مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
موضوع تعلیم و تربیت در دوران خدمت سربازی از جایگاه رفیعی برخوردار است، چراکه موضوع خدمت سربازی از راهبردهای مهم دفاعی و نظامی کشور به شمار می رود. این تحقیق با هدف احصاء نظریه مبنایی رهبر معظم انقلاب در موضوع جایگاه تعلیم و تربیت در دوران خدمت مقدس سربازی صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق کلیه فرمایشات معظم له در موضوع خدمت سربازی است. روش انجام تحقیق به شیوه کیفی بوده و از روش نظریه پردازی داده بنیاد بهره برده است. تحلیل فرمایشات معظم له نشان می دهد عمده فرمایشات در موضوع خدمت سربازی دارای مضامین تربیتی است و مخاطب فرمایشات چهار دسته (فرماندهان، مسئولان و سیاست گذاران در موضوع خدمت سربازی، سربازان و عموم جامعه) هستند. بخش تحلیل فرمایشات نشان می دهد عمده توصیه ها در موضوع خدمت سربازی دارای مضامین تربیتی بوده است. در بخش تحلیل داده بنیاد مشخص شد پس از تبیین چیستی خدمت سربازی، عوامل زمینه ساز، شرایط مداخله گر، به راهبردها و پیامدهای خدمت سربازی تبیین شده و راهبردهای مزبور به بخش های تربیتی، مدیریتی، فرهنگی، اجتماعی قابل دسته بندی است. همچنین راهبردهای تربیتی نیز به بخش های(تحول معنوی، آموزشی، اوقات فراغت، مهارت آموزی و دانش افزایی) تقسیم بندی شد. پیامدها نیز به دو بخش پیامدهای مثبت و منفی قابل تفکیک است. تجزیه وتحلیل های تحقیق در بخش تحلیل محتوای کیفی و احصاء نظریه داده بنیاد توسط نرم افزار انویوو(nvivo) و تحلیل محتوای کمی فرمایشات توسط نرم افزار اکسل انجام شد.
طراحی چارچوبی برای تحقق اقتصاد مقاومتی در آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مقاومتی به عنوان راهکاری برای برون رفت از محاصره اقتصادی دشمن، توسط رهبر معظم انقلاب ارائه گردید. آموزش وپرورش به عنوان یکی از بزرگ ترین نهادهای حکومتی می تواند نقش مؤثر و فزاینده ای در تحقق این راهکار داشته باشد. هدف از انجام این پژوهش کیفی از نوع مطالعه موردی، کشف چارچوبی برای تحقق اقتصاد مقاومتی در آموزش وپرورش است. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش شامل متخصصان اقتصاد مقاومتی و مدیران آموزش وپرورش آشنا با اقتصاد مقاومتی در کشور بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و بحث اشباع داده ها انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها شامل مصاحبه نیم ساختمند و نیز مطالعه اسناد بالادستی مرتبط بود. با استفاده از روش تحلیل مضمون، کدها، استخراج و شبکه مضامین ترسیم شد. شبکه کشف شده نشان داد که تحقق اقتصاد مقاومتی در آموزش وپرورش مشتمل بر 12 مضمون سازمان دهنده و 61 مضمون پایه است. اعتبار نتایج با استفاده از روش همسوسازی داده ها، تأیید شد. یافته ها نشان دادند که اقدامات نهادی، مدیریت سرمایه های انسانی، مدیریت کارآمد منابع مالی، پرورش روحیه کار در دانش آموزان، الگوسازی و اصلاح سبک زندگی، مردم محوری را می توان به عنوان برخی از اصلی ترین ابعاد تحقق اقتصاد مقاومتی در آموزش و پرورش محسوب کرد.
طراحی الگوی برون سپاری در وزارت آموزش وپرورش (رهیافتی نو در آموزش و پرورش استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : برون سپاری رهیافتی نو و خلاقانه در مدیریت سازمان هاست. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی برون سپاری در آموزش و پرورش استان لرستان بود. روش شناسی: روش پژوهش، تحلیل مضامین کیفی دو مرحله ای (دستی و نرم افزار MAXQDA)، به همراه همسو سازی داده های پژوهش با پیشینه و مستندات بومی بود. روش نمونه گیری طبقه ای، حجم نمونه آماری 152 نفر، که به منظور جلوگیری از تشدد آراء تا اشباع داده های نظری، مصاحبه نیمه ساختارمند با 14 نفر از خبرگان و آگاهی دهندگان کلیدی (اساتید دانشگاهی، کارشناسان ستادی، مدیران هنرستان ها و مدیران مدارس غیردولتی) ادامه یافت. پیش از مصاحبه، روایی (دقت و صحت داده ها) و پایایی (اعتبار، قابلیت اطمینان، تأییدپذیری و انتقال پذیری) سوالات تعیین شد. به منظور افزایش اعتبار داده ها، از فرایند نظام مند ثبت، ضبط و نوشتن، استفاده گردید. یافته ها: پس از بازبینی و تحلیل داده ها، مضمون فراگیر، 5 مضمون سازمان دهنده (آموزش، منابع انسانی، اماکن وتجهیزات، فرایندهای داخلی و امورمالی) و 48 مضمون پایه شناسایی شدند. نتیجه گیری: برون سپاری علاوه بر کاهش هزینه ها و مشکلات نقدینگی در تجهیز مدارس، تامین نیازهای پشتیبانی، خدماتی و فناورانه می تواند در جذب نیروی متخصص و ایجاد زمینه های کارآفرینی، موثر واقع گردد. البته طی مصاحبه با متخصصان معایبی مانند کاهش نظارت و کنترل، تضعیف روحیه کارکنان، از دست رفتن مزایای رقابتی و عدم اعتماد جامعه به برون سپاری مطرح گردید. که در نهایت فوائد به دست آمده در مقایسه با معایب، اجرای برون سپاری را برای آموزش و پرورش ارزشمند می سازد.
ارائه مدل استقرار مدیریت ناب در مدارس متوسطه دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: از رویکردهای نو و موثر که امروزه در بسیاری از سازمان ها و شرکت های تولیدی ، خدماتی ، تجاری وحتی اداری مورد توجه قرار گرفته مدیریت ناب است که با شناسایی و حذف اتلاف ها از طریق نو آوری و بهبود مستمر ، موجب افزایش بهره وری در سازمان ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل جهت استقرار مدیریت ناب در مدارس متوسطه دوره اول است.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی؛ از نظر نوع داده ها آمیخته( کمی و کیفی ) است. در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از متخصصین حوزه مدیرت که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند، صورت گرفت و با استفاده از نتایج حاصل از تحلیل محتوا، پرسشنامه ای مشتمل بر 7 بخش و 60 سئوال مبتنی بر مقیاس لیکرت ایجاد گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط خبرگان حوزه مدیریت آموزشی مورد تایید قرار گرفت، علاوه بر آن برای بررسی روایی سازه از دو معیار روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 98/0 برآورد گردید. در بخش کمی جامعه آماری پژوهش شامل 1059 نفر از همه مدیران متوسطه دوره اول شهر تهران بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از فرمول کوکران 283 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL صورت گرفت و از روش های آماری توصیفی و استنباطی، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و معادلات ساختاری برای تجزیه تحلیل پژوهش استفاده شد.
یافته ها: در بخش یافته ها مدل مدیریت ناب برای مدارس با 7 مولفه اصلی مدیریت و رهبری، ساختار، منابع انسانی، ارتباطی، تکنولوژی، فرهنگ سازمانی و فرایند و 60 مولفه فرعی شناسایی شده، ارائه گردید
اعتباریابی مدل مدارس یادگیرنده ویاددهنده درآموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: در هزاره سوم تنها سازمانهایی دوام می آورند که بتوانند یاددهی و یادگیری را در کلیه فعالیت های خود متمرکز کرده و به سازمان یاد دهنده و یادگیرنده تبدیل شوند.هدف از انجام این پژوهش، اعتباریابی مدل مدارس یادگیرنده و یاددهنده در آموزش و پرورش بود.
روش شناسی : روش پژوهش از نوع آمیخته بود. در بخش کیفی، 12 نفر از اعضاء هیأت علمی و خبرگان آشنا به تعلیم و تربیت با روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی از مجموع 460 نفر از مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش استان خراسان شمالی، براساس فرمول کوکران 210 نفر به عنوان نمونه تحقیق با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات در بخش کیفی به روش داده بنیاد و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی به روش میدانی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 98/0 تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از فرآیند کدگذاری راهبرد نظریه داده بنیاد و برای داده های کمی از روش های آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرم افزار 21SPSS و 20 AMOS استفاده شد.
یافته ها : یافته های پژوهش منجر به شناسایی و تأیید 9 مقوله اصلی منابع انسانی، توانمندسازی، محیط یادگیری، ساختار، فرهنگی، سیاست گذاری، فناوری اطلاعات، پشتیبانی، اجتماع یادگیرنده و 25 مؤلفه فرعی در مدارس یادگیرنده و نیز 9 مقوله اصلی رهبری، زیرساخت، برنامه ریزی درسی، مدیریت دانش، نگرش و ارزش ها، بهداشتی روانی، مشارکت، نوآوری و اهداف و مأموریت و 36 مؤلفه فرعی تأثیرگذار در مدارس یاددهنده گردید و هم چنین نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده، از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد.
نتیجه گیری : ارائه مدل کاربردی مناسب برای مدارس ضروری است تا ضمن توجه به تمامی عوامل مؤثر در یاد دهندگی و یادگیرندگی ، بتوانند به مدرسه یادگیرنده ،یاددهنده تبدیل شوند.
شناسایی عوامل موثر در تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف :در نظام های آموزشی نا متمرکز، تصمیم گیری از طریق نهادهای قانونگذار، شوراهای منتخب مردمی و هیئتهای امنا عملی می شود. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری های غیر متمرکز مدیران آموزش و پرورش است.
روش شناسی :این پژوهش از نوع کاربردی و به صورت کیفی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان به صورت محتوایی مورد تائید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد.تجزیه و تحلیل به صورت کیفی که به شناسایی عوامل موثر بر تصمیم گیری غیرمتمرکز مدیران با استفاده از روش تحلیل مضمون و اولویت بندی آن ها از طریق آزمون فریدمن انجام شد برای بررسی اعتبار شبکه مضامین به دست آمده، از معیارهای اعتبارسنجی کیفی "قابل قبول بودن" و "قابل اعتماد بودن " و همچنین "ممیزی بیرونی" استفاده شد
یافته ها: . نتایج حاصل از یافته های تحلیل مضمون، به شناسایی 4 مضمون سازمان دهنده، 17 مضمون پایه اصلی و 81 مضمون پایه فرعی منجر شد و در نهایت اولویت بندی نتایج با آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه خبرگان، نبود قوانین و مقررات جامع در ارتباط با تمرکززدایی(عامل محیطی) در اولویت اول و دارای بیشترین تاثیر گذاری بر تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش و مهارت فنی(عامل مدیریتی) در اولویت آخر و کمترین تاثیرگذاری بر تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش می باشد.
نتیجه گیری : برای اثربخش نمودن نظام آموزش و پرورش حرکت بسوی کاستن تمرکز ضروری است.در این خصوص شناسایی موانع کم شایان توجهی به مسئولین و سیاستگذاران آموزش و پرورش می کند که در این مقاله بیان شده اند.
رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی (مطالعه موردی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ساری)
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان: نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش، انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان نواحی 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 140 نفر بود که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 103 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب اداره محل خدمت و جنسیت کارکنان، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رهبری تحول گرا باس و آولیو (2000)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1995) و نگرش کاری کانتور و ویزبرگ (2002) بود. روایی پرسشنامه ها با نظر متخصصان تایید شد و به روش همسانی درونی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه رهبری تحول گرا برابر 83/0، توانمندسازی روان شناختی برابر 87/0 و نگرش کاری برابر 86/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری) از طریق نرم افزار های SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری تحول گرا با نگرش کاری و توانمندسازی روان شناختی کارکنان وجود دارد. هم چنین، رابطه مثبت و معناداری بین توانمندسازی روان شناختی با نگرش کاری کارکنان وجود دارد. از طرفی، معادلات ساختاری نیز نشان داد توانمندسازی روان شناختی نقش واسطه ای در رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان دارد.
رابطه گرایش به کار تیمی و مسئولیت پذیری کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ساری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رابطه گرایش به کار تیمی و مسئولیت پذیری کارکنان آموزش و پرورش، انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش نواحی 1 و 2 شهرستان ساری در سال تحصیلی 00-1399 بود که از این جامعه آماری تعداد 280 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های استاندارد گرایش به کار تیمی باکر و همکاران (2010) و مسئولیت پذیری احمدی آخورمه و همکاران (1392) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی) از طریق نرم افزار SPSS23 در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=) انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت معنی داری بین گرایش به کار تیمی و ابعاد آن یعنی ساختار گروه، رهبری، کنترل موقعیت، حمایت متقابل و برقراری ارتباط با مسئولیت پذیری کارکنان وجود دارد. به طوری که تحلیل رگرسیونی تایید کرد که این متغیرها 3/82 درصد از مسئولیت پذیری کارکنان را تبیین (پیش بینی) می کنند. در این میان، حمایت متقابل بیشترین سهم را در پیش بینی مسئولیت پذیری کارکنان دارد و بعد از آن در مراتب بعدی، کنترل موقعیت، رهبری، برقراری ارتباط و ساختار گروه قرار دارند.
نقش رهبری اصیل در عملکرد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ارومیه
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش رهبری اصیل در عملکرد کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ارومیه می باشد. این تحقیق از نظر هدف تحقیق کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی تحلیل رگرسیون می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش شهرستان ارومیه به تعداد 300 نفرتشکیل می دهند.با استفاده از جدول مورگان تعداد 169 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری، پرسشنامه ی رهبری اصیل آوولیو، گاردنر و والیوم (۲۰۰۶)، پرسشنامه ی عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت بود که روایی ظاهری پرسش نامه ها با استناد به نظر متخصصان و پایایی آن ها با استناد به ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. برای سازمان دادن، خلاصه کردن و تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی مانند درصد ها، میانگین و انحراف معیار و در آمار استنباطی با آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون به تجزیه تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد بین رهبری اصیل و عملکرد سازمانی کارکنان در سطح (05/= )رابطه معناداری وجود دارد. لذا با افزایش رهبری اصیل، عملکرد سازمانی کارکنان نیز افزایش می یابد. بنابراین برای بهبود عملکرد کارکنان سازمان باید رهبری اصیل را در تمام سطوح سازمان پیاده کرد و در اجرای هر چه بهتر آن تلاش کرد. پیشنهاد می شود مدیران و رهبران آموزش و پرورش، با کاربست این سبک رهبری و رویکردهای اجرایی مناسب آن، زمینه بهبود عملکرد را در زیردستان فراهم کنند.
ارائه الگوی عوامل موثر بر سایش اجتماعی در منابع انسانی در تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی عوامل مؤثر بر سایش اجتماعی در منابع انسانی در تربیت بدنی وزارت آموزش وپرورش بو.د پژوهش حاضر ازنظر ماهیت و هدف کاربردی ، ازنظر نوع داده ها، آمیخته از نوع اکتشافی و ازلحاظ روش اجرا از نوع توصیفی-پیمایشی بود.. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی منابع انسانی تربیت بدنی آموزش وپرورش که تعداد آن ها بالغ بر 380 نفر بود که از میان آن ها 181 نفر به صورت تصادفی ساده و بر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها از طریق چک لیست گردآوری شد تا میزان اهمیت ها متغیرها مشخص شود. و این داده ها در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و درصد فراوانی و در سطح آمار استنباطی از تکنیک توزیع 2 جمله ای، تحلیل عاملی تأییدی، استفاده شد. یافته ها نشان داد که مهم ترین عوامل مؤثر بر سایش عبارت اند از: عوامل شخصی (ضعف اخلاق حرفه ای، عدم رضایت شغلی و ضعف انگیزش)، عوامل شغلی (شامل تعارض شغلی، استرس شغلی و درگیری شغلی)، عوامل مدیریتی (شامل ضعف مدیریتی، سیاسی کاری و ارتقای شغلی ناعادلانه) و عوامل سازمانی (شامل عدالت سازمانی ضعیف، جوسازمانی نامناسب، حقوق، پاداش و مزایای ناکافی و فرهنگ سازمانی نامناسب). مقدار شاخص برازش کلی مدل مطلوب به دست آمده است که نشان از برازش کلی قوی مدل پژوهش دارد.
مؤلفه های نظریه سیاستی آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با فضای مجازی از نگاه خبرگان مدیریتی و اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و گسترش فضای مجازی و همه گیری بهره مندی از آن به خصوص در میان کودکان و نوجوانان، سبب ایجاد دغدغه بسیار جدی برای خانواده ها و متولیان امر آموزش و تربیت در کشور از حیث چگونگی مواجهه با آن شده است. استفاده گسترده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و عدم نظارت و تنظیم گیری کافی از سوی نهادهای متولی امر تربیت، به دلیل تأثیرگذاری شگرف آن بر فرآیندهای تربیتی و تغییر کنش های رفتاری آنان، به مرور سبب ایجاد گسست ها و بحران های اجتماعی و شکاف های میان نسلی عمیق میان والدین و فرزندان خواهد شد و به تدریج جایگاه مدرسه به عنوان مهمترین رکن تعلیم و تربیت رسمی و عمومی را متزلزل خواهد کرد. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی درصدد فهم وضعیت موجود نظریه سیاستی وزارت آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با فضای مجازی و به دست آوردن مؤلفه های وضعیت مطلوب آن، از طریق مصاحبه عمیق با مدیران و خبرگان و تحلیل داده های به دست آمده از طریق روش داده بنیاد بوده است. نگاه مبتنی بر تصدی گری در وزارت آموزش وپرورش، عدم تعامل صحیح با بخش خصوصی و بازار، ضعف بدنه مدیریتی و ستادی آموزش وپرورش، مؤلفه های نظری موجود را تشکیل داده اند. مؤلفه های مطلوب نظریه سیاستی نیز، ایفای نقش تنظیم گری و راهبری و نظارت محتوایی توسط آموزش وپرورش در کنار تعریف نقش صحیح برای بخش خصوصی جهت تولید محتوای سالم، مفید و ایمن، و ضرورت توجه به اولویت ایجاد سرویس و تولید محتوای بومی در زیرساخت شبکه ملی را شامل می شود.
بازنمایی گفتمان- ایدئولوژی دولت اعتدال در نظام آموزش و پرورش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف و شاخصه های نظام آموزشی، از زمان تحقق جمهوری اسلامی ایران، ایجاد و بسط گفتمان ایدئولوژیکی در ساحت جامعه بوده است. به طوری که تاریخ این نهاد، پس از انقلاب اسلامی، نشان می دهد تحولات گسترده ای در آن صورت گرفته است. این تغییرات متأثر از تغییر و تحول گفتمان ها در نظام جمهوری اسلامی ایران و در چارچوب گفتمان- ایدئولوژی غالب صورت پذیرفته است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و روش- نظریه لاکلائو و موفه، به مطالعه ی گفتمان- ایدئولوژی آموزش و پرورش در دولت اعتدال پرداخته و با توصیف و تبیین ماهیت و عناصر گفتمانی آموزش وپرورش، رویکرد گفتمان غالب در نظام آموزش وپرورش بررسی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد نظام آموزش وپرورش در دولت اعتدال از بعد گفتمانی به عناصر گفتمانی لیبرالیسم اسلامی نزدیک شده است. لذا بر مشارکت، حقوق شهروندی، انتقادگری، عقل محوری، تحول آفرینی، خلاقیت و نوآوری، شایسته سالاری تخصص محورانه، مهارت آموزی، قانون محوری و قانون مداری و... در اسناد خود تأکید دارد. عناصر گفتمانی فوق در چهارچوب عناصر گفتمانی نظام نوین جهانی تعامل محورانه قابل طرح است. همچنین یافته ها نشان می دهد سوژه مدنظر دولت اعتدال، سوژه سیاسی است که با عناصر و دقیقه های گفتمانی نظام لیبرال دموکرات انطباق دارد و این امر در اسناد بالادستی و کتب درسی آموزش وپرورش در رابطه با دانش آموزان کاملاً مشهود بود
شناسایی عوامل مؤثر بر مولفه های سرمایه اجتماعی در آموزش و پرورش به منظور ارائه مدلی جهت ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش انسان ها در توفیق تحقق اهداف سازمان ها و ارتقای سرمایه اجتماعی بسیار محرز می باشد، هدف اصلی این پژوهش نیز شناسایی عوامل موثر بر مولفه های سرمایه اجتماعی در آموزش و پرورش به منظور ارائه مدل علمی جهت ارتقای آن است. روش تحقیق در بخش کیفی به روش داده بنیاد و در بخش کمی از نوع پیمایشی است. از 1096 نفر جامعه آماری بخش کمی در سه سطح مدیران ارشد، میانی و اجرایی (مدارس) 285 نفر نمونه، طبق جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بوده که در قالب روایی همگرا و پایایی با ضریب 881/0 تایید شد. داده ها به صورت توصیفی و استنباطی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. از 79 شاخص موجود 6 عامل اصلی و 13 مولفه شناسایی شد. در شرایط علی عامل هویت اجتماعی با ضریب(732/0) ،در مقوله محوری عامل مشارکت اجتماعی با ضریب (65/0) ، در شرایط زمینه ای عامل شبکه های اجتماعی با ضریب (694/0) ، در شرایط مداخله گر عامل آسیب های اجتماعی با ضریب (743/0) ، در راهبردها عامل آگاهی اجتماعی با ضریب (699/0) و در پیامدها عامل مسئولیت اجتماعی با ضریب (692/0) در سرمایه اجتماعی تاثیرگذارهستند.با توجه به نتایج مدل دارای ساختار مناسبی است.
زمینه سازهای تداخل سیاست در آموزش و پرورش استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی بسترهای زمینه ساز تداخل سیاست در آموزش و پرورش استان کرمان است. روش شناسی تحقیق، کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای بوده و برای جمع آوری داده ها نیز از مصاحبه عمیق بهره گرفته شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 35 نفر از آموزگاران،کارکنان، مدیران، بازنشستگان آموزش و پرورش استان کرمان تشکیل می دهند که بر اساس نمونه گیری هدفمند و راهبردهای نمونه گیری با بیشترین تنوع و نیز گلوله برفی انتخاب شده اند. تحلیل یافته های کیفی منجر به خلق هفت مقوله محوری شامل «استان سیاست زده»، «سرمایه اجتماعی معلمان؛ لقمه چرب سیاست»، «ترکیب پرنفوذ قومی و سیاسی»، «آموزش و پرورش ارتش ذخیره میدان سیاست»، «حزب گونگی نهادهای نظارتی و دینی»، «نمایندگانِ صحنه گردان، سیاست همه کاره» شده است. فراکاوی یافته های برآمده از کدگذاری مقولات نشان می دهد سه تسهیلگر شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر زمینه تداخل سیاست در آموزش و پرورش را فراهم می کند. مقوله هسته پژوهش نیز عبارت بود از آموزش به مثابه اسب راهوار سیاست. در واقع، گروه های سیاسی و نهادهای سیاسی مختلف از جمله نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نهادهای دینی و نظارتی و دیگر گروه ها به صورت گسترده در محتوا، ساختار تشکیلاتی و عزل و نصب مدیران آموزش و پرورش به دخالت می پردازند و در این دخالت ها بیشتر به دنبال خواسته حزبی، گروهی و شخصی هستند.
طراحی الگوی مدیریت فعالیت های فوق برنامه تربیت بدنی آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
17 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،طراحی الگوی مدیریت فعالیت های فوق برنامه تربیت بدنی آموزش و پرورش ایران است.جهت دستیابی به هدف تحقیق از روش ترکیبی(کیفی-کمی)استفاده شده است.جامعه آماری دربخش کیفی شامل اساتید دانشگاه،مدیران ستادی آموزش و پرورش استان ها و معاونت تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش ایران می باشد. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی و هدفمند تاحداشباح نظری بود.جامعه آماری تحقیق در بخش کمی شامل مدیران و معلمان تربیت بدنی کشور می باشد. در بخش کمی از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. برای تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ و نرم افزار 23 SPSS استفاده شد.برای بررسی روایی علاوه بر روایی محتوایی از آزمون تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش کدگذاری نظری انجام شد.برای تحلیل مصاحبه ها از نظریه زمینه ای استراوس و کوربین استفاده شد.تحلیل داده ها در بخش کمی آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و الگوی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل می باشد.براساس یافته های مصاحبه، برنامه ریزی نیروی انسانی و ارتقای سواد حرکتی دانش آموزان بعنوان شرایط علّی پدیده مورد بررسی شناسایی شدکه بطور مستقیم در مدیریت فعالیت های فوق برنامه تربیت بدنی آموزش و پرورش تأثیر مثبت و معنی دار دارند.همچنین اثر مستقیم مدیریت مشارکتی،کنترل و نظارت،سرمایه گذاری آموزشی، زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی، عوامل کالبدی، عدم تخصیص بودجه و عدم عدالت آموزشی بر اتخاذ سیاستهای فوق برنامه معنی دار بود.یافته ها نشان داد که ضرایب مسیر متغیرهای تحقیق معنی دار است ونتایج حاصل از روابط متقابل علّی، زمینه ای، راهبردها و مداخلات،پیامدهای حفظ تندرستی،نشاط و آشکارشدن خلاقیت ها را به دنبال دارد.
راهبردهای خصوصی سازی نظام آموزش و پرورش و امنیت اقتصادی
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۹ بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۴)
4 - 28
حوزه های تخصصی:
مسئله اداره آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران بیش از هر چیز، با گزاره های مربوط به تأمین مالی و رشد عمده واگذاری ها به بخش خصوصی مواجه است. چهارچوب اصلی تحلیل آن، برنامه های نئوکلاسیکی تعدیل ساختاری است، اما جریان ها و نیروهای محرک متفاوتی پای در میان دارند. سابقه تاریخی مدارس اسلامی از قبل از انقلاب، مشکلات اقتصادی و نظام اولویت گذاری حاکمیت، تغییرات فرهنگی و سیاسی، فقه و موضوع عدالت در نظام اجتماعی و اندیشه های تربیتی، جوانب مختلفی بوده اند که راه حل اجتناب ناپذیر آموزش و پرورش را انگیزه ای برای خصوصی سازی و پولی سازی شکل های مختلف مدارس، خرید خدمات یا فروش دارایی های آموزش و پرورش معرفی کرده اند. روند شتاب گیرنده آن از منظر پیامدهای امنیت و توسعه ملی، دلالت های مهمی دارد. حاکمیت زدایی از آموزش و پرورش، مشروعیت زدایی از حاکمیت ملی، افزایش نابرابری و فقر و افزایش کلونی ها و شکاف های اجتماعی، از مهم ترین نگرانی هاست که با تجدیدنظر در حوزه های معرفتی مانند گفتمان تربیت اسلامی، الگوهای مشارکت مردمی، خصوصی سازی، اقتصاد آموزش و پرورش، برنامه ریزی غیرسیاسی و مسئولیت پذیر کردن دولت در امور حاکمیتی در کنار اصلاح و ایجاد تغییرات در حوزه نظارت، شاخص و ارزیابی، آرشیو و مستندسازی و قواعد رفع تعارض منافع، به تحول عادلانه، پایدار و ارتقابخش در اداره آموزش و پرورش می انجامد.
بررسی رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
امروزه اهمیت فرآیند مدیریت بر کسی پوشیده نیست. کشورهای صنعتی پیشرفته از دهها سال قبل به این مقوله توجه داشته اند و عملاً توسعه خویش را مدیون بهبود شیوه های قبل مدیریت می دانند. در حالیکه کشورهای در حال توسعه هنوز درگیر مسایل و مشکلاتی از قبیل فقر و رشد نرخ جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تورم، افسار گسیخته اتلاف، استقرار یافته و بر اساس داده می شوند. طبق این دیدگاه مؤسسات آموزشی خود را تغییر می دهند تا به افرادی که آمادگی تغییر در خود دارند کمک کنند و معترفند قصور در ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت افراد جامعه باعث خسارت عظیم در بهره وری اجتماعی و عدم رضایت منابع انسانی خواهد شد. از اینرو سیستم آموزشی کشورهای در حال توسعه بایستی برنامه های آموزی خود را با روند تغییرات هماهنگ کنند. تدریس یک فعالیت پیچیده پویا، تعاملی هوشمندانه است و اگر قرار یاشد معلمین دانش آموزان مختلف جدید آشنا نمایند مستلزم شیوه خاص مدیریتی است تا از این طریق بتوانند اثر بخشی بیشتری به امر آموزش بپردازند.
رهبری و مدیریت در سیستم آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش محور توسعه اجتماعی – اقتصادی – سیاسی و فرهنگی جوامع بشری می باشد. همه کشورها جهت پیشرفت و توسعه همه جانبه خود نیازمند آموزش و پرورش کارآمد و اثر بخش هستند از طرفی موفقیت مدارس و رسیدن به اهداف خود مستلزم دارا بودن رهبری کارآمد و اثر بخش هستند؛ اما با تاسف باید اذعان نمود که مدیران در برنامه ریزی تعیین خط مشی و تصمیم گیری های آموزشی دخالتی نداشته ولی در فرآیند اجرایی نمودن آن ها مسئولیت هدایت و رهبری رسیدن به خط مشی ها را به عهده دارند. امروزه در جهان و بر اساس تئوری های جدید بهترین نوع مدیریت را مدیریتی همراه با رهبری و اثر بخش قلمداد می نمایند.
بررسی لزوم ضروریت و اهمیت توجه به مدیریت آموزشی
حوزه های تخصصی:
مدیریت و رهبری از ارکان هر سازمان و جامعه ای است. مدیریت آموزشی، در بین سایر انواع مدیریت ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در راس همه مسائل جامعه باشد، مدیریت آموزشی نیز با همان منطق، جایگاه مهمی در بهسازی و توسعه ی جامعه دارد. اگر مدیران آموزشی یک جامعه دارای دانش و مهارت عای کافی باشند، بدون تردید، نظام آموزشی نیز از اثربخشی، کارائی و اعتبار بالائی برخوردار خواهد بود. آموزش و پرورش که دارای هدف های معنوی و اقتصادی است و سعی دارد که فرد را در تحقق آن هدف ها به فعالیت نهادی وا دارد، امروزه در بیشتر جوامع از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت عمده ی نهاد آموزش و پرورش در نقش اجتماعی آن است که با توجه به سازندگی فرد برای خود، در آماده نمودن او جهت زندگی در میان انسان ها همت می گمارد. این نقش با دادن یک سری از دانستنی های ناشی شده از فرهنگ جمعی به فرد، برآورد می شود. بدین نحو، تعلیم و تربیت ضمن دادن آمادگی به شخص، جهت رفع نیاز های مادی و معنوی خود، در کمک به مرتفع ساختن حوایج جمعی نیز او را آماده می سازد. وظیفه ی اساسی هر سازمان آموزشی دست یافتن به هدف های از پیش تعیین شده ی آموزشی و تربیتی است که ممکن است در حیطه های مختلف شناختی، عاطفی، روانی- حرکتی و ادراکی قرار بگیرد. برنامه ریزی در یک مفهوم کلی یعنی پیش بینی و تعیین راه ها، روش ها و امکانات برای رسیدن به یک هدف تربیتی مطلوب. برنامه ریزی، به عنوان مهمترین وظیفه ی مدیر آموزشی با توجه به سطح سازمانی یا موقعیتی که مدیر به کار اشتغال دارد. می باشد.
بررسی تأثیر ساختار سازمانی بر ظرفیت جذب دانش با میانجیگری انرژی سازمانی (مطالعه موردی: اداره آموزش و پرورش شهرستان آستارا)
منبع:
پژوهش ملل فروردین ۱۴۰۱ شماره ۷۴
141-157
مقاله حاضر به دنبال بررسی رابطه و تأثیر ساختار سازمانی بر ظرفیت جذب دانش با میانجیگری انرژی سازمانی در اداره آموزش و پرورش شهرستان آستارا در سال 1399 است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان آستارا به تعداد 950 نفر تشکیل می دهد که نمونه ای متناسب با جامعه آماری پژوهش به تعداد 274 نفر و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده و پژوهش به روش همبستگی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد بوده که بعد از برآورد اعتبار و پایایی در بین پاسخگویان توزیع گردید. بعد از جمع آوری پرسشنامه ها با استفاده از ضرایب آماری متناسب با نوع متغیرها (تکنیک تحلیل ساختارهای عاملی و تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار لیزرل به منظور بررسی فرضیه های تحقیق و به منظور بررسی میانجیگری انرژی سازمانی، از روش رگرسیون سلسله مراتبی به کمک نرم افزار اس.پی.اس.اس) محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده این موضوع است که ساختار سازمانی بر ظرفیت جذب دانش با میانجیگری انرژی سازمانی تأثیر دارد. زیرا تجزیه و تحلیل آماری بین این دو نشان دهنده معنی داری مسیر مابین دو متغیر برابر0.49 می باشد و چون این مقدار بزرگتر از 0.3 می باشد، از این رو مورد تأیید قرار می گیرد. از طرفی چون عدد معنی داری بدست آمده مثبت می باشد این اثر مستقیم می باشد.