مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
همدلی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی در برگیرنده ی شاخصه های مهمی است که یکی از آن ها کیفیت زندگی زناشویی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت زندگی زناشویی براساس تعهد و همدلی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ تشکیل دادند که در قالب طرح پژوهش همبستگی، تعداد ۱۶۰ نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین آنان انتخاب شدند و مقیاس کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (۱۹۹۵)، مقیاس تعهد زناشویی آدامز و جونز (۱۹۹۷)، و مقیاس همدلی قربانی و همکاران (۱۳۸۹) را تکمیل نمودند. داده های بدست آمده براساس تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که، کیفیت زندگی زناشویی براساس تعهد زوجین قابل پیش بینی است (۲/۸۷۰=t و ۰/۰۰۵<P و ۰/۲۱۸=β) و همبستگی مثبت و معناداری بین این دو متغیر وجود دارد. همچنین می توان گفت که کیفیت زندگی زناشویی براساس همدلی زوجین قابل پیش بینی است (۳/۸۴۹=t و ۰/۰۰۱>P و ۰/۲۹۲=β) و همبستگی مثبت و معناداری بین این دو متغیر وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی حاکی از آن بود که کیفیت زندگی زناشویی براساس تعهد و همدلی زوجین قابل پیش بینی است. بنابراین توصیه می شود که زوج درمانگران به متغیرهای مذکور توجه کرده و براساس آن ها برنامه هایی برای بهبود کیفیت زندگی زوجین طراحی کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.
اثربخشی درمان تعامل والد-کودک بر کنش های اجرایی و همدلی کودکان با اختلال هیجانی-رفتاری (مطالعه تک بررسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با اختلالات هیجانی رفتاری، به دلیل مواجه با آسیب های روان شناختی دچار اختلال در حیطه های مختلف می شوند. با توجه به ارتباط کنش های اجرایی و همدلی با سبک والدگری و تعاملی، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد_کودک بر کنش های اجرایی و همدلی کودکان دارای اختلال هیجانی رفتاری انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح A-B-A است. جامعه آماری، کودکان پسر با اختلال هیجانی رفتاری استان قزوین در سال 1398 و نمونه پژوهش شامل 3 نفر از دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع اول ابتدایی که در ارزیابی چندبعدی، دارای اختلال تشخیص داده شده بودند، با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جلسات درمانی 12 جلسه 1 ساعته هفتگی بر اساس برنامه مداخله مبتنی بر تعامل والد کودک برگزار شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه فهرست رفتاری کودک آخنباخ فرم والدین، پرسشنامه کنش های اجرایی کولیج، و پرسشنامه همدلی کودکان بود که بعد از رسم نمودار، با روش تحلیل دیداری آماری و با کمک درصد بهبودی و روند تغییرات، اثربخشی متغیر مستقل بر وابسته بررسی و تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که این مداخله در هر 3 آزمودنی به کاهش نارسایی کنش های اجرایی و بهبود همدلی در مراحل مداخله و پیگیری منجر شد. نتیجه گیری: این درمان در بهبود اختلالات هیجانی رفتاری و همچنین ارتقاء همدلی و کاهش نقص کنش های اجرایی در آن اختلالات مؤثر است، بنابراین به عنوان یک روش مکمل برای درمان های اصلی در حوزه آموزش و توانبخشی قابلیت استفاده دارد.
بررسی مهارت های تفکر انتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی در داستان های فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های تفکرانتقادی، خودآگاهی، همدلی، تصمیم گیری و ارتباطی نقش مهمی در زندگی کودکان و نوجوانان دارند. نویسندگان کودک و نوجوان از طریق دنیای داستان و رمان می توانند این مهارت ها را در کودکان تقویت کنند. کودکان و نوجوانان برای ورود به اجتماع و زندگی به آموختن برخی از مهارت ها نیاز ضروری دارند. مهارت هایی که کودکان را برای رویارویی با چالش ها و مشکلات زندگی آماده می کند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهارت های خودآگاهی، تصمیم گیری، همدلی و تفکر انتقادی در آثار داستانی فرهاد حسن زاده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان مهارت های مورد بررسی، مهارت همدلی و خودآگاهی بیشترین کاربرد را در میان دیگر مهارت ها داشته اند. از میان مولفه های مهارت خودآگاهی، مولفه شناخت نقاط ضعف و قوت و از میان مولفه های مهارت همدلی، مولفه های احترام به دیگران و دوست یابی بیشترین کاربرد را داشته اند. نکته دیگر اینکه به مولفه هایی چون تحمل افراد و توجه به ارزش های خود، تفکر انتقادی و شناخت حقوق و مسئولیت کمتر توجه شده است.
رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت زمان توسط مدیران شرکت سهامی ذوب آهن
منبع:
شاخص کارآفرینی سال دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
71-93
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن )خودآگاهی، خودتنظیمی، خودانگیزی، همدلی و مهارت های اجتماعی (با مدیریت زمان انجام گردید. جامعه آماری تحقیق، مدیران کارگاه های شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان به تعداد 395 نفر (تعداد 82 نفر زن و 313 نفر مرد) بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 120 نفر از افراد جامعه آماری (تعداد 22 نفر زن و 98 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. نوع تحقیق توصیفی- همبستگی بود و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی شرینک و مدیریت زمان سیورت استفاده شد و ازآنجاکه پرسشنامه هوش هیجانی شرینک توسط افرادی متخصص ساخته شده و مورد تائید اساتید متخصص نیز قرار گرفت از روایی محتوایی خوبی برخوردار بود. پرسشنامه مدیریت زمان سیورت هم به چند نفر از متخصصان جهت مطالعه داده شد که همگی روایی محتوایی آن را مورد تائید قراردادند. ضریب پایایی پرسشنامه ها نیز از طریق شاخص آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش هیجانی شرینک 85/0 و برای پرسشنامه مدیریت زمان سیورت 84/0 به دست آمد. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS از طریق آزمونt مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون شفه در آمار استنباطی و همچنین آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین هوش هیجانی و مدیریت زمان در سطح رابطه معناداری وجود دارد ( ). همچنین بین همه مؤلفه های هوش هیجانی (خودآگاهی، خودتنظیمی، خود انگیزی، همدلی و مهارت های اجتماعی (با مدیریت زمان در سطح به ترتیب با ضرایب همبستگی (276/0r =) و (226/0r =) و (281/0r = ) و ( 260/0r=) و (214/0r =) رابطه معنادار وجود داشت. بعلاوه نتایج نشان داد مؤلفه های هوش هیجانی بر اساس جنسیت و سابقه کار تفاوت معناداری ندارد و در میان مؤلفه های هوش هیجانی، تنها مؤلفه خودتنظیمی بر اساس تحصیلات، دارای تفاوت معناداری بود و این تفاوت در دارندگان مدرک لیسانس با دیپلم و فوق دیپلم مشاهده گردید ( ). همچنین نتایج مربوط به تفاوت مدیریت زمان بر حسب ویژگی های جمعیت شناختی (جنسیت، تحصیلات و سابقه کار) هیچ تفاوت معناداری را میان هرکدام از این ویژگی ها با مدیریت زمان نشان نداد ( ).
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به افسردگی غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.
پرسشنامه همدلی تورنتو: ارزیابی مشخصه های روانسنجی در نمونه ای از دانشجویان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تحلیل عاملی تائیدی و اکتشافی مشخصه های روانسنجی پرسشنامه همدلی تورنتو و تطبیق آن با زبان فارسی ارائه شده است. مقاله حاضر بصورت یک مطالعه توصیفی، کاربردی و از نوع همبستگی بوده و با هدف توسعه ای-روانسنجی نگارش شده است. جامعه آماری شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان گرمسار می باشد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی تحلیل شده و روایی و پایایی آن با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel بررسی شد. یافته ها نشان داد که پرسشنامه با ضریب اعتبار کل 59/0 دارای پایایی متوسط وKMO با مقدار 702/0 از کفایت مناسبی برخوردار است. این مقاله مبتنی بر سه مطالعه مختلف می باشد که تفاوت آن ها در تعداد عوامل تشکیل دهنده پرسشنامه همدلی تورنتو می باشد و مطالعه سوم با تلفیق دو مطالعه اول، شامل یک عامل کلی مرتبه اول و پنج عامل مرتبه دوم می باشد. شاخص های برازش به دست آمده بیانگر برازش مناسب مدل می باشند. پایایی نمره کل در روش آلفای کرونباخ 92/۰ و در روش بازآزمایی 88/۰ می باشد، که ضرایب پایایی بسیار مناسبی هستند. پرسشنامه همدلی تورنتو به منظور حذف تنوع در ارزش گذاری در مولفه های همدلی و ایجاد یک نسخه تک مولفه ای با خصوصیات روانسنجی بالا ایجاد شد، بنابراین، این پرسشنامه با 10 آیتم و تبیین 58/96% از واریانس همدلی در جامعه دانشجویان ایرانی تایید شد.
روابط ساختاری پنج عامل بزرگ شخصیت با نشانه های صفت شخصیتی دگرآزاری با میانجی گری شادنفرود در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
159 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف: لذت بردن از درد و رنج دیگران می تواند به شکل هیجان شادنفرود در اغلب افراد رخ دهد و یا به شکل پایدارتر و عمیق تری در قالب صفت شخصیتی دگرآزاری در بعضی نمایان شود. مطالعه حاضر بررسی روابط ساختاری صفات پنجگانه شخصیتی با دگرآزاری به واسطه گذر از هیجان شادنفرود بود. روش: تعداد 364 نفر از جامعه 24000 نفری دانشجویان دانشگاه تبریز (169 مرد و 167 زن) در سال 1399 با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آن ها به پرسشنامه های میلونIII،NEO-FFI و پرسشنامه سناریویی شادنفرود پاسخ دادند. داده ها با نرم افزارهای SPSS-24و Amos تحلیل شدند. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل اندازه گیری شده برازش دارد. نتیجه گیری: عامل دلپذیری از میان پنج عامل بزرگ شخصیت با میانجی گری شادنفرود بر روی نشانه های شخصیت دگرآزاری اثر معنی داری دارد. یافته ها در کنار حمایت از مدل فرضی برای نشانه های شخصیت دگرآزار، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این اختلال شخصیت ارائه می دهد. وجه اشتراک سه عامل مدل حاضر، عنصر اجتماعی بودن آن هاست. دلپذیری را می توان اجتماعی ترین عامل شخصیت دانست که بر شادنفرود به عنوان هیجانی اجتماعی و شخصیت دگرآزاری به عنوان تیپ شخصیتی متکی به حضور دیگران، اثرگذار است. یعنی افراد با دلپذیری بالاتر، به دلیل همدلی بیشتر، احتمال کمتری برای تجربه لذت بردن از درد و رنج دیگران خواهند داشت. نتایج حاصل، در درک رفتارهای اجتماعی، خاصه در موقعیت هایی که انتظار همدلی می رود اما رفتارهایی حاکی از دگرآزاری یا لذت بردن از درد و رنج دیگران بروز می کند کاربرد دارد.
تأثیر قصه گویی خلاق با رویکرد مثبت نگر بر مهارت های اخلاقی مبتنی بر همدلی پسران دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قصه ها برای رشد تفکر کودک یا همان فلسفه ورزی کودک ابزار مناسبی هستند و امروزه استفاده از آن به منزله ابزاری برای پیشبرد تفکر کودکان ضروری است؛ لذا این پژوهش با هدف سنجش اثرگذاری قصه خوانی با رویکرد مثبت نگر بر مهارت های اخلاقی مبتنی بر همدلی پسران دبستانی در شهر کرمانشاه صورت گرفته است. روش شناسی: پس از کسب موافقت والدین درباره شرکت کودکانشان در جلسات قصه گویی از پرسش نامه همدلی آیونگ و همکاران (2009) استفاده شد. 20 کودک (پسر) که در سال تحصیلی 99-98 به تحصیل در مقطع دبستان به تحصیل مشغول می شدند؛ با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و 10 نفر از آنها به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 10 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. قبل از شروع جلسات از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس برای گروه آزمودنی 8 جلسه به صورت هفته ای دو جلسه 45 دقیقه ای مداخله قصه خوانی با محوریت ارتقای حس همدلی صورت گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات مجدداً از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد؛ سپس داده های گردآوری از متغیرها با آزمون یومن وایتنی تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین کودکان مورد مطالعه در هر دو گروه آزمودنی و گواه، قبل از مداخله قصه گویی تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین در گروه کنترل نیز تفاوت معنی داری در پیش آزمون و پس آزمون وجود نداشت، اما همدلی در کودکان گروه آزمودنی پس از مداخله و در پس آزمون افزایش یافت. نتیجه: با توجه به نتایج به دست آمده می توان این گونه برداشت کرد که قصه خوانی بر ارتقای حس همدلی پسران دبستانی مؤثر است. لذا اگر این شیوه توسط مدارس ابتدایی، کتابخانه ها، کانون های پرورش فکری و مراکز روان شناسی برای آموزش مؤلفه همدلی مورد استفاده ثابت قرار بگیرد، می شود بسیاری از مشکلات رفتاری کودکان را در این زمینه کاهش داد.
تحلیل مفهوم شناسی همدلی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
81 - 109
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، نگاهی متفاوت به مفهوم همدلی به عنوان یکی از مهارت های زندگی دارد و مسیر رشد و تحول همدلی را مورد بررسی قرار داده است که این مسیر می تواند به کمال همدلی یعنی ایثار ختم شود. برای رسیدن به این هدف، دیدگاه قرآن کریم و نظرات دانشمندان علوم قرآنی و روان شناسی درباره همدلی جمع آوری گردید و با استفاده از روش تحلیل مفهومی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همدلی، با مفاهیم مواسات، جود و سخا، انفاق، احسان و ایثار در متون اسلامی ارتباط معنایی دارد. یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با همدلی، ایثار است که نقطه اوج همدلی می باشد. ایثار واژه ای ارزشمند است که از همدلی سرچشمه می گیرد. برای حرکت از رفتارهای همدلانه به سمت ایثار، تربیت اسلامی، پیرایش از غفلت، آسیب های نفس و زشتی های اخلاقی، تقویت نرم دلی، به چالش کشیدن انگاره های منفی درباره ایثار، آموزش مهارت ها و صفات اخلاقیِ مرتبط با ایثار، الگوسازی، درک حقیقت پروردگار و تقویت ارتباط با خداوند پیشنهاد می گردد.
عواطف اخلاقی و نگرش به مجازاتِ مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۲
31 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به نگرش شهروندان ایرانی به مجازات مرگ می پردازد و به این پرسش که چه چیز تعیین کننده ی نگرش افراد به این مجازات است. از میان پاسخ هایی که از سوی نظریه پردازان اجتماعی به این پرسش داده شده است ما رویکردی را برگزیده ایم که قائل به ارتباط عواطف اخلاقی و نگرش به مجازات مرگ است. نتایج پیمایش حاکی از این است که قریب 19 درصد از پاسخگویان رویکرد کاملاً الغاءگرایانه به مجازات مرگ دارند و 2 درصد طرفدار بهره گیری بیشینه از این مجازات و 79 درصد به درجات مختلف مایل به محدودسازی این مجازات اند. از مهم ترین جلوه های خواستِ محدودسازی، قلّت جرائمی است که پاسخگویان سزاوار مجازات مرگ می دانند و همچنین تغییر رویکرد به شماری از جرائمی که کماکان در قانون، سزاوار مرگ پنداشته شده اند. از دیگر جلوه های محدودسازیِ مجازات اعدام، مقیدسازی فرم های آن است. به نظر می رسد با جامعه ای روبرو هستیم که تاب چندانی در برابر بهره گیری گسترده از اعدام ندارد، جامعه ای که اکثریت اعضای آن نه از مجازات مرگ دفاع می کند و نه در مقام نفی مطلق آن هستند. این نتایج همچنین حاکی از وجود ارتباط معکوس و معنادار میان متغیر حمایت از مجازات مرگ و میزان برخورداری از عواطف همدلی قومی فرهنگی، همدلی شناختی و شفقت است.
اثربخشی بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد داوطلب ازدواج بود که از مهرماه تا آذرماه 1398 به منظور مشاوره پیش از ازدواج به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی در سطح شهر اصفهان مراجعه نموده بودند. در این پژوهش تعداد 30 زوج با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی (8 جلسه) را طی دو ماه دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (1987) و پرسشنامه همدلی (جولیف و فارینگتون، 2006) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته غنی سازی ازدواج مبتنی بر واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج تاثیر دارد (0001/0>p). بدین صورت که این بسته توانسته منجر به بهبود مسئولیت پذیری و همدلی در افراد داوطلب ازدواج شود.
بررسی و تحلیل مولفه «همدلی» در ادبیات معاصر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودکان نمونه زیبایی از ادبیات است که بخش عمده ای از رشد فرهنگی و فکری کودکان را بر عهده دارد. شعر کودک، بخش اساسی این نوع ادبیات را تشکیل می دهد و زمینه را برای رشد مهارت های فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی آنان فراهم می سازد. دنیای کودک، دنیایی حساس و مهم به لحاظ تاثیر تربیتی و اخلاقی است و شعر به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی در این میان، نقشی مهم ایفا می کند. «همدلی» یکی از مفاهیم تربیتی برجسته و قابل پژوهش در حوزه شعر کودک است که بازتاب گسترده ای در ادبیات کودک و نوجوان داشته و از دیرباز تاکنون محور توجه شاعران کودک بوده است. این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای به بررسی مفهوم همدلی در شعر کودکانه «افسانه شعبان نژاد» ، «جعفر ابراهیمی» ، «اسدالله شعبانی» و «ناصر کشاورز» از شاعران شاخص و مطرح حیطه ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. یافته های پژوهش، نشان دهنده توجه شاعران مورد مطالعه به مفاهیم تربیتی، به ویژه مولفه همدلی در آثارشان است.
رابطه تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
23-35
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر علاقه به مطالعه بهزیستی معنوی و شناسایی عوامل شناختی و عاطفی اثرگذار بر آن رشد و اهمیت زیادی پیدا کرده است. نظریات فراانتزاعی، تفکر دیالکتیک را شرط دستیابی به همدلی و بهزیستی معنوی می داند. بنابراین، هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی بزرگسالان بود. روش کار: روش پژوهش حاضر مقطعی از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی افرادی بودند که در فاصله سنی جوانی تا سالمندی (20 تا 60) در شهر اصفهان در سال 1396 ساکن بودند؛ از میان این افراد 450 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با توجه به هدف مقایسه تحولی در چهار گروه 20 تا 29، 30 تا 39، 40 تا 49 و 50 تا 60 سال قرار گرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بود از پرسش نامه های بهزیستی معنوی، باورهای پارادایم اجتماعی و واکنش بین فردی. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون و واریانس استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفکر دیالکتیک و همدلی رابطه خوب با خدا، خود و دیگران را پیش بینی کرد و تفکر دیالکتیک نقش مهم تری نسبت به همدلی در پیش بینی بهزیستی معنوی بزرگسالان داشت. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان می دهد که سطوح سنی و دین داری از نظر بهزیستی معنوی تفاوت معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت تفکر دیالکتیک و راهبردهای همدلی در کنار دین داری نقش مهمی در بهبود روابط با خدا، دیگران و بهزیستی معنوی دارند و با پیشرفت سطح دین داری، بهزیستی معنوی نیز افزایش می یابد. علاوه براین، بزرگسالی دوران تکمیل رشد معنوی است.
اثر فروتنی مدیران بر احساسات و رفتارهای اخلاقی پرستاران بیمارستان بعثت همدان: تبیین نقش واسط معنویت محیط کار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
22-37
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های متعددی تأثیرات مثبت فروتنی مدیران را بر نتایج مرتبط با کار کارکنان بررسی کرده است. در این میان نقشی که فروتنی سرپرستان و مدیران می تواند در ارتقای احساسات روانی مثبت کارکنان مانند همدلی و قدردانی داشته باشد، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی اثر فروتنی مدیران در همدلی، قدردانی و رفتارهای اخلاقی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی-درمانی تخصصی و فوق تخصصی بعثت همدان انجام شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی-درمانی تخصصی و فوق تخصصی بعثت همدان مشتمل بر 390 نفر بود که بر اساس جدول مورگان تعداد 198 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پنج پرسش نامه استاندارد استفاده شده و الگوی ارائه شده با استفاده از الگو سازی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شده است. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمامی روابط مستقیم بین مولفههای پژوهش معنادار بود. بدین صورت که فروتنی مدیر 81 درصد، معنویت محیط کار 52 درصد، رفتارهای اخلاقی 48 درصد و همدلی 29 درصد قدردانی پرستاران را تبیین کرده است. علاوه براین، فروتنی مدیر 76 درصد رفتار اخلاقی، 49 درصد همدلی و 65 درصد قدردانی را ازطریق معنویت محیط کار پیش بینی کرده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که فروتنی مدیر پیامدهای مهمی برای احساسات و رفتارهای مثبت زیردستان و کارکنان خود دارد. سازمان هایی که انسجام بیشتری دارند، می توانند محیط مساعدتری ایجاد نمایند تا مدیران متواضع بتوانند افراد را برای بروز احساسات مثبت ترغیب کنند. همچنین ارزش های فردی را با ارزش های سازمانی همسان نمایند و درنهایت معناداربودن کار را افزایش دهند که موجب افزایش ادراک معنویت در محیط کار می شود.
بررسی تأثیر هوش هیجانی بر بهبود کارآفرینی سازمانی (مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
در عصر دانش بنیان حاضر توجه به هوش هیجانی در بین شرکت های دانش بنیان می تواند منشا فعالیت های نوآورانه و کارآفرینانه باشد. تحقیق حاضر با توجه به اهمیت موضوع به بررسی تاثیر هوش هیجانی بر بهبود کارآفرینی سازمانی می پردازد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی و بر اساس هدف، کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل 210 نفر از کارکنان شاغل در شرکت های دانش بنیان شهر تهران است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد انجام شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های ضرایب معناداری و ضرایب مسیر در نرم افزار PLS نشان داد که هوش هیجانی می تواند منجر به بهبود کارآفرینی سازمانی گردد. همچنین نتیجه گرفته شد که مولفه های هوش هیجانی از قبیل خودآگاهی، خودتنظیمی، برانگیختگی، همدلی و مهارت اجتماعی بر بهبود کارآفرینی سازمانی تاثیرگذار می باشند. همچنین پیشنهاد گردید که برای بالا بردن کارآفرینی سازمانی و فعالیت های کارآفرینانه به مولفه های مطرح شده در این متغیر توجه شود تا بتوان جو خلاقانه ای در شرکت ایجاد کرد تا خلاقیت و ایده یابی و فرآیند تفکر حل مسئله تقویت گردد.
پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه به دلیل عدم برقراری روابط اجتماعی مطلوب و مشکلات متعدد تحصیلی، مشکلات سازگاری دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه انجام شد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 116 دانش آموز به عنوان نمونه هدفمند از بین کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال دچار اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 98-99 انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آماری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان انجام شد. نتایج نشان داد سازگاری اجتماعی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه با باورهای فراشناختی و ناگویی هیجانی رابطه منفی و معنادار و با همدلی رابطه مثبت و معناداری داشت (01/0>p). باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی 58 درصد از واریانس نمرات سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه را پیش بینی کردند (01/0>P). با توجه به پیامدهای نامطلوب ناتوانی یادگیری و تأثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی کودک، پیشنهاد می شود برنامه هایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش همدلی در بین دانش آموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.
مقایسه همدلی و نظریه ی ذهن در افراد سالمند عضو مؤسسات خیریه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه همدلی و نظریه ذهن در سالمندان عضو مؤسسات خیریه و عادی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود. در این پژوهش تعداد 120 نفر از سالمندان عضو موسسات خیریه و 120 نفر از سالمندان عادی به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مواد و روش ها: برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های واکنشهای بین فردی و ذهن خوانی از طریق تصویر چشم استفاده شد و در انتها برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از روش تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین سالمندان عضو مؤسسات خیریه و سالمندان عادی از نظر همدلی و نظریه ذهن تفاوت معنی دار وجود دارد، بدین معنی که سالمندان خیر نسبت به سالمندان عادی از همدلی و نظریه ذهن بالایی برخوردارند. نتیجه گیری: رفتار نوع دوستانه به عنوان رفتارهایی تعریف می شود که پاسخ مثبتی برای نیازها و رفاه دیگران با هدف کمک و منفعت رساندن به دیگران به دست می دهد. بنابراین همدلی، محرک مهمی در پدیدآیی رفتارهای نوع دوستانه به حساب می آید. از سویی توانایی درک حالات ذهنی خود، دیگران، ارتباط بین خود و دیگران بخشی از شناخت اجتماعی است که موجب تسهیل و یا فهم تعاملات اجتماعی گردیده و زمینه را برای رفتارهای نوع دوستانه مهیا می کند.
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین ارتباط والد –کودک با همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در ارتباط والد کودک با همدلی بود. بدین منظور 295 دانش آموز دوره متوسطه دوم منطقه شش تهران در سال تحصیلی 1398-1397 به شیوه خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به اندازه همدلی و هم احساسی نوجوانان (وزن، پیوتروسکی و والکنبرگ، 2015)، سیاهه حرمت خود کوپراسمیت (1990) و پرسش نامه ارتباط والد کودک (فاین و شوئبل، 1983) پاسخ دادند. تحلیل یافته ها با آزمون همبستگی و تحلیل مسیر صورت گرفت و نتایج نشان داد حرمت خود و ارتباط والد کودک با همدلی رابطه مثبت دارند و ارتباط والد کودک هم با حرمت خود رابطه مثبت داشت. نتایج نقش واسطه ای حرمت خود را در رابطه والد کودک و همدلی تأیید کرد. با توجه به نتایج این پژوهش، ارتباط والد کودک باعث شکل گیری حرمت خود می شود و بر آن تأثیر می گذارد و به واسطه حرمت خود نیز ارتباط والد کودک با همدلی رابطه دارد.
اثربخشی شفقت درمانی والدین بر همدلی و اعتماد به نفس نوجوانان شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: آنچه نگران کننده است این است که علی رغم دانش موجود در خصوص اهمیت نحوه تعامل و تربیت نوجوانان، بسیاری از نوجوانان در سراسر جهان همچنان در محیط هایی بزرگ می شوند که با تنبیه، آزار عاطفی، جسمی و بی توجهی مشخصی می شوند؛ در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شفقت درمانی والدین بر همدلی و اعتماد به نفس نوجوانان انجام شد. مواد و روش کار: روش تحقیق شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر منطقه 4 شهر تهران و نیز والدین (پدر و مادر) آن ها بود که از این میان 30 دانش آموز به شیوه هدفمند انتخاب و بر اساس تخصیص بلوک تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند (هر گروه شامل 15 نفر). والدین گروه آزمایش 7 جلسه شفقت درمانی گروهی دریافت کرد. در طی این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه همدلی و مقیاس اعتماد به نفس صورت گرفت؛ و داده ها بر اساس تجزیه و تحلیل کواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد در دختران نوجوان گروه آزمایش تغییر معناداری در بهبود متغیرهای اعتماد به نفس و ابعاد همدلی (نگرانی همدلانه، اندوه شخصی، دیدگاه پذیری) در پس آزمون نسبت به گروه کنترل تحت تأثیر مداخله شفقت درمانی والدین به وجود آمده است (05/0>p). بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان بیان داشت که شفقت درمانی والدین این پتانسیل را دارد که بهبود اعتماد به نفس و همدلی در فرزندان را در پی داشته باشد.