مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
امنیت منطقه ای
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
1-25
حوزههای تخصصی:
دولت ترامپ که با شعار اول آمریکا و توجه ویژه به اقتصاد بر سر کار آمد سیاست های امنیتی خود در خاورمیانه را در راستای ناسیونالیسم اقتصادی پیش برد تا بدین گونه رویکرد یک جانبه گرایی در الگوی رفتاری آمریکا با تصمیمات ترکیبی از نظامی گری با ناسیونالیسم اقتصادی و مبتنی بر منفعت جویی همراه گردد. سؤال مقاله حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده این است که سیاست ها و اقدامات امنیتی دولت ترامپ در خاورمیانه در راستای ناسیونالیسم اقتصادی آمریکا چه بوده است؟ برای این منظور در چارچوب نظری مرکانتلیسم جهت تبیین و تحلیل این موضوع پرداخته و فرضیه این است که دولت ترامپ در حفظ هژمونی جهانی و نظم مدنظر آمریکا و برقراری توسعه و امنیت اقتصادی با فاصله گرفتن از مسئله جهان گرایی به سمت ناسیونالیسم و حمایت گرایی اقتصادی چنان پیش رفت که با پیوند مؤلفه های امنیتی و اقتصادی بتواند ائتلاف و اتحاد بدون هزینه، صلح از طریق زورآزمایی، ایجاد بحران و تنش زایی، تحمیل طرح صلح و حمایت از حکومت عربستان را در جهت تقویت جنگ برای تجارت آمریکا، گشودن بازار جنگ افزارهای آمریکایی، تقویت روابط با عربستان در خاورمیانه را موردتوجه قرار دهد. این اقدام برای افزایش ثروت در جهت احیای هژمونی اقتصادی آمریکا در سطح جهانی و رشد و توسعه صنعتی داخلی گام است.
بین الملل گرایی گزینشی: استراتژی ترامپ برای ایجاد نظم امنیتی هوشمند در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی خروج از غرب آسیا و چرخش به سمت آسیای جنوب شرقی از زمان اوباما در سیاست خارجی ایالات متحده مطرح شده است؛ و به نظر می رسد ترامپ نیز با وجود انتقاداتی که نسبت به نحوه اجرای این استراتژی دارد با آن موافق است. هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سوال اصلی است که ترامپ چه برنامه ای برای مدیریت تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه غرب آسیا و اجرای استراتژی خروج از این منطقه و چرخش به سمت شرق آسیا مطابق با منافع امریکا و هم پیمانان خود دارد؟ یافته های این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری انزواگرایی نوین یا بین الملل گرایی گزینشی و با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تبیینی حاکی از آن است که، ترامپ ابتدا با اقداماتی مانند خروج از توافق برجام زمینه اجرای سیاست های خود را آماده کرد؛ سپس با طرح هایی مثل معامله قرن، ناتوی عربی، تلاش برای ترغیب ناتو به مشارکت در بحران های منطقه و عضویت کشورهای منطقه غرب آسیا در این سازمان، ترور شهید سلیمانی و ایده کاهش نفوذ ایران و محور مقاومت، کشاندن پای انگلیس به عنوان بازیگر مداخله گر در منطقه، تقسیم هزینه بحران های منطقه میان متحدان امریکا و جلوگیری از شکل گیری یک هژمون منطقه ای قصد دارد، استراتژی نظم امنیتی هوشمند را در منطقه غرب آسیا اجرایی کرده و بتدریج خروج کم خطر و آرام امریکا از منطقه را محقق کند.
بررسی عوامل مؤثر برفعالیت های تروریستی در آفریقا و نقش همگرایی منطقه ای بر امنیت و توسعه (مورد مطالعه : بوکوحرام در مرز نیجریه و کامرون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
124 - 145
حوزههای تخصصی:
امنیت از مقولات بسیار مهم بشر از گذشته های دور بوده و درگذر زمان، اهمیت آن کاهش نیافته، بلکه هر روز فزونی یافته است. یکی از عوامل مؤثر بر امنیت، وجود گروه های مبارز، باندهای جنایتکار سازمان یافته در سراسر جهان و پیوند بین آن ها می باشد. در سال های اخیر، ظهور و ارتباطات پیچیده گروه های تروریستی در آفریقا به نگرانی فزاینده ای در سطوح ملی، منطقه ای و حتی بین المللی تبدیل شده است. در همین راستا، این گروه ها، غالبا ًمنازعات و بی ثباتی بین کشورهای هم مرز را بر مبنای انگیزه های مذهبی، سیاسی یا اقتصادی،کسب قدرت، سرزمین و کنترل مردم بی گناه تقویت می کنند. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر گروه تروریستی بوکوحرام بر توسعه و امنیت منطقه مرزی نیجریه و کامرون در پاسخگویی به این پرسش است که عوامل مؤثر بر فعالیت های بی ثبات کننده و تهدید امنیت منطقه ای بوکوحرام در امتداد مرز کامرون و نیجریه در غرب آفریقا کدام اند؟ پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و داده ها و اطلاعات موردنیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده در قالب نظریه همگرایی منطقه ای بر این فرضیه استوار است که بوکوحرام می تواند با بهره برداری از عواملی مانند حاشیه نشینی، فقر، فساد، بی عدالتی، ناکامی دولت فدرال و مرزهای نفوذپذیر در راستای اعمال کنترل و قدرت بر منطقه، رویکردی افراطی از اسلام را در بخش هایی از کامرون و نیجریه تحمیل کند. نتایج پژوهش نشان داد بهره مندی از استراتژی همکاری و انعقاد پیمان های دفاعی بین کشورهای مرزی ضمن تقویت امنیت منطقه ای و پشتیبانی پایه های اقتصادی شکننده می تواند در جهت بازدارندگی و کاهش هجوم تروریست های آینده مؤثر باشد؛ به گونه ای که دولت های دارای ایالات مرزی باید در معاهدات همکاری استراتژیک متعهد شوند و ترتیبات امنیتی طولانی مدت مرزی برای مهار برنامه های توسعه طلبانه گروه هایی مانند بوکوحرام را ایجاد کنند.
تاثیرگذاری ژئوپلیتیک انرژی بر تامین امنیت منطقه ای جنوب آسیا با تاکید بر نقش هند و چین در قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1545 - 1561
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب آسیا با نزدیک به دو میلیارد نفر جمعیت در سال 2021، به عنوان یک حوزه ژئوپلیتیکی مستقل همواره یکی از کانون های تنش در سیاست جهانی بوده است. در چند دهه اخیر، با گسترش رشد اقتصادی کشورهای منطقه و افزایش تقاضا برای واردات و مصرف انرژی، کشورهای جنوب آسیا کوشیده اند ترتیباتی مدنظر قرار دهند که بیش از هر چیز تأمین کننده منافع ملی آن ها باشد. در این راستا، مسئله امنیت در این منطقه به دلیل حضور دو کشور هسته ای یعنی هند و پاکستان و نیز چین (در شرق آسیا) که دارای تعارض منافع گسترده ای با یکدیگر هستند؛ به یک موضوع حیاتی برای کشورهای عضو منطقه و دیگر کشورهای جهان تبدیل شده است. به ویژه آن که رشد هم زمان هند و چین، یک عامل اساسی برای درک بهتر قرن بیست و یکم است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به این مهم می پردازد که چگونه انرژی بر فرایند امنیت منطقه ای جنوب آسیا تأثیر گذاشته است؛ و چگونه چین و هند دراین باره به نقش آفرینی می پردازند. نتیجه تحقیق نشان می دهد عواملی همچون تعارض منافع، رقابت های ژئوپلیتیک، کشمکش های سرزمینی موجب شده اند تا چین و هند در راستای توسعه اقتصادی هر چه بیشتر خود اقدام به گسترش حوزه نفوذ در فراتر از مرزهای ملی خودنمایند تا شرایط لازم برای تأمین منافع خود به ویژه در حوزه انرژی موردنیاز را فراهم آورند. این امر موجب شده است امنیت منطقه ای در این بخش از جهان بیش از گذشته شکننده و در معرض تهدید قرار گیرد.
ادوارد سعید، انقلاب های عربی و مسئله امنیت انتقادی در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
پس از وقوع انقلاب های عربی یکی از مباحث مهم در مطالعات خاورمیانه، تحلیل موضوعی و تجربی این تحول شگرف از رهگذر نظریه ها است. چگونه با رویکردی جدید ودر قالب نظریه پسااستعمارگرایی یا رویکرد سعیدی (ادوارد سعید) می توان تحولات سال 2011 و 2012 جهان عرب را مطالعه کرد؟ درواقع با خیزش های مردمی سال های 2010 و2011 در جهان عرب و رخداد انقلاب های عربی، سیمای جدیدی از آرایش قدرت، حکومت و نیروهای اجتماعی و سیاسی در منطقه عربی ترسیم شده است. به تبع این مفصل بندی جدید، تأثیری مستقیم بر ارائه وشکل نوینی از نظم و امنیت منطقه ای را در پی خواهد داشت؛ بنابراین این نوشتار نیز از همین زاویه تأثیر انقلاب های عربی را بر نظم های جدید منطقه خاورمیانه، به ویژه بر نظم امنیت انتقادی مطالعه می کند.
تأثیر بازتولید داعش در کشور عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
فعالیت گروه تروریستی-تکفیری داعش در عراق، محیط راهبردی ایران را تحت تاثیر قرار داد و به دلیل قرار گرفتن ایران و عراق در یک مجموعه امنیتی، حضور مجدد این جریان تروریستی بر ابعاد امنیتی جمهوری اسلامی ایران تاثیرات منفی خواهد داشت. مقاله حاضر با در نظر گرفتن این موضوع و با بهره گیری از چارچوب نظری «مجموعه امنیت منطقه ای» سعی در پاسخ به این سوال داریم؛ تهدیدات امنیتی ظهور مجدد داعش در کشور عراق برای جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟ برخی از یافته های تحقیق نشان می دهند که ظهور مجدد گروهک تروریستی داعش در کشور عراق منجر به بروز تبعات امنیتی نظیر؛ تضعیف گفتمان شیعی در عراق، تغییر موازنه قدرت در منطقه، حضور نظامی آمریکا در منطقه، احتمال همسویی نظم جدید در کشور عراق با رژیم صهیونیستی، تاثیرپذیری گروه های تجزیه طلب در نواحی مرزی ایران، افزایش تسلیحات و نیروهای نظامی غربی در منطقه، کاهش توجه کشورهای اسلامی به موضوع رژیم صهیونیستی، درگیری داخلی بین گروه های اسلامی و تغییر الگوهای دوستی و دشمنی در محیط امنیتی آسیای غربی، تخریب عمق استراتژیک و توانمندی الهام بخشی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و ... برای جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
امکان سنجی شکل گیری نظم و امنیت در منطقه پساآمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منطقه غرب آسیا و خاورمیانه برای دهه ها شاهد حضور نیروهای آمریکایی به عنوان بازیگر عمده و تاثیرگذار است و نظم این منطقه بر اساس حضور و نفوذ آن شکل گرفته است. آنچه مسلم است حضور منطقه ای ایالات متحده موجبات امنیت فراگیر در منطقه نشده است و روابط میان کشورها امروزه پر تنش و ناپایدار است. باتوجه به روند تحولات و رویکرد منفی برخی کشورهای منطقه از جمله ایران به این حضور و احتمال خروج نیروهای آمریکایی از منطقه این سؤال اساسی پیش می آید که با خروج نیروهای ایالات متحده، امکان شکل گیری نظم و امنیت واقعگرایانه مطلوب به چه شکل خواهد بود؟ پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه جامعه امن، این فرضیه را به آزمون می گذارد که شکل گیری نظم منطقه ای با توجه به خروج نیروهای آمریکایی در بهترین شکل آن می تواند به صورت جامعه امن نوظهور و سست پیوند باشد. در این مقاله ابتدا به نظریه جامعه امن پرداخته شده و پس از بیان پیشینه حضور نیروهای آمریکایی در منطقه، به بیان فرصت ها و چالش های تشکیل جامعه امن خواهیم پرداخت.
تاثیر امنیت منطقه ای بر رفتارشناختی مجموعه های امنیتی مناطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
43 - 78
امنیت منطقه ای که از جمله مفاهیم محوری مکتب کپنهاگ و مورد تاکید باری بوزان و الی ویور را تشکیل می دهد، مجاورت و وابستگی متقابل امنیتی در خوشه های منطقه ای را بسیار حائز اهمیت می پندارد. به عبارتی دیگر، به دلیل اهمیت مولفه هایی نظیر قطبش، ساختار آنارشیک، مرزها، باز بودن و ساخت اجتماعی، الگوی رفتاری مجموعه های امنیتی در مناطق مختلف و اتخاذ رویه همکاری جویانه در میان خود و مقابله با غیر بیش از پیش برجسته گردیده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که امنیت منطقه ای چه تاثیری بر الگو های رفتاری مناطق و مجموعه های امنیتی متشکل از آن دارد؟ فرضیه تحقیق این است که امنیت منطقه ای به دلیل تاکید بر الگوی دوستی- دشمنی، بیناذهنی بودن امنیت، رژیم های امنیت، آرایش واحدها و توزیع قدرت میان آنها منجر به تنظیم رفتار بازیگران در چارچوب مجموعه های امنیتی منطقه ای می گردد. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و منابع اینترنتی به بررسی تاثیر امنیت منطقه ای بر رفتارشناختی مجموعه های امنیتی مناطق پرداخته است. این مقاله به این نتیجه دست یافته است که اهمیت حفظ امنیت در سطح مناطق از سوی بازیگران و تصور آنان مبنی بر دفاع از خود بر مبنای الگوی دوستی و دشمنی و همکاری در چارچوب رژیم های امنیت منجر به شکل گیری ذهنیت و عملکرد آنان در قالب مجموعه امنیت منطقه ای گردیده است.
مشکلات امنیتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر اساس چالش ها و چشم اندازها
علت ها و منابع چالش های امنیتی در محیط داخلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را بررسی میکنیم که هدف ما پرداختن به مواردی میباشد که مورد نظر بسیاری از نویسندگان است و هدف ما بررسی مسئله اختلافات شورای همکاری خلیج فارس و پرداختن به موضوعات امنیت منطقه برای منطقه خلیج فارس است، چراکه یکی از پویاترین و قطبی ترین مناطق برای ظهور تهدید ها و چالش ها میباشد که به دلیل متعدد بودن منابع تهدید و پیچیدگی آنها و به دلیل ویژگی محیط استراتژیک و پیامدهای منفی که می تواند در منطقه خلیج فارس داشته باشد. به ویژه مسئله امنیت منطقه ای شورای همکاری خلیج فارس که به مرکزی برای رقابت قدرتهای بین المللی و منطقه ای برای حفظ منافع خود و اطمینان از دستیابی به اهداف خود تبدیل شده است، که این امر در فضای امنیت داخلی خلیج فارس را پیچیده تر کرده است به ویژه زمانی که رویدادهای اخیر که توسط بسته اقدامات سعودی ها و امارات و بحرین ارائه می شود که علاوه بر این هر سه کشور در برابر قطر شروع به آشکار کردن اختلافات و چالش های داخلی کرده و ضعف و توانایی های شورای همکاری خلیج فارس برای انجام تعهدات خود در پایه ریزی یک سیستم مشترک امنیتی دفاعی نمایان تر کرده است و برای مقابله جمعی با این چالش ها ناتوان بوده و بنابراین چالش های امنیتی تنها خارجی یا منطقه ای و یا بین المللی نیستند بلکه از درون روابط شورای همکاری خلیج فارس می باشد.
مناقشات ژئوپولیتیکی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در بحران سوریه و تاثیر آن برقدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
53 - 72
حوزههای تخصصی:
تحول در فضای ژئوپولیتیک محیط امنیتی آسیای جنوب غربی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای را به در پیش گرفتن رویکردهای متفاوت، نسبت به بحران های حادث شده در این منطقه، وادار نموده است. با توجه به آنکه کشور سوریه سالهای متمادی، نقش دروازه ورود ایران به جهان عرب، محورمقاومت و اتصال استراتژیک ایران به مدیترانه و ... را داشته است. لذا تضعیف سوریه ، علاوه بر تضعیف محور مقاومت، کاهش نفوذ و قدرت منطقه ای ایران را در پی خواهد داشت. پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی بوده و هدف اصلی نوشتار تجزیه و تحلیل قدرت منطقه ای ایران در پرتو مناقشات ژئوپولیتیکی سوریه می باشد. نتایج پژوهش نشانگر آن است که مناقشات ژئوپولیتیکی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای کشور سوریه، تاثیرات اساسی بر قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در برخواهد داشت.
ساخت نظام امنیّت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران از منظر ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۳
147 - 164
حوزههای تخصصی:
امروزه تصمیم سازان و متخصّصان امنیّت ملّی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران با توجه به تنگناها و محدودیت های موجود، به دنبال طرّاحی نظام امنیّت منطقه ای مقبول خویش می باشند. در این مقاله تلاش خواهد شد بر پایه عوامل ژئوپلیتیک این موضوع مورد تحلیل قرار گیرد. بنای این نوشته بر این خواهد بود که به بررسی دیدگاه های موجود ژئوپلیتیکی (موافق و مخالف) در مورد امکان حرکت ایران به سمت ایجاد یا مشارکت در نظام امنیّت منطقه ای بپردازد. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده های آن کتابخانه ای و استفاده از منابع و متون داخلی و خارجی خواهد بود و بهره گیری از نظرات کارشناسان و متخصصان در این حوزه خواهد بود. مطابق یافته های تحقیق بر پایه عوامل ژئوپلیتیک، امنیّت منطقه ای ایران و به تعاقب آن شکل دهی به یک سازه ژئوپلیتیکی توسّط ایران به دلایل زیر به آسانی امکان پذیر نیست: عدم بهره برداری مناسب دولت مردان ایران از موقعیّت و ظرفیّت های ژئوپلیتیکی در راستای ایجاد ائتلاف امنیّت منطقه ای، چالش ها و تضادّهای ژئوپلیتیکی موجود در محیط استراتژیک و پیرامونی ایران، قرار داشتن ایران در مرکز توجّه قدرت های جهانی و به عبارتی قرارگیری آن به عنوان بخشی از ژئواستراتژی قدرت های خارجی، ناسازگاری هدف ها و رقابت های منطقه ای بین کشورهای همسایه ایران. لذا محیط امنیّتی ایران ناکارآمدترین منطقه در جستجو برای روندهای منطقه گرایی بوده است. از سوی دیگر برخی معتقدند ایران برای شکل دهی به ائتلاف های منطقه ایِ امنیّتیِ دوجانبه و چندجانبه اوّلاً می بایست سیاستِ «ثبات سازی» را مهمّ ترین راهبرد امنیّتی در محیط استراتژیک خود قرار دهد و ثانیاً ماهیّت، روابط و چالش های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران و همسایگانش به گونه ای است که ایران بدون قاعده مندسازی روابط اش با مراکز قدرت جهانی نمی تواند سازه های منطقه ای یکپارچه و دارای همگرایی و تعامل سطح بالا در حوزه های ژئوپلیتیکی پیرامونی اش شکل دهد.
بررسی مقایسه ای گفتمان های سیاست خارجی دولت دهم و یازدهم و تأثیر آن بر امنیت منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
7 - 35
حوزههای تخصصی:
گفتمان سیاست خارجی، به عنوان بخش اصلی جهت گیری رفتار استراتژیک دولت ها، ضمن تبیین معنایی رفتار و کردار کارگزاران، نسبت رابطه این رفتارها را با توجه به سیاست خارجی آن دولت ها آشکار می سازد. از نظر لاکلاو و موفه ، مهم ترین بخش مطالعات سیاسی، شناخت گفتمان هاست که در آن کارکرد و دگرگونی اندیشه ها به مثابه یک گفتمان که سازنده معانی و فعالیت های سیاسی هستند، معنا می یابد. با درنظر گرفتن این مقدمه، ظهور هریک از گفتمان ها، عرصه ای برای تأثیر گذاری آنها بر مسائل منطقه ای ازجمله امنیت بوده است. الگوی رفتاری و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با توجه به معنا و مفهوم عدالت (دولت دهم) و اعتدال (دولت یازدهم) مفصل بندی شده است و وجه تمایزی به هر دوی آنها می دهد. این مقاله درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که: «تأثیر گفتمان های سیاست خارجی دولت دهم و یازدهم با توجه به نمودار متمایز الگوهای رفتاری آنها بر امنیت منطقه خاورمیانه چیست؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه مقاله این است که «ایجاد رویکردهای تعاملی کشورهای منطقه خاورمیانه با ایران با تأکید بر گفتمان این دولت ها در آرمان گرا یا واقع گرا بودن آنها معنا می یابد».
جنگ داخلی سوریه و افزایش تقابل روسیه و آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
153 - 186
حوزههای تخصصی:
جنگ داخلی سوریه که در 7 سال گذشته مهم ترین بحران خاورمیانه لقب گرفته، این منطقه را به صحنه رقابت و تقابل قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل کرده است. گستردگی جغرافیای منازعه، حجم بالای خسارت وارده، وقوع خشونت های بسیار شدید و نیز حضور مستقیم و غیر مستقیم تعداد بی شماری از بازیگران نظام بین الملل در صحنه نبردهای عملیاتی موجب شده است تا از این بحران به عنوان یکی از نمونه های منحصر به فرد در یک دهه اخیر یاد شود. ماهیت پدیده های بین المللی نشان داده است که قدرت های بزرگ در یک ساختار چندجانبه، به موازات همکاری و رقابت، درصدد تبیت موازنه قدرت در محیط بین المللی هستند. با وقوع بحران در سوریه نشانه هایی از این نوع روابط میان روسیه و ایالات متحده از سال 2011 مشاهده شده است. روسیه طی سال های اخیر بازیگر اصلی در سوریه بوده و در میان بازیگران خارجی در سوریه قوی ترین طرف بوده است، اما در طرف مقابل ایالات متحده هم با داشتن ابزارهای متعدد و به بهانه مقابله با خطر داعش و جلوگیری از نفوذ ایران در سوریه در این کشور بحران زده به ایفای نقشی پرداخته است که هم سو با منافع روسیه نبوده است. به این ترتیب تقابلی آشکار و پنهان بین روسیه و آمریکا در سوریه پدید آمده است.
تحلیل ساختار و راهبرد بازیگران نظم آینده منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن گذشته، به علت ظهور و افول بازیگران متعدد در منطقه خاورمیانه، نظم این منطقه دستخوش دگرگونی های بسیاری شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از پایدارترین مدل های نظم منطقه ای در خاورمیانه، رقابت بین دو نظم انقلابی گری با محوریت ایران و نظم غرب گرا با محوریت عربستان وهم پیمانان منطقه ای و فرا منطقه ای آن بوده است. گرچه در بعضی از مقاطع نظم اخوانی می خواست خود را به عنوان پایه نظم سوم منطقه تثبیت کند؛ اما پس از کودتای 2013 در مصر پایه های این نظم فروریخت. بااین وجود، سایر بازیگران نظم اخوانی همانند ترکیه، قطر و لیبی همچنان به ظهور مجدد این نظم امیدوارند. با توجه به پرشتاب و سیال بودن تحولات در این منطقه، ظهور بازیگران رسمی و غیررسمی جدید، محیط پیچیده و آشوبناک منطقه و به تبع آن، عدم قطعیت های متعدد، نمی توان از تثبیت کامل الگوی نظم دوقطبی در منطقه خاورمیانه مطمئن شد و ممکن است نظم منطقه ای خاورمیانه در آینده نزدیک، دستخوش دگرگونی های بسیاری گردد. این مقاله با شناسایی، تحلیل و تبیین ساختاری واگرایی و همگرایی میان بازیگران تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه از طریق پرسشنامه نیمه ساختاریافته، خبرگانی و بهره گیری از ابزار نرم افزاری مکتور، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که الگوهای آینده نظم منطقه ای خاورمیانه چگونه خواهند بود؟ سناریوی مطلوب برای بلوک های قدرت، تغییر است یا تداوم؟ یافته های پژوهش بیانگر آن است که طیف وسیعی از سناریوها را می توان در خصوص نظم منطقه ای مطرح ساخت؛ اما محتمل ترین سناریو در نظم منطقه خاورمیانه، بی ثباتی، تغییر و حرکت از الگوی نظم دوقطبی به سمت وسوی الگوی چندقطبی در این منطقه است.
حوزه دریای مدیترانه و آینده پژوهی مناسبات ترکیه و اسرائیل
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
22 - 41
حوزههای تخصصی:
موضوع روابط ترکیه و اسرائیل از جمله مباحث مهم مطالعات منطقه ای محسوب می شود. روابط دو جانبه ترکیه و اسرائیل از زمان برقراری روابط دیپلماتیک در سال 1949 شاهد رشد قابل توجهی بوده است و در زمینه های مختلف به سرعت توسعه یافته است. ترکیه و اسرائیل دو بازیگر قدرتمند، در خاورمیانه و مدیترانه هستند، مدیترانه یکی از کانون های تحولات در دو دهه اخیر است این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که تحولات حوزه مدیترانه چگونه آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. تحقیق این فرضیه را بررسی می کند که منافع و تهدیدات مشترک آنکارا و تل آویو در مدیترانه، در آینده سبب همکاری محدود آنها خواهد شد. به منظور بررسی تأثیر تحولات حوزه دریای مدیترانه بر آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل از ظرفیت های تبیینی نظریه امنیت منطقه ای استفاده شده است. تبیین مؤلفه های تأثیرگذار به عنوان عوامل اصلی یک مجموعه امنیتی برای ارزیابی فرضیه ضروری است. همچنین در این مقاله با استفاده از آینده پژوهی، به بررسی روابط ترکیه و اسرائیل در پیوند با تحولات حوزه دریای مدیترانه پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که ترکیه و اسرائیل براساس منافع و تهدیدات مشترک، به دنبال ایجاد یک همکاری مشارکتی خواهند بود.
امینت منطقه ای در آسیای جنوب غربی تحلیلی فازی از الزامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
42 - 56
حوزههای تخصصی:
امنیت مسئله اساسی تمامی دولت های جهان است که بُعد خارجی آن توسط سیاست خارجی کشورها مورد پیگیری قرارگرفته و در تأمین آن کشورهای همسایه که محیط بلافصل هر کشور می باشند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند چراکه بروز مسائل امنیتی در یکی از کشورهای هم مرز، احتمال وقوع اثر دومینو را افزایش داده و به ایجاد معضلات امنیتی در دیگر کشورهای همسایه و یا منطقه منتهی می گردد. سؤال اصلی پژوهش از این موضوع نشات گرفته و عبارت است از اینکه وضعیت شکنندگی دولت ها در آسیای جنوب غربی چگونه است و راهبرد متناسب برای امنیت و ارتقای جایگاه ایران چیست؟ برای پاسخ بدین سؤال نظریه امینت منطقه ای به عنوان مبانی نظری و منطق فازی به عنوان روش تحقیق انتخاب شده است تا از طریق بررسی شکنندگی دولت های آسیای جنوب غربی ضمن شناختِ تهدیدات امنیتی موجود، در گام دوم، سیاست خارجیِ متناسب با وضعیت موجود را فرا رو نهد. نتیجه بررسی وضعیت آسیایِ جنوب غربی در شکنندگی دولت ها حاکی از آن است که 13 دولت از 17 دولت موجود، دارای هشدار شکنندگی و ایجاد معضلات امنیتی هستند و با استناد به نظریه امنیت منطقه ای، به نظر می آید که چندجانبه گرایی در سیاست خارجی باتوجه به وضعیت هر یک از مسیرهای شناسایی شده، علاوه بر تأمین امنیت منطقه ای، منجر به ایفای نقش محوری برای جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
امنیت در خلیج فارس بر مبنای راهبردهای جمهوری اسلامی ایران؛ نقش رهیافت فرهنگ راهبردی و امنیت مشترک منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس نوعی پیوستگی و وابستگی متقابل امنیتی بین کشورها و بازیگران منطقه ای ایجاد کرده است. بنابراین تلاش برای دستیابی به مدل مشخص و واقع گرایانه برای رفع چالش های امنیتی در خلیج فارس، ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش در پی ارائه الگوی امنیتی بر مبنای امنیت مشترک و رهیافت فرهنگ راهبردی به منظور گذار از امنیت ملی به امنیت انسانی در منطقه هستیم که به صورت کمی روی خبرگان، مدیران، کارشناسان و فعالان حوزه امنیت در سال 1401 انجام شده است. به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که راهبردهای جمهوری اسلامی ایران چه ارتباطی با رهیافت فرهنگ راهبردی و امنیت مشترک در خلیج فارس دارد؟ این پژوهش را بر مبنای روش تحقیق کمی و کیفی و تحلیل توصیفی با روش همبستگی و با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه درباره نظام امنیت منطقه ای پژوهش انجام داده ایم. همچنین در این پژوهش از مدل معادلات ساختاری برای تدوین مدل، استفاده کرده ایم. یافته های مطالعه نشان می دهد که امنیت مشترک بر الگوی تحقق امنیت خلیج فارس تأثیر دارد. ضریب مسیر بین دو متغیر 0،42 از سطح معناداری 25،36 برخوردار است که مطلوب است، زیرا از 1،96 بیشتر است؛ بنابراین وجود تأثیر معنادار تأیید می شود. همچنین مطالعه نشان می دهد که نظریه رهیافت فرهنگ راهبردی بر الگوی تحقق امنیت خلیج فارس تأثیر دارد. ضریب مسیر بین دو متغیر 0،68 از سطح معناداری 16،745 برخوردار است که مطلوب است، زیرا از 1،96 بیشتر است؛ در نتیجه وجود تأثیر معنادار تأیید می شود.
تحلیلی بر امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو تغییر در کنش کارگزاران نظام سیاسی عربستان (2010- 2018)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
103 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو تغییر در کنش کارگزاران نظام سیاسی عربستان است. مقاله با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی به این نتایج دست یافته است که در فاصله سال های 2010م. تا 2018م. تغییراتی در عمل کارگزاران مقامات سعودی ایجاد شد که این تغییرات پیش از هر چیز متوجه مهار جمهوری اسلامی و جلوگیری از نقش برتر و تعیین کننده جمهوری اسلامی در منطقه پرآشوب غرب آسیا بوده است. رقابت های راهبردی ایران و عربستان، منطقه غرب آسیا را به بحرانی ترین مناطق جغرافیایی در آینده رقابت های منطقه ای و رقابت های ژئوپلیتیک تبدیل خواهد کرد که آثار آن پیش از هر چیز متوجه بحران امنیت در حوزه های ملی و منطقه ای است. تا هنگامی که این رقابت ها ادامه داشته باشد، عرصه های امنیت ملی نیز با بیشترین مخاطره های امنیتی همراه خواهد بود. نقطه عطف این سیاست با توجه به نظریه جنگ و صلح میلر، تغییر در ادراک تصمیم سازان است. اگر ادراک تصمیم سازان، ناظر به محیط عملیاتی تغییر کند، ممکن است از الگوی هژمونیک به الگوی مشارکت گذار کرده و فضای امنیتی غرب آسیا را به فضای هم گرایانه و مشارکتی تبدیل شود.
پیشران های تحول در محیط امنیتی خاورمیانه و آینده امنیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
235 - 215
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با به کارگیری ابزار روند پژوهی و بهره مندی از مفاهیم نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای در پی پاسخگویی به این پرسش است که پیشران های دگرگونی در محیط امنیتی خاورمیانه کدام اند و این تحولات چه تأثیری بر آینده امنیت ایران دارند؟ پژوهش مبتنی بر این فرضیه است که دگرگونی مذکور در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی در حال وقوع است؛ دولت های ناپایدار، پویش های امنیتی نیروهای هویت بنیاد، پیچیدگی های امنیت منطقه ای، سیاست انباشت قدرت، تصاعد بحران در روابط ایران و عربستان، ائتلاف سازی در محور عبری-عربی، بازتعریف نقش و منافع منطقه ای قدرت های بزرگ و تغییر دکترین نظامی-امنیتی ایالات متحده پیشران های تحول در محیط امنیتی خاورمیانه و در نتیجه مؤثر بر امنیت ایران هستند. واحد اصلی تحلیل در پژوهش پیش رو مجموعه امنیتی خاورمیانه، متغیر وابسته امنیت ایران و متغیرهای مستقل پیشران های تحول ساز در محیط امنیتی خاورمیانه اند. پژوهش برای شناسایی و تحلیل پیشران ها و نیز ترسیم چشم انداز آتی آنها از روش روندپژوهی که یکی از رهیافت های آینده پژوهی است، بهره می گیرد. یافته های پژوهش حکایت از دگرگونی در محیط امنیتی، تغییر در الگوهای نظم منطقه ای و تشدید تهدیدهای امنیتی ایران دارد.
تأثیر طرح توافق آبراهام بر امنیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در دوره ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
69 - 91
حوزههای تخصصی:
وجه بارز تحولات غرب آسیا، پویایی و تحول در عین پیچیدگی، ابهام و آشوب زدگی منطقه ای است. طرح توافق آبراهام ترامپ و روندهای بعدی آن ازجمله عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی، این وضعیت را تشدید نموده است. طرح توافق آبراهام با به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بیت المقدس، به این رژیم امکان می دهد ۳۰ درصد از کرانه باختری را به خاک خود ضمیمه کند و ضمن شناسایی موجودیت حداقلی، حق فلسطین برای ایجاد ارتش و دسترسی به دریا را محدود سازد. جغرافیای الگوی ژئوپلیتیکی آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز بر پهنه ژئوپلیتیکی محور مقاومت منطبق است. سیاست مدارانی چون محمد بن زاید و محمد بن سلمان نیز رهیافت خود را در قالب چنین الگویی ترسیم نموده و سودای آن دارند که جاه طلبی های منطقه ای خود را در بستری از نظم امنیتی و سیاسی آینده غرب آسیا تعریف کنند. این امر آثار و عواقب متعددی برای محور مقاومت به همراه دارد. در این ارتباط، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که طرح توافق آبراهام چه تأثیرات و پیامدهای بر امنیت منطقه ای محور مقاومت دارد؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز، به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود. یافته های مقاله برمبنای تفسیر موسع از امنیت و روش توصیفی تحلیلی، نشان می دهد که آثار و عواقب امنیتی اطلاعاتی چنین وضعیتی بر امنیت منطقه ای ایران و محور مقاومت را می توان در قالب تشدید معادله امنیتی در خلیج فارس، ائتلاف سازی دریایی علیه ایران، افزایش مسابقه تسلیحاتی، افزایش جاسوسی از محور مقاومت و درنهایت، برهم خوردن موازنه قوا در خلیج فارس مورد توجه قرار داد.