مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
اساطیر
منبع:
مطالعات علوم اسلامی انسانی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
109-116
مفهوم الفردوس فی الأدیان القدیمه بالترکیز علی أساطیر إیران وبلاد ما بین النهرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۹ سال ۱۴۴۴ شماره ۲
189-169
یعدّ الفردوس من المفاهیم المشترکه فی الکثیر من الأساطیر والأدیان. یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی أن یدرس مفهوم الفردوس ونشأته فی الأدیان المختلفه، وأن یتوقف علی أوجه الشبه والاشتراک فی هذا المفهوم لدی الأدیان المختلفه. إنّ الشبه الموجود والفهم المشترک إزاء قضیه الفردوس بین الأدیان المختلفه یقودنا للاعتقاد بوجود اشتراک مفهومی لهذه المفرده فی الأدیان المختلفه فی العالم. لقد استخدم الإسلام هذا المفهوم عبر کلمه "الفردوس" واعتبرها مقاماً للصالحین والأبرار. وفی الأدیان الأخری تحتل المفرده فی الکتب المذهبیه مفاهیم أوسع من الجنه، فهی تعنی القرب من الله والزلفی إلی الخالق بهدف الخلود والبقاء السرمدی. إنّ الإنسان یودُّ أن یکون کخالقه خالداً إلی الأبد، وأن یتخلص من هاجس الفناء فی الدار الفانیه بعد أن یصل إلی العالم اللامتناهی ویدخل ساحه الخلود المؤبد. فهو یحاول فی هذه الدنیا - بتصور یخلقه فی ذهنه من الفردوس - أن یکوّن لنفسه عالماً یکون شبیهاً بالفردوس. کما سنبحث فی هذه الدراسه، المدن الفردوسیه فی الأرض المدن التی أنشئت تقلیداً لفردوس السماء. کما سنستشهد من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی بنماذج من الأبطال الأسطوریین فی الشاهنامه الذین حاولوا أن ینشأوافردوساً لهم فی هذا العالم.
پیر ه زن گرگ باشد؛ معرفی ضرب المثلی فراموش شده در هفت پیکر و بررسی ابعاد اسطوره شناختی و فولکلوریک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها از غنای فرهنگی ملت ها حکایت دارند. بسیاری از این مَثَل ها در غبار زمان از یاد رفته اند و ما از خودِ آن مثل و نیز از ریشه ها و زمینه های تکوین آن آگاه نیستیم. این جُستار به معرفی ضرب المثلی فراموش شده در بیتی از هفت پیکر می پردازد. «پیره زن گرگ باشد»، عبارتی است که به گمان ما در عصر نظامی به عنوان یک ضرب المثل کاربرد داشته است. احتمالاً این ضرب المثل از زبان ترکی، کردی و یا از زبان آذری وارد ادبیات فارسی شده است. تحقیق کتابخانه ای حاضر که به شیوه کیفی و توصیفی انجام شده قصد دارد تا ابعاد اسطوره شناختی و فولکلوریک این مَثَل را بررسی نماید. تشبیه پیرزن به گرگ در ادبیات فارسی سابقه دارد. پیرزن و گرگ هر دو در فرهنگ، باورها و اعتقادات عامه ملل و اقوامِ جهان نمادی از مرگ، شیطان و دنیا محسوب می شوند و نیز هر دو با برف، جادوگری، میل جنسی و ماه پیوستاری معنایی برقرار می کنند. ما در این مقاله به برخی از این اشتراکات اشاره کرده و هاله های معنایی مشترک میان پیرزن و گرگ را توضیح داده ایم . گرگ در ادبیات نماد حیله گری و مکاری است. به نظر می رسد انگیزه اصلی در همانند دانستن پیرزنان با گرگ بسیاردانی، کارکشتگی و حیله گری آنان باشد. پیرزنان از آنجا که آگاه به مسائل و رموز زندگی زناشویی اند، توانسته اند در هیئت و حرفه محتالگی و دلالی محبت نقش مهمی در مناسبات اجتماعی دوران گذشته ایفا کنند و با هر ترفندی که ممکن بوده، مردان و زنانِ کام جو را به وصال یکدیگر برسانند.
بررسی جامعه شناختی پیکرگردانی اژدها در متون حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
839 - 854
حوزه های تخصصی:
وقتی سخن از اسطوره به میان می آید، در باور همگان، موجودات عجیب و اسطوره ای از جمله اژدها در اذهان تداعی می گردد که در حوزه جامعه شناختی ملل مختلف در گذشته نقش مهمی داشته است. موجودی اهریمنی و پلید که در بسیاری از باورهای اسطوره ای و فرهنگی ملل مختلف حضوری چشم گیر داشته است. هدف محقق در این نوشتار بررسی جامعه شناختی پیکرگردانی اژدها در شاهنامه فردوسی و متون حماسی ایران است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتاب خانه ای است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که در فرهنگ جامعه ایرانی در دوره باستان، اژدها نماد از شر و بدی است و تقریباً در فرهنگ اساطیری تمام ملل از جمله ایران، دارای خاصیت پیکرگردانی است و با توجه به شرایط و زمان خود می تواند به موجودات دیگر تبدیل شود که این موضوع از جنبه جامعه شناختی حائز اهمیت است. چرا که این مسئله در جامعه ای که فرهنگ آن بر اساس فرهنگ اساطیری شکل گرفته می تواند بینش اساطیری آن را ار ارتباط با جامعه انسانی انعکاس دهد. اژدها خود تغییر یافته از مار است و در متون حماسی معمولاً به انسان در نقش ضحاک، به ابر سیاه ، فریدون و جمشید تبدیل می شود. این موجود پلید تقرباً در تمام جوامع بجز چین کاری جز از بین بردن انسان ها ندارد، در بعضی موارد هم از خوی اهریمنی خود فاصله می گیرد و از آسیب انسان ها دست برمی دارد. ولی با این حال اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران که در تعامل با جامعه نیز هست، باز همان سیر اهریمنی خود را طی می کند.
مطالعه نماد آسمان در قرآن، اساطیر، ادبیات، عرفان و هنر ایران (8-21)
حوزه های تخصصی:
نماد که مظهر و سمبل هم نامیده می شود، نشانه ای است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز اینها می تواند باشد. نماد می تواند یک شیء مادی باشد که شکل آن به طور طبیعی یا بر پایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره می کند پیوند داشته باشد. نماد تصویری آشکار در متون است که هدف آن بیان ایده ای نامرئی و پنهان است. نماد در عرصه های مختلف با معانی متفاوت ظهور پیدا می کندکه می تواند باعث تنوع در بیان اندیشه ها و آرا گردد. زندگی بشر آکنده از نمادها یا رموز است، به گونه ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از آن نیست. شاعران عارف پیوسته از زبان نمادین بهره گرفته اند. نماد آسمان از جمله نمادهایی است که بطور وسیع در ادبیات اساطیری دینی و ادب منظوم و منثور و همچنین بر روی آثار هنری بسیاری از اقوام با اهداف متفاوت به کار رفته است. زمین و آسمان مظهر ماده و روح هستند. در معماری گنبد نشان از آسمان دارد و در تمام جهان آسمان به رنگ آبی و گاه سیاه و به شکل گرد و مدور تصویر شده است. در خاور دور اژدها نماد آسمان است. این نمادها در آرایه های تزیینی و هنرهای دستی از دیرباز کاربرد فراوانی داشته است. آیات مربوط به آسمان در قرآن نیز بسیار متنوع و جالب است. این پژوهش تلاش دارد تا به این سوال پاسخ دهد که نماد آسمان دراساطیر، قرآن و عرفان، ادبیات و درآثار هنری دارای چه معانی است؟ روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و گرداوری مطالب کتابخانه ای
اساطیر فرجام شناسی نوین فضایی در رمان های علمی- تخیلی آرتور کلارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
175 - 202
حوزه های تخصصی:
آرتور کلارک به دنبال ارائه یک فرجام شناسی نوین فضایی است. تا کنون تحلیل گران فقط به شکل پراکنده و غیر منسجم به ماهیت فرجام شناسانه و دینی حضور بیگانه ها وخدایان در کنار سفرهای فضایی اشاره کرده اند، در این مقاله به تحلیل منسجم کلیت عناصر فرجام شناسانه و مقایسه این مفاهیم فرجام شناسانه با منشاء آن ها پرداخته ایم. این عناصر فرجام شناسی نوین فضایی، پاسخ های اسطوره ای، به نیازهای دوران معاصر بر بستر پیش فرض های فکری مدرنیته هستند. روش کار تحلیلی تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان های کلارک مانند داستان چکش خدا، ادیسه فضایی و پایان کودکی یک فرجام شناسی به ظاهر نوین را با اسطوره هایی پیرامون مفاهیم جاودانگی، رستاخیز و پایان تاریخ بشری ارائه کرده است تا پاسخی به نیازهای فکری بشر معاصر باشد، اما او در این کار همچنان عناصر فرجام شناسی گذشته را مورد بهره برداری قرار داده است که نشان دهنده عدم گسست کامل او از نظام های فرجام شناسی قبلی و احیای استحاله یافته آن هاست.
بررسی تحلیلی نقشمایه های نمادین و اساطیری در هنر کلماکره لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
63 - 76
حوزه های تخصصی:
گنجینهکلماکره بهطوراتفاقیدرسال 1368 ه.ش توسطیکشکارچیمحلیدر غار کلماکره واقعدر 20 کیلومتریشمالغربشهرستانپلدختردراستان لرستان کشف شد. اشیاء این گنجینهشاملانواع ظروف،ریتون ها،مجسمه هایانسانیوحیوانی،صورتک ها،پلاک ها،زیورآلاتو...از جنس نقره و طلا استکه متعلق به دوران ایلام نو (هزاره اول ق.م) هستند.در پژوهشی که منجر به شناسایی و مستندسازی اشیای گنجینه غار کلماکره لرستان در موزه های داخل و خارج از ایران شد، نقوش اساطیری و نمادین روی اشیاء و چگونگی تحول باورهای آئینی و مذهبی آنها بررسی و تجزیه و تحلیل شد. در طی این پژوهش بخشی از حلقه ارتباطی فرهنگی/تاریخی سازندگان این اشیاء از نظر تکنیک هنر فلزکاری و نمادشناسی با سایر اقوام ایرانی و تمدن های همجوار در این دوره تاریخی و پس از آن مقایسه و بررسی شد. مفاهیم و بن مایه های نمادین و اساطیریآفرینش(نبرد نور و تاریکی)، چهره هاینمادین (شاهوقهرمان)، موجوداتاساطیری (موجوداتفراطبیعی و جانوران)، عناصر طبیعت (گیاهان، رستنی ها وآب)، ابزارهای تشریفاتی شگفتونقوش اساطیری روی اشیاء، همه تبیین کننده افکار، عقاید و باورهای صاحبان و سازندگان آنهاست که حضور قدرت های ماوراءالطبیعه در آنها مشهود است. این پژوهش به روش تحلیلی استقرایی و با تأکید بر مطالعه نقوش و فرم اشیاء انجام شده است.همچنین از روش مشاهدهومراجعه به موزه های داخل کشور و جستجوی اینترنتی در وب سایتموزه های خارجی،روش مقایسه ای و بررسی اسناد و متون تاریخی استفاده شده است.
تبیین کارکرد معراج در روایات اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عروج به ماورای ماده یا معراج، در آثار روایی و تجسمی جوامع خداباور (توحیدی یا چندخدایی) و اقوام غیرخداباور، نشان از توجه و اصرار انسان به برقراری ارتباط با جهان غیرمادی دارد و دامنه پراکندگی وقوع آن ، از شرق تا غرب دنیای باستان را در بر می گیرد. طیف گسترده معنایی معراج در اساطیر، از پرواز روح شمن، ورود قهرمان به جرگه خدایان و سفر به بهشت و جهنم تا تهذیب نفس و رسیدن به روشنگری را شامل می شود. در این مقاله، به منظور درک بهتر ارتباط تمدن های اساطیری با خدایان و ماورا، نمونه هایی از عروج به فراسوی دنیا در روایات اساطیری و آثار تصویری تمدن های هند، چین، ایران و بین النهرین، مصر، یونان و روم با روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری و با رویکرد توصیفی- تطبیقی بررسی شده اند تا در پاسخ به پرسش های ماهوی (چرایی، چگونگی و چیستی) معراج، سه کارکرد استفهامی، استعلایی و استنتاجی برای این سفرها تبیین گردند. بدین ترتیب، با پژوهش در روایات اساطیری تمدن های نا م برده، در پرتو کارکرد استفهامی، پیش زمینه ها و انگیزه های شکل دهنده سفر معراج، در فرایند کارکرد استعلایی، چگونگی و حدود و ثغور تماس با عالم برین و در کارکرد استنتاجی، نتایج و دستاوردهای عروج در دو سطح فردی و اجتماعی مشخص شده است.
واکاوی دیگری از ترکیبِ «پری مار» در بیتی از حدیقه الحقیقه سنایی با بهره گیری از اساطیر و افسانه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
«پری مار» ترکیبی غریب است که سنایی غزنوی و خاقانی شروانی با استفاده از آن، معشوقکانِ زیبا رویِ دیوسیرت را به آن تشبیه کرده اند. برخی شارحین و مفسرین اشعار این دو شاعر، بی هیچ توضیح و تفسیری، از کنارِ این ترکیب گذشته اند؛ آن دسته از شارحینی نیز که در توضیح و واکاویِ آن کوشیده اند، معنای درست و به قاعده ای از «پری مار» به دست نداده اند و گویی در تحلیل آن، دچار ابهام و سردرگمی شده اند. به باورِ نویسنده این جستار، ترکیبِ «پری مار»، سرنوشتی اسطوره ای و افسانه ای را از سر گذرانیده است؛ زیرا با بررسی اساطیر و افسانه ها، می توان بر آن بود که سرنوشت پریان (زن ایزدانِ کهنِ کامکاری و باروری) و ماران، از کهن ترین زمان ها، به عللی مانند قمری بودنِ آنها، پیوندشان با زایندگی و کامکاری، ارتباطشان با جادوگری، و پیوستگی شان با آب، به هم گره خورده و در پیوند بوده است. این ارتباط که حتی پس از دین آوریِ زرتشت و اصلاحات دینی او ادامه می یابد، سبب شده است ترکیبی اساطیری به نام «پری مار» در قالب یکی از «اسطوره های ترکیبیِ پیکرگردانی» ایجاد شود که هم نماد زیبایی و کامرانی و هم نمادی اهریمنی است؛ و سنایی معشوقکان کامران و شهوت ران را به آنان تشبیه کند.
بازتاب هفت خان رستم، اسفندیار و دوازده خان هرکول(مقاله علمی وزارت علوم)
اسطوره ها، حکایت های روزگار کهن و ماجرای ماقبل تاریخ هستند که بن مایه ای از حقیقت دارند و از طریق نقل، از پیشینیان به آیندگان منتقل شده اند. اقوام ایرانی و یونانی در گذشته به دلیل مبادلات فرهنگی، دارای اسطوره های نزدیک به هم و مشترک بوده اند. به همین دلیل است که نسبت به پهلوانانی چون: رستم، اسفندیار در ایران، و هرکول در یونان، با نگاهی احترام آمیز و حتی تقدس می نگریسته اند. بخشی از اساطیر در اعداد نمود پیدا کرده اند از آن جمله: عدد هفت و دوازده، در شاهنامه فردوسی به هفت خان رستم و اسفندیار اشاره شده که مضمون های این حکایت ها، با دوازده خان هرکول می تواند مرتبط باشد. کنکاش در خان های اساطیری، باعث کشف اشتراک های فرهنگی ایران و یونان می شود. اختلافات و اشتراکات میان آن ها، روند توسعه فرهنگی این ملت ها را تا حد زیادی روشن می کند. سه پهلوان اساطیری- رستم، اسفندیار و هرکول- دارای ظرفیت های فراطبیعی بوده اند. اشتراک عمل سه پهلوان، گزینش راه دشوار به جای راه سهل و آسان بوده است.
بررسی تطبیقی اسطوره گاو در اساطیر ملل مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
29 - 44
حوزه های تخصصی:
دین و اساطیر هیچ ملتی را نمی توان جدا از بافت تاریخی آن دریافت و اساطیر نماینده پیشینه فرهنگی و عقاید و تفکرات ملل مختلف است. رابطه انسان و حیوانات، همچنین انسان و خدایان، در اساطیر و روایات کهن از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در این میان گاو به خاطر ویژگی ها و مشخصه های خاص، بیشتر مورد توجه بوده است. این نوشتار به بررسی موقعیت و جایگاه گاو در اساطیر و به دلایل اهمیت آن در اساطیر و فولکلور ایران و برخی ملل دیگر از جمله مصر، چین، یونان، هند و... پرداخته است؛ چراکه هرگاه یک اثر ادبی در کنار اثری دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و هر یک از آن ها در مقام مقایسه با دیگری مورد ارزیابی قرار گیرند، معنایی عمیق تر را به نمایش می گذارند.
بازتاب هایی از کتاب مقدس در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
485 - 504
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری (1307-1359) از شاعران برجسته معاصر است که در کنار دین اسلام، با سایر ادیان نیز آشنایی داشته است و همین آشنایی، شعر او را سرشار از تلمیحات متعدد و متنوع کرده است. بررسی تلمیحات در اشعار سپهری ، نشان دهنده آشنایی او با ادیان مختلف است. این آشنایی را می توان مرهون مطالعات مداوم او در این خصوص و نیز مسافرت های فراوان او به کشورهای مختلف دانست. یکی از خاستگاه های عمده تلمیحات در شعر سپهری ، کتاب مقدس عهد عتیق(تورات) و عهد جدید(انجیل) است. بسامد این تلمیحات در مجموعه های نخستین، اندک است و به تدریج افزونی می یابد. بیش ترین تلمیحات به کتاب مقدس در مجموعه های «مسافر» و «حجم سبز» آمده است. تلمیحات به تورات نسبت به تلمیحات به انجیل، بسامد بیش تری دارد. اغلب این تلمیحات، تلمیحاتی مضمر و با وابسته های اندک هستند. بیش ترین بازتاب کتاب مقدس در اشعار سپهری ، مربوط به داستان آدم و حوّا و خوردن میوه ممنوعه است. هدف از این مقاله که به روش اسنادی و تحلیل محتوا انجام گرفته است، بررسی و تحلیل تلمیحات به کتاب مقدس در «هشت کتاب» سهراب سپهری است.
تقابل اژدها با جانوران دیگر در اساطیر ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
271 - 290
حوزه های تخصصی:
اژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که انسان را از بین ببرد و جهان را نابود کند و در این نقش جنبه اهریمنی و دیوخویی آن بیش تر نمایان می شود. بر همین اساس، در افسانه ها و اساطیر جهان، قهرمانان و پهلوانان پیوسته با این حیوان بدسرشت، در نبرد هستند تا جهان را از وجود آن پاک کنند. حاصل پژوهش نشان می دهد که این حیوان بدسرشت و اهریمنی، نه تنها با قهرمانان نبرد می کند، بلکه با موجودات و جانوران دیگر هم رابطه خوبی ندارد و شواهد و تصاویر به جا مانده از گذشته حکایت از آن دارد که با حیوانات افسانه ای دیگر نظیر سیمرغ و شیر هم در حال نبرد بوده است. در تصاویر به جا مانده، حتی نبرد دو اژدها نیز دیده شده است.
پیکرگردانی و دگردیسی سنگ شدگی در قصه ها و افسانه های کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های اساطیری و نمادین در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی به صورت جماد است. در پیکرگردانی شکل و ماهیت موجودات با استفاده از نیروی ماورء الطبیعی شخص یا شیء از حالتی به حالت دیگر تغییر می یابد. در واقع این نوع پیکرگردانی نماد از دست دادن پویایی و حیات روانی است که فرد را برای مدتی از مسیر کمال باز می دارد. در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی و دگردیسی به اشکال مختلف دیده می شود، که یکی از موارد پیکرگردانی انسان به جماد است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و نیز تحقیقات میدانی انجام شده، به این صورت که با بررسی پنجاه قصه از قصه ها و افسانه های کُردی، پنج مورد دگردیسی و تبدیل پیکره انسان به سنگ یافت شد که با بهره گیری از نقد اسطوره ای به بررسی ریشه های سنگ شدگی در آن ها پرداخته، سپس نحوه مواجهه افراد و نیز علل و ابزارهای لازم جهت رهایی از این تغییر تبیین شده است. از آنجا که مطالعه این قصه ها ما را با بستر اسطوره ای آن ها آشنا می سازد، لذا تلاش بر آن است تا با شناخت ساختار قصه ها وجه مشترک این بن مایه را با اساطیر سایر ملل مقایسه کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که انعکاس باورهای اسطوره ای با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر در قصه ها و افسانه های کُردی گویای نامیرایی و پویایی این باورهاست که با رمزگشایی و واکاوی می توان ریشه مشترک این دیدگاه اساطیری را کشف و تفسیر کرد.
خوانش معراج نامه نگاری پیامبر اکرم (ص) (دوره ایلخانی و تیموری) از منظر اساطیر ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزد مذاهب مختلف، عقاید متفاوتی در ارتباط با جهان و دنیای پس از مرگ وجود دارد که یکی از این سفرها در داستان های ملل مختلف معراج به پهنه فرا جهانی است، هرچند داستان های عروج با مضامین مختلف در فرهنگ های متفاوت با اشتراکات لفظی و معنوی متعددی همراه است ( همچون متون آخر الزمانی مکاشفه ای، متون فرجام شناختی، سفرهای اَُخروی، رویا، سیرروحانی، متون افسانه ای، صعود به آسمان ها و...) ولی می توان با تحلیل و بررسی دقیق تر این داستان ها و نمادهای روایت دار مشابه در آن به چگونگی استفاده از کهن الگوها و اسطوره ها در طول زمان برای خلق معانی جدید ( به صورت آشکار و یا مستتر) در آن ها پی برد. که از اهداف اصلی این پژوهش نیز تحلیل و بررسی نمادهای روایت دار موجود در داستان و نگاره های معراج نامه ایلخانی (772-762 ه ق) و معراج نامه تیموری (840 ه ق) بر اساس رویکرد نظریه معنای کهن الگوی نورتروپ فرای است که دارای مراحلی است. از سؤالات اصلی این پژوهش این مطلب است که داستان و نگاره های معراج نامه بر اساس مراحل نظریه کهن الگویی و اسطوره شناختی فرای به چند ساختار قابل دسته بندی است؟ و در کدام بخش از نگاره های(دوزخی یا بهشتی) از اصل داستان های عروج اساطیری موجود در تمدن باستانی(ایران) بهره برده اند و به صورت نامتبدل و متبدل معانی جدیدی را ابداع کرده اند؟ تا از طریق اصل جابه جایی اسطوره ای در نظریات فرای بتوان به تبار و پیشینه روایی و تصویری معراجنامه نگاره ها نزدیک شد. بنابراین نتایج به دست آمده در این پژوهش با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای گویای این مطلب است که معنای کهن الگویی موجود در نگاره ها در هشت ساختار معنایی طبق الگوی نظری نورتروپ فرای قابل دسته بندی است و مفاهیم اسطوره ای در آن به صورت تبدیل نشده ( آشکار) و تبدیل شده ( پنهان) در بیشتر نگاره های دوزخی و بهشتی قابل بررسی است.
مجمع البحرین،اقلیم هشتم، بهشت ناپیدای زمین
مجمع البحرین، محلّ اتّصال خلیج عقبه با خلیج سوئز، بر اساس جهان شناسی قدیم و گیتی شناسی سامی غربی، محلّ تلاقی دو دریا و پایان دنیاست که در آن آسمان و زمین به هم می رسند. مراد از دو دریا دو دریای اسطوره ای و پیش آفرینشی است که به صورت عوالم برین و زیرین خوانده شده اند و در سطح فرکانس عالم مادّی قرار نمی گیرند. از دیدگاه اسلام در مجمع البحرین شخصیّتی به نام خضر یا پیر وجود دارد که وظیفه رساندن سالکان از وادی های پرخطر به این مکان را بر عهده دارد. در مکتب عرفان و تصوّف نیز مجمع البحرین مفاهیمی چون : قاب قوسین، دل سالک، عالم مثال یا عالم وسیط، یکی از منازل سالکین حقیقت، حضرت جمع الجمع، غار اصحاب کهف، بحر محسوسات و معانی، بحر غیب و شهادت، بحر امکان و وجوب و بحر نبوّت و ولایت دارد. هدف از این تحقیق، بیان موقعیّت جغرافیایی، اسطوره ای، دینی و عرفانی واژه «مجمع البحرین» می باشد. در این مقاله تحقیقی سعی شده مفاهیم گوناگون این واژه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و اطّلاعاتی در مورد این مکان و حقیقت وجودی آن ارائه گردد. نتایج به دست آمده از این تحقیق این است که مجمع البحرین محلّ آفرینش اوّلیّه انسان، محلّ تلاقی دو دریا و محلّ اتّصال خلیج عقبه با خلیج سوئز، همان بهشت ناپیدای زمین و اقلیم هشتم ، اقلیمی که حوادث و حکایاتش در ملکوت و در عالم نفس و عالم بیداری شهودی روی می دهد، مکانی معنوی و در عین حال حقیقی است.
سنگ و کوه در اساطیر و «خسرو و شیرین» نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
86 - 100
حوزه های تخصصی:
کهن الکوی سنگ در ادب فارسی نماد نفوذناپذیری و سختی و کوه نماد پایداری و استقامت است. بن مایه چند وجهی سنگ، در فرهنگ و ادبیات هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. هم باعث زایش است؛ هم عامل نابودی. این پژوهش با هدف بررسی کهن الگوی سنگ و کوه در اساطیر و در «خسرو و شیرین» نظامی و به شیوه توصیفی- تحلیلی به چگونگی کاربرد آن ها می پردازد. مثال هایی از «خسرو و شیرین» نظامی با بررسی ریشه اساطیری آن مطرح می گردد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات برگه نویسی از منابع کتابخانه ای است. در این پژوهش مشخص شد که بسامد استفاده از واژه سنگ و کوه در منظومه «خسرو و شیرین» زیاد است. در این داستان واژه سنگ کاربرد فراوان و کلیدی دارد؛ هم در ساخت آرایه های ادبی و هم در بخش های مختلف. بررسی و تحلیل نقش اسطوره ای قهرمانان اصلی این داستان نیز بدون در نظر گرفتن دو عنصر سنگ و کوه کامل نیست؛ تولد رازآمیز شبدیز، زندگی شیرین در بنایی از سنگ با دسیسه زنان قصر خسرو، سنگ تراشی فرهاد برای ایجاد جوی شیر و رساندن نوشیدنی مطلوب شیرین به او و کندن کوه در عشق شیرین از این موارد است که جنبه اساطیری دارد.
تحلیل مردم شناسی اساطیری و دینی آیین های وَر در جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
89 - 119
حوزه های تخصصی:
وَر یک آزمایش ایزدی یا داوری ایزدی بوده است که در دین مزدیسنا از سوی داوران برای اثبات راست گویی یا حقانیت شخصی اجرا می شده است. آیین وَر، تنها ویژه ایرانیان نبوده بلکه در اروپا تا سده های میانه رواج داشته است. در فرهنگ اساطیری و دینی جنوب کرمان از گذشته تا امروز برای اثبات راست گویی و حقانیت خود از آیین وَر، به شیوه های مختلف نظیر لقمه نویسی، تخته گردون، کاسه گردون، قسم چار و غیره بهره برده اند. هدف پژوهش حاضر معرفی و شناخت کارکرد آیین های وَر و شیوه اجرای آن در این منطقه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی، با گرداوری اطلاعات اسنادی و مصاحبه با افراد بومی آن منطقه است. نتایج پژوهش نشان می دهد که آیین های وَر، در فرهنگ عامه ریشه حماسی و تاریخی دارد و سرمنشأ آن را می توان در متون حماسی دینی و اساطیری نظیر شاهنامه و اوستا پیدا کرد که در گذر زمان همانند سایر آیین ها دچار تغیر و تحول شده اند.
نخل ماتم فارس؛ تمثیلی از سوگواری بر امام حسین (ع) (نمونه مطالعه: شهرستان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
145 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این مقاله اثبات این موضوع است که نخل به عنوان نماد ایزدی قربانی شونده در مناطق نخل خیز فارس به ویژه در شهرستان جهرم، در آیین های سوگواری امام حسین(ع) به صورت حقیقی و نمادین کاربرد داشته است. روش تحقیق: روش انجام این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و مشاهدات میدانی است. یافته های تحقیق: بر اساس یافته ها، آیین های سوگواری از آیین های بسیار کهن تاریخ بشر است. نگاهی خاستگاه این رسوم نشان می دهد آیین های سوگواری عمومی و مشهور، از منشاء اسطوره های زایش و رستاخیز مایه گرفته و ادامه یافته اند. در اساطیر، ایزدی نباتی قربانی می شود تا خونش ضامن حیات و برکت بخش باشد که حاصل این قربانی یا خودنثاری ایزدی، به نوعی تکرار عمل کیهان آفرینی و پیدایش و تکوین جهان هاست. ایرانیان روح واقعه عاشورا را لمس کرده اند و این دیده ها، الگوهایی کهن را در ذهن تاریخی ایشان بازآفرینی کرده است تا این واقعه را علاوه بر حادثه ای در پهنه تاریخ، رخدادی ازلی و ابدی بینگارند. در فرهنگ ایرانی، پیکره نخل به پیکره انسان تشبیه شده و از سویی نیز نمادی از ایزد شهید بین النهرین، یعنی دوموزی است. خون امام حسین(ع) بسان سیاوش و سایر قهرمانان که ناجوانمردانه و مظلومانه کشته شده اند، برکت بخش سایر قیام هاست، بنابراین در اذهان و آیین های ایرانی، درخت نخل که نماد ایزدی گیاهی قربانی شونده است و در عزاداری های اساطیری به کار می رفته، نماد شهادت امام حسین(ع) نیز قرار می گیرد و قربانی می شود. نمونه مورد مطالعه این تحقیق، شهرستان جهرم، از شهرهای کهن و نخل خیز فارس و جنوب ایران است که در منابع مکتوب کهن نیز از کیفیت خرمای آن تعریف شده است. تا بدانجا که سیاحان در دوره صفوی، این شهر را جنگل نخل نامیده و از کیفیت درختان نخل، شکل و خرمای آن بسیار سخن گفته اند. با این حال در تحقیقاتی که درباره نخل انجام شده، به ریشه های اسطوره ای و سنن مرتبط با این درخت در فارس یا جهرم اشاره نشده است.نتایج تحقیق: بر اساس نتایج به دست آمده، نخل ماتم هم تمثیلی از امام حسین(ع) و هم نماد شیئی مقدس، یعنی تابوت شهدا، در آیین های سوگواری محرم در فارس است. این مراسم نیز، مانند بسیاری از عزاداری های آیینی، هم نوعی اعلام سوگواری و ماتم در پی به شهادت رسیدن امام حسین(ع) و همراهی و حمایت و هم نوعی ابدی دانستن امام حسین(ع) و قیامش است. شیوه هایی چون: نخل ماتم، تابوت و کتل و... از اشکال نمادین آیین عزاداری محرم در جهرم است که در تمام آن ها از گذشته تا کنون نخل وجود داشته است. این سنت ها با سایر سنن مناطق جنوب فارس مانند لار، لامرد، خاوران و... که نخل خیزند نیز در برخی موارد تطابق دارد. محصولات حاصل از نخل چون خرما، حلوا، نان های شیرین و... نیز در مراسم عزاداری امام حسین(ع) در فارس و جهرم به صورت نمادین برای شادی روح درگذشتگان استفاده می شوند که آن ها نیز ریشه در اساطیر دارند.
مطالعه تطبیقی نقشمایه زن در آثار هنری بین النهرین و سرسنجاق های لرستان بر اساس کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
229 - 243
حوزه های تخصصی:
در میان کهن الگوهای اساطیری با وجود تمام پیچیدگی ها نوعی همخوانی و نزدیکی در بن مایه های اصلی دیده میشود که بررسی تطبیقی این روایات را ممکن می سازد. ایزد بانوان در زمره ایزدان تأثیرگذار جوامع باستان به شمار می آیند که از کهن ترین آنان می توان از ایزدبانوی اینانا نام برد که از نظر زمانی به 3500 ق.م در بین النهرین بر می گردد و تصویر و نمادهای آن در هنر ادوار مختلف بین النهرین به نمایش در آمده است. از سویی در منطقه لرستان آثار مفرغی با نقش زن بدست آمده که متعلق به هزاره دوم و هزاره اول ق.م است که با توجه به همجواری این دو منطقه و قدمت ایزد بانوان بین النهرینی هدف این پژوهش شناسایی رابطه تجسمی بین نقش زن در سر سنجاقهای لرستان با ایزد بانوان بین النهرین به منظور کشف میراث فکری مشترک میان آنها است. سوالات مطرح شده عبارتند از 1- چه اشتراکات و تفاوت های بین نقش زن در آثار لرستان و ایزد بانوان بین النهرین مشاهده می گردد؟2-بر اساس کهن الگوی یونگ چگونه ریشه های فرهنگی مشترک بین دو منطقه را می توان تفسیر کرد؟ این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی بر اساس کهن الگوی یونگ به شیوه کتابخانه ای به تفسیر نقش زن و نقوش همراه آن در این جوامع پرداخته است. نتایج نشان می دهند نقش زن در هنر لرستان و بین النهرین بر اساس اعتقادات و باورهای مذهبی و با الهام گرفتن از بن مایه یکسان اسطوره ایزد بانوان در هنر آنان نقش بسته که نماد تجدید حیات، برکت بخشی و اشاعه باورهای جوامع مادرسالارانه است و نشانگر یکسان بودن جوهر درونی آنها و یادآور صورتهای مثالی یونگ است. در این دوران زنان نقش محوری داشتند ولی بتدریج تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی ایزدبانوان جای خود را به الگوهای پدرسالاری می دهند و بدین ترتیب شاهد دگردیسی در شخصیت های آنان هستیم. بررسی ها نشان می دهد شیوه و سبک نمایش در هنر هر دو جامعه طبیعت گراست و تحت تأثیر ایدئولوژی حاکم بر اندیشه جوامع و آداب و رسوم منطقه ای در نحوه نمایش و سبک اجرا اختلاف دیده می شود.