مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مرصادالعباد
حوزه های تخصصی:
تاکنون دربارة ادبیات تصوف مطالب بسیار گفته و تحقیقاتی گوناگونی انجام شده و دربارة حکمت های موجود در آن نیز پژوهش هایی انجام گرفته است. در این مقاله، ویژگی های گونه ای خاص از حکمت بررسی شده است. این حکمت ها، که از آنها به ""حکمت تجربی"" یاد می شود، بیش از آنکه بر پایة اصول دینی یا مسلکی باشند، برگرفته از تجارب زیستی بشر در طی نسل ها هستند. تتبع در تحقیقات انجام شده بر آثار صوفیه، فقدان بحث و بررسی در این زمینه را به روشنی نشان می دهد. در پژوهش پیش رو، وضعیت این گونه از حکمت در سه اثر عمدة صوفیه کشف المحجوب هجویری، مرصادالعباد نجم رازی و مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین محمود کاشانی از نظر کمی و کیفی بررسی شده است. گذشته از اینکه این آثار از مهم ترین مکتوبات اهل تصوف اند، سیر تحولات حدود چهار قرن، از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری، یعنی دورة اصلی رواج تصوف و ادبیات مربوط به ایشان را دربر می گیرند.
شباهت اساطیر گنوستیکها و مانویان با مرصادالعباد نجم الدین رازی
حوزه های تخصصی:
مرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشت شمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخ نگاران و پژوهش گران مولد و پایگاه اندیشه ها و اساطیر مانویان و گنوستیکها بوده که با توجه به آن چه در مرصادالعباد میبینیم، دور از ذهن نمینماید که نجم الدین رازی در این محیط با اساطیر ایشان آشنا گردیده باشد؛ چنان که خود بطور دایم در مرصادالعباد به آشنایی با تفکرات ایشان و فرقه های زیر مجموعة ایشان از جمله اسماعیلیه، اباحیه، ملاحده و تناسخیه اشاره میکند. برطبق همین امر، این مقاله در صدد برآمده که شباهت برخی چهارچوب های داستانی مرصادالعباد را با اساطیر مانویان و گنوستیکها نشان دهد.
بازتاب نماد آینه در عرفان و اسطوره با تکیه بر بندهشن و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساطیر، میراث به جامانده از باورهای انسان نخستینند که در طول زمان ادامه یافته و در ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر به یاد آورده می شوند. آنها در خود، نمادهایی را جای داده اند که در دوره های مختلف به اشکال گوناگون در آثار ادبی و هنری انعکاس یافته اند. استفاده از این نمادها برای ترسیم جهان انتزاعی بزر گ تر، اساطیر را که اغلب در مورد حوادث ماورایی خلقت سخن می گویند با عرفان که عرصة نادیده ها را به تصویر می کشد، پیوند می دهد. \آینه\ نیز یکی از این نمادها است که به شیوه های مختلف در متون اسطوره ای و عرفانی جلوه گر شده است. این مقاله در نظر دارد با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که: نماد آینه در بندهشن و مرصادالعباد، به عنوان نمونه هایی از متون اساطیری و عرفانی، چگونه بازتاب یافته است ؟ در بندهشن که از مهم ترین متون دینی زرتشتیان و تفاسیر پهلوی اوستاست؛ از آینه به عنوان یکی از اجزای پنجگانة بدن آدمی نام برده شده است. آینه، بخشی از وجود انسان است که بعد از مرگ به خورشید بازمی گردد و در رستاخیز، خورشید آنها را دوباره به آدمیان می دهد تا یکدیگر را باز شناسند. در مرصاد نیز که از امّهات آثار منثور فارسی و از تفاسیر عرفان اسلامی است؛ آینه کاربردی شاعرانه یافته و تا حدودی به مفهوم \انسان کامل\ نزدیک شده است. درون آدمیان، آینه کاری دست توانای پروردگار است. این آینه ها سرانجام بعد از مرگ در کنار هم قرار می گیرند تا آینه تمام قدّی را بسازند که تجلّی گر جلوة خداوند است.
حکمت خسروانی در مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف اسلامی در ایران در حالی که از آموزه ها و دستورات اسلام ریشه گرفته بود در زمین فرهنگی ایران رشد کرد و تحت نفوذ اندیشه های ایرانی قرار گرفت. این اندیشه ها نظریه ها، شیوه های سلوک، آداب و رسوم صوفیان گرایش های مختلف را تحت تأثیر قرار داد و سبب پیدایش دیدگاه های گوناگون عرفانی شد. شهاب الدین سهروردی در حکمةالاشراق سیر حکمت و فلسفه را در ایران باستان تا زمان خود توضیح می دهد و عارفانی مانند: بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و ابوالعباس قصاب آملی را ادامه دهندگان این حکمت می نامد. وی با بهره گیری از دیدگاه های پهلویون باورهای خود را درباره نور و ظلمت با نام حکمت اشراق پایه گذاری می کند. این دیدگاه ها پس از سهروردی در آثار عارفان دیگری ادامه می یابد. یکی از کسانی که در نگرش های خود تحت تأثیر اندیشه های ایرانی قرار گرفته است نجم الدین رازیست. وی در کتاب مرصادالعباد که از مهم ترین منابع عرفانی است به بیان دیدگاه های خود می پردازد. سخنان او درباره نور و ظلمت، سلوک طوایف، ارزش پادشاهان، جایگاه آتش و برخی موضوعات دیگر یادآور اندیشه های مزدایی است. این پژوهش که به روش استقرایی انجام گردیده در صدد پاسخ به این پرسش است که نجم الدین رازی به عنوان یکی از صاحب نظران عرفان اسلامی در دیدگاه های خود چه برداشت هایی از اندیشه های ایرانی داشته است. با بررسی کامل مرصادالعباد و نیز آثار دیگر نجم الدین رازی آشکار گردید که وی مانند شیخ اشراق برای ارائه نگرش های خود از حکمت پهلویون بهره برده است.
از مخاطب خاص تا مخاطب عام (نگاهی جامعه شناسانه به تحول طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی فارسی با تکیه بر مرصاد العباد و کتاب احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأمل در آثار تعلیمی فارسی می توان دریافت که در اکثر این آثار نوعی دسته بندی در طیف مخاطبان دیده می شود؛ دسته ای از آثار فقط خطاب به پادشاهان و شاهزادگان نوشته شده اند و دسته ای خطاب به وزرا یا مردم عادی. در برخی دیگر از آثار تعلیمی نیز نویسنده هر فصل از کتاب خود را به آموزش مطلبی به گروهی از مردم اختصاص داده است؛ مثل آنچه در باب پنجم مرصادالعباد مشاهده می شود. این درحالی است که در آثار تعلیمی پس از مشروطه، از جمله کتاب احمد، این مرزبندی میان مخاطبان از میان برداشته شده و این آثار خطاب به عموم مردم جامعه نوشته شده اند.نویسنده این مقاله بر آن است که میان ساختار سلسله مراتبی جامعه سنتی ایران با این تقسیم بندی در طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی ارتباط معناداری وجود دارد. در واقع همان گونه که جامعه ایران به طبقات مختلفی از پادشاهان، زمینداران و زارعان تقسیم می شده است، مخاطبان ادبیات تعلیمی نیز به گروه های مختلفی تقسیم می شدند و به هر گروه متناسب با جایگاه اجتماعی آنها تعلیم خاصی داده می شد. اما همزمان با تحولات فکری انقلاب مشروطه، با باور به برابری مردم جامعه و در نهایت الغای رسم تیولداری در نخستین قانون اساسی، ادبیات تعلیمی نیز ساختار سلسله مراتبی خود را از دست داد و آثار تعلیمی خطاب به مخاطبان عام نوشته شدند.
تحلیل ساختاری و گفتمانی تمثیل در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۵
151-174
حوزه های تخصصی:
در هر ژانر ادبی، متناسب با غایت آن ژانر، شگردهای زبانی و ادبی آفریده می شوند و موجب زیبایی و بلاغت آن متن می گردند. زمانی آرایه های ادبی و صور خیال در تحلیل متن نقشی برجسته ایفا می کنند که تبدیل به شگردی سبکی شده باشند. در متون تعلیمی عرفانی که غایت آن بیان اندیشه در قالب زبان و ساختاری زیباست، تمثیل بسامد بالایی دارد، به گونه ای که غالب ترین شگرد سبکی هنری در این متون، تمثیل و کارکرد بلاغی و اندیشگانی آن است. در این مقاله، با روشی توصیفی تحلیلی بلاغت تمثیل را در مرصادالعباد نجم الدین رازی بررسی کرده ایم و با تحلیل دو بعد ساختاری و گفتمانی این فرایند بلاغی نشان داده ایم که کارکرد و ساختار تمثیل در مرصادالعباد متفاوت از کارکرد آن در دیگر متون عرفانی است؛ زیرا از سطح یک شگرد هنری صرف تا حدی فرارفته است، به گونه ای که تمثیل پردازی تبدیل به شگردی سبکی در بیان آموزه های معرفتی شده است؛ آن گونه که می توان از آن در کشف گفتمان پنهان متن سود جست. استفاده نجم الدین رازی از تمثیل موجب استبداد فهم و تک صدایی شدن متن شده، از این رو، ابزاری در راستای کشف ایدیولوژی نویسنده است. یکی از عوامل اصلی محدودیت فهم معنایی متن و تک صدایی شدن آن را می توان در اجزای تمثیل های مرصادالعباد یافت که اغلب اضافه های تشبیهی هستند تا نماد.
تحلیل کارکرد تعلیمی خوشه های تصویری در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
161 - 187
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از تصویر در متون تعلیمی صوفیانه عموماً یا برای تزیین است یا به سبب تفهیم. نجم الدین رازی در مرصاد العباد به هر دو سبب از تصویرسازی بهره برده، اما هدف اصلی او ملموس سازی مفاهیم عرفانی است. به این منظور، نویسنده از شگردهای مختلفی استفاده کرده و از جمله کوشیده است با استفاده از اضافه های تشبیهی مرتبط، خوشه های تصویری روشن و ملموسی برای تبیین مفاهیم عمدتاً پیچیده عرفانی عرضه کند. دقت در این متن تعلیمی روشن می سازد که نویسنده به خوشه های تصویری خاصی گرایش داشته است. مسئله این تحقیق چرایی تکرار خوشه های تصویری خاص در مرصادالعباد و ترتیب بسامد هر یک از آن هاست. نتایج تحقیق نشان می دهد کارکرد تعلیمیِ خوشه های تصویری با استفاده از تصویرسازی مبتنی بر زیست جهان مخاطبان و تناسب مضمون و تصویر شکل گرفته است. نجم رازی از تصویرسازی در حوزه های زندگی روزمره ایرانی، حکومت، کشاورزی، سفر، آموزش و کتابت، طبیعت، داستان پیامبران و تصاویر مربوط به پرندگان، برای تسهیل آموزش مضامین عرفانی استفاده کرده است. همچنین تناسب خوشه های تصویری با موضوع، دیگر شگرد تعلیمی اوست. وی از تصاویر مرتبط با «سفر» برای تبیین مضمون سلوک از تصاویر «زراعت و کشاورزی»، برای تبیین مفاهیم مرتبط با هستی شناسی از تصاویر مربوط با آموزش و کتابت، برای بیان مفاهیمی چون تبعیت از پیر (آموزگار) و خلقت (انشاء) و از تصاویر مربوط به پرندگان و پرواز برای مضمون اسارت روح انسانی و لزوم بازگشت آن استفاده کرده است. وی از این طریق، علاوه بر توانایی ادبی، هنر خود را در امر آموزش نیز نشان داده است.
تحلیل شناختی استعاره های دل در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
263 - 284
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی استعاره های مفهومی با محوریت بن مایه دل در «مرصادالعباد» پرداخته می شود تا طرز تلقّی نجم رازی به عنوان نویسنده یکی از امهات آثار منثور فارسی در تاریخ نثر عرفانی از نظر مفهوم کلیدی دل روشن شود. برای این منظور، پس از استخراج استعاره های زبانی، گزارشی از استعاره های دل ارائه، سپس تشخیص استعاره های مفهومی انجام شده و پس از پردازش و تحلیل آن ها درنهایت این نتیجه حاصل شده که استعاره پردازی های رازی برخاسته از سه استعاره اصلی است که عبارتند از: «دل ماده است»، «دل مکان است» و «دل انسان است». مراحل شناخت و دریافت اندیشه شیخ، حول محور مفهومی سازی دل به مثابه مکان می گردد. فراوانی قلمرو مبدأ مکان از آن جهت است که همه احوال بر دل سالک وارد می شود. انتخاب بیشتر قلمروهایی که با دربار و پادشاه در ارتباطند، بیانگر دیدگاه درباری و وابستگی او به دربارها است. همچنین انتخاب بیشتر استعاره ها برای تجسمی کردن مفهوم دل براساس دیدگاه و بینش قرآنی و مذهبی وی است. عرفان شهودی و تصوف خاص وی؛ یعنی جمع بین عشق و عبادت نیز در استعاره سازی های او اثرگذار بوده است.
کارکرد بلاغی و ساختاری آیه 17 سوره انفال در شرح التعرف و مرصادالعباد با رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
59 - 76
حوزه های تخصصی:
برخی شگردهای بلاغی در متون، به ویژگی های سبکی تبدیل شده اند. یکی از راه های بررسی این ویژگی های سبکی در متون مختلف تحلیل بینامتنی است. این موضوع در متون عرفانی اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا این متون زبانی تمثیلی و تأویلی دارند و با متون دینی و قرآنی در پیوندهای آشکار و پنهان هستند. این پژوهش در پی بررسی بینامتنی کارکرد بلاغی آیه 17 سوره انفال در شرح التعرف و مرصاد العباد است؛ به گونه ای که شگردهای سبکی هنری که نتیجه کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آیه است- بررسی شده است. همچنین به دنبال آن بوده است که کارکرد و ساختار صور خیال در دو دوره سبکی متفاوت در متون عرفانی تا چه میزان مشابهت دارند و نوع خوانش عارفانه از این آیه، چگونه سبب شگردهای سبکی مشترک، در بیان آموزه های معرفتی آنان شده است. با تحلیل بُعد ساختاری و عناصر بینامتنی، سعی شد براساس نظریه ژنت، میزان استفاده این دو متن از یکدیگر و تطبیق آنها با بلاغت فارسی نشان داده شود. بر همین اساس درباره آیه مدنظر در دو متن اشاره شده، همه گونه های بینامتنی آشکار و ضمنی به صورت تضمین و تلمیح و تمثیل به کار رفته است.
بررسی عناصر انسجام پیوندی و رابطه آن با معنا در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام یک اصطلاح زبان شناسی متن است که در سال 1976 توسط مک هالیدی و رقیه حسن مطرح شد. یک متن جهت برخورداری از انسجام نیازمند عناصری است که یکی از آنها ادوات ربط یا پیوندی است که باعث پیوستگی و اتصال واژگان و به ویژه جمله های متن می شود. هر متن ادبی از این عناصر بهره می گیرد و کارکرد آن با توجه به موضوع مورد بحث مبتنی بر شیوه خاصی است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی، با تکیه بر سبک شناسی زبانی، بررسی ساختار و نحو جمله ها و عناصر انسجام پیوندی، بر مبنای نظریه انسجام متن هالیدی و حسن، صورت گرفته است.در این راستا، داستان «آفرینش آدم» از کتاب «مرصادالعباد»، مورد خوانش و بررسی قرار گرفته و میزان استفاده از هر کدام از عناصر پیوندی به طور جداگانه و نقش آن عناصر در انسجام کلّی متن، بیان شده است.بررسی ادوات پیوندی در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد در چهار گونه عوامل ربط افزایشی، تقابلی، سببی و زمانی صورت گرفته است.با بررسی گونه های ربطی این نتایج به دست آمد که کارکرد عوامل افزایشی و سببی بیشتر از سایر عوامل پیوندی است.عامل افزایشی از نوع توضیحی بیشترین کاربرد را دارد که این خود می تواند متأثر از موضوع مورد بحث که توضیح و توصیف داستان خلقت آدم است، باشد؛ زیرا این متن داستانی عارفانه را برای علاقه مندان به عرفان و تصوف روایت می کند، از این رو باید از عوامل افزایشی یا اضافی استفاده کند تا بتواند داستان را بهتر به تصویر بکشد و به گونه ای تأثیرگذار این داستان عاشقانه عارفانه را بیان نماید.نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده آن است که عناصر انسجام پیوندی، نقش مهمی در یکپارچه ساختن یک متن، ایفا می کند.
کارکرد ساخت های قالبی مثلی عربی در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۱۱۳-۱۴۰
حوزه های تخصصی:
ساخت های قالبی شده قسمت کلیشه ای زبان هستند که از سویی ساختاری شناخته شده درمیان اهل زبان دارند و از سوی دیگر به عمق معنای موردنظر می افزایند. بنابراین، ایجاز و تفهیم معنا یکی از ویژگی های بارز این ساخت هاست. ساخت های قالبی انواع مختلفی دارند که مَثل یکی از آن هاست. مرصادالعباد نجم الدین نیز به منزله یکی از منابع عرفانی در زبان فارسی از این ساخت های قالبی بهره برده است. ساخت های قالبی مثلی کارکردهای متفاوتی در آثار ادبی برعهده دارند که ایجاز، استدلال، تبیین مطلب، تصویرسازی و تأکید معنا از جمله آن هاست. هدف از مقاله حاضر که با روش کیفی (تحلیلی توصیفی) انجام شده، بررسی کارکرد ساخت های قالبی شده مثلی عربی در مرصادالعباد است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که اقناع مخاطب، استدلال، توجیه آوری و رهایی از سرزنش و توبیخ، زیباسازی کلام، ایجاز، تقویت معنا و روشنگری، کارکردهای ساخت های مثلی عربی در کتاب مذکور به شمار می روند. در این میان، تأکید مفهوم و استدلال بیشترین کارکرد را در این اثر داشته است.
بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی موضوعی در زبانشناسیِ شناختی است که موضوع آن بررسی استعاره هایی است که در ذهن نویسنده یا گوینده به عنوان بخشی از نظام تفکری او وجود دارند؛ بررسی این موضوع می تواند به شناخت زیربنای فکری نویسنده و ابعاد گوناگون آن کمک کند. مرصادالعباد از متون مهم عرفانی زبان فارسی و تألیف نجم الدین رازی(573-654 ه.ق.) است که با استفاده از تمثیل، استعاره، آیات و احادیث فراوان در زمینه عرفان اسلامی نوشته شده است. در بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد اثر نجم الدین رازی مشخص می شود که این نویسنده به این مفهوم استعاری در سراسر اثر خود توجه ویژه داشته است؛ پس از طبقه بندی استعاره های مفهومی مربوط به بذر در این اثر به این نتیجه می رسیم که این استعاره ها برپایه استعاره کلی ترِ «جهان آفرینش بذر است» شکل گرفته در نهایت استعاره کلی «خداوند کشاورز است» را به ذهن متبادر می سازد. ریشه های چنین تفکری را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی، زبانی و اعتقادی نجم الدین رازی می توان جستجو کرد.
تأمّلی بر ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
79 - 106
حوزه های تخصصی:
در تمامی ژانرهای ادبی، متونی هستند که از مراتب قابلیّت نمایشی برخوردار باشند. واکاوی این ظرفیّت ها، به آشکار شدن جنبه هایی مهم و زوایایی ظریف از متون منجر می شود. یکی از زمینه های قابل پژوهش از این منظر، آثار صوفیانه و عارفانه اند. نارسا بودن زبان توصیفی و مستقیم برای تبیین مفاهیم و تجربیات عرفانی، نیاز به کاربرد شگردهایی چون بیان روایی و نمایشی را با درجات مختلف، قوّت می بخشد؛ یعنی ترسیم و بازنمایی، به جای توصیف و توضیح صِرف. موضوع این مقاله، بررسی ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد است. در ماجرای مذکور، عناصر نمایشی سهمی قابل توجّه در انتقال مفاهیم ذهنی نویسنده دارند. این عناصر، با محوریّت پردازش شخصیّت روح در بستری از روند پیچیده متافیزیکی، به ارتباط مخاطب با مطلب، کمکی شایان تأمّل کرده اند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند، بارزترین عناصر و شگردهای نمایشی این ماجرا که در القای مفاهیم گوناگون کارآمدتر بوده اند و همه حول محور شخصیّتِ روح، به پرداخت و قوام آن مدد رساند ه اند، به ترتیب عبارتند از: شخصیّت پردازی، کنش، گفت وگو و کشمکش. مهم ترین مفاهیمی که از طریق این عناصر و شیوه ها القا می شوند، از این قرارند: ماهیت روح و جسم و تضادّ و توافق آن ها، اشتیاق بازگشت به زادبوم روح، عشق، معرفت و دشواری های آن، دنیای ممدوح و مذموم و نیز فنا و بقا. هنگام کاربرد اغلب عناصر و شیوه-های بیانِ داستانی در این ماجرا، جلوه های تمایل به نشان دادنِ نمایشی، به جای تعریف کردن، مشهود است؛ امّا این نمود، هنگام استفاده از شگردهای مؤثّر تمثیل پردازی و تصویرسازی و نیز دو عنصر کنش- واکنش و گفت وگو بارزتر است.
رساله ای نویافته از نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
89 - 126
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی رساله ای نویافته از نجم الدین رازی (573 – 654 ه.ق) می پردازد که در پایان قرن ششم، پیش از حمله مغول و در هنگام حیات مجدالدین بغدادی (شهادت: 607 یا 616 ه.ق) نوشته شده است. در این پژوهش ضمن تصحیح و شرح این رساله تلاش می شود تا با جستجو در همانندی های میان این اثر با دیگر آثار نجم الدین، به ویژه مرصادالعباد، تعلق و انتساب آن به نجم الدین ثابت شود. به سبب استفاده از لغات و ترکیبات و عبارات همانند، احادیث یکسان، ابیات و اشعاری که نجم الدین در آثار خود از آنها سود برده است و همچنین طرح موضوعات مشابه می توان این رساله را از نجم رازی دانست. روش پژوهش با توجه به اهداف آن در مقدمه تحلیلی سبک شناسانه و در بخش تصحیح به روش نسخه اساس است. این تصحیح براساس نسخه شماره «2996ف» موجود در کتابخانه ملی ایران انجام شده است. نتایج پژوهش روشن می کند که رساله کوتاه نویافته احتمالاً از نجم رازی است که طرح اولیه بخش اصلی کتاب مرصادالعباد را دربردارد و در ایامی نوشته شده که دست ارادت به پیر و شیخ خود مجدالدین بغدادی داده بوده است.
کارکردهای ادبی و معنایی اسمای الهی در عبارت های فارسی مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرصادالعباد کتابی عرفانی است؛ ازاین رو موضوعِ محوری آن خداجویی است و نام های متعالی خدا در آن فراوان دیده می شود. درباره اسماءالله پژوهش های فراوانی انجام شده؛ اما تاکنون تحقیقی زبانی و بلاغی درباره نام های خدا در مرصادالعباد صورت نگرفته است؛ بنابراین در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نام های خدا در مرصادالعباد بررسی می شود تا پرکاربردترین آنها، شیوه کاربرد این نام ها و کارکرد معنایی آنها در عبارت های فارسی مرصادالعباد مشخص شود. گزینش نام های الهی از مهم ترین جلوه گاه های هنر واژه گزینی نجم رازی به شمار می رود و ازاین رو توجه ویژه ای را می طلبد. بررسی اسمای الهی در مرصادالعباد نشان می دهد که مهم ترین ویژگی کاربرد نام های خدا در مرصادالعباد ، نادربودن نام های استعاری و فراوانی کاربرد نام هایی است که ازطریق مجاز، به ویژه با علاقه اشتقاق ساخته شده اند. از مهم ترین دلایل کاربرد بسیار نام های مجازی خدای متعال، تفخیم و بزرگداشت مقام معبود آسمانی است. بررسی کاربرد معنایی نام های خدا نشان می دهد که هریک از این نام های مقدس، در جایگاه خاص معنایی به کار می رود و کاربرد برخی نام های خدا در عبارت های فارسی مرصادالعباد ، حکم اسمای جمالی و جلالی خدا را دارد.
تأثیر متون صوفیانه فارسی بر تفسیر ثمانیه خواجه محمد پارسا(مقاله علمی وزارت علوم)
خواجه محمّد پارسا (م: 822 ه .ق)، از مشایخ فرقه نقشبندیه و صوفیانِ نامدار عصر تیموری و صاحب تألیفات متعدّدی در حوزه تصوّف و تفسیر قرآن است. یکی از آثار وی، تفسیر ثمانیه، تفسیر هشت سوره کوتاه جزء سی ام قرآن است. وی در این اثر، همچون دیگر مکتوبات خویش، از آثار عربی و فارسی پیش از خود بسیار بهره گرفته و گاه به مآخذ خود اشاره کرده و در موارد متعدّدی اشاره نکرده است. مسئله اساسی این مقاله آن است که آیا تمامی بخش های فارسی این اثر، حاصل ذهن و قلم خواجه پارساست یا بخش هایی از آن برگرفته از آثار متقدّمان است و نویسنده به منابع خود اشاره نکرده است؟ با بررسی بخش های فارسی کتاب، این نکته مشخّص می شود که شماری از این مطالب، برگرفته از آثاری چون شرح تعرّف، کیمیای سعادت، مرصادالعباد و مصباح الهدایه است که مؤلّف بی آنکه نامی از صاحبان آن آثار ببَرد، بخش هایی از آن ها را ذکر کرده است. این نکته موجب می شود تا خواننده در تحلیل محتوایی و زبانی این اثر کمتر به خطا بیفتد و مبنای بررسی های خویش را بر این بخش ها بنیان نگذارد.
تبیین و مقایسه سیمای پیامبر اکرم (ص) در دو متن عرفانی کشف المحجوب و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
101 - 122
حوزه های تخصصی:
شخصیت والا و سیره انسانی و نبوی پیامبر اکرم)ص( همواره از کانون های مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. عرفای فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبت های گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خالق هستی بخش، به بزرگداشت و مدح پیامبر، مقام نبوت و مخصوصاً خاتمیت و سرآمدی و محوریت وجود آن حضرت در کل کائنات توجه داشته اند. در این مقاله تلاش شده تا به شیوه توصیفی-تحلیلی سیمای حضرت رسول (ص) در دو کتاب مرصادالعباد و کشف المحجوب که خود از امهات متون گران سنگ ادبیات فارسی می باشند مورد بررسی و مقایسه قرارگیرد. هدف این جستار مقایسه کیفیت تبیین سیمای پیامبر(ص) در دو اثر مذکور است. در این راستا نشان دادن برتری های پیامبر اکرم ، ضرورت معرفت بیشتر آن حضرت و بیان خاتم بودن و منسوخ کردن ادیان دیگر توسط پیامبر(ص) قابل بیان می باشد. بدین منظور مباحثی چون مقایسه پیامبر اکرم با پیامبران دیگر مانند حضرت موسی، ابراهیم و ...، شریعت پیامبر به ویژه مقیّد بودن مؤلّف هر دو کتاب به آن و علل فرستادن شریعت پیامبر و جنبه های دیگری از ابعاد شخصیتی و تاریخی آن حضرت همچون واسطه آفرینش بودن، معراج، سایه نداشتن پیامبر و ... از منظر نجم دایه و هجویری مطمح نظر بوده است. نتایج پژوهش نشان از جایگاه خاص پیامبر و شریعت وی در سلوک عرفانی هر دو عارف دارد.
تحلیل شخصیّت نجم الدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
165 - 186
حوزه های تخصصی:
کهن الگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روان شناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها است و به عنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسان ها جای دارد. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، کهن الگوها، هنر و ادبیّات است؛ از این رو، امروزه نظریه کهن الگو در نقد روان شناسانه متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از این رو، می توان با خوانشی متفاوت از خوانش های معمول در متون عرفانی، از نقد کهن الگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقاله حاضر، کهن الگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آن ها در شخصیّت نجم الدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و به شیوه کتابخانه ای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافته ها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی به سوی ناخودآگاهی، با جنبه های منفی و مثبت روان خویش روبه رو می شود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایه های درون، برافکندن نقاب و دشواری های فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همه ابعاد وجود و فردانیّت دست می یابد.
اهمّیّت پرسش در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این بررسی بر پایه «بیان اهمّیّت پرسش و جایگاه آن در متون عرفانی» صورت می گیرد. یکی از طرحهای موفّقی که می تواند ما را در شناخت زبان عرفان و فهم متون عرفانی یاری رساند، بررسی و تحلیل این آثار از منظر علم معانی و ابزارهای کارآمد آن نظیر مقاصد ثانوی جملات است. در این میان کارایی و تأثیر درخور توجهی که پرسش در ساختار کلام دارد، اهمّیّت این بحث را مضاعف می کند. آنچه در متون ادبی و عرفانی کاربرد بیشتری دارد، رویکرد بلاغی و غیر ایجابی پرسش است. عارف برای استفاده از نهایت قابلیّت زبان در زمینه القای اندیشه های متعالی خود از پرسش و اغراض ثانوی آن هوشمندانه بهره می برد. نوع و میزان این کاربرد برای ابعاد گوناگون پرسش در علم معانی موضوع این پژوهش است که بر اساس سه اثر عرفانی متعلق به سده پنجم تا هفتم، تبیین یافته است. در بررسی های انجام یافته به نظر می رسد نمودار کاربرد اسلوب استفهام در متون نثر عرفانی از قرن پنج تا هفت سیر نزولی یافته است. همچنین کاربرد ادات پرسش در سده ششم و بویژه هفتم تنوع و تعدد بیشتری دارد.
تحلیل عناصر داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مرصاد العباد» نجم الدّین رازی (متوفّی654ق) یکی از مهمّترین آثار منثور در میان متون عرفانی- تعلیمی است. نجم رازی در تألیف این کتاب از روش ها و شگردهای مختلفی استفاده کرده است؛ اصول و تعالیم تصوّف را با زبانی روان بیان کرده و وقتی سخن از احکام خدا به میان آمده از آیات و احادیث یاری جسته است. در نوشتن حکایات و قصّه ها زبانی ساده و دلکش دارد و هر جا عشق و شور جلوه گر شده، قطعاتی شعرگونه و سرشار از آرایه های ادبی آفریده است. یکی از روش های نجم رازی در بیان مفاهیم عرفانی، داستان پردازی یا استفاده از زبان روایت است. نمونه کامل و برجسته داستان های او، «داستان آفرینش آدم» است. هرچند این بخش از مرصاد العباد آمیزه ای از مهارت های ادبی و دیدگاه های عرفانی نویسنده است، امّا قالب اصلی آن، داستان است و شکل روایی دارد. البتّه این داستان از نوع حکایت های ساده کهن نیست و ساختار آن به داستان های کوتاه امروزی نزدیک تر است.
این مقاله برآن است با تحلیل جنبه هایی چون طرح، زاویه دید، درونمایه، شخصیّت، زمان، مکان و... کیفیّت کاربرد این عناصر را در داستان آفرینش آدم، بررسی کند و مهارت نویسنده را در داستان پردازی و بیان مفاهیم بلند عرفانی در قالب داستان بسنجد.