مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
اینستاگرام
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله فهم خوانش کاربران رسانه های اجتماعی از گفتمان زن سنت گراست که به این منظور ویدئوی موسوم به «تشت شیر» مطالعه شد. این ویدئو بخشی از یک گفتگوی تلویزیونی با یک کارشناس است که به راهکار ابراز علاقه به همسر از طریق شستن پای او در تشت آب یا شیر می پردازد. سؤالات اصلی مقاله این است که این ویدئو چه گفتمانی از زن ارائه می کند؟ و کاربران اینستاگرام چه خوانشی از این ویدئو براساس نظریه کدگذاری/کدگشایی هال دارند؟ برای پاسخ به سؤال اول از تحلیل گفتمان انتقادی براساس مدل فرکلاف استفاده شده است که نشان می دهد تأکید آن بر گفتمان زن سنت گراست و برای پاسخ به سؤال دوم به تحلیل محتوای کیفی پست ها و کامنت های اینستاگرام پرداخته شده است. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که از میان سه خوانش مسلط هژمونیک، مذاکره ای و متضاد در این رسانه اجتماعی، خوانش متضاد متنوع تر و دامنه دارتر از سایر خوانش هاست.
گونه شناسی پیام های پربیننده اینستاگرام با موضوع «کرونا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آغاز شیوع کرونا، فضای مجازی و به ویژه اینستاگرام، بستر تولید و انتقال اطلاعات بسیاری شده است. مطالعه ماهیت این پیام های پربیننده، به این دلیل اهمیت دارد که نشان دهنده رفتار جامعه در شرایط بحران است. تحقیق حاضر درصدد است به این سؤالات پاسخ دهد؛ پیام های پربیننده با موضوع کرونا چه ماهیتی دارند و کدام احساسات باعث پربیننده شدن آنها شده است؟ برای پاسخ به این سؤال، 600 پیام «وایرال» یا پربیننده در اینستاگرام در یک دوره 60 روزه بررسی شدند. روش تحقیق، پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها در گام اول پربازدیدترین پیام ها (تعداد) با موضوع کرونا انتخاب شدند؛ سپس محتوای نظر بینندگان توسط کارشناسان (متخصصان روانشناسی) نمره دهی شد؛ در گام بعدی، داده های کمّی حاصل شده با روش تحلیل عاملی، خوشه بندی (دسته بندی) شدند. براساس یافته های آماری، پیام های پربازدید، سه گونه (دسته) هستند؛ دسته اول، ماهیت تفریح و سرگرمی دارند؛ دسته دوم، ماهیت خبر و اطلاع رسانی دارند و دسته سوم، با هدف آموزش و تبلیغ، تولید شده اند. همچنین براساس نتایج به دست آمده، اگر چه عوامل اثرگذار بر پربیننده شدن پیام ها، در هر گونه، متفاوت با دیگری است، بررسی محتوایی خوشه ها نشان می دهد برخلاف بسیاری از یافته های پیش از این پاندمی، در دوره کرونا، غافلگیری منفی، غم و ترس مهم ترین ویژگی هایی هستند که باعث پربیننده شدن پیام ها شده اند. در دوره کرونا خشم و نفرت، اثر چندانی بر پربیننده شدن پیام ها نداشته اند.
سیاست قانون گذاری ایران درباره کودکان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
91 - 112
حوزه های تخصصی:
سیاست قانون گذاری هر کشور، رویکرد کلی و هدف آن را در وضع مقررات می نماید و انتظاری را که از قوانین می رود، معلوم می کند. در کشور ما، قانون گذار خود نیز به روشنی نمی داند از نهاد سرپرستی (فرزندخواندگی) چه می خواهد و نگاه کلی به کودکان بی سرپرست، مبهم و دوگانه است. اشکال عمده این سیاست گذاری را باید در تنگناهای فقهی جستجو کرد که درباره نهاد فرزندخواندگی وجود دارد. از سوی دیگر، واگذاری کودکان آسیب پذیر و بی سرپرست جامعه به برخی خانواده ها، نیازی انکارناپذیر است و دولت را از این واقعیت نیز گریزی نیست. همین دو واقعیت (تنگناهای فقهی و نیازهای اجتماعی)، موجب تعارضاتی در قوانین مربوط به کودکان بی سرپرست شده است: پاره ای از احکام قانونی، با نیازهای جامعه تناسب دارد و تابع سیاست های «فرزندخواندگی» است، و بخشی دیگر از آنها به محدودیت های فقهی پایبند مانده و در حد «کفالت» یا تأمین مالی است. این دوگانگی در یک نهاد و مفهوم، گاه پذیرفتنی نیست و آثار غیرمنطقی و ناهمگونی پدید می آورد. نتیجه چنین تعارضاتی نیز درنهایت مهجور ماندن نهاد سرپرستی (فرزندخواندگی) و ریزش متقاضیان آن به سوی دیگر نهادهای موازی (مانند اهدای جنین) است. قانون گذار دیر یا زود باید از این وادی تردید بگذرد و سیاستی یکسان و همگون را در مورد کودکان بی سرپرست درپیش گیرد.
نقش روزنامه نگاری فارسی هندوستان در شکل گیری روزنامه نگاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۶
279 - 300
حوزه های تخصصی:
نقش و نفوذ انتشار روزنامه ها در شرق توانسته است در نوع محتوا و اندیشه های حاکم بر روزنامه نویسی در ایران تاثیرات قابل ملاحظه ای بگذارد. این پژوهش میزان نقش و تاثیر گذاری روزنامه نگاری فارسی در شرق با تاکید بر روزنامه نگاری هند را بر روزنامه های ایران مورد بررسی قرار می دهد. در این پژوهش با استفاده از بررسی در محتوای متن به روش عرفی در روزنامه حبل المتین کلکته و مقایسه آن با نشریات وقایع اتفاقیه و صور اسرافیل به بررسی تشابهات محتوایی این نشریات پرداخته است. نتیجه این بررسی در دو قالب از نظرمحتوا ،نوع نگرش و سبک مطالب آنها ودیگری از نظر شکل ظاهر و چینش مطالب تحلیل می شود.از نظرمحتوا؛ اهمیت دادن به واقعه نگاری و خبری بودن مطالب روزنامه ها شبیه به یکدیگر است به گونه ای که در متون آنها تنها سرمقاله ها پویا و جذاب بودند. افق دید روزنامه های تحت مطالعه محدود، فاقد حس تحقیق و از روندها غافل بودند.گرایش به نوشتار انتقادی در نشریه صوراسرافیل از لحن سرمقاله های انتقادی و تند حبل المتین نشات گرفته بود. از نظرشکل ظاهر مشابهت هایی نظیر استفاده از خط نستعلیق، سرلوحه ها و صفحه آرایی مشابه در روزنامه ها با چینش ستون ها و تقسیم بندی مطالب دیده شد. هر چند اغلب پژوهشگران ایرانی معتقد به تقلیدی بودن روزنامه نگاری ایران از غرب هستند، اما این پژوهش نشان دادکه لحن نوشتاری وحتی شکل ظاهر روزنامه های ایران نه تنها نشانی از غرب ندارد بلکه برگرفته از روزنامه نگاری شرق است.
تحلیل و دسته بندی رفتار کاربران به یک طنزاینستاگرامی در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
303 - 329
حوزه های تخصصی:
رسانه های نوظهور از جمله اینستاگرام نقش مهمی بر زندگی فردی و روابط اجتماعی ما دارند. در گرماگرم مقابله با ویروس کرونا و لزوم استمرار فعالیت های آموزشی از طریق شبکه های اجتماعی بار دیگر یک طنز در رابطه با فعالیت یک معلم با سابقه در یک صفحه اینستاگرام، منبعی برای خبرسازی شد. هدف این مقاله تحلیل رفتار کاربران در برخورد با این موضوع است. روش به کار گرفته شده در این پژوهش روش کیفی از نوع تحلیل روانشناختی گفتمان بود. به این منظور 90 گفتگو به صورت نمونه گیری هدفمند از سه صفحه اینستاگرام در رابطه با موضوع مورد پژوهش انتخاب و به منظور استخراج کدها و مقوله ها مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل داده ها از 90گفتگو 102 عبارت مستقل و بدون تکرار انتخاب گردید. از این 102 عبارت با توجه به مضمون گفتار 32 کد آزاد استخراج که در 7 گروه دسته بندی شدند. در این رابطه 7 نوع واکنش موافق، مخالف، بی خبر، بی تفاوت، کم اهمیت، فرصت طلب و درگیری کلامی شدید شناسایی و علل روانشناختی این نوع واکنش ها در قالب نیازهای روانشاختی و هویت اجتماعی مورد بحث قرار گرفت.
تحلیل بازنمایی بدن با تاکید بر مدیریت بدن در بین کاربران ایرانی اینستاگرام
منبع:
علوم خبری سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
91 - 122
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی «تحلیل بازنمایی بدن با تاکید بر مدیریت بدن در بین کاربران ایرانی اینستاگرام» انجام گرفته است. در تحقیق حاضر سعی نمودیم با بررسی نظریه های موجود و پیشینه پژوهشی در رابطه با موضوع بدن و مدیریت بدن، به تحلیل این امر پردازیم. جامعه آماری در این تحقیق به لحاظ اسنادی (بخش کیفی) عکس هایی است که کاربران ایرانی شبکه اجتماعی اینستاگرام آن را بارگذاری کرده اند و جامعه آماری در بخش کمی عبارت از شهروندان 18 تا 40 سال شهر تهران می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر تلفیقی بوده و از دو روش کیفی با تکنیک تحلیل محتوا و کمی (پیمایش) با تکنیک پرسشنامه استفاده گردید است. نتایج بدست آمده از این پژوهش به شرح زیر می باشد: نتایج کیفی: از بازنمایی عکس ها و بررسی محتوای عکس های قرار گرفته در شبکه اجتماعی اینستاگرام، سه الگو یا تیپ عمده بدنی مشخص گردید که هرکدام از این الگوها با استفاده از تکنیک هایی بازنمایی شده و دارای مشخصاتی می باشند. بر این اساس الگوهای غالب (تیپ بدنی) بازنمایی شده عبارت از بدن اجتماعی، بدن نمایشی و بدن زیباشناختی می باشند. از حیث تکنیک های بازنمایی به کار برده شده در این تیپ ها، در تیپ بدن اجتماعی از تکنیک های آشکارسازی و پنهان سازی استفاده گردیده است، در الگوی بدن نمایشی از تکنیک های ورزیدگی و اغواگری و در نهایت در الگوی بدن زیباشناختی از تکنیک های زیبایی شناختی و زیبایی مصنوعی استفاده گردیده است. نتایج کمی: - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن اجتماعی آنها رابطه معناداری وجود دارد. - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن نمایشی آنها رابطه معناداری وجود دارد. - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن زیباشناختی آنها رابطه معناداری وجود دارد. - بین میزان استفاده افراد از شبکه اجتماعی اینستاگرام و میزان مدیریت بدن (کل) آنها رابطه معناداری وجود دارد.
کنشگری کاربران ایرانی رسانه های اجتماعی مجازی درزوال و برساخت ارزش های اخلاقی رسانه؛ (مطالعه شش مورد رویداد درشبکه اینستاگرام)
منبع:
علوم خبری سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
101 - 138
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله شش رویداد در رسانه اجتماعی اینستاگرام که در حال زوال و برساخت ارزش های اخلاقی و مورد بحث کاربران ایرانی قرارگرفته اند مطالعه شده است. این شش رویداد در فاصله سال های 1397 تا 1398 در اینستاگرام آغاز شد و دامنه بحث مربوط به آنها در سایر رسانه ها و وب سایت های فضای مجازی گسترش پیدا کرد. هدف ازاین پژوهش چگونگی زوال و برساخت ارزش های اخلاقی در شبکه اینستاگرام با رویکرد کنش ارتباطی (حوزه عمومی) یورگن هابرماس است. مطالعه به شیوه کیفی با رویکرد اکتشافی و برمبنای کامنت و نظرات کاربران حول این شش رویداد مبنای تحلیل بوده است. ازمیان هزاران کامنت کاربران فضای مجازی درباره هر رویداد مورد بررسی در مجموع 296 کامنت برای تحلیل انتخاب شدند. این نظرات در قالب مدل کیفی برآمده از دل داده ها با عنوان «مدل کنشگری کاربران ایرانی» دربرساخت و زوال ارزش های اخلاقی رسانه های اجتماعی مجازی(اینستاگرام) ارائه می شود.
فرهنگ دیجیتال و مطالعات بصری: نوستالژی و خیال بافی در رخداد شیوع ویروس کرونا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
شیوع ویروس کرونا با شدت هرچه تمام تر به مرزهای نظم زندگی روزمره ایرانی شوک ایجاد کرد. مرگ و بیماری حاصل از شیوع ابتلا به ویروس کرونا موجب شد تا در ایران وضعیت اضطراری ایجاد شود. مدارس و دانشگاه ها تعطیل شد و مردم باید در خانه قرنطینه می شدند. همچنین، شیوع ویروس کرونا به رخدادهای دیگری مانند قرنطینگی منجر شد و به دنبال آن بحران های اقتصادی، روحی، و خانوادگی نیز به وجود آمد. بزنگاه رخداد شیوع ویروس کرونا در ایران همزمان با مراسم سنتی خرید شب عید، مسافرت ، و دیدوبازدیدهای نوروزی بود، درحالی که تمامی سنت روابطی ایام عید از هم فروپاشیده بود. با تعطیل شدن شهر، ضرورت عدم جمع شدن در کنار یکدیگر و ماندن در قرنطینه، فضای دیجیتال مهمترین ابزار ارتباطی مردم بود که به واسطه شبکه های اجتماعی می توانستند احساسات خود ناشی از هراس و اضطراب پرتاب شدن به میدان رخداد را با یکدیگر در میان بگذارند و پیوند عاطفی ایجاد کنند. بنابراین، یکی از مهمترین احساساتی که در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می شد احساس نوستالژی درباره زمان پیشاکرونا و خیال بافی پیرامون آینده بود. بر این اساس، با اتخاذ رویکردی میان رشته ای بین مطالعات فرهنگی دیجیتال و مطالعات بصری، هدف اصلی مقاله بررسی چگونگی خودبیان گری احساسات نوستالژی و خیال بافی کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام و فیسبوک است. در نتیجه، یاد کردن شهر به مثابه خانهٔ امنی که از دست رفته است و فکر کردن درباره آینده مبهم و پیش رو در قالب خیال بافی نشان از گیر افتادن در میدان رخدادِ شیوع ویروس کرونا است.
کرونا، بازگشت به خانه و برآمدن الگوی نوظهور زنان خانه دارِ مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
کرونا در دو موج پیاپی نهادهای اجتماعی عمده سنتی و مدرن در ایران را به تعلیق در آورد. خیلی زود هیئت ها، مساجد و مناسک دینی و به تدریج خیابان و رستوران ها و پارک ها و سینماها و کافه ها بسته شدند. در مقابل این دو موج تعلیق کننده، که همچنان هم با قوت بسیار باقی است، دو نهاد فضای مجازی و خانه نیز تقویت شدند و بار تداوم امر اجتماعی و فرهنگی و حتی آموزشی را در ایران سال 1399 به دوش کشیدند. به نظر می رسد در شرایطی که کرونا جامعه را به تعلیق درآورده، این «زنِ مجازی» است که در تقاطع خانه و فضای مجازی بار تداوم امر اجتماعی در ایران امروز را به دوش می کشد. هدف از این مقاله معرفی این نهاد اجتماعیِ زنانه نوینی است که از میانهٔ تعلیق سنت و مدرنیته مردانهٔ ایرانی در حال ظهور است. در این مقاله از چارچوب نظری نعمت اله فاضلی دربارهٔ بازگشت غیرسنتی به خانه و نظریهٔ ظهور «خانهٔ فعال» در کرونا، و نظریهٔ سایبورگ دانا هاراوی دربارهٔ ویژگی های زنانه انسانِ آمیخته به تکنولوژی و همچنین، برخی پژوهش های انجام شده درباره تأثیر فضای مجازی بر زنان و تحلیل کیفی محتوای اینستاگرامی به هنگام شیوع اول کرونا (اسفند 98 تا خرداد99) استفاده شده است. یافته های این مقاله نوید ظهور نسل تازه ای از «زن نوین ایرانی» است؛ نسل سومی از زنان پساسنتی پسامدرن، که نه چون زنان سنتی (بخشی از خانه)، و نه چون زنان مدرن (بخشی از خیابان)، بلکه شهروندی مولّد در «خانه اینستاگرام» هستند و «فاعلیت زنانه »ای از خود بروز می دهند که در چارچوب زنانگی تحقیرشدهٔ دوران سنتی و مدرن نمی گنجد.
نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازتولید فرهنگ دینی در میان جوانان ایرانی
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
155 - 190
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازتولید فرهنگ دینی در میان جوانان ایرانی انجام گرفته است. برای دست یافتن به این مهم با تعریف مختار از دین و با رجوع به آراء گیدنز، نظریه برساخت اجتماعی به عنوان چارچوب نظری انتخاب شد. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی، و از نظر اجرا پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه جوانان ۱۹ تا ۲۹ ساله شهر های تهران، اردبیل، گرگان، شیراز و کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بوده اند و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شد. روش نمونه گیری به شیوه خوشه ای چندمرحله ای صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل عاملی و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار Amos استفاده شد. نتایج نشان داد کهشبکه اجتماعی اینستاگرام در بازتولید فرهنگ دینی در میان جوانان ایرانی اثر معنادار دارد. درواقع به تأسی از گیدنز و تیلر می توان مدعی شد که هر چه افراد در مواجهه با شبکه اجتماعی اینستاگرام، فعالیت و مشارکت بیشتری داشته باشند و هر چه این فعالیت بازتابانه تر باشد، در تولید معنا سهیم هستند و لذا بیشتر احتمال می رود که فرهنگ دینی آنها متأثر از این فضا بازتابی باشد، اما هر چه افراد در مواجهه با شبکه اجتماعی اینستاگرام، فعالیت و مشارکت کمتری داشته باشند و هر چه این فعالیت غیربازتابانه باشد، کمتر در بازتولید معنا سهیم اند؛ بنابراین اثر کمتری از شبکه اجتماعی اینستاگرام گرفته و بیشتر احتمال می رود که فرهنگ دینی شان سنتی تر باقی بماند.
تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیررسمی( مورد: اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه های جدید برنامه درسی، تجربه های غیررسمی و زیست شده دانش آموزان همچون تجربه های رسمی و طرح شده ارزشمند هستند. هدف اصلی این پزوهش بررسی تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیر رسمی است. بدین منظور تجربه و معنای زندگی خوب نزد دانش آموزان با و اسطه گری اینستاگرام بررسی شد. برای دستیابی به این هدف روش نظریه مبنایی مناسب دانسته شد و با 7 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. یافته ها در نه مقوله : شهرت، افراط و تقلید، احساس ذهنی خوشایند، تجربه غرق شدگی، افت تحصیلی، روابط خانوادگی، آسیب جسمی و روحی، یافتن مسیر شغلی و کسب مهارت ها و چهار طبقه مفهومی جهت گیری ها، رفتارها، تجربه ها و عملکردها قرار گرفتند که نشان دهنده تجربه و معنایی لذت گرا و خواسته محور از زندگی خوب نزد دانش آموزان است.
گونه شناسی هویت مجازی زنان کرد ایرانی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
111 - 144
حوزه های تخصصی:
ظهور و گسترش شبکه های اجتماعی مجازی، به خصوص شبکه های اجتماعی تصویرمحور، فضایی به نسبت باز برای بازنمایی هویت و حتی هویت سازی در اختیار گروه های قومی و به حاشیه رانده شده قرار داده است که به صورت تاریخی از آن بی بهره بوده اند. این مقاله به دنبال شناخت انواع گونه های هویتی بازنمایی شده زنان کرد ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام و نیز شناسایی راهبردها و فن هایی است که این زنان برای بازنمایی هویت جمعی خود بکار می گیرند. روش تحقیق این پژوهش، روش کیفی نتنوگرافی یا مردم نگاری شبکه ای است که برای گردآوری و تحلیل داده ها از الگوی سادبک مشتمل بر سه فن مصاحبه، مشاهده مشارکتی و خوانش محتوای مجازی استفاده شده است. بر اساس یافته ها، کاربران زن گرچه در بازنمایی هویت خود عاملیت بیشتری یافته اند، اما کنشگری آن ها از ساختارهای از پیش تعیین شده معماری شبکه های اجتماعی نظیر لایک، کامنت و بازنشر تصاویر تاثیر گرفته است. همچنین یافته ها نشان از وجود سه تیپ هویتی جهان وطنی، ملی ایرانی و قومی در این شبکه دارد؛ تیپ هایی که مؤلفه های هر یک از آن ها خود به سه زیرمجموعه نمایشِ تعلق به جامعه مطلوب، فرهنگ و سیاست تقسیم می شوند. هر یک از این زیرمجموعه ها نیز راهبردها و فن های بازنمایی مختص به خود را دارند. هویت های بازنمایی شده زنان در اینستاگرام در مقایسه با رسانه های جمعی از تنوع و تکثر بیشتری برخوردار است. همچنین این هویت ها سیال و چندرگه بوده و در برهه هایی خاص نظیر بحران های اجتماعی رادیکال تر بروز می کنند.
بررسی رابطه بین میزان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام با هویت دینی نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر همدان
منبع:
دانش انتظامی همدان سال پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
29 - 58
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین میزان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام بر هویت دینی نوجوانان شهر همدان انجام پذیرفت. در این پژوهش، از روش تحقیق همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر همدان می باشند که از کاربران اینستاگرام به شمار می روند و از طریق نمونه گیری هدفمند و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه ها حدوداً 384 نفر در هر دو ناحیه همدان انتخاب گردیدند. در این پژوهش، جهت جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است(پرسشنامه اول به صورت استاندارد در زمینه هویت دینی و پرسشنامه دوم به صورت محقق ساخته در زمینه میزان و نوع استفاده از فضای مجازی) که برای تعیین روایی آن ها از روایی محتوایی و همچنین برای به دست آوردن پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است که مقدار آن به ترتیب در پرسشنامه های مذکور 94/0و 73/0 محاسبه گردید. در این پژوهش، جهت آزمون فرضیه ها، از آزمون تی تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج آزمون های آماری نشان دهنده ی آن است که بین استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و هویت دینی نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر همدان رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تی تک گروهی همچنین نشان داد که بین هر یک از مؤلفه های شبکه های اجتماعی(مدت زمان عضویت، نوع استفاده و میزان مشارکت و فعال بودن) و هویت دینی نوجوانان شهر همدان رابطه معناداری وجود دارد.
نقش اینستاگرام در توسعه برند شخصی (مورد مطالعه: کاربران ایرانی اینستاگرام، 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در توسعه برند شخصی، از منظر کاربران پرمصرف ایرانی در سال 1398 انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش نیز کلیه کاربران پرمصرف در اینستاگرام را شامل می شود که تعداد دنبال کنندگان آنان زیاد است. چارچوب نظری پژوهش در حوزه برند شخصی، بر اساس مدل برند شخصی جنیفر آکر (1997) مشتمل بر 5 بعد شخصیت (صداقت، هیجان، شایستگی، کمال و سرسختی) تدوین شده است و حجم نمونه را 373 نفر از کاربران پرمصرف اینستاگرام تشکیل داده اند. نمونه گیری نیز به روش غیر احتمالی و گلوله برفی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از اینستاگرام در توسعه برند شخصی (در ابعاد صداقت، کمال، شایستگی، هیجان و سرسختی) تأثیر معناداری داشته است؛ همچنین مطابق نتایج رگرسیون چندگانه، از دیدگاه کاربران، شبکه اجتماعی اینستاگرام از میان ابعاد پنجگانه برند شخصی، بیشترین سهم را در توسعه بعد صداقت با ضریب بتای استاندارد شده (947/0) و کمترین سهم را در توسعه بعد شایستگی برند شخصی با ضریب بتای استاندارد شده (411/0) به خود اختصاص داده است.
راهبردهای برندسازی از نگاه متخصصان برندسازی و کارآفرینی در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۰)
5 - 26
حوزه های تخصصی:
تفاده روزافزون از شبکه اجتماعی اینستاگرام و تأثیر آن بر ارتباط ها و تعامل ها، فرصت های جدیدی را در استفاده از این شبکه، جهت برندسازی شخصی ایجاد کرده؛ به طوری که می تواند ابزاری برای تعامل و رشد کسب و کار شود. بنابراین کارآفرینان از طریق اینستاگرام، به راحتی و با استفاده از راهبردهای برندسازی، می توانند با کاربران ارتباط برقرار کرده و به معرفی خود و سودآوری بپردازند. از این رو، اینستاگرام با توجه به کم هزینه بودن و دسترسی آسان به مخاطبان و بازارهای هدف، ابزار بسیار مناسبی برای کارآفرینان خواهد بود و ارائه راهبردهای برندسازی شخصی، با استفاده از این ابزار، می تواند در بهبود و توسعه کسب و کار کارآفرینان بسیار مؤثر باشد. لذا پژوهشگر با هدف تبیین راهبردهای برندسازی شخصی کارآفرینان در شبکه اجتماعی اینستاگرام، در پی آن است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی راهبردهای برندسازی شخصی، کارآفرینان را در شبکه اجتماعی اینستاگرام شناسایی کند. در این پژوهش با نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی ( Snowball Sampling )، 20 نفر از کارآفرینان و خبرگان برندسازی انتخاب شدند. به منظور افزایش اعتبار داده ها، انتخاب مشارکت کنندگان با حداکثر تنوع انجام شد. مشارکت کنندگان، کارآفرینان صاحب اطلاع در گروه های مختلف شغلی و متخصصان برندسازی شخصی بودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته و نرم افزار اطلس تی آی ( Atlas TI ) بود. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. طبق خروجی حاصل از تحلیل داده ها از طریق کدگذاری باز، 15 مقوله و 4 بعد بازاریابی، هویت سازی، رقابت و مهارت های ارتباطی به عنوان راهبردهای برندسازی شخصی کارآفرینان در اینستاگرام شناسایی شدند.
نشانه شناسی سبک زندگی تجمل گرایانه در صفحات اینستاگرامی اینفلوئنسرهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۰
273 - 296
حوزه های تخصصی:
اینستاگرام یکی از پرمخاطب ترین شبکه های اجتماعی است که می تواند به عنوان عامل تغییر سبک زندگی تأثیرگذار باشد. این امر در صفحات اینستاگرامی افراد معروف و شناخته شده مانند اینفلوئنسرها که زندگی تجمل گرایانه را به نمایش می گذارند نمود بیشتری پیدا می کند. پژوهش حاضر به این مسئله پرداخته است که با وجود نگرش های مختلف مخاطبان، اکثر قریب به اتفاق کاربران در اینستاگرام، گرایش بسیاری به بازنمود خود و بازنمایی زندگی تجمل گرایانه دارند. در این تحقیق با استفاده از روش نشانه شناسی، با تکیه بر نظریه بازنمایی ، فیلم های به اشتراک گذاشته شده در صفحات اینستاگرامی چهار نفر از اینفلوئنسرهای ایرانی که بطور متوسط بین۶۳۰ هزار تا ۴میلیون دنبال کننده دارند در بازه زمانی پنج ماهه از اول مردادماه تا ۳۰ آذر ۱۳۹۷، برای بررسی انتخاب شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد بازنمایی سبک زندگی تجمل گرایانه در اینستاگرام، چهار حوزه «محل زندگی و مسکن»، «اوقات فراغت و تفریح»، «وسایل شخصی برند (لباس، گوشی، ساعت و...)»، «خودرو»، «مدیریت بدن» و «روابط شخصی» را شامل می شود. آرامش، احساس رضایت، خودشیفتگی، سرسختی، جذابیت و قدرت احساساتی هستند که زندگی لوکس را در نظام معنایی مخاطب مثبت و خوشایند می نمایانند.
بررسی یافت پذیری اطلاعات در اینستاگرام با تحلیل رفتار برچسب گذاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد بررسی رفتار برچسب گذاری اطلاعات و میزان همخوانی برچسب ها با مضمون محتوا در صفحه های آموزشی و موفق در رؤیت پذیری شبکه اجتماعی اینستاگرام است تا بتوان به الگویی در رابطه با برچسب گذاری اجتماعی برای افزایش یافت پذیری در آن دست یافت. روش پژوهش: رویکرد پژوهش، از نوع کیفی و اکتشافی است و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این رابطه، بیش از 2800 برچسب (هشتگ)، از صفحه های موضوعی و آموزشی اینستاگرام، که بر اساس رویکرد افزارسنجی رقابتی به صورت نمونه هدفمند انتخاب شده بودند، تحلیل مضمون شدند و ضمن مقوله بندی هشتگ ها، همخوانی آن ها با مضمون محتوا مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد برچسب ها و هشتگ های موضوعی، متداول و انحصاری بیشتر به محتوا اختصاص داده شده و کمتر از هشتگ های تأکیدی و انتقادی استفاده شده بود. نوع برچسب های اختصاص داده شده بستگی به بافت صفحه ها نیز داشت. همچنین یافته ها نشان داد 76 درصد از هشتگ های مورد بررسی با مضمون محتوای به اشتراک گذاشته شده همخوانی داشت. نتیجه گیری: رفتار برچسب گذاری می تواند نشان دهنده انگیزه های اشتراک اطلاعات نیز باشد و از هشتگ های صفحه های آموزشی با توجه به ارزیابی همخوانی آن ها با مضمون محتوا می توان به عنوان الگویی برای سازماندهی تصاویر استفاده کرد.
بررسی دیدگاه دنبال کنندگان صفحه های اینستاگرام کتابخانه های عمومی ایران در رابطه با نحوه مشارکت و ویژگی های محتواهای ارائه شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش بر آن است تا دیدگاه دنبال کنندگان صفحه های اینستاگرام کتابخانه های عمومی ایران را در رابطه با نحوه مشارکت و ویژگی های محتواهای ارائه شده در آن ها بررسی کند. روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل دنبال کنندگان صفحات اینستاگرام کتابخانه های عمومی ایران بوده است. از میان 602 نفر جامعه پژوهش (دنبال کنندگان صفحات کتابخانه های عمومی ایران)، با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 235 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسشنامه ها نیز با استفاده از ابزار spss و آمار توصیفی و استنباطی، پاسخ شرکت کنندگان مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: اکثریت شرکت کنندگان در پژوهش معتقدند که دریافت اطلاعات مربوط به رویدادهای کتابخانه، اطلاع از اخبار کتابخانه و آشنایی با منابع کتابخانه مهمترین انگیزه های آن ها برای دنبال کردن صفحات اینستاگرام کتابخانه های عمومی ایران است. همچنین دیدگاه کاربران در مورد چگونگی مشارکت خود متوسط و در مورد ویژگی محتواهای ارائه شده نسبتاً خوب بوده است. رابطه میان متغیر مشارکت کاربران و متغیرهای انگیزه، مدت زمان عضویت و سن کاربران معنی دار و مستقیم و رابطه میان متغیر مشارکت و متغیر عضویت معنی دار و معکوس است. همچنین میان متغیر ویژگی محتواهای ارائه شده با متغیرهای جمعیت شناختی رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: شبکه اجتماعی اینستاگرام ابزار مناسبی برای بازاریابی کتابخانه ها در شبکه های اجتماعی است و پیشنهاد می شود که کتابداران از محتواهای معرفی منابع کتابخانه، اطلاع رسانی رویدادهای کتابخانه به صورت مختصر و مفید و به روز و همچنین قالب های عکس و فیلم که مشارکت کاربران در آن ها بیشتر بوده است استفاده کنند.
بررسی اهداف و انگیزه های اشتراک اطلاعات در صفحه های آموزشیِ موفق در رویت پذیری اینستاگرام بر اساس نظریه استفاده و رضامندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شبکه اجتماعی اینستاگرام، به دلیل ماهیت کاربردپذیری، مبتنی بودن بر موبایل، سادگی، و کاربرپسندی بستر مهمی برای اشتراک اطلاعات شده است. افراد به دلایل متعددی مانند ارتباطات، سرگرمی و فعالیت های علمی و حرفه ای؛ حفظ رابطه با دوستان، و اشتراک اطلاعات از این شبکه اجتماعی استفاده می کنند. همچنین ممکن است اهداف اشتراک اطلاعات افراد در این نوع شبکه های اجتماعی؛ فرار از واقعیات، تعامل اجتماعی، و صرف زمان به صورت عادت نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف کشف انگیزه های اشتراک اطلاعات در صفحه های آموزشی موفق در رویت پذیری در بستر این شبکه، با بهره گیری از روش تحلیل مضمون و بر پایه نظریه استفاده و رضامندی انجام شده است. این نظریه به چگونگی و چرایی استفاده و اشتراک اطلاعات کاربران در رسانه ها می پردازد. روش شناسی: به منظور کشف و بررسی اهداف اشتراک اطلاعات در صفحه هایی که در بافت یادگیری الکترونیکی فعالیت دارند، 30 صفحه آموزشی اینستاگرام به روش پژوهش کیفی و رویکرد اکتشافی مورد بررسی قرار گرفتند. بدین ترتیب اطلاعات موجود در این صفحه ها اعم از قسمت شرح حال، محتوا، رفتار برچسب گذاری اجتماعی، مورد مشاهده و بررسی قرار گرفت. این اطلاعات بر اساس نظریه استفاده و رضامندی کدگذاری شدند و داده های به دست آمده، با نرم افزار مکس کیودا 12.3 که نرم افزاری برای تحلیل داده های کیفی است تحلیل شدند. لازم به ذکر است که صفحه های مورد بررسی، بر اساس افزارسنجی رقابتی و به صورت نمونه هدفمند گزینش شدند. شرط انتخاب نمونه این بود که دنبال کننده های صفحه ها بیش از 20 هزار حساب کاربری (از سنجه های اثربخشی تولید و اشتراک محتوا در این شبکه) باشند و در آن ها به آموزش در موضوع خاصی شامل مهارت، دانش و یا اطلاعات خاصی پرداخته شده باشد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد اهداف و انگیزه های اشتراک اطلاعات در این صفحه ها، متنوع بوده ولی اهداف اقتصادی، فرصت شغلی، بهره شخصی، بین فردی، منزلت و تعامل اجتماعی در کنار اطلاع رسانی و آگاهی بخشی از عمده اهداف نسبتاً مشترکی بود که عاملان اشتراک اطلاعات در این صفحه ها دنبال می کردند. به این ترتیب، به نظر می رسد که افراد از اشتراک اطلاعات در بافت آموزشی، اهداف متفاوت و متنوعی را در نظر گرفته اند. این اهداف، علاوه بر هدف اصلی آنها که آموزش از طریق اشتراک اطلاعات بوده است، ناظر بر هدف های با بهره اقتصادی و برند سازی شخصی نیز بوده است. نتیجه گیری: گرچه صفحه های مورد بررسی در بافت یادگیری الکترونیک فعالیت می کردند؛ اما به دلیل ماهیت بستر اشاعه اطلاعات در این پژوهش، یعنی شبکه اجتماعی اینستاگرام، اهداف اقتصادی و بهره شغلی و فردی مورد توجه این صفحه ها نیز قرار گرفته است. به این صورت که عاملان تهیه و اشتراک محتوا و اطلاعات در این شبکه، گرچه هدفی آموزشی را دنبال می کنند، بلکه به مسائل اقتصادی و بهره برداری های شغلی و برند سازی شخصی نیز توجه دارند. پژوهش چنین برداشت می کند که احتمالا دلیل این امر آن باشد که بسیاری از افراد به اشتراک اطلاعات در اینستاگرام به عنوان نوعی کسب و کار نیز می نگرند. این امر، می تواند ناشی از آن باشد که این شبکه، مورد توجه کسب و کارهای بسیاری در دنیا قرار گرفته است. بنابراین به نظر می رسد اهداف اشتراک اطلاعات می تواند بر اساس شبکه اجتماعی و بستر انتشار و اشتراک اطلاعات نیز متفاوت باشد.
مصرف ایماژهای بدن در میان کاربران اینستاگرام در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
141 - 115
حوزه های تخصصی:
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایشِ خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایشِ گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگیِ گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصاً تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).