مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مدلسازی ساختاری تفسیری
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۵
79-102
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل انباشت سرمایه مسیر شغلی مدیران ارشد وزارت جهاد کشاورزی، اجرا و برای این منظور، از مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. به این صورت که ابتدا سرمایه های مسیر شغلی و مولفه های آنها از طریق بررسی ادبیات تحقیق و مصاحبه با خبرگان شناسایی گردیده و با روش دلفی فازی تایید شدند؛ سپس، مدل انباشت سرمایه مسیر شغلی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری، طراحی شد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران ارشد وزارت جهاد کشاورزی بوده که با نمونه گیری هدفمند به شیوه قضاوتی، 15 مدیر ارشد به عنوان مشارکت کننده انتخاب شده اند. بر اساس یافته های پژوهش، سرمایه انسانی اثرگذارترین و سرمایه های اطلاعاتی، معنوی و علمی- آکادمیک کم اثرترین سرمایه های مسیر شغلی هستند. همچنین، تحلیل MICMAC نشان می دهد که سرمایه های اطلاعاتی،معنوی و علمی- آکادمیک در خوشه وابسته، سرمایه های اجتماعی، سیاسی، روان شناختی و هوشی در خوشه پیوندی و سرمایه های انسانی و سازمانی در خوشه مستقل قرار می گیرند
طراحی مدل سنجش کیفیت خدمات دولت الکترونیک مورد مطالعه: دفاتر پیشخوان دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی شاخصهای کلیدی در چارچوب مدلی علمی برای اصلاح و بهبود کیفیت خدمات دولت الکترونیک، از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران و کارورزان دولت الکترونیک است. در پژوهش پیش رو، پژوهشگر ضمن شناسایی معیارهای کلیدی کیفیت خدمات دولت الکترونیک با جستوجو در مبانی نظری مرتبط و توزیع پرسشنامه در میان 11 نفر از خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت کیفیت، مدیریت دولتی، سیاستگذاری، فناوری اطلاعات و دولت الکترونیک، که از روش گلوله برفی انتخاب شدند، مدلی برای سنجش کیفیت خدمات دولت الکترونیک براساس رویکرد ترکیبی مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) و دیمتل تدوین کرده است. پژوهشگر با استفاده از ISM به معماری و مهندسی شاخصهای کلیدی در بهبود کیفیت خدمات دولت الکترونیک و درنتیجه، تدوین مدل نظاممند جامعی و شناسایی تأثیر یک شاخص بر دیگر شاخصها و از رهگذر دیمتل، میزان کمی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم شاخصها بر یکدیگر را محاسبه کرده است. مدل نهایی، نشاندهنده شاخصهای سنجش کیفیت خدمات دولت الکترونیک شامل اعتماد مشتریان، کارایی، قابلیت برقراری ارتباط با مشتری، انجامدادن درست خدمات در بار اول، تنوع خدمات، دسترسی به خدمات، قابلیت ردیابی خدمات، پشتیبانی خدمات، تعاملپذیری، زیرساخت، جبران مالی، متناسبسازی، تضمین کیفیت و مدیریت شکایتها و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر است.
الگوسازی روابط ساختاری عوامل اصلی ارزیابی ریسک سرمایه گذاری خطرپذیر در اقتصاد مقاومتی با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری- تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۷
113 - 140
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر بحث اقتصاد مقاومتی، برای مقابله با فشارها و تهدیدهای اقتصادی جبهه استکبار جهانی، از سوی مقام معظم رهبری به ادبیات اقتصادی کشور وارد شده است. هدف از این موضوع، دستیابی به رشد اقتصادی درون زا، باثبات و پایدار می باشد. دستیابی به چنین رشدی مستلزم ساختارهایی است که یکی از آنها شکل گیری و توسعه شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر می باشد. سرمایه گذاری خطرپذیر نقش اساس در تامین مالی شرکت های نوپا ایفا می نماید و شرکت های نوپا یکی از پیشران های اصلی اقتصاد مقاومتی هستند. یکی از موانع گسترش فعالیت های شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر، مشخص نبودن مدل ارزیابی ریسک این نوع از فعالیت هاست. در این تحقیق با بررسی ادبیات تحقیق و همچنین تشکیل کمیته ۱۲ نفره از خبرگان دانشگاهی و تجربی (تا حد اشباع نظری)، عوامل مربوطه شناسایی شد و سپس با استفاده از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری روابط بین عوامل موثر واکاوی گردید. نتیجه تحقیق نشان داد که ۱۰ عامل در سه سطح مختلف در ارزیابی ریسک سرمایه گذاری خطرپذیر ارتباط دارند و شرایط اقتصاد مقاومتی موجب افزایش نرخ بازده، افزایش نقدینگی و افزایش حجم سرمایه گذاری خواهد گردید.
طراحی و تبیین مدل بی تفاوتی منابع انسانی سازمانهای دولتی در مسیر تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۷
177 - 205
حوزه های تخصصی:
با ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری و تاکید ایشان در فعالسازی کلیه سرمایه های انسانی و علمی کشور به منظور برخورداری از نیروی انسانی دارای عزم راسخ برای پیشرفت، بار دیگر اهمیت توجه به منابع انسانی کشور در این برهه از زمان آشکار گردید. در این میان، بی تفاوتی سازمانی یکی از مهم ترین مسایل منابع انسانی است که گریبانگیر اکثر سازمان های دولتی در کشور است و راه را برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی ناهموار می نماید. این مقاله پس از بررسی علل و ریشه های پیدایش بی تفاوتی سازمانی بر اساس دیدگاه های مختلف، با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری به تبیین رفتار بی تفاوتی سازمانی با استفاده از روش تحلیل مضمون و مصاحبه های نیمه ساختار با خبرگان و متخصصان، عوامل موثر در تبیین رفتار بی تفاوتی سازمانی شناسایی گردیدند. نتایج اولیه به استخراج 280 کد باز، 60 مضمون پایه و 10 مضمون سازمان دهنده در تبیین رفتار بی تفاوتی سازمانی منتج گردید. سپس با کاربست مدلسازی ساختاری تفسیری، این عوامل در پنج دسته سطح بندی گردیدند. پس از مشخص شدن سطوح هر کدام از عوامل و همچنین با در نظر گرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی بی تفاوتی سازمانی منابع انسانی ترسیم گردید.
طراحی مدل موانع ازدواج معلولین در ایران با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
85 - 132
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به آمار رو به افزایش معلولین بررسی مسائل مربوط به آنان مورد توجه جهانی قرار گرفته است، چرا که توانمندسازی و ارتقاء کیفیت زندگی معلولین می تواند عامل موثری نیز در بهبود شاخصه های رشد و توسعه جوامع باشد. در این میان برخی نیازهای معلولین نیازمند نگاه خاص و برنامه ریزی ویژه است که از آن جمله می توان ازدواج و تشکیل خانواده معلولین را نام برد. هدف: با توجه به ضرورت ازدواج این قشر هدف از تحقیق پیش رو تعیین متغیرهای مؤثر و موانع ازدواج معلولین و دستیابی به مدل این عوامل در جهت برنامه ریزی و اقدام مؤثر در این حوزه است. روش: برای دستیابی به این متغیرها از تحقیقات پیشین و مصاحبه از چهار گروه معلول، خانواده معلول، مسئولین مراکز و متخصصین استفاده شده است، روش مورد استفاده برای تحلیل روابط بین متغیرها، مدلسازی ساختاری تفسیری ISM است که میزان اثرگذاری و اثرپذیری متغیرها بر یکدیگر نیز با استفاده از تحلیل MICMAC در آن مشخص گردید. یافته ها: یافته های حاصل از تحقیق نشان می دهد که عوامل نوع و شدت معلولیت تأثیرگذارترین متغیرهای مدل به دست آمده هستند که پس از آن نوع نگرش جامعه به معلولیت و فقدان سازوکارهای سازمانی و قانونی نیز عامل مهمی در رفع موانع ازدواج معلولین می باشد. نتیجه گیری: بنابر نتایج ضروری است که چالش های حاصل از موانع ذکر شده با اولویت آموزش و پیشگیری و اصلاح نگرش و اقدام در حوزه سیاست گذاری های صحیح رفع گردد.
طراحی مدل استقرار نظام مدیریت استعداد در مدارس با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
212 - 229
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مدیریت استعداد در مدارس انجام پذیرفته است. این پژوهش بر پایه پژوهش آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی انجام پذیرفته که از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان آموزش و پرورش و مدیران مدارس مقطع متوسطه شهرستان خرم آباد هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند اعضای نمونه آن انتخاب شده اند. در این پژوهش داده های کیفی و کمی به ترتیب با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و Matlab برای آماده سازی داده ها جهت انجام مدلسازی با استفاده از رویکرد ISMبکار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که وجود نظام کارآمد مدیریت استعداد در مدارس مستلزم تدوین چشم انداز و نگرش مبتنی بر استعداد پروری است. از این رو سازمان آموزش و پرورش باید حین استخدام، خزانه های استعدادی تشکیل دهد که از طریق آن بتواند افراد با استعداد را بر اساس نوع تخصص مورد نیاز به راحتی شناسایی و به استخدام مدارس درآورد. باید توجه داشت که افراد باید با توجه به نوع استعدادشان در تخصص های مرتبط قرار گیرند. بر اساس مدل پژوهش مدارس باید این افراد را با فعالیت های اساسی خود درگیر کنند و آن ها را در فرآیند برنامه ریزی و تصمیم گیری خود دخالت داده و از طرف دیگر برای آن ها برنامه ریزی مسیر شغلی مناسب را انجام دهد تا فرصت رشد و تعالی سازمانی و فردی به صورت تواٌمان برای مدارس و افراد با استعداد بوجود آید.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل با استفاده از روش موریس و تاکسونومی عددی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
7 - 20
حوزه های تخصصی:
مطالعه در مورد علل و عوامل تأثیرگذار توزیع غیرمنطقی امکانات برای از بین بردن و یا حداقل کاهش نابرابری های ناحیه ای امری ضروری و بسیار مهم است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای - پیمایشی و با رویکرد کاربردی است. پژوهش حاضر با 59 شاخص در 4بخش بهداشتی و درمانی، اقتصادی، زیربنایی، آموزشی و فرهنگی با استفاده از دو روش موریس و تاکسونومی عددی به درجه بندی توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عدم تعادل و ناهمگنی در بین شهرستان های استان وجود دارد به طوری که همه شهرستان ها در شاخص تلفیقی موریس در2 سطح نیمه برخوردار و محروم قرار گرفته اند و اردبیل رتبه اول را به خود اختصاص داده است و سرعین تنها شهرستان محروم استان بوده است در شاخص تلفیقی تاکسونومی نیز شهرستان ها در3سطح برخوردار، نیمه برخوردار و محروم قرار گرفته اند در این روش نیز اردبیل در بین شهرستان های برخوردار رتبه ی اول را کسب کرده است و نیر تنها شهرستان محروم استان بوده است. لذا این تفاوت نه تنها در بین شهرستان های استان زیاد است بلکه اختلاف قابل ملاحظه ای با دیگر مناطق کشور دارد که لزوم توجه جدی و برنامه ریزی های هدفمند و منطبق بر قابلیت های استان را درجهت توسعه متوازن و یکپارچه را می طلبد.
مدلسازی بهبود تصویر ذهنی برند هلدینگ ها از طریق توسعه سرمایه های فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
15 - 46
حوزه های تخصصی:
تقویت و به کارگیری سرمایه های فکری که محصول خرد و تفکر هستند، می تواند تصویر ذهنی مشتریان از ویژگی های منابع انسانی، زیرساخت ها و امکانات و شبکه های ارتباطی هلدینگ در بازار را تغییر داده و موقعیت رقابتی ممتازی را برای هلدینگ ها به وجود آورد؛ بنابراین، این پژوهش به بررسی نحوه بهبود تصویر ذهنی برند هلدینگ ها از طریق توسعه سرمایه های فکری پرداخته است. پژوهش حاضر، دارای جهت گیری کاربردی و هدف تبیینی می باشد و با استفاده از تکنیک مدلسازی تفسیری ساختاری به تحلیل داده های جمع آوری شده از طریق مصاحبه با ۱۴ مدیر ارشد یکی از هلدینگ های بزرگ کشور، پرداخته ﺷﺪه است. این افراد به روش هدفمند غیر تصادفی انتخاب شدند. تعداد نمونه تا حد رسیدن به اشباع نظری به روش گلوله برفی مشخص شد. یافته های نهایی مشخص ساخت که تقویت سرمایه های فکری هلدینگ، تصویر ذهنی مشتریان از برند هلدینگ را تحت تأثیر قرار می دهد و ترتیب اهمیت تصویر ذهنی ابعاد سرمایه های فکری هلدینگ ها عبارت است از تصویر ذهنی سرمایه های انسانی، سرمایه های رابطه ای و سرمایه های ساختاری.
ارائه چارچوبی متوازن برای اندازه گیری و ارزیابی نوآوری در سازمان های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوآوری را می توان توسعه و به کارگیری راه های جدید و به طور چشمگیر بهبود یافته برای پاسخ گویی به نیازها و مسائل اجتماعی و اقتصادی تعریف کرد. تاکنون الگوها و رویکردهای متعددی در سطوح مختلف سازمانی و ملی برای اندازه گیری و ارزیابی نوآوری ارائه شده است. از طرفی، به دلیل ماهیت متفاوت سازمان های دفاعی، نوآوری در این سازمان ها شامل پیشران ها، الزامات و ملاحظات خاصی است. بنابراین، پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد کیفی و استراتژی طرح چندشیوه ای شامل روش تحلیل مضمون و روش مدلسازی ساختاری تفسیری به ارائه چارچوبی متوازن برای اندازه گیری و ارزیابی نوآوری در سازمان های دفاعی پرداخته است. این چارچوب مشتمل بر دو دسته از مضامین فراگیر پیشران (تحلیل های راهبردی مبتنی بر دکترین دفاعی؛ تحلیل سبد محصولات و فناوری های دفاعی؛ شبکه سازی و توسعه همکاری های فناورانه؛ بازطراحی نهادها، فرآیندها و توسعه سرمایه های انسانی؛ مدیریت منابع، زیرساخت ها و ظرفیت ها) و مضامین فراگیر وابسته (نتایج سرمایه های انسانی؛ نتایج شبکه همکاران دفاعی؛ نتایج مشتریان و نیروهای مسلح؛ نتایج عملکردی نوآوری های دفاعی؛ نتایج مالی و ماموریتی؛ نتایج جامعه و امنیت ملی) است. ویژگی اصلی این چارچوب آن است که نوآوری های فناورانه و سازمانی، نوآوری های تدریجی و ریشه ای، افق زمانی گذشته، حال و آینده و ملاحظات اجتماعی، فنی و اقتصادی را به طور همزمان در برمی گیرد.
تحلیل شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل ساختاری تفسیری (مطالعه ی موردی: شهر کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
شهرهای خلاق شهرهای هستند که قادرند راه حل های جدیدی برای مشکلات روزمره شان ارائه دهند، شهر خلاق مکانی برای رشد خلاقیت ها در شهر، جایگاهی برای خلاقیت های هنری، نوآوری علمی و فناورانه، صدای فرهنگ رو به رشد است و در بین برنامه ریزان شهری بسیار مهم قلمداد می گردد از این رو میزان خلاقیت شهرها مسأله ای در جهت پیشرفت شهرهای بزرگ محسوب می گردد. حرکت به سمت شهر خلاق جهت توسعه ی هر چه بیش تر امری ضروری می باشد؛ زیرا شهرها بسترساز تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره هستند، در همین راستا؛ هدف پژوهش حاضر تحلیل شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل ساختاری تفسیری ISM در شهر کرمانشاه است. و از نظر هدف ، کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل مؤثر بر شهر خلاق شهر کرمانشاه با استفاده از نظرات 30 نفر از مدیران شهری ، استادان و کارشناسان در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی از طریق روش دلفی شناسایی شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات هشت عامل به عنوان عوامل تاثیرگذار قوی بر شهر خلاق، شهر کرمانشاه از مدل سازی تفسیری- ساختاری و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد معیار سیستم حمل و نقل کارآمد و سیستم انرژی کارآمد بدون کربن تأثیرگذارترین و معیارهای ساختار مستحکم اجتماعی و خانه های امن جزء تأثیر پذیرترین عوامل به شمار می آیند و بعد اجتماعی مهم ترین شاخص شهر خلاق در شهر کرمانشاه است. هم چنین نتایج حاصل از میک مک نشان می دهد اکثر عوامل جزء متغیرهای پیوندی می باشند.
اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه صنعت گردشگری سلامت ایران در افق 1414 با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری سلامت در رشد و رونق سایر بخش های موثر در توسعه کشور، نقشی غیر قابل انکار دارد به گونه ای که تقویت این بخش مسیر نوینی را جهت توسعه سیاست های خصوصی سازی و تحقق اهداف چشم انداز 1404 مبنی بر تبدیل ایران به قطب سلامت منطقه ارائه میدهد. فقدان برنامه ای جامع و منسجم در کشور که در برگیرنده کلیه مسائل این صنعت باشد، موجب گردیده تا ایران با دارا بودن منابع بالقوه در این حوزه، نتواند بهره لازم را ببرد و وابستگی خود را به منابع نفتی کاهش دهد. مهمترین پیش نیاز تهیه و تدوین این برنامه، شناسایی عوامل، اولویت ها و روابط آن ها با یکدیگر در افق زمانی مدنظر می باشد؛ پژوهش حاضر از حیث موضوع و همچنین نوع روش مورد استفاده در حوزه گردشگری سلامت، دارای نوآوری می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش پس از شناسایی معیارهای اولیه از طریق ادبیات پژوهش و مصاحبه (143 معیار)، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی معیارهای موثر در توسعه گردشگری سلامت کشور در افق 1414 مشخص (28 معیار) و نهایتاً بوسیله روش مدلسازی ساختاری تفسیری، عوامل کلیدی موثر و سنگ زیربنایی حوزه گردشگری سلامت کشور (13 معیار) و روابط آن ها با یکدیگر استخراج گردید. یافته های این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی را برای سیاست گذاران و متولیان حوزه گردشگری سلامت در راستای اتخاذ سیاست ها و استراتژی های مناسب برای مواجه با تهدیدها و چالش های آینده این صنعت، فراهم آورد.
سنجش انواع ریسک در نظام بانکداری بدون ربا (روش ترکیبی دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۱)
29 - 54
حوزه های تخصصی:
بروز انواع ریسک ها و بح ران ه ای م الی در فرایند جهانی شدن، ارتقای سطح کمی و کیفی خدمات بخش مالی را بیش از پیش ضروری نموده است. بانک هایاسلامیبهعلتماهیتخاصقرارداد هایخود،افزونبرریسک هایمتداول بانکداریبا ریسک هایمنحصر به فردی رو به روهستندکهشناسایی و مدیریتآن هاضروریاست. مقاله حاضر به شناسایی ریسک های نظام بانکداری بدون ربا و بررسی روابط بین آن ها می پردازد. ابتدا ریسک های عمومی بانکداری بدون ربا و سپس ریسک های خاص با توجه به عقود خاص در این نظام شناسایی و با به کارگیری روش ترکیبی دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری، الگوی مناسب بر اساس نمونه ای به حجم 50 نفر از خبرگان انتخاب شد. یافته ها نشان می دهد ریسک های نرخ پایه و دولت در بالاترین سطح (چهارم) به عنوان اثر گذارترین نوع ریسک ها در نظام موجود بانکداری قرار دارند. ریسک های اعتباری، نقدینگی و شریعت، سطح سوم و ریسک های کفایت سرمایه، قیمت و سرمایه گذاری در ابزار های مالکانه سطح دوم را تشکیل دادند. سایر ریسک ها، در پایین ترین سطح قرار گرفتند و تحت تاثیر ریسک های سطوح بالاتر می باشند.
تبیین و سطح بندی شاخص های کارآفرینی راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
161 - 188
حوزه های تخصصی:
آشفتگی های موجود در محیط کسب و کارها منجر به تغییرات غیر قابل پیش بینی شده است که از یک طرف باعث ایجاد فرصت های جدید برای کسب ارزش و از طرفی دیگر مزیت های رقابتی شرکت ها را دچار مشکل کرده است و در برخی مواقع منجر به از بین رفتن آن ها شده است. در چنین فضایی سازمان های موفق و به ویژه شرکت های دانش بنیان به دنبال آن هستند که از کارآفرینی راهبردی یعنی بهره برداری از مزیت های رقابتی فعلی و کشف نوآوری هایی که مزیت رقابتی آینده را رقم می زنند، به عنوان عاملی در دستیابی به موفقیت استفاده کنند. ضرورت وجود فعالیت های مدیریت راهبردی و کارآفرینی به شکل همزمان در قالب کارآفرینی راهبردی منجر به تاثیرگذاری معنادار در موفقیت شرکت، می شود. این تحقیق از روش فراترکیب به شناسایی شاخص های کارآفرینی راهبردی پرداخته که منجر به شناسایی70 کد، 16 مفهوم و 6 مقوله گردیده است و با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری آنها را سطح بندی نموده است نتیجه حاصل از نظرات خبرگان در رویکرد ساختاری تفسیری بدین صورت بوده است که عوامل محیطی در سطح چهارم، عوامل سازمانی، عوامل اقتصادی و عوامل نوآورانه در سطح سوم و عوامل فردی و اجتماعی کارآفرینانه در سطح دوم و در سطح اول فرصت ها و قابلیت های کارآفرینانه قرار گرفتند.
طراحی هرم مسؤولیت اجتماعی با استفاده از رویکرد کیفی: مورد مطالعه سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۹
93 - 122
حوزه های تخصصی:
در ایران که یکی از کشورهای درحال توسعه است، آنچنان مفهوم مسؤولیت اجتماعی در فضای سازمان ها و شرکت ها جایگاه مناسبی پیدا نکرده است. هدف این پژوهش طراحی هرم مسؤولیت اجتماعی در سازمان تأمین اجتماعی ایران از دید ذینفعان آن می باشد. این پژوهش مبتنی بر 20 مصاحبه با افراد خبره در سطوح مختلف بااستفاده از سوالات باز و تحلیل پاسخ ها از طریق روش تجزیه وتحلیل تماتیک در نرم افزار مکس کیو دا ورژن 12 که نرم افزار پیشرفته تحلیل متون است می باشد. همچنین روابط بین تم های شناسایی شده، به روش مدل سازی ساختاری تفسیری با استفاده از محاسبات دستی و نرم افزار اکسل شناسایی گردید. در هرم طراحی شده متغیرهای سطح اول بهبود خدمات و فعالیتهای اختیاری و دواطلبانه، سطح دوم، فعالیتهای اقتصادی و مالی، سطح سوم متغیرهای فعالیتهای سیاسی و آموزش و پژوهش و در نهایت در سطح چهارم قوانین و مقررات، عناصر سازمان و فرهنگ سازمانی، شناسایی گردیدند. این پژوهش تبیین می کند که از طریق رویکرد سازنده پدیدار شناسانه، یک طرح پژوهش کیفی می تواند بینش های جدیدی به پدیده مسؤولیت اجتماعی در یک بستر خاص ارائه دهد. این پژوهش مسائل کلیدی انجام مسؤولیت های اجتماعی سازمان تأمین اجتماعی نسبت به ذینفعانش و ارتباط و اهمیت آنها نسبت به یکدیگر را نشان داد.
بررسی چالش های همکاری دانشگاه-صنعت (مورد مطالعه: شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
89 - 106
حوزه های تخصصی:
همکاری دانشگاه و صنعت، اگرچه دارای سبقه ای طولانی است، همچنان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. در ادبیات پژوهش، مطالعات متعددی به بررسی چالش ها و مشکلات همکاری دانشگاه و صنعت پرداخت اند، با این حال، کمتر مطالعه ای به چشم می خورد که به تحلیل علی معلولی چالش های همکاری صنعت و دانشگاه پرداخته باشد. بدین منظور، در این پژوهش علاوه بر ارائه مدلی مفهومی به منظور جمع بندی نظرات قبلی در خصوص فرایند همکاری صنعت و دانشگاه، تحلیل ساختاری سلسله مراتبی از چالش های همکاری صنعت و دانشگاه با استفاده از روش های دلفی فازی و مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM)، در مورد مطالعه شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ، پیشنهاد گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد، چالش ریشه ای و کلیدی در همکاری صنعت برق و دانشگاه، وجود فرایندهای بوروکراتیک و دیوانسالار است که منجر بروز چالش های دیگری از جمله کاهش انگیزه پژوهشگران به همکاری می گردد. بر اساس نظر خبرگان پژوهش، روش پیشنهادی در بررسی علی معلولی و ساختاری چالش ها می تواند تا حد قابل ملاحظه ای مثمر ثمر باشد.
شناسایی پیشران های موثر بر تمایل رفتاری رانندگان ماشین سنگین نسبت به حمل محموله با تناژ غیرمجاز با رهیافت مدلسازی ساختاری-تفسیری
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از بزرگترین مسائل و مشکلات حوزه ی حمل و نقل، حمل محموله با تناژ غیرمجاز است که بسیاری از رانندگان ماشین سنگین به دلایل مختلف این کار را انجام می دهند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی پیشران های موثر بر تمایل رفتاری رانندگان ماشین سنگین نسبت به حمل محموله با تناژ غیرمجاز با رهیافت مدلسازی ساختاری-تفسیری است. روش پژوهش: این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس گردآوری داده ها توصیفی است. همچنین از نظر نوع برخورد با مسله از نوع مدلسازی (کمی) است که از روش مدل سازی ساختاری تفسیری برای تحلیل استفاده می شود. این پژوهش در دو فاز اجرا شده است که در فاز اول از طریق بررسی ادبیات سیزده پیشران انتخاب شدند و در فاز دوم از مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کامیوندارانی هستند که سابقه ی آنها در این شغل بالای 20 سال بوده و حداقل دارای سه دستگاه ماشین سنگین هستند. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری هدفمند بوده و 15 نفر به عنوان نمونه در این پژوهش انتخاب شدند یافته ها: برای برای سطح بندی مولفه ها از رویکرد ساختاری تفسیری استفاده شده است. در این بخش نیز 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه های روش ساختاری تفسیری برای آنان ارسال گردید و سطح بندی از طریق روش ISM انجام شد که در هفت سطح متغیرها قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتایج روش ساختاری تفسیری نشان داد که پیشران ها در هفت سطح قرار گرفتند. مشکلات شخصی، عدم وجود جرائم بازدارنده و انگیزه سودجویی در سطح اول و زد و بند با ماموران راهور در سطح هفتم قرار گرفته است.
تحلیل روابط عوامل موثر بر اجرای خط مشی های عمومی با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خط مشی های عمومی ابزار کلیدی حکومت ها برای اعمال حکمرانی ملّی هستند. هدف این پژوهش شناسایی عوامل اثرگذار بر اجرای خط مشی های عمومی و تعیین روابط بین این عوامل با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری در شرکت های پروژه محور دولتی صنعت نفت است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نظر روش، کیفی محسوب می گردد. در ابتدا به منظور شناسایی مولفه ها از مرور نظام مند متون استفاده شد. جامعه آماری مطالعه شامل مدیران ارشد شرکت های پروژه محور نفتی دولتی ایران فعال در حوزه های نفت و گاز و استادان دانشگاه در حوزه خط مشی است. در این پژوهش با 9 خبره مصاحبه به عمل آمد و 55 مقاله منتخب مورد بررسی قرار گرفت. به منظور مرور نظام مند مبانی و پیشینه پژوهش از روشی هشت مرحله ای استفاده شد و نهایتاً شش دسته مقوله با توجه بر مفاهیم ثانویه تهیه گردید. با توجه به چارچوب پژوهش، به منظور تبیین روابط بین متغیرها و سطح بندی مدل اجرای خط مشی های عمومی در جامعه پژوهش از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری و برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه مخصوص این روش استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که چارچوب اجرای خط مشی های عمومی شامل عناصر ابزارها و الزامات، یکپارچگی، شرایط محیطی، اثربخشی، نتایج، و راهبردهاست. در این تحلیل متغیرها به چهار گروه خودمختار، وابسته، پیوندی، و مستقل تقسیم شدند. همچنین، روابط و آثار مقوله مورد بررسی قرار گرفت.
شناسایی و سطح بندی مولفه های جبران خدمات اعضای هیئت علمی با روش مدلسازی ساختاری-تفسیری (مطالعه موردی: دانشگاه های منتخب استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
275 - 253
حوزه های تخصصی:
با توجه به چالش های سرمایه گذاری های جدید مدیریت جبران خدمات اصلی ترین دغدغه مدیران و مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته می شود. بنابراین طراحی برنامه های جبران خدمات مؤثر یکی از مهم ترین اقدامات مدیریت منابع انسانی، در جذب و نگهداری نیروی انسانی و درنتیجه موفقیت بیشتر سازمان است زیرا که به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی سازمان ها بیش از هر چیزی درگرو جذب و حفظ نیروی انسانی شایسته و متناسب با اهداف سازمانی است. با توجه به اهمیت جبران خدمات در سازمان ها هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و سطح بندی مؤلفه های جبران خدمات اعضای هیئت علمی است. در این پژوهش جهت شناسایی و سطح بندی مولفه ها از روش ترکیبی مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. ابتدا مدل های جبران خدمات صاحبنظران مورد بررسی قرارگرفتند و مهمترین مؤلفه ها شناسایی شدند، با استفاده از دو پرسشنامه مجزا بر اساس نظر خبرگان 19 مولفه نهایی تأیید و در6 سطح قرار گرفتند. مؤلفه های تعدیل هزینه زندگی، جایگاه و اعتبار سازمانی، اعطای مشوق ها، تقدیر مالی و پاداش های نقدی بر اساس عملکرد و استقلال در کار در سطح 1 تاثیر پذیرترین مؤلفه ها هستند که همه مولفه های جبران خدمات به طور مستقیم و غیر مستقیم منجر به این4 مولفه می شوند. دو مؤلفه حقوق پایه و کار چالشی در سطح6 سنگ زیربنای مدل جبران خدمات اعضای هیئت علمی عمل می کنند و تقویت این دو مولفه، بهبود و ارتقا در سیستم جبران خدمات را به همراه دارد یا هرگونه تحول اساسی و بهبود یک سیستم جبران خدمات باید از طریق این مولفه ها صورت بگیرد از این رو این دو مولفه به عنوان موثرترین مولفه ها هستند.
شناسایی و طراحی مدل خوشه بندی قابلیت های خدماتی در صنایع کوچک ایران با استفاده از رویکردهای تحقیق در عملیات نرم: تبیین میک مک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع کوچک نقش قابل توجهی را در توسعه کسب و کار و در بهبود وضعیت اقتصادی دارند. با این حال مطالعات نشان می دهد که این صنایع از قدرت رقابت پذیری کافی برخوردار نیستند و پیچیده تر شدن محیط رقابتی، چالش های عمده ای برای این صنایع بوجود آورده است. تشخیص موقعیت رقابتی منوط به شناسایی منابع ایجاد رقابت پذیری است. از دیدگاه مبتنی برمنابع، ارائه خدمات بطور عمده به منابع و قابلیت های سازمان بستگی دارد تا در بلندمدت مزیت رقابتی پایدار را ایجاد نماید. براساس دیدگاه مبتنی برمنابع به صورت جامع از طریق مطالعه گسترده پیشینه پژوهش، 28 شاخص از ادبیات موضوع جهت شناسایی و تعیین قابلیت هایی که بیشترین تأثیر را در مزیت رقابتی صنایع کوچک ایران بوجود می آورند استخراج گردیدند. سپس با استفاده از روش دلفی فازی، پرسشنامه هایی از 13 شاخص گزینش شده، مبتنی بر روش های مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل عملکرد-اهمیت تهیه و در پانل خبرگان صنایع کوچک تکمیل و پس از اخذ نظرات خبرگان و تجمیع نظرات، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که شاخص های "گرایش به بازار"، "تفکیک فعالیتها و سطح متمرکزسازی"، "برنامه ریزی، کنترل و ادغام فعالیتها"، کیفیت تعاملی" و "کیفیت شرکت" شاخص های زیربنایی می باشند و همچنین شاخص های "رهبری"، "بازاریابی عملیاتی" و"گرایش به بازار" می توانند جایگاه شرکت های صنایع کوچک را در بازار رقابتی حفظ و مزیت رقابتی را ایجاد نمایند.
طراحی و تبیین الگوی رفتارهای برندساز منابع انسانی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
216 - 249
حوزه های تخصصی:
رفتارهای برندساز منابع انسانی به معنای نمایش ویژگی های متمایز شخصیت یک برند در قالب رفتار کارکنان و نیروهای انسانی آن است، به طوری که کارکنان و نیروی انسانی سازمان با رفتارهای خود، نشانگر راهبردهای مشتری مدارانه سازمان و ویژگی های شخصیتی آن برند باشند. از این رو پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی رفتارهای برندساز منابع انسانی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان هستند که بااستفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری اعضای نمونه آن انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از روش های روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان گذار و روایی اعتبارمحتوا و پایایی بازآزمون تایید شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار Atlas.ti و در بخش کمی از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی رفتارهای برندساز منابع انسانی مشتمل بر چهار سطح پیشایندی، مهارت های موردنیاز، انواع رفتارهای برندساز و پیامدها است. لذا درخصوص تشریح مدل پژوهش باید بیان داشت که در سطح اول پیشایندهای مرتبط با رفتارهای برندساز منابع انسانی قرار دارند که منتج به ایجاد مهارت های موردنیاز درخصوص رفتارهای برندساز منابع انسانی می شوند. پس از ایجاد مهارت های موردنیاز، سازمان قادر به نهادینه سازی انواع رفتارهای برندساز منابع انسانی خواهد بود که نتیجه آن در سطح پیامدی مشتمل بر خلق مزیت رقابتی غیرقابل تقلید، موضع سازی قوی برند، رضایت و وفاداری مشتری، افزایش اعتماد به برند و تداعی ذهنی مطلوب و ایجاد ذهنیت مثبت برای مشتری می شود.