مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
دیابت نوع 2
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع 2 یکی از بیماری های مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیده ای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش -پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه ی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده پزشکی در مرکز دیابت شهر کرمانشاه در سال 1395 بود. از میان این بیماران 40 نفر با توجه به معیارهای شمول و به روش دردسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. بیماران پرسشنامه راهبردهای مقابله ای فولکمن-لازاروس، رویدادها و تغییرات زندگی خانوادگی ( FILE ) و فرم کوتاه کیفیت زندگی بیماران دیابتی ( DQOL-BCI ) را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد مقابله درمانگری به صورت معناداری منجر به افزایش کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله جستجوی حمایت اجتماعی، مسئله گشایی برنامه ریزی شده، ارزیابی مجدد مثبت و کاهش استرس و دوری گزینی و خویشتنداری در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (01/0 ˂ Pو 05/0 ˂ P )؛ اما نتایج حاکی از آن بود که در متغیر راهبرد مقابله ای گریز-اجتناب، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه وجود ندارد (05/0<P) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که مقابله درمانگری می تواند در کاهش استرس، ارتقاء کیفیت زندگی و مهارت های مقابله ای، مبتلایان به بیماری های مزمن نظیر دیابت، اثرگذار باشد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
945-956
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، تاب آوری و امید به زندگی پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع 2 پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلابه دیابت نوع 2 بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را در این پژوهش کلیه بیماران مبتلابه دیابت نوع دو تشکیل می دادند که در سال 1398 به مرکز مشاوره روان یار مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 30 نفر که 15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه با روش نمونه گیری در دسترس در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده طرح درمانی گیلبرت (2014)، مقیاس امیدواری اشنایدر (1991) و مقیاس تاب آوری کونور - دیویدسون (2003) بود. داده ها با تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: درمان متمرکز بر شفقت بر میزان تاب آوری و امید به زندگی افراد مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار داشت (0/05 p< ) . نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمانی متمرکز بر شفقت شرکت کرده بودند تاب آوری بیشتر و امید به زندگی بیشتری داشتند.
اثر افزایشی ترکیب تمرینات تن آرامی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBR) و تحریک الکتریکی فرامغزی (CES) بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مبتلایان به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
109 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، یک مطالع ه از ن وع ک ار آزم ایی ب الینی تص ادفی سه گروه ی دو س ر کور، از نوع طرح اندازه های تکراری است که با هدف تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBR) و تکنیک تحریک الکتریکی فرامغزی (CES) در بهبود وضعیت روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار دارای دیابت نوع 2 بود که از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و پس از همتاسازی، به طور تصادفی به سه گروه 10 نفره (MBR، CES، MBR+CES) انتساب شدند و در 10 جلسه انفرادی مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ نمودند. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه، با مقیاس DASS-48، برگزار شد. تحلیل واریانس بین-درون گروهی آمیخته، تغییر معنی داری در میانگین افسردگی، اضطراب، و استرس در طول زمان نشان داد. همچنین، میانگین نمرات گروهها در طول زمان برای افسردگی یکسان، و برای اضطراب و استرس غیریکسان بود. تحلیل کواریانس چندمتغیره و نتایج آزمون مقایسه های جفت شده بن فرونی نشان داد که مداخلات مختلف تاثیر یکسانی در کاهش اضطراب و استرس در مراحل پس آزمون و پیگیری داشتند. همچنین، پایداری هرسه مداخله درمانی برای کاهش اضطراب یکسان بوده است. اما در مورد استرس، در مرحله پیگیری، پایداری درمان ترکیبی MBR+CES، نسبت به درمان CES بیشتر بوده است.
اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
87 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر است که عدم تعادل سطوح کلسترول و پریشانی روانشناختی نظیر افسردگی را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح بالای کلسترول و افسردگی در روند کنترل و درمان دیابت، ارائه مداخلاتی جهت تعدیل کلسترول و بهبود افسردگی در این گروه احساس می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد . روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. به منظور اجرای پژوهش از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت شهید شعبانی اصفهان به صورت دردسترس 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه برای سنجش افسردگی و از آزمایش خون به منظور سنجش کلسترول (LDL) و کلسترول (HDL) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش جلسات آموزش فراشناختی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی را دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: با تعدیل نمرات پیش آزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p < ). نتیجه گیری: می توان از آموزش فراشناختی در جهت تعدیل کلسترول (کاهش کلسترول (LDL) و افزایش کلسترول (HDL)) و بهبود افسردگی بیماران مبتلا به دیابت استفاده نمود.
اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ بود . روش: روش اینپژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران دیابتی نوع ۲شهر مشهد در سال 1398 بود. در این پژوهش 4 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاس های افسردگی، رضایت جنسی و پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان بهزیستی روانشناختی بر کاهش افسردگی و بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ اثربخش است . نتیجه گیری: می توان از درمان بهزیستی روانشناختی به عنوان یک راهبرد کوتاه مدت روان درمانی که با پیامدهای مثبت در زندگی فردی و بین فردی همراه است، برای کاهش افسردگی، بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ استفاده کرد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی نشان داده اند که روان درمانی مثبت نگر در بهبود شاخص های سلامت روان در بیماران مؤثر بوده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 عضو انجمن دیابت شهر سنندج در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 758 نفر بود. 40 نفر از بیماران به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با گمارش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) و جلسات روان درمانی مثبت نگر (رشید و سلیگن، 2013) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها: روان درمانی مثبت نگر به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی ذهنی آزمودنی های گروه تحت مداخله در مراحل پس آزمون و پیگیری شد ( 0/01 > p ) . همچنین مداخله درمانی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی بیماران مؤثر بود (0/01 > p ). نتیجه گیری: زنانی که در جلسات روان درمانی مثبت نگر شرکت داشتند بهزیستی ذهنی شان افزاش یافت.
رابطه ویژگیهای شخصیتی و فعالیتهای مغزی – رفتاری با میزان مارکرهای گلیال (پروتئین s100b) و شاخصهای گلاسمیک در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2
حوزههای تخصصی:
هر پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران در فاصله ی زمانی 1/2/1395 لغایت 1/12/1395 که به تعداد 246 نفر بودند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. آزمودنی هایی که وارد این پژوهش شدند، افرادی بودند که غیر از دیابت، بیماری دیگری نداشتند، حداقل یک سال از تشخیص بیماری آنها گذشته بود و هم چنین با توجه به شیوع بیماری دیابت نوع دو در سنین میانسالی و میانگین30 سال قرار داشتند، از میان جامعه آماری و کسانی که حائز شرایط فوق بودند، 40 نفر به صورت تصادفی و دردسترس انتخاب شدند. برای سنجش از استرس ادراک شده از مقیاس شخصیت گری ویلسون و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت استفاده شد. مارکرهای گلیال نیز با نمونه سرم seroum با روش Elsa اندازه گیری شدند. نتایج نشان دهنده این بود که بین متغیرهای شخصیتی (روان نژندی، برون گرایی، گشودگی برای تجربه، توافق پذیری و وجدانی بودن) و میزان ۱c HbA ، میزان گلوکوز پلاسما، S100b و فعالیت های مغزی رفتاری در افراد دارای دیابت نوع 2 رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین سیستم های مغزی رفتاری (بازداری رفتاری، فعال سازی رفتاری و جنگ / گریز) و میزان ۱c HbA ، میزان گلوکوز پلاسما و S100b در افراد دارای دیابت نوع 2 رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین فعالیت مغزی-رفتاری توانسته است بین پنج عامل شخصیت NEO و مارکرهای گلیال نقش میانجی گری خود را به طور معنی داری ایفا کند. شدت تأثیر فعالیت مغزی-رفتاری بر مارکر های گلیال در مرحله اول برابر با 118/. و معنی دار بود.
اثر شش هفته تمرینات قدرتی بر برخی ویژگی های بیومکانیکی مفصل زانو در افراد مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
103 - 116
حوزههای تخصصی:
کاهش قدرت عضلانی اندام تحتانی از جمله اختلالات ناشی از دیابت نوع 2 می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات قدرتی بر برخی پارامترهای بیومکانیکی مفصل زانو در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود. در این مطالعه 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در دو گروه کنترل (12 نفر) و تمرین (12 نفر) شرکت کردند. قبل و بعد از اعمال شش هفته تمرینات قدرتی، متغیر های پژوهش با استفاده از دینامومتر ایزوکینتیک مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری بین حداکثر گشتاور کانستریک خم و باز شدن زانو و زمان رسیدن به حداکثر گشتاور کانسنتریک خم و باز شدن زانوی دو گروه وجود دارد. به نظر می رسد تمرینات قدرتی می تواند با افزایش حداکثر گشتاور کانستریک زانو و کاهش زمان رسیدن به اوج گشتاور، ظرفیت تولید نیرو و عملکرد عصبی- عضلانی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 را بهبود بخشد.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۹)
125 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. به این منظور 48 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما) تقسیم شدند. گروه مکمل+تمرین و تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. دارونما، حاوی 400 میلی گرم آرد گندم بود. پس از 12ساعت ناشتایی خون گیری انجام گرفت. در ادامه متغیرهای آدیپونکتین، رزیستین، انسولین، گلوکز و HOMA-IR بررسی شدند. تجزیه وتحلیل داده با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد، در مرحله پس آزمون در متغیر آدیپونکتین، رزیستین، درصد چربی بدن، گلوکز، انسولین، HOMA-IR، (0001/0P<)، وزن (036/0P<) و BMI(008/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری بود. همچنین در مرحله پس از دو هفته بی تمرینی در متغیر آدیپونکتین، درصد چربی بدن (0001/0P<)، رزیستین (001/0P<)، وزن (039/0P<)، BMI (009/0P<)، گلوکز (002/0P<)، انسولین (002/0P<)، HOMA-IR(002/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل به تنهایی بر شاخص های مرتبط با بیماری دیابت نوع 2 اثر معنا داری دارد. با وجود این، مصرف مکمل همراه با تمرین هوازی بیشترین تأثیر را بر کنترل این شاخص ها دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. به این منظور 48 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما) تقسیم شدند. گروه مکمل+تمرین و تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. دارونما، حاوی 400 میلی گرم آرد گندم بود. پس از 12ساعت ناشتایی خون گیری انجام گرفت. در ادامه متغیرهای آدیپونکتین، رزیستین، انسولین، گلوکز و HOMA-IR بررسی شدند. تجزیه وتحلیل داده با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد، در مرحله پس آزمون در متغیر آدیپونکتین، رزیستین، درصد چربی بدن، گلوکز، انسولین، HOMA-IR، (0001/0P<)، وزن (036/0P<) و BMI(008/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری بود. همچنین در مرحله پس از دو هفته بی تمرینی در متغیر آدیپونکتین، درصد چربی بدن (0001/0P<)، رزیستین (001/0P<)، وزن (039/0P<)، BMI (009/0P<)، گلوکز (002/0P<)، انسولین (002/0P<)، HOMA-IR(002/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل به تنهایی بر شاخص های مرتبط با بیماری دیابت نوع 2 اثر معنا داری دارد. با وجود این، مصرف مکمل همراه با تمرین هوازی بیشترین تأثیر را بر کنترل این شاخص ها دارد.
اثر هم افزایی تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBMR) و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب مبتلایان به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین اثر خالص و اثر ترکیبی دو تکنیک تن آرامی و تنفس آگاهی مبتنی بر ذهن اگاهی (MBMR) و تکنیک تحریک الکتریکی فراجمجمه ای (CES) بر بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش: مطالعه حاضر، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی سه گروه ی دو س ر کور و از نوع طرح بین-درون آزمودنی های آمیخته است. نمونه این پژوهش، شامل 30 بیمار دیابت نوع 2 بود که به روش هدفمند از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفره MBMR، CES، و گروه MBMR+CES جایگزین شدند و در 10 جلسه انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ کردند. کیفیت خواب بیماران، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری یکماهه، با پرسشنامه استاندارد سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با آزمون SPANOVA، تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: هرسه مداخله ی به کار رفته برای کاهش مشکلات خواب در روند زمان، مؤثر بودند. فوری ترین اثر با کمترین پایداری برای درمان MBMR، و بیشترین اثر و پایداری اثر برای درمان ترکیبی MBMR+CES رخ داده بود. نتیجه گیری: این مطالعه، کاربرد ترکیبی دو تکنیک MBMR و CES (20 دقیقه، 100 µA and 0.5 Hz) را برای بهبود سریع و پایدار کیفیت خواب بیماران دیابت نوع 2، موثر و ایمن دید.
تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا همراه با مکمل آلوئه ورا بر غلظت کاتپسین های سرم در مردان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
313 - 327
حوزههای تخصصی:
از روش های ساده و بی خطر برای درمان دیابت اجرای تمرینات ورزشی منظم و مصرف داروهای گیاهی است که عوارض اندکی دارند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا همراه با مکمل آلوئه ورا بر غلظت کاتپسین های سرم در مردان دیابتی نوع 2 بود. در این پژوهش نیمه تجربی، 44 مرد مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سن 25-40 سال تصادفی در چهار گروه کنترل، آلوئه ورا، تمرین و تمرین-آلوئه ورا قرار گرفتند. تمرین تناوبی خیلی شدید 3جلسه در هفته (حداکثر 60 سیکل در هر جلسهه 20 دقیقه ای) شامل رکاب زدن سرعتی به مدت 8 ثانیه (در حدود 80 درصد ضربان قلب حداکثر (HRmax)) و رکاب زدن آرام (20-30 دور در دقیقه) برای 12 ثانیه به مدت 12هفته انجام شد. آزمودنی ها یک کپسول آلوئه ورا حاوی 100 میلی گرم پودر ژل آلوئه ورا در صبح بلافاصله پس از بیدار شدن و یک کپسول پس از شام دریافت کردند. داده ها با استفاده از t همبسته، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنا داری 05/0 P< تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین تناوبی شدید، مکمل یاری آلوورا و تمرین تناوبی شدید به همراه مکمل یاری آلوئه ورا موجب کاهش معنادار سطوح کاتپسین S، K، L در مردان دیابتی نوع 2 شد (001/0=P). به نظر می رسد که مصرف مکمل آلوورا می تواند تأثیرگذاری تمرین ورزشی را در کاهش سطوح آدیپوکاین ها بیشتر کند و مصرف آلوئه ورا به همراه تمرین تناوبی شدید تأثیر هم افزایی داشته باشد.
بررسی و مقایسه میزان اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
244 - 261
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری در مقایسه با طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: این پژوهش با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری شامل زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2 بود که در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1399 به انجمن دیابت جزیره کیش مراجعه نموده بودند که پس از غربالگری 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه درمان شناختی-رفتاری (15 نفر)، طرح واره درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شفقت به خود نف (2003) بود؛ در این پژوهش گروه درمانی شناختی-رفتاری به وسیله بسته درمانی لیهی (2004) و گروه طرحواره درمانی به وسیله بسته درمانی یانگ و همکاران (2006) به مدت هشت جلسه به مدت 90 دقیقه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی (70/10=F، 001/0=P) زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو موثر است؛ همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی شناختی-رفتاری و طرحوراه درمانی بر مولفه های مهربانی با خود (54/4=F، 018/0=P)، قضاوت نسبت به خود (25/6=F، 005/0=P) و همانندسازی افراطی (45/3=F، 043/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است؛ همچنین نتایج آزمون تعقبی نشان داد بین نمرات گروه های شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی در خودشفقت ورزی و مولفه های مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود و همانندسازی افراطی وجود ندارد (05/0 p>). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان نمود شفقت ورزی به خود بر اساس افکار و باورهای فرد در مورد خویش شکل می گیرد
اثر بخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع II بود. روش: پژوهش حاضر با روش نیمه آزمایشی با پیش و پس آزمون و پیگیری، با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه زنان دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران در پاییز 1397 بودند. نمونه گیری بصورت دردسترس (30 زن دیابتی) و تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه کیفیت زندگی انجام شد. سپس گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند و نهایتا هر دو گروه تحت پس آزمون و دوره پیگیری (3 ماه) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند بین دو گروه، پس از اجرای درمان تفاوت معناداری وجود دارد. بطوریکه، میانگین نمره کیفیت زندگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش برای بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 می توان از روش اثر بخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بهره برد.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودمراقبتی در کنترل بیماری دیابت نوع 2 بسیار حائز اهمیت است و پژوهش حاضر درصدد ساخت و اعتبار یابی پرسشنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2 بود . روش: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی اکتشافی متوالی هدایت شده با رویکرد آزمون سازی و طبقه بندی بود و در دو مرحله به صورت کیفی و کمّی انجام شد. جامعه آماری در مرحله اول عبارت بود از متخصصان، پزشکان و پژوهشگران حیطه بیماری دیابت نوع 2 در سال 1399-1400 که با روش نمونه گیری هدفمن د،10نفر انتخاب گردیدند. در مرحله دوم، بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تهران در سال1400- 1399 با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاک هایی423 تن انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات مرحله اول از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و پرسشنامه اولیه محقق ساخته استفاده شد. یافته ها: نشان داد از نتایج حاصل از مصاحبه ها، با کدگذاری باز تعداد 41 مفهوم در 4 بعد استخراج و بر اساس این مقاهیم تعداد 56 گویه اولیه طراحی شد. شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص محتوایی روایی محاسبه و در تحلیل عامل اکتشافی 4 عامل مشخص شد. درنهایت پرسشنامه 34 سوالی، 76/58 درصد واریانس خودمراقبتی دیابت نوع 2 در بیماران 30 تا60 سال را تبیین نمود: عوامل مربوط به سواد سلامت (64/ 39%)، عامل روان شناختی (82/11%)، عامل جسمانی (19/4%) و عوامل مربوط با دسترسی به امکانات (11/3%). همچنین تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول 4 عامل فوق را تایید و آلفا کل 95/0 بدست آمد . نتیجه گیری: این پرسشنامه دارای اعتبار و روایی مناسبی است و استفاده از آن جهت پایش خودمراقبتی این بیماران و استفاده در تحقیقات پیشنهاد می شود.
تاثیر تمرینات ایروبیک در آب و خشکی بر تحریک پذیری حسی بیماران دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
17 - 40
حوزههای تخصصی:
نوروپاتی محیطی مهمترین عامل مستعدکننده بروز ضایعات پا و قطع عضو در دیابت است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک در آب و خشکی بر تحریک پذیری حسی کف دست و کف پای بیماران دیابتی نوع دو بود. 24 شرکت کننده بصورت تصادفی در سه گروه هشت نفری (کنترل، ایروبیک در خشکی و ایروبیک در آب) قرار گرفتند. پروتکل تمرینی در12 هفته و مجموع 24 جلسه تمرین 60 دقیقه ای، بصورت پیشرونده انجام شد. قبل و بعد از دوره تمرینی شاخص های تحریکی نقاط مشخص کف دست و کف پای بیماران بوسیله دستگاه نروتزیومتر اندازه گیری و ثبت شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون مانکوا و تی وابسته استفاده شد. نتایج آزمون مانکوا برای مقایسه-های بین گروهی در پس آزمون، اختلاف معنی داری در هیچ یک از متغیرهای تحریک پذیری در کف پا و دست بین گروه ها نشان نداد (05/0≤P). نتایج مقایسه های درون گروهی با استفاده از آزمون تی وابسته نشان داد تمرینات ایروبیک در آب تأثیر معنی داری در نمرات تحریک پذیری حسی کف دست و کف پای بیماران دیابتی دارد (05/0≥P). با این وجود، این تأثیر معنی دار فقط در نمرات کف پای گروه تمرین ایروبیک در خشکی دیده شد (05/0≥P)؛ هم چنین گروه کنترل تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغیرها از پیش تا پس آزمون نشان نداد (05/0≤P). بنابراین، تمرینات ایروبیک در آب به علت ایجاد فشارهای هیدرواستاتیک، می تواند اثرگذاری بیشتری نسبت به ایروبیک در خشکی بر روی گیرنده های عصبی پایانی کف دست و کف پای بیماران دیابتی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
167 - 188
مقدمه: زندگی با محدودیت های دیابت، با پریشانی های خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است . روش: این پژوهش، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی چهار گروه ی دو س ر کور و از نوع طرح بین - درون آزمودنی های آمیخته است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به صورت هدفمند از بین اعضای انجمن دیابت کرمان و مطب های خصوصی پزشکان متخصص داخلی انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروه های آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه 36 سوالی کیفیت زندگی، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل واریانس بین - درون آزمودنی های آمیخته، میانگین نمرات کیفیت زندگی (سلامت جسمی و روانی) در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیش آزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود . نتیجه گیری: هرچند آموزش های پزشکی و خودمراقبتی و مداخلات روان شناختی، به تنهایی نیز برای افراد مبتلا به دیابت لازم و مفید هستند، اما برای ارتقا کیفیت زندگی و پایداری نتایج به دست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روان شناختی، ضرورت دارد.
بررسی اثر مداخله مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر افزایش متابعت درمانی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
508 - 519
هدف: هدف این پژوهش تعیین تأثیر مداخله مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر افزایش متابعت درمانی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: مطالعه ی حاضر یک مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود که جامعه آماری آن زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو عضو تحقیقات دیابت شهر تهران در سال 1397 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو که شرایط شرکت در مطالعه را داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 بیمار) و گواه (15 بیمار) به صورت تصادفی کاربندی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تبعیت از درمان دارویی موریسکی و همکاران (۲۰۰۸) و پرسشنامه جمعیت شناختی با روش مصاحبه و گرفتن نمونه خون جمع آوری شد. هر عضو گروه مداخله پنج جلسه 45-30 دقیقه تحت مصاحبه انگیزشی قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر بهبود متابعت درمانی افراد موثر است (30/15=F، 001/0=P)؛ همچنین نتایج آزمون تعقیبی و مقایسه میانگین نمره متابعت درمانی در مراحل مختلف در گروه مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی نشان داد که اختلاف معناداری بین نمره مرحله پیش آزمون با نمره مراحل پس آزمون، پیگیری اول و پیگیری دوم وجود دارد. نتیجه گیری: مداخله ی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی در 5 جلسه بر متابعت درمانی در مبتلایان به دیابت نوع دو تأثیر مثبت را نشان داد. لذا پیشنهاد می شود این مداخله در زمان و جلسات بیشتری انجام شود.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش متابعت درمانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع2
زمینه و هدف: دیابت یکی از بیماری های مزمن پزشکی با بیشترین وابستگی به وضعیت روانشناختی افراد مبتلا است؛ در درمان های بکار رفته در مورد بیماران دیابتی، اغلب از پرداختن به مشکلات روانشناختی این قشر، به ویژه افراد غفلت شده است ؛ از این رو هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مصاحبه انگیزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش متابعت درمانی بیماران مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش پژوهش: مطالعه ی حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با روش نمونه گیری تصادفی بوده که بر روی 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع2 عضو تحقیقات دیابت شهر تهران که شرایط شرکت در مطالعه را داشتند در سال 1398 اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه متابعت درمانی بیماری های مزمن که در سال 1392 در پایان نامه مدانلو طراحی و روانسنجی شده است و با روش مصاحبه و گرفتن نمونه خون جمع آوری گردید. هر عضو گروه مداخله 8 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت مصاحبه انگیزشی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که مصاحبه انگیزشی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر بهبود متابعت درمانی افراد موثر است (05/0 P< ). همچنین نتایج آزمون پیگیری هم نشان می دهد که دوره مصاحبه انگیزشی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر روی گروه اثربخش و ثابت بوده است . نتیجه گیری: مداخله ی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متابعت درمانی در مبتلایان به دیابت نوع دو تأثیر مثبت را نشان داد؛ لذا پیشنهاد می شود این مداخله در زمان و جلسات بیشتری انجام شود.
تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 بطن چپ و مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : موسسه ملی بهداشت (NIH) اصطلاح بیماری قلبی- دیابتی را به عنوان بیماری قلبی خاص در بیماران دیابتی تعریف کرده است که هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ را هم شامل می شود؛ با این وجود فعالیت بدنی در بیماران دیابتی می تواند ساختار و عملکرد میوکارد را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، تنظیم مولکولی رشد فیزیولوژیکی قلب به عنوان یک پروتکل مکمل درمانی در مقابله با هایپرتروفی پاتولوژیک، کمتر درک شده است. از این رو در تحقیق حاضر اثر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 (PI3K)، مقاومت به انسولین، گلوکز و انسولین سرمی در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی گردید. روش تحقیق : بیست سر رت نر نژاد ویستار با سن 10 هفته، در دامنه وزنی20±220 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل گروه تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و گروه کنترل تقسیم شدند. پس از آشناسازی، گروه تمرینی در یک پروتکل ورزشی 8 هفته ای، 5 جلسه در هفته، به مدت 30 دقیقه در هر جلسه شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن PI3K از روش RT-PCR، مقاومت انسولین روش ارزیابی مدل هموستازیHOMA –IR و سطوح سرمی گلوکز و انسولین از روش الایزا استفاده گردید. داده با آزمون t برای گروه های مستقل در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ه ا: در گروه HIIT افزایش معنی دار بی ان ژن PI3K نسب ت به گروه کنترل دیابتی تایید شد (0/003>p). همچنین تمرین باعث کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/0001>p) و گلوک ز س رم (0/0001>p) گردید؛ در ح الی ک ه انسولی ن سرمی همگ ام با این کاهش، افزایش معنی داری داشت (0/04 >p). به علاوه، وزن قلب نیز افزایش معنی داری در گروه تمرینی پیدا کرد (0/0001 >p). نتیجه گیری : تمرین HIIT با افزایش بیان ژن PI3K، مسیر مولکولی هایپرتروفی فیزیولوژیک را تحریک کرده و به عنوان یک درمان مکمل، در جلوگیری از هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ نقش دارد.
اثر دو داروی مکمل ترکیبی گیاهی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش شیوع دیابت به دلیل افزایش عادات غذایی ناسالم و سبک زندگی کم تحرک موجب افزایش التهاب و عدم بالانس وضعیت گلایسمی و به دنبال آن سطح کیفیت زندگی کاهش می یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مکمل بربرین و شنبلیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 طراحی و انجام شد. یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده بر روی 50 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. انتخاب شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و دارونما صورت گرفت و گروه مداخله به تعداد 25 نفر که روزانه با دریافت 3 کپسول 500 میلی گرمی (300 میلی گرم بربرین + 200 میلی گرم پودر دانه شنبلیله) و گروه دارونما به تعداد 25 نفر، روزانه 3 کپسول 500 میلی گرمی دارونما به مدت 12 هفته دریافت کردند. 17 نفر از هر گروه مورد مطالعه زن و 8 نفر مرد بودند. در ابعاد کیفیت زندگی گروه مداخله افزایش معنی داری مشاهده شد و در گروه دارونما در پایان مطالعه فقط در 3 مورد از ابعاد معنی دار شد. میانگین نمره خلاصه مؤلفه جسمی (PCS) از ابتدا تا هفته 12 به طور قابل توجهی تقریباً در دوگروه مداخله (05/6 ± 26/49) و دارونما (30/5 ± 28/49) مشابه بود. تغییرات میانگین درون گروهی نمره خلاصه مؤلفه ذهنی (MCS) در ابتدای مطالعه در گروه مداخله (001/0=P) بیشتر از گروه دارونما (4/0=P) بود. از ابتدا تا انتهای اجرای پژوهش و مصرف مکمل ترکیبی در دو مؤلفه ارتباط معنی داری یافت نشد. ترکیب مکمل بربرین و دانه شنبلیله می تواند منجر به بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی شده و در نتیجه می توان از نقش ضد دیابتی و ضد التهابی آن حمایت کرد.