مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
آموزش کارآفرینی
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
91 - 108
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درس کارآفرینی بر مسیر شغلی دانش-آموزان صورت گرفت. روش پژوهش آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش-آموزان دختر پایه دوم مقطع متوسطه در شهر نورآباد بود. به منظور انجام این پژوهش یک پایه دوم از بین سه پایه دوم رشته کار و دانش و یک پایه دوم از بین هجده پایه دوم رشته های نظری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. ابزار مورداستفاده در پژوهش پرسشنامه پژوهشگر ساخته مسیریابی شغلی کارآفرینی بود. روایی صوری پرسش نامه توسط متخصصان حوزه مشاوره تحصیلی و شغلی تأیید گردیده و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ (8/0=) محاسبه شده است. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین متغیر مسیر شغلی دانش آموزان و زیر مقیاس های دانش کارآفرینی، نگرش نسبت به کارآفرینی به عنوان مسیر شغلی و انتخاب کارآفرینی به عنوان مسیر شغلی بیشتر از گروه کنترل بوده است اما در میانگین زیر مقیاس دانش مسیریابی شغلی تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد (05/0>p)؛ بنابراین می-توان نتیجه گرفت؛ که آموزش کارآفرینی بر مسیریابی شغلی دانش آموزان مؤثر است و کارآفرینی می تواند به عنوان یک مسیر شغلی در نظر گرفته شود.
رابطه علی آموزش با قصد کارآفرینی: نقش انگیزه های کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه علی آموزش با قصد کارآفرینی با توجه به نقش انگیزه های کارآفرینی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان رشته های مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که تعداد 328 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های آموزش کارآفرینی سوئیتاریس، انگیزه کارآفرینانه تائورمینا و کین می-لائو و قصد کارآفرینی لینان و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) با استفاده از نرم افزارSPSS23 و Smart PLS صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش های کارآفرینی با انگیزه های کارآفرینی و قصد کارآفرینی رابطه مثبت و معنی دار داشت. همچنین انگیزه های کارآفرینی با قصد کارآفرینی نیز رابطه مثبت و معنی دار داشت. علاوه بر این، نتایج حاصل از بررسی اثرات غیرمستقیم نشان داد که آموزش کارآفرینی از طریق متغیر انگیزه های کارآفرینی با قصد کارآفرینی رابطه غیرمستقیمی دارد، لذا نقش میانجی گر انگیزه های کارآفرینی در رابطه بین آموزش با قصد کارآفرینی مورد تأیید قرار گرفت.
مدل پارادیمی به اشتراک گذاری دانش ضمنی با هدف راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: از آنجایی که مدارس به شکل متداول کارآمدی ندارد و دانش آموزان بعد از فارغ التحصیلی قادر به جذب بازار کار نمی باشند،لذا باید مدارس به منظور راه اندازی آموزش کارآفرینی به اشتراک گذاری تجربیات ضمین در این رابطه اقدام نمایند. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل پارادایمی به اشتراک گذاری دانش ضمنی با هدف راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس بوده است. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین و محیط پژوهش را کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی(1401-1400) تشکیل دادند. شیوه نمونه گیری به روش نظری تا حد اشباع استفاده شد و لذا 27 نفر از مدیران ابتدایی شهر اصفهان با سابقه بالاتر از 25 سال بعنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. تکنینک گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق و شیوه تحلیل اطلاعات به روش کُدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. به این ترتیب مرحله کُد گذاری باز به تعداد 87 مفهوم اولیه منجر شد که با حذف و تعدیل کدهای همس ان، در مرحله دوم تعداد 18 مفهوم تقلیل یافتند و با انجام پالایش، تعداد 69 مفهوم باقی ماند یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش ، اجزای مدل بدست آمده مشتمل بر این موارد است: شرایط علّی با سه مقوله اصلی(اراده سازمانی، انگیزه سازمانی و اجرای مدیریت دانش در سازمان)، شرایط زمینه ای با دو مقوله اصلی(شرایط فردی، و سازمانی)، شرایط مداخله گر با سه مقوله اصلی( محدودیت فردی، اجتماعی و سازمانی)، پیامدها با دو مقوله اصلی( کارایی و اثربخشی مدیریت)؛ و راهبردها با سه مقوله اصلی( بهبود بینش، توانش، و نگرش) . بحث و نتیجه گیری: برای راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس باید انگیزه لازم را در مدیران مدارس برای به اشتراک گذاری دانش ضمنی فراهم کرد و اراده آنها را در این رابطه تقویت کرد
تحلیل مشکلات فرایند نظام جامع آموزش گردشگری ایران با تأکید بر رویکرد کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند نظام آموزش گردشگری در ایران جهت تحقق اهداف خود نیازمند دیدگاه های نظری و مدیریتی جدید با رویکرد کارآفرینی است تا امکان ایجاد تغییراتی در شرایط موجود را ایجاد کند. بر این مبنا هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مشکلات فرایند این نظام در زمینه کارآفرینی از دیدگاه بازیگران این حوزه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف ، اکتشافی – تبیینی و از نظر روش، آمیخته (کیفی-کمّی)، مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با 177 نفر از کارشناسان سازمان های سیستم عرضه و تقاضای آموزش گردشگری ایران می باشد که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی از طریق نرم افزار گفی و شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت درجه ورودی وزندار و مرکزیت درجه خروجی وزندار تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه که متناظر با مهمترین بازیگر شبکه است، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سپس دانشگاه های دولتی فعال در حوزه گردشگری می باشد. این نتیجه پس از اعمال برچسب های مشکلات دارای تفاوت های معنادار بیشتری شده است. تحلیل مشکلات وضع موجود به کارشناسان این حوزه این امکان را می دهد تا با دانش لازم به تعریف اهداف آتی این فرایند بپردازند و زمینه را برای توسعه همه جانبه، یکپارچه و متعادل این بخش فراهم نمایند.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی در بستر فناوری بر تقویت روحیه ی کارآفرینانه ی دانش آموزان (مورد مطالعه: دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳
67 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی در بستر فناوری بر تقویت روحیه کارآفرینانه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه تجربی با دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 60 دانش آموز 12 ساله پایه ششم ابتدایی در شهر کرج تشکیل می دهند. ابزار پژوهش براساس طرح درس کار و فناوری پایه ششم بود که به مدت یک ماه ارائه شد. ابزار اندازه گیری نیز پرسشنامه استاندارد روحیه کارآفرینی بهرام زاده و همکاران (1388) بود. در این مطالعه به منظور تعیین روایی از روش محتوایی و پایایی از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری و نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که آموزش کارآفرینی در بستر فناوری بر تقویت خلاقیت، انگیزه پیشرفت، عزت نفس، منبع نظارت، ریسک پذیری و آینده نگری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی تأثیر مثبت و معنادار دارد.
برازش مدل آموزش کارآفرینی مبتنی بر مهارت آموزی در آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
643 - 627
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف برازش مدل آموزش کارآفرینی مبتنی بر مهارت آموزی در آموزش فنی و حرفه ای است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی است و از روش کمی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده کرده است. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان و اعضای هیئت علمی در حوزه آموزش کارآفرینی، مربیان و مدیران فنی و حرفه ای در سطح شهر تهران بود. نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل 62 گویه بود که 16 سازه موجود در مدل پژوهش را اندازه گیری می کند. با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی خصوصیات روان سنجی ابزار پژوهش تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری برای سنجش برازش مدل و روابط بین سازه های موجود در آن، صورت گرفت. نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی، محتوای برنامه های آموزشی، شیوه های آموزشی، الگوهای تربیتی، توانایی ها و شایستگی های مربیان و رویکردهای مشارکتی مدیریتی با مهارت آموزی کارآفرینانه رابطه دارد. همچنین، بین زیرساخت ها، حمایت های دولتی، ارتباط نظام آموزش فنی و حرفه ای با صنایع، حمایت اکوسیستم کارآفرینی از مهارت آموزان، عوامل اقتصادی، اعتبار گواهینامه های فنی و حرفه ای و نگاه رسانه های جمعی با توانایی کارآفرینانه رابطه وجود دارد. همچنین، مدل ساختاری به دست آمده با استفاده از نرم افزار AMOS حاکی از برازش مناسب مدل است، که عوامل مورد بررسی در مدل در قالب متغیرهای مستقل توانسته اند حدود 20 درصد مهارت آموزی کارآفرینانه و 19 درصد توانایی کارآفرینانه را تبیین کنند.
شناسایی عوامل موثر بر تضعیف کارآفرینی در دانش آموختگان دانشگاه های پیام نور استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
168 - 194
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تضعیف کارآفرینی در دانش اموختگان دانشگاهی دانشگاه های پیام نور استان تهران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی), از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت از نوع تحقیق های اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 11 نفر از خبرگان در حوزه کارآفرینی و اساتید مدیریت و نمونه گیری به صورت هدفمند می باشد. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان سال آخر مشغول به تحصیل 3750 نفر می باشند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر می باشد. از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای (PPS) استفاده شد. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساخت یافته (بعد کیفی) و در بخش کمی پرسشنامه برگرفته از بخش کیفی می باشد. تجزیه و تحلیل در بخش کیفی به صورت تحلیل مضمون و در بخش کمی تحلیل عاملی تائیدی با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS می باشد. خروجی پژوهش به ترتیب تاکید بر تقویت چهار متغیر به ترتیب شامل توانمندی های فردی و شخصی و صلاحیت های دانش آموختگان، تقویت ارکان آموزشی مرتبط با توسعه کارافرینی در دانشگاه، تقویت شرایط حمایتی دولت (تسهیلگری، حمایتی و تشویقی) و در نهایت مداخله گری در محیط های شش گانه موثر بر کارآفرینی دانشگاهی دارد.
تأثیر یادگیری تجربی بر پیشرفت کارآفرینی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۲ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۸
37 - 54
حوزه های تخصصی:
مطالعات کارآفرینی نشان می دهد که آموزش کارآفرینی یکی از ابعاد مهم و ضروری در برنامه های توسعه کارآفرینی جامعه است. کلید آموزش کارآفرینی موفق، یافتن موثرترین روش برای مدیریت مهارت های تعلیم پذیرنده و فنون تدریس است؛ چنان چه مدرسین از اصول و مفاهیم برگزاری دوره های کارآفرینی مطلع باشند ولی از شیوه ای صحیح برای انتقال این مفاهیم استفاده نکنند، هیچ تضمینی برای اثربخشی این دوره ها وجود نخواهد داشت.
هدف از انجام این تحقیق مقایسه میزان استفاده از یادگیری تجربی در آموزش مدیریت کارآفرینی در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی و بررسی تأثیر استفاده از آن بر پیشرفت کارآفرینی دانشجویان و دانش آموختگان است. بدین منظور بر اساس فرمول کوکران، تعداد 66 نفر از مجموع 79 نفر دانشجوی سال آخر دانشگاه علامه طباطبایی و 220 نفر از 514 دانشجوی سال آخر و فارغ التحصیلان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفى و از نوع علی مقایسه ای است که به شیوه کتابخانه اى و تطبیقی انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای محقق ساخته است که روایی محتوایی آن بر اساس نظر صاحب نظران و پایایی آن براساس آلفای کرونباخ به میزان هشتاد درصد تأیید گردید. نتایج تحقیق نشان داد که استفاده بیشتر از یادگیری تجربی در آموزش کارآفرینی به تأثیرگذاری بیشتر دوره های آموزشی کارآفرینی در راستای فعالیت کارآفرینانه دانشجویان منجر می شود.
ارزیابی برنامه های آموزش کارآفرینی در آموزش عالی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۵ بهار ۱۳۹۲ شماره ۵۷
75 - 89
در این پژوهش برنامه آموزش کارآفرینی و تأثیر آن بر قصد کارآفرینی دانشجویان و عوامل تعیین کننده آن شامل "نگرش به رفتار کارآفرینی"، "هنجارهای ذهنی" و "درک کنترل رفتاری" ارزیابی شد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاههای گلپایگان شرکت کننده در دوره 72 ساعته آموزش کارآفرینی بودند. داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه و در دو مرحله ابتدا و انتهای دوره جمع آوری شدند. نتایج نشان داد که تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی دانشجویان معنادار است، در حالی که تفاوت معناداری در متغیرهای تعیین کننده قصد ایجاد نشده است. همچنین، تأثیر آموزش کارآفرینی بر دانشجویان مهندسی صنایع نسبت به سایر دانشجویان در متغیرهای "نگرش به رفتارکارآفرینی" و "هنجارهای ذهنی" یکسان نیست.
تأثیر آموزش کارآفرینی و هویت اجتماعی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه دانشجویان؛ نقش میانجی خودکارآمدی کارآفرینی
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 18
حوزه های تخصصی:
پیشبرد زمینه های کارآفرینی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل توسعه اقتصادی، بیش از پیش مورد توجه ارکان مختلف جامعه قرار گرفته است. یکی از مهم ترین اقدامات برای افزایش کارآفرینی در قشر جوان، آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان تأثیر آموزش های کارآفرینی ارائه شده در دانشگاه و نیز تأثیر هویت اجتماعی کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه فنی و حرفه ای بر قصد کارآفرینی آنان با توجه به نقش میانجی خودکارآمدی کارآفرینی نگاشته شده است. ابزار سنجش در این مطالعه پرسشنامه ای بود که پس از تأیید روایی و پایایی آن، در اختیار کلیه دانشجویان دانشگاه فنی و حرفه ای واحد شهرستان ارومیه که درس کارآفرینی را در مجموعه دروس خود گذرانده بودند قرار گرفت. نتایج تحلیل آماری تعداد 276 پرسشنامه با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و Smart PLS 3 و روش تحلیل معادلات ساختاری_حداقل مربعات جزئی، حاکی از آن بود که خودکارآمدی کارآفرینی دانشجویان در رابطه بین هویت کارآفرینانه با قصد کارآفرینی، نقش میانجی دارد، لیکن آموزش های کارآفرینی نتوانسته اند به طور مستقیم یا غیرمستقیم ارتباطی معنادار با گسترش قصد کارآفرینانه دانشجویان داشته باشند. توصیه می شود تا دانشگاه فنی و حرفه ای به منظور بهبود اثربخشی آموزش های کارآفرینی خود ارتباط این آموزش ها با ویژگی های فردی، از جمله هویت اجتماعی کارآفرینانه در دانشجویان را مد نظر قرار دهد.
ارائه مدلی پارادایمیک برای توسعه آموزش کارآفرینی در دانشگاه های نسل سوم؛ کاربست نظریه بنیانی
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
59 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائه مدلی پارادایمیک برای توسعه آموزش کارآفرینی در دانشگاه های نسل سوم بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی است که با استفاده از روش نظریه بنیانی انجام پذیرفت. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه بود. نمونه ها با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. مرحله جمع آوری داده ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت که در این پژوهش با تعداد 19 نفر اشباع نظری حاصل شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه باز، مصاحبه عمیق انفرادی و یادداشت برداری بود. اعتبار پژوهش با استفاده از تکنیک های مثلث سازی و کنترل اعضا تأیید شد. نتایج به دست آمده از داده های پژوهش در فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی در قالب مفاهیم استخراج و طبقه بندی گردید. نتایج نشان داد برای توسعه آموزش کارآفرینی در دانشگاه های نسل سوم وجود مجموعه ای از عوامل ضروری است که مهم ترین آن ها شامل شرایط علی (از قبیل رهبری کارآفرینانه، استراتژی نوآورانه، بهبود کیفیت آموزش های کارآفرینی و توسعه سرمایه های انسانی)، شرایط زمینه ای (از قبیل عوامل فرهنگ کارآفرینانه، ساختار سازمانی منعطف و توسعه شبکه روابط)، شرایط مداخله گر (از قبیل سیاست گذاری صحیح و توسعه زیرساخت ها)، اقدامات (از قبیل توسعه فعالیت های اقتصادی و کارآفرینانه، توسعه آموزش و پژوهش در حوزه کارآفرینی، توسعه ارتباطات و تعاملات، توسعه زیرساخت ها و منابع و فرهنگی- اجتماعی) و پیامدها (از قبیل پیامدهای روان شناختی، پیامدهای آموزشی- علمی، پیامدهای اقتصادی و پیامدهای فرهنگی- اجتماعی) بود. بر اساس نتایج پژوهش، به روزرسانی آموزش های کارآفرینانه از طریق توسعه روابط بین ذی نفعان پیشنهاد می گردد.
موانع و راهکارهای توسعه مشاغل خانگی زنان (مورد مطالعه: زنان آسیب پذیر شهر همدان)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 107
حوزه های تخصصی:
توسعه کسب وکارهای خانگی در بین افراد آسیب پذیر جامعه به لحاظ روانی و اجتماعی باعث افزایش رفاه ذهنی و عینی و بهبود سطح زندگی آن ها می شود، همچنین موجب افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی و گسترش روابط اجتماعی افراد آسیب پذیر می گردد. بر این اساس توجه به اشتغال و کارآفرینی زنان آسیب پذیر در منزل، یکی از راهکارهای مؤثر در بهبود وضعیت اقتصادی آنان در جوامع محلی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهکارها و موانع توسعه مشاغل خانگی زنان آسیب پذیر در شهر همدان است. این مطالعه با استفاده از روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها انجام شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند بود. داده ها از طریق مصاحبه با زنان سرپرست خانوار و مطلعین کلیدی در شهر همدان جمع آوری شد. تعداد نمونه ها شامل 19 نفر بودند که به صورت هدفمند و با شیوه گلوله برفی و بر اساس اصل اشباع داده ها انتخاب شدند. نتایج نشان داد موانع پیش روی توسعه مشاغل خانگی برای زنان آسیب پذیر شامل موانع روان شناختی- خانوادگی، موانع فرهنگی، موانع مالی- حمایتی، موانع آموزشی و موانع بازاریابی هستند. همچنین راهکارهای اصلی شامل فرهنگ سازی و توانمندسازی، حمایت های مالی، تبلیغات و بازاریابی، و حمایت های آموزشی پیشنهاد گردید.
بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 20
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی دیجیتال رویکردی نوظهور از نوآوری است؛ بنابراین لازم است مطالعات بیشتری پیرامون این موضوع صورت گیرد. بدین منظور این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان رشته های مدیریت، فناوری اطلاعات و کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود که از این میان تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار Smart PLS نسخه 3 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که منبع کنترل درونی، رابطه مثبت و معناداری با نگرش ها و کنترل رفتاری کارآفرینی دیجیتال دارد اما با هنجارهای ذهنی رابطه معناداری ندارد. افزون بر این، آموزش کارآفرینی نقش تعدیل کننده مثبتی در روابط بین منبع کنترل، برنامه ریزی و قصد کارآفرینی دیجیتال ایفا می کند. در پایان پژوهش پیشنهاد شد که مربیان در آموزش های کارآفرینی به نگرش و رفتارهای ادراک شده فراگیران توجه بیشتری داشته و این آموزش ها مرتبط با منبع کنترل درونی و رفتارهای برنامه ریزی (نگرش و رفتارهای ادراک شده) فراگیران باشد.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه با نقش میانجی ذهنیت کارآفرینانه (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
79 - 96
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، موضوع آموزش کارآفرینی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران در سراسر جهان قرار گرفته است. عمده ترین دلیل این موضوع، افزایش تعداد کارآفرینان در جوامع مختلف است که باعث کاهش مشکلاتی از قبیل بیکاری، فقر و توزیع نامناسب ثروت شده و نیز منجر به ارتقاء سطح کیفیت زندگی و در نهایت توسعه منطقه ای می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه با توجه به نقش میانجی ذهنیت کارآفرینانه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 247 نفر دانشجویان شرکت کننده در کلاس های درس کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس درترم پاییز سال 1401 بود که از میان آن ها تعداد 150 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Smart PLS نسخه 3 در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شد. یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری، بیانگر این است که آموزش کارآفرینی از راه متغیر میانجی ذهنیت کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه تأثیر غیر مستقیم و معنادار داشته و آموزش کارآفرینی، 35% از تغییرات متغیر قصد کارآفرینانه را به طور غیر مستقیم تبیین می نماید. همچنین متغیر آموزش کارآفرینی به طور مستقیم بر قصد کارآفرینانه تأثیر معناداری نداشت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که آموزش کارآفرینی می تواند زمینه توسعه اقدامات کارآفرینانه را فراهم کند. پژوهش حاضر پیشنهادهای کاربردی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان این حوزه را به همراه دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی برای دانشجویان عراقی در جهت خوداشتغالی
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
54 - 35
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی برای دانشجویان در جهت خوداشتغالی در عراق انجام شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش آمیخته بود که در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه در دو بخش کیفی و کمی پژوهش، شامل خبرگان حوزه مدیریت و کارآفرینی در دانشگاه های عراق بودند که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با تعداد 22 نفر مصاحبه انجام و اشباع داده ها حاصل گردید. در بخش کمی پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته حاصل از نتایج بخش کیفی، در میان 110 نفر از خبرگان با استفاده از روش هدفمند توزیع و در نهایت مفاهیم و مقوله های مستخرج از مرحله کیفی مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مقوله ها به ترتیب شامل استراتژی های دولت و وزارت علوم در خصوص توسعه کارآفرینی (GH)، عوامل مربوط به دانشجویان (ST)، عوامل مربوط به جامعه (SO)، عوامل مربوط به مدرسان (TE)، عوامل مربوط به ابزار و شیوه آموزش (TM) و عوامل مربوط به دانشگاه ها (CA) بودند. بر اساس نتایج، به منظور توسعه آموزش کارآفرینی در بین دانشجویان عراقی باید کلیه دست اندرکاران در دو سطح کلان و خرد از قبیل دولت، جامعه، دانشگاه ها و دانشجویان زمینه بهبود آموزش کارآفرینی را محیا کنند. اصلاح استراتژی ها، به روزرسانی ابزارها و شیوه های آموزش و بهبود نگرش دانشجویان و جامعه مبتنی بر یافته های این پژوهش پیشنهاد می گردد.
واکاوی مؤلفه های توسعه نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه نظری؛ کاربست رویکرد آمیخته (مورد مطالعه: خبرگان درس کارآفرینی در شهر تهران)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
90 - 75
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعه مؤلفه های توسعه نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه نظری انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ رویکرد، آمیخته ی کیفی- کمی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران، برنامه ریزان و دبیران با سابقه درس کارآفرینی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا زمانی ادامه پیدا کرد که اشباع داده حاصل شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از فرایند کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل دبیران درس کارآفرینی در مدارس دوره دوم متوسطه در مناطق 1، 4، 5، 6 و 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. تعداد 250 دبیر درس کارآفرینی به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و پرسش نامه محقق ساخته را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار Amos 24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مؤلفه های توسعه نگرش کارآفرینی دانش آموزان رشته های نظری دارای یک پدیده محوری توسعه ویژگی های شناختی، شخصیتی و مهارتی کارآفرینانه و هفت مقوله داشتن مهارت حل مسئله، نگرش مثبت معلم و دانش آموز به کارآفرینی، قدرت تخیل، انگیزه درونی، ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه، دیدگاه شغلی دانش آموزان و آموزش کاربردی درس کارآفرینی بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این مقوله ها می توانند ویژگی های شناختی، شخصیتی و مهارتی کارآفرینانه دانش آموزان را تبیین کنند. بنابراین برای توسعه نگرش کارآفرینی در دانش آموزان رشته های نظری بایستی کلیه جوامع ذی ربط به مقوله های مرتبط با ویژگی های شناختی، شخصیتی و مهارتی کارآفرینانه توجه نمایند. برای تحقق توسعه نگرش کارآفرینی در میان دانش آموزان، پیشنهاد می گردد که معلمان به موازات فرایند آموزش و یادگیری به تقویت این مقوله ها بپردازند.
تأثیر آموزش کارآفرینی در تغییر نگرش کارآفرینانه کتابداران کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف تأثیر آموزش کارآفرینی در تغییر نگرش کارآفرینانه کتابداران کتابخانه های عمومی شهر بیرجند است. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با طرح گروه آزمایش و کنترل، با پیش آزمون-پس آزمون و یک مرحله آزمون پیگیری به منظور تعیین میزان ماندگاری مداخله در اثر گذشت زمان است. جامعه آماری پژوهش شامل 30 نفر از کتابداران کتابخانه های عمومی وابسته به نهاد کتابخانه های شهر بیرجند بودند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه نگرش کارآفرینانه رابینسون و همکاران (1991) صورت گرفته است. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، آموزش های کارآفرینی موجب تغییر نگرش کتابداران در گروه آزمایش شده و همچنین آموزش کارآفرینی باعث تغییر در جهت گیری عزت نفس، توفیق طلبی، نوآوری و کنترل شخصی کارآفرینانه کتابداران گروه آزمایش شده است و نمرات پس از آزمون دو گروه کنترل و آزمایش متفاوت گزارش شد. میانگین به دست آمده از میزان توفیق طلبی کتابداران در مرحله پس آزمون (528/4) نسبت به مراحل پیش آزمون (313/4) دچار تغییر شده است. همچنین، آزمون طرح اندازه گیری مکرر که در مرحله پیگیری شامل کتابداران گروه آزمایش بود نشان داد که تغییر در جهت گیری کنترل شخصی کارآفرینانه کتابداران معنادار شده که باعث ثبات و پایداری در آنان شده است. مؤلفه های عزت نفس از جمله اعتماد به توانایی خود، اعتماد به نتایج کار، توانایی حل مشکل های شخصی، بلندپروازی و خودباوری تا حد زیادی می تواند تحت تأثیر تغییر دیدگاه های کتابداران به علت بالا رفتن سطح آگاهی ها و دانششان در مورد کارآفرینی قرار بگیرد. اصالت/ارزش: پژوهش حاضر کارآفرینی در کتابخانه های عمومی را فرصتی مغتنم برای مدیران و کتابداران می داند. با توجه به اینکه کارآفرینی در کتابخانه ها قابل اجرا است، کتابداران می توانند از مزایای آموزش های کارآفرینی در بالا بردن سطح شغلی و ارائه خدمات کارآفرینانه به کاربران استفاده کنند. آموزش کارآفرینی در جامعه کتابداران و کاربران با توجه به اهداف و نقش های اجتماعی کتابخانه های عمومی بایستی به یکی از الزامات ویژه براساس اهداف و عملکردهای این نوع کتابخانه ها مد نظر قرار گرفته و اجرایی شود؛ زیرا آموزش کارآفرینی باعث تغییر در جهت گیری کنترل شخصی کارآفرینانه افراد می شود و میزان کنترل شخصی آن ها در معرض آموزش افزایش پیدا می کند.
نقش واسطه ای الهام در رابطه آموزش کارآفرینی (برنامه درسی و فوق برنامه) و ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
33 - 50
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان با نقش واسطه ای الهام کارآفرینانه بوده است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه های دولتی ایران هستند. روش نمونه گیری طبقه ای و حجم نمونه (روش جی پاور) 100 نفر از دانشجویان بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آموزش کارآفرینی، الهام و ذهنیت کارآفرینانه Cui, Sun & Bell (2021) استفاده گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد
یافته ها: یافته ها نشان می دهد فعالیت های فوق برنامه با الهام کارآفرینانه و ابعاد ذهنیت رابطه مثبت دارد؛ الهام کارآفرینانه با فرصت طلبی، تحمل ابهام، خوش بینی ارادی و در کل با ذهنیت کارآفرینانه رابطه مثبت دارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه فوق برنامه و ذهنیت کارآفرینانه دارد؛ اما حضور در برنامه درسی با الهام و ذهنیت کارآفرینانه رابطه ندارد؛ الهام کارآفرینانه با گرایش به ریسک رابطه ندارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه حضور در برنامه درسی و ذهنیت کارآفرینانه ندارد. درنهایت، تأثیر مستقیم فعالیت های فوق برنامه به طور قابل توجهی مثبت بود درحالی که درباره حضور برنامه درسی تأثیر مثبتی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: برنامه ریزی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید مولفه ذهنیت کارآفرینانه را در نظر داشته باشند که این امر درگرو رها شدن از اجرای برنامه های درسی اجباری در سیستم رسمی و روی آوردن به فعالیت های فوق برنامه است. در این زمینه می توان دروس اختیاری و فعالیت های فوق برنامه بیشتری را به نسبت برنامه درسی اجباری و حضور در برنامه های رسمی، طراحی نمود.
طراحی الگوی مدرسه کارآفرین با تأکید بر استقرار زیست بوم کارآفرینانه
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
24 - 1
حوزه های تخصصی:
امروزه در کشور ما کلمه کارآفرینی به منزله ابزاری جهت ارائه نمایش های گوناگون از جنس اشتغال بر زبان آورده می شود. با این حال توسعه آن در جامعه مشهود نیست. در دنیا از آموزش کارآفرینانه در جهت ایجاد درک صحیح و افزایش قصد کارآفرینی استفاده می شود. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدرسه کارآفرین با تأکید بر استقرار زیست بوم کارآفرینانه است. این مطالعه با رویکرد کمی و با روش توصیفی همبستگی انجام شد. به همین منظور 151 نفر از متخصصان آموزش وپرورش، فنی وحرفه ای و اعضای هیأت علمی در رشته های مرتبط با روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. از پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها و از تحلیل عاملی (اکتشافی و تأییدی) برای ارائه مدل استفاده گردید. از آزمون های برازش مدل به جهت اعتبارسنجی مدل به کارگیری شد. بررسی اعتبار پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی و بررسی پایایی با شاخص ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. در نهایت اکوسیستم کارآفرینانه، فردی سازی برنامه درسی، تعهد ذینفعان، معلم کارآفرین، رهبر کارآفرین، شتاب دهنده مدرسه ای، هدف ارزش آفرین، فضای کار اشتراکی، شبکه سازی و سیستم ورودی به عنوان ده عامل تبیین کننده سازه مدرسه کارآفرین استخراج شدند.
تأثیر مهارت های تفکر کارآفرینانه بر دوسوتوانی سازمانی: نقش میانجی سرمایه فکری (مورد مطالعه: معلمان شهر اصفهان)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
58 - 43
حوزه های تخصصی:
تحقق دوسوتوانی سازمانی در ابعاد اکتشاف و بهره برداری در نظام آموزشی می تواند از طریق افزایش و رشد مهارت های تفکر و سرمایه فکری ایجاد گردد. به همین دلیل پرداختن به آن و تلاش برای شناسایی و تقویت عناصر کلیدی مؤثر در موفقیت و تعالی آن از وظایف پژوهش گران و اندیشمندان است لذا هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مهارت های تفکر کارآفرینانه بر دوسوتوانی سازمانی با نقش میانجی سرمایه فکری در معلمان شهر اصفهان بود. نوع پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان شهر اصفهان بود که از طریق جدول کرجسی و مورگان و به روش تصادفی خوشه ای طبقه ای متناسب، با حجم 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه دوسوتوانی سازمانی، مهارت های تفکر کارآفرینانه و سرمایه فکری بود. پایایی ابزارها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای مهارت های تفکر 98/0، دوسوتوانی سازمانی 97/0 و سرمایه فکری 90/0 برآورد شد. تحلیل داده ها به صورت توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزارهای Amos نسخه 22 و SPSS نسخه 26 انجام گرفت. نتایج نشان داد اثرات کل مهارت های تفکر کارآفرینانه، سرمایه فکری و اثرات کل سرمایه فکری بر دوسوتوانی سازمانی، مثبت و معنادار بود و نقش میانجی سرمایه فکری، در تأثیر مهارت های تفکر کارآفرینانه بر دوسوتوانی سازمانی، مثبت و معنادار شد. بر این اساس متصدیان و برنامه ریزان امور درسی و آموزشی باید تدابیر لازم را جهت آشنایی معلمان با مهارت های تفکر کارآفرینانه در نظام آموزش و پرورش و محیط های یادگیری اتخاذ نمایند.