه های افتراق بوده است. هر دو متفکر در خصوص ویژگی های معلم، شاگرد و رابطه معلم و شاگرد دارای نقطه نظرات مشترک زیادی می باشند، از جمله این که از نظر هر دو خداوند معلم واقعی انسآن هاست. همچنین هر دو عقیده دارند که کار معلم پاکسازی، راهنمایی و هدایت شاگردان بوده و وظیفه دارد که شاگرد را در جهت رسیدن به کمال، سعادت، خوشبختی و اطاعت از فرمان خداوند یاری نماید. البته این متفکران مذهبی، در خصوص مواردی چون اولویت یادگیری علوم مختلف، یادگیری علوم اختیاری و اجباری، نحوه آموزش و فرایند آموزش با یکدیگر اختلافاتی دارند.
اقتصاد جمعیت
حوزه های تخصصی:
اقتصاد انسانی یا جمعیت، علمی است که در کشورهای جهان سوم به اهمیت آن کمتر توجه شده است. جهت بهره وری از این عامل می باید جمعیت را پالایش و از نظر ساختارهای گروهی و ترکیب جنسی آن ها متعادل ساخت. تعادل در بین گروه های سنی سبب می شود تا اختلاف در تعداد جمعیت یا تفاوت درصد آن ها به حداقل برسد. ترکیب جنسی جمعیت نیز می باید به گونه ای باشد که نسبت مردان به زنان مساوی و یا تعداد زنان در مقایسه با مردان زیادتر گردد. رخداد این وضعیت حاکی از رفتارهای اجتماعی و فرهنگی معقول و رعایت عدل و انصاف در جامعه است. زنان نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند و چنانچه جامعه موجب تبعیض بین این دو جنس نشود نسبت زنان به مردان فزونی یافته و تا حدود5/1 افزایش خواهد یافت. اگر از نیروی کار زنان در راه عمران و توسعه کشور استفاده شود جامعه زودتر به اهداف نهائی خود که بازده اقتصادی جمعیت است نایل خواهد شد. برای توانمندساختن جمعیت، آموزش، اولین شرط در استفاده اقتصادی از آن است. در صورتی که جمعیت، آموزش های تخصصی و تکنیکی ببیند به یک عامل اقتصادی مهم تبدیل شده و ابداع، اختراع و اکتشاف در بین افراد آن آغاز خواهد شد. وقوع این پدیده شروع توسعه و پیشرفت برای جامعه است. مدیریت های جمعیتی محرک های سازنده ای برای سر و سامان دادن به جمعیت ها و آ ماده سازی آن ها جهت بازدهی اقتصادی می باشند.
تمکین خاص و آثار حقوقی آن
حوزه های تخصصی:
تمکین در عرف حقوقی ما به دو معنای عام و خاص به کار برده می شود؛ تمکین عام به معنای قبول ریاست شوهر بر زن است ولی تمکین خاص ناظر به رابطه جنسی زن با شوهر و پاسخ دادن به خواست های مشروع اوست.نقطه مقابل تمکین نشوز است که معانی مختلفی دارد، از جمله اینکه نشوز به معنای آن است که هر یک از زن و شوهر، دیگری را ناخوش دارد و با او معاشرت ناپسند کند. بنابراین تمکین و نشوز مباحثی دو جانبه هستند و نباید تنها در ناحیه زن مورد توجه حقوق دانان قرار گیرد. تمکین نکردن زن می تواند ناشی از عوامل بسیاری از جمله عوامل روان شناختی باشد.شناخت این عوامل کمک شایانی به حل مسائل خانواده می کند. از سوی دیگر در تمکین عام و خاص معیار تمیز اموری که شوهر می تواند از زن انتظار داشته باشد، بستگی به عرف و آداب و رسوم اجتماعی دارد و نمی توان محدوده خاصی برای آن قائل شد. در این باره باید به خصوصیات و ویژگی های طرفین اهمیت داد. برگزاری دوره های آموزشی در این زمینه گام موثری در راه آشنایی زوجین با حقوق و تکالیف متقابل آن ها است
بررسی نقش فناوری اطلاعات در بهبود آموزش دانشگاه علوم انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به حجم گسترده مسئولیت ها و فعالیت های هر سازمان، بدون اتکا به آموزش های مستمر، رشد کمّی و کیفی نیروی انسانی آن سازمان در جهت انجام مؤثر مأموریت ها و خدمات، حاصل نمی گردد؛ خصوصاً در عصر رقابتی حاضر که عدم بهره گیری مؤثر از فناوری اطلاعات، باعث پیشی گرفتن رقبا می گردد. یکی از حوزه هایی که با بهره گیری از فناوری اطلاعات، دچار تحول بنیادین شده است، حوزه آموزش است. با توجه به نقش اساسی فناوری اطلاعات در ابعاد مختلف آموزش مانند آموزش مجازی، بهینه سازی انجام امور مختلف آموزش، سازمان ها با بهره گیری از فناوری اطلاعات، امکان اجراء مؤثر آموزش ها و انجام مؤثر فرآیندهای مختلف آموزشی به منظور تحقق اهداف سازمان را خواهند داشت. هدف تحقیق بررسی نقش فناوری اطلاعات در بهبود آموزش در دانشگاه علوم انتظامی است.
روش: این تحقیق کاربردی و به روش توصیفی ـ پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری آن کارکنان مطلع در امر آموزش دانشگاه علوم انتظامی با نمونه 144 نفر در سال 1386 می باشد. داده ها با استفاده از پرسش نامه، که روایی و پایایی (892/0=α) آن تأیید گردید، گرد آوری و با استفاده از آزمون تی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: فناوری اطلاعات در طراحی و برنامه ریزی ، اجرا، یادگیری، ارزشیابی آموزشی و ساختار آموزش نقش مؤثری دارد و دانشگاه علوم انتظامی باید در این زمینه با برنامه ریزی مناسب بستر مناسبی را برای به کارگیری فناوری اطلاعات در آموزش فراهم سازد.
نتیجه گیری: مهم ترین نقش این تحقیق روشن سازی تأثیر فناوری اطلاعات بر کارکردهای مختلف آموزش میباشد. دانشگاه علوم انتظامی میتواند با تشکیل گروه های کاری متخصص امور آموزش و فناوری اطلاعات موجبات شکوفایی آموزش را با به کارگیری مؤثر فناوری اطلاعات، فراهم سازند.
آموزش دستور زبان فارسی در دانشگاه، چالش ها و راهکارها
حوزه های تخصصی:
بررسی مشکلات آموزش واحد درسی «دستور زبان فارسی 1» در دانشکده های گوناگون بیانگر وجود معضلاتی در تدریس این واحد درسی است که می توان آن را در دو سطحِ منابع انسانی و منابع درسی بررسی کرد. بحث منابع انسانی به دو متغیّر یعنی مدرس و دانشجو اختصاص می یابد. بدیهی است که پاسخ معضلات این حوزه را باید خارج از واحد درسی دستور زبان بررسی کرد. بحث منابع درسی، متضمّن بررسی معضلات متون درسی دانشگاهی است که به باور نگارنده، ایراد اساسی آن، اختلاف اصطلاحات درسی و شیوة آموزش در این متون در مقایسه با منابع درسی دورة متوسطة عمومی است.
نگارش این مقاله کوششی است در پاسخ به معضلات متون درسی «دستور زبان فارسی» در دانشگاه ها که در حیطة واحد درسی «دستور زبان فارسی» قابل بررسی و اصلاح است. این معضل از راه های بررسی مشکلات کتاب های درسی دورة متوسطة عمومی و کتاب های دانشگاهی، پیدا کردن موارد اختلاف و ارایه شیوة واحد، حل شدنی است. از این رو، هدف این مقاله، دستیابی به طرحی برای هماهنگ سازی اصطلاحات دستوری و ارایة شیوه ای واحد در تبیین مفاهیم دستور زبان فارسی با تکیه بر کاربرد در فراگیری متون ادب فارسی است.
نقش بهداشت و آموزش در رشد اقتصادی برخی کشور های در حال توسعه (1990-2006)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه توسعه انسانی، رابطه مستقیمی میان ارتقاء سرمایه انسانی و رشد و توسعه وجود دارد. این نکته که سرمایه گذاری در آموزش و بهداشت نیروی انسانی میتواند به پیشرفت و توسعه کمک نماید ،هم در اقتصاد متعارف و هم اقتصاد اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. این مقاله برای بررسی این فرضیه، به تحلیل تجربی رابطه میان سرمایه انسانی- مشتمل بر جنبه های آموزشی و بهداشتی - و رشد اقتصادی میپردازد. برای این منظور، داده های 39 کشور درحال توسعه مسلمان و غیر مسلمان، طی دوره زمانی 2006-1990 با استفاده از روش داده های ترکیبی و در قالب مدل تجربی ارائه شده توسط لی و هوانگ مورد تحلیل قرار گرفته است. در این الگو، سرمایه انسانی که شامل مولفه های آموزش و بهداشت میشود، با دو شاخص برای بهداشت و یک شاخص برای آموزش اندازه گیری شده است. بر اساس شواهد تجربی این بررسی، سرمایه انسانی متغیری اثرگذار بر رشد اقتصادی در این گروه از کشورها میباشد. در این میان آموزش نسبت به بهداشت اثر قوی تر و معنی دار تری بر رشد اقتصادی دارد.
تفاوت آموزش و پرورش دینی و غیردینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به رغم وجود اشتراک بین تعلیم و تربیت دینی و غیردینی، تفاوت هایی نیز میان آنها وجود دارد که مقالة حاضر در صدد تبیین آنهاست. تحقیق در عرصة تفاوت ها و نیل به نتایج گسترده تر، از ضرورت های پژوهشی در این عرصه است. نوشتار پیش روی که به شیوة کتابخانه ای و تحلیلی و با نگاهی به کتاب و سنت نگارش یافته، با برشمردن شانزده مورد از ویژگیهای مشخصات تربیت دینی، و به بیان لوازم آن پرداخته است. موفقیت در تربیت دینی بدون توجه به مشخصه های آن حاصل نمیشود و بخش عمده ای از علل ناکامی در تعلیم و تربیت دینی در غفلت از تفاوت ها نهفته است.
اصلاح الگوی مصرف با تأکید بر نقش آموزش در مدیریت مصرف انرژی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اصلاح الگوی مصرف و تصحیح رفتار اسراف گرایانه دغدغه حدود دو دهه مقام معظم رهبری است که بارها نسبت به این موضوع هشدار داده و سرانجام سال 1388 را به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف مطرح کردند. اینک در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی، که به شعار پیشرفت و عدالت مزین گشته، بیش از پیش نیازمند اصلاح الگوی مصرف جهت نیل به ایجاد عدالت و پیشرفت هستیم؛ اصلاحی که میتواند نقش اساسی در ایجاد عدالت و پیشرفت در کشور داشته باشد.
این پژوهش نقش آموزش در مدیریت مصرف انرژی کشور را به عنوان یکی از مؤلفه های تحقق بخش اصلاح الگوی مصرف در کنار مؤلفه های آگاهسازی و اطلاع رسانی از وضعیت میزان تولید مصرف انرژی در کشور، فرهنگ سازی، طراحی برنامه های آموزشی مصرف انرژی در مقاطع گوناگون آموزشی، مدیریت مصرف، پرهیز از تجمل گرایی و مصرف زدگی را مورد بحث قرار داده است.
آگاهی زبان آموزان ایرانی از حضور خواننده در متن: مدلی از استراتژی های مبتنی بر تکالیف نگارشی (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان آموزان ایرانی اغلب به حضور خواننده در متن توجه نمی کنند، و این امر نمرات ضعیفی در نگارش آنان به دنبال دارد. مطالعه حاضر در یکی از دانشگاه های بزرگ ایران انجام شد تا به زبان آموزان آموزش دهد چگونه به حضور مخاطب در متن توجه نمایند. تعداد سی و پنج دانشجوی زبان انگلیسی به روش آموزش فرآیندی آموزش داده شدند و از آنان خواسته شد نامه ای به یک مقام عالیرتبه ی دولتی بنویسند. پس از دریافت نسخه اول نامه مذکور، ابعاد توجه به مخاطب به آنان آموزش داده شد تا بر همان اساس نسخه اولیه را از نظر سبک و ملاحظات مربوط به مخاطب اصلاح نموده و جهت نمره گذاری ارسال نمایند. سپس از آنان مصاحبه ای در خصوص نحوه توجه به مخاطب در نگارش، نحوه دخالت دادن مخاطب در متن، و استراتژی های به کاررفته در تکمیل متن نهایی گرفته و ضبط شد. متن نوار ضبط شده بر روی کاغذ پیاده شد و به صورت کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت که از دل داده ها، دو درون مایه اصلی حاصل شد: ملاحظات زبانشناختی و ملاحظات غیر زبانشناختی. همچنین، شرکت کنندگان به طور ضمنی به سه مرحله از توجه به مخاطب اشاره نمودند: استراتژی های قبل، بعد و حین انجام تکلیف نگارشی. به طور خلاصه، آموزش زبان آموزان ایرانی به ارتقای استراتژی هایِ توجه به مخاطب در نگارش انجامید .
به سمت تعریفی از ""میزانِ مطلبِ یاد گرفته شده"" در آموزش زبان دوم (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزانِ مطلبِ یاد گرفته شده مفهومی است که همیشه محققان زبان دوم را مجذوب خود کرده زیرا که پنجره ای بر دو سطح مهم میانی دریافت و یادگیری باز می کند. فهم بهتر از این سطح میانی به ما کمک می کند تا بین دریافتی که صرفا برای اهداف اساسی (برای مثال: ارتباطی) مورد استفاده قرار می گیرد و دریافتی که برای فراگیری استفاده می شود تفاوت قائل شویم. در این مطالعه قسمت های متفاوتی که در آن میزانِ مطلبِ یاد گرفته شده مشخص می شود مورد بررسی قرار می- گیرد، تعاریف موجود از میزانِ مطلبِ یاد گرفته شده تحلیل شده و تعریف جامع تری از آن پیشنهاد می شود.
اهمیت مطالعه ی دانش فراکلامی (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر دانش فراکلامی متمرکز است، نامی که به اجزایی در متن داده می شود که معنا را منتقل می کنند نه آن دسته از اِلمان هایی که اساساً ارجاعی هستند. در این مقاله به پیش زمینه تئوری مطالعات فراکلامی اشاره می شود و بطور خلاصه طبقه بندی نشانه های فراکلامی بررسی شده و در آخر چهار دلیل برای اهمیت و جذابیت دانش فراکلامی ارائه می گردد: 1) این تحقیق نشان می دهد که زبان تا چه اندازه به صورت پیچیده ای نظام بند است. 2) در این مطالعه سوال های جالبی در ارتباط با اصول اخلاقی و استفاده زبان مطرح می شود. 3) این تحقیق، هم چنین به تفاوت های استفاده ی نشانه های فراکلامی در بافت های مشابه در زبان های متفاوت اشاره می کند. 4) و دراین مطالعه دلایلی فراهم خواهد شد که چرا دانش فراکلامی مستحق جایگاه ویژه ای در آموزش زبان دوم می باشد.
فراگیری زبان و فرهنگ زبانی در جهانِ در حال تغییر (مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای برقراری ارتباطی مؤثرتر،فراگیران زبان دوم باید هم در زبان وهم درفرهنگ زبان مقصد پیشرفت کنند. آگاهی داشتن از چهارچوب های اجتماعی- فرهنگی بدان معنا نیست که در نتیجه تدریس، زبان آموزان باید مانند ""بومیان"" باشند. بلکه آگاهی از قوانین فرهنگی زبان دوم به فراگیران اجازه می دهد که آگاهانه تصمیم بگیرند که چه گونه به یک کاربر زبانِ توانا و هوشیار تبدیل شوند. در این مقاله به رویکردها و تکنیک های عملی تدریس فرهنگ در کلاس همراه با تدریس مهارت های اصلی زبان اشاره خواهد شد. شایان ذکر است که این مقاله یک بازنگری مختصر از راه کارها و برنامه های تدریس و یادگیری بین فرهنگی می باشد و منابع دیگری از شیوه های تدریس در حال حاضر در دسترس است.