مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
تصمیم گیری
منبع:
رفتار حرکتی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
93 - 114
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تاثیر تمرینات دید ورزشی بر تصمیم گیری، رفتار خیرگی و یادگیری مهارت سرویس تنیس انجام گرفت. در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح اندازه گیری تکراری (پیش آزمون- پس آزمون- یادداری) انجام گرفت، 30 تنیس باز مرد مبتدی مجموعه خانه اصفهان با دامنه سنی 20 تا 30 به صورت در دسترس انتخاب و در 2 گروه 15 نفری تمرین دید ورزشی و کنترل قرار گرفتند. در مراحل پیش آزمون شرکت کنندگان اقدام به اجرای 12 سرویس تنیس نمودند که رفتار خیرگی شرکت کنندگان در حین عمل نیز اندازه گیری شد. همچنین توسط دوربین گوپرو عملکرد سرویس شرکت کنندگان ضبط گردید. سپس گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 30 دقیقه به اجرای تمرینات مورد نظر پرداختند. در طول این دوره، گروه کنترل به اجرای فعالیت های روزمره خود پرداختند. پس از پایان 24 جلسه تمرین مرحله پس آزمون، و دو هفته بعد از اخرین جلسه مرحله یادداری همانند مرحله پیش آزمون اجرا شد. داده های به دست آمده توسط آزمون تحلیل ورایانس مرکب تحلیل شد. نتایج نشان داد که تمرینات دید ورزشی بر بهبود تصمیم گیری، افزایش طول دوره چشم ساکن و افزایش عملکرد سرویس تنیس تاثیر معنی داری می باشد (05/0>P). به طور کلی نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت تمرینات دید ورزشی تاکید دارد و پیشنهاد می شود مربیان در کار با نوآموزان به این نوع تمرین توجه نمایند.
تأثیر نوع مشارکت ورزشی بر کارکردهای اجرایی داغ و سرد: تأکید بر نیازهای ادراکی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
36 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش های اخیر نشان داده است که انواع خاصی از ورزش ها به سبب ماهیت پردازشی خود ممکن است اثر متفاوتی بر کارکردهای شناختی مختلف و فرآیندهای عصبی داشته باشند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تجربه تمرین مهارت های ورزشی بر کارکردهای اجرایی سرد و داغ با تأکید بر نیازهای ادراکی محیط بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. نمونه آماری پژوهش شامل 166 نفر از جوانان و نوجوانان 18 تا 30 سال بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان شامل سه گروه افراد با تجربه انجام مهارت های باز، بسته و افراد کم تحرک بودند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون های شناختی حافظه کاری ان-بک و برد و باخت آیوا مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک سویه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تایج نشان داد که افراد با تجربه تمرین مهارت های باز و بسته در میانگین تعداد پاسخ های صحیح آزمون حافظه کاری، نسبت به افراد کم تحرک عملکرد بهتری داشتند (05/0≥P)، اما بین گروه باز و بسته تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین در امتیاز کل کسب شده در آزمون برد و باخت آیوا، بین افراد با تجربه تمرین مهارت های باز و بسته و افراد کم تحرک تفاوت معنا داری دیده نشد (05/0≤P).
نتیجه گیری: با توجه به این که تجربه انجام مهارت های باز و بسته بر کارکردهای اجرایی سرد تأثیر معناداری دارد، می توان از این تمرینات برای بهبود حافظه کاری استفاده نمود.
تأثیر ورزش های الکترونیک بر مهارت های شناختی برنامه ریزی و تصمیم گیری کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
47 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: محبوبیت ورزش های الکترونیک در سال های اخیر به سرعت در حال افزایش است. اما اکثر مردم ورزش های الکترونیک را تهدیدی برای سلامت روانی و جسمی بازیکنان این بازی ها می دانند، در حالی که طرفداران ورزش های الکترونیکی چنین ادعاهایی را رد می کنند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ورزش های الکترونیک بر مهارت های شناختی برنامه ریزی و تصمیم گیری بازیکنان انجام شد.
مواد و روش ها: دانشجویان کارشناسی تربیت بدنی (40 شرکت کننده پسر با میانگین سنی تقریباً 20 سال) که قبلاً ورزش الکترونیک فیفا را انجام نداده بودند، به شکل تصادفی انتخاب و پس از اخذ رضایت ایشان، باز هم به طور تصادفی در دو گروه، یعنی گروه بازی و گروه کنترل قرار گرفتند و به مدت هشت هفته به ورزش الکترونیک پرداختند. توانایی برنامه ریزی با استفاده از آزمون برج لندن (TOL) و مهارت تصمیم گیری هم از طریق آزمون برد و باخت آیووا (IGT) اندازه گیری شد. یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره برای متغیر "برنامه ریزی"، و ANCOVA دو طرفه برای متغیر "تصمیم گیری" تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که اعضای گروه بازی در مهارت های برنامه ریزی و تصمیم گیری، عملکرد بهتری نسبت به اعضای گروه کنترل داشته اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، می توان ادعا کرد ورزش های الکترونیک توانایی بهبود مهارت های شناختی تصمیم گیری و برنامه ریزی را دارند.
رویکرد مجلس شورای اسلامی و مناقشه هسته ای ایران – آمریکا
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
149 - 171
حوزههای تخصصی:
براساس قانون اساسی ایران، سلسه مراتب قدرت در تصمیم گیری مسائل سیاست خارجی شامل رهبری، قوه مجریه و مجلس شورای اسلامی بوده و شورای عالی امنیت ملی، شورای نگهبان و وزارت امور خارجه نیز با لحاظ تأثیر سایر منابع غیررسمی اهمیت زیادی دارند. مناقشه هسته ای یکی از مهمترین موضوعات سیاست خارجی ایران- آمریکا است. بنابراین، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است: چه عواملی در تعیین رویکرد مجلس در مناقشه هسته ای ایران- آمریکا اثرگذار هستند؟ در پاسخ به آن، فرضیه مطرح این است: « نقش مجلس در تصمیمات هسته ای تابعی از، قرابت جناحی اکثریت آن با دولت، رویکرد رئیس مجلس و شرایط داخلی و بین المللی است». یافته های پژوهش نشان می دهد، مجلس در برخی دوره ها از سیاست خارجی دولت دنباله روی، در مواقعی همراهی و در نهایت تلاش کرده جایگاهی تصمیم ساز و تعیین کننده خط و مشی داشته باشد». به نظر نویسندگان، نظریه گراهام آلیسون که بر عوامل تأثیرگذار داخلی در تصمیم گیری سیاست خارجی تأکید دارد، رویکرد مناسبی برای این موضوع است. همچنین، این پژوهش از روش تبیینی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و اینترنتی موضوع مورد نظر را بررسی کرده است.
بهینه سازی آمایش سرزمین با در نظر گرفتن اولویت های برنامه ریزی نمونه موردی استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
289 - 315
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی استفاده منطقی از سرزمین (آمایش سرزمین) یا «تعیین اولویت بین کاربری ها» راه حل مناسبی برای جلوگیری از تخریب محیط زیست و دستیابی به توسعه پایدار است که در آن کاربری های مورد استفاده انسان در طبیعت بر مبنای توان محیطی منطقه تعیین می گردند. هدف این تحقیق، بررسی و ارائه یک سیستم پشتیبانی تصمیم گیری محیط زیستی مکانی برای اجرای آنالیزهای آمایش سرزمین با به کارگیری روش های نوین ارزیابی چند معیاره/ و ارائه یک مدل نرم افزاری براساس آن است. نتایج اجرای مدل های ارزیابی سرزمین برای سه کاربری کشاورزی، جنگل داری، و توسعه شهری، روستایی و صنعتی در استان گلستان مبتنی بر روش ارزیابی چندمعیاره مکانی نشان داد که 2/42 درصد از سطح استان دارای تضاد بین اهداف (کاربری ها) برای دو کاربری و 8/11 درصد از سطح کل استان دارای تضاد بین اهداف برای هر سه کاربری مورد بررسی می باشند. انتخاب کاربری بهینه با اجرای روش تخصیص چندمنظوره سرزمین در استان گلستان در سه سناریوی برنامه ریزی، قابلیت اولویت بندی بین اهداف و برقراری تعادلی بین پتانسیل های موجود و نیاز جامعه را نشان داد. همچنین، سیستم نرم افزاری SDSSLPI انعطاف پذیری مورد نیاز در کنترل و دخالت متغیرهای برنامه ریزی براساس هدف برنامه ریزی و همچنین اعمال تغییرات مورد نیاز در مدل ارزیابی براساس شرایط ویژه در منطقه را فراهم آورده است.
کاربرد هوش مصنوعی در برنامه ریزی شهری مشارکتی:با تاکید بر هوش مصنوعی پردازش زبان طبیعی NLP
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه ریزی شهری مشارکتی با هدف افزایش مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های شهری، نیازمند ابزارهایی برای تحلیل حجم عظیمی از داده های متنی است. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد پردازش زبان طبیعی در تحلیل نظرات شهروندان در مورد طرح های توسعه شهری انجام شده است. روش بررسی: با استفاده از روش تحلیل محتوا و الگوریتم های یادگیری ماشین، نظرات جمع آوری شده از پلتفرم های اجتماعی تحلیل شدند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پردازش زبان طبیعی می تواند با دقت قابل قبولی، احساسات، موضوعات اصلی و الگوهای موجود در نظرات شهروندان را شناسایی کند. این یافته ها حاکی از آن است که پردازش زبان طبیعی می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بهبود فرآیند تصمیم گیری در برنامه ریزی شهری مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، محدودیت هایی همچون زبان محاوره ای و وجود اصطلاحات تخصصی در نظرات، نیاز به توسعه بیشتر مدل های پردازش زبان طبیعی را نشان می دهد.
تأثیر متاورس بر بهبود تصمیم گیری های شهری در بحران ها: بررسی کاربرد آن در دبی با استفاده از تحلیل داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
136 - 153
حوزههای تخصصی:
مقدمه این تحقیق بر اساس تحلیلی از تجربیات و داده های موجود، به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه می توان از متاورس برای شبیه سازی بحران ها و اتخاذ تصمیمات مؤثر در زمان بحران در شهرهایی همچون دبی بهره برداری کرد. دبی، با توسعه سریع و پروژه های بزرگ خود در زمینه های مختلف، از پیشرفته ترین شهرها در استفاده از تکنولوژی های نوین است و می تواند به عنوان الگوی مناسبی برای پیاده سازی متاورس در مدیریت بحران ها مطرح شود. دبی به عنوان یکی از شهرهای پیشرفته جهان، به ویژه در زمینه فناوری و توسعه شهری، در حال مواجهه با بحران های مختلفی است که از جمله آن ها می توان به بحران های زیست محیطی، منابع طبیعی و حمل و نقل اشاره کرد. بحران هایی که به طور ناگهانی رخ می دهند و نیازمند تصمیمات فوری و دقیق از سوی مسئولان شهری هستند. از سوی دیگر، دبی به عنوان یک شهر هوشمند، به دنبال یافتن راه حل های نوین برای مدیریت بحران ها و بهبود فرایندهای تصمیم گیری در زمان بحران ها است. استفاده از فناوری های نوین، از جمله متاورس، می تواند به مدیران شهری این امکان را بدهد که بحران ها را شبیه سازی کنند و با تحلیل داده ها و پیش بینی شرایط مختلف، تصمیمات بهتری بگیرند. در این تحقیق، بررسی اینکه چگونه متاورس می تواند به عنوان یک ابزار کمکی در بهبود تصمیم گیری های شهری در بحران ها استفاده شود، امری ضروری است. با توجه به پیچیدگی و سرعت تحولات در دنیای شهری و بحران های ناشی از آن، استفاده از فناوری های نوین برای مدیریت بحران ها به یک ضرورت تبدیل شده است. در این راستا، استفاده از متاورس می تواند گامی اساسی در بهبود فرایند تصمیم گیری در بحران ها باشد. دبی، به عنوان یک شهر پیشرفته و هوشمند، می تواند به عنوان نمونه ای از پیاده سازی این فناوری در مدیریت بحران ها مطرح شود. این تحقیق با هدف تحلیل کاربرد متاورس در بهبود تصمیم گیری های شهری در زمان بحران ها، به شناسایی فرصت ها و چالش های آن می پردازد و نحوه به کارگیری آن را در دبی بررسی می کند. در نهایت، نتایج این تحقیق می تواند به دیگر شهرها نیز کمک کند تا از این فناوری در فرایندهای مدیریت بحران بهره برداری کنند. مواد و روش ها این تحقیق از روش ترکیبی (کیفی کمی) برای بررسی تأثیر متاورس بر بهبود تصمیم گیری های شهری در بحران ها استفاده کرده است. در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ مدیر شهری، متخصص فناوری و کارشناسان بحران انجام شد و داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. در بخش کمی، ۳۸۴ مدیر و کارشناس بحران با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود انتخاب شدند و داده ها از طریق پرسش نامه استاندارد با طیف لیکرت جمع آوری شد. تحلیل داده های کمی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS انجام شد و آزمون های آماری شامل کولموگروف اسمیرنوف برای نرمال سازی داده ها، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و تحلیل رگرسیونی چندمتغیره در SPSS اجرا شدند. متغیر مستقل این تحقیق استفاده از متاورس در مدیریت بحران های شهری است و متغیرهای وابسته شامل سرعت و دقت تصمیم گیری، دسترسی به اطلاعات، هماهنگی سازمانی و شفافیت اطلاعات هستند، در حالی که چالش های امنیتی، هزینه های اجرا و موانع قانونی به عنوان متغیرهای مداخله گر در نظر گرفته شده اند. برای اطمینان از پایایی ابزار تحقیق، آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای تمامی شاخص ها بالاتر از 0/7 بود و پایایی ترکیبی نیز تأیید شد. روایی سازه ای پرسش نامه با تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن نشان دهنده برازش مناسب مدل بود. این روش تحقیق با استفاده از تحلیل های پیشرفته، دیدگاه های مدیران شهری و کارشناسان بحران را از دو منظر کیفی و کمی ارزیابی کرده و به شناخت بهتر فرصت ها و چالش های متاورس در مدیریت بحران های شهری کمک کرده است. یافته ها در این پژوهش، تحلیل کیفی و کمی با هدف بررسی تأثیر متاورس بر تصمیم گیری های شهری در شرایط بحران انجام شد. در بخش کیفی، داده های حاصل از مصاحبه با ۲۰ نفر از مدیران شهری، کارشناسان فناوری و متخصصان بحران، با روش کدگذاری باز و محوری تحلیل شدند. نتایج کیفی نشان داد متاورس ظرفیت های مهمی در شبیه سازی بحران ها، دسترسی به داده های لحظه ای، شفاف سازی تصمیم گیری و تسهیل هماهنگی میان نهادها دارد. در عین حال، چالش هایی نظیر هزینه های بالا، موانع حقوقی، نگرانی های امنیتی و کمبود آموزش به عنوان موانع اصلی شناسایی شدند. راهکارهای پیشنهادی شامل ارتقای زیرساخت ها، آموزش مستمر کارکنان و طراحی ابزارهای بومی بود. در بخش کمی، با استفاده از تحلیل آماری داده ها، مشخص شد که بیشترین میانگین مربوط به شاخص «سرعت تصمیم گیری» با مقدار 3/68 و «شبیه سازی بحران ها» با 3/64 بود که نشان دهنده نگرش مثبت به توانمندی متاورس در بهبود واکنش سریع و دقیق به بحران هاست. پایین ترین میانگین ها نیز مربوط به «آگاهی مدیران از متاورس» (2/95) و «سهولت استفاده» (2/96) بود، که نیاز به آموزش و بهبود ابزارهای کاربرپسند را برجسته می کند. نتایج آزمون کولموگروف–اسمیرنوف، نرمال بودن داده ها را تأیید کرد و تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد بیشترین تأثیر متاورس بر تصمیم گیری های بحرانی از طریق سرعت و دقت تصمیم گیری (ضریب 0/52) و شبیه سازی بحران ها (ضریب 0/45) اعمال می شود. یافته ها نشان داد متاورس ابزاری مؤثر در بهبود مدیریت بحران های شهری است، مشروط به آنکه چالش های زیرساختی، حقوقی و آموزشی به درستی مدیریت شوند. نتیجه گیری نتایج این پژوهش نشان می دهد متاورس می تواند به عنوان بستری نوین در ارتقای کیفیت تصمیم گیری های شهری در بحران ها ایفای نقش کند. با فراهم کردن امکان تجربه های شبیه سازی شده، داده های تعاملی و فضاهای مجازی مشترک، این فناوری ظرفیت آن را دارد که مدیریت بحران را از واکنش صرف به پیش بینی و آمادگی ارتقا دهد. با این حال، تحقق این پتانسیل مستلزم عبور از چالش هایی است که عمدتاً در سه سطح زیرساختی، نهادی و انسانی بروز می یابند. از یک سو، نبود زیرساخت های فناورانه و فقدان استانداردهای حقوقی مانع از پذیرش گسترده متاورس در ساختارهای رسمی مدیریت شهری شده است. از سوی دیگر، ضعف دانش تخصصی و کمبود مهارت در بین مدیران و کارکنان، مانعی اساسی در مسیر بهره برداری مؤثر از این فناوری محسوب می شود. در این میان، آموزش مستمر، توانمندسازی نهادی، و توسعه ابزارهای متناسب با نیازهای محلی، می توانند به عنوان راهبردهایی مؤثر در تسهیل پذیرش و به کارگیری متاورس عمل کنند. همچنین، تأکید بر هماهنگی میان سازمان های مسئول و طراحی محیط های کاربرمحور، نقشی کلیدی در کاهش مقاومت ها و افزایش کارآمدی دارد.
تبیین مدل مهارت های شناختی رهبران و مدیران سازمانی برای تصمیم گیری در محیط ووکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
526 - 564
حوزههای تخصصی:
هدف: اهمیت ویژگی های مدیران و رهبران در موفقیت سازمان ها و شیوه تصمیم گیری آن ها در محیط های پُرتلاطم و نامطمئن، بر کسی پوشیده نیست. بر همین اساس، هدف این مطالعه، شناخت مهارت ها و شیوه هایی است که رهبران و مدیران به کار می گیرند تا سازمان خود را در محیطی ووکا هدایت کنند؛ چرا که ضرورت محیط ووکا تصمیم گیری قاطع و سریع است و ابهام و پیچیدگی به این موضوع دامن می زند؛ از این رو پژوهش حاضر بر آن است که به این پرسش پاسخ دهد: رهبران/ مدیران برای هدایت سازمان و تصمیم گیری مؤثر در محیط ووکا، به چه مهارت های شناختی نیاز دارند؟
روش: برای اجرای این پژوهش، از مرور نظام مند استفاده شده است. دلیل استفاده از این روش، آن است که تعداد و گستره مدل های شناختی در ادبیات مدیریت بسیار زیاد است و ساختار نظام مند مشخصی ندارد. همچنین مطالعه نظام مند به پژوهشگر در درک خلأ نظری موجود و تشابه و تفاوت ادبیات نظری یاری می رساند. در پایان انجام مرور نظام مند، الگویی برای مهارت های شناختی رهبران و مدیران، شناسایی و ارائه شده است؛ از این رو رویکرد این پژوهش «اکتشافی» است. مرور نظام مند این پژوهش، بر اساس الگوی هفت مرحله ای کیچنهام و چارترز بوده است.
یافته ها: در این پژوهش ابتدا سؤال راهنما برای انجام مرور نظام مند تعریف و پس از آن، واژگان کلیدی مشخص شد. سپس پایگاه های داده ها انتخاب و معیارهای حذف و اضافه تعیین شد. با جست وجو در پایگاه های مشخص شده و بر اساس واژگان کلیدی، در مجموع ۲۱۶۳ سند، اعم از کتاب، مقاله و پایان نامه گردآوری شد. برای سنجش کیفیت متن های انتخابی، از چارچوب کالدول استفاده شد. برای تحلیل، ابتدا به هر مدرک یک کد تخصیص یافت؛ سپس کدگذاری باز برای دسته بندی متن ها انجام گرفت. پس از انجام کدگذاری اولیه، مقوله ها و مضمون های یافت شده با هدف شناسایی مهارت ها و توانمندی های رهبری در محیط ووکا دسته بندی شدند. در متون انتخاب شده، رویکردها و مفهوم های متنوعی در توصیف رهبران و مدیران در محیط ووکا به کار رفته است که خود نشان دهنده اهمیت موضوع در دنیای کسب وکارهای امروز است. در حالی که در سال های اولیه ۲۰۰۰، ضرورتی به مطالعه در این موضوعات احساس نمی شد به تدریج محیط کسب وکار با ابهام، پیچیدگی، تغییرات طوفانی و عدم قطعیت عجین شد و پژوهشگران، کم کم مدل های جدیدی در رهبری ارائه کردند. در این پژوهش پس از دسته بندی مقوله ها، سه مضمون کلیدی در رهبری در محیط ووکا شناسایی شد.
نتیجه گیری: این پژوهش با درنظرگرفتن محیط ووکا و تأثیر آن بر فرایند تصمیم گیری مدیران و رهبران بر اساس مهارت های شناختی و سبک های رهبری به موضوع مهارت های رهبری نگاهی جدید انداخت، این در حالی است که اغلب مطالعات پیشین به بررسی سبک ها یا رفتارهای رهبری از منظر خاصی مانند تأثیر آن بر نوآوری، دانش سازمانی یا توسعه پایدار پرداخته اند یا رهبری را در شرکت های خانوادگی یا بر اساس فرهنگ یا محیط خاصی و حتی بر اساس ملیت یا جنسیت بررسی کرده اند.
نقش خوش بینی مدیران در ورود اضافی: شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
1 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: برخی از تصمیم های استراتژیک اتخاذ شده توسط افراد و شرکت ها را می توان ورود اضافی به بازار در نظر گرفت. ورود اضافی زمانی رخ می دهد که کسب وکارهای بسیار زیادی وارد یک بازار مفروض شوند و متعاقب آن، تعداد زیادی از آن ها شکست بخورند. رویکرد استراتژی رفتاری با تکیه بر خطاهای شناختی، به تبیین این پدیده کمک کرده است. در این راستا، استدلال شده است که خوش بینی واردشوندگان ممکن است در ورود اضافی به بازار نقش داشته باشد. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی نقش خوش بینی مدیران در ورود اضافی به بازار اجرا شده است.
روش: به منظور بررسی نقش خوش بینی در ورود اضافی به بازار، از مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار استفاده شده است. مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار، بر این فرض استوار است که واردشوندگان، تصمیم گیرندگانی هستند با عقلانیت محدود که ارزیابی آن ها از فرصت های بازار، کاملاً بر تحقق واقعی آن فرصت ها در بازار منطبق نیست و خطاهای ارزیابی این واردشوندگان (از جمله خوش بینی زیاد) به پیامدهای مختلفی از ورود به بازار منجر می شود. در این مدل با دست کاری مقدار خطای ارزیابی، پیامدهای ورود مختلف به بازار (شامل عدم ورود، فرصت از دست رفته، ورود موفق و ورود اضافی) بررسی شده است. مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار با استفاده از پلتفرم آناکوندا اجرا و با پایتون ۳ نوشته شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که درجات مختلف خوش بینی واردشوندگان، پیامدهای ورود به بازار متفاوتی برای آن ها به همراه دارد. یافته ها نشان می دهد که خوش بینی کمتر برای ورود به بازار اهمیت دارد و می تواند به ورودهای موفق به بازار بینجامد؛ با این حال، افزایش خوش بینی، به ارزیابی های غیرواقع بینانه از فرصت های بازار منجر شده و زمینه را برای ورود اضافی به بازار ایجاد کرده است. همچنین، خوش بینی واردشوندگان تحت شرایط مختلف بازار، به درصدهای مختلف ورود اضافی منجر شده است. همان طور که یافته ها نشان می دهد، خوش بینی تحت شرایط دشوار برای ورود به بازار، نسبت به شرایط آسان، به ورود اضافی بیشتری انجامیده است.
نتیجه گیری: این پژوهش به دو طریق در ادبیات حوزه ورود به بازار، مشارکت داشته است. نخست، در ادبیات پیشین، بین مطلوب یا نامطلوب بودن خوش بینی واردشوندگان تناقضی وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خوش بینی اندک در شرایط مختلف بازار، به ورودهای موفقیت آمیز بیشتری منجر شده است. دوم، خوش بینی تصمیم گیرندگان در بازارهای دشوار برای ورود، به ورود اضافی بیشتری انجامیده است. هنگامی که واردشوندگان در خصوص دشواری ورود به بازار نگران هستند، خوش بینی می تواند به آن ها در کاهش این نگرانی کمک کند؛ از این رو با افزایش دشواری ورود به بازار، خوش بینی آن ها بیشتر خواهد شد و ورودهای بیشتری به بازار خواهند داشت. از جنبه کاربردی، خاطر نشان می شود که واردشوندگان به بازار و مدیران کسب وکار، بایستی در خصوص فرصت های بازار، ارزیابی واقع بینانه ای داشته باشند. آن ها می توانند ابزارهای ساختاریافته ای مانند دیدگاه درونی را برای کاهش خطاهای خوش بینی به کار گیرند. در پایان مقاله، محدودیت های این پژوهش در رابطه با مدل شبیه سازی ورود به بازار ارائه و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی در این حوزه در نظر گرفته شده است.