مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
آموزش کارآفرینی
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
130 - 113
حوزههای تخصصی:
پایداری کسب وکارها یکی از زمینه های مورد توجه در کارآفرینی است که روشن شدن چارچوب آن و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن به درک بهتر الگوهای کارآفرینی کمک می کند. یکی از مواردی که تأثیر آن بر پایداری کسب وکارها مورد کنکاش قرار گرفته است، سرمایه معنوی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارتباط سرمایه معنوی با پایداری کسب وکارهای کارآفرینانه کشاورزی بود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش مدیران واحدهای گاوداری شیری مستقر در شهرک دام خرم آباد به تعداد 288 نفر بودند که حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 165 نفر برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. برای افزایش نرخ برگشت پذیری، حجم نمونه به 225 نفر ارتقاء یافت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط پنل خبرگان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. در بخش آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS23 وضعیت سرمایه معنوی و پایداری کسب وکارها و در بخش آمار استنباطی نیز با استفاده از نرم افزار LISREL8.8 مدل ساختاری فرضیه های پژوهش آزمون گردید. مدل نهائی پژوهش نشان داد که سرمایه معنوی رابطه مثبت و معناداری با پایداری کسب وکارهای مورد بررسی دارد. همچنین هر چهار بعد سرمایه معنوی (شامل دلبستگی به خداوند، ارزش گذاری معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطه تعالی با خداوند) رابطه مثبت و معناداری با پایداری کسب وکارها داشته اند. بر اساس یافته ها توجه بیش از پیش سازمان جهاد کشاورزی استان لرستان به متغیرهای سرمایه معنوی در دوره های آموزشی کسب وکارهای کشاورزی پیشنهاد می گردد.
طراحی مدل توسعه حرفه ای هنرآموزان شاخه فنی وحرفه ای به منظورآموزش کارآفرینی در هنرستانها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
476 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل توسعه حرفه ای هنرآموزان شاخه فنی وحرفه ای به منظورآموزش کارآفرینی در هنرستان ها می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، توسعه ای و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری شامل 24 نفر از صاحبنظران و معلمان می باشد و به روش نمونه گیری هدفمند وگلوله برفی انتخاب شدند. جامعه مورد مطالعه شامل 1) مبانی نظری تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران؛ 2) برنامه درسی ملی؛ 3) هدف های دوره تحصیلی متوسطه و 4) شرح وظایف هنرآموزان دوره فنی و حرفه ای می باشد. ابزارهای جمع آوری داده شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی می باشد. برای تأمین اعتبار یافته ها از معیارهای چهارگانه «اطمینان پذیری»، «باورپذیری»، «تأییدپذیری» و «انتقال پذیری» پژوهش های کیفی استفاده شده است. در تحلیل یافته ها 191 «کد باز» شناسایی شد که با طبقه بندی آنها، مؤلفه های مدل شامل فلسفه و چرایی توسعه حرفه ای، رویکرد و جهت گیری، اصول، هدف، سطوح، نقش هنرآموزان، صلاحیت ها، فرایندها، موانع و پیامد به عنوان عناصر اصلی مدل شناسایی گردید. از نتایج پژوهش حاضر وزارت آموزش و پرورش می تواند در سیاست گذاری های مربوط به توانمندسازی هنرآموزان در راستای ارتقاء آموزش کارآفرینی در هنرستان ها استفاده نماید و در سطوح ادارات کل، مدیریت نواحی آموزشی و مدارس می توان از توصیه ها و رهنمودهای ارائه شده در الگو بهره گرفت.
ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 114
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم کارآفرین در چارچوب سیاست تحول بنیادین آموزش و پرورش، چندی است دغدغه سیاست گذاران و موضوع پژوهش پژوهشگران این عرصه است. با این حال، یکی از خلاءهای پژوهشی در این عرصه، تمرکز مطالعات بر الزامات آموزشی و مغفول ماندن از مطالعه نظام مند و جامع الزامات محیطی، ساختاری و پیامدی است. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تربیت معلم کارآفرین در نظام تعلیم و تربیت است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از مطلعان کلیدی که در زمینه پدیده مورد مطالعه دانش و تجربه زیسته داشتند، گردآوری و بر اساس پارادایم کدگذاری اشتراوس و کوربین، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA دسته بندی و روابط میان مقوله ها تعیین شد. در راستای بررسی روایی یافته ها از روش پایش اعضا، مناسب بودن مبنای داوری تفسیرها و رویکرد بازبینی توسط همکار و برای بررسی قابلیت پایایی یا انتقال پذیری نیز از روش توافق بین دو کدگذار استفاده گردید. یافته ها نشان داد که 220 سازه مفهومی (کد)، دسته بندی شده در 39 مقوله و 6 مقوله خوشه ای شامل عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل محیطی، راهبردها و پیامدها بر پدیده تربیت معلم کارآفرینی تأثیر می گذارند. چارچوب نظری الزامات تربیت معلم کارآفرین در پژوهش حاضر، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزی تربیت معلمان کارآفرین و تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های مناسب فراهم می سازد.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
150 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی نقش موثری در موفقیت نظام های آموزشی دارد و برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی می تواند در این زمینه کمک کننده باشد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان و متخصصان آشنا به حیطه پژوهش بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 10 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 33/83 درصد و ضریب توافق بین دوکدگذار 22/72 درصد محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه حاکی از آن بود که برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه دارای 36 مفهوم، 9 مولفه و 6 بعد بود؛ به طوری که عوامل علّی شامل یک بعد شناخت فرصت های کارآفرینانه با دو مولفه ارتباط با بازار کار و سیاست ها و اهداف کارآفرینی، پدیده محوری شامل یک بعد فرآیندهای محوری طراحی برنامه درسی با یک مولفه طراحی برنامه درسی، عوامل زمینه ای شامل یک بعد دانش عملیاتی با دو مولفه کسب تجربه های واقعی در قالب فعالیت های عملی و مدیریت کسب وکار، عوامل مداخله گر شامل یک بعد موانع پیش روی کارآفرینی با یک مولفه مداخله های اجرایی خط مشی برنامه درسی آموزش کارآفرینی، راهبردها شامل یک بعد فعالیت های یادگیری با دو مولفه راه اندازی کسب وکار و توسعه مهارت ها و پیامدها شامل یک بعد رخداد نتایج تصمیم گیری با یک مولفه موفقیت برنامه درسی آموزش کارآفرینی بود. در پایان، الگوی کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه طراحی شد.
نتیجه گیری: بر اساس ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه، متخصصان و برنامه ریزان می توانند گام موثری در جهت بهبود طراحی برنامه درسی بردارند.
آموزش کارآفرینی رویکردی برای توانمندسازی زنان روستایی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
307 - 319
حوزههای تخصصی:
از نظر اندیشمندان توسعه روستایی، توسعه کارآفرینی در نقاط روستایی یکی از مهم ترین استراتژی های توسعه روستایی است که می تواند در رشد و توسعه اقتصادی روستا نقش مهمی داشته باشد. کارآفرینی امروزه به عنوان راهکاری مناسب برای توانمندسازی و ظرفیت سازی در جوامع روستایی در جهت بهبود زندگی، کاهش شکاف شهر و روستا، ایجاد برابری اقتصاد، اجتماعی، محیطی و نهادی بکار برده می شود. در این میان، زنان نقش مهمی به عنوان یکی از گروه های تأثیرگذار در جامعه ی روستایی دارند. آموزش و تقویت کارآفرینی زنان روستایی، راهکاری مؤثر در راستای دو شاخص توسعه، یعنی اشتغال و کاهش بیکاری تلقی می شود. توانمندسازی، در طول چند سال اخیر، مقبولیت زیادی داشته است و همچنین کلمه ای است که در بحث-های سیاسی مربوط به توانمندسازی افراد، بکار برده شده است توانمندسازی فرایندی است که در آن، افراد به سازماندهی خود بپردازند، اعتماد به نفس خود را افزایش دهند و از حقوق خود در ارتباط با انتخاب آزاد و کنترل منابع استفاده می کنند. توانمندسازی زنان کارآفرین به عنوان پایه های اساسی برای ارتقاء زندگی شغلی و شخصی زنان، مهم به نظر می رسد ، البته این مقوله نیازمند آموزش هایی خصوصاً آموزش های کارآفرینانه است و از طریق این آموزش ها، مهارت و صلاحیت زنان در راستای کارآفرین شدن افزایش یابد. این مقاله که به روش مروری و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای و منابع اینترنتی تهیه شده تلاش دارد با ذکر مفاهیمی از کارآفرینی و اهمیت و جایگاه زنان روستایی در توسعه روستایی، نقش و تأثیر آموزش های کارآفرینی در توانمندسازی زنان روستایی را بررسی و راهکارهای لازم را ارائه نماید.
تبیین ویژگی های الگوی آموزش ریاضی مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در دوره دوم ابتدایی و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
259 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تدوین الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی بود. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شد. داده ها در دو بخش شامل مرور سیستماتیک اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. در بخش اول از طریق تهیه چک لیست اسناد و مدارک، 84 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم داده ها از طریق 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته با استفاده از نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. نتایج نشان داد الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی در مولفه هدف بر آموزش مفاهیم و آموزش کاربردی ریاضی با رویکردی کارآفرینانه، پرورش دانش آموزان خلاق و نوآور و چند بعدی، در مولفه محتوا بر ویژگی های ظاهری، ویژگی های محتوای کارآفرینانه، در مولفه روش های تدریس بر پیش نیازهای استفاده از رویکرد کارآفرینی، روشهای تلفیق ریاضی با کارآفرینی و در مولفه روش های ارزشیابی بر ارزیابی انعطاف پذیر و چندجانبه تاکید دارد. تدوین الگوی آموزش کارآفرینی در درس ریاضی می تواند بستر تحقق پیامدهای آموزشی را تسهیل سازد.
مطالعۀ تطبیقی آموزش کارآفرینی دورۀ متوسطه در کشورهای منتخب و ارائۀ راهکارهایی برای نظام آموزشی ایران
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی اثر قابل توجهی در موفقیت کارآفرینی و به تبع آن در توسعه اقتصادی جوامع دارد. هدف از آموزش کارآفرینی، پرورش مهارت ها ویژگی های کارآفرینانه است. با پرورش این مهارت ها در سنین پایین تر، می توان در آینده، جوانانی توانمند، خلاق و نوآور در تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشت. برنامه های آموزشی نادرست سبب کم رنگ شدن ویژگی های کارآفرینی در این سنین می شود. به همین دلیل مطالعه برنامه های آموزشی کشورهای توسعه یافته و الگوبرداری از برنامه های آنان بسیار کمک کننده است. هدف اصلی مقاله بررسی برنامه های آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه از جنبه سه بعد زمینه سازی، فرهنگ سازی و آموزش در کشورهای منتخب و ارائه الگو برای ایران است که با روش تطبیقی در کشورهای منتخب انجام شد. جامعه آماری تحقیق کشورهای آمریکا، آلمان، اتریش، استرالیا می باشند. برخی از این کشورها بر اساس گزارش سازمان دیده بان جهانی کارآفرینی سال 2020 نرخ بالایی در برنامه های آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه دارند. کشورهای کانادا و آمریکا اقدامات خوبی در این راستا انجام داد ه اند من جمله: انجام پروژه های کارآفرینی همراه با حمایت مالی، تربیت مربیان جهت آموزش دانش آموزان کارآفرین، آموزش نحوه راه اندازی یک کسب و کار به صورت عملی و تعامل مؤثر با کارآفرینان. با بررسی و مطالعه برنامه کشورهای منتخب، پیشنهاد هایی جهت تدوین برنامه آموزش کارآفرینی مقطع متوسطه برای ایران نیز ارائه می شود.
نقش واسطه ای نگرش کارآفرینی با آموزش و خودکارآمدی کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
135 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش واسطه ای نگرش کارآفرینی با آموزش و خودکارآمدی کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینی دانشجویان بود. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه دانشجویان دانشکده علوم اقتصادی دانشگاه تبریز به تعداد 997 نفر بود که با توجه به جدول کرجسی و مورگان 273 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درک آموزش کارآفرینی دانشجویان با سه گویه از دنانیوه و همکاران (2015)؛ پرسشنامه خودکارآمدی کارآفرینی با سه گویه از ژائو و همکاران (2005)؛ نگرش کارآفرینانه با چهار گویه از چن و لینان (2009) و درک ذهنیت کارآفرینی با چهارگویه از آرنولف و متیسن (2013) بود. به منظور آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار SmartPLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش کارآفرینی به میزان 69 درصد در خودکارآمدی کارآفرینی، به میزان 24 درصد در ذهنیت کارآفرینی، خودکارآمدی به میزان 58 درصد در نگرش کارآفرینی نقش دارند. همچنین نتایج نشان داد که خودکارآمدی کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینی با واسطه گری نگرش کارآفرینی به میزان 37 درصد نقش دارد. همچنین نتایج نشان داد که آموزش کارآفرینی در نگرش کارآفرینی و خودکارآمدی کارآفرینی در ذهنیت کارآفرینی نقش معناداری ندارند و آموزش کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینی با واسطه گری نگرش و خودکارامدی کارآفرینی نقش ندارد.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یکی از ارکان حیاتی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی جوامع است و به ویژه در زمینه اشتغال زایی و کاهش معضل بیکاری نقش برجسته ای ایفا می کند. با توجه به اهمیت این مقوله، آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای پرورش کارآفرینان بالقوه و تقویت مهارت های ضروری در این زمینه شناخته می شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد کیفی است. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان حوزه کارآفرینی، مدیریت کارآفرینی و کارآفرینان دانشگاهی بود. برای انتخاب مشارکت کنندگان، از روش هدفمند از نوع گوله برفی استفاده شد و با معیار اشباع نظری 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2024 بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش کارآفرینی سبب بهبود رفتار کارآفرینانه در ابعاد مختلف از جمله نیات و مقاصد کارآفرینانه، مهارت های فکری و نگرشی، شبکه سازی و مربیگری، نقش حمایتی دولت و وظایف دانشگاه ها می گردد. به طور خاص، آموزش کارآفرینی زمینه بهبود انگیزش و توانمندی دانشجویان را برای شروع کسب وکارهای جدید فراهم می کند. همچنین یافته ها نشان دادند که آموزش کارآفرینی زمینه بهبود و توسعه شبکه های حمایتی و دسترسی به منابع لازم برای راه اندازی کسب وکارهای نوپا را فراهم می کند. یافته های این پژوهش دستاوردهای قابل توجهی را برای سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدرسان آموزش عالی ایران به همراه دارد و می تواند به ارتقاء فرهنگ کارآفرینی و رشد اقتصادی کشور کمک کند.