مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تمایزیافتگی
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
48 - 67
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین رابطه بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کووید-19 در نوجوانان با میانجیگری تعارض والد- فرزند بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دوره دوم متوسطه در بهار سال 1399 در شهر تهران بود.روش: به روش نمونه گیری در دسترس 240 نفر به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی واتس آپ، تلگرام و اینستاگرام انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سبک های حل تعارض اِستراوس (1974)، پرسشنامه تمایزیافتگی خویشتن اِسکورن و اِسمیت (2003) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده (1398) بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کرونا مثبت بود (620/0=β، 001/0=P). ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کرونا با میانجیگری سبک های حل تعارض مادر- فرزند مثبت بود (073/0=β، 001/0=P). ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کرونا با میانجیگری سبک های حل تعارض پدر- فرزند مثبت بود (095/0=β، 001/0=P).نتیجه گیری: با توجه به اینکه ارتباط با والدین در سنین نوجوانی همچنان از اثر بخشی بالایی برخوردار است لذا توجه به تعاملات سازگارتر می تواند از اضطراب نوجوانان خصوصا در شرایط این بیماری کاهش دهد.
نقش واسطه ای تعارض والد- فرزند در ارتباط تمایزیافتگی خود با اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
86 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تعارض والد- فرزند در ارتباط تمایزیافتگی خود با اضطراب اجتماعی بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 97-98 بودند. روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی بود ابتدا از بین مدارس مقطع متوسطه دختران منطقه 2 تهران، سه دبیرستان انتخاب شدند، سپس از هر دبیرستان با توجه به مقاطع تحصیلی دو کلاس انتخاب شدند؛ نمونه ای به حجم 287 دانش آموز به صورت نمونه برداری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های تمایزیافتگی اسکورون (1998)، تاکتیک های تعارض اشترواس (1990) و اضطراب اجتماعی لایبویتز (1999) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین نمره کل تمایزیافتگی با اضطراب اجتماعی (0/201-=r ) و همچنین بین زیرمقیاس های جایگاه من (0/256-=r )، گریز عاطفی (0/203-=r ) و هم آمیختگی با دیگران (0/180-=r ) در سطح 0/01 و زیرمقیاس واکنش پذیری عاطفی (0/156-=r ) با اضطراب اجتماعی در سطح 0/05 همبستگی معناداری برقرار است. همچنین بین تعارض والد-فرزندی با اضطراب اجتماعی (0/188=r ) و بین زیرمقیاس پرخاشگری کلامی (0/186= r) و زیرمقیاس پرخاشگری فیزیکی (0/179=r) با اضطراب اجتماعی نیز همبستگی برقرار است. همچنین نتایج مدل ضرایب مسیر نشان داد که بین تمایزیافتگی با اضطراب اجتماعی و همچنین بین تعارض والد-فرزند با اضطراب اجتماعی رابطه مستقیم معناداری به دست آمد (0/01=p)؛ ولی بین تمایزیافتگی با تعارض والد-فرزندی اثر مستقیم معناداری دیده نشد (0/05<p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پیامد تمایزیافتگی مادران، کاهش تعارض بین والدین و فرزندان، کاهش اضطراب در کودکان و نوجوانان است چون افراد تمایزیافته بین فرایندهای احساسی و عقلانی تفکیک قائل می شوند و تحت تأثیر افکار و رفتار دیگران قرار نمی گیرند.
بررسی نقش و جایگاه دین در هویت فردی ایرانیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هویت مسئله ای پیچیده، چندبعدی و متکثر است و عناصر و عوامل مختلفی در ساخت و شکل دهی به آن نقش دارند. در فرایند شکل گیری هویت فردی دو عمل انجام می شود: شناخت خود و شناساندن خود به دیگران؛ این دو عمل باعث تمایز فرد از دیگران، تفاوت گذاری و دگرگونه سازی می شود. یکی از این عناصر دین است و هدف این پژوهش بررسی نقش و جایگاه دین در هویت فردی ایرانیان است. روش تحقیق روش پیمایش و جامعه آماری شامل افراد بالای 16 سال مراکز استانی کشور است. حجم نمونه برابر با 1300 نمونه است که با روش نمونه گیری چندمرحله ای و به صورت تصادفی سیستماتیک از مراکز استان های تهران، آذربایجان شرقی، خوزستان، گیلان، فارس، کردستان و خراسان رضوی انتخاب شده اند. یافته های به دست آمده نشان می دهد که دین در کنار عوامل مختلف جایگاه مهم و منحصر به فردی در هویت فردی ایرانیان دارد. به طوری این عنصر افزون بر اینکه خود به صورت مستقیم نقش محوری در ساخت هویت فردی دارد از طریق دو چرخه بر هسته مرکزی هویت فردی یعنی تمایزیافتگی تأثیر می گذارد. در چرخه اول بعد دینی با تأثیرپذیری از بعد ملی به صورت مستقیم و از طریق تعامل با بعد قومی بر تمایزیافتگی تأثیر می گذارد. در چرخه دوم که از متغیر فضای مجازی آغاز می شود، این متغیر با تغییر و تحول نقش رسانه های جمعی بر بعد دینی تأثیر می گذارد. در ادامه بعد دینی به طور مستقیم و به صورت غیرمستقیم در تعامل با بعد قومی بر تمایزیافتگی فردی اثر گذاشته و آن را تحت تأثیر قرار می دهد.
رابطه احساس انسجام روانی، تمایزیافتگی و شادکامی با کیفیت زندگی معلمان زن مقطع متوسطه شهرستان دزفول
پژوهش حاضر به بررسی رابطه احساس انسجام روانی، تمایزیافتگی و شادکامی با کیفیت زندگی معلمان زن مقطع متوسطه شهرستان دزفول پرداخته شده است. روش پژوهش، از نوع همبستگی است. نمونه شامل 290 نفر معلمان زن که به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ای از بین جامعه مورد نظر انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد نظر از مقیاس حس انسجام آنتونووسکی (1993)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فراید لندر (1999)، مقیاس شادکامی آکسفورد مارتین و لکفورد (2001) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL- BREF) (1989) استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین احساس انسجام روانی، تمایزیافتگی و شادکامی با کیفیت زندگی معلمان زن رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد بین احساس انسجام روانی، تمایزیافتگی و شادکامی با کیفیت زندگی معلمان زن رابطه چندگانه وجود دارد و هم چنین احساس انسجام روانی و تمایزیافتگی بهترین پیش بینی کننده های کیفیت زندگی می باشند.
تدوین مدل ساختاری تعهد زناشویی بر اساس بخشایشگری و خود-تمایزیافتگی با میانجی گری صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای درک کیفیت و ثبات روابط زناشویی، توجه به تعهد زناشویی به اندازه رضایت زناشویی اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی تعهد زناشویی بر اساس بخشودگی و تمایزیافتگی با میانجیگری صمیمیت زناشویی، انجام گرفت. روش پژوهش ازلحاظ ماهیت کمی، ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری است. نمونه ای به حجم 442 نفر از میان تمامی کارکنان متأهل آموزش وپرورش ناحیه 1 و 2 سنندج به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (Adams & Jones, 1997)، صمیمیت زناشویی (Walker & Thompson, 1983)، خود تمایزیافتگی (Skowron & Schmitt, 2003) و بخشش(Pollard & Anderson, 1988) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که بخشش (47/0=β، P≤01/0)، تمایزیافتگی (13/0=β،P ≤ 05/0) و صمیمیت (12/0=β، P ≤ 05/0) بر تعهد زناشویی اثر مستقیم دارند. همچنین بخشش (08/0) و تمایزیافتگی (02/0) با واسطه صمیمیت بر تعهد زناشویی، اثر غیرمستقیم دارد. یافته های پژوهش بیانگر برازش مدل مفهومی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی و بخشش با واسطه گری صمیمیت زناشویی با مدل تجربی است. درمجموع یافته های این پژوهش نشان دهنده تأثیر بخشش، تمایزیافتگی و صمیمیت بر تعهد زناشویی است و درنتیجه باوجود تعهد زناشویی زوج علی رغم تجربه رویدادهای دردناک همچنان باهم بودنشان را حفظ می کنند و با مقید بودن به اعمال و چهارچوب هایی خاص به یک هدف عالی مقید می باشند.
ارتباط بین حس خوشبختی زوجین با تمایزیافتگی خود و روابط موضوعی اولیه با نقش میانجی رضایت زناشویی مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
159 - 176
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی رضایت زناشویی مذهبی در ارتباط بین حس خوشبختی زوجین با تمایزیافتگی خود و روابط موضوعی اولیه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش زوج های شهر تهران در سال 1399 بودند که 10 سال از زندگی مشترک آن ها گذشته بود که 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ﺗﻤﺎیﺰیﺎﻓﺘﮕی اﺳکﻮرون (1998)، کیفیت روابط موضوعی بل (1995)، احساس خوشبختی لنتز (2010)، رضایت زناشویی مذهبی رضاپور میرصالح (1393) استفاده شد؛ به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام شاخص های برازش مدل با داده ها از مقادیر قابل قبولی برخوردار هستند (01/0=P)؛ یافته های پژوهش نشان داد که اثر غیرمستقیم تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی با احساس خوشبختی با میانجی گری رضایت زناشویی مذهبی در حد پایین فاصله اطمینان 11/0 و حد بالای آن 26/0 در سطح (01/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشاوران و روانشناسان فعال در زمینه زناشویی می توانند در راستای بهبود و غنی سازی فرایند آموزش و ارتقای سلامت روان در سطح خانواده ها از یافته های این پژوهش بهره مند شوند.
رابطه معناداری زندگی و سبک دلبستگی با عشق: نقش میانجی تمایز یافتگی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی در رابطه میان معناداری زندگی و سبک دل بستگی با عشق در زوجین شهر تهران بود. شرکنندگان در پژوهش حاضر 238 نفر از زوجین شهر تهران که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند مورد آزمون قرار گرفتند. جهت سنجش عشق از پرسشنامه عشق دیدگاه دانشمندان ایرانی_اسلامی (1399)؛ جهت سنجش تمایزیافتگی از پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن ( DSI - R ) ؛ جهت سنجش معناداری زندگی از پرسشنامه ارزشمندی زندگی ( LRI ) و جهت سنجش دل بستگی از پرسشنامه سبک دل بستگی هازن و شیور (1987) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS جهت آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مدل آماری بر روی زوجین شهر تهران مورد تحلیل قرار گرفت. پس از تجزیه وتحلیل داده ها نتایج نشان داد که میان معناداری زندگی و سبک دل بستگی، سبک دل بستگی و عشق، تمایزیافتگی و عشق، تمایزیافتگی و عشق رابطه معنی داری وجود داشته و تمایزیافتگی نقش متغیر میانجی را در رابطه میان معناداری زندگی و سبک دل بستگی با عشق معنی دار بوده و مدل آماری آن از برازش مطلوبی برخوردار است.
الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس ابعاد تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی به خود زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی به اندازه روابط اجتماعی به ویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل مقی اس تکنیک های حل تع ارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود می تواند بین انعطاف پذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبک های حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: با توجه به اثرات تعارض های زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان سبک های مخرب حل تعارض های زناشویی فراهم سازد و به نظر می رسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیک های حل تعارض استفاده شده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
بهزیستی روانشناختی: نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از مؤلفه های روانشناسی مثبت با متغیرهای متعدد فردی و خانوادگی در حوزه روانشناسی از جمله تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در ارتباط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در بین دانشجویان دانشگاه آزاد قم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد قم در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بودند، که نمونه ای شامل ۳۵۰ نفر (۱۹۵ نفر مرد و ۱۵۵ نفر زن) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تمایز یافتگی، پرسشنامه ناگویی هیجانی، ۴ عامل از پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۶ و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من به صورت معناداری قادر به پیش بینی ۲۵/۳۸ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی بودند (۰/۰۰۱> P ). همچنین بین بهزیستی روانشناختی با تمایزیافتگی و قدرت من رابطه مثبت و با ناگویی هیجانی رابطه معکوس داشت (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در پیش بینی بهزیستی روانشناختی شایان توجه بود؛ بنابراین می توان بیان کرد سطح تمایزیافتگی و قدرت من بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر در بهزیستی روانشناختی دانشجویان نقش دارند و از طریق شناسایی و بهبود این متغیرها در دانشجویان می توان انتظار داشت که بهزیستی روانشناختی آن ها ارتقا پیدا کند.
تدوین مدل علی ازدواج موفق براساس سبک های دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی با نقش واسطه ای تمایز یافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم زندگی است که بیشتر ما برای تشکیل خانواده از این رویداد مهم استقبال میکنیم ازدواج چه در سنت وچه در فرهنگ امری پسندیده و نیکوست. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل علی ازدواج موفق بر اساس سبک های دلبستگی، ویژگی های شخصیتی با میانجیگری تمایزیافتگی می باشد. روش : حجم نمونه ای برابر 500 زوج از زوجین شهرستان خوی به شیوه دردسترس و با لحاظ نمودن ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه سبک های دلبستگی، ویژگی های شخصیتی، تمایزیافتگی، عملکرد خانواده و رضایت زناشویی جمع آوری و بااستفاده از معادلات ساختاری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت یافته ها : یافته ها حاکی از آن است که بیشترین تأثیر مستقیم بر ازدواج موفق از سوی تمایزیافتگی با تأثیرپذیری 379/0 می باشد و کمترین میزان تأثیرپذیری نیز برون گرایی با میزان 266/0- می باشد. که اگر فرد دارای تمایزیافتگی بالایی باشد یا بیاموزد آن را ارتقاء بخشد، حتی در صورت داشتن ویژگی های شخصیتی ناهمخوان نیز با پذیرش و مدیریت برخورد نموده به جای گیرکردن در تغییر خود یا طرف مقابل تمام انرژی خود را صرف حل مسئله زندگی زناشویی کرده و دلبستگی ایمن زوجی ایجاد می شود. در عین حفظ فردیت، زوج به "ماشدن" مطلوب در ازدواجی موفق می رسند.
مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین تعهد زناشویی و تمایزیافتگی خود انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به شکل خاص مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان چالوس بودند که تعداد 500 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) بودند. داده های به دست آمده با روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل پژوهش در دامنه قابل قبول قرار دارند و انعطاف پذیری شناختی در رابطه ی بین تعهد زناشویی و تمایزیافتگی خود نقش میانجی ایفا کرده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان تمایزیافتگی خود و انعطاف پذیری شناختی را به عنوان عوامل موثر در تعهد زناشویی زوجین در برنامه های پیشگیری و مشاوره ای در نظر گرفت.
ارائه مدل علی در تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجی گر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
80-107
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 33/0= β ) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0> P ، 149/0= β ) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 129/0= β ) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: از آن جاکه جهت گیری مذهبی درونی می تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
پیش بینی بی رمقی زناشویی بر پایه خود-تمایزیافتگی و باورهای ارتباطی با میانجیگری ساماندهی هیجانی در زنان درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه زناشویی و عوامل مؤثر بر آن نقش برجسته ای در خوشنودی زوجین از زندگی مشترک و دوام پیوند زناشویی ایشان دارد، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ساماندهی هیجانی در رابطه میان خود-تمایزیافتگی و باور های ارتباطی با بی رمقی زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده همه ی زنان درخواست کننده طلاق مراجعه کننده به دادگاه شهر کرمانشاه در سال 1398 بود که از میان آن ها به صورت در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه خود-تمایزیافتگی Skowron & Friedlander, 1998)( ، پرسشنامه بی رمقی زناشویی Pines & Nunes, 2003))، سنجه ساماندهی هیجان (Garnefski, Kraaij & Spinhoven, 2001) و پرسشنامه باورهای ارتباطی Eidelson & Epstein, 1982 ) ) بود. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل مسیر استفاده گردید تا روابط علی میان متغیرها مشخص شود. نتایج نشان داد که متغیرهای مهارت ارتباطی و خود-تمایزیافتگی به طور معنادار قادر به پیش بینی بی رمقی زناشویی بودند. همچنین هیجانات مثبت و منفی نیز به طور معنادار قادر به پیش بینی بی رمقی زناشویی بودند. همچنین یافته های تحلیل مسیر نشان داد هیجان مثبت و منفی دارای نقش میانجی گر جزئی در رابطه میان خود-تمایزیافتگی و مهارت ارتباطی با بی رمقی زناشویی است. به عبارت دیگر، نقش میانجی گری هیجانات مثبت و منفی مورد تائید قرار گرفت. درمجموع، به نظر می رسد بی رمقی زناشویی پدیده ای است که ضمن درگیر کردن بسیاری از زوج ها، از عوامل فراوانی ازجمله خود-تمایزیافتگی، باورهای ارتباطی و ساماندهی هیجان تأثیر می پذیرد. بنابراین نیاز است در مداخله های درمانی، خانواده درمانی و آموزش های خانواده توجه ویژه ای به خود-تمایزیافتگی، باورهای ارتباطی و همچنین ساماندهی هیجان صورت پذیرد.
اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شهر تهران در سال 1399 است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعال 3 تا 7 ساله شهر تهران بودند نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) انتخاب شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون t گروه مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین سازگاری فردی و اجتماعی مادرانی که دارای کودک بیش فعالی-نقص توجه بودند و تحت "آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور" قرار گرفته اند، به طور معنی داری افزایش داشته است. همچنین نتایج نشان داد که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور باعث افزایش تمایزیافتگی در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری اجتماعی فردی و اجتماعی مادران و تمایزیافتگی مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه موثر است.
بررسی تمایزیافتگی زوجین از خانواده اصلی و نقش آن در پیش بینی الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی در قومیت های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
353 - 368
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تمایزیافتگی زوجین از خانواده اصلی شان در پیش بینی الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی در اقوام ایرانی بود. در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، جامعه آماری زوجین اقوام فارس، ترک، کٌرد، عرب و بلوچ بودند. 250 زوج ( 500 نفر) از جامعه آماری فوق که 50 زوج از هر قومیت را تشکیل میدادند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط پرسش نامههای تمایزیافتگی هافمن ( 1984 )، نظام کدگذاری تعامل زوجین ایرانی 1389 ) و رضایت زناشویی انریچ ( 1998 ) ارزیابی شدند. ) نتایج نشان داد که استقلال تعارضی در مردان و استقلال هیجانی در زنان، بیشترین سهم را در پیش بینی الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی زوجین به طور مستقیم دارد. همچنین در قومیت ها، فقط در مردان قوم بلوچ، استقلال تعارضی، پیش بینی کننده رضایت زناشویی آن ها بود. فرد تمایزیافته در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی توانایی برخورد منطقی و عقلانی داشته و می تواند از برخورد با مسائل به صورت احساسی جلوگیری کند. بنابراین این افراد توانایی حل مسائل را به صورت مسالمت آمیز دارند. هرچه تمایز یافتگی فرد بیشتر باشد، به همان اندازه می تواند رفتار خویش را اندیشمندانه و مطابق با اصول صریح و جاافتاده هدایت کند.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT) بر تمایزیافتگی مادران دارای تک فرزند
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
31 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی مادران دارای تک فرزند انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل مادران تک فرزند پیش دبستانی مهدکودک های کرمانشاه در سال 1399 بودند. تعداد 45 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی با جایگزینی در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه، به تعداد برابر 15 نفر گمارده شدند. داده ها در مراحل پیش آزمون-پس آزمون با مقیاس تمایزیافتگی اسکورن (1998) گردآوری شد. اعضای گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون بطور جداگانه در هشت جلسه هفتگی 5/1 ساعته خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر خانواده درمانی بوئنی و اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی در افراد معنادار و با ثبات است(05/0 >P). نتایج آزمون بونفرونی نشان داد با توجه به اندازه تفاضل ها، اثربخشی خانواده درمانی بوئنی در هم سنجی با مداخله دیگر بر افزایش تمایزیافتگی و مولفه های مربوط به آن بیشتر بود. نتیجه گیری: هر دو روش درمانی می توانند در افزایش تمایزیافتگی مادران موثر باشند، با این وجود می توان برای خانواده درمانی بوئنی نسبت به مداخله های دیگر اثربخشی بیشتری قائل شد.
تحلیل معادلات ساختاری ناگویی هیجانی براساس جو عاطفی خانواده و سبک های دلبستگی با میانجیگری تمایزیافتگی و تصویر بدنی افراد متأهل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده اند که ناگویی هیجانی می تواند متاثر از تصویر بدنی و شرایط خانوادگی باشد. بنابراین؛ پژوهش حاضر با هدف تحلیل معادلات ساختاری ناگویی هیجانی بر اساس جو عاطفی خانواده و سبک های دلبستگی با میانجیگری تمایزیافتگی و تصویر بدنی انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری، متشکل از کلیه زنان و مردان متأهل ساکن منطقه 2 شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه با استفاده از روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس (2004)، 400 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و آنلاین انجام شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های پژوهش شامل ناگویی خلقی تورنتو (1994)، جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990)، تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1988) و تصویر بدنی مدیروس و گارسیا (2002)، بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی اضطرابی به صورت مثبت و سبک وابستگی و نزدیک بودن، جو عاطفی خانواده، تمایز یافتگی خود و تصویر بدنی به صورت منفی و معنادار بر ناگویی هیجانی اثر دارند. همچنین تمایز یافتگی خود، اثر سبک دلبستگی اضطرابی بر ناگویی هیجانی را به صورت مثبت و اثر سبک دلبستگی نزدیک بودن بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. تصویر بدنی اثر سبک دلبستگی اضطرابی بر ناگویی هیجانی را به صورت مثبت و اثر سبک دلبستگی نزدیک بودن بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. تمایزیافتگی خود و تصویر بدنی اثر جو عاطفی خانواده بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بهبود جو عاطفی خانواده و سبک دلبستگی هم به طور مستقیم و هم از طریق افزایش تمایریافتگی خود و بهبود تصویر بدنی، در کاهش ناگویی هیجانی افراد متأهل موثر هستند.
تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بخشودگی زناشویی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در رضایت زناشویی و به عنوان متغیری مؤثر در حل تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی در نظر گرفته می شود. هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی زوجین بوده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل 25 تا 45 ساله شهر همدان بوده که از بین آن ها تعداد 408 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های بخشش زناشویی، هوش معنوی، هوش هیجانی و تمایزیافتگی زوجین را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری به کمک نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین هوش هیجانی (102/0) و هوش معنوی (286/0) زوجین با بخشودگی زناشویی رابطه مستقیم مثبت وجود دارد. مسیر رابطه بین هوش معنوی زوجین و سطح تمایزیافتگی آن ها مستقیم، منفی و معنی دار است (139/0-). همچنین مسیر رابطه بین سطح تمایزیافتگی (348/0-) و بخشودگی زناشویی زوجین مستقیم و رابطه بین دو متغیر منفی است. سطح تمایزیافتگی زوجین بر رابطه بین هوش هیجانی و بخشودگی زناشویی (07/0-) و همچنین رابطه بین هوش معنوی و بخشودگی زناشویی (048/0) زوجین اثر میانجیگری دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت مدل علی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی از برازش خوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روانشناسان و متخصصان از این متغیرها می تواند کمک کننده باشد.
پیش بینی کننده های گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر: نقش بدنظمی هیجانی، تمایزیافتگی و ابراز وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
183 - 197
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس بدنظمی هیجانی، تمایزیافتگی و ابراز وجود در نوجوانان دختر انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 16 تا 18 ساله شهر شیراز در سال تحصیلی 1398-1399 بود که از بین آن ها، 320 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390)، مقیاس اوّلیه دشواری در تنظیم هیجان (گرتز و رومر، 2004)، پرسشنامه خود متمایزسازی (دریک و مورداک، 2015) و پرسشنامه ابراز وجود (گمبریل و ریچی، 1975) گردآوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. یافته ها : ضریب همبستگی چندگانه، برابر با 52/0=MR بود (01/0P<) و 1/27% از واریانس مربوط به گرایش به رفتارهای پرخطر به وسیله متغیرهای مذکور تبیین شد. بر اساس نتایج این پژوهش، از بین متغیرهای پیش بین، ابراز وجود (36/0-=β، 01/0>P) و تمایزیافتگی (23/0-= β و 05/0P<) رفتارهای پرخطر را پیش بینی و در مجموع 1/27% از واریانس آن را تبیین می کنند. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر ضرورت توجه به ابراز وجود و تمایزیافتگی را به عنوان عوامل تاثیرگذار در رفتارهای پرخطر خاطرنشان می سازد.
ارائه مدل پیش بینی پرخاشگری در نوجوانان پسر بر اساس الگوهای ارتباطی، تمایز یافتگی و انسجام خانوادگی با نقش واسطه ای تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی پرخاشگری بر اساس الگوهای ارتباطی، انسجام خانوادگی و تمایزیافتگی با در نظر گرفتن نقش میانجی تاب آوری در نوجوانان پسر بود. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که تعداد 500 دانش آموز با روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، مقیاس پرخاشگری نواکو (1986)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک (1990)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس انسجام خانوادگی دیوید اچ. السون، جویس پورتنر و یوآو لاوی (1985) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد (GFI=.95). الگوی ارتباطی گفت و شنود، انسجام خانوادگی و تمایزیافتگی اثر مستقیم منفی بر پرخاشگری داشتند (05/0=P)؛ اثر غیرمستقیم الگوی ارتباطی گفت و شنود، انسجام خانوادگی و تمایزیافتگی بر پرخاشگری نوجوانان به واسطه تاب آوری مورد تایید قرار گرفت (05/0=P). نتیجه گیری: شناخت عوامل زیربنایی پرخاشگری نه تنها باعث درک عمیق تر نوجوانان می شود، بلکه زمینه هایی را فراهم می آورد تا در طرح و برنامه ریزی ها و به کاربردن امکانات پرورشی و آموزشی، ویژگی ها و تفاوتهای آنان مورد توجه قرار گیرد و در نتیجه انتظاراتی مطابق و متناسب با سن، ویژگی ها و خصوصیات روانشناختی در نظر گرفته شود.