مطالب مرتبط با کلیدواژه
۹۸۱.
۹۸۲.
۹۸۳.
۹۸۴.
۹۸۵.
۹۸۶.
۹۸۷.
۹۸۸.
۹۸۹.
۹۹۰.
۹۹۱.
۹۹۲.
۹۹۳.
۹۹۴.
۹۹۵.
۹۹۶.
۹۹۷.
۹۹۸.
۹۹۹.
۱۰۰۰.
آینده پژوهی
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
103 - 127
حوزههای تخصصی:
مسئله هویت جامعه ایرانی در طول تاریخ فراز و نشیب های زیادی پشت سرگذاشته است. در میان عناصر مختلف هویتی، دین مهم ترین عنصر هویت بخش و عامل انسجام و وحدت آفرین در جامعه ایرانی بوده است. از حدود دو قرن پیش تاکنون رویارویی با دگر هویتی مدرنیته غربی، هویت دینی را به یک موضوع چالش برانگیز تبدیل کرده و تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی جهان معاصر، پرسش از آینده هویت دینی را بیش ازپیش مطرح نموده است. سؤال اصلی این پژوهش آن است که سناریوهای آینده هویت دینی جامعه ایران چیست؟ رویکرد پژوهش از نوع اکتشافی با بهره گیری از ابزار سناریونویسی بر اساس مدل پیترشوارتز است؛ که پس از شناسایی پیشران ها بر اساس نظرات خبرگانی به تعداد 5 نفر به تحلیل و بررسی وضعیت هریک از آن ها پرداخته شده و سپس سناریوهای آینده هویت دینی ترسیم شده است. ابزار تحلیل داده ها بهره گیری از نرم افزار میک مک است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که چهار پیشران جهانی شدن، رسانه های ارتباطی نوین، حاکمیت و مسائل کلان اقتصادی پیشران های کلیدی تاثیرگذار بر آینده هویت دینی در ایران به شمار می روند و از بر همکنش عدم قطعیت های حاصل شده نیز می توان چهار سناریو برای آینده هویت دینی در جامعه ایرانی ترسیم کرد.
واکاوی نقش عملکردی نقشه های شناختی فازی در مطالعات آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های شناختی فازی روشی پرکاربرد در تحلیل محتوا هستند که به کمک آن ها می توان روابط علت و معلولی بین شاخص های مختلف را استخراج و از آنجا که روابط علت و معلولی و تعیین شاخص ها در مطالعات آینده پژوهی از اهمیت بالایی برخوردار است، پژوهش حاضر به واکاوی نقش عملکردی آنها در این قبیل پژوهش ها می پردازد. لذا نوع پژوهش کاربردی–توسعه ای با رویکرد کیفی است. جامعه آماری پژوهش 243 عنوان مقالات مرتبط طی یک دهه گذشته از سال 2014 تا 2024 در بخش مطالعاتی و در بخش میدانی جهت اجرای دلفی فازی دو مرحله ای 12 نفر از اساتید دانشگاهی می باشد. در بخش مطالعاتی با رویکرد فراترکیب 67 عنوان مقاله مرتبط با موضوع، از بین 243 عنوان مرتبط، احصاء که منتج به استخراج 24 مضمون شد که مضامین مربوطه در سه مبحث نقش عملکردی نقشه های شناختی فازی در تعیین عدم قطعیت (11 مضمون)، مشخص نمودن عدم تعیُن (7 مضمون) و تحلیل ریسک (6 مضمون) دسته بندی شدند. در بخش میدانی با اجرای دو مرحله دلفی فازی و کسب نظر خبرگان، در تعیین عدم قطعیت نُه مضمون، در تعیین عدم تعیُن پنج مضمون و در تحلیل ریسک چهار مضمون به توافق خبرگان رسید. یافته های پژوهش نشان داد جایگاه نقشه های شناختی فازی در تعیین عدم قطعیت به بحث مهم و حساس تصمیم گیری و فرآیند های مربوط به آن، در تعیین عدم تعیُن مبتنی بر تبیین روابط علّی بین پدیده ها و عوامل اثرگذار و در تجزیه و تحلیل ریسک بر پایه اجرای برنامه ها با توجه به پیامدهای آنها، نتایج حاصل از پیامدها و تحلیل های مربوطه نمود می یابد.
پیشران ها و سناریوهای توسعه کسب وکارهای سرزمینی در ایران: رویکردی آینده پژوهانه با تأکید بر آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
109 - 140
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای سرزمینی به عنوان یکی از مهم ترین اجزای اقتصاد جهانی نقش بسزایی در توسعه و رشد اقتصادی کشورها دارند؛ بنابراین توسعه این بخش یکی از دغدغه های سیاست گذاران و مجریان عرصه توسعه صنعتی در کشورهاست. هدف از پژوهش حاضر شناسایی پیشران های مؤثر بر توسعه کسب وکارهای سرزمینی در کشور ایران با رویکرد آینده پژوهی در راستای آمایش سرزمین است. محققان در این پژوهش در راستای مبانی علم آینده پژوهی با رویکرد اکتشافی و تحلیلی و نیز با به کارگیری مدل های کمّی عوامل و پیشران های مؤثر بر کسب وکارهای سرزمینی را در ایران شناسایی و تحلیل و سناریوهای مختلف را برای توسعه این کسب وکارها در آینده تدوین کرده اند. روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر روش مطالعات اسنادی-پیمایشی و تکنیک دلفی بوده که پیشران های پژوهش با استفاده از روش تحلیل تأثیر متقابل شناسایی شده است. در این مطالعه از 9 شاخص و 49 عامل و برای تجزیه و تحلیل داده ها و تحلیل ساختاری تأثیرگذاری هر یک از متغیر ها از نرم افزار MicMac و Scenario Wizard استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از میان عوامل بررسی شده 10 عامل به عنوان کلیدی ترین عوامل (تحریم ها، درآمد، جذب سرمایه های خارجی، دسترسی به بازار، دسترسی به سرمایه، مشارکت، دسترسی به تکنولوژی، هزینه انرژی، مشارکت بخش خصوصی و منابع) انتخاب شده است. مهم ترین اولویت در توسعه کسب وکارهای سرزمینی مدیریت عوامل موجود در موقعیت خطر و مخاطره است. همچنین، تأثیر تورم به عنوان یک محرک ثانویه در این زمینه می تواند نقش مهمی در توسعه کسب وکارها داشته باشد. درزمینه نتایج سناریوهای مختلف نیز مشخص شد که رفع تحریم ها و باز شدن درهای اقتصاد جهانی به روی اقتصاد داخلی تنها یک بخش از پازل توسعه کسب وکارهای سرزمینی در ایران است.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه منطقه ای با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای به عنوان کوششی مشارکتی برای سیاست گذاری، سازماندهی، بهره برداری و استفاده بهینه از منابع و پتانسیل های منطقه ای، متناسب با نیازها و اولویت ها، در جهت بالابردن سطح زندگی مردم منطقه تعریف شده است. هدف پژوهش حاضر علاوه بر شناسایی عوامل و پیشران های کلیدی مؤثر در توسعه استان کرمانشاه، شناسایی و تحلیل روابط بین این عوامل با رویکرد آینده نگاری بوده و سناریوهای محتمل و مطلوب در توسعه استان را شناسایی و تحلیل می نماید. جهت تجزیه وتحلیل و پردازش داده ها، از تکنیک های آینده پژوهی از جمله؛ تکنیک دلفی، تحلیل اثرات متقابل ساختاری و سناریونویسی، استفاده شده است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز، 38 عامل و متغیر اثرگذار در توسعه استان در ابعاد پنج گانه توسعه منطقه ای (سیاسی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، مدیریتی و طبیعی) در طراحی پرسش نامه محقق ساخته، استخراج گردید. در مرحله بعد با استفاده از تکنیک تأثیرات متقابل (روش تحلیل ساختاری) متغیرها در محیط نرم افزار «MICMA» امتیازدهی و تحلیل شدند. در نهایت عوامل پیشران و کلیدی توسعه منطقه ای با توجه به امتیاز تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، انتخاب گردیدند. نتایج رتبه بندی متغیرها و پیشران های مؤثر در توسعه استان کرمانشاه نشان داد که متغیرهای: پایین بودن شاخص های توسعه انسانی، عدالت محوری در خدمت و ارتقای منابع انسانی، میزان رشد بیکاری، زیرساخت ها و خدمات توسعه گردشگری (طبیعت گردی، مذهبی، دفاع مقدس و ...)، ارتباط با همسایگان خارجی (تقابل همکاری)، ارتقای امنیت مرزها در همکاری با استان های همجوار هم مرز کشور عراق، وجود پتانسیل های اقتصاد مرزی، مزیت های نسبی استان در زمینه های اقتصادی به ویژه نفت، گاز، بازرگانی به عنوان 8 متغیری هستند که بیشترین امتیاز را کسب کرده اند. همچنین متغیر پایین بودن شاخص های توسعه انسانی و ارتقای امنیت مرزها در همکاری با استان های همجوار هم مرز کشور عراق، به عنوان موثرترین پیشران ها انتخاب شده اند. در مجموع نتایج سناریونویسی «ویزارد» نشان داده است که تعداد 2 سناریوی قوی، 21 سناریوی باورکردنی و 68 سناریوی ضعیف برای توسعه استان کرمانشاه وجود دارد.
شناسایی و تحلیل پیشران های مؤثر بر آمایش سرزمین با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی(نمونه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۴
203 - 234
حوزههای تخصصی:
امروزه آمایش سرزمین، به عنوان یک راهکار، به مناسب ترین بستر برای برنامه ریزی و توسعه در کشورها تبدیل شده است. در همین راستا، یکی از اهداف اصلی آن، مدیریت خردمندانه در راستای استفاده بهینه از ظرفیت های سرزمین در جهت ارتقای سطح رفاه و توسعه است؛ از این رو با نظر به اهداف آمایش سرزمین، توجه به مناطق محروم که دارای پتانسیل های بالقوه ای هستند، اهمیت می یابد. در پژوهش حاضر تلاش شده است با مشارکت مدیران و مسؤلان و خبرگان دانشگاهی، پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر توسعه استان خوزستان شناسایی و در نهایت سناریوهای مؤثر بر توسعه آتی استان تدوین شود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، جمعی از خبرگان و متخصصان صاحب نظر در حوزه برنامه ریزی شهری، منطقه ای، به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده، از تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار «Micmac» استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که فناوری، بهای جهانی نفت، سیاست خارجی و الگوی تعاملات بین المللی به عنوان عوامل کلیدی، با اهمیت و عدم قطعیت بالا شناسایی شده اند و 8 سناریو که نشان دهنده وضعیت توسعه آتی استان می باشند، برمبنای این عوامل تدوین شده است.
کاربست آینده نگاری در شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر تحقق شهر هوشمند با تأکید بر مدیریت شهری (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پروژه های موفق شهرهای هوشمند جهانی، مشارکت دولت و شهروندان در کنار هم، نقشی بی بدیل ایفا کرده است. شهر هوشمند، دارای معیارهای متعددی از جمله: زیرساخت های فیزیکی، زیرساخت اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند و حکمرانی هوشمند است. این تحقیق از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش، جزء تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. همچنین، تحقیق حاضر در پی شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر تحقق شهر هوشمند با تأکید بر مدیریت شهری با استفاده از آینده نگاری در شهر اردبیل می باشد. برای دستیابی به این هدف، در مرحله اول از پرسش نامه دلفی استفاده شده و در مرحله بعد، با استفاده از جدول ماتریس اثرات متقاطع و نظرات 30 نفر از خبرگان و کارشناسان، متغیرهای مؤثر در مدیریت هوشمند شناسایی و استخراج شده است، در مرحله آخر نیز با استفاده از نرم افزار میک مک، عوامل اصلی و پیشران های کلیدی شهر هوشمند اردبیل از میان 40 متغیر شناسایی شد که چهارده عامل به عنوان عوامل اصلی و براساس بالاترین امتیازی که کسب کرده بودند به عنوان پیشران های اصلی انتخاب شدند. نتیجه به دست آمده نشان می دهد که بین متغیرها ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. همچنین نگاه تخصصی به مدیریت شهری و سرمایه گذاری و تأکید بر عوامل چهارده گانه پیشران های کلیدی، می تواند مسیر هوشمندی شهری را کوتاه نماید. توجه ویژه در به کارگیری مدیران متخصص در حوزه شهری و بهبود وضعیت متغیرهای اصلی، در کنار انجام اقدامات زیرساختی در این حوزه در سطح شهر اردبیل می تواند در طراحی برنامه های میان مدت و بلندمدت در جهت اجرایی کردن مدیریت شهر هوشمند مؤثر باشد.
آینده پژوهی در سیر تحولات مدل سازی سیستم های اکولوژیک شهری (مفاهیم، رویکردها، روندها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر درک مفهومی برنامه ریزان اکوسیستم های شهری از کاربرد مدل واهمیت آینده، تبیین جایگاه آینده پژوهی در سیر تحولات مدل سازی اکوسیستم های شهری به عنوان هدف اصلی پژوهش دنبال می گردد. نوآوری این تحقیق شامل تلاش برای پیوند مباحث سه گانه آینده پژوهی، مدل سازی و سیستم های اکولوژیکی شهری به منظور تدوین راهکارهای تحقق رویکرد آینده پژوهی در مدیریت و برنامه ریزی اکوسیستم های شهری و منطقه ای امروز است . این مطالعه از لحاظ ماهیت بنیادی و از لحاظ روش توصیفی –تحلیلی می باشد . ابزار گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای است . با استفاده از روش های تاریخی و تحلیل محتوا، سیر تحول کاربرد مدل و مدل سازی و ورود رویکرد آینده پژوهی به برنامه ریزی، مدیریت و مدل سازی سیستم های شهری از گذشته تا حال بررسی گردید. همچنین بعد از ارائه مفاهیم کلیدی بحث، رویکردهای برنامه ریزی به صورت نظریه های اصلی و تکیه ای مدل سازی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادند که با بررسی تاریخی سیر تحولات مدل سازی اکوسیستم های شهری می توان دو دوره کلاسیک و مدرن (معاصر) را با سه گفتمان یا فرهنگ از شهرها تشخیص داد. در دوره معاصر از مدل سازی یا گفتمان سوم، پیچیدگی، عدم قطعیت، خودسامانی و نامعلومی تغییرات سبب توجه بیش تر به آینده پژوهی در مدل سازی شد. همچنین از لحاظ نظری، مهم ترین ویژگی ها و مؤلفه های ساخت یک مدل آینده پژوهی خوب و کارآمد در برنامه ریزی و مدیریت شهری و از لحاظ عملی بسط و توسعه رویکرد آینده پژوهی در نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری کشور به بحث گذاشته شد.
شناسایی سناریوهای امنیت غذایی پایدار در مناطق روستایی استان آذربایجان شرقی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
268 - 291
حوزههای تخصصی:
ارائه سناریوهای واقع گرایانه برای افق متصور، در بستر مطالعه مبتنی بر آینده پژوهی می تواند افق روشن را پیش روی برنامه ریزان و سیاست گذاران برنامه ریزی روستایی قرار دهد که هدف اصلی تحقیق حاضر است. جهت دستیابی به اهداف این پژوهش از روش تحلیل اثرات متقابل استفاده شد. خبرگان و متخصصان حوزه صنایع غذایی و برنامه ریزی توسعه کشاورزی و همچنین متخصصان آینده پژوهی دانشگاه تبریز در این پژوهش شرکت داشتند. نظرسنجی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته برای خبرگان انجام شد و تعداد 31 پرسشنامه تکمیل شد. برای محاسبه روایی از روش و تکنیک روایی محتوایی و صوری همچنین برای سنجش پایائی پرسشنامه، پرسشنامه طراحی شده در اختیار تعدادی از خبرگان قرار گرفت تا قابلیت آن در سنجش تأثیرات متقابل پیشران ها بررسی شود. بر اساس وضعیت های احتمالی آینده پیش رو، در کل، 33 وضعیت مختلف برای 11 عامل کلیدی به دست آمده، طراحی شده است که این وضعیت ها طیفی از شرایط مطلوب تا نامطلوب را شامل می شود و تعداد وضعیت های هر عامل نیز از تعداد سه وضعیت احتمالی تشکیل شده است. همچنین نتایج به دست آمده برای سناریوهای ضعیف، شامل 7894 سناریو می باشد که با توجه به ضعیف بودن این سناریوها و منطقی نبودن به پرداختن 7894 سناریو، این نوع سناریوها هم جزو سناریوهای مطلوب محسوب نمی شوند و نمی توان به آن ها تکیه کرد؛ بنابراین آنچه منطقی به نظر می رسد این است که از بین سناریوهای قوی (2 سناریو) و سناریوهای ضعیف (7894 سناریو)، سناریو با سازگاری یک یا سناریو با سازگاری بالا در نظر گرفته شود که بر اساس نتایج به دست آمده تعداد 81 سناریو می باشد. «برنامه ریزی منسجم و کارآمد در راستای کاهش دورریزها و هدر رفت غذا بین مزرعه تا مصرف و نیز توسط مصرف کنندگان» به عنوان سناریو با ارزش سازگاری بالا شناسایی شد.
آینده پژوهی وضعیت ورزش دانش آموزی شهر های استان خوزستان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به عنوان یک ضرورت در زمینه ورزش و به ویژه ورزش تربیتی در نهادهای آموزشی و ورزشی مطرح شده است. علی رغم سابقه طولانی ورزش دانش آموزی و تربیت بدنی در مدارس کشور، مدیریت ورزش دانش آموزی هنوز با مسائل و مشکلات عدیده ای روبروست و به خصوص در سطح در استان خوزستان توسعه ورزش دانش آموزی و برنامه ریزی برای آینده آن، کمتر مورد توجه واقع شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت ورزش دانش آموزی در استان خوزستان است که به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - اکتشافی است. روش شناسی: جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه، تکنیک دلفی و مطالعات اسنادی -کتابخانه ای بهره گیری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی و ماتریس اثرات متقاطع (میک مک) انجام شده است. یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش نشان داد از میان 15 عامل اصلی تأثیرگذار بر وضعیت ورزش دانش آموزی در استان خوزستان، 9 متغیر به عنوان کلیدی و تأثیرگذار شناخته شده اند. که این متغیرها بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را بر آینده توسعه وضعیت ورزش دانش آموزی در استان خوزستان دارند. همچنین نتایج نشان داد ازلحاظ تأثیرگذاری مستقیم متغیرهای مانند شبکه های اجتماعی با امتیاز 860، زیرساخت ها و اماکن ورزشی و نگرش دانش آموزان نسبت به ورزش با کسب امتیاز 835 و 810 به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم واقع شده اند. از سوی دیگر متغیرهای که تأثیری غیرمستقیم بر وضعیت ورزش دانش آموزی دارند عبارت اند از شبکه های اجتماعی با امتیاز 876، زیرساخت ها و اماکن ورزشی و نگرش دانش آموزان نسبت به ورزش با کسب امتیاز 872 و 796 به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم واقع شده اند.
پیشران های کلیدی مؤثر بر دگردیسی سکونتگاه های روستایی مناطق کلان شهری (مورد مطالعه: شهرستان شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر نظام فضایی از جمله سکونتگاه های روستایی، پیوسته از درون و از بیرون تحت تأثیر نیروهای متعدد (محیطی، اقتصادی-اجتماعی، تاریخی و سیاسی) در حال تغییر و دگرگونی است. در این بین سکونتگاه های روستایی مستقر در پیرامون مراکز شهری (با تأکید بر کلان شهرها) در معرض تغییرات بیشتری قرار دارند. در برنامه ریزی سنتی نیروهای سازنده آینده عمدتاً نیروهای سازنده گذشته در نظر گرفته می شوند و تغییرات و رویدادهای آتی چندان لحاظ نمی گردند. حال آنکه نیروهای پیشران که آینده را می سازند گاهی همراه با عدم قطعیت اند و می توانند آینده موضوع مورد بررسی را تحت تأثیر قرار دهند. در این باره پژوهش حاضر با رویکرد آینده پژوهی به عنوان یکی از رویکردهای جدید برنامه ریزی، مهم ترین هدف خود را شناسایی پیشران های مؤثر بر دگردیسی سکونتگاه های روستایی مناطق کلان شهری قرار داده است. مطالعه پیش رو به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی است. روش شناسی پژوهش به منظور دستیابی به هدف و پاسخ گویی به سؤال آن، از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) است. در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته (به منظور شناسایی عوامل و نیروهای پیشران و عدم قطعیت ها) و در بخش کمی از پرسشنامه های دلفی (به منظور اولویت بندی و امتیازدهی پیشران ها) استفاده شد. با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل به وسیله نرم افزار میک مک، عوامل کلیدی مؤثر بر دگردیسی سکونتگاه های روستایی شهرستان شهریار شناسایی و تحلیل شده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مهم ترین پیشران های کلیدی مؤثر بر دگردیسی سکونتگاه های روستایی شهرستان شهریار به ترتیب اهمیت: پایین بودن ظرفیت نهادی، رانت قدرت در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی، توسعه اقتصاد صنعتی، رشد سوداگری زمین، پس زدگی جمعیتی کلان شهر تهران و مجاورت فضایی با کلان شهر است.
تحلیل اثرات خانه های دوم بر توسعه پایدار نواحی روستایی با رویکرد آینده پژوهی(مورد مطالعه: شهرستان کلاردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ساخت ویلاها و خانه های دوم در کلاردشت، حدود سه دهه قدمت دارد و در این مدت، شماری از کشتزارها، نقاط جنگلی و مراتع تخریب و دستخوش تغییرات کاربری های مسکونی شده اند به طوری که سیمای آشفته و نابهنجار را در این مکان که از توان های بالقوه بسیار برای توسعه به ویژه در زمینه توریسم برخوردار است، منعکس می کند. مسائل مختلفی که امروزه شهرستان با آن دست به گریبان است، ایجاب می کند که برنامه ای مناسب برای رفع مسائل و بهره برداری از ظرفیت ها صورت بگیرد. هدف: شناسایی عوامل کلیدی خانه های دوم و نقش و تأثیر آنها بر توسعه پایدار در شهرستان کلاردشت، هدف اصلی و کلیدی این پژوهش است. روش شناسی: الگوی حاکم بر پژوهش، به لحاظ هدف، شناختی؛ از نظر روش، میدانی و اسنادی تحلیلی؛ از نظر زمانی، مقطعی؛ و به لحاظ نوع داده، کمی کیفی است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهرستان کلاردشت، با مساحت 1509 کیلومترمربع، در غرب استان مازندران و در 36 درجه و 26 دقیقه تا 36 درجه و 32 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 8 دقیقه تا 51 درجه و 20 دقیقه، طول شرقی قرار گرفته است. یافته ها و بحث: شش سناریو با احتمال وقوع بسیار زیاد برای توسعه پایدار شهرستان کلاردشت وجود دارد که از میان آنها، 2 سناریو (سوم و پنجم) با درصدهای 85/42 در وضعیت مطلوب، 3 سناریو (اول، چهارم و ششم) با درصدهای 71/10 و 42/21 در حالت بینابین قرار دارند و سناریوی دوم نیز با درصد 85/42 در بحرانی ترین وضعیت است. نتیجه گیری: توسعه پایدار در نواحی روستایی شهرستان کلاردشت براساس شکل گیری و گسترش خانه های دوم و عطف به مسائل موجود و چالش های پیش رو، تابع رشد سرمایه گذاری، کاهش مهاجرت، حکمروایی خوب و برنامه ریزی هدفمند کاربری زمین است. که براساس مطالعات پژوهش، روابط متقابل با یکدیگر دارند. این برهمکنش مستلزم تعیین استانداردهای ویژه برای نظارت و کنترل کاربری، ایجاد اشغال به ویژه در حوزه گردشگری و مهار افزایش قیمت زمین است.
شناسایی و تحلیل آینده پژوهانه زیرساخت ها در تحقق مقاصد گردشگری هوشمند در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
128 - 143
حوزههای تخصصی:
مقدمه در پی تحولات ناشی از فناوری اطلاعات، گردشگری هوشمند به عنوان یکی از شکل های نوظهور گردشگری، به گامی متمایز در تکامل فناوری اطلاعات و ارتباطات در گردشگری تبدیل شده و ابعاد فیزیکی و حکمرانی گردشگری در حال ورود به عرصه بازی دیجیتال هستند. این مفهوم در مناطقی از جمله آسیا و اروپا به طور گسترده ای به یک اولویت استراتژیک در راستای توسعه گردشگری تبدیل شده و هم اکنون کشورهای مختلفی از سراسر جهان پروژه هایی را در جهت تحقق این نوع از گردشگری آغاز کرده اند. آمارها نشان می دهد اگر چه مفهوم هوشمندی در صنعت گردشگری سابقه ای طولانی ندارد، حجم بازار سفرهای هوشمند در جهان در سال 2023 رقمی در حدود 28/8 میلیارد دلار آمریکا را به ثبت رسانده است و با در نظر داشتن نرخ رشد مرکب سالانه 16 درصد، این مقدار به حدود 126/8 در سال 2033 خواهد رسید. در نتیجه، گردشگری هوشمند و مزایای متعدد آن برای گردشگران، ساکنان، مدیران و سایر ذی نفعان مقصد ضرورت اقدام در جهت پیشبرد اهداف و توسعه آن را برجسته ساخته است. در این مسیر بسترسازی و فراهم کردن زیرساخت های این نسل از گردشگری اولین گام در تحقق گردشگری هوشمند است که این موضوع در روند سیاست گذاری و سرمایه گذاری بسیاری از کشورها نیز مد نظر قرار گرفته است. لذا تحقق گردشگری هوشمند مستلزم وجود زیرساخت های مناسب در مقیاس مختلف است که به عنوان پایه ای برای توسعه و اجرای استراتژی های نوآورانه در گردشگری عمل می کنند و دستیابی به مزایای پایداری، رقابت پذیری و رضایت ذی نفعان را امکان پذیر می سازند. در ایران، علی رغم پتانسیل های فراوان گردشگری، تحقق مقاصد گردشگری هوشمند با چالش هایی مواجه است. توسعه گردشگری به عنوان یکی از بخش های مهم اقتصادی کشور، نیازمند توجه ویژه به زیرساخت های مدرن و فناوری های نوین است. در این راستا، مطالعه حاضر با بهره گیری از نظرات خبرگان در حوزه های گردشگری و فناوری اطلاعات و ارتباطات در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته تلاش دارد تا مهم ترین زیرساخت های مورد نیاز برای تحقق مقاصد گردشگری هوشمند در ایران را شناسایی کند و با مشخص کردن روابط بین عوامل و تأثیرات آن ها بر یکدیگر در قالب تحلیل آینده پژوهی، از طریق ارائه راهکارها و پیشنهادهای کاربردی گامی مؤثر در جهت توسعه این مفهوم بردارد. مواد و روش ها پژوهش حاضر به روش آمیخته انجام شده است. بخش اول انجام پژوهش از نوع کیفی بوده و با روش تحلیل مضمون انجام شده است و هدف آن، شناسایی زیرساخت های پیش نیاز تحقق گردشگری هوشمند با درنظر داشتن شرایط روز کشور ایران است. به این منظور برای جمع آوری داده ها، ابزار مصاحبه انتخاب شد و برای انتخاب خبرگان به منظور انجام مصاحبه، از روش قضاوتی و در دسترس استفاده شد که با تکنیک گلوله برفی ادامه پیدا کرد. به این ترتیب، با افرادی که همگی فعالان حوزه هوشمندسازی یا گردشگری در شهر تهران بودند، ارتباط برقرار و جلسات مصاحبه ای با سؤال های نیمه ساختار یافته برگزار شد و بعد از مصاحبه با 12 نفر، اشباع داده ها حاصل شد. سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج مضامین از فرایندی جامع متشکل از 6 گام استفاده شد. در گام اول لازم است پژوهشگر با عمق و غنای محتوا کاملاً آشنا شود. در گام دوم، از کدها برای تقسیم داده های متنی به قسمت های قابل فهم تر استفاده می شود. سپس در گام سوم کدهای مختلف در قالب مضامین مرتب می شوند و در گام چهارم این مضامین پالایش می شوند. در گام پنجم مضامین کشف شده بر اساس اهداف و ادبیات تحقیق تعریف و نام گذاری شده و در گام ششم به عنوان آخرین گام از تحلیل، تحلیل و تدوین گزارش نهایی صورت می گیرد. سپس در فاز بعد برای بررسی شبکه زیرساخت ها و اثرگذاری آن ها بر یکدیگر در مسیر تحقق و پیاده سازی و انجام تحلیل آینده پژوهی در این زمینه، از تحلیل کمّی تأثیرات متقابل به کمک نرم افزار میک مک استفاده شد. در این راستا زیرساخت های شناسایی شده در بخش اول، در قالب ماتریس هایی طراحی شده و از خبرگان خواسته شد برای مشخص کردن تأثیرات متقابل هر بخش از زیرساخت ها، این ماتریس ها را تکمیل کنند. یافته ها در مجموعه نهایی 15 مضمون شناسایی شد و بر اساس مصاحبه های انجام شده با افراد آگاه و مطالعه پیشینه تحقیق، زیرساخت های بسترساز تحقق گردشگری هوشمند به دو دسته کلی فیزیکی و دیجیتال به عنوان مضامین فراگیر تقسیم بندی شدند. زیرساخت های فیزیکی براساس مضامین سازمان دهنده شامل سیستم های حمل ونقل هوشمند، امکانات و ابزارهای خدماتی و اقامتی هوشمند، فضای شهری هوشمند، جاذبه های گردشگری مجهز، تجهیزات ایمنی و امنیت فیزیکی و مراکز اطلاع رسانی و فرهنگی هستند. تحلیل تأثیرات متقابل این دسته از زیرساخت ها نشان داد حدود 67 درصد از این زیرساخت ها با یکدیگر تأثیرات متقابل دارند و از بین آن ها سخت افزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بیشترین تأثیر را بر سایر مؤلفه ها دارد. در کنار زیرساخت های فیزیکی، توسعه زیرساخت های دیجیتال نیز اهمیت بسزایی در تحقق گردشگری هوشمند دارد. براساس مضامین سازمان دهنده این زیرساخت ها شامل ابزارهای بهره برداری از کلان داده ها، ابزارهای هوشمند مدیریتی دربرگیرنده داشبوردها و دستیارهای هوشمند، سامانه های اطلاعاتی گردشگری، اینترنت رایگان و در دسترس، پلتفرم های آنلاین رزرو و برنامه ریزی، سیستم های پرداخت هوشمند، امنیت دیجیتال و حفاظت از داده های گردشگران و شبکه یکپارچه دستگاه های متصل هستند. تحلیل تأثیرات متقابل این دسته از زیرساخت ها نیز نشان داد حدود 71 درصد از این زیرساخت ها با یکدیگر تأثیرات متقابل دارند و از بین آن ها اینترنت در دسترس و امنیت دیجیتال بیشترین تأثیر را بر سایر مؤلفه ها دارد. نتیجه گیری گردشگری هوشمند یکی از انواع نوظهور در صنعت گردشگری است که مزایای متعدد آن ضرورت اقدام در جهت پیشبرد اهداف و توسعه آن را برجسته ساخته است. در این زمینه بسترسازی و فراهم کردن زیرساخت های این نسل از گردشگری اولین گام در تحقق گردشگری هوشمند است. در این راستا در پژوهش حاضر زیرساخت های پیش نیاز برای تحقق گردشگری هوشمند به وسیله انجام مصاحبه با خبرگان و به کارگیری تحلیل مضمون استخراج شد. نتیجه این اقدام به مجموعه دسته بندی شده ای از 15 مضمون سازمان دهنده در قالب 2 مضمون فراگیر منجر شد. براساس یافته ها، توسعه زیرساخت های فیزیکی اولین بُعد از بسترسازی در مسیر تحقق مقاصد گردشگری هوشمند است که با پشتیبانی از کارکردهای گردشگری هوشمند در مقصد از جمله امکان فراهم کردن امکان جمع آوری و ارائه اطلاعات بلادرنگ و دسترسی به آن ها، برقراری ارتباطات مؤثر و افزایش امنیت و راحتی موجب بهبود کیفیت و ارتقای سطح خدمات در مقصد می شود که افزایش رضایت گردشگران و بهبود تجربه آنان را به دنبال دارد. به کارگیری این سخت افزارها ضمن پشتیبانی از تجربه ای توأم با فناوری برای گردشگران، به مدیران کمک می کند تا برنامه ریزی بهتری داشته باشند و منابع را به صورت بهینه تری مدیریت کنند. دومین بُعد از بسترسازی برای دستیابی به مقاصد گردشگری هوشمند نیز توسعه زیرساخت های دیجیتال است که به کارگیری آن ها در کنار زیرساخت های فیزیکی علاوه بر ارتقای تجربه گردشگران و رضایت آن ها، به مدیریت کارآمد مقصد، استفاده بهینه منابع و کاهش هزینه ها منجر می شود. در نهایت، زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات به توسعه پایدار، رقابت پذیری و رشد اقتصادی جوامع میزبان کمک می کند. از این رو، سرمایه گذاری در این حوزه و بهره گیری از نوآوری های تکنولوژیکی می تواند به ارتقای کیفیت خدمات گردشگری و جذب بیشتر گردشگران منجر شود. یافته های این پژوهش نشان داد تحقق مقاصد هوشمند گردشگری نیازمند رویکردی جامع است که در آن زیرساخت های فیزیکی و دیجیتال به عنوان دو بُعد مکمل و به صورت هم افزا عمل کنند و علاوه بر تسهیل عملیات مدیریت هوشمند مقصد، نیازهای اساسی گردشگران را برآورده سازند و در نهایت، تجربه کلی سفر را بهبود بخشند. علاوه بر این، نتایج تحقیق تأکید می کند که زیرساخت های فیزیکی و دیجیتال باید در چهارچوب یک استراتژی یکپارچه و به گونه ای طراحی شوند که نه تنها نیازهای حال حاضر را برآورده سازند، بلکه ظرفیت انعطاف پذیری و انطباق با فناوری های نوظهور در آینده را نیز داشته باشند. در نهایت می توان گفت که در تکمیل تحقیقات پیشین که غالباً بر تحلیل وضعیت موجود یا شناسایی موانع تمرکز داشتند، پژوهش فعلی با شناسایی جامع ابعاد زیرساخت های لازم، مدلی یکپارچه برای رسیدن به نقطه ایده آل ارائه داد که مسیر روشنی برای طراحی و پیاده سازی استراتژی های هوشمندسازی مقاصد گردشگری فراهم می کند. در نهایت، پیشنهاد می شود سیاست گذاران و مدیران گردشگری کشور، برنامه ریزی جامعی را برای اولویت بخشی به توسعه زیرساخت های بسترساز گردشگری هوشمند تدوین کنند. تحقق این اهداف می تواند به مواردی نظیر ایجاد اشتغال و افزایش رفاه اجتماعی منجر شود که همه از اهداف کلان توسعه ملی به شمار می آیند.
شناسایی متغیرهای کلیدی و سناریوهای حکمروایی هوشمند شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
224 - 241
حوزههای تخصصی:
مقدمه شهرهای معاصر به دلیل رشد سریع و بی برنامه با چالش هایی نظیر آلودگی هوا، ترافیک، ساخت وسازهای غیررسمی و هزینه های بالای زندگی مواجه شده اند؛ در پاسخ، بسیاری از دولت های محلی در جهان به سیاست ها و برنامه های «شهر هوشمند» روی آورده اند. ظهور شهرهای هوشمند که از هم گرایی فناوری های پیشرفته اطلاعات و ارتباطات نشئت می گیرد، فرصت ها و راه حل های متعددی برای مواجهه با مسائل شهری مدرن فراهم کرده است. شهر هوشمند به عنوان الگویی فناوری محور، ظرفیت قابل توجهی برای مقابله با مشکلات زیست محیطی، ارتقای بهره وری، توسعه اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی دارد و از همین رو، مورد توجه دولت ها، شهرداری ها، دانشگاه ها و رسانه ها قرار گرفته است. در این میان، «حکمروایی هوشمند» به عنوان یکی از ابعاد بنیادین و پیشران در تحقق شهر هوشمند، نقش کلیدی در سازماندهی و هماهنگی ذی نفعان و فعال سازی سایر ابعاد توسعه هوشمند ایفا می کند، چراکه تحقق شهر هوشمند فقط وابسته به نوآوری های فناورانه نیست، بلکه به حکمروایی هوشمند به عنوان سازوکار کلیدی برای توسعه سایر ابعاد شهری نیاز دارد. در تهران با وجود علاقه فزاینده به فرایندهای حکمروایی هوشمند در سطوح محلی و ملی، بهره برداری کامل و بهینه از ظرفیت های تحول آفرین این رویکرد هنوز تحقق نیافته است. بر همین اساس، هدف اصلی این تحقیق با استفاده از رویکرد آینده پژوهی شناسایی متغیرهای کلیدی تأثیرگذار بر حکمروایی هوشمند شهر تهران و آینده های احتمالی (سناریوها) در این زمینه است. بدیهی است پاسخ به این سؤالات می تواند برای پیشبرد و تحقق حکمروایی هوشمند شهر تهران در آینده مؤثر واقع شود. مواد و روش ها مقاله حاضر به لحاظ ماهیتی، توصیفی تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است که داده ها و اطلاعات مورد نیاز آن با بهره گیری از روش های آینده پژوهی و از طریق پرسش نامه ها و مصاحبه های تخصصی با کارشناسان و متخصصان حوزه مدیریت شهری و علوم مرتبط جمع آوری شده است. در این پژوهش، برای شناسایی و تحلیل متغیرهای مؤثر بر حکمروایی هوشمند شهر تهران از چارچوب تحلیلی PESTEL بهره گرفته شده که عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و حقوقی را پوشش می دهد. همچنین، تحلیل ساختاری با استفاده از نرم افزار Micmac برای بررسی روابط و وابستگی های متغیرهای کلیدی و تعیین متغیرهای اصلی انجام شده است. در نهایت، توسعه سناریوها با استفاده از روش ارزیابی اثرات متقابل انجام شده است. یافته ها ابتدا نوزده متغیر در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، حقوقی و زیست محیطی شناسایی شدند. در نتیجه تحلیل ساختاری، تمرکز به چهار متغیر کلیدی با بیشترین تأثیرگذاری شامل رویکرد حکمروایی (از بالا به پایین در مقابل از پایین به بالا)، ظرفیت تأمین مالی، آمادگی زیرساخت و فناوری و شفافیت و داده باز محدود شد. بر اساس این بینش ها، چهار سناریوی متمایز برای حکمروایی هوشمند تهران تا سال 2050 تدوین شد: (1) آتلانتیس هوشمند آینده ای شفاف و مبتنی بر نوآوری که با داده های باز، حکمروایی مشارکتی و ثبات مالی مشخص می شود؛ (2) آتلانتیس پایدار روایت یک شهر هوشمند پایدار با حکمروایی هیبریدی؛ (3) آتلانتیس در بحران شهر با حکمروایی متمرکز، نوآوری محدود و افزایش تنش های اجتماعی و (4) آتلانتیس منزوی – تهران را با حکمروایی متمرکز، و پسرفت فناوری و اقتصادی و عدم پیشرفت به سمت اهداف شهر هوشمند را ترسیم می کند. نتیجه گیری این پژوهش با تحلیل آینده نگر حکمروایی هوشمند در تهران، بر مبنای چارچوب PESTEL، رویکردهای تحلیل ساختاری و سناریونویسی، به شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار بر مسیر تحول شهر هوشمند پرداخته است. این مطالعه رویکرد حکمروایی را به عنوان یک عامل تعیین کننده محوری در موفقیت حکمروایی هوشمند تأیید می کند و بر ضرورت تکامل از مدل های متمرکز و از بالا به پایین به سمت چارچوب های مشارکتی فراگیرتر و تقویت متقابل بین شفافیت، داده های باز و اعتماد شهروندان به عنوان یک اصل اساسی برای حکمروایی هوشمند تأکید می کند. همچنین، علی رغم شناخت جهانی نسبت به حکمروایی مشارکتی، پیاده سازی این مدل ها در بسترهای نوظهور همچون تهران با موانع بومی سیاسی، اقتصادی و نهادی مواجه است. مطابق با تحقیقات قبلی در مورد شهرهای هوشمند در اقتصادهای نوظهور، یافته ها بر چالش های مالی و زیرساختی به عنوان محدودیت های اساسی که تهران باید به آن ها بپردازد، تأکید می کنند. به خلاف مدل های ایده آل موجود که برای بافت های شهری پیشرفته توسعه یافته اند، این تحقیق درک حساس به بافت متناسب با واقعیت های اجتماعی - سیاسی تهران ارائه می دهد. آینده حکمروایی هوشمند تهران نه تنها به نوآوری های فناوری، بلکه به اصلاحات ساختاری، همکاری چندجانبه ذی نفعان و سیاست گذاری تطبیقی نیز وابسته است. در نهایت، در این تحقیق برای کشف مسیرهای بالقوه آینده، با استفاده از روش تحلیل تأثیر متقابل و بر اساس متغیرهای کلیدی 4 سناریو روایت شده است. سناریوهای تدوین شده، بینش استراتژیک و ابزارهای آمادگی را در اختیار سیاست گذاران قرار می دهند تا پیچیدگی های شهری در حال تحول شهر را بهتر درک کنند. سناریوهای به دست آمده پیش بینی نیستند؛ بلکه با هدف جرقه زدن تخیل و به ذهن آمدن پیامدهای احتمالی در آینده روایت شده اند. آینده احتمالاً ترکیبی از هر 4 سناریو خواهد بود و حتماً سناریوهای دیگری وجود دارد که ما در نظر نگرفته ایم. ما در عصری از تغییرات بی ثبات جهانی زندگی می کنیم. با توجه به اینکه اقتصادهای سراسر جهان در نوسان هستند و فناوری های جدید به سرعت در حال ظهور هستند، شهرها برای دستیابی به حکمروایی مؤثر و توسعه پایدار با چالش های بی سابقه ای مواجه اند. رویارویی با مسائلی مانند تغییرات آب وهوایی، از دست دادن تنوع زیستی و بحران های بهداشتی، به ارزیابی مجدد سیاست ها و استراتژی های برنامه ریزی شهری نیاز دارد که سیستم های شهری سازگار و احیاکننده را ارتقا می دهند. برای دستیابی حکمروایی هوشمند به پتانسیل کامل خود، اقدامات قاطع مورد نیاز است. در حالی که مسیر تحول دیجیتال فراگیر بدون موانع نیست اقدام جسورانه و استراتژیک، شکستن موانع و اولویت دادن به انعطاف پذیری و همکاری بین سازمانی می توانند شکاف بین خدمات عمومی و نیازهای درحال توسعه شهروندان را پر کند و دوره جدیدی از اعتماد و مسئولیت پذیری را تسهیل کنند. البته در نهایت حکمروایی هوشمند نه یک راه حل جادویی برای تمام مشکلات و نه شهر هوشمند تصویری آرمانی و بی نقص است، بلکه این رویکرد ابزاری است که با نقش آفرینی به عنوان یک کاتالیزور، به تغییر شکل مدیریت شهری برای توانمندسازی و بهبود خدمات جامعه کمک می کند. هدف نهایی نیز استفاده از این راهکار برای ارتقای کیفیت زندگی شهری و کاهش مشکلات و چالش های پیشروی شهرهاست. با درک این پیچیدگی ها، تهران می تواند با حرکت در مسیر شهر هوشمند با حکمروایی هوشمند در آینده خود را به عنوان یک شهر مترقی که هم به رفاه انسان و هم به سلامت محیطی پاسخ می دهد، قرار دهد. بر اساس مطالعه انجام شده توصیه می شود به سمت مدل توسعه ای که پیشرفته تر و مؤثرتر از مدل هایی است که تا به امروز با اقدامات بسیار پراکنده مشخص شده اند، همگرا شویم.
بررسی و شناسایی شاخص های تاثیرگذار بر خلاقیت در قلمرو کوچ نشینان شهرستان چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خلاقیت از دیرباز از بخش های مهم در شکل گیری و توسعه فضاهای سکونگاهی بوده و امروزه با توجه به پیشرفت های گسترده محیط های شهری و روستایی، فقدان آن در برنامه ریزی های توسعه در عمل بی معنا است و باید مورد توجه قرار گیرد.
هدف پژوهش: هدف این تحقیق، بررسی و شناسایی شاخص های تاثیرگذار بر خلاقیت در قلمرو کوچ نشینان شهرستان چابهار است.
روش شناسی تحقیق: روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت، اکتشافی مبتنی بر آینده پژوهی است. در این پژوهش از دو نوع جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 22 نفر از خبرگان (مسئولان و کارشناسان و دانشگاهی متخصص در حوزه های جغرافیا و آینده پژوهی) می باشند که به شیوه هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و MICMAC ستفاده شد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر شامل، قلمرو کوچ نشینان شهرستان چابهار می باشد.
یافته ها و بحث: نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان که وضعیت خلاقیت و شاخص های آن در چابهار پایین تر از سطح نرمال یا در وضعیت نامطلوب قرار دارد. همچنین، نتایج نشان داد شاخص طبقه خلاق (بار عملی: 903/0) که یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار انسانی می باشد؛ اصلی ترین و مهم ترین شاخص خلاقیت در چابهار است. در نهایت از نتایج نرم افزار میک مک از میان 49 عامل کلیدی در 7 بعد (تسهیلات و خدمات کارکردی، گردشگری، اوقات فراغت و رفاهی، حمل و نقل، طبقه خلاق، زیست محیطی، سیاسی و بهداشتی و اجتماعی)، با نظر خبرگان، 16 عامل کلیدی به عنوان (پیشران) انتخاب شدند.
نتایج: نتایج کلی نشان داد در صورت برنامه ریزی مناسب برای شناسایی، بومی سازی و ارتقاء معیارها و شاخص های خلاقیت در قلمرو کوچ نشینان چابهار، بسترهای لازم برای تحقق مهم بر اساس پتانسل های بومی منطقه قابل تحقق است.
آینده پژوهی استراتژی های مدیریتی اثرگذار بر الگوی اسکان و توسعه پایدار شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آینده پژوهی استراتژی های مدیریتی اثرگذار بر الگوی اسکان و اثرات آن بر توسعه پایدار شهر ارومیه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت، تحلیلی و اکتشافی است. به منظور رتبه بندی و استخراج ماتریس تأثیرگذاری (تحلیل ساختاری و متقاطع) از نرم افزار میک مک، سناریو ویزارد و تفکیک سناریوها و طیف سه گان با رویکرد آینده نگاری استفاده شد. به منظور شناسایی پیشران های کلیدی با استفاده از تحلیل پستل و مشارکت هدفمند 31 نفر نخبه و کارشناس اداری اجرایی، 57 پیشران کلیدی در 6 بعد اجتماعی و فرهنگی (S&C)، قانونی (L)، تکنولوژیک (T)، سیاسی (P)، بوم شناختی و محیطی (E&E) و اقتصادی (E) گروه بندی شدند. مطابق نتایج ماتریس اثرگذاری و وابستگی بالقوه مستقیم و غیرمستقیم، ۳ پیشران وجود خلاء و تعارضات قانونی متعدد، تمرکز جغرافیایی فعالیت ها و عدم انسجام و فقدان نظم حقوقی در قوانین و مقررات مربوط به کنترل و هدایت توسعه شهری در رتبه نخست تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم و 3 پیشران فقدان تلاش برای ایجاد مدل های توسعه اقتصادی، مهاجرپذیری و فشارهای شهرنشینی و پایداری زیست محیطی در رتبه نخست اثرپذیری مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته اند. باتوجه به وضعیت های گوناگون، احتمال وقوع 5 سناریو از میان 11 سناریو کلی نشان دهنده وضعیت تقریبا ایستا پیش روی توسعه پایدار کلان شهر ارومیه است. طبق نتایج، اجرای طرح ها و پروژه های مکمل جریان توسعه پایدار در زمینه های طبیعی، جغرافیایی، تاریخی، فضایی کالبدی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و.. با سیاست گذاری توسعه منطقه ای و موازی با جهت گیری های آمایش در ارتباط زنجیره ای سکونتگاه ها و ایجاد عدالت فضایی از مهمترین راهکارهای مقابله با جریان ناپایداری الگوی اسکان در شهر ارومیه است.
مدل سازی ساختاری تأثیر شاخص های حمل و نقل پایدار بر زیست پذیری شهری شهر اهواز با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم با رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری، تأمین و افزایش کیفیت زندگی و زیست پذیری در شهرها امری ضروری است. گسترش شهری و افزایش تراکم جمعیت در مراکز شهری چالشی را برای یافتن راه حل های حمل ونقل پایدار ایجاد می کند. حمل ونقل پایدار در چند دهه گذشته در کشورهای درحال توسعه که با افزایش سریع شهرنشینی مواجه شده اند مطرح شده است، گسترش شهرها ضرورت توجه به بحث حمل ونقل پایدار و تأثیرات آن بر زیست پذیری شهری را اجتناب ناپذیر کرده است. هدف این تحقیق مدل سازی ساختاری تأثیر شاخص های حمل ونقل پایدار بر زیست پذیری شهر اهواز با رویکرد آینده پژوهی می باشد. این پژوهش که ماهیتی کاربردی دارد با روش تحلیلی - توصیفی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، تأثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی و اجتماعی و تأثیر آن بر زیست پذیری شهر اهواز را موردبررسی قرار داده است. حجم نمونه پژوهش، با بهره گیری از نرم افزار SamplePower، 200 پرسش نامه محاسبه شده و برای استنباط های علمی مدل سازی معادلات ساختاری به کار گرفته شده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که عامل زیست محیطی با بار عاملی 0.57 مؤثرترین شاخص در میان شاخص های موردمطالعه حمل ونقل پایدار می باشد و عامل اجتماعی با بار عاملی 0.34 کم ترین تأثیر را در شاخص های حمل ونقل پایدار مؤثر بر زیست پذیری در میان پاسخگویان دارد. عامل زیست محیطی به عنوان مؤثرترین شاخص، ضرورت توجه به مسائل زیست محیطی و توسعه زیرساخت های مرتبط با حمل ونقل پایدار را در آینده تأکید می کند. همچنین، کمترین تأثیر عامل اجتماعی بر زیست پذیری نشان دهنده نیاز به برنامه های فرهنگ سازی و افزایش آگاهی عمومی در این زمینه است.
شناسایی و تحلیل ساختاری معیارهای تأثیرگذار بر فقر شهری با رویکرد آینده پژوهی در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر، ناشی از نبود سازوکارهای صحیح در اجتماع های انسانی ایجاد می شود. فقر مانع توسعه و پایداری یک کشور شده و تخصیص منابع برای فقرزدایی از عوامل بسیار مهم جوامع و دولت های آینده محور به حساب می آید. هدف از این مطالعه شناسایی و تحلیل معیارهای مؤثر فقری شهری با رویکرد آینده پژوهی در استان سیستان و بلوچستان و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این معیارها بر یکدیگر به منظور ارتقاء و ساخت آینده ای مطلوب در استان می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر بر اساس نوع هدف، توسعه ای کاربردی است. از نظر ماهیت پژوهش، تحلیلی- اکتشافی، روش گردآوری اطلاعات روش کتابخانه ای و اسنادی و میدانی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 40 نفر از صاحب نظران و متخصصان شهرسازی و مدیران عالی شهرداری و کارشناسان علوم اجتماعی به شرط آنکه که درباره فقر شهری از تجارب پژوهشی لازم برخوردار باشند، برای پرسش گری انتخاب خواهند شد. ابتدا ادبیات و مبانی موضوع بررسی شد تا معیارهای تأثیرگذار فقر احصاء شوند. سپس معیارهای فقر شهری در قالب مؤلفه های 6 گانه نهایی با استفاده از روش دلفی و نظر خبرگان شناسایی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ماتریس اثرات متقاطع (میک مک) استفاده شده است؛ که در نهایت 26 معیار از 6 مؤلفه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کالبدی، زیست محیطی و زیرساخت و خدمات پایه شناسایی شدند. از میان معیارهای شناسایی شده 12 معیار کلیدی که 2 مؤلفه اقتصادی، 3 مؤلفه اجتماعی، 2 مؤلفه کالبدی، 4 مؤلفه زیرساخت و خدمات پایه و 1 مؤلفه زیست محیطی هستند بر وضعیت فقر شهری در استان سیستان و بلوچستان بیشترین تأثیر را داشته اند.
ارزیابی شاخص های توسعه گردشگری کودک محور در خانواده و نقش آن در توسعه آینده گردشگری شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از شهرهای توسعه یافته نمی دانند چگونه کودک را در اجتماع پذیر شدن شهری یاری نمایند، اگر به سمت توسعه شهر بندرعباس می رویم باید در این اندیشه باشیم که کودکانمان در چه محیطی می توانند به تعامل بیشتر با اطرافیان برسند کودک گردشگر الهام بخش دنیای گردشگری می باشد، حلقه گمشده ای که کمتر به آن توجه شده است. گردشگری به واسطه لمس مستقیم زندگی در فراسوی زندگی معمول، فرصت های بسیاری را برای ذهن کنجکاو و حساس کودک فراهم می کند تا بتواند بسیار بیشتر از والدینی که او را همراهی می کنند، آموزش ببیند و یا در ذهن خود، تأثیرات شگرف ایجاد کند، هدف پژوهش حاضر ارزیابی شاخص های توسعه گردشگری در توسعه منطقه ای با تأکید بر محیط دوستدار کودک نمونه موردی شهر بندرعباس است. روش پژوهش- توصیفی تحلیلی می باشد، جامعه آماری این تحقیق 200 دانش آموز پایه هفتم (دوره متوسطه اول شهر بندرعباس) می باشد که صد نفر آن ها دختر و صد نفر آن پسر هستند. برای تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون T نشانگر معنی دار بودن شاخص های تقدیرگرایی، اعتماد اجتماعی و سرمایه فرهنگی در تحرک اجتماعی می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که آینده گردشگری مربوط به نسل آینده یعنی کودکان است همچنین با توجه به کاهش بعد خانوار، خانواده های کم بعد به هم نزدیک تر می شوند بنابراین باید به خواسته های کودکان توجه شود از نظر جامعه آماری یعنی کودکان، موارد بررسی اکثر متغیرها معنی دار هستند در بین مکان های گردشگری دریا در اولویت توجه می باشد گردشگری مناطق کویری از حد میانگین پایین تر می باشد، در مورد وسایل نقلیه سفر تمایل به استفاده از اتوبوس مورد تأیید نیست ولی وسایلی شخصی و عمومی مثل قطار و هواپیما مورد تأیید می باشد، در مورد فصل صفر برای مسافرت فصل بهار از همه فصل های بیشتر مورد استقبال واقع شده است ولی فصل زمستان مورد استقبال زیادی نبوده است. در مورد شاخص ایمنی و امنیت داشتن سرویس های بهداشتی و تجهیزات مرتبط و نزدیکی به مراکز درمان و فوریت های پزشکی اهمیت بیشتر نسبت به سایر متغیرها داشته است و برای برنامه ریزی مناطق گردشگری اهمیت زیادی دارد.
تحلیلی بر آینده توسعه منطقه ای مکران با نگاهی به روندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان مراکز انباشت ثروت، انرژی و فناوری، نقش کلیدی در فرآیند توسعه پایدار ایفا می کنند. ازآنجایی که شهرها محل تمرکز فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستند، برنامه ریزی صحیح و استفاده بهینه از منابع می تواند موجب رشد پایدار و ارتقای کیفیت زندگی در سطح ملی شود. در این راستا، راهبردهای توسعه ای برای شهرها باید به گونه ای طراحی شوند که هم با نیازهای امروز و هم با چشم انداز آینده هماهنگ باشند. هدف راهبرد توسعه منطقه ای ارتقاء وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی مناطق مختلف یک کشور است. این راهبرد به منظور کاهش تفاوت های منطقه ای، بهبود شرایط زندگی در مناطق کمتر توسعه یافته و استفاده بهینه از منابع محلی و مزیت های رقابتی مناطق مختلف طراحی می شود. هدف تحقیق تحلیلی بر آینده توسعه منطقه ای مکران است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نوع آن توصیفی - تحلیلی و بر اساس مدل های آینده پژوهی با سنتز اسنادی و پیمایشی انجام یافته است. آینده توسعه منطقه ای مکران می تواند بسته به نحوه مدیریت منابع، حکمرانی و همکاری بین بخش های مختلف، در سه سناریو قرار گیرد. سناریوهای خوش بینانه می توانند منجر به رشد و توسعه پایدار در منطقه شوند، اما در سناریوهای بینابین و بدبینانه، چالش های جدی ممکن است فرآیند توسعه را کند یا حتی متوقف کنند. برای دستیابی به آینده ای مثبت و پایدار، توجه به حکمرانی یکپارچه، سرمایه گذاری در زیرساخت ها و مدیریت مؤثر منابع طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار است.
ارزیابی پیشران های دل بستگی مکانی و اثرگذاری آن ها بر کیفیت زندگی شهری: آینده پژوهی در محدوده تاریخی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
100 - 114
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکرد کیفیت زندگی شهری به دنبال طرح مفاهیم رفاه و عدالت اجتماعی و برجسته شدن جنبه های اجتماعی توسعه، اهمیت مضاعفی را در حوزه برنامه ریزی شهری کسب نموده است. در مطالعه حاضر ضمن بهره گیری از روش های اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی به سنجش و بررسی سطح کیفیت زندگی شهری با تأکید بر مؤلفه های دل بستگی مکانی در زون های 4 گانه بافت تاریخی شهر ارومیه اقدام گردیده است. جامعه آماری و حجم نمونه تحقیق مشتمل بر دو گروه متخصصین، اندیشمندان و مدیران حوزه علوم شهری (تعداد 60 نمونه) و شهروندان ساکن در بافت تاریخی مورد مطالعاتی (تعداد 379 نمونه با احتساب از طریق روش کوکران و با تأکید بر آخرین آمار جمعیتی محدوده) می باشد. روش های تجزیه وتحلیل کمی نیز بهره گیری از روش ها و آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی اسپیرمن، آنتروپی شانون و کوکوسو می باشد. یافته های حاصل حاکی از آن است میان متغیرهای دل بستگی مکانی و کیفیت زندگی شهری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. به علاوه مؤلفه های وجود فضاهای باز و همگانی و وجود نشاط و همدلی، به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت را در میان سایر مؤلفه ها به خود اختصاص داده اند. طبق روش کوکوسو در رتبه بندی گزینه ها نیز، زون های 3، 4، 1 و 2 به ترتیب در مناسب ترین و مطلوب ترین شرایط و وضعیت در امر کیفیت زندگی شهری واقع شده اند.