مطالب مرتبط با کلیدواژه

زویا پیرزاد


۲۱.

زن و جایگاه اجتماعی او در حوزه خانواده و اجتماع (براساس آثار زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زویا پیرزاد زن انفعال و پویایی جایگاه زن شخصیت زن هویت زن نویسندگان زن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۵۱
نویسندگان زن طی چند دهه  اخیر توانسته اند مسائل اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مربوط به زن را در آثار خود به خوبی منعکس کنند. از جمله مضامینی که در آثار آنان به چشم می خورد، مردسالاری، روزمرگی و تنهایی، تلاش برای هویّت یابی و ... است. زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن  معاصر به خوبی توانسته زن و دنیای زنانه را با اندیشه و قلمی زنانه به تصویر بکشد. در آثار او شخصیّت اصلی و محوری، زن است. زنی با تمام دغدغه ها و مسائل مربوط به دنیای زنانه. برخی از زنان آثار پیرزاد مانند زنان در رمان «عادت می کنیم»، حالت منفعلانه در پیش گرفته و صبورانه در برابر مشکلات سر خم می کنند. اما برخی دیگر با اراده در صدد رفع و حل مسائل زندگی فردی و اجتماعی و تثبیت جایگاه خود هستند. در این پژوهش به زن و جایگاه اجتماعی او  با روش توصیفی- تحلیلی در آثار این نویسنده پرداخته می شود.
۲۲.

تقابل سنت و مدرنیسم در رمان های زویا پیرزاد

کلیدواژه‌ها: سنت مدرنیسم ادبیات معاصر رمان زویا پیرزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۲۴
رابطه سنّت و مدرنیته از مسائل مهمی است که جامعه امروز با آن روبه رو است و به عنوان موضوع اجتماعی در ادبیات، به ویژه رمان بازتاب می یابد. زویا پیرزاد، یکی از نویسندگان زن ایرانی است که در آثار خود، به ویژه رمان های «چراغ ها را من خاموش می کنم» و «عادت می کنیم» به این رابطه توجه می کند. در این پژوهش، ابتدا تعاریف و شاخص های سنّت و مدرنیسم ارائه شده است و سپس به روش توصیفی-تحلیلی، شاخص های سنّت و مدرنیته، بازتاب شاخص ها و رویکرد زویا پیرزاد درباره این دو پدیده در رمان های فوق، بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد، نویسنده با تکیه بر قهرمانان زنی که به تصویر می کشد، تلاش کرده است، جامعه ای را نشان دهد که مدرنیته در آن موجب زوال سنّت می شود. حقوق اجتماعی و آزادی زنان، سبک زندگی مدرن، ازدواج، سبک زندگی، تنهایی انسان، عشق میان زن و مرد، به چالش کشیدن دیدگاه های سنّتی مردسالارانه، نمود عشق های ممنوعه، برتری زنان نسبت به مردان و تقابل میان شخصیت ها و نسل های سنّتی و مدرن ازجمله نمونه های تقابل سنّت و مدرنیسم در رمان های پیرزاد است؛ درعین حال در برخی موارد، جلوه های مدرنیسم مانند مصرف گرایی، تجمل گرایی و غرق شدن در زندگی شهری و روزمره، به باد انتقاد گرفته شده است.
۲۳.

تبیین هویت زنانه در داستان کوتاه لنگه به لنگه ها بر اساس نظریه کارن هورنای

کلیدواژه‌ها: لنگه به لنگه ها زویا پیرزاد کارن هورنای هویت زنانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۲۸
یکی از عرصه هایی که در یکصد سال اخیر محل حضور مستمر زنان بوده، ادبیات داستانی است. این گونه ادبی، بنا به برخی خصوصیات ماهوی و ملاحظات اجتماعی، بستر مناسبی برای زنان بوده تا در چارچوب خلاقیتی انفرادی، به بروز آرمان و اندیشه خود بپردازند. زنان نویسنده، بر اساس خاصیت ذاتی ادبیات، موجد جریانی از ادبیات با محتوای جنسیتی بوده اند. داستان کوتاه "لنگه به لنگه ها"، نوشته زویا پیرزاد، روایتی جنسیت محور از زندگی یک زن است؛ علاوه بر این، بازتاب ذهنیت زنانه نویسنده، این داستان را مورد مناسبی برای مطالعه روانشناسانه، از زاویه هویت جنسی ساخته است. "هویت زنانه"، یکی از محورهای نظریه کارن هورنای، بنیانگذار روانشناسی فمینیستی است، که در مطالعات ادبی و تحلیلی، بسیار مورد توجه و کارآمد بوده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که داستان لنگه به لنگه ها چه ویژگی های هویتی زنانه را در انطباق با نظریه کارن هورنای، متجلی ساخته است؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و نتیجه اولیه به دست آمده مبین این امر است که هویت زنانه در این داستان، تا حد زیادی، برساخته معیارها و تعاریف جامعه سنتی از زنان است و هرگونه تعارض با این معیارها به منزله بحران هویت، بیماری و روانپریشی قلمداد می شود.
۲۴.

واکاوی تطبیقی آثار زویا پیرزاد و الف شفق از دیدگاه نقد فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فمینیسم زنان ایران ترکیه الف شفق زویا پیرزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۲۱۳
ادبیات هر ملّتی از یک سو، آینه تمام نمای افکار و اندیشه های حاکم بر آن جامعه و از سویی دیگر، منعکس کننده بینشِ اقلیتِ آن ملّت است. از این رو، در گستره ادبیات ملل، رمان به عنوان یکی از انواع ادبی، به نویسنده این امکان را می دهد تا بتواند آرا و ایده های خود را با احساسات درونی هماهنگ کرده و در نهایت به خواننده منتقل کند. در میان رمان نویسان مطرح ادبیات جهان، نویسندگانی هستند که در سبک، اندیشه و ایده، شباهت ها و ویژگی های مشترکی دارند. هرچند که تعداد این وجوه اشتراک اندک باشد. در جستار پیش رو، سعی شده است تا پس از تبیین اصول شاخص های نقد فمینیستی، آثار دو نویسنده زن -یکی از ایران و دیگری از ترکیه- از دیدگاه نقد فمینیستی مورد واکاوی و مقایسه قرار گیرد. زویا پیرزاد در بین نویسندگان زن ایرانی و الف شفق از میان نویسندگان زن ترکیه دو رمان نویسی هستند که به نظر می رسد هر دو به نقش و جایگاه زنان در آثار خود ارزش و اهمیت ویژه ای داده اند. از رهگذار این مسئله، در این مقاله، می توان پی برد که رویکرد و نگاه دو نویسنده، نسبت به شاخص های نقد فمینیستی چگونه است. ازین رو، در پژوهش پیش رو، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با بهره گیری از روش استقرایی مبتنی بر توصیف و تحلیل، ضمن آشنایی با نظرات منتقدان دیگر درباره آثار این دو نویسنده بزرگ، به تحلیل آثار آنان پرداخته ایم.
۲۵.

چه کسی چراغ ها را خاموش می کند؟تحلیل رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» بر اساس نظریه گروه خاموش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چراغ ها را من خاموش می کنم گروه خاموش رتوریک سلطه رمان زویا پیرزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۳۷
بر مبنای تئوری گروه خاموش، قدرت مسلط مردان در جامعه در ساختار مرد-ساخته زبان نیز تبلور دارد و زنان به راحتی نمی توانند با این زبان مرد ساخته به بیان خود بپردازند و از این جهت به گروه های خاموش تبدیل می شوند. هدف این مقاله آن است که دریابیم بر مبنای نظریه گروه خاموش از کرامارا و نظریه رتوریک سلطه از استارهاک، آیا استراتژی های سلطه یعنی تسلیم، تمرد، گوشه گیری و دستکاری در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» نوشته زویا پیرزاد وجود دارد و اگر وجود دارد چه گروه هایی را شامل می شود. همچنین به مطالعه کنش های قدرت دهنده که توسط گروه های تحت سلطه برای مقاومت در برابر سیستم سلطه جو استفاده شده پرداخته می شود. به این منظور، هفت متن منتخب از این رمان با روش تحلیل محتوای کمی و تحلیل رتوریکی مطالعه شده اند. نتایج این مطالعه مطرح می کند که گوشه گیری و دستکاری بیشترین استراتژی های به کار رفته در رابطه زنان و مردان درون داستان است. نگاه پیرزاد به گروه در حاشیه فراتر از جنسیت است و طبقه، قومیت و مکان زندگی نیز می تواند مبنای شکل گیر این گروه ها باشد. پیرزاد در رمانش به کنش های قدرت دهنده به گروه های خاموش نیز توجه داشته است.
۲۶.

سایه روشن جدال زن سنتی و مدرن در ایران و سوریه (مورد پژوهانه: رمان «الدوامه» و «چراغ ها را من خاموش می کنم»)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۵۵
یکی از مهم ترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. در دهه اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری در تفاسیر مردسالارنه از متون ادبی شده اند. زویا پیرزاد و قمر کیلانی از نویسندگانی هستند که با شناختی که از وضعیت زنان جامعه عصر خود دارند به نوشتن داستان هایی با محوریت زنان اقدام کرده اند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل و مقایسه شخصیت زنان سنتی و مدرن در رمان های «الدوامه» اثر قمر کیلانی نویسنده معاصر سوری و «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد می پردازد. آثار این دو نویسنده معاصر، تجلیگر رئالیسم و واقعگرایی آنان می باشد که بیانگر بسیاری از حوادث اجتماعی در دو جامعه سوری و ایرانی است. این دو نویسنده، شخصیت زنان سنتی را با ویژگی هایی چون خانه داری، انجام نقش های جنسیتی، انفعال در برابر نظام مردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، ترسیم می کنند و در مقابل چهره زنان مدرن آثارشان با اموری چون اشتغال، اثبات هویت زنانه و مبارزه با مردسالاری و زیر پا نهادن سنن و عرف مرسوم توصیف شده است.
۲۷.

روابط عاطفی در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می کنیم» بر اساس نظریه ی هرم عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۶۲
الگوهای رایج و مشترک روابط عاطفی و دلبستگی میان انسان ها در داستان های واقع گرایانه انعکاس یافته است و مهارت نویسندگان در ارائه ی این الگوها موجب جذابیت و باورپذیری هر چه بیشتر نوشته هایشان شده است. لیلی بعلبکی و زویا پیرزاد از نویسندگان واقع گرای معاصر ادبیات لبنان و ایران هستند که پرداختن به مسائل و ارتباطات عاطفی (زنان) از شاخصه های بارز فکری آن دو به شمار می رود. روان شناسان متعددی کوشیده اند عشق و روابط عاطفی را توضیح دهند. رابرت استرنبرگ یکی از این روان شناسان است که به تبیین علل دوام یا گسستگی روابط بین زن و مرد در قالب نظریه ی مثلث عشق پرداخته است. او عشق را همچون هرمی می داند که دارای سه رکن «صمیمیت»، «شهوت» و «تعهد» است. از ترکیب این سه رکن انواع متفاوتی از عشق شکل می گیرد. نگارندگان این نوشتار سعی دارند مقوله ی عشق و روابط عاطفی میان زن و مرد را به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه ی مثلث عشق استرنبرگ در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می کنیم» از این دو نویسنده بررسی کنند. برآیند این نوشتار حاکی از آن است که ساختار علی و معلولی در ارتباطات عاطفی این داستان ها با نظریه ی هرم عشق استرنبرگ هماهنگی دارد و وجود ارکان سه گانه ی عشق باعث بروز عشق های متفاوتی در این دو رمان شده است. بعلبکی با توجه به شرایط اجتماعی که در آن زندگی کرده است نتوانسته تعادل و توازنی بین ارکان عشق ایجاد کند؛ او ارتباطات عاشقانه ی محدودتری توصیف کرده است و فقدان نمونه ای از عشق آرمانی نشانگر دیدگاه منفی او به روابط مرد و زن و مردسالاری شدید حاکم بر جامعه ی اوست. اما پیرزاد دیدگاه مثبتی به موضوع عشق دارد و عشق آرمانی در داستانش بسامد بالایی نسبت به دیگر عشق ها دارد.
۲۸.

سیمای زن در «دیگر کنیزهای تان نیستیم» و «عادت می کنیم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زن جامعه مردسالار سحر خلیفه زویا پیرزاد دیگر کنیزهای تان نیستیم عادت می کنیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۳
این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی تدوین شده بر آن است که با بررسی سیمای زن و حضور وی در اجتماع در دو رمان «دیگر کنیزهای تان نیستیم» از سحر خلیفه و رمان «عادت می کنیم» از زویا پیرزاد ، گامی کوچک در شناساندن افکار فمنیستی هر دو نویسنده بردارد؛ ضمن بررسی آثار هر دو نویسنده درمی یابیم که زنان ترسیم شده در هر دو رمان زنانی بی باک و سلطه جو هستند که با حضور فعال و پرشور خویش در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و تعامل با مردان، از قوانین جوامع مردسالار و سنتی خویش سرپیچی کرده اند.
۲۹.

سبک شناسی دیدگاه فمینیستی در کتاب «چراغ ها را من خاموش می کنم» بر اساس دیدگاه لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک شناسی فمینیسم زویا پیرزاد جورج لوکاچ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۶
با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ ، رمان های رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی هم خوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینیستی در آثارش نمود پیدا می کند. در ایران نیز رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم»، اثر زویا پیرزاد یکی از رمان های زن محوری است که در سال های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی، این جستار به شیوه تطبیقی مبتنی بر مؤلفه های فمینیستی بر اساس دیدگاه لوکاچ تلاش کرده است به واکاوی عناصر سبکی نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرزاد آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است و نشان دهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و مخصوصاً زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد در این رمان در سطوح مختلف متن، واژگان، جملات، گفتمان و دیدگاه زنانه نمود یافته است.
۳۰.

سنت نوشتاری زنان: مطالعه موردیِ دو نسل از نویسندگان زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الین شوالتر سنت نوشتاری زنانه سیمین دانشور زویا پیرزاد نقد ادبی زن محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۹۶
این مقاله، که برگرفته از یک پروژه پژوهشی است، نقطه عزیمت مطالعه خود را مبانی نقد ادبی زن محور آنگلو امریکایی یا به عبارتی دیگر «نقد وضعی زنان» قرار داده است. مقاله درصدد است این پرسش را پاسخ گوید که بر مبنای طبقه بندی منتقد امریکایی، الین شوالتر، در ایران سنت نوشتاری زنان چگونه می تواند تفسیر شود؟ در این زمینه، رمان های دو نویسنده زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد) را از دو نسل می کاویم. در این راه، از روش نقد ادبی تفسیری، به لحاظ هماهنگی با اصول نظری این پژوهش، یاری جسته ایم. از همه مقدمات و لوازم تا بدان جا رسیدیم که سنت نوشتاری زنانه، بر اساس آن تعریفی که الین شوالتر از آن داشته، در ایران نیز با نوسان های خاص خویش، پس از گذر از دوران تقلید، رهسپار عبور از سنت فمنیستی به سمت نوشتاری مؤنث است. مدعای این تفسیر، رمان چراغ ها را من خاموش می کنم از زویا پیرزاد است، اگرچه آن نیز، خود، به مثابه سمبلی از سنت نوشتاری مؤنث، بینامتن، و چه بسا سرآغازی است برای نسل های بعد و نویسندگان دیگر تا در ارتباط متقابل با این متون، خلاقیت ها و سبک های نوینی را در سنت نوشتاری زنانه در ایران بشارت دهند.
۳۱.

بلاغت روایی ژرار ژنت و کارکرد روایت در رمان های زویا پیرزاد

کلیدواژه‌ها: روایت داستان ژرار ژنت بلاغت روایی زویا پیرزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۲۲
نظریه بلاغت روایی، از آراء مهم ژرار ژنت، روایت شناس مطرح فرانسوی است. این اصل، می تواند به خوبی در شناخت نقاط ضعف و قوّت یک داستان به ما کمک کند. منظور از بلاغت روایی در اندیشه ژنت، آنچه از بلاغت به طور معهود می شناسیم نیست؛ بلکه ژنت معتقد است که اگر شیوه روایت یک داستان، به گونه ای باشد که تمهیدات موجود در آن، همگی در نهایتِ انسجام باشند و به پیشبرد پی رنگ داستان به طور مناسب کمک کنند، با روایت بلاغی مواجه هستیم. البته ژنت، مصادیقی نیز برای این نوع روایت ذکر کرده است، مصادیقی مانند تداعی غیرمنتظره، دراماتیزه کردن لحن و پی رنگ ضمنی که همگی در کنار سایر مصادیقی که پیش از ژنت هم مطرح شده مانند زمان و شخصیت پردازی، باعث ایجاد ساختار یک داستان می شوند. در این مقاله بنابر این نظریه، به بررسی آثار مطرح زویا پیرزاد، نویسنده برجسته معاصر پرداخته می شود. روش تحقیق از نوع تحلیلی-تطبیقی است. از اهم یافته های این مقاله این است که پیرزاد با به کاربستنِ تمهیداتی مانند پی رنگ ضمنی و ایجاد لحن نمایشی، موفق شده عنصر تعلیق و اشتیاق به تداوم خواندن را در خواننده به بهترین شکل ایجاد کند.
۳۲.

ادراک خانه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم؛ برمبنای نظریه پدیدارشناسی ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی مرلوپونتی پالاسما معماری زویا پیرزاد چراغ ها را من خاموش می کنم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۵۳
مسئله اصلی این پژوهش چگونگی ادراک فضاهای معماری است. برای نیل به این مقصود، به شیوه ای میان رشته ای، از ادبیات داستانی استفاده شده است. به بیان دقیق تر این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ادراک خانه در ادبیات داستانی چه نکاتی را درباره شخصیت های داستانی آشکار می کند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش از نظریه پدیدارشناسی ادراک موریس مرلوپونتی و پدیدارشناسی معماری یوهانی پالاسما استفاده شده است. در این مقاله رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد پیکره این پژوهش را شکل می دهد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی این رمان برمبنای پدیدارشناسی ادراک مشخص شد هویت کلاریس- شخصیت اصلی داستان- به دنبال ارتباط روزانه و مداوم با خانه و امور مرتبط با آن، در خانه ادغام شده است و هویتی جدید، هم بسته خانه پیدا کرده است و این انحلال باعث شده که هم دیگران و هم خودش، کلاریس را فراموش کنند. عادی انگاری موضوع دیگری است که گریبانگیر کلاریس شده است. او در پی اتفاقاتی که در داستان برایش رخ می دهد به آگاهی می رسد و برای رسیدن به خود حقیقی اش به تدریج گام هایی برمی دارد. در انتهای داستان کلاریس از آستانه عبور می کند، متحول می شود و هویت مستقلی می یابد. 
۳۳.

بررسی تطبیقی رمان های سندریلات مسقط و طعم گس خرمالو براساس مؤلفه های فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد فمنیستی هدی حمد زویا پیرزاد مردسالاری خشونت عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۲
جریان های فمینیستی، رویکرد  برابری زن و مرد در جامعه است. نقد فمنیستی، به دنبال جلب توجه خوانندگان خود به وجود نابرابری های جنسیتی در جامعه و فراخواندن آنان به سمت خوانشی متفاوت و اقدام در این خصوص است. محور اصلی رمان های سندریلات مسقط اثر هدی حمد نویسنده عمانی و طعم گس خرمالو اثر زویا پیرزاد را زنان و دغدغه های آنان تشکیل می دهند. با توجه به ریشه دار بودن باورها و رفتارهای مردسالارانه در جامعه عربی و ایرانی، هر دو نویسنده تحت تاثیر حقوق تضییع شده زنان در جوامع خود قرار گرفته اند و سعی در انعکاس این باورها داشته اند. این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی، درپی بررسی مفاهیم مشترک فمنیستی در میان این دو اثر و تحلیل و بررسی آن است. با بررسی هر دو رمان مشخص گردید که مفاهیم مردسالارانه، خشونت عاطفی، زن علیه زن و تلاش برای جلب رضایت مردان در آثار هر دو نویسنده انعکاس پیدا کرده است و هر دو نویسنده علی رغم تفاوت در ملیت و زبان، دغدغه زنانه داشته اند و از جامعه مردسالارانه انتقاد کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد زنانِ روایت پیرزاد، زنانی فعال هستند و شرایط زندگی خود را تغییر می دهند اما، زنان روایت حمد، زنانی منفعل اما آگاه از اوضاع خود هستند. حمد و پیرزاد در آگاهی بخشی برای مبارزه با «جنس دوم» واقع شدن زن، به شکل تقریبا مشابهی عمل کرده اند و هر دو، مبارزه با سیطره تفکر مردسالارانه را دنبال می کنند.
۳۴.

خوانشی نو از زنان در جامعه ایران و لبنان بر اساس نظریه گیدنز (بررسی سنّت و مدرنیته در دو رمان أنا أحیا و عادت می کنیم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت و مدرنیته ادبیات زنان لیلی بعلبکی زویا پیرزاد أنا احیا عادت می کنیم آنتونی گیدنز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۱۷
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهش های ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسأله اجتماعی در رمان های معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّت های موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساخت های مشترک و شباهت های فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشته لیلی بعلبکی و عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد سعی دارد نظر آن ها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درون مایه های مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخص های سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده می شود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّت های حاکم بی نتیجه می ماند و بر اساس نظریه ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرن ترین جوامع هم به حیات خود ادامه می دهد، در پایان این سنّت ها هستند که مسیر آن ها را تعیین می کنند و نویسندگان علی رغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیت های اصلی رمان تحمیل می کنند.