مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش

مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش

مطالعات کاربردی علوم زیستی در ورزش دوره 8 پاییز و زمستان 1399 شماره 16 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 و اینترلوکین-1 بتا در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۷
زمینه و هدف : فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، در اختلال یا بهبود سیستم ایمنی موثر است و استفاده از مکمل های گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاین های پیش و ضد التهابی را تنظیم کرده و بر سیستم ایمنی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینتر لوکین-6 (IL-6) و اینتر لوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان تمرین کرده بود. روش تحقیق : چهل آزمودنی مرد تمرین کرده (25 – 20 سال) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 10 نفر) شامل گروه دارونما، تمرین هوازی، تمرین هوازی + سزامین و سزامین قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی هر جلسه 35-30 دقیقه، 4 روز در هفته و به مدت 10 هفته اجرا شد. مکمل سزامین به مقدار 50 میلی گرم در هر هفته به صورت کپسول ژلاتینی به گروه های دریافت کننده مکمل سزامین داده شد. همچنین، گروه دارونما کپسول حاوی نشاسته مصرف نمود. اندازه گیری IL-6 و IL-1β با روش الایزا انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تنها تمرین هوازی سبب کاهش معنی دار IL-6 (p=0/008، F=7/98) وIL-1β  (p=0/04، F=4/23) شد، اما اثر مکمل و اثر توام تمرین هوازی و مکمل بر این متغیرها، معنی دار نبود (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد، در افراد تمرین کرده مصرف مکمل سزامین تاثیرات قابل توجهی بر سیستم ایمنی نداشته باشد. در مقابل، سازگاری ناشی از تمرین بهتر از مکمل سزامین در کنترل عوامل پیش التهابی نظیر IL-6 و IL-1β موثر است. با وجود این، به تحقیقات گسترده تر با بررسی سایر عوامل نیاز است تا به نتایج قطعی برسیم.
۲.

مقایسه تأثیر یک هفته مکمل سازی سیترولین-مالات، ال-آرژنین و مکمل ترکیبی بر شاخص های فشار سوخت و سازی و عملکرد مردان کشتی گیر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۲
زمینه و هدف : به تازگی ال-سیترولین به عنوان یک مکمل کارآمدتر نسبت به ال– آرژنین، برای تولید نیتریک اکساید (NO) و عملکرد ارائه شده است. هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر یک هفته مکمل سازی سیترولین- مالات، ال- آرژنین و ترکیب آن ها بر شاخص های فشار سوخت وسازی، فشار خون و عملکرد مردان کشتی گیر بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی، 40 کشت ی گی ر (25-19ساله با میانگین وزنی 90-60 کیلوگرم و میزان چربی20-12 درصد) انتخاب و به صورت تصادفی و دوسویه کور، در چهار گروه همگن شامل مکمل سازی یک هفته ای ال- آرژنین (چهار گرم در روز)، سیترولین-مالات (چهار گرم در روز)، ترکیبی (دو گرم از هر کدام در روز) و دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و پس از نمونه گیری اولیه خونی، کشتی گیرانی آزمون شبیه سازی شده کشتی را اجرا کردند و سپس نمونه خونی ثانویه پنج دقیقه بعد از آزمون، اخذ گردید. بعد از یک هفته مکمل سازی، مجدداً پروتکل تمرینی و اخذ نمونه های خونی تکرار شد و غلظت لاکتات، اوره و توان بی هوازی و هوازی شرکت کنندگان اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، درسطح معنی داری 0/05 >p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ه ا: یک هفته مکمل سازی ستیرولین-مالات و مکمل ترکیبی باعث افزایش معنی دار اوره و کاهش معنی دار لاکتات خون متعاقب آزمون شبیه سازی شده کشتی گردید (0/01=p). توان بی هوازی تنها در گروه مکمل سازی ترکیبی به طور معنی داری بهبود یافت (0/001=p). از طرف دیگر، هر سه نوع مداخله باعث افزایش توان هوازی، نیتریک اکساید (NO) استراحتی و پاسخ NO به آزمون شبی ه س ازی ش ده گردی دن د (0/001=p). با این حال، هیچ یک از مداخلات فوق الذکر تأثیری بر فشار خون شرکت کنندگان نداشت (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد مکمل سازی ترکیبی سیترولین-مالات با ال-آرژنین، باکاهش شاخص های استرس سوخت و سازی و خستگی (تولید لاکتات) ناشی از رقابت کشتی، باعث بهبود عملکرد این ورزشکاران می شود.
۳.

تأثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی به همراه مصرف مکمل آویشن بر سطوح سرمی MCP-1 و مقاومت به انسولین مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه و هدف : با وجود بررسی اثرات ضدالتهابی تمرینات ورزشی، تاثیر همزمان تمرینات ورزشی و مصرف مکمل آویشن بر عوامل التهابی مشخص نیست. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات ورزشی ترکیبی همراه با مصرف مکمل آویشن بر سطوح سرمی پروتئین -1 جاذب شیمیایی مونوسیتی (MCP-1) و مقاومت به انسولین مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : تعداد 40 مرد دارای اضافه وزن با میانگین سنی 2/99±29/35 سال و شاخص توده بدن 1/20±27/66 کیلوگرم/متر مربع به صورت تص ادفی در چه ار گ روه مس اوی ش ام ل گ روه های دارونما، آویشن، تمرین، و تمرین+آویشن قرار گرفتند. برنامه تمرین ترکیبی (مقاومتی - هوازی)  به مدت 8 هفته و با تکرار 3 جلسه در هفته اجرا شد. برنامه تمرین مقاومتی مشتمل بر 6 حرکت با شدت 80-75 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) بود. برنامه تمرین هوازی نیز به صورت 20-10 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب به اجرا درآمد. دو گروه آویشن و تمرین+آویشن روزانه یک کپسول 500 میلی گرمی آویشن مصرف کردند. سطوح MCP-1 و انسولین به روش الایزا اندازه گیری شد و داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05>p تج زیه و تحلی ل شدند. یافته ها : دو شاخصMCP-1 و مقاومت به انسولین در گروه تمرین (0/001>p) و تمرین+آویشن (0/001>p) به صورت معنی دار کاهش یافتند، به گونه ای که این تغییر در گروه تمرین+آویشن بزرگ تر بود (0/05>p). به علاوه، در گروه آویشن در مقایسه با گروه دارونما، فقط مقاومت به انسولین به صورت معنی داری کاهش یافت (0/001>p). نتیجه گیری : به نظر می رسد که تمرینات ورزشی (مرکب از تمرینات مقاومتی و هوازی) در ترکیب با آویشن، دارای تاثیرات مثبت سینرژیکی برای افراد دارای اضافه وزن هستند که بواسطه تعدیل عامل التهابی MCP-1 و کاهش مقاومت به انسولین ایجاد می شود.  
۴.

تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 بطن چپ و مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
زمینه و هدف : موسسه ملی بهداشت (NIH) اصطلاح بیماری قلبی- دیابتی را به عنوان بیماری قلبی خاص در بیماران دیابتی تعریف کرده است که هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ را هم شامل می شود؛ با این وجود فعالیت بدنی در بیماران دیابتی می تواند ساختار و عملکرد میوکارد را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، تنظیم مولکولی رشد فیزیولوژیکی قلب به عنوان یک پروتکل مکمل درمانی در مقابله با هایپرتروفی پاتولوژیک، کمتر درک شده است. از این رو در تحقیق حاضر اثر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 (PI3K)، مقاومت به انسولین، گلوکز و انسولین سرمی در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی گردید. روش تحقیق : بیست سر رت نر نژاد ویستار با سن 10 هفته، در دامنه وزنی20±220 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل گروه تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و گروه کنترل تقسیم  شدند. پس از آشناسازی، گروه تمرینی در یک پروتکل ورزشی 8 هفته ای، 5  جلسه در هفته، به مدت 30 دقیقه در هر جلسه شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن PI3K از روش RT-PCR، مقاومت انسولین روش ارزیابی مدل هموستازیHOMA –IR  و سطوح سرمی گلوکز و انسولین از روش الایزا استفاده گردید. داده با آزمون t برای گروه های مستقل  در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ه ا: در گروه HIIT افزایش معنی دار بی ان ژن PI3K نسب ت به گروه کنترل دیابتی تایید شد (0/003>p). همچنین تمرین باعث کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/0001>p) و گلوک ز س رم  (0/0001>p) گردید؛ در ح الی ک ه انسولی ن سرمی همگ ام با این کاهش، افزایش معنی داری داشت (0/04 >p). به علاوه، وزن قلب نیز افزایش معنی داری در گروه تمرینی پیدا کرد (0/0001 >p). نتیجه گیری : تمرین HIIT با افزایش بیان ژن PI3K، مسیر مولکولی هایپرتروفی فیزیولوژیک را تحریک کرده و به عنوان یک درمان مکمل، در جلوگیری از هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ نقش دارد.
۵.

تاثیر دو نوع فعالیت ورزشی حاد هوازی تناوبی و تداومی بر سطوح سرمی سلول های بنیادی خون ساز CD34 و کموکاینSDF-1 در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۱۰
زمینه و هدف : سایتوکاین ها و عوامل رشدی در افزایش توان تکثیر و مهاجرت سلول های بنیادی نقش مهمی ایفا می کنند و به تازگی نیز به نقش فعالیت های ورزشی در این خصوص توجه شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر دو نوع فعالیت ورزشی حاد هوازی تناوبی و تداومی بر سطوح سرمی سلول های بنیادی خون ساز CD34 و کموکاین SDF-1 در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : سی نفر از دانشجویان دختر دارای اضافه وزن به صورت هدفمند برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی به سه گروه مساوی (دو گروه تجربی و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های تج ربی به م دت 60 دقیق ه فعالی ت ح اد ه وازی تن اوبی (دو دقیق ه ب ا 50 درص د و ی ک دقیق ه با 80 درص د VO<sub>2</sub><sub>max</sub>) و ت داومی (60 درصد VO<sub>2</sub><sub>max</sub>) را روی نوارگردان به اجرا درآوردند. شاخص های CD34 و SDF-1 با روش الایزا اندازه گیری شدند و نتایج با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری 0/05>p استخراج گردید. یافته ها : فعالیت های ورزشی حاد هوازی تناوبی و تداومی، هر دو موجب افزایش سلول های CD34 (به ترتیب با 0/005=pو 0/002=p) و کموک این ) SDF-1p=0/0001) شدن د؛ اما بی ن ت اثی ر دو ن وع فعالی ت ورزش ی بر متغی ره ای یاد شده تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05>p) نتیجه گیری : افزایش این دو شاخص به دنبال فعالیت حاد تناوبی و تداومی، دال بر آن است که نه تنها اجرای این گونه فعالیت ها نگرانی از حیث تاثیر منفی بر سیستم ایمنی شرکت کنندگان ندارد، بلکه نشانه فعال شدن مکانیزم های ترمیمی فیزیولوژیکی به دنبال التهاب های احتمالی پس از فعالیت می باشد.  
۶.

اثر تعاملی تمرینات مقاومتی، استقامتی و مصرف عصاره گزنه بر مقادیر آپلین پلاسمایی و تغییرات وزن موش های صحرایی مبتلابه دیابت نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۸۸
زمینه و هدف : یکی از بیماری های متابولیکی در جوامع گوناگون، بیماری دیابت نوع یک می باشد. نتایج تحقیقات نشان داده که فعالیت ورزشی و مصرف مکمل ها می توانند اثرات مثبتی بر بهبود بیماری های مختلف داشته باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تعاملی تمرینات ورزشی و مصرف گزنه بر میزان آپلین به عنوان یکی از آدیپوکاین های مترشحه از بافت چربی موش های مبتلا به دیابت نوع یک بود. روش تحقیق : برای این منظور، تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به 4 گروه شامل گروه کنترل، گروه مصرف گزنه، گروه تمرین مقاومتی+گزنه و گروه تمرین استقامتی+گزنه تقسیم شدند. با استفاده از استرپتوزوتوسین، دیابت نوع یک به همه حیوانات القاء شد. به جز گروه کنترل، سایر گروه ها روزانه عصاره گزنه به میزان 1 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. گروه تمرین مقاومتی+گزنه بالا رفتن از نردبان همراه با وزنه های متصل به دم را که به طور تدریجی افزایش می یافت، به اجرا درآوردند. گروه تمرین استقامتی+گزنه نیز به فعالیت شنا پرداختند. پروتکل های تمرین به مدت 8 هفته به اجرا درآمدند و در پایان هفته هشتم، از بطن چپ قلب حیوانات به صورت مستقیم نمونه خون تهیه گردید. اندازه گیری آپلین پلاسما با استفاده از کیت آزمایشگاهی آپلین و به روش الایزا انجام شد. برای بررسی تغییرات وزن آزمون t وابسته، به منظور مقایسه میانگین ها در گروه های مختلف، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی رابطه بین متغیرها  از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : آپلین در گروه های گزنه (0/04=p)، تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p) و گروه تمرین استقامتی+گزنه (0/0001=p) نسبت به کنترل افزایش معنی داری داشت؛ تغییرات این شاخص در گروه تمرین استقامتی+گزنه نسبت به گروه گزنه (0/02=p) و گروه تمرین مقاومتی+گزنه (0/04=p)؛ با افزایش معنی داری بیشتری همراه بود. در مقایسه میانگین وزن پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، در گروه های کنترل، گزنه و تمرین مقاومتی+گزنه؛ کاهش معنی داری (0/0001=p)، مشاهده شد؛ اما این تغییرات در گروه تمرین استقامتی+ گزنه (0/89=p) معنی دار نبود. نتیجه گیری : بهبود سطح پلاسمایی آپلین در گروه تمرین استقامتی+گزنه در موش های مبتلا به دیابت نوع یک، احتمالاً ناشی از اثر تعاملی تمرینات استقامتی و مصرف هم زمان گزنه می باشد.
۷.

تاثیر تمرین هوازی به همراه مکمل یاری ویتامین D بر بیان ژن های آپوپتوزیس BCL2 ،BAX ، کاسپاز-3 و نسبت BCL2/BAX در ریه رت های نر مسموم شده با آب اکسیژنه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۱۰۵
زمینه و هدف : ورزش یک محرک فیزیولوژیک قوی است که می تواند با تاثیر بر روی تعدادی از مسیرهای پیام دهی خارج سلولی و داخل سلولی به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر روند آپوپتوزیس ریه اثرگذار باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین هوازی و ویتامینD  بر بیان ژن های آپوپتوزیس کاسپاز-3، BCL2،BAX   و نسبت BCL2/BAX در ریه رت های نر مسموم شده با آب اکسیژنه بود. روش تحقیق : در این مطالعه 48 سر موش نر بالغ ویستار به روش تصادفی به 6 گروه (هر گروه 8 موش) شامل آب اکسیژنه دو برابر (2H)؛ 2H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> + ویتامین D<sub>3</sub> (2HD)؛2H<sub>2</sub>O<sub>2</sub>  + تمرین ورزشی (2HE)؛ 2H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> + D<sub>3</sub>+ E (2HDE)؛ دی متیل سولفوکساید (DMSO)، و کنترل (C) تقسیم شدند. جهت القای آپوپتوزیس تزریق درون صفاقیH<sub>2</sub>O<sub>2</sub>  با دوز 2 میلی مول/کیلوگرم به صورت 3 بار در هفته و یک ساعت قبل از تمرین انجام شد. همچنین 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها قربانی و نمونه های بافتی آن ها  جدا شده و در دمای C°75- نگهداری شدند. سپس  با استفاده از روشRT-PCR ، بیان ژن های کاسپاز-3، BAX ،BCL2   و نسبتBAX/BCL2  بافت ریه مورد سنجش قرار گرفت. با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه و دو راهه و آزمون توکی در سطح معنی داری 0/05p <؛ داده ها تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : بیان ژنBCL2  درگروه 2HE (0/004=p) و 2HD (0/006=p) نسبت به گروه کنت رل اف زایش معن ی داری پی دا ک رد؛ در ح الی که بیان ژنBAX ،BCL2/BAX  و کاسپاز-3 در گروه 2HE و 2HD به طور معنی داری (0/05>p) کمتر از گروه کنترل بود. از طرف دیگر،2HDE  اثر کاهنده بر بیان ژن BAX (0/03=p) و نسبتBCL2/BAX   (0/04=p) داشت؛ در حالی که بر بیان ژنBCL2  و کاسپاز 3 اثر معنی داری نداشت (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد که یک دوره تمرین هوازی همراه با مکمل یاری ویتامین D با تغییرات معنی دار در بیان ژن های دخیل در آپوپتوزیس ناشی از H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> می توانند به عنوان یک روش درمانی مکمل در کنار سایر روش ها، برای تعدیل در آپوپتوزیس بافت ریه کار گرفته شوند.
۸.

تأثیرتمرینات ورزشی هوازی-پیلاتس بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی و سونوگرافی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۳۸
زمینه و هدف : بیماری کبد چرب غیر الکلی شایع ترین بیماری مزمن کبدی است که صورت عدم کنترل، ممکن است سبب فیبروز، سیروز و تخریب سلولی کبد گردد. تغییرات سبک زندگی و افزایش فعالیت بدنی، اساس مدیریت این بیماری اند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات هوازی - پیلاتس بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی و سونوگرافی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد مبتلا به کبد چرب غیر الکلی از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. دوره تمرینی 6 هفته بود و طی این مدت، گروه تجربی 4 روز در هفته به مدت 60 تا 90 دقیقه به اجرای تمرینات هوازی و پیلاتس به ترتیب با شدت 60 تا 90 و 40 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از پایان مداخله، جمع آوری نمونه های خونی برای تعیین فعالیت آنزیم های کبدی و سونوگرافی به منظور تعیین درجه کبد چرب انجام شد. از روش های آماری t وابسته و مستقل، و آزمون های ناپارامتریک ویلکاکسون و یو من - ویتنی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره برداری شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : در گروه تج ربی، سط وح سرمی آن زیم های کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) کاهش معنی داری یافتند (به ترتیب با 0/02=p، 0/001=p). به علاوه، درجه بندی کبد در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری (0/003=p) را نشان داد. نتیجه گیری : اجرای ترکیبی از تمرینات هوازی – پیلاتس در طول 6 هفته و با تکرار 4 جلسه در هفته، اثر معنی دار بر بهبود بیماری کبد چرب و شدت آن دارد و می تواند به عنوان یک روش غیر دارویی بکار گرفته شود.
۹.

اثر شدت های مختلف فعالیت حاد و مزمن هوازی بر مسیر پیام رسان اینفالامازومNLRP3 ، TLR4 و سطوح سایتوکاین های التهابی در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۰۴
زمینه و هدف : نتایج مطالعات نشان می دهد که شدت و حجم فعالیت ورزشی هوازی بر سیستم ایمنی پاسخ های متفاوتی دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر حاد و مزمن تمرینات هوازی با شدت متوسط و بالا بر مسیر پیام رسان اینفالامازوم NLRP3، گیرنده شبه گذرگاهی 4 (TLR4) و سطوح سایتوکاین های التهابی در مردان جوان بود. روش تحقیق : تعداد 60 نفر به طور تصادفی (بر اساس پیشینه تحقیق) به دو گروه تمرین ( هر گروه 20 نفر) و در گروه کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی برای گروه تمرین متوسط از شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه شروع و با افزایش تدریجی با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه به اتمام رسید. برای گروه ب ا ش دت ب الا نیز تمرین با شدت 70 درصد شروع و با شدت 90 درصد ضربان قلب بیشینه به اتمام رسید. با استفاده از روش Real time-Pcr  بیان ژن های NLRP3 وTLR4  و با روش الایزا سطوح سرمیIL-1β  و  IL-18 اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد و سطح معنی داری آزمون ها 0/05>p در نظر گرفته شد. یافت ه ها : نتای ج نشان داد که تمرین حاد تک جلسه ای ه وازی با شدت متوسط تاثی ر معنی داری بر بیان ژن های TLR4 (p=0/80) و NLRP3 (p=0/20) و سطوح سرمی IL-1β (p=0/15) و IL-18 (p=0/25) ندارد؛ در حالی که تمرین حاد با شدت بالا با افزای ش معن ی دار سطوح  IL-1β و IL-18 و بیان ژن های NLRP3 وTLR4  هم راه است (0/01<p). همچنین تمرینات مزمن هوازی با شدت متوسط باعث کاهش معنی دار بیان ژن های NLRP3 وTLR4  و سطوح IL-1β  و  IL-18 شد (0/001<p) و ب ر عکس، تمرین مزمن با شدت بالا، افزایش معنی دار  در بیان ژن های TLR4 و  NLRP3 و سطوح IL-1β و  IL-18  را ب ه هم راه داش ت (0/0001<p). نتیجه گیری : احتمالاً فعالیت مزمن هوازی با شدت متوسط می تواند در تنظیم کاهشی مسیر اینفالامازوم و التهاب موثر باشد، در صورتی که فعالیت حاد هوازی با شدت های مختلف، تاثیری بر کاهش مسیرهای التهابی ندارد.
۱۰.

تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل یاری دارچین بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۹۷
زمینه و هدف: چاقی با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله دیابت، فشارخون، بیماری های شریان کرونری و استئوآرتریت مرتبط است. هدف این تحقیق بررسی اثر مکمل سازی تمرین مقاومتی با دارچین بر سطح لپتین و آدیپونکیتن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: چهل زن دارای اضافه وزن در چهار گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی+مصرف دارچین، گروه تمرین مقاومتی، گروه مکمل دارچین و گروه کنترل قرار گرفتند. سپس گروه های تجربی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته به اجرای تمرین مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی ها در گروه تمرین و مکمل در سه وعده اصلی غذایی روزانه، مقدار 7 میلی گرم پودر دارچین (به صورت کپسول) به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن خود دریافت کردند. نمونه خونی قبل از اجرای پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به منظور اندازه گیری میزان لپتین و آدیپونکتین پلاسمای گرفته شد. به منظور استخراج نتایج از آزمون t زوجی و آزمون کوواریانس در سطح معنی داری 0/05p≤ استفاده گردید. یافته ها: در گروه های تمرین مقاومتی+ مصرف دارچین (به ترتیب با 0/001>p و 0/01>p)، تمرین مقاومتی (0/01>p) و مکمل دارچین (به ترتیب با 0/01>p و 0/02>p) به ط ور معن ی داری میزان لپتین کاهش و میزان آدیپونکتین افزایش یافت. هر چند، بین تاثیرتمرین مقاومتی و مکمل دارچین بر لپتین (0/07>p) و آدیپونکتین (0/24>p) تفاوت معنی دار مشاهده نگردید؛ اما تمرین مقاومتی + مصرف دارچین در مقایسه با تمرین مقاومتی و مصرف مکمل دارچین به تنهایی، موجب کاهش بیشتر لپتین (0/01>p) و افزایش بیشتر آدیپونکتین (0/01>p) گردید. نتیجه گیری: تمرینات منظم مقاومتی همزمان با مصرف مکمل دارچین، به واسطه بهبود مقادیر لپتین و آدیپونکتین خطر بالقوه ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی را کاهش می دهد و می توان از آن به عنوان درمان غیردارویی مؤثر به منظور پیشگیری از این بیماری ها استفاده نمود.
۱۱.

مقایسه متابولیسم سوبسترا و هزینه انرژی در زنان چاق جوان و میانسال حین دویدن روی نوار گردان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
زمینه و هدف : مطالعات نشان از آن دارند که اختلال در متابولیسم سوبسترا که در نتیجه چاقی رخ می دهد، با افزایش سن بیشتر می شود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر مقایسه متابولیسم سوبسترا و هزینه انرژی در زنان چاق جوان و میانسال حین دویدن بر روی نوار گردان بود. روش تحقیق : تعداد 10 زن چاق جوان با دامنه سنی 20 تا 25 سال و 10 زن چاق میانسال با دامنه سنی 40 تا 45 سال برای شرکت در این طرح داوطلب شدند. برنامه ورزشی شامل دویدن روی نوارگردان با شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه بود. گازهای تنفسی آزمودنی ها با استفاده از دستگاه تحلیل کننده گازهای تنفسی به مدت 30 دقیقه در حالت پایه و 30 دقیقه حین فعالیت برای اندازه گیری میزان اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی افراد جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند و سطح معنی داری 0/05 یافته ها: هزینه انرژی، اکسیداسیون کربوهیدرات و اکسیداسیون چربی در حالت پایه بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (0/05p>)؛ اما این شاخص ها حین فعالیت در زنان چاق میانسال، به طور معنی داری کمتر از زنان چاق جوان بود (به ترتیب با 0/03=p، 0/002=p و 0/02=p). نتیجه گیری : با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت که احتمالاً در زنان چاق میانسال میزان متابولیسم سوبسترا و هزینه انرژی کمتر بوده و این افراد باید مدت زمان بیشتری را نسبت به زنان چاق جوان صرف انجام یک فعالیت با شدت متوسط کنند تا هزینه انرژی خود را افزایش داده و وزن بدنشان کاهش یابد.
۱۲.

اثر 8 هفته تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید بر بیان ژن سیرتوئین- 1 و استیل کوآ دهیدروژناز با زنجیره بلند بافت قلب موش های صحرایی چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۳۶
زمینه و هدف: افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن همواره در معرض ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی قرار دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی کم شدت و تناوبی شدید بر  بیان ژن سیرتوئین -1 (SIRT1) و آنزیم آسیل کوآ دهیدروژناز زنجیره بلند (LCAD) بافت قلب موش های صحرایی چاق بود. روش تحقیق : تعداد 21 سر موش صحرایی نژاد اسپراگو- داولی چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه  7 تایی شامل گروه (1) تمرین تناوبی شدید، (2) تمرین تداومی کم شدت، و (3) کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین تناوبی و تداومی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت 80 تا 85 و 50 تا 55 درصد حداکثر سرعت دویدن روی نوار گردان دویدند. پس از استخراج RNA از بافت قلب و سنتز cDNA، با استفاده از روش Real time-PC، بیان ژن های SIRT1 و LCAD به صورت کمی سنجش گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون شاپیرو - ویلک، تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید و سطح معنی داری 0/05≥p در نظر گرفته شد. یافته ها : بیان ژن SIRT1 در گروه تناوبی شدید (0/001=p) و تداومی کم شدت (0/001=p) به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. بیان ژن LCAD در گروه تناوبی شدید به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل (0/001=p) و تمرین تداومی کم شدت (0/001=p) بود. از طرف دیگر، وزن موش های صحرایی پس از تمرین در گروه تناوبی شدید به طور معنی داری پایین تر از گروه های کنترل (0/001=p) و تمرین تداومی کم شدت (0/001=p) بود. نتیجه گیری : به نظر می رسد تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین تداومی کم شدت، اثرات مثبت بیشتری بر بهبود بیان ژن SIRT1 و LCAD بافت قلب موش های صحرایی چاق دارد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱