مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مدل مفهومی
حوزه های تخصصی:
هدف:ارائه مدل مفهومی برای بازیابی اطلاعات جغرافیایی. روش/ رویکرد پژوهش: از طریق مطالعه منابع مرتبط با حوزه بازیابی اطلاعات جغرافیایی، الگوی رایج شناسایی و سپس طراحی مدل مفهومی معماری نظام بازیابی اطلاعات مکانی انجام شد. یافته ها: تاکنون سه رویکرد اصلی برای بازیابی اطلاعات جغرافیایی شامل مدل های الگو-محور، مبتنی بر هستی شناسی، و ماشین آموز پیشنهاد شده است. استفاده از یک پایگاه جاینامه ای یا یک پایگاه دانش اطلاعات جغرافیایی یکی از ملزوماتی است که بسیاری از روش های بازیابی اطلاعات جغرافیایی نیازمند آن هستند. رابط کاربری و رتبه بندی نیز از مسائل مهمی است که در طراحی نظام بازیابی اطلاعات جغرافیایی باید مورد توجه قرار گیرند. نتیجه گیری: نوع شناسی روش های بازیابی اطلاعات جغرافیایی می تواند به مطالعه نظام مند این حوزه کمک کند. همچنین، مدل مفهومی ارائه شده می تواند برای طراحی موتورجستجوی بازیابی اطلاعات جغرافیایی استفاده شود.
بازاریابی محتوایی: شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اساسی به منظور ارائه مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با گران شدن بسترهای سنتی تبلیغات و تغییر در رفتار مشتریان قواعد بازاریابی تغییر کرده است و کسب و کارهای تولیدی و خدماتی مجبور به اقتباس جدیدترین گرایش های بازاریابی از جمله بازاریابی محتوایی هستند. با توجه به نوظهور بودن این حوزه، ابعاد و مؤلفه های آن ناشناخته باقی مانده است. از این رو، هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اساسی بازاریابی محتوایی به منظور ارائه مدل مفهومی برای درک بهتر آن انجام شده است. روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو به منظور بررسی نظام مند متون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مبانی و ابعاد بازاریابی محتوایی مشتمل بر ۶۵۲ اثر بازیابی شده از دوازده پایگاه اطلاعات علمی در بازه زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ میلادی برای منابع انگلیسی زبان و سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ خورشیدی برای منابع فارسی زبان است که از این میان بر مبنای معیار مهارت های ارزیابی حیاتی و انجام فرآیند غربال گیری ۵۲ اثر به منظور بررسی و تحلیل بیشتر انتخاب شدند. یافته ها: یافته های حاصل از مراحل هفت گانه فراترکیب نشان داد که افزون بر مؤلفه های مورد نظر در تولید محتوا، باید به مؤلفه های مربوط به نوع قالب، نوع رسانه، و شاخص های سنجش نیز توجه کرد. از این رو، مدل مفهومی بازاریابی محتوایی شامل سه لایه مقوله ای، مفهومی و کدهاست که ۷۲ مؤلفه اصلی شناسایی شده برای این مفهوم را در چهار مقوله عناصر ذاتی تولید محتوا (ارزشمند، مرتبط، قابل اعتماد، سرگرم کننده و بدیع)، عناصر شکلی (رایج در استفاده، ارزان، قابل اشتراک گذاری، قابل استفاده همزمان)، عناصر رسانه ای توزیع محتوا (تعاملی، قابلیت استفاده) و عناصرسنجش اثربخشی (مصرف، اشتراک، تولید مشتریان سرنخ و فروش) ارائه می نماید. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به منظور پیاده سازی بازاریابی محتوایی، ابعاد و مؤلفه های بسیاری در تولید، توزیع و سنجش اثربخشی مورد توجه است. مفاهیم ارزشمندی، مرتبط بودن، سرگرم کننده و آموزشی از بیشترین فراوانی و اهمیت در تولید محتوا برخوردار هستند. همچنین، مدل مفهومی ارائه شده می تواند به عنوان مبنای پژوهش های آتی در جهت ساخت ابزار و راهنمای عملی برای تولیدکنندگان و بازاریابان محتوایی سودمند باشد. با توجه به اهمیت موضوع بازاریابی محتوایی، نتایج پژوهش می تواند نه تنها برای شناسایی و درک مؤلفه های کلیدی بازاریابی محتوایی و پیاده سازی آن بلکه در ارزیابی و سنجش اثربخشی استفاده شود. در نهایت پیشنهاد می شود رتبه بندی و وزن دهی این مؤلفه ها از نظر متخصصان موضوعی در پژوهشی جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
تدوین مدل مفهومی تحقق پایداری بافت های تاریخی با رویکرد راهبردی برنامه ریزی بازآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
57 - 70
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی به واسطه ویژگی های باارزش خود از سایر بافت های شهری متمایز هستند؛ اما اغلب به دلیل عدم انطباق با سرعت تغییر نیازهای ساکنین وارد فرایند «فرسودگی» می شوند. همین امر لزوم برنامه ریزی و حفاظت را در بافت های تاریخی تائید می کند. سؤال مطرح در این پژوهش آن است که چگونه می توان رویکردی مناسب برای مداخله هدفمند و تحقق پایداری در بافت های تاریخی اتخاذ نمود؟ پاسخ به این پرسش دو مرحله دارد: نخست آنچه بافت تاریخی باید باشد تا آن را «پایدار» دانست و دوم، فرایندی که برای رسیدن به پایداری باید اتخاذ شود. فرضیه این پژوهش عبارت است از استفاده از رویکرد راهبردی در برنامه ریزی بازآفرینی می تواند پایداری بافت های تاریخی را تحقق بخشد. بر همین اساس چارچوب مفهومی از نحوه مداخله در شرایط مختلف تدوین گردیده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفته است. مطالعات مستخرج از نظریات مرتبط نشان می دهد محتوای پایداری بافت های تاریخی در ابعاد کالبدی، عملکردی، اقتصادی و اجتماعی بر معیارهای کلی منظرسازی، حفاظت، کیفیت محیطی، ثبات و سرزندگی اقتصادی، کیفیت زندگی و انسجام اجتماعی استوار است. همچنین فرایند مداخله در بافت برای نیل به محتوای پایدار بر اساس رویکرد راهبردی به ارایه مدل پیشنهادی انجامیده است که بررسی ها نتایج نشان می دهد پنج حالت برای مداخله در بافت تاریخی وجود دارد: وجود شرایط کالبدی ناپایدار، پایداری نسبی کالبدی و اقتصادی، پایداری نسبی کالبدی و اجتماعی، پایداری کالبدی و ناپایداری در ابعاد اقتصادی-اجتماعی، و وضعیت کاملاً ناپایدار در تمام مختلف. هر یک از وضعیت های فوق بر اساس فرایند برنامه ریزی بازآفرینی به راهبردهای مختلفی نیازمند هستند که به آن ها پرداخته شده است.
کاربست های مدل مفهومی نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۶۵
67-82
حوزه های تخصصی:
با توسعه نگرش سیستمی در شهرسازی که سعی دارد فعالیت های مختلف متناسب با ماهیت محیط انسانی و روابط میان آنها را معلوم کند، تکنیک های مختلفی به وجود آمد که یکی از مهم ترین آنها مدل ها هستند. در واقع مدل، بازسازی ساده واقعیت است که پیچیدگی آشکار جهان واقعی را کاهش داده و آن را به حالتی که قابل درک بوده درمی آورد. لذا، مدل های مفهومی و ادراکی برای درک، تفسیر و اصلاح واقعیت ها در زندگی روزمره مورد استفاده قرار می گیرد. باتوجه به پیچیدگی های مسایل شهری ضرورت امکان بهره برداری از آموزه ها و تجارب گذشته نوسازی بافت های فرسوده با استفاده از مدل ها، به ویژه مدل مفهومی که برخاسته از نظریه ای بومی بوده و با شرایط زمینه ای کشور ما سازگاری داشته باشد بیش از پیش احساس می شود. "نظریه نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری" به عنوان یک نظریه بومی، که با تأکید بر تولید الگوی نوآورانه در جهت پاسخ به نیازِ امروزِ نوسازی بافت های فرسوده شهری ایران ارایه شده است، مدل مفهومی خود را به عنوان مدلی کاربردی، جهت عینیت بخشیدن و تحقق اصول این نظریه ارایه کرده است. مدل مفهومی نوسازی متوازن به عنوان الگوی مدیریت توازن بنیان، با رویکردی پیش نگرانه، پیش گیرانه و توسعه مبنا سعی درهدایت به سمت بازگرداندن توازن و جلوگیری از خروج و عدول از توازن در سیستم نوسازی بافت، محدوده ها و محله های هدف دارد. روش انجام این پژوهش با تأکید بر روش تحقیق علمی، دستیابی به هدف توازن در مسیر بررسی، شناخت و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر آن است. این امر با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و با شناسایی عوامل تأثیرگذار در شبکه های نه گانه و به روش دوپارگی های متوالی صورت می گیرد. استفاده از ساختار خوشه ای سلسله مراتبی مجموعاً یک سیستم یا سامانه نوسازی بافت یا محله را تشکیل می دهد که به عنوان یک سیستم از سیستمی کلی شهر به حساب می آید. مدل کاربردی قابل استفاده، مدلی دوبعدی شامل عناصر نمایه و اجزای مدل، ضریب توازن، انحراف از توازن، معادله توازن و سرانجام کاربست های سه گانه است.
سرزندگی فضاهای پشتیبان در مراکز نوین تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
54 - 67
حوزه های تخصصی:
فضاهای پشتیبان در مجتمع های تجاری (شهربازی، فودکورت و نظایر آن) ابتدا برای رونق بخشی به تجارت در این مراکز ایجاد شده بودند، اما رفته رفته تبدیل به مقاصد مستقیم برای فعالیت های انسانی شده اند. به این معنی که مراجعین بدون آنکه هدف خرید داشته باشند، به منظور گذاران اوقات فراغت، تعاملات اجتماعی و... به مراکز خرید مراجعه می کنند و در حقیقت نوعی فضای عمومی نوین در مراکز تجاری شکل می گیرد. به نظر می رسد دلیل اصلی این تغییر شکل، سرزندگی این فضاهاست. لذا فرضیه اصلی پژوهش عبارت است از اینکه : «فضاهای نوین عمومی پشتیبان شکل گرفته در مراکز تجاری جدید، سرزنده بوده و این سرزندگی باعث تغییر شکل عملکردی این فضاها از فضاهای وابسته به فضاهایی فعال به عنوان فضاهای نیمه عمومی شهری مستقل شده است». هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه هایی که باعث سرزندگی فضاهای پشتیبان مراکز تجاری شده، در قالب یک مدل مفهومی است. روش این پژوهش کیفی و پیمایشی است و در این راستا، در گام اول پس از مطالعات اسنادی و مرور تجارب مرتبط صورت گرفته، مفاهیم مربوطه در قالب ابعاد و متغیرهای سرزندگی استخراج شده اند و در گام دوم، در مرحله مطالعات پیمایشی، پنج نمونه از مجتمع های تجاری که از لحاظ سرزندگی و جذب مخاطب برای گذران اوقات در فضاهای پشتیبان خود (نه مشتری تجاری) موفق بوده اند و همچنین با توجه به تنوع پراکنش جغرافیایی در شهر تهران، انتخاب شده اند. در این مرحله با استفاده از مشاهده و انجام مصاحبه عمیق، برای هر کدام از نمونه های موردی، متغیرهای استخراج شده که باعث سرزندگی فضاهای پشتیبان شده، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دو شاخص اصلی برای سرزنده بودن فضاهای شهری پشتیبان تجاری نوین وجود دارد : راحتی و نیمه عمومی بودن فضا. لذا در نهایت مجموعه مؤلفه های مؤثر در قالب یک مدل مفهومی سنجش سرزندگی در فضاهای پشتیبان تجاری نوین، ارایه شده است و با توجه به تحلیل کیفی در مطالعات پیمایشی صورت گرفته، مبنی بر استقلال عملکردی این گونه فضاها از مراکز تجاری نوین، فرضیه پژوهش اثبات شده و به سؤالات پاسخ گفته شده و پیشنهادات مرتبط با ارتقای سرزندگی در این گونه فضاهای عمومی بیان شده اند.
مؤلفه های لذت بری سعادت نگر بر اساس منابع اسلامی: تدوین یک مدل مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
127 - 161
حوزه های تخصصی:
درباره آنچه برای مردم احساس شادکامی و سعادتمندی می آورد رویکردهای مختلفی وجود دارد. این موضوع از دیرباز موردتوجه اندیشمندان، فلاسفه و روان شناسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی لذت بری سعادت نگر بر اساس متون اسلامی (قرآن و حدیث) انجام شد. در این پژوهش، به منظور تحلیل مؤلفه های مفهومی لذت بری و سعادت نگری از جملات توصیفی- تبیینی متون اسلامی (قرآن و حدیث) از روش تحلیل محتوا و به منظور تبیین ساختار مفهومی لذت بری سعادت نگر از روش معناشناسی زبانی استفاده شد. بدین منظور، به واسطه واژگان و مفاهیم جمع آوری شده در حوزه معنایی لذت بری و سعادت نگری، جملات توصیفی- تبیینی مرتبط با موضوع در متون اسلامی جستجو و انتخاب شدند. برای تعیین مؤلفه های مفهومی نیز عملیات مقوله بندی و مفهوم سازی بر مضمون های اصلی متون انتخاب شده انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد ساختار مفهومی لذت بری سعادت نگر بر اساس متون اسلامی بر چهار مؤلفه اصلی شامل تجربه لذت (در قلمرو لذت های مادی، روان شناختی و معنوی)، هشیاری در لذت بری، جهت گیری سعادت نگر در لذت بری و فرآیندهای دستیابی به سعادت مبتنی است.
ارائه مدل مفهومی بودجه ریزی برمبنای عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بودجه ریزی برمبنای عملکرد، یک برنامه تلفیق عملکرد و بودجه سالانه است که روابط بین سطح اعتبارات برنامه و نتایج مورد انتظار را نشان می دهد. در سال های اخیر تمایل زیادی برای استفاده سازمانی از بودجه ریزی برمبنای عملکرد شکل گرفته است. این امر باعث شده است تا پژوهشگران با دقت بیشتری به جزئیات این روش بودجه ریزی توجه کنند. با توجه به اینکه پروژه های کلان و ملّی جایگاه ویژه ای در برنامه های توسعه ملّی دارند، سازمان های پرو ژه محور به عنوان متولی این پروژه ها، نقش بسزایی در تبیین و کنترل بودجه پروژه دارند. در این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع بودجه ریزی در سازمان های پروژه محور، مدل های مفهومی بودجه ریزی برمبنای عملکرد، مطالعه و بر اساس شاخص های اصلی، بررسی و مدل مفهومی مناسب برای استقرار و تعیین زیرسیستم های مطالعه شد. با توجه به اهمیت مدیریت ریسک در بودجه ریزی به عنوان زیرسیستم مهم و اساسی، این حوزه فرآیندی تعریف و ارتباط آن با سایر حوزه های فرآیندی مدل مفهومی موردسنجش قرار گرفت. در پژوهش حاضر برای تعیین ضریب اهمیت نظرهای خبرگان از آنتروپی شانون و برای ارزیابی میزان ارتباطات حوزه فرآیندی مدیریت ریسک از دو روش تاپسیس و پرامتی استفاده شد. درنهایت با مقایسه این دو روش، مدل مفهومی متناسب با سازمان های پروژه محور تبیین و ارائه شد.
مدل مفهومی افزایش امتیاز مشتریان در مدل تعالی سازمانی EFQM برای شرکت های بازرسی بین المللی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه رضایت مشتریان در سازمان های خدماتی اهمیت قابل توجهی پیدا کرده اند و بهبود کیفیت خدمات به مشتریان از جمله شاخص ترین مزیت های رقابتی در شرکتهای بازرسی بین الملی می باشد. جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف و زمینه های بهبود عملکرد در سازمان، نیازمند سیستمی مناسب جهت کسب امتیازات بیشتری از معیار مشتریان می باشیم. در این تحقیق به مدل مفهومی جدیدی به منظور کسب افزایش امتیاز مشتریان در مدل تعالی سازمانی EFQM پرداخته شده است. آنچه در این تحقیق بررسی می گردد این است که مدل DFDمفهومی مذکور با کدام معیارها و زیر معیارهای مربوط به مشتریان در مدل تعالی سازمانی EFQM بطور مستقیم و غیر مستقیم ارتباط دارد. اگر انتقال اطلاعات شرکتهای بازرسی بر اساس DFDمفهومی رسم شده باشد، در آن صورت امتیاز مربوط به مشتریان افزایش پیدا کرده و امتیاز کلی EFQMنیز برای آن شرکتها افزایش پیدا می کند. سپس با ارزیابی پاسخ های داده شده به پرسش های مطروحه توسط ارزیاب در فرم اظهارنامه تعالی سازمانی وضعیت سازمان با توجه به رفتار مورد انتظار در مدل تعالی سازمانی EFQM تشخیص داده می شود و چنانچه سوالات فرم اظهارنامه بر اسا س مشاهده مستندات پاسخ داده شود، با ارزیابی پاسخ سوالات و ارتباط موثر پاسخ ها می توان به میزان قابل توجهی به استقرار مدل مفهومی با توجه به بندهای مدل EFQM در شرکتهای بازرسی رسید. لذا نتیجه می گیریم که با پیاده سازی یک مدلDFD مفهومی امتیاز مربوط به مشتریانمان افزایش پیدا می کند.
شناسایی ابعاد اثرگذار بر ارتقاء فرهنگ دانشجویی در دانشگاه آزاد اسلامی (منطقه5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی ابعاد اثرگذار در ارتقای فرهنگ دانشجویی است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی (پیمایشی) است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 5 است. حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 364 نفر برآورد شد و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تلفیقی شامل نمونه گیری تصادفی خوشه ای و طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه 91 عبارتی در مقیاس 5 درجه ای لیکرت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون K-S، تحلیل عاملی اکتشافی و فریدمن استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که هشت بُعد فردی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دینی، فناوری و بین المللی به عنوان ابعاد اثرگذار در ارتقای فرهنگ دانشجویی هستند که میزان اثرات کلی این ابعاد برابر با 53/68درصد بوده است. رتبه بندی ابعاد نیز ترتیب اولویت هر یک از آنها را به صورت زیر نشان داد: بُعد اقتصادی با رتبه میانگین 27/5. بُعد دینی با رتبه میانگین 5. بُعد فناوری با رتبه میانگین 75/4. بُعد سیاسی با رتبه میانگین 74/4. بُعد فردی با رتبه میانگین 37/4. بُعد فرهنگی با رتبه میانگین 4. بُعد بین المللی با رتبه میانگین 89/3. بُعد اجتماعی با رتبه میانگین 86/3.
جامعه شناسی زن، ازدواج و خانواده در قرآن کریم به منظور ارائه ی مدل خانواده ی قرآنی (مطالعه ی مفاهیم اجتماعی در قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
97 - 132
حوزه های تخصصی:
دف پژوهش حاضر، شناسایی مفاهیم اجتماعی قرآن کریم، با تأکید بر جامعه شناسی زن، خانواده و ازدواج به منظور ارائه ی مدل خانواده ی موفق قرآنی می باشد.رویکرد پژوهش حاضر، از نوع آمیخته (کمی و کیفی) است. از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و نظریه ای مبنایی است.دامنه ی پژوهش حاضر، آیات اجتماعی قرآن کریم با موضوع زن، ازدواج وخانواده است بر همین اساس، تعداد 398 آیه انتخاب و ترجمه ی آیات وارد نرم افزار اکسل گردید. تحلیل آیات با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام و مقوله های محوری در سه موضوع خانواده، ازدواج و زن تعیین شد. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان علوم قرآنی و جامعه شناسی است که به شیوه ی گلوله برفی انتخاب شد. روایی پرسش نامه توسط 12 نفر از متخصصان علوم قرآنی و پایایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون آلفای کرنباخ مورد سنجش قرار گرفت و مقدار 87/0 حاصل شد. یافته های پژوهش نشان داد، از تحلیل آیات قرآن کریم در موضوع مورد مطالعه 30 مقوله ی محوری، 302 مفهوم و 691 کد حاصل شد که به ترتیب در بخش خانواده با 13 مقوله ی محوری ، 78 مفهوم و 300 کد، در بخش ازدواج 8 مقوله محوری، 64 مفهوم و 111 کد و در بخش زنان با 6 مقوله ی محوری ،160 مفهوم و 280 کد منتج گردید. بیشترین کد حاصل شده در بخش خانواده به دست آمد که در اصل ارائه ی مدل مفهومی پژوهش حاضر هم تأکید بر همین موضوع دارد. همچنین تحلیل آیات نشان داد که بیشترین آیات در موضوع زنان با 206 آیه ، در موضوع خانواده با 145 آیه و در موضوع ازدواج با 47 آیه می باشد. رهاورد پژوهش حاضر پیوستگی آشکار و پنهان آیات قرآن کریم است که نشان دهنده ی اهمیت نهاد خانواده در پیشرفت های اجتماعی جوامع اسلامی است.
ارزش معرفت شناختی انواع نسبی گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۸
5 - 40
حوزه های تخصصی:
با مرور برخی آثار به نظر می رسد، طرد اثبات گرایی در علوم انسانی و یا هرگونه سخنی از تکثرگرایی و بومی گرایی، فروافتادن در دام نسبی گرایی دانسته شده است. خاستگاه این دیدگاه را می توان عدم توجه به معانی مختلف نسبی گرایی دانست؛ نسبی گرایی عموماً به عنوان مفهومی عام در نظر گرفته می شود که ریشه در شکاکیت سوفسطائیان داشته و مابعد اثبات گرایان آن را در ساحت های گوناگون بازتولید کرده اند؛ به طوری که انسان، معیار همه چیز بوده و در غیاب حقیقت مطلق، ملزومات معرفت از فردی به فرد دیگر کاملاً تغییر می یابد؛ تا جایی که قیاس ناپذیری پارادایم ها و عدم امکان گفت وگو ثمره طبیعی آن خواهد شد. دقت در ابعاد مسئله، روشنگر این مطلب است که نسبی گرایی یک کلّ واحد نبوده و دارای اقسام گوناگونی است. با تتبّع بیشتر این نتیجه حاصل می شود که آنچه مشهور به نسبی گرایی است، در برخی موارد اساساً دچار اشتراک لفظی با نسبی گرایی به معنای افراطی آن گشته و در برخی موارد اعتقاد به چنین آموزه ای نه تنها فرو افتادن در شکاکیت نیست، بلکه معقول و از نظر معرفت شناختی بلااشکال نیز به نظر می رسد. نگارندگان با تفکیک و تبیین انواع نسبیت، سعی نموده اند همه انواع نسبی گرایی قابل تصور در علوم انسانی را در مدل مطلوب پیشنهادی عرضه نموده و هر کدام را از حیث معرفت شناختی ارزیابی نمایند.
تدوین مدل مفهومی موفقیت تحصیلی : یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی موفقیت تحصیلی برای دانش آموزان سال اول دبیرستان بوده است. روش پژوهش کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه و مطالعه متون بوده است. جامعه پژوهش، والدین دانش آموزان موفق، معلمان و متخصصان مشاوره و روانشناسی و متون مرتبط با موضوع بوده است. نمونه گیری به صورتبه صورت هدفمند بوده به این صورت که تا جایی که دیگر به اطلاعات جدیدی دست پیدا نمی شد، نمونه گیری نیز پایان می پذیرفت؛ بنابراین نمونه شامل 40 نفر از والدین دانش آموزانِ موفق، 15 نفر از معلمان و 15 نفر از متخصصان رشته های روان شناسی و مشاوره بوده که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. متون مرتبط نیز شامل کتب، پایان نامه ها و مقالاتِ منتشرشده و قابل دسترس در سال های 1990 تا 2014 بود. داده های حاصل از مصاحبه با روش نظریه زمینه ای و متون به روش تحلیلِ محتوای کیفی، تحلیل شدند و مقوله های اصلی موفقیت تحصیلی استخراج شد. بدین ترتیب عوامل موفقیت تحصیلی در چهار مقوله اصلی کدگذاری شده که هرکدام دارای مقوله های فرعی دیگری می شد. مقوله های اصلی به دست آمده عبارت اند از: 1- عوامل فردی پایدار شامل مقوله های فرعی هوش، شخصیت و رغبت؛ 2- عوامل فردی ناپایدار شامل خودپنداره تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، اهمال کاری تحصیلی، مهارت های تحصیلی، انگیزه پیشرفت، انطباق پذیری مسیر شغلی و هوش هیجانی؛ 3-عوامل خانوادگی شامل شیوه فرزندپروری، مشارکت والدین، دلبستگی و وضعیت اجتماعی اقتصادی؛ 4- عوامل مربوط به جو تحصیلی شامل ادراک از جو مدرسه و جامعه. به طورکلی موفقیت تحصیلی از عوامل متعددی چون فرد، خانواده، مدرسه و جامعه متأثر است.
بهینه سازی عملکرد واحدهای صنعتی در شرایط بحران با در نظر گرفتن فاکتورهای برگشت پذیری اقتصادی: مطالعه موردی یک شرکت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تحمل و تاب آوری سازمان ها در مواجهه با اتفاقات ناخوشایند و مخرب به عنوان یکی از معیارهای مهم در ارزیابی آنها به شمار می رود. توانایی یک سازمان برای مقابله با خسارات ناشی از این اتفاقات، برگشت پذیری اقتصادی نامیده می شود. در این تحقیق، عملکرد یک شرکت پتروشیمی در مقابله با بحران ها مورد ارزیابی قرار گرفته است. ابتدا، براساس یک مطالعه موردی جامع، یک چهارچوب مفهومی برای برگشت پذیری اقتصادی توسعه داده شده است. سپس، یک پرسشنامه ساختاریافته براساس فاکتورهای شناسایی شده در مدل مفهومی تهیه و در بین کارکنان شرکت توزیع شده است. یک مدل تحلیل پوششی داده های غیرقطعی (DEA) برای تعیین واحدهای کارا در شرکت پتروشیمی به کار گرفته شده است. در نهایت، یک تحلیل حساسیت برای مشخص کردن وزن و درجه اهمیت هریک از فاکتورهای شناسایی شده در ساخت یک سازمان برگشت پذیر انجام پذیرفته است. این تحقیق، یک رویکرد یکپارچه کمی و کیفی شامل یک مدل مفهومی برای برگشت پذیری اقتصادی و یک مدل ریاضی DEA در شرایط عدم قطعیت در کل زنجیره تامین یک شرکت پتروشیمی ارایه داده است.
واکاوی مولفه های مناسب جهت ارایه الگوی کیفیت بخشی یادگیری الکترونیکی (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی مولفه های مناسب جهت ارایه الگوی مفهومی کیفیت بخشی یادگیری الکترونیکی می باشد. روش پژوهش، آمیخته از نوع اسنادی تحلیلی و توصیفی پیمایشی و از طرح اکتشافی استفاده گردید. در مرحله کیفی، پیشینه و الگوهای قبلی بررسی و با روش کد گذاری، کدهای باز استخراج و اطلاعات سازماندهی گردیدند. جهت تایید صحت مولفه ها از تکنیک دلفی استفاده، 3 عامل اصلی (مقوله)، 17 عامل فرعی(ملاک) و 160 گزاره مفهومی(شناسه) استخراج و الگوی مفهومی پژوهش ارائه گردید. در مرحله کمی، از جامعه آماری اعضاء هیات علمی دانشگاه پیام نور با روش کوکران نمونه 360 نفری انتخاب و پس از تعیین روایی محتوایی و صوری، پرسشنامه محقق ساخته اجرا گردید. روایی سازه پرسشنامه بیانگر آلفای کرونباخ 0.769 می باشد که نشان از قابلیت اعتماد آنست. ارزیابی الگوی پیشنهادی با نرم افزار PLS بیانگر آلفای کرونباخ 8335/0 است. مقدار پایایی مشترک متغیرها از مقدار (AVE) بیشتر و (CR) بزرگتر از 0.7 و (AVE) بزرگتر از 0.5 می باشد لذا روایی و پایایی قابل قبول می باشد. بررسی روایی واگرا با روش فورنل و لارکر بیانگر قابل قبول بودن آنست. مقدار (GOF) الگوی پژوهش برابر 0.40 است که نشان دهنده تطابق داده ها با الگو و برازش مطلوب آن است.
تدوین مدل مفهومی تقرب به خدا؛ بر اساس اندیشه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم پردازی مفاهیم دینی، زمینه ساز کاربست آنها در سطوح مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی است. هدف این پژوهش، تدوین مدل مفهومی تقرب به خدا، بر اساس اندیشه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن است. روش این پژوهش بنیادی، در بخش تدوین مدل، توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی و در بخش اعتباریابی، به روش دلفی با استفاده از دو ضریب نسبت روایی و شاخص روایی محتوا است. با تأمل در واژه شناسی «تقرب» و واکاوی آن در اندیشه علامه طباطبائی، سه مؤلفه پویش تدریجی، انتخاب تعالی جویانه و برنامه مندی و هشت زیرمؤلفه آگاهی افزایی، رغبت پالایی، وحدت بخشی، عمل گرایی، انتخاب هدف متعالی، مسیریابی، هشیاری و پایبندی شناسایی شد. بر اساس این مؤلفه ها، تقرب به خدا پویشی تدریجی است که نفس با انتخاب هدف متعالی قرب خداوند و مسیر عبودیت، به تنظیم باورها، عواطف، انگیزه ها و رفتارهای خود پرداخته، با هشیاری و پایبندی به قوانین الهی، به تدریج مراتب کمال را کسب می کند. بنابراین، می توان گفت: آموزه های دینی ظرفیت تبیین روان شناختی و طراحی مدل مفهومی را دارند و از این بستر، می توان باب گفت وگو برای کاربست مفاهیم دینی در سلامت فردی و اجتماعی را فراهم آورد.
مدل مفهومی «سلامت روان» بر اساس ارتباط شناسی مفاهیم «سلامت» و «مرض» در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سلامت روان»، مفهومی روان شناختی است که مورد توجه پژوهش های دینی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، ارائه یک مدل مفهومی در سلامت روان از طریق شناسایی و بررسی مفاهیم مرتبط به حوزه سلامت و مرض در منابع اسلامی بود که با روش تحلیل مفهومی محتوایی انجام شد. ده مفهوم مرتبط شناسایی شد. برای مقایسه بین مفاهیم، ابتدا هر یک از آنها در هفت شاخص تحلیل شد، سپس ارتباط آنها مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، با شناسایی عناصر کلیدی، مدل پیشنهادی سلامت روان ارائه شد. یافته ها نشان داد که از تحلیل و ارتباط شناسی پنج مفهوم حوزه سلامت و شش مفهوم حوزه بیماری، سه عنصر کلیدی «توانمندی»، «معیارپذیری توحیدی»، و «سازش پذیری توحیدی» به دست می آید که از ترکیب دو عنصر اخیر، با محوریت توانایی؛ به چهار سنخ در سلامت می توان دست یافت که عبارتند از: «عدم سلامت»، «سلامت ناکامل»، «سلامت»، و «سلامت کامل». هر یک از سنخ ها با بخشی از مفاهیم اسلامیِ حوزه سلامت و بیماری قابل تبیین خواهند بود.
مطالعه اثربخشی راهبردهای «فنی-کالبدی» و «اجتماعی-اقتصادی» در بهبود تاب آوری شهری در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاب آوری شهرها در مقابل زلزله از الزامات برنامه ریزی کاهش خسارات جانی و مالی زلزله در شهرهاست. تاب آوری تعاریف گوناگونی دارد و مدلی جامع به منظور محاسبه کمی آن وجود ندارد. در این پژوهش، به مطالعه اثربخشی راهبردهای بهبود تاب آوری شهری مرتبط با بخش های فنی-کالبدی و اجتماعی-اقتصادی در برابر زلزله با هدف ایجاد ابزاری برای تصمیم گیران و سیاست گذاران پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و نظر خواهی از خبرگان ابعاد و شاخص های مؤثر در تاب آوری شهرها در مقابل زلزله استخراج شد. سپس با استفاده از نظر خبرگان و روش مقایسه زوجی، وزن هریک از ابعاد و شاخص ها معین و شاخص تاب آوری معرفی شد. با استفاده از این شاخص و درنظرگرفتن سه سناریوی لرزه ای گسل شمال تهران، گسل ری و گسل شناور، اثربخشی راهبردهای فنی-کالبدی و اجتماعی-اقتصادی در بهبود تاب آوری برای منطقه 6 شهرداری شهر تهران با یکدیگر مقایسه شد. مقدار شاخص تاب آوری در سناریوی گسل شمال تهران 458/0، در سناریوی گسل ری 454/0 و در سناریوی شناور 456/0 است. نسبت هزینه به افزایش شاخص تاب آوری در راهبرد های اجتماعی اقتصادی کوتاه مدت S1، میان مدت S2 و بلندمدت S3 به ترتیب 17/6، 69/11 و 52/18 است. همچنین در راهبردهای فنی کالبدی کوتاه مدت T1، میان مدت T2 و بلندمدت T3 به ترتیب 90/3، 67/4 و 41/7 است. بهترین راهبرد در افزایش شاخص تاب آوری در مقایسه با هزینه راهبرد S3 و ضعیف ترین راهبرد T1 است. با وجود این از نظر زمان مورد نیاز برای اجرا، راهبردی T1 بهینه ترین راهبرد است. انتخاب راهبرد بهینه برای یک شهر با پارامترها و متغیرهای گوناگونی ارتباط دارد. تنها یک راهکار فنی یا اجتماعی نمی تواند ضامن موفقیت طرح های بهبود تاب آوری شهری باشد. در کوتاه مدت راهبرد T1 و در طولانی مدت راهبرد S2 بهینه ترین راهبردها هستند.
تدوین مدل مفهومی طراحی و برنامه ریزی مجموعه گمرک و بازارچه در مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مناطق مرزی با وجود وسعت فراوان به سبب دوری از مرکز، از محروم ترین مناطق ایران به شمار می روند و نیازمند توسعه زیربنایی هستند. احداث زیرساخت های لازم از جمله گمرک و بازارچه مرزی می تواند به توسعه و تامین تسهیلات مطلوب خرید و تفریح در کنار سایر تسهیلات زیربنایی برای ورود و خروج کالا و مسافر منجر شود. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدلی مفهومی برای طراحی مجموعه های گمرک و بازارچه مرزی بود. مشارکت کنندگان و روش ها: این پژوهش به روش کیفی و در دو گام انجام شد. در گام اول کیفیت های ناظر بر طراحی و برنامه ریزی بازارچه های مرزی از مطالعات کتابخانه ای استخراج و سپس با مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۰ نفر از ذی نفعان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند، روایی سنجی شد. در گام بعد، با اعتبارسنجی اصول به دست آمده به روش دلفی، با ۱۰ نفر از متخصصین علوم طراحی و برنامه ریزی و با استفاده از پرسش نامه، مدل نظری تدوین شد. یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که رویکردهایی همچون گردشگری شهری، پدافند غیرعامل، برندسازی شهری و طراحی و برنامه ریزی شهری در توسعه نواحی مرزی موثر هستند. نتیجه گیری: مدل مفهومی متشکل از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و کالبدی می تواند با تاکید بر اصولی همچون پدافند غیرعامل (ایمنی و امنیت و انعطاف پذیری)، دسترسی، تنوع، همه شمولی، سرزندگی، زیرساخت ها، خوانایی، هویت و معماری بومی، بافت- موزه، پایداری، شخصیت بصری، انسجام و پیوستگی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی محیطی در خدمت برنامه ریزان و طراحان شهری در توسعه مناطق مرزی قرار گیرد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های تربیت اخلاقی با رویکرد اجتماعی در دوره ابتدایی و ارائه مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های تربیت اخلاقی، با رویکرد اجتماعی در دوره ابتدایی و ارائه مدل مفهومی انجام شده است. روش پژوهش از نوع آمیخته کمّی و کیفی است. در بخش کیفی جامعه پژوهش سایت ها و پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با تربیت اخلاقی بود که به طور هدفمند انتخاب و فیش برداری صورت گرفت و داده ها همزمان به طور مستمر در فرایند جمع آوری از طریق دسته بندی های منظم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش کمی جامعه آماری معلمان ناحیه دو شهرکرمان بودند که همگی با استفاده از روش تمام شماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این بخش پرسش نامه بود که براساس یافته های بخش اول با 71 گویه طراحی گردید و در اختیار جامعه آماری(408 نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی شهر کرمان) قرار داده شد. روایی این پرسش نامه با استفاده از نظر متخصصان و صاحب نظران مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی آن به روش آلفای کرونباخ تعیین شد که برای کل پرسش نامه 0/95 و برای ابعاد «باور» و «رفتار» به ترتیب 0/89 و 0/93 به دست آمد. یافته های مرحله «تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی» نشان داد که مقوله محوری پژوهش حاضر مشتمل بر 11 مؤلفه در 2 بُعد(باور و رفتار) است: مؤلفه های بُعد «باور» عبارت اند از: «احترام به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی»، «سعه صدر»، «پرورش روحیه دگرخواهی»، «گفتگو». همچنین مؤلفه های بُعد «رفتار» عبارت اند از: « تعلق به هویت جمعی و حفظ آن»، «پرورش روحیه آزادی»، «همزیستی مسالمت آمیز»، «وفای به عهد و پیمان»، «پای بندی به دستورات اخلاقی»، «احترام به محیط زیست» و «مسئولیت اجتماعی». براساس این ابعاد و مؤلفه ها مدل نهایی طراحی گردید. متغیر پنهان «باور» از بین همه سازه های متصل به خود، «احترام به ارزش ها» و «هنجارهای اجتماعی» را بیشتر و «گفتگو» را کمتر از همه تبیین کرده است. متغیر پنهان «رفتار» از بین همه سازه های متصل به خود، «تعلق به هویت جمعی و حفظ آن» را بیشتر و «مسئولیت اجتماعی» را کمتر از همه تبیین کرده است.
ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی (IDMSN) و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
7 - 32
حوزه های تخصصی:
طراحی آموزشی قلب هر فعالیت آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی ([1]IDMSN) اجرا گردیده است. بدین منظور، پس از بررسی و مطالعه سیستماتیک پیشینه پژوهشی در رابطه با مدل های طراحی آموزشی ساختن گرایانه و همچنین استفاده از شبکه های اجتماعی در آموزش، مدل اولیه مبتنی بر مبانی نظری طراحی شد. در مرحله بعد، نه نفر از متخصصین حوزه طراحی و تکنولوژی آموزشی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و مدل فرضی اولیه را مورد نقد و بررسی قرار دادند. طبق نظر متخصصین طراحی آموزشی، که در این پژوهش حضور داشتند و از باتجربه ترین متخصصین این حوزه در داخل کشور هستند، مدل IDMSN، دارای ثبات درونی (t=4.438 و p=0.002)، روشن (t=2.828 و p=0.022)، هماهنگ با اصول ساختن گرایانه (t=6.00 و p=0.0)، ساده (t=10.00 و p=0.0)، سودمند (t=4.438 و p=0.002)، جامع (t=2.294 و p=0.50) و بهینه (t=2.828 و p=0.020) است اما قابلیت اجرا در آموزش عالی ایران را ندارد (t=1.512 و p=0.169) و اجرای آن در آموزش عالی ایران منوط به اعمال تغییراتی خارج از مدل است (مانند آمادگی برای تغیر، آشنایی اساتید با ابزارهای وب 2 و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر آن ها و ...) پژوهشگران با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، تجربیات عملی و پیشینه پژوهشی، علاوه بر ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی، پیشنهادهایی جهت قابل اجرا کردن این مدل در آموزش عالی ایران مطرح کرده اند.