مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
اساطیر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردانه ی اساطیر در کشورهای دنیا چنین معرّفی شده که در آن ها مادر را به عنوان عنصری خالق، بازتاب داده اند. در اسطوره های متقدّم به وضوح پدیدار است که قدرت های بالاتر از آن زنان است؛ امّا با ایفای نقش بیشتر در جامعه از سوی مردان، در مقایسه با زنان، گردانه ی اساطیری نیز به آهستگی تغییر گردش داده و به سمت عنصر مذکّر چرخیده که این عامل در اشعار شاعران دوران باستان نیز پدیدار شده است؛ اما گذشته از دوران کهن، در شعر شاعران ادوار بعدی نیز می توان چنین موردی را مشاهده کرد. شاعر مورد پژوهش در این مقاله، ناصرخسرو است. روش پژوهش: در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به سنجش اشعار ناصرخسرو پرداختیم و با اساطیر ایران، یونان، مصر و هند که در این اسطوره ها قدرت از مؤنث به مذکّر رسیده است، تطبیق دادیم تا به بررسی ریشه شناختی این ابیات در بین اساطیر سایر کشورها نیز بپردازیم. یافته ها: با استفاده از پژوهشی که انجام شد، شواهدی از بین اشعار ناصرخسرو -که حاکی از بازتاب اسطوره ای بس کهن در اساطیر دنیاست- استخراج شد. این ابیات معلوم می دارد که در دیوان ناصرخسرو به عنوان یکی از معدود شاعران ادبیات فارسی، باوری بسیار قدیمی که در بین تمدّن های فراموش شده وجود داشته، بازتاب پیداکرده است. نتایج: با انجام این پژوهش، آشکار شد که ناصرخسرو سخنانی را در دیوان اشعار خود مطرح کرده است که از دیدگاه اسطوره شناسی، این ابیات حاکی از اساطیری است که به عنوان اولین مظاهر اسطوره سازی در دنیای انسان ها و اوّلین ریشه های دین داری در بین تمدّن های دنیا مطرح شده است.
گردشگری ادبی با تأکید بر شناسایی اساطیر و داستان های عامیانه: اقتصادی خلاق برای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
میراث های ادبی ازجمله صنایع فرهنگی و خلاقی هستند که امروزه یکی از بازارهای با علایق ویژه گردشگری به نام گردشگری ادبی درحال تجاری سازی پایدار آنها است. اهداف پژوهش حاضر عبارت اند از شناسایی اساطیر و داستان های عامیانه ادبی در شهر اصفهان و مکان های وابسته به آنها. در این راستا از روش کیفی (تحلیل مضمون) بهره گرفته شده است. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد شهر اصفهان با در برگرفتن مکان هایی با چهار مضمون فرعی، داستان های عامیانه درباره شاه عباس کبیر، داستان عامیانه درباره کوچه سوزن گرها و حمله افغان ها به اصفهان، حکایت تخم مرغ ها و داستان عامیانه بخت گشایی دختران، پتانسیل بالایی برای رونق گردشگری ادبی با تأکید بر داستان های عامیانه دارند.
افزون بر آن، برای مضمون اصلی اساطیر ادبی، شش مضمون فرعی شناسایی شدند که عبارت اند از مهر یا میترا از ایزدان آیین مزدیَسنا (اسطوره نور)، نمادهای خیر و شر در اساطیر ایرانی، ایزدبانو آناهیتا که در اسطوره شناسی ایران از او با عنوان «الهه آب ها» یاد می شود، داستان عاشقانه خسرو پرویز و معشوقه اصفهانی او، شکر اصفهانی، درختان مقدس در اسطوره شناسی، داستان های هزار و یک شب، کلیله و دمنه، امیر ارسلان نامدار و ...؛ در نتیجه، شش مسیر گردشگری ادبی شهر اصفهان با تأکید بر داستان های ادبی عامیانه و اساطیر مشخص شدند.
واکاوی اشتراکات آیین سوگ سیاوش ایرانی با آیین های دیونیسیا و آدونیای یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
83 - 113
حوزههای تخصصی:
از دیرباز فرهنگ، باور و نوع نگرش جوامع مختلف توسط آیین ها بازتاب داده شده است. می توان گفت بخش چشم گیری از اساطیر جهان به آیین های باروری اختصاص دارد که در قالب مرگ و رستاخیز طبیعت تجسم یافته است و در قالب مَرگِ یک ایزد و حیات دوباره او به نمایش درمی آید. سیاوشان، آیین سوگ سیاوش، اسطوره خوشنام ایرانی و جشن حیات دوباره او در کالبد گیاهی و فرزندش کیخسرو است که مرگ و باززایی ایزد/قهرمان شهیدشونده را همچون چرخه زمان و تحول طبیعت نشان می دهد. دیونیسیا و آدونیا، جشنواره های آیینی پرستش دیونیزوس و یادبود آدونیس در اساطیر یونان است که به عنوان ایزدان بارورکننده، مناسکی در مرگ و رستاخیزشان برپا می شده است. شناسایی وجوه اشتراک آیین سیاوشان با آیین های دیونیسیا و آدونیا از اهداف پژوهش حاضر است. در این راستا ابتدا با روش تحلیلی تطبیقی، هر سه آیین بررسی و سپس اشتراکات میان آن ها شناسایی و تحلیل می شود. مهم ترین دلیل انتخاب آیین های مذکور، با وجود تفاوتهای فرهنگی و فواصل جغرافیایی، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری اساطیر جهان بر یکدیگر است. بنابر یافته های تحقیق، از مهم ترین اشتراکات سه آیین یادشده، تکرار سالیانه مراسم سوگ و جشن رستاخیز است که با مناسکی همچون شمایل گردانی، اعطای قربانی، موسیقی و سوگ سرود با محوریت زنان همراه بوده است.
تاثیر متقابل لغت نامه ها و تفاسیر در فهم واژه «اساطیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
167 - 196
حوزههای تخصصی:
تعبیر «اساطیر الاولین» در نه آیه قرآن آمده است. اختلاف دیدگاه های مفسران ذیل این آیات تا حدودی ریشه در اختلاف در فهم واژه «اساطیر» دارد. هدف این مطالعه بررسی اختلاف دیدگاه ها در فهم معنای این واژه و ریشه یابی آن از طریق مولفه های معنایی است. برای این کار معنای ارائه شده در منابع تفسیری، لغت نامه ها و منابع لغت قرآنی تفکیک و به ترتیب تاریخی مقایسه شده اند تا تاثیر متقابل آن ها شناسایی شود. این مطالعه برای معنای ریشه ای واژه «سطر»، «پیوسته و پیاپی قرار دادن یا بریدن، قطع کردن و هم اندازه کردن یا خط راست کشیدن» را که سازگار با چند واژه مرتبط با آن هست، پیش نهاد می نماید و به این یافته رسیده است که منابع کهن لغت در ارائه معنای این واژه متاثر از نگاه تفسیری به کاربرد آن در قرآن بوده اند و به جای ارائه معنا بر اساس کاربرد در زبان عربی یا زبانی که این واژه از آن به عربی منتقل شده است، مصادیق کاربرد قرآنی آن را، در محدوده دیدگاه خویش در تفسیر این آیات، به جای معنای واژه ارائه کرده اند. منابع لغت معاصر نیز متاثر از بحث ها و اختلاف نظرهای تفسیر ادبی معاصر قرآن پیرامون این واژه و مباحث مرتبط با آن، از ارائه صریح و روشن معنای آن خودداری کرده اند.
واکاوی خویشکاری های اساطیری دیوان در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 109
حوزههای تخصصی:
دیو موجود اهریمنی اسطوره ای است که طی دوره های مختلف به واسطه برخی از خویشکاری های خود مورد توجه هنرمندان در تصویرگری قرار گرفته است که از آن میان می توان به طور ویژه از محمد سیاه قلم نام برد. وی با تأملی مضاعف در ترسیم نقش دیو، با بیانی آشکار به تصویرگری برخی از خویشکاری های دیوان پرداخته است. تأمل بر نقش دیوان محمد سیاه قلم به لحاظ واکاوی خویشکاری و تطبیق آن با وظیفه اساطیری ایشان اهداف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، از نوع توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است که هر 28 نگاره وی را شامل می شود. این پژوهش درصدد یافتن پاسخ به این پرسش است که دیوان سیاه قلم چه خویشکاری هایی داشته اند و تا چه اندازه به وظایف اساطیری خود وفادار مانده اند؟ در حاصل نتایج خویشکاری دیوان سیاه قلم در هشت عمل نزاع دیوان، انجام پیشه، حمل، دزدی، رقص، باده نوشی، رامشگری و مباحثه دسته بندی گردید که انجام وظیفه انسانی و داشتن پیشه مهم ترین وجه ممیزه دیوان سیاه قلم است. در تطبیق با چهره اساطیری ایشان می توان گفت بخش قابل توجهی از خویشکاری های دیوان سیاه قلم به چهره اهریمنی آنان مربوط است که این امر به نوبه خود ریشه در متون اساطیری اوستایی و پهلوی دارد.
مطالعه تطبیقی نقش انسان-ماهی در نگاره های داستان حضرت یونس در قرآن و تجلی اول ویشنو در آئین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن و اسطوره های هند، از موضوعاتی هستند که پژوهشگران،کمتر به مقایسه و تطبیق آنها پرداخته اند. نگارگران زیادی، این داستان ها را تصویرسازی کرده اند که بررسی آنها می تواند به بازنمایی مفاهیم و معانی درونی دین کمک کند. این مقاله، داستان یونس(ع) در قرآن را با داستان هندی مربوط به تجلّی اول ویشنو(خدای نگهدارنده) در ادیان هندو، مورد بررسی قرار داده است تا به هدف پژوهش که شناسایی و کشف معانی، در نگاره های این دوتمدن است، دست یابد. برای دست یابی به این هدف، نگارنده در صدد پاسخ به این سوالات بوده است:1.چه شباهت ها و تفاوت هایی در نگاره های یونس(ع) و ویشنو، وجود دارد؟2.علت استفاده از تصویر انسان-ماهی در دو تمدن اسلامی و هندی چیست؟ برای رسیدن به این مقصود، نگارنده نشانه های نمادین در نگاره های اسلامی و هندی را موردبررسی قرار داده است. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه پژوهش، شامل شش نگاره از هنر اسلامی و هنر هندی است.همچنین شیوه تحلیل آثار کیفی است. بررسی ها نشان داده است که شمایل یونس(ع) و ویشنو در ترکیب با ماهی، تاثیرات نقوش اساطیری از انسان-ماهی را نشان می دهد اما معانی متفاوتی از این تصویر در این دو تمدن دریافت می شود. به نظر می رسد باورهای اساطیری درعلت استفاده از این موجود ترکیبی، بسیار تأثیرگذار بوده است. تصویرگران داستان یونس(ع)، با تاثیرپذیری از معنی نمادین این نقشمایه در اساطیر،داستان قرآن را تصویرسازی کرده اند. همینطور در داستان ویشنو نیز تصویرگران هندو بسیار به منابع اسطوره ای پایبند بوده اند و اعتقادات دینی خود را با ترکیب عقاید اسطوره ای به نمایش گذاشته اند.
انگاره های مکاتب ثنوی در سنجه روایات اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
67 - 99
حوزههای تخصصی:
مکاتب ثنوی به دو اصل مدبر که خیر و شر را تدبیر می کند، باور دارند. دوگانه انگاری در دوران گوناگون، ظهور و بروز یافته و مجوس و گنوس را شاکله داده است. ثنویان و مغان هرکدام به نحوی دوگانگی را تبیین و تعلیل می کردند تا اینکه اسلام با ایدئولوژی وحدانی به تقابل با ایشان اهتمام تام ورزید. این مقاله با روش تحلیلی - انتقادی و استناد به متون روایی اسلامی، و با هدف تبیین پاسخ های معصومین(علیهم السّلام) در مواجهه با مکاتب دوگانه انگار و اثبات برتری نظام توحیدی اسلام برابر این انگاره ها، به بررسی و نقد انگاره های مکاتب ثنوی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که روایات اسلامی با معیارهایی عقلانی، باورهای ثنوی را به چالش کشیده اند و توحید را تنها مسیر منطقی می شمارند. برهان قاطع اسلام چنان خردمندانه بود که در طول عصرها، انگاره های ثنوی را به تاریک نای تاریخ کشاند و دعوی دوئیت از ادبیات اعتقادی کیش های مختلف برچیده شد. از منظر روایات اسلامی، دوگانه انگاری از هر صنفی که باشد، چه ایرانی و مغانی و چه گنوسی و ثنوی، ویژگی های مشترکی دارد و در یک ارزیابی کلی می توان آنها را با لحاظ مشترکات، قیاس کرد و در پس آن، ممیزه های هریک را به تفکیک بررسی کرد. این مقاله با بررسی روایات اسلامی در نقد کیش های دوگانه انگار و اسطوره ساز، چهارده نقد روایی بر ثنویت اساطیری استخراج کرده است و توحید را تنها مسیر عقلانی می شمرد.
یکی گنجی پدید آمد نقد و بررسی وجوه مختلف معانی رمزی در دیوان کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان، شاید مهمترین پدیده فرهنگی تکاملی بشر باشد. نگاه خاص هنرمند به جهان، لزوما در شیوه خاصی از بیان تجلی می کند؛ به عبارت دیگر هر دید ویژه ای در زبان ویژه ای رخ می نماید. و هنرمند برای انتقال صور نوین ذهنی اش باید از زبانی غیر از زبان عادی استفاده کند؛ او به ناچار از استعارات و سمبل ها و رمزها استفاده می کند تا مافی-الضمیرش را مجسم کند. بسیاری از واژه های هر زبانی، علاوه بر معنای مرکزی و عام خود، دارای معانی تلویحی اند و کاربردشان در متن القای بار احساسی می کند و این موجب ابهام و گستردگی معنا می شود هر شاعر واقعی در شعرش چیزی دارد که خاص اوست و نشانه هایی از ویژگی های فردی و روانشناختی شاعر را به همراه دارد. در مورد شاعری مثل مولانا، این ویژگی ها، کاملا برجسته اند، غزل او خود معرف خویشتن است. این مقاله به رمز در غزلیات شمس پرداخته؛ وجوه تجلّی و نمایش اندیشه ها و عواطف مولانا را در آنها نقد و بررسی می کند. در این راستا از روش های تحقیق کتابخانه ای و استقرایی، تحلیل جز به جز، استفاده شده. در تطور فکری مولانا، مخصوصا به عنصر موسیقی و رقص (سماع) تکیه شده و این موضوعات آغازگر بحث ماست در ادامه از زمینه های رمزی اساطیر و داستان های پیامبران سخن رفته در فصل چهارم از وجوه رمزی مربوط به اخترشناسی سخن به میان آورده مقاله را با پرداخت به رمزهای مربوط به حروف به پایان بردیم.