مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای دوره 5 تابستان 1403 شماره 2 (پیاپی 16)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت زندگی مقوله ای چند بعدی و شامل ابعاد افقی (عینی و ذهنی) و عمودی است و جنبه های متفاوتی از حیات شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین دلیل، نمی توان آن را به یک یا چند شاخص خاص، محدود کرد. مدنظر قرار دادن ابعاد عینی و ذهنی(افقی) و عمودی مقوله کیفیت زندگی، باعث می شود مسئولان از این طریق قادر باشند با پیگیری تغییرات در جنبه های مختلف زندگی و انتخاب توسعه مطلوب شهر، رضایتمندی ساکنین را تامین و زمینه هایی که شهروندان به مشارکت در آن حوزه ها راغب هستند، فراهم آورند.روش بررسی: در پژوهش حاضرسعی شده است با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، وضعیت کیفیت زندگی در سطح شهر بیرجند که در سال های اخیر به عنوان مرکز استان خراسان جنوبی انتخاب شده است مورد ارزیابی قرارگیرد. با این هدف، نمونه ای به حجم 271 خانوار از مناطق مختلف شهر انتخاب و اطلاعات به طریق میدانی و نظرسنجی گردآوری شد. در نهایت، اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری، به خصوص همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به طورکلی وضعیت کیفیت زندگی در ابعاد افقی و عمودی در کل شهر از حد متوسط پایین تر می باشد. با این وجود، مناطق شمالی وضعیت بسیار بدتر و نامناسب تری از مناطق جنوبی داشته و ضروری است که مسئولان شهر نه تنها به ارتقای کیفیت زندگی در کل سطح شهر اقدام نمایند، بلکه توجه اساسی تری به مناطق جنوبی داشته باشند. این پژوهش می تواند درک بهتری از نابرابری ها در کیفیت زندگی شهری ارائه داده و مبنای علمی مناسبی را برای سیاست گذاری های شهری بر اساس تنوع موجود و مبتنی بر نگاهی فراگیر ارائه کند.
تدوین چارچوب مفهومی اصول طراحی شهری مرتبط با کاهش بیماری دمانس در سالمندان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با تغییرات جمعیتی، افزایش تعداد سالمندان و به دنبال آن، شیوع بیماری دمانس یا دمانس، ایجاد محیط های شهری که نیازهای این افراد را برآورده کند، ضرورت دارد. این امر نیاز به تبیین یک چارچوب مفهومی جامع از اصول طراحی شهری را که به طور خاص برای رسیدگی به چالش های پیچیده ای که افراد مبتلا به دمانس با آن مواجه هستند، نشان می دهد. شواهد و مطالعات حاکی از آن است که طراحی شهری بر کاهش علائم بیماری مبتلایان به دمانس ساکنان شهرها تأثیر دارد. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین طراحی محیط شهری و بیماری دمانس و تدوین چارچوب مفهومی معطوف به اصول طراحی شهری جهت جلوگیری از تشدید علائم بیماری افراد مبتلا به دمانس از طریق طراحی شهری می باشد.روش: پژوهش حاضر، مروری کمی و کیفی بر مطالعات موجود در زمینه " اصول طراحی شهری مرتبط با افراد مبتلا به بیماری دمانس" است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش مطالعات کتابخانه ای بوده و تحلیل داده ها از نوع تحلیل محتوا می باشد. از این رو، مقالات انتشار شده در زمینه اصول طراحی شهری افراد مبتلا به بیماری دمانس انجام شده است. در این راستا، داده های این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی متون معتبر حوزه طراحی شهری، روانشناسی محیطی، روانشناسی و روانپزشکی گردآوری شد. پایگاه های اطلاعاتی برای جستجو و استخراج مقالات pubmed ، web of science، scopus، sage، science direct و taylor & francis انتخاب شدند. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های تحقیق شامل مولفه های محیط ساخته شده و اصول طراحی شهری مرتبط با بیماری دمانس می باشد که در ابعاد مختلف کالبدی، اجتماعی، زیست محیطی و... مطرح شده است. در انتها کیفیت های اشاره شده در مطالعات با فراوانی آن ها، محاسبه و جدول و نمودار مربوطه رسم گردید. همچنین به منظور شناسایی مولفه های طراحی شهری جهت پاسخگویی به نیازهای محیطی افراد مبتلا به دمانس، چارچوب پیشنهادی پژوهش ارائه گردید. این چارچوب مفهومی به عنوان یک منبع راهنما برای برنامه ریزان شهری، معماران و سیاست گذارانی است که به دنبال ایجاد شهرهای همه شمول دمانس هستند. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که طراحی شهری دارای اصول و مولفه های تاثیرگذار بر بهبود اختلال شناختی در افراد مبتلا به بیماری دمانس می باشد که از دستاوردهای اصلی این تحقیق است.
رویکرد بیوفیلیک در گردشگری شهری (مطالعه موردی: شهرستان مهاباد)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه گردشگری یکی از منابع اصلی درآمد بسیاری از کشورها است. توسعه گردشگری علاوه بر توجه به زیرساختهای این صنعت، نیازمند برنامه ریزی جامع عوامل ترغیب کننده قابل درک از سوی گردشگران است. برنامهریزی شهری بیوفیلیک که از دهه 90 میلادی به اجرا درآمد، رویکردی است که بهصورت جامع برای بسیاری از عوامل راهحلهای عملی ارائه مینماید. لذا هدف این تحقیق الگوسازی برنامهریزی و رویکرد بیوفیلیک در گردشگری شهر مهاباد میباشد. روش بررسی: پژوهش حاضر، بهروش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی و اولویتبندی بیوفیلیک گردشگری انجام شدهاست. دادههای پژوهش بهصورت کتابخانهای و همچنین بهروش میدانی از طریق پرسشنامه جمعآوری گردید. سنجش روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی انجام شده و نیز، برای سنجش پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شدهاست که میزان آن 0.77 دارای ضریب قابل قبولی میباشد.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو فرضیهی پژوهش مورد تایید واقع شد و شاخصهای شهر بیوفیلیک در مهاباد بر تصویر احساسی، تصویر ادراکی، تبلیغات دهان به دهان و قصد بازدید گردشگران تأثیرگذار بوده است و بیشترین تأثیرپذیری مربوط به عامل تبلیغات دهان به دهان و کمترین تأثیرپذیری مربوط به عامل قصد بازدید گردشگران بوده است. همچنین طبق نظر کارشناسان تحقیق اولین شاخص شهر بیوفیلیک که برای منطقهی مورد مطالعه ضرورت دارد، افزایش احداث پارکها در سلسلهمراتب شهری میباشد.
ارزیابی توزیع کاربری های مختلف شهر کرمان با تاکید بر جهت توسعه آتی شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: الگوهای کاربری اراضی شهری در طول زمان دچار تغییرات اساسی می شوند که در ایجاد این تغییرات، نقش انسان و فعالیت های او از همه بیش تر می باشد. از این رو مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در آینده با توجه به تغییرات آن ها در گذشته، به مدیران و برنامه ریزان شهری در اتخاذ تصمیمات بهتر برای جهت دهی به توسعه آتی شهر بسیار کمک خواهد کرد. در راستای موارد مذکور، هدف تحقیق حاضر آشکارسازی تغییرات و مدل سازی توسعه شهر کرمان کمک خواهد کرد. برای نیل به این هدف، از تصاویر سنجنده های TM ،ETM+ و OLI ماهواره لندست به ترتیب برای سال های 2010 تا 2020 به منظور تهیه نقشه های کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه استفاده گردید. به علاوه پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق شامل فاصله ازراه ها و جاده ها، فاصله از مراکز آموزش عالی و فاصله از مراکز نظامی در نظر گرفته شد. درمرحله پیش پردازش پس از اعمال تصحیحات هندسی، رادیومتریک و اتمسفری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال، در سه کلاس اراضی ساخته شده، اراضی بایر و پوشش گیاهی نقشه های کاربری اراضی تهیه شدند. در مرحله دوم، تغییرات صورت گرفته از لحاظ مساحت، روند و توزیع مکانی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت در مرحله بعد براساس این تغییرات و سه متغیر مستقل، مدل سازی پتانسیل تبدیل کاربری چند لایه انجام شد. این روش می تواند برای پیش بینی تغییرات آینده مورد استفاده قرار گیرد.روش بررسی: روش ﺗﺤﻘیﻖ ﺗﻮﺻیﻔی- ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺖ، دادهﻫﺎى ﺗﺤﻘیﻖ ﺑﻪ روش اﺳﻨﺎدى و میداﻧی و مراجعه به سازمان ها ﺗﻬیﻪ ﺷﺪه. انواع کاربری ها در سطح شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفت و نسبت هر یک به دست آمد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پیش بینی سال 1405 گویای این واقعیت است که در صورت ادامه روند کنونی تغییرات تا سال 1405 ، مساحت 1357 هکتار نسبت به وضعیت کنونی افزایش خواهد یافت و مساحت طبقه های اراضی بایر و پوشش گیاهی به میزان 1077 و 472 هکتار کاهش می یابد. نتایج این مطالعه می تواند به برنامه ریزان و مدیران شهری برای درک بهتر شرایط فعلی و اتخاذ تصمیم های مناسب در آینده، برای مدیریت مناسب پوشش زمین کمک کند.
تحلیلی بر عوامل و مؤلفه های منظر شهرهای اسلامی با تأکید بر بازار قدیم
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناحیه تاریخی شهرها میراث ارزشمندی است که در طول زمان در هویت بخشی به حیات شهری نقش ویژه ای ایفا می کند. لذا در این میان شناخت تاریخی عناصر تشکیل دهنده شهرها و نقش پایداری آن ها در پویایی و ماندگاری شهرها بسیار تعیین کننده است. در این میان بازار از دیرباز تاکنون یکی از محل های اجتماعی و پراهمیت هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و شهری بوده است.روش شناسی: در این مقاله با شناخت مقوله بازار و نقش آن در توسعه شهر و بالاخص شهرهای اسلامی به شناسایی عوامل موثر بر بازار قدیم در جهت تحلیل چهره و عملکرد بازار با استفاده از روش تحلیل کیفی و براساس مطالعه اسنادی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA پرداخته شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که در مطالعات گذشته 9 مولفه اصلی دربرگیرنده 91 مولفه های فرعی مختلف وجود دارد. که عبارتند از: خصوصیات بازار، معماری و شکل بازار، منظر شهری، اثرات اسلامی بودن بازار، ویژگی های بازار اسلامی، تغییرات و تطور بازار، مکان بازار، عناصر بازار، کارکردهای بازار. همچنین نتایج نشان داد که کارکردهای بازار شامل کارکردهای اقتصادی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و ارتباطی بوده که برای انجام این کارکردها عناصر بازار شامل اجزای مختلف اقتصادی بازار (دکان، راسته اصلی و فرعی، سرا (خان)، خانبار، قیصریه، چهارسو، میدان، جلوخان و خجره)، مسجد، زیارتگاه، مدرسه، آب انبار، سقاخانه، کاروانسرا و حمام وجود داشته است.
بررسی دیدگاه های بازشناسی مؤلفه های هویت ساز معماری با تأکید بر همگرایی اقوام و ادیان (مطالعه موردی: محلات مرکزی منتهی به خیابان امام ارومیه)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مولفه های هویت ساز معماری نقش مهمی در تقویت هویت فرهنگی و مذهبی و همچنین ایجاد همگرایی و همبستگی بین اقوام و ادیان مختلف دارند. شهر ارومیه با تاریخچه ای غنی و تنوع فرهنگی و مذهبی خود، نمونه ای برجسته از این همگرایی است. بازشناسی و تقویت این مؤلفه ها می تواند به حفظ و ترویج هویت فرهنگی و مذهبی و همچنین تقویت همبستگی اجتماعی کمک کند. پژوهش حاضردر تداوم مطالعاتی است که بمنظور بازشناسی مؤلفه های هویت ساز معماری با تأکید بر همگرایی اقوام و ادیان در محلات منتهی به خیابان امام (بافت قدیمی و تاریخی شهر ارومیه) می باشد. این پژوهش با هدف شناخت مؤلفه های هویت سازی است که بر معماری اثر گذارده و درصدد آن بوده که ویژگی های مختص معماری آن منطقه را رقم بزند.روش بررسی: نوع تحقیق حاضر از نظر هدف توسعه ای و به لحاظ ماهیت کاربردی می باشد، چرا که به دنبال بازشناسی مؤلفه های هویت ساز معماری با تأکید همگرایی اقوام و ادیان می باشد. روش تحقیق این رساله باتوجه به ماهیت موضوع پژوهش، از لحاظ محتوا نوعی پژوهش کمی کیفی به شمار می آید، اما اساس پژوهش متکی بر روش توصیفی تحلیلی می باشد، بدین صورت که در بخش توصیفی تحلیلی به صورت پیمایشی به برداشت های میدانی و گردآوری داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه، عکاسی و... پرداخته می شود.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی محلات مرکزی منتهی به خیابان امام ارومیه نشان می دهد که مؤلفه های هویت ساز معماری نقش بسزایی در تقویت و بازتاب هویت فرهنگی و مذهبی شهر دارند. تنوع معماری در این محلات، نمایانگر تعاملات فرهنگی و مذهبی گسترده ای است که به هم زیستی مسالمت آمیز اقوام و ادیان مختلف کمک کرده است. این مطالعه نشان می دهد که معماری می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تقویت همگرایی و همبستگی اجتماعی عمل کند، و توجه به این مؤلفه ها می تواند به حفظ و ترویج هویت فرهنگی و مذهبی و همچنین تقویت همبستگی اجتماعی کمک کند.
مدلسازی اثرات اعتبارات خرد بنیاد برکت بر توسعه اقتصادی - اجتماعی مناطق روستایی استان خوزستان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در چند دهه ی اخیر، یکی از سیاست هایی است که از سوی دولتمردان به عنوان ابزاری برای توانمندسازی روستاییان موردتوجه قرار گرفته، اعتبارات خرد است. این اعتبارات در صورت سرمایه گذاری درست می تواند تضمین کننده توسعه پایدار روستایی باشد. بنیاد برکت با اعطای اعتبارت خرد در طی سال های اخیر فعالیت خود را در جهت محرومیت زدایی و توانمندسازی اقتصادی – اجتماعی مناطق محروم کشور آغاز نموده است. لذا این تحقیق به منظور مدلسازی اثرات اعتبارات خرد بنیاد برکت بر توسعه اقتصادی – اجتماعی مناطق روستایی استان خوزستان، صورت گرفته است.روش تحقیق: این پژوهش ازنظر ماهیت، نظری - کاربردی و روش مطالعه آن توصیفی – تحلیلی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات پیمایشی - کتابخانه ای است. جامعه آماری تحقیق شامل متقاضیان استفاده از اعتبارات خرد روستایی در شهرستان های ایذه، مسجدسلیمان، لالی، اندیکا و دزپارت می باشد که باتوجه به تعداد آنها حجم نمونه 340 نفر برآورد شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t زوجی، رگرسیون گام به گام و آزمون t ساده، استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد تفاوت معناداری بین قبل و بعد از دریافت تسهیلات وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داده که اقدامات بنیاد برکت 86 درصد تغییرات مثبت در مناطق روستایی ایجاد کرد. شاخص توانمندی مدیریتی با مقدار بتا 430/0، رفاه اقتصادی با 316/0 و توسعه کسب وکار با بتای 276/0 بیشترین تأثیر را از اعتبارات خرد پذیرفته اند. در نهایت نتایج آزمون t ساده گویای آن است که اعتبارات خرد به ترتیب بیشترین تأثیر را بر رسته های شغلی کشاورزی و دامپروری، مشاغل فنی و زارعت، داشته است.
بررسی و ارزیابی تعیین هسته های مرکزی شهر (مطالعه موردی: شهر تبریز)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شهرنشینی یک فرآیند اجتماعی- فضایی است که ارتباط مستقیمی با گسترش مناطق شهری و رشد جمعیت شهری دارد. کشورهای توسعه یافته ای مانند آمریکا، ژاپن و بریتانیا در حال حاضر فرآیندهای شهرنشینی خود را تکمیل کرده اند. ساختار فضایی شهری تأثیر به سزایی در توسعه پایدار شهرها دارد. یکی از مراحل مهم تحلیل ساختار فضایی شهری، شناسایی مراکز شهری است.روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در سال 1402 در شهر تبریز به انجام رسید. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و اسنادی است. شاخص های مورد بررسی شامل مراکز آموزشی، بانک ها، مراکز بهداشتی، ادارات، اماکن ورزشی، مراکز تجاری، فضای سبز، اماکن گردشگری، اماکن مذهبی، اماکن نظامی و پارکینگ ها شهر تبریز بود. پس از تهیه بلوک های شهری و داده های مورد نظر، اطلاعات تهیه شده به کلیه بلوک های شهری تبریز در نرمافزار ArcGIS افزوده شد. سپس براساس نظرات کارشناسی، دامنه مناسب فواصل از امکانات مورد نظر با استفاده از طیف 5 گانه لیکرت تعیین شد. در این پژوهش برای شناسایی هسته های مرکزی شهر از روش تحلیل شبکه ای استفاده شد.یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج تحلیل شبکه ای، شهر دارای دو هسته مرکزی بزرگ در مرکز شهر و 2 هسته فرعی در اطراف شهر بود. نتیجه نهایی بدین صورت بود که شهر تبریز در حال تشکیل هسته های بعدی و تبدیل شدن به شهر چندهسته ای بود.
استفاده بهینه از سفره آب های زیرزمینی با استفاده از مدل FNN-LM هوش مصنوعی (مطالعه موردی: دشت خوزستان)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و بیان مسئله: استفاده از هوش عصبی در پیش بینی متغیرهای منابع آبی از جمله آب زیرزمینی بطور گسترده رو به افزایش است. هدف: این تحقیق از طریق هوش مصنوعی و مدل FNN-LM چندین هدف را دنبال می کند که شامل تعیین پارامترهای موثر بر نوسانات سطح آب زیرزمینی در دشت خوزستان و همچنین بررسی تاثیر مکانی و زمانی پارامترهای سطح آب از طریق داده های زمانی 10 ساله و سپس مدلسازی نوسانات سطح آب زیرزمینی در پیزومترهای منتخب در دشت مورد مطالعه می باشد. روش: استفاده از هوش مصنوعی و روش مدل FNN-LM بود و در انتها با تغییر درصدی یک ماه آخر داده های ورودی در مدل، اقدام به ایجاد شرایط فرضی گردید و با توجه به مدلهای شبکه عصبی بدست آمده به پیش بینی نوسانات سطح آب زیرزمینی در این شرایط فرضی پرداخته شد. یافته ها: تاثیر پارامتر تخلیه از چاهها به مراتب بیشتر از تاثیر پارامتر میزان بارندگی می باشد، بطوریکه پیش بینی شرایط ترسالی و خشکسالی که فقط در اثر تغییر میزان بارندگی می باشد. نتیجه گیری: با استفاده از مدلهای ایجاد شده شبکه عصبی برای هر چاه مشاهده ای و استفاده از مقبولترین روش مدلهای ژئواستاتیستیکی پیش بینی مکانی و زمانی مناسبی از سطح آبهای زیرزمینی صورت گرفت. بهترین مدلسازی نوسانات سطح آب با مدل FNN-LM از طریق انتخاب پارامترهای مناسب و با قابل قبول ترین تاخیر زمانی بدست آمد.کلید واژه ها: هوش مصنوعی، سطح آب زیرزمینی، مدل FNN-LM، دشت خوزستان.
نقش محدوده های شهری در توسعه شهر اراک
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیش از نیمی از جهان در مناطق شهری زندگی می کنند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، روزانه افراد بسیاری به مراکز شهری مهاجرت می کنند و نرخ شهرنشینی هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. اما جمعیت شهری چالش های عظیمی را بر منابع طبیعی وارد می کند و سبب ایجاد مشکلات اجتماعی و زیست محیطی در مناطق شهری می شود. بنابراین، افزایش نرخ شهرنشینی با چالش های بسیاری همراه است. در ایران نیز طی 30 سال گذشته نرخ شهرنشینی نزدیک به دو برابر شده است. درآمد ناپایدار شهری، فقر شهری، حاشیه نشینی و مسکن نامناسب شهری به عنوان ابر چالش های توسعه شهری در ایران محسوب می شوند. تعیین محدوده های شهری یکی از راهکارهای مورد استفاده در سیاست های موسوم به مهار رشد شهرها یا مدیریت رشد شهری است.روش بررسی: پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی اهمیت محدوده های شهری در کنترل و هدایت توسعه شهری و نقش محدوده های شهری در کنترل و هدایت توسعه شهر اراک انجام شده است. شهر اراک مرکز استان مرکزی، که سه طرف آن را کوه و طرف دیگر را کویر احاطه کرده و از بسیاری از جهات قابلیت توسعه ندارد. لذا میزان تراکم جمعیت در قسمت های مرکزی و درونی شهر افزایش یافته است. مقدار شاخص توسعه زمین برای شهر اراک بالا بوده و سطح انطباق مورفولوژیک پایین تر است.یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد در صورت اعمال ضوابط ساخت و ساز ویژه پهنه های خیلی زیاد و زیاد می توان جمعیتی بالایی را در بافت فرسوده اسکان داد. چنین فرایندی همچنین موجب توسعه شهر در یک الگوی نظام مند می شود . لازم است که شهرداری از ایجاد فضا ها و کاربری های عمومی چشم پوشی نکند و با ایجاد فضاهای عمومی در محلات و مشارکت در بین ساکنان را ایجاد نماید. اصلاحاتی همچون تخریب ساختمان های قدیمی و تاسیس سازه های بلند مرتبه نیازمند نظارت دقیق است تا تراکم بافت از حد مجاز بیشتر نشود.