مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هوش های چندگانه
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مقاله، جایگاه هوش های چندگانه در اثربخشی نظام آموزش الکترونیکی بررسی شده است. بدین منظور، ابتدا مشکلات فراروی موسسات آموزشی الکترونیکی، نحوه کار تیمی و مفهوم هوش های چندگانه معرفی شده و سپس به معرفی الگو پرداخته شده است. به نظر می رسد که استفاده از هوش های چندگانه در ایجاد و ترکیب نیروهای کاری تیم ها در این نوع موسسات که مدیریت منابع انسانی را به عهده دارند، مفید باشد.
نتیجهگیری: با توجه به ساختار و ماهیت فعالیت در موسسات آموزشی الکترونیکی، اعضا با همافزایی از طریق فعالیت تکمیلی و با جهتگیری متحدانه، میتوانند تکالیف و وظایف محوله را بهتر انجام دهند. به عبارتی ماهیت سازمانی مؤسسات آموزشی الکترونیکی به وجود ساختارهای سیستمی مشخص نیازمند است که نمیتوان در طراحی و تحقق چنین سیستمی، آنها را نادیده گرفت. هیچکدام از این اجزای نظام آموزش الکترونیکی، در حالت معمول، به طور منفرد کار نمیکنند. در واقع امکان عملکرد مؤثر و موفقیت آمیز برای هر بخش در فعالیت های انفرادی بدون دریافت کمک از دیگر واحدها غیرعملی است. هم کوشی فعالیت ها در این رویکرد سازمانی، کارکنان چنین سازمان هایی را مجبور مینماید تا دارای مهارت های متنوع و بسیاری باشند. به کارگیری گسترده مهارت ها و توانمندی های هوش چندگانه در کار تیمی سنگ بنای کیفیت نتایج و خدمات است .
تأثیر مداخله مبتنی بر نظریه گاردنر بر خودکارآمدی عمومی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر بر آن است که تأثیر آموزش مبتنی برنظریه هوش ها ی چندگانه گاردنر را بر خودکارآمدی عمومی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی در مراکز آموزش ویژه شهر اصفهان بررسی کند. روش: به منظور این بررسی، تعداد 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر هنرستان ها ی ناشنوای شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی به دو گروه 30 نفری(15 نفر پسر و 15 نفر دختر) آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه نمونه با پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر(1986) به عنوان پیش آزمون ارزیابی قرار شدند. سپس گروه آزمایشی به مدت 3 هفته و هر هفته دو جلسه دو ساعته تحت آموزش مبتنی بر نظریه هوش ها ی چندگانه گاردنر قرار گرفتند. در ضمن، یک جلسه پی گیری به منظور میزان ماندگاری اثر این روش برای گروه نمونه انجام شد. گروه گواه هیچ مداخلهای را دریافت نکردند. پس از پایان دوره آموزش، گروه آزمایشی و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری مجدداً ارزیابی شدند. یافته ها : داده ها ی پژوهش حاضر به کمک طرح اندازه گیری ها ی مکرر و مدل کواریانس بررسی شدند. نتایج: یافته ها تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که، آموزش مبتنی بر نظریه گاردنر خودکارآمدی عمومی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی را افزایش می دهد.
ساختار عاملی و پایایی مقیاس های پرسشنامه هوشهای چندگانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و پایایی نسخه فارسی مقیاس های مختلف پرسشنامه هوش های چندگانه بود.
مواد و روش ها: ابتدا این پرسشنامه به زبان فارسی ترجمه شد. پس از برگردان دوباره به زبان انگلیسی و مطابقت با نسخه اصلی، شکاف های موجود در ترجمه شناسایی و اصلاح شدند. در نهایت پس از اجرای مقدماتی و رفع اشکالات، پرسشنامه نهایی بر دانشجویان گروه نمونه شامل413 نفر (283 زن و 130 مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز اجرا شد. در این پژوهش برای بررسی روایی ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از روش مولفه های اصلی و چرخش واریماکس بر روی سوال های هر کدام از خرده مقیاس ها اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که هر کدام از خرده مقیاس ها دارای ابعاد مختلفی هستند. برای این عوامل بر اساس محتوای سوال ها نامی اختصاص یافت. در این پژوهش همچنین همبستگی سوال ها با نمره کل خرده عامل ها و قدرت تمیز سوال ها محاسبه شد. همچنین پایایی پرسشنامه از طریق روش های همسانی درونی (آلفای کرانباخ) و بازآزمایی به دست آمد. ضریب آلفای کرانباخ برای خرده مقیاس ها در دامنه ای بین 74/0 و 96/0 و ضریب همبستگی بعد از چهار هفته بازآزمایی برای این خرده مقیاس ها در دامنه ای بین 68/0 تا 89/0 قرار داشت. ضریب آلفای کرانباخ و نتایج پایایی بازآزمایی نشان داد که پایایی هر یک از خرده مقیاس ها در سطح قابل قبول می باشد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که پرسشنامه هوش های چندگانه از ویژگی های روانسنجی مناسبی برای تعیین نیمرخ های هوشی افراد برخوردار است.
تأثیر محتوای الکترونیک ساخته شده بر اساس هوش های درون فردی و بین فردی گاردنر، بر یادگیری دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر محتوای الکترونیک مبتنی بر هوش های درون فردی و بین فردی گاردنر بر یادگیری دانش آموزان بود. این پژوهش، از نوع کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ انجام گردید. تعداد ۶۰ نفر از دانش آموزان پایه سوم کامپیوتر هنرستانی در شهر اصفهان در این تحقیق شرکت داشتند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. مشخصات زمینه ای و نیمرخ هوش های چندگانه در دو گروه با آزمون هوش های چندگانه مکنزی سنجیده شد و همسانی دو گروه بررسی گردید. پایایی این ابزار، به روش آلفای کرونباخ برابر ۰/۷۳۸ محاسبه گردید. هر دو گروه آزمایش و کنترل، در ۸ جلسه ۷۰ دقیقه ای مباحث مشترکی را به روش متداول آموزش دیدند. در گروه آزمایش، علاوه بر روش مرسوم، از یک محتوای الکترونیک معلم ساخته برای یادگیری در کلاس استفاده گردید. در هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون پیشرفت تحصیلی یکسان انجام شد. تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که یادگیری در گروه آموزش دیده به کمک محتوای الکترونیک مبتنی بر هوش درون فردی به طور معنا داری از گروه کنترل بیشتر است، اما در روش مبتنی بر هوش بین فردی، بین دو گروه تفاوت معنا داری وجود ندارد.
تفاوت های جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوش های چندگانه در جامعه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تفاوت های جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوش های چندگانه در جامعه دانشجویان بود. بدین منظور تعداد 268 نفر (184 زن و 84 مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای به شیوه تصادفی انتخاب شدند و برای گردآوری اطلاعات از دانشجویان گروه نمونه خواسته شد تا پرسشنامه هوش های چندگانه که شامل 8 خرده مقیاس هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی-جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه بود، تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل چندمتغیری کوواریانس (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از کنترل آماری اثر سن، تفاوت های معنی داری بین برآورد های شخصی دانشجویان زن و مرد در هوش زبانی یا کلامی، هوش بدنی- جنبشی، هوش میان فردی، هوش درون فردی و هوش طبیعت گرایانه وجود داشت. میانگین نمره های دانشجویان مرد در تمامی این خرده مقیاس ها بیشتر دانشجویان زن بود. در این مقاله نتایج پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفت.
مقاله به زبان انگلیسی: هوش های چندگانه دانشجو-معلم های زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی ایرانی و اتکا به نفس آنها: الگوها و روابط (Iranian EFL Student-Teachers’ Multiple Intelligences and Their Self-Efficacy: Patterns and Relationships)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه٬ هم راستا با گرایش های آموزش زبان که به دنبال نهادینه کردن فعالیت های آموزشی و آزمون سازی دانشجو محور هستند٬ پذیرش بیشتری در مورد تفاوت های فردی و هوش های چندگانه دانشجویان وجود دارد. همچنین٬ اتکا به نفس یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت افراد تقریبا در هر بافتی می باشد. با فرض اینکه نمایه های هوش های چندگانه در تعامل با اتکا به نفس معلم ها به صورت مشترک ممکن است میزان بهره وری و کارآیی آموزشی معلمان را شکل دهند٬ این مطالعه به بررسی رابطه بین هوش های چندگانه دانشجو-معلم های زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی و اتکا به نفس آنها پرداخته است. در این راستا، سی و پنج دانشجو-معلم زن و مرد زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در موسسات خصوصی زبان ارومیه پرسشنامه های هوش های چندگانه مک کنزی (1999) و مقیاس اتکا به نفس معلمان (چانن-موران و ولفلک-هوی٬ 2001) را تکمیل کردند. در مجموع رابطه قوی مثبتی بین هوش های چندگانه و اتکا به نفس دانشجو-معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارج حاصل شد. مقدار مجذور آر (R Square)در تحلیل رگراسیون نشان داد هوش های چندگانه اتکا به نفس معلمان را تعیین می کند و هوش درون-فردی در تعیین اتکا به نفس این معلمان نقش محوری دارد. بعلاوه بر اساس نتایج این پژوهش، بیشترین و محبوب ترین توانایی٬ هوش های درون-فردی و وجودی بودند. در مورد زیرمجموعه های اتکا به نفس٬ دانشجو-معلمان نشان دادند که در مقوله های مشارکت دانشجو و راهبردهای آموزشی اتکا به نفس بیشتری دارند. بر اساس این مطالعه پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی هوش های چندگانه برای معلمان تهیه و تدوین گردد و از این اصول در جهت تقویت و ارتقای کیفیت ارائه مواد درسی توسط معلمان بهره گرفته شود.
رابطه بین هوش های چندگانه و ویژگی های شخصیتی با رویکردهای یادگیری راهبردی، سطحی و عمقی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه و همچنین تعیین سهم هوش های چندگانه (هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی- جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه) و ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، سازش پذیری، وظیفه شناسی، روان رنجورخویی و انعطاف پذیری یا پذیرابودن نسبت به تجارب جدید) در پیش بینی رویکردهای یادگیری راهبردی، عمقی و سطحی دانشجویان بود. بدین منظور، 413 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز (283 زن و 130 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های هوش های چندگانه، پنج عامل اصلی شخصیت و رویکردها و مهارت های مطالعه توسط این دانشجویان تکمیل شدند. آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد یا همزمان برای تحلیل داده های جمع آوری شده مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی منفی و معنی دار بین هوش های زبانی یا کلامی، منطقی ریاضی، فضایی، درون فردی و طبیعت گرایانه و رویکرد یادگیری سطحی وجود دارد، ولی رابطه بین اکثر هوش ها با رویکردهای یادگیری عمقی و راهبردی مثبت و معنی دار بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش میان فردی (با ارزش بتای منفی) عامل های پیش بینی کننده معنی داری برای رویکرد یادگیری راهبردی بودند. در پیش بینی رویکرد عمقی متغیرهایی نظیر هوش کلامی یا زبانی، پذیرا بودن نسبت به تجربه، هوش طبیعت گرایانه، وظیفه شناسی (با ارزش بتای مثبت) و هوش موسیقیایی و برون گرایی (با ارزش بتای منفی) از لحاظ آماری معنی دار بودند. بهترین عامل پیش بینی کننده برای رویکرد سطحی یادگیری دانشجویان هوش میان فردی بود و متغیرهای پذیرا بودن نسبت به تجربه، روان رنجورخویی، وظیفه شناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش موسیقیایی از لحاظ ارزش بتا در اولویت بعدی قرار داشتند. از بین این متغیرها، پذیرا بودن به تجربه، وظیفه شناسی، هوش کلامی و هوش موسیقیایی در پیش بینی رویکرد یادگیری سطحی بتای منفی داشتند.
کاربست نظریه هوش های چندگانه گاردنر در آموزش و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در چند دهه گذشته کاربرد نظریه هوش های چندگانه هوارد گاردنر، برگرفته از جنبش فرانوگرایی، توانسته شرایط پیشرفت مناسبی را در فرآیند یادگیری برای دانش آموزان فراهم کند. این مسئله افزایش میزان مشارکت معلمان و خانواده ها در فرآیند آموزش و یادگیری را به دنبال داشته است. هدف: این مطالعه در پاسخ به این سئوال ها انجام شد که، نظریه هوش های چندگانه چه ویژگی هایی دارد؟ و کاربرد آن در آموزش و یادگیری دانش آموزان چیست؟ روش: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است که با استفاده از کلید واژه های هوش های چندگانه، آموزش، و یادگیری، مقاله های پژوهشی فارسی و انگلیسی در حوزه آموزش و پرورش و یادگیری در پایگاههای اینترنتی SID، Noormags، Magiran، Science direct، Springer، PsychoINFO، در یک بازه زمانی ده ساله از سال 2005 تا 2015 بررسی گردیدند و در نهایت 30 مقاله فارسی و انگلیسی که در برگیرنده کلمات کلیدی بالا بود، بررسی و مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که اهمیت نظریه هوش های چندگانه در آموزش و یادگیری باعث گسترش راهبردهای آموزش فعال و افزایش سطح یادگیری نوآموزان و دانش آموزان شده است. همچنین کاربرد این نظریه به عنوان ابزاری مناسب در برنامه درسی مدارس مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج: کاربرد نظریه هوش های چندگانه گامی مهم در پرورش استعدادهای دانش آموزان تلقی شده و توجه به این حوزه شناختی، توانسته راهبردهای یادگیری فعال و ارزیابی پویا را در اختیار مربیان و برنامه ریزان آموزشی قرار دهد. بنابراین توصیه می گردد که آموزش مبتنی بر هوش های چندگانه در دستور کار برنامه ریزان آموزشی و معلمان به ویژه در دوره های پیش دبستان و دبستان قرار گیرد.
تأثیر آموزش بر اساس نرم افزار Inspiration بر تغییر نیمرخ هوش های چندگانه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:اختلال نقص توجه و بیش فعالی (Attention-deficit hyperactivity disorder یا ADHD) تأثیر زیادی بر یادگیری کودکان مبتلا دارد. توجه به تفاوت های فردی، از نکات مهم در آموزش این کودکان می باشد که نظریه هوش چندگانه Gardner مبتنی بر این اصل است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش بر اساس نرم افزار Inspiration بر تغییر نیم رخ هوش چندگانه کودکان مبتلا به ADHD در استان اصفهان بود. مواد و روش:این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود که به روش پیش آزمون و پس آزمون و مقایسه با گروه شاهد انجام شد. نمونه های پژوهش را 64 دانش آموز 13-6 ساله مبتلا به ADHD تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی و طبق جدول اعداد تصادفی، در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل قیاس سنجش، برآورد هوش چندگانه و بررسی تأثیر آموزش بر اساس نرم افزار آموزشی Inspiration بر تغییر نیم رخ هوش چندگانه در این کودکان بود. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:یافته های آزمون Paired t نشان داد که بین نیم رخ هوش چندگانه کودکان مبتلا به ADHD در مرحله پس آزمون میان دو گروه مداخله و شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت (050/0 ≥ P). استفاده از بازی Inspiration، موجب افزایش نیم رخ هوش چندگانه آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شد. نتیجه گیری:استفاده از بازی Inspiration در افزایش نیم رخ هوش چندگانه کودکان مبتلا به ADHD مؤثر است و استفاده از این روش در کنار سایر روش های درمانی و آموزشی، برای این کودکان پیشنهاد می گردد.
بررسی تحول نظریه گاردنر از هوش به ذهن: پنج ذهن برای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول نظریه گاردنر از هوش به ذهن می باشد. در مقاله استدلال شده است که بیشتر دیدگاه هایی در این زمینه مطرح شده است بر توانایی های زبانی و ریاضی تأکید داشتند و به همین دلیل گاردنر آنها را مورد نقد قرار داد و نظریه هوش های چندگانه خود را مطرح نمود. او پس از بیست وسه سال در سال ۲۰۰۶، نظریه دیگری مطرح نمود و به معرفی پنج ذهن پرداخت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که گاردنر نه تنها به عنوان یک روان شناس بلکه بیشتر به عنوان یک سیاست گذار و نظریه پرداز به معرفی ذهن ها پرداخته است. او معتقد است سیاست های آموزشی امروز که هنوز برای یادگیری طوطی وار ارزش قائل است، دانش آموزان را برای جهان دیروز آماده می کند. به زعم او همه افراد در آینده به این پنج ذهن نیاز خواهند داشت و سعی او بر این است تا مخاطبان را به ضرورت پرورش این ذهن ها مجاب سازد نه اینکه به معرفی ویژگی های شناختی و مفهومی آنها بپردازد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی دوره ی ابتدایی براساس مؤلفه های هوش های چندگانه: روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
157 - 183
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی دوره ی ابتدایی از منظر تأکید بر مؤلفه های هوش های چندگانه(زبانی-کلامی، ریاضی- منطقی، تصویری- فضایی، جنبشی- بدنی، میان فردی، درون فردی، طبیعت گرایانه، موسیقیایی و هستی گرایانه) است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش" آنتروپی شانون" است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی است. نمونه آماری برابر با جامعه آماری است. ابزار پژوهش چک لیست مؤلفه های هوش های چندگانه مبتنی بر مبانی علمی هوش های چندگانه(گاردنر و فلیتهم) بود که محقق آن را تدوین کرد و روایی محتوایی آن توسط 5 نفر از متخصصان احراز شد. پایایی به دست آمده با استفاده از تکنیک اجرای مجدد، برای چک لیست مذکور 86/0 می باشد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که در کتاب های فارسی، ضریب اهمیت هوش زبانی- کلامی و طبیعت گرایانه (115/0)، هوش تصویری- فضایی، ریاضی- منطقی، جنبشی- بدنی، درون فردی، میان فردی و هستی گرایانه (111/0) و هوش موسیقیایی (103/0) بود. به عبارتی، هر یک از مؤلفه های هوش های چندگانه در کتاب های درسی فارسی به صورت متوازن مورد توجه قرار نگرفته و کتاب های درسی فارسی به یک نسبت، مؤلفه های هوش های چندگانه را پوشش نداده اند. با توجه به نقش هوش های چندگانه که در زندگی دانش آموزان دارد و با عنایت به تأکید پژوهشگران بر این سازه، ضروری است که مؤلفان کتاب های درسی فارسی، در ویرایش های بعدی به این امر توجه لازم را داشته باشند.
آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر و تأثیر آن بر خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر افزایش خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی بود. در راستای رسیدن به هدف فوق 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس ناشنوای هنرستانی شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب شدند و با گمارش تصادفی به دو گروه 30 نفری(15 نفر پسر و15 نفر دختر) آزمایشی و گواه تقسیم گردیدند. پژوهش حاضر با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. پرسشنامه خودکارآمدی شغلی بتز و همکاران(1996) به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. آموزش به مدت سه هفته(هفته ای دو جلسه دو ساعته) برای گروه آزمایشی انجام شد. گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ خودکارآمدی شغلی وجود داشت. نتایج به دست آمده دلالت بر این داشت که آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی را به طور معناداری افزایش داده است.تلویحات نظری و کاربردهای عملی پژوهش در اصل مقاله آورده شده است.
تحلیل محتوای «کتاب های درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی» براساس «مؤلفه های هوش های چندگانه»: روش آنتروپی شانون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های درسی هدیه های آسمانی، دوره ابتدایی براساس مؤلفه های هوش های چندگانه است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» است. نمونه آماری آن کلیه کتاب های درسی هدیه های آسمانی دوره ابتدایی می باشد؛ به این منظور از «چک لیست مؤلفه های هوش های چندگانه» (گاردنر و فلیتهم) استفاده شد که روایی محتوایی آن را پنج نفر از متخصصان احراز کرده اند. نتایج به دست آمده، ضریب اهمیت هرکدام از مؤلفه ها را به این ترتیب نشان داد: هوش هستی گرایانه (121/0)، هوش جنبشی−بدنی، زبانی−کلامی و طبیعت گرایانه (119/0)، هوش تصویری−فضایی (118/0)، هوش میان فردی (116/0)، هوش درون فردی (115/0)، هوش ریاضی−منطقی (108/0) و هوش موسیقیایی (064/0) بود. بیشترین ضریب اهمیت مربوط به پایه های چهارم و ششم ابتدایی با ضریب اهمیت (206/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به پایه پنجم ابتدایی با ضریب اهمیت (191/0) است؛ بنابراین در تنظیم محتوای کتاب های هدیه های آسمانی، دوره ابتدایی توازن رعایت نشده است
جایگاه برنامه مبتنی بر هوش های چندگانه در کتب درسی دوره اول ابتدایی براساس مؤلفه های هوش های چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۳۷۱-۳۹۰
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یک برنامه درسی معتبر باید مبتنی بر درک صحیح و دقیق ابعاد روان شناختی انسان باشد. از جمله جنبه های روانی مهم انسان که با فرایند یادگیری و برنامه درسی ارتباط نزدیکی دارد، مفهوم هوش است. مفهوم هوش تاکنون روندی تحولی طی کرده و از مفهومی واحد به مفهومی چند بعدی با شکل های مختلف تبدیل شده است. در این بین، نظریه هوش های چندگانه گاردنر (2011) شرایط جدیدی برای درک هوش انسان و پدید آمدن دیدگاه های قوی در فرایند تعلیم و تربیت به وجود آورده و کارکردهای مهمی را به دنبال داشته است. هدف پژوهش حاضر تعیین جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی دوره اول ابتدایی است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش" آنتروپی شانون"(1984) است که نگاه جدیدی به پردازش داده ها به صورت کمّی دارد. بر اساس این روش که به مدل جبرانی مشهور است، محتوای کتب اول ابتدایی بر اساس 9 مؤلفه اصلی و 55 مؤلفه فرعی هوش های چندگانه مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کتاب های درسی پایه اول ابتدایی بود (4 کتاب)،که به صورت سرشماری، همه آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست محقق ساخته ای بود که بر اساس مؤلفه های هوش های چندگانه (گاردنر، 2011) و فلیتهم (2014) ساخته شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون نشان داد که از بررسی کل چهار کتاب اول ابتدایی، مؤلفه هوش ریاضی- منطقی با 573 مورد، بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده و کم ترین مقدار مربوط به هوش موسیقیایی با صفر مورد فراوانی است. در نتیجه ضریب اهمیت هوش ریاضی منطقی (0/127) و هوش موسیقیایی (0) بوده است. نتیجه گیری: در محتوای کتاب های درسی پایه اول ابتدایی به برخی مؤلفه های هوش های چندگانه، کمتر و یا اصلاً توجهی نشده است. این در حالی است که هوش های چندگانه، عامل پیشرفت فراگیران در هر زمینه ای است و طراحی و اجرای صحیح برنامه های درسی در قالب هوش های چندگانه می تواند تفاوت های فردی فراگیران را به خوبی مورد توجه قرار دهد و مانع افت تحصیلی دانش آموزان شود.
رابطه هوش های چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رشته های علوم انسانی،ریاضی و تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
95 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر رابطه بین مؤلفه های هوش چندگانه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر وپسر رشته های تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی مقطع پیش دانشگاهی شهرستان مهاباد بررسی شده است. تعداد 320 نفر (176 نفر دختر و 144 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. روش: روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی- همبستگی است. اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق از آزمون هوش چندگانه گاردنر به دست آمد. و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات دروسی که دانش آموزان در پایان سال تحصیلی کسب می کنند استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفه های هوش ریاضی و کلامی رابطه مثبت معناداری معناداری با پیشرفت تحصیلی دارند و هوش موسیقایی رابطه منفی معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که به ترتیب مؤلفه های هوش ریاضی و هوش کلامی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نیز نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر برحسب رشته های تحصیلی تفاوت وجود دارد و آزمون تعقیبی Tuky در مورد مقایسه میانگین سه گروه نشان دهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات رشته انسانی با رشته ریاضی و علوم تجربی در هوش کلامی و بین میانگین نمرات رشته ریاضی با رشته انسانی و علوم تجربی در هوش ریاضی بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های هوش چندگانه گاردنر در دو جنس دختر و پسر تفاوت وجود دارد و این تفاوت در هوش های ریاضی و کلامی معنادار می باشد.
بررسی و انطباق مؤلفه های سنجش هوش های چندگانه با نگاه بومی برای دانش آموزان دورۀ اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه گاردنر، پایه و اساسی را برای تشخیص توانایی ها و استعدادهای متفاوت پی ریزی می کند؛ اما ارزیابی هوش های چندگانه کاری بسیار دشوار است و ابزارهای موجود از درستی آزمایی و قابلیت اعتماد مطلوبی برخوردار نیستند و بر اساس فرهنگ ایرانی طراحی نشده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی و انطباق مؤلفه های سنجش هوش های چندگانه با نگاه بومی برای دانش آموزان دوره اول ابتدایی بود. روش: طرح حاضر از نظر هدف جزو طرح های تحقیق و توسعه و از نظر شیوۀ گردآوری داده ها از نوع توصیفی است. جامعۀ آماری را معلمان دورۀ اول مقطع ابتدایی شاغل به تدریس در سال 1399 در شهرستان تهران تشکیل می دهند که از آن میان، 318 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد ساختار هشت مؤلفه ای بر اساس روش تعمیم یافته کمترین مجذورات و روش ایکوامکس مناسب ترین و ساده ترین ساختار برای این داده ها است. تحلیل عاملی تأییدی نشانگر آن بود که ساختار تحلیل عاملی اکتشافی از شاخص های مناسب برازش برخوردار است. افزون بر آن، خرده مقیاس ها از ضرایب همگونی درونی مناسبی برخوردارند و دامنۀ آنها بین0/79 (هوش موسیقیایی) تا 0/92 (هوش بین فردی) است. نتیجه گیری: به طورکلی، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با توجه به ویژگی های روان سنجی مطلوب فرم معلم مقیاس هوش های چندگانه برای دانش آموزان دوره اول ابتدایی، از آن می توان برای شناسایی هوش های چندگانه دانش آموزان در مجموعه های آموزشی در جامعه ایرانی استفاده کرد.
مطالعه تأثیر آموزش نقاشی بر هوش تجسمی- فضایی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
۶۶-۵۳
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای نوین آموزشی در نظام تعلیم و تربیت، آموزش بر مبنای نظریه هوش های چندگانه هوارد گاردنر بوده که مبتنی بر توجه به جنبه های گوناگون هوش افراد است. یکی از انواع هوش ها، هوش تجسمی- فضایی است که ارتباط مستقیمی با توانایی درک درست از جهان به صورت بصری دارد. به کارگیری روش های مناسب آموزشی جهت تقویت هوش تجسمی- فضایی، ضمن افزایش توجه، تقویت سطح ادراک بصری، حافظه و هدفمندسازی فعالیت های هنری کودک، می تواند در ارتقای سطح یادگیری وی مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارزیابی روش های آموزش نقاشی مبتنی بر نظریه هوارد گاردنر، در جهت افزایش هوش تجسمی- فضایی کودکان پیش دبستانی شکل گرفت. این پژوهش، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر روش، شبه آزمایشی با گروه های گواه و آزمون است. آزمودنی های پژوهش، شامل 36 نفر (دو گروه هجده نفری) از دانش آموزان دختر پیش دبستانی های عترت و خجستگان از ناحیه چهار اصفهان در سال تحصیلی 93-92 بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. هر 36 دانش آموز، مورد آزمون هوشی ریون کودکان به صورت پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. در گروه آزمون، آموزش نقاشی بر اساس مؤلفه های هوش تجسمی- فضایی طی پانزده جلسه انجام شد. داده ها با آزمون کوواریانس تحلیل شده و نشان دادند که آموزش نقاشی به کودکان بر طبق شاخصه های هوش تجسمی- فضایی، در افزایش این هوش در کودکان تأثیر داشته است (005/0>P). یافته های کمی، میزان این تأثیرپذیری را 21% نشان دادند. همچنین لازم به ذکر است که تحلیل های کیفی نیز مؤید نتایج تحلیل های کمی بودند. با ذکر این نتیجه، فرضیه پژوهش مبتنی بر افزایش هوش تجسمی-فضایی از طریق آموزش نقاشی به کودکان پیش دبستانی، تأیید شد.
مقایسه الگوی طراحی مدارس متداول با مدارس بدون کلاس از منظر کارآمدی محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه رویکرد آموزشی در ایران به تدریج از آموزش معلم محور به فراگیرمحور درحال تغییر است؛ اما الگوی طراحی مدارس همچنان تابع نظام آموزشی رسمی و کم بازده معلم محور است. اگر در گذشته فضاهای آموزشی بر پایه تقسیم بندی کلاس ها و آموزش مواد درسی در قالب برنامه رسمی شکل می گرفتند، محیط های یادگیری امروز براساس یادگیری غیررسمی، کارگروهی و مشارکت اجتماعی ظهور می یابند. پژوهش کیفی حاضر با روش استدلال قیاسی به مقایسه دو الگوی خطی، راهرو-کلاسی و مدارس بدون کلاس، به عنوان دو نماینده رویکردهای آموزشی مذکور می پردازد؛ تا براساس معیارهای برنامه فیزیکی، پرورش هوش های چندگانه و پاسخگویی به روش های متنوع یادگیری، کارآیی این دو الگو را موردمقایسه قرار داده و به این سؤال پاسخ دهد که کدام الگو در پاسخگویی به سه معیار مذکور کارآمدتر است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی مدارس متداول تنها در زمینه نیاز به سطح زیربنای کمتر و پیرو آن، هزینه ساخت کمتر، دارای مزیت نسبی است؛ اما از جهت اهداف اصلی دربردارنده فراهم سازی محیط مناسب برای پرورش هوش های چندگانه و شیوه های متنوع تدریس، دچار محدودیت بسیاری نسبت به مدارس با الگوی خیابان یادگیری است
اثربخشی برنامه هوش افزایی بر مبنای مؤلفه های هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی و تأثیر آن بر تقویت هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
137 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر برنامه هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی بر ارتقای توانایی های هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 44 دانش آموز دختر مقطع چهارم ابتدایی یک دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دبستان های دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه آموزش هوش افزایی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این رابطه دریافت نکردند. دو گروه پس از اتمام دوره آموزشی به پرسشنامه هوش های چندگانه پاسخ دادند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ فعالیت های هوش افزایی بر مبنای هوش موفق بر ارتقای هوش های چندگانه دانش آموزان درسطح (05/0P< ) اثربخش بوده، و در رابطه با مؤلفه های هوش های چندگانه بر توانایی های زبانی، ریاضی و فضایی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر توانایی های بین فردی، درون فردی، موسیقیایی و جنبشی حرکتأثیر معناداری نداشته است. در نتیجه برنامه هوش افزایی که بر مبنای نظریه هوش موفق استرنبرگ طراحی گردید، می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوش های چندگانه دانش آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
نقش آموزش های مهارتی در رشد هوش های چندگانه کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
۱۱۶-۱۰۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آموزش های مهارتی در رشد هوش های چندگانه کودکان پیش دبستانی، انجام پذیرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوآموزان پیش دبستانی (5 الی 6 ساله) شهرستان محمود آباد در سال تحصیلی 1401 –1400 که به روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 64 نفر انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (32 نفر) و کنترل (32 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر بود که روایی صوری و محتوایی از نظر متخصصان تایید شد و ضریب آلفای کرونباخ برابر 79/0 محاسبه شد. در سطح اطمینان 95 درصد (05/0 = α) تحلیل کواریانس یک متغیری (آنکوا) نشان داد، آموزش های مهارتی در رشد هوش های چندگانه کودکان پیش دبستانی شهرستان محمود آباد تاثیر مثبت معنی داری دارد. هم چنین، آموزش های مهارتی در رشد هوش کلامی-زبانی، هوش منطقی-ریاضی، هوش بصری- مکانی، هوش حرکتی-جسمانی، هوش موسیقیایی، هوش میان فردی، هوش درون فردی و هوش طبیعت گرا، تاثیر مثبت معنی داری دارد.