مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
تمایزیافتگی
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
89 - 63
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار مبتنی بر (HMT/LMG) و تحلیل ارتباط متقابل بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان بود. روش : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون دو گروه آزمایش با پیگیری سه ماهه و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1400 بود (12018 نفر). حجم نمونه 60 نفر دانش آموز همراه مادر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گزینش تصادفی در دو گروه آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های نگرش فرزند نسبت به مادر (CAM)، تاکتیک های تعارض موری اشتراوس (1990) و تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998) و همچنین، بسته های آموزشی تحلیل ارتباط متقابل استوارت و جونز (2009) و هیجان مدار(HMT/LMG) آیکین و آیکین (2017) استفاده گردید. هر دو گروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل و سپس یکی از گروه ها به مورد مداخله تحلیل ارتباط متقابل و گروه دیگر برنامه(HMT/LMG) را دریافت کرد. در پایان مداخله نیز هر دو گروه پرسشنامه ها را کامل و داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها : اثر زمان، گروه و تعامل زمان در گروه آموزش هیجان مدار(HMT/LMG) نسبت به گروه تحلیل ارتباط متقابل برای تمایزیافتگی و حل تعارض معنادار بود (001/0>p). نتیجه گیری : با عنایت به نتایج به دست آمده، آموزش رویکرد هیجان مدار (HMT/LMG) جهت بهبود سطح تمایزیافتگی و حل تعارضات دوره نوجوانی توصیه می گردد.
الگوهای تعامل زناشویی افراد تمایزنایافته: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود تفاوت در تعاملات زوجی به واسطه ویژگی های درون فردی و بین فردی زوج ها است . شناسایی الگوهای تعاملی زوج ها در بستر تمایز نایافتگی هدف اصلی پژوهش حاضر است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و طرح پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان شامل 11 زن و 7 مرد بودند که نمرات تمایزیافتگی آنها یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین و اضطراب آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و روش ملاک محور انجام شد و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. همچنین، به منظور پوشش دادن ملاک های ورود از مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر و پرسشنامه سلامت عمومی استفاده گردید. مصاحبه ها طبق رویکرد هفت مرحله ای دیکلمن مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، منجر به شناسایی تعداد 118 کد اولیه شد که بر اساس شباهت معنایی، در 14 زیرطبقه قرار گرفت. سپس مفاهیم مرتبط با هم در 5 طبقه اصلی دسته بندی شدند که عبارتند از: 1- الگوهای تعاملی منفعل ساز 2- الگوهای تعاملی خصمانه 3- الگوهای تعاملی کنترل گرانه 4- الگوهای تعاملی مبتنی بر سلب مسئولیت 5- الگوهای مبتنی بر عدم درک دیدگاه مقابل. این پژوهش بر نقش تمایزیافتگی در الگوهای تعامل زناشویی تاکید می کند. به علاوه نتایج نشان دهنده وجود الگوهای مخرب تعامل زناشویی در افراد نامتمایز می باشد.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
99 - 123
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی شهر تهران در سال 1399 بود که از این بین تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه، تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸)، پرسشنامه تعارض زناشویی (R-MCQ) و باورهای غیرمنطقی جونز (IBT) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بین مؤلفه های واکنش پذیری عاطفی؛ جایگاه من؛ گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران، همچنین توقع تائید از دیگران؛ انتظار بیش ازحد از خود؛ سرزنش خود؛ واکنش همره با ناکامی؛ بی مسئولیتی هیجانی؛ بیش دلواپسی اضطرابی؛ اجتناب از مشکل؛ وابستگی؛ درماندگی برای تغییر و کمال گرایی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت نیز ازنظر آماری معنادار (05/0 ≥ p) است. بدین معنی که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و افکار غیرمنطقی در زنان دارای تعارضات زناشویی مؤثر بوده است. نتیجه آنکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان روشی مفید جهت بهبود تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر تربیت دینی مقطع ابتدایی مبتنی بر رویکرد محتوایی (p4c) بر تمایزیافتگی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش شبه تجربی حاضر با هدف تاثیر تربیت دینی مقطع ابتدایی مبتنی بر رویکرد محتوایی(p4c) بر تمایزیافتگی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی انجام شد. جامعه آماری دانش آموزان مقطع ابتدایی کاشمر و روش نمونه گیری خوشه ای بود. بر این اساس دو کلاس درس انتخاب و به شکل تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل دسته بندی شدند. داده های پیش آزمون و پس-آزمون با استفاده از پرسشنامه؛ تمایزیافتگی خود (DSI) جمع آوری شد. برای گروه آزمایش تربیت دینی مبتنی بر رویکرد محتوایی(p4c) یعنی محتوای تاملی شامل مضامین فلسفی (هستی شناسانه، شناخت شناسانه و ارزش شناسانه) مناسب برای کودکان ایران اسلامی در 10 جلسه ارائه و داده ها به کمک نرم افزار Spss24 تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد: تربیت دینی مبتنی بر رویکرد محتوایی(p4c) با توجّه به آزمون تمایزیافتگی اثر گروه با توجه به (39/12= F و 030/0= p) معنی دار است، یعنی تفاوت دو گروه آزمایش و کنترل از نظر اجرای تربیت دینی مبتنی بر رویکرد محتوایی(p4c) بر تمایزیافتگی معنی دار است.
بررسی نقش میانجی گری سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
589 - 607
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در رابطه بین صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین شاغل در ادارات خصوصی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 زوج (200 نفر) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز (1996)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که صمیمیت زناشویی یا تمایزیافتگی زوجین رابطه مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن می تواند موجب تقویت رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شود. همچنین سبک دلبستگی ناایمن می تواند موجب تضعیف رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین گردد.
پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
46 - 56
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی هیجانی در نوجوانان شهر تهران در سال 1400-1401 انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 22 تهران به تعداد 90000 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بر اساس جدول مورگان تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسشنامه ی وابستگی به شبکه های اجتماعی حقایق و همکاران (1396)، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (RFCP) Kothner and Fitzpatrick (2012) و پرسشنامه خود تمایزیافتگی Scowern and Friedland (1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد تمامی ضرایب همبستگی معنی دار می باشند (01/0>p). بر اساس نتایج به دست آمده همبستگی بین تمایزیافتگی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در سطح آلفای ۰۱/۰ منفی معنی دار است. همبستگی بین جهت گیری همنوایی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مثبت معنی دار و همبستگی بین جهت گیری گفت وشنود با وابستگی به شبکه های اجتماعی منفی معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان وابستگی به شبکه های اجتماعی را با استفاده از متغیرهای پیش بین تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی تبیین نمود. نتایج این مطالعه می تواند به متخصصان آموزشی در بررسی مسائل نوجوانان کمک نماید.
بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی با نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
399 - 414
حوزه های تخصصی:
سلامت خانواده به تداوم و سلامت رابطه زوجی بستگی دارد و این رابطه هسته مرکزی نظام خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی با نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل شهر اصفهان انجام گرفت. در این پژوهش از روش توصیفی هم بستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری استفاده شد. جامعه آماری شامل زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1401 بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس، تعداد دویست زن متأهل انتخاب شدند.
ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه استاندارد سبک های حل تعارض (رحیم، 1983)، پرسش نامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فرایدلندر1، 1998) و پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی2 و همکاران، 2002) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادله های ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر توسط نرم افزار spss26 و برای تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه Amos24 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین تمایزیافتگی خود و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، بین تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی و نیز بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبک های حل تعارض زوجی در زنان متأهل رابطه معناداری وجود دارد (001/0p<). درنهایت، راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تمایزیافتگی خود و سبک های حل تعارض زوجی در زنان متأهل نقش میانجی داشت (001/0p<). در مجموع، یافته های این پژوهش نشان داد افراد تمایزیافته ای که از تنظیم هیجان های سازگارانه در تعارض های زناشویی استفاده می کنند، در صورت روبه رو شدن با تجارب هیجانی دشوار قادرند که به اندازه کافی این هیجان ها را مدیریت کنند و تعارض های زناشویی را کاهش دهند.
اثربخشی درمان ترکیبی سیستمی بوئن و نوروفیدبک بر وضعیت پریشانی روان شناختی در افراد با سطح تمایزیافتگی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان ترکیبی سیستمی بوئن و نوروفیدبک بر وضعیت پریشانی روان شناختی در افراد با تمایزیافتگی پایین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان مراکز و مؤسسات آموزش عالی شهرستان بجنورد بود که در سال 99-98 مشغول به تحصیل بودند. از بین جامعه هدف ابتدا پنج مرکز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس از بین دانشجویان این مراکز، 20 نفر از دانشجویانی که در آزمون غربالگری اولیه تمایزیافتگی(DSI-SH) دریک (2011) نمره یک انحراف معیار پایین تر از میانگین را کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در یک گروه آزمایش (10=N) و یک گروه گواه (10=N) قرار گرفتند. گروه آزمایش نه جلسه 60 دقیقه ای درمان سیستمی بوئن به همراه 15 جلسه 20 دقیقه ای درمان نوروفیدبک دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نشانگان اختلالات روانی (scl90) دروگاتیس و همکاران (1976) استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد نمرات پریشانی روان شناختی و تمامی خرده مقیاس هایش در گروه آزمایش کاهش یافته است که این کاهش در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (05/0>P). بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان ترکیبی سیستمی بوئن و نوروفیدبک بر بهبود وضعیت پریشانی روان شناختی در افراد با تمایزیافتگی پایین موثر بود.
رابطه گرایش و رغبت به ازدواج با تمایزیافتگی و مسئولیت پذیری در دانشجویان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه گرایش و رغبت به ازدواج با تمایزیافتگی و مسئولیت پذیری در دانشجویان دانشگاه آزاد قم انجام شد. این پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1402-1401 بود. تعداد نمونه شامل250 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد گرایش و رغبت به ازدواج حیدری، مظاهری و پوراعتماد (1383)، تمایزیافتگی اسکورون و فریدلندر (1998) و مسئولیت پذیری احمدی آخورمه و همکاران (1392) بود. یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین گرایش و رغبت به ازدواج با تمایزیافتگی رابطه معناداری وجود دارد؛ ب) بین گرایش و رغبت به ازدواج با مسئولیت پذیری رابطه معناداری وجود دارد. یافته ها بدین معناست که تمایزیافتگی و توان تمایز میان عقل و احساس و نیز مسئولیت پذیری با گرایش و رغبت به ازدواج رابطه دارند و می توان با افزایش و بهبود این دو متغیر، گرایش و رغبت به ازدواج را افزایش داد؛ بنابراین پیشنهاد می شود برای گرایش و رغبت به ازدواج و کاهش سن ازدواج، خانواده، مسئولان و متولیان فرهنگی و آموزشی نسبت به بهبود وضعیت تمایزیافتگی و مسئولیت پذیری دانشجویان اهتمام ورزند.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
564 - 561
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بابل در نه ماهه اول سال 1398 بودند. تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس افراد گروه آزمایش پروتکل زوج درمانی سیستمی تلفیقی فلدمن (1990) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه نیز آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورون و فرید لندر (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی (01/30=F، 001/0>P) و دلزدگی زناشویی (86/78=F، 001/0>P) زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی در مرحله پس آزمون تاثیر معنادار داشت. همچنین اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها این پژوهش می توان از طریق زوج درمانی سیستمی تلفیقی به شیوه گروهی به بهبود تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی کمک نمود.
مدل یابی معادلات ساختاری نگرش خوردن بر اساس تمایزیافتگی خود، واکنش پذیری عاطفی و اضطرار منفی با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
593 - 512
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی معادلات ساختاری نگرش خوردن براساس تمایزیافتگی خود، واکنش پذیری عاطفی و اضطرار منفی با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در دختران انجام گرفت. روش پژوهش: روش انجام پژوهش به صورت همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران جوان بود که از این میان، تعداد 284 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل تست نگرش خوردن گارنر و گارفینکل (1979)، فرم کوتاه سیاهه تمایزیافتگی دریک، مورداک، مارسزالک و باربر (2015)، مقیاس رفتار تکانه ای لینهام و میلر (2004)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون، کلارک، و تلگن (1988) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) بود. برای گردآوری داده ها از رو ش های آمار توصیفی و استنباطی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. جهت تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه MACRO استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مدل ساختاری نگرش خوردن براساس تمایزیافتگی خود، واکنش پذیری عاطفی (عاطفی مثبت و منفی) و اضطرار منفی با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان از برازش خوبی برخوردار است (001/0>P). رابطه تمایزیافتگی با نگرش خوردن منفی و معکوس، رابطه دشواری تنظیم هیجان با نگرش خوردن مسقیم و مثبت برآورد شده است (001/0>P). همچنین واکنش پذیری عاطفی مثبت با نگرش خوردن رابطه منفی و معکوس داشت (001/0>P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه به نقش مؤثر تمایزیافتگی، تنظیم هیجان و واکنش پذیری عاطفی در نگرش مختل خوردن در دختران تأکید دارد. لذا باید آموزش های لازم برای تنظیم و کنترل هیجانات در این قشر مهم از جامعه انجام گیرد، تا از عوارض و پیامدهای نگرش مختل خوردن که ابتلا به اختلالات خوردن است، پیشگیری نمود.
تدوین بسته درمانی تلفیقی رویکرد بوئن و روایت درمانی بر اساس روابط خانوادگی و بررسی اثربخشی آن بر تمایزیافتگی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
123 - 133
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته درمانی تلفیقی رویکرد بوئن و روایت درمانی بر اساس روابط خانوادگی و بررسی اثربخشی آن بر تمایزیافتگی زوجین متعارض انجام گرفت. روش پژوهش کیفی در بخش مطالعه رویکرد بوئن و روایت درمانی، تحلیل مضمون و در بخش مربوط به روابط خانوادگی زوجین متعارض گراندد تئوری بود. روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری) و دو گروهی (گروه آزمایش و گروه گواه) با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری کیفی پژوهش شامل کتب، مقالات و پایان نامه های حوزه رویکرد بوئن و روایت درمانی، و همچنین شامل متخصصان حوزه مشاوره خانواده بود که اعتبار بسته درمانی تلفیقی بوئن و روایت درمانی را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل زوجین متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شرق تهران در سه ماهه بهار سال 1400 بود. نمونه ها در قسمت کیفی شامل 31 مقاله و کتاب حوزه رویکرد بوئن و روایت درمانی، 8 زوج متعارض و همچنین 15 متخصص حوزه مشاوره خانواده بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی نیز پژوهش شامل 25 زوج متعارض بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (13 زوج در گروه آزمایش و 12 زوج در گروه گواه). نتایج نشان داد که بسته درمانی تلفیقی رویکرد بوئن و روایت درمانی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته درمانی بر تمایزیافتگی (0001>P؛ 72/0=Eta؛ 23/173=F) زوجین متعارض تاثیر داشته است.
کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی: نقش تعدیل کننده تمایزیافتگی و همدلی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
688 - 701
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیل کننده تمایزیافتگی و همدلی زناشویی در رابطه بین کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی در زنان متأهل شهر اهواز بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل ۲۰ تا ۵۰ ساله شهر اهواز بودند که حداقل یک سال از ازدواجشان گذشته بود و بر این اساس، ۲1۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان این پژوهش مقیاس تمایزیافتگی (DSI_R)، مقیاس کیفیت رابطه مادر شوهر و عروس (QMDRS)، مقیاس همدلی زناشویی(BEA) و مقیاس کیفیت روابط زناشویی(MMQ) را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق همبستگی ساده و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار 22SPSS/ انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین کیفیت رابطه عروس و مادرشوهر و کیفیت رابطه زناشویی، همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد همدلی زناشویی کیفیت رابطه عروس و مادرشوهر و کیفیت رابطه زناشویی را تعدیل می کند؛ اما تمایزیافتگی تعدیل کننده رابطه بین کیفیت رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی نیست. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت به رغم اینکه کیفیت رابطه زناشویی با متغیرهای مختلفی مرتبط است و از آن ها اثر می پذیرد، همدلی زناشویی در رابطه مادرشوهر-عروس و کیفیت رابطه زناشویی به عنوان یک عامل مؤثر و تسهیل کننده عمل می کند و باعث کمترشدن تعارض ها در این رابطه می شود.
تبیین مدل علّی فلسفه فراهیجانی والدین مبتنی بر خودآگاهی هیجانی، تمایز یافتگی و اضطراب وجودی
حوزه های تخصصی:
مؤلفه هیجانی رابطه والدین و فرزندان نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای مشکل ساز در کودکان و نوجوانان و به طور کلی سلامت روان آنها دارد. مطالعه حاضر با هدف تبیین مدل علّی فلسفه فراهیجانی والدین مبتنی بر خودآگاهی هیجانی، تمایز یافتگی و اضطراب وجودی انجام گرفت. روش مطالعه توصیفی–همبستگی و از نوع تحلیل مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین شهرستان کرمانشاه بود. تعداد 201 تن از والدین به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها عبارت بودند از مقیاس فلسفه فراهیجانی والدین (ایولینی کو، 2006)، مقیاس خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002) سیاهه تمایزیافتگی خود – فرم کوتاه (دریک، 2011) و پرسشنامه اضطراب وجودی (ون بروگن و همکاران، 2017). روای ی ابزاره ا ب ا اس تفاده از روای ی محت وا ب ه روش کیف ی و پایای ی ب ه روش همس انی درون ی ب ا محاس به ضری ب آلف ای کرونب اخ ان دازه گی ری ش د. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 وAMOS21 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم اضطراب وجودی به فلسفه فراهیجانی (24/0= β؛ 01/0P>)؛ تمایزیافتگی به خودآگاهی هیجانی (29/0= β؛ 001/0P>)؛ و خودآگاهی هیجانی به فلسفه فراهیجانی (33/0= β؛ 001/0P>) و همچنین مسیر غیرمستقیم تمایزیافتگی به فلسفه فراهیجانی والدین با نقش واسطه ای خودآگاهی هیجانی (09/0 = β؛ 006/0P>) مثبت و معنادار است. به عبارت دیگر نتایج نشان داد والدینی که تمایزیافتگی بالاتری دارند، خودآگاهی هیجانی بیشتر و همچنین در فلسفه فراهیجانی بیشتر آموزشگر هیجان هستند. در واقع، از نتایج پژوهش به نظر می رسد که تمایزیافتگی بیشتر در والدین به آنها کمک می کند که خودآگاهی هیجانی بیشتری داشته باشند و همین خودآگاهی هیجانی نیز به نوبه خود به ارتقاء آموزشگری هیجانی آنها کمک می کند.
اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر تمایز یافتگی خود و بدکارکردی جنسی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
223 - 232
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر تمایزیافتگی خود و بدکارکردی جنسی زنان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری، زنان متاهل شهر تهران در سال 1402 بودند که از این جامعه بر مبنای ملاک های ورود و خروج، به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 40 زن انتخاب و در گروه آزمایش و گواه هر گروه 20 زن به صورت تصادفی جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R، اسکورن و اسمیت، 2003) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI، روزن و همکاران، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین تمایزیافتگی خود و بدکارکردهای جنسی پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (01/0>P) وجود داشت. در واقع زوج درمانی شخصیتی- سیستمی باعث افزایش تمایزیافتگی خود و عکلکرد جنسی در زنان متأهل می شود.
ارائه مدلی برای پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجیگری نگرش های ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
139 - 159
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اکثر همسران در زندگی زناشویی با توجه به نوع ساختار شخصیتی که دارا می باشند از الگوهای ارتباطی مختلفی در تعامل با اعضا خانواده استفاده می کنند، وجود الگوهای ارتباطی ناکارآمد و عدم شخصیت رشد یافته موجب تاثیرات مخرب در روابط و عدم تمایزیافتگی در فرزندان را ایجاد نماید. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام شده است. مواد و روش: با توجه به شاخص ها و اهداف تحقیق، پژوهش انجام شده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400-1401 بود. در این پژوهش روش نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای وحجم نمونه آماری بر اساس نرم افزارsample power (350 نفر) در نظر گرفته شد.جمع آوری اطلاعات با استفاده از سیاهه تمایزیافتگی اسکورون و فریدلندر(1998)،پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای(1991)، سیاهه ساختار شخصیت نئو مک کری و کاستا(1985)و مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و معادلات ساختاری smartpls انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده در این پژوهش نشان داد که: مدل ارائه شده بمنظور پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران از برازش مطلوبی برخوردار بود، بررسی نتایج یافته ها براساس مسیر مستقیم نشان داد که بین مولفه های الگوهای ارتباطی، ساختار شخصیت و نگرش های ناکارآمد با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معنادار وجود داشت. همچنین نتایج مسیرغیرمستقیم نیز نشان داد که بین مولفه های الگوهای ارتباطی، ساختار شخصیت با نقش میانجی گری جزئی نگرش های ناکارآمد با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج حاصل از یافته های بدست آمده نشان می دهد که شناخت الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت هر کدام از والدین بر مبنای درک متقابل نیازهای فرزندان می تواند پیش بینی کننده میزان تمایزیافتگی فرزندان براساس نگرش های ناکارآمد در بافت روابط خانوادگی و تعاملات بین فردی باشد.
مدل یابی عزت نفس و تمایزیافتگی با میانجی گری مسئولیت پذیری بر مطلق گرایی به منظور آسیب شناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
197 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف: مطلق گرایی ریشه در تفکر رویکرد طبیعت گرایی دارد و مطلق گرایان باور به ثابت بودن برخی اصول و مفاهیم در فرهنگ های مختلف دارند. عزت نفس و تمایز یافتگی می توانند بر باورهای مطلق گرایی به منظور آسیب شناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان تاثیر بگذارند، لذا پژوهش حاضر با هدف مدل یابی عزت نفس و تمایزیافتگی با میانجی گری مسئولیت پذیری بر مطلق گرایی به منظور آسیب شناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که 385 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته عزت نفس، تمایزیافتگی، مسئولیت پذیری و مطلق گرایی بود که روایی صوری آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 80/0 به دست آمد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل عزت نفس و تمایزیافتگی با میانجی گری مسئولیت پذیری بر مطلق گرایی برازش مطلوبی داشت. در مدل مذکور عزت نفس و تمایزیافتگی بر مسئولیت پذیری اثر مستقیم و معنادار، عزت نفس، تمایزیافتگی و مسئولیت پذیری بر مطلق گرایی اثر مستقیم و معنادار و عزت نفس و تمایزیافتگی با میانجی گری مسئولیت پذیری بر مطلق گرایی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از نقش موثر عزت نفس و تمایزیافتگی با میانجی گری مسئولیت پذیری بر مطلق گرایی بود. بنابراین، برنامه ریزان و متخصصان فعالیت های فرهنگی تربیتی نوجوانان برای کاهش مطلق گرایی می توانند به دنبال طراحی و اجرای برنامه هایی برای بهبود عزت نفس، تمایزیافتگی و مسئولیت پذیری باشند.