![آموزش و توسعه منابع انسانی](/images/www/fa/article/article-thumbnail/2018/1535018157-1108.jpg)
آموزش و توسعه منابع انسانی
آموزش و توسعه منابع انسانی سال 11 تابستان 1403 شماره 41 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
شکاف بین نظریه و عمل همیشه مورد مناقشه نظریه پردازان و کاروران بوده است. کاروران توسعه منابع انسانی از زمان شکل گیری این رشته در رابطه با مشکل تئوری های غیرعملی در زمینه سازمانی شکایت داشته و از سویی، محققان حوزه توسعه منابع انسانی نیز از عمل غیرتئوریک در این حوزه ابراز نگرانی کرده اند. از این رو، دانش عملی موضوع است که به منظور حل این مساله مورد بررسی صاحب نظران قرار گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه دانش عملی کاروران توسعه منابع انسانی انجام شد. برای انجام پژوهش از روش کیفی و برای جمع آوری اطلاعات از راهبرد مصاحبه استفاده گردید. میدان مطالعه، تمامی کاروران توسعه منابع انسانی در نظام اداری کشور بودند که با استفاده از روش نموه گیری هدفمند و راهبرد نظری با 24 نفر از آن ها مصاحبه نیمه ساخت یافته صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری معنایی (باز و محوری) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه دانش عملی از یک الگوی چرخه ای تبعیّت می کند که دارای شش گام اصلی است. این شش گام در دو محور صلی "دانستن" و "انجام دادن" قرار گرفتند. در محور دانستن سه گام دریافت، انطباق سازی و جستجو و در محور انجام دادن سه گام مشروعیت بخشی، بازآرایی و برگردان قرار دارد. توجه به این چرخه می تواند باعث توسعه فردی و سازمانی شده و سیستم اجتماعی علم و سیستم اجتماعی عمل را به هم نزدیک تر سازد و برونداد نهایی آن شکل گیری و توسعه دانش عملی برای کاربرد کاروران توسعه منابع انسانی در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره است.
بررسی اثر بخشی آموزش شغلی مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال بر انطباق پذیری شغلی و خودکارآمدی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروز استفاده از تکنولوژی در آموزش منجر به ایجاد روش های جدید آموزشی شده است. یکی از تکنولوژی هایی که نقش عمده ای در آموزش دارد داستان سرایی دیجیتال است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شغلی مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال بر انطباق پذیری شغلی و خودکارآمدی کارکنان انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها در زمره پژوهش های کمی قرار دارد. روش این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شرکت های خصوصی خدمات بار هوایی استان تهران در بر می گیرد که یکی از این شرکت ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و تعداد 30 نفر از کارکنان به صورت نمونه گیری داوطلبانه و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انطباق پذیری شغلی ساویکاس (2012) و خودکارآمدی عمومی شرر (1986) دریافت و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش شغلی مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال باعث رشد انطباق پذیری و خودکارآمدی عمومی کارکنان می شود. بر اساس نتایج یافته های این پژوهش می توان گفت داستان سرایی دیجیتال می تواند یک منبع و ابزار جدید آموزشی جهت بر طرف کردن نیازهای آموزشی سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
آینده پژوهی شایستگی های استراتژیک مدیران آموزش و توسعه منابع انسانی (مورد مطالعه سازمان تأمین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آینده پژوهی شایستگی های استراتژیک مدیران آموزش و توسعه منابع انسانی سازمان تأمین اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع آمیخته (کیفی- کمی) و طرح آن از نوع اکتشافی متوالی بود. مشارکت کنندگان این پژوهش را صاحب نظران تشکیل می دادند. روش نمونه گیری انتخاب مشارکت کنندگان گلوله برفی بود و بر مبنای اشباع نظری 15 نفر انتخاب شد. برای گرآوری داده ها از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد و برای ممیزی آن از معیارهای لینکلن و گابا (1985) که شامل اعتبار، انتقال، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش تحلیل مصاحبه از روش کدگذاری، برای غربال گری شاخص ها از روش دلفی فازی و در بخش آینده پژوهی از روش تحلیل ساختاری با کمک نرم افزار میک مک استفاده شد. با تحلیل مصاحبه ها 67 شایستگی اولیه و در ادامه 36 شایستگی ثانویه شناسایی شد که با انجام غربال گری از طریق دلفی فازی 14 مورد از آن ها تأیید شد. همچنین مشخص گردید از بین شایستگی های 14گانه کلیدی ترین و راهبردی ترین شایستگی، شایستگی های آگاهی موقعیتی، همتاپروری، رهبری دیجیتال، یگانگی تلاش و توحید مساعی است. در نتیجه لازم است وضعیت آن ها در طراحی برنامه ها و اقدام های توسعه منابع انسانی تأمین اجتماعی با محوریت مدیران آموزش و توسعه منابع انسانی سازمان در آینده به طور ویژه لحاظ گردد و همواره اقدامات استراتژیک برای تعالی و شکوفایی آن ها مدنظر قرار گیرد.
مطالعه و بهینه کاوی بازی های جدی پرورش تفکر انتقادی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سازمان ها و ماندن شان در محیط رقابتی -به خصوص در عصر اقتصاد دانشی-، به توانایی آن ها در پرورش کارکنان متفکر نقاد، بستگی دارد. افرادی که بتوانند بین دانش و تجارت ارتباط برقرار کنند، موقعیت های مسئله آمیز و چالش زا را درک کرده و برای مواجهه عملی با آن ها، آماده باشند. ایجاد این آمادگی در کارکنان، نیازمند اتخاذ روش های نوآورانه است. فناوری های پیشرفته یادگیری از جمله بازی های جدی، مسیرهای نوینی را برای پرورش شایستگی های تفکر انتقادی گشوده اند. برخی بازی های جدی تولید و منتشر شده اند که به طور خاص تفکر انتقادی را پرورش می دهند. با مطالعه و بهینه کاوی این بازی ها به عنوان یک ابزار سیستماتیک می توان موفقیت آن ها در دستیابی به این هدف را ارزیابی کرد. برهمین اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بهینه کاوی بازی های جدی تفکر انتقادی بر اساس مدل تفکر انتقادی پیتر فاسیونه شامل 6 مؤلفه تفسیر، تحلیل، ارزیابی، استنباط، توضیح و خودتنظیمی، انجام شد. بر اساس نتایج، مؤلفه های تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط در همه بازی های بررسی شده، فعالانه محقق می شوند. اما مؤلفه های «توضیح» و «خودتنظیمی» در بسیاری از بازی ها، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. این بدان معنا است که هیچ کدام از بازی های جدی بررسی شده توسط این تحقیق، توانایی ارتقای تفکر انتقادی کاربران خود را به صورت کامل و موثر ندارند چون توجه آن ها به اجزا و فرایند تفکر انتقادی، ناقص بوده است. این کاستی را می توان ناشی از کم توجهی به مدل ها و نظریه های تفکر انتقادی و عدم دخالت متخصصان این حوزه در فرایند طراحی و توسعه بازی دانست. یافته های تحقیق حاضر با استفاده از الگوی تأمل بنیادین اویلین و کورتگن، به بحث و بررسی گذاشته شده اند.
طراحی چارچوب مفهومی یادگیری غیر رسمی محیط کار مبتنی بر یادگیری تکلیف محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهند که 70 تا 90 درصد یادگیری در محیط کار غیر رسمی است. از سوی دیگر، یادگیری غیر رسمی ممکن است به دلیل ماهیت بدون ساختار و محدودیت های آن اثربخش نباشد. استفاده از مدل های یادگیری تکلیف محور که بر یادگیری بر اساس مسائل و تکالیف واقعی تمرکز دارند، می تواند در این زمینه مفید باشد. این مطالعه به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی برای طراحی یادگیری غیر رسمی محیط کار (IWL[1]<!--[endif]-->) مبتنی بر یادگیری تکلیف محور (TCL[2]<!--[endif]-->) انجام شد. بدین منظور دو مطالعه مقدماتی با استفاده از روش فرا ترکیب کیفی انجام و از نتایج آنها استفاده شد. این دو مطالعه برای شناسایی مهم ترین مؤلفه های یادگیری تکلیف محور و یادگیری غیر رسمی محیط کار انجام شد. در هر دو مطالعه، ما از رویکرد فرا ترکیب توصیه شده توسط ساندلوسکی و باروسو[3]<!--[endif]--> (2006) استفاده کردیم. یافته ها نشان داد که اشتراکات فراوان چارچوب های مفهومی یادگیری تکلیف محور و یادگیری غیر رسمی محیط کار، امکان توسعه یک چارچوب مفهومی مشترک را فراهم می کند. چارچوب مفهومی حاصل (TC-IWL) شامل پنج مؤلفه اصلی و 15 مولفه فرعی است: محرّک یادگیری (اصالت محرّک، محرّ ک های زمینه ای، محرّک شایستگی محور، تنوع و توالی محرّک)، کنش در محیط کار (درک تجربه جدید، سازگاری زمینه، تمرین تکمیلی)، حمایت و راهنمایی (مربیگری همتا، بازخورد چند منبعی، داربست مرتبه دوم، نمایش و واضح سازی)، خودراهبری (خود داربست سازی و خود ارزیابی)، و تأمل بر کنش. <!--[endif]--> [1]<!--[endif]--> Informal workplace learning [2]<!--[endif]--> Task centered learning [3]<!--[endif]--> Sandelowski & Barroso
طراحی الگوی جامع آموزش و توسعه منابع انسانی بانک سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات فزاینده و محیط رقابتی، سازمان ها باید به طور فعال بر روی آموزش و توسعه کارکنان با هدف اصلی دستیابی به افزایش بهره وری، سودآوری، مزیت رقابتی و رشد پایدار سرمایه گذاری کنند. هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی جامع آموزش و توسعه منابع انسانی برای بانک سینا بوده است. روش تحقیق پژوهش از نوع کیفی و تحلیل مضمون می باشد. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. داده ها ی مورد نیاز در روش کتابخانه ای با جستجو درسایت ها و پایگاه ها ی تحقیقاتی مختلف، مطالعه اسناد و منابع علمی و در بخش میدانی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان، مدیران و کارشناسان آموزش به دست آمد. جامعه آماری شامل مدیران، اساتید، متخصصان و برنامه ریزان حوزه آموزش وکارشناسان منابع انسانی بود که با استفاده از اصل اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند تعداد 10 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون، تعداد 186 گزاره استخراج و کدگذاری گردید و مضامین در سه دسته مقوله اصلی، مقوله فرعی و زیر مقوله فرعی طبقه بندی شدند. براساس نتایج حاصل از پژوهش، الگوی آموزش و توسعه منابع انسانی بانک سینا طراحی گردید که شامل سه مقوله اصلی درونداد، فرآیند و برونداد است. مقوله اصلی درونداد به سه مقوله فرعی مدیران عالی حامی آموزش، تدوین استراتژی و جایگاه فرهنگ یادگیری و توسعه تقسیم شد. مقوله اصلی فرآیند نیز به سه مقوله فرعی شناسایی نیازها، برنامه ریزی آموزش و اجرای آموزش و مقوله اصلی برونداد به دو مقوله فرعی ارزیابی و نتایج طبقه بندی گردید.
شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در صنعت خودرو سازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در صنعت خودرو سازی ایران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات، آمیخته-اکتشافی است. این پژوهش دارای یک بخش کیفی برای شناسایی و سطح بندی عوامل موثر در فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه و یک بخش کمی برای تعیین تاثیرات متغیرها و سطح بندی آنها است. روش نمونه گیری در هر دو بخش کمی و کیفی، به صورت هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی انجام شده است. در بخش کیفی، ابتدا از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل خبرگان صنعتی مانند متولیان آموزش (سرپرستان و روسای آموزش) برای شناسایی عوامل اثرگذار استفاده شده است. در بخش تحلیل کمی نیز برای تعیین میزان تاثیرگذاری متغیرها از روش دیمتل و در مرحله بعد، جهت تعیین سطوح عوامل از مدل سازی ساختاری- تفسیری استفاده شده است. به این منظور پرسش نامه دیمتل در اختیار 10 نفر از خبرگان قرار گرفت و با استفاده از مدل سازی دیمتل، میزان تاثیر عوامل محاسبه شد. نتایج تحقیق، 15 عامل مهم را در فرایند آموزش مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه نشان داد، و مجموع این عوامل در نه سطح طبقه بندی شدند.