رابطه بین هوش های چندگانه و ویژگی های شخصیتی با رویکردهای یادگیری راهبردی، سطحی و عمقی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه و همچنین تعیین سهم هوش های چندگانه (هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی- جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه) و ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، سازش پذیری، وظیفه شناسی، روان رنجورخویی و انعطاف پذیری یا پذیرابودن نسبت به تجارب جدید) در پیش بینی رویکردهای یادگیری راهبردی، عمقی و سطحی دانشجویان بود. بدین منظور، 413 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز (283 زن و 130 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های هوش های چندگانه، پنج عامل اصلی شخصیت و رویکردها و مهارت های مطالعه توسط این دانشجویان تکمیل شدند. آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد یا همزمان برای تحلیل داده های جمع آوری شده مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی منفی و معنی دار بین هوش های زبانی یا کلامی، منطقی ریاضی، فضایی، درون فردی و طبیعت گرایانه و رویکرد یادگیری سطحی وجود دارد، ولی رابطه بین اکثر هوش ها با رویکردهای یادگیری عمقی و راهبردی مثبت و معنی دار بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش میان فردی (با ارزش بتای منفی) عامل های پیش بینی کننده معنی داری برای رویکرد یادگیری راهبردی بودند. در پیش بینی رویکرد عمقی متغیرهایی نظیر هوش کلامی یا زبانی، پذیرا بودن نسبت به تجربه، هوش طبیعت گرایانه، وظیفه شناسی (با ارزش بتای مثبت) و هوش موسیقیایی و برون گرایی (با ارزش بتای منفی) از لحاظ آماری معنی دار بودند. بهترین عامل پیش بینی کننده برای رویکرد سطحی یادگیری دانشجویان هوش میان فردی بود و متغیرهای پذیرا بودن نسبت به تجربه، روان رنجورخویی، وظیفه شناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش موسیقیایی از لحاظ ارزش بتا در اولویت بعدی قرار داشتند. از بین این متغیرها، پذیرا بودن به تجربه، وظیفه شناسی، هوش کلامی و هوش موسیقیایی در پیش بینی رویکرد یادگیری سطحی بتای منفی داشتند.