مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
کرمان
حوزه های تخصصی:
حکومت ها در منطقه کرمان می کوشیدند با ترویج کشاورزی و در اختیار گرفتن آب و تنظیم حقابه، درآمد پایداری داشته باشند. بنابر گزارش جغرافیدانان، در قرون نخستین اسلامی کشاورزی در کرمان رونق زیادی داشته و محصولات مختلفی در آنجا به دست می آمده است؛ لکن عدم وجود راه های مناسب، فاصله زیاد شهرها، موانع طبیعی چون کوه ها و ناتوانی حکومت ها در تأمین امنیت، عدم رونق تجارت و بازرگانی را در قرون نخستین اسلامی در کرمان سبب می شد. سلجوقیان ساختار اقتصادی کرمان را تغییر داده و تجارت را اساس اقتصاد این منطقه قرار دادند. مقاله حاضر که با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به موضع گیری سلجوقیان در مورد مسائل اقتصادی و تغییراتی که در دوره سلجوقی در ساختار اقتصادی کرمان نسبت به ادوار پیش پدید آمد، پرداخته است. سؤال اصلی تحقیق حاضر مبتنی بر چگونگی نقش سلجوقیان در تغییر ساختار اقتصادی کرمان است؟ که این فرضیه مطرح شده که امرای سلجوقی و شیوه معیشت ایشان نقش مهمی در این تغییر داشته اند. بر این اساس مقاله به این نتیجه دست یافته که سرشت شبانی و قبیله ای سلجوقیان به کشاورزی در کرمان آسیب وارد نمود اما ایشان با در اختیار گرفتن راه های تجاری، توانستند عواید سرشاری به دست آورند و الگوی اقتصادی منطقه کرمان را تا حد زیادی تغییر دهند.
نگاهی بر عناصر نمادین کاشی نگاره های قاجار کرمان(مطالعه موردی ده اثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۱۱
4 - 18
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین هنرها که در تزئین و آرایش بنا در دوران اسلامی از جمله دوره قاجار، نقش اساسی دارد کاشی کاری است؛ اگرچه قسمت اعظم تزیینات و نقوش کاشی کاری دوره قاجار، بر اساس مطالعات باستان شناسی، برگرفته از عکس ها، نقاشی های قهوه خانه ای، و حتی الگو برداری از نقوش کاشی در دوره های پیشین، و گاه کپی برداری از شیوه نقاشی در هنر غرب است؛ ولی شاخصه هایی مختص به خود نیز دارد. با این وصف آنچه مسلم است نقوش در هنر ایرانی تنها جنبه تزئینی ندارند؛ بلکه نماینده معانی و مفاهیم فرهنگی هستند، که هنر را به عنوان زبان خود برگزیده اند. ضرورت و اهمیت نگاه به آثار کاشی کاری، بیشتر آن جا نمایان می شود که می بینیم بسیاری از کاشی ها در حال ویرانی اند، و بعضی نقوش در اثر سهل انگاری و گذر زمان دچار آسیب های فراوان شده اند؛ در نتیجه شناخت آن ها از طریق تجزیه و تحلیل، نقطه عطفی در واکاوی نقوش منحصر به فرد کاشی هاست. پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است تا با هدف معرفی ارزش های بصری و مفاهیم بنیادی عناصر نمادین کاشی ها، به تحلیل عناصر نمادین چند نقش از کاشی کاری بناهای قاجار در کرمان بپردازد؛ و توجه مخاطب را علاوه بر تمرکز بر نقش ها، به مفهوم برآمده از هر نقش نیز معطوف کند.
تحلیل ریخت و تزیین در کوزه قلیان های عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
169 - 187
حوزه های تخصصی:
پیامد اختراع قلیان در دوره صفوی، نمونه های فوق العاده زیبا و متنوعی از کوزه قلیان در این عهد ساخته شد که باتوجه به نمونه های برجای مانده، همچون سایر نمونه های سفالی این دوره بی بدیل هستند. تحقیق حاضر به بررسی، طبقه بندی و تحلیل فرم و نقوش تزیینی بیست نمونه شاخص از کوزه قلیان های صفوی پرداخته و در ادامه با مقایسه با برخی نمونه های مشابه چینی (البته با کاربرد متفاوت از کوزه قلیان)، به تاثیرات احتمالی هنر سفالگری کشور چین بر آنها می پردازد. در همین راستا پرسش کلی و محوری قابل طرح عبارت از این است که؛ انواع فرمهای کوزه قلیانهای چینی عهد صفوی و نیز انواع نقوش و مضامین تزیینی روی آنها چیست و دارای چه ویژگی های می باشد؟ اهمیت این پژوهش نیز در کمک نتایج آن به شناخت منابع احتمالی الهام بخش در شکل دهی فرم و انتخاب نقوش تزیینی روی این کوزه قلیانها است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه ی گردآوری اطلاعات بصورت اسنادی و کتابخانه ای است. بر اساس یافته های تحقیق، کوزه قلیان های عهد صفوی به اشکال متفاوت و اغلب به فرم گلابی با الهام از ظروف «کَندی» ساخته و در ادامه با اعمال تغییراتی جزئی در فرمهای بومی همچون صُراحی و تفدان تداوم یافته است. همچنین کوزه قلیان های مزبور در ابتدا با نقوش هنری چینی تزیین می شده اما در ادامه نقوش گیاهی، اسلیمی، حیوانی (اغلب پرندگان) و به ندرت انسانی ایرانی جایگزین آنها شده است.
تعیین و ارزیابی مؤلفه های کیفی مسکن مهر از نظر شاخص های کالبدی مسکن با استفاده از روش TOPSIS-AHP (نمونه موردی: کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسکن مهر با هدف خانه دار کردن دهک های پایین جامعه در دولت نهم مطرح شده است که ابعاد کیفی- کالبدی آن از دو زاویه قابل بررسی است؛ اول، کالبد مسکن به عنوان یک واحد مسکونی، دوم رابطه کالبدی مسکن با محیط مسکونی خود که به نوعی شاخص اجتماعی بوده و نقش و جایگاه مسکن در توسعه شهر مطرح می کند. با توجه به اهمیت مقوله مسکن و به خصوص مسکن مهر شهر کرمان نیاز است؛ مؤلفه های مسکن با کیفیت از نظر کالبدی جمع بندی شود تا به عنوان الگویی در ساخت و سازها و ارزیابی مسکن مهر مورد استفاده قرار گیرد. هدف این پژوهش تعیین مؤلفه های کیفی مسکن مهر از نظر شاخص های کالبدی مسکن سعی در پاسخ به این سؤال که مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت کالبدی مسکن مهر کدام هستند. هدف این پژوهش توسعه ای-کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، تحلیلی- توصیفی است و از نتایج دو مدل AHP و TOPSIS برای تحلیل استفاده شده است. دراین پژوهش شش مؤلفه اصلی: شکل و الگوی مسکن، استحکام و ایمنی مسکن، کیفیت محیطی، دسترسی، زیرساخت، کاربری زمین» در نظر گرفته شده است، که در دو موقعیت آلترناتیو «کالبدی و کیفی» مختلف بر مبنای میزان اهمیت نسبی مورد بررسی قرار گرفته اند. تجزیه و تحلیل نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به زیر معیارها مورد بررسی معیار شکل و الگوی مسکن و در ماتریس بی مقیاس کاربری زمین بیشترین اهمیت می باشد و در نهایت مقایسه نتایج وزن نهایی نشان دهند برتری نتایج آلترناتیو کیفی است.
شناسایی پیشران های موثر بر وضعیت آینده گردشگری پایدار شهر کرمان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
156 - 178
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی مهمترین عوامل مؤثر و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده گردشگری پایدار شهر کرمان می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش تحلیل ساختاری، MIC MAC و دلفی بهره گرفته شده است. در این راستا پس از برگزاری جلسات اولیه بحث با پانزده نفر از نخبگان و متخصصان گردشگری کرمان به عنوان جامعه آماری تحقیق ، تعداد 50 متغیر در قالب 4 بعد کلی به عنوان متغیرهای اولیه شناسایی شدند. در ادامه، متغیرهای اولیه در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع در نرم افزار آینده نگار میک مک تعریف شدند. نتایج نشان می دهد آنچه از وضعیت صفحه پراکندگی متغیرها می توان فهمید حاکی از ناپایداری سیستم می باشد که بیشتر متغیرها در اطراف محور قطری صفحه پراکنده هستند. و در نهایت 10 عامل اصلی با توجه به امتیاز بالای تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم به عنوان عوامل کلیدی در آینده توسعه گردشگری پایدار شهر کرمان تأثیرگذار هستند.که از بین این عوامل، تأثیرگذارترین عوامل کلیدی در توسعه گردشگری پایدار شهر کرمان،رقابت پذیری است و حذف موانع سفر،گسترش فضاهای ساخته شده مرتبط با گردشگری،ﺗﺨﺮیﺐ ﻣﺤیﻂ در ﻧﺘیﺠﻪ ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎز ﺑیﺶ از ﺣﺪ ﺧﺎﻧﻪهای دوم و مشارکت و همبستگی در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
بررسی ساختار آموزش و پرورش کرمان در دوره پهلوی اول (عوامل رشد و موانع توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
69 - 98
تغییر در ساختار نظام آموزشی که از زمان مشروطیت با وضع قوانین جدید آغاز و به تدریج تداوم یافت، با تغییر ساختار دولت در دوران پهلوی اول و اتخاذ سیاست های جدید دستخوش تغییرات عملی گسترده گردید. سیاست تمرکزگرایی دولت جدیدْ تمامی ساختار آموزشی کشور را تحت نظارت حکومت درآورد. متناسب با چنین رویکردی شهر کرمان نیز از جهات کمی و کیفی اصلاحات گسترده ای را در حوزه آموزش و پرورش از سر گذراند. علی رغم دستاوردهای مهم در این زمینه، ایالت و شهرکرمان از کمبود بودجه رنج می برد. به همین سبب بررسی پیامدهای کمبود بودجه در ساختار معارف شهر کرمان محور پژوهش حاضر است. یافته های پژوهش که با روش تاریخی و با رویکرد تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و اسناد نویافته صورت گرفته است، نشان می دهد علی رغم دستاوردهای آموزشی گسترده در ساختار آموزش و پرورش شهر کرمان، عواملی همچون محدود بودن امکانات مالی و تخصیص میزان اندکی در بودجه سالانه دولت سبب می گردید که تغییرات صورت گرفته متناسب با نیازهای نظام آموزشی موجود نباشد.
تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش شهر کرمان از دوران قاعدگی شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
159 - 198
حوزه های تخصصی:
اولین سیکل قاعدگی دختران، معمولاً تجربه ای ناخوشایند به شمار می رود زیرا با عصبی شدن، خجالت زدگی نسبت به تغییرات بدن و تغییرات روانی و خلق وخو همراه است. به نظر می رسد که آگاهی از تغییرات این دوران می تواند بر نگرش و عملکرد مثبت و منفی در مورد آن تأثیرگذار بوده و موجب سلامت جسمی و روانی دختران شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش از دوران قاعدگی شان می پردازد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 15 نفر از دانش آموزان دختر تیزهوش سال دهم شهر کرمان با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و با استفاده از شیوه کدگذاری باز تحلیل شد. از تحلیل داده ها مضامین اصلی و فرعی استخراج شد. این مضامین عبارتند از: تجربه قبل از قاعدگی (معمّای آگاهی و احساسات متناقض)، تجربه اولین قاعدگی (پیش بینی ناپدیری، شوک شادی و ترس، درخواست اطلاعات، پشتیبانی خانواده و ابزارهای حیاتی) و تجارب قاعدگی های بعدی (رشد مراقبت شدگی و مراقبت کنندگی، مختل شدن زندگی فردی و اجتماعی و برخوردهای چندگانه فرا فردی با قاعدگی). در نتیجه، تجربه زیسته دختران نشان می دهد که افزایش آگاهی دانش آموزان از قاعدگی باعث می شود ، مشکلات روحی -جسمی این دوره را درک و توانایی بیشتری برای غلبه برآنها داشته باشند. پیشنهاد می شود با برگزاری جلسات آموزش خانواده توسط متخصصین حوزه زنان برای دانش آموزان دختر و برای والدین آنها به خصوص مادران، ساخت برنامه های مفید پزشکی به وسیله صداوسیما، بهبود بخشیدن محتوای کتب درسی با شرایط وقوع زمان قاعدگی و... دختران را از اهمیت سلامتی شان آگاه ساخت.
رابطه بین سرمایه اجتماعی و سبک زندگی با هویت ملی دختران نوجوان شهرستان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
69 - 87
اعتقادات، احساسات و هویت ملی افراد در طی زندگی به خصوص دوران نوجوانی تحت تأثیر شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی که فرد در آن زندگی می کند شکل می گیرد. در ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻘﺶ دو ﻋﺎﻣﻞ سرمایه اجتماعی و سبک زندگی در هویت ملی ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻫﺪف از اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﺮرﺳﯽ تأثیر سرمایه اجتماعی بر هویت ملی ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ سبک زندگی ﺑﻮده اﺳﺖ. نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر از دختران نوجوان شهرستان کرمان در سال 1398 بوده که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده اند. ماهیت این تحقیق کاربردی، روش تحقیق پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه است. تحلیل آماری داده ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از نرم افزار AMOS و SPSS19 انجام شد. یافته های تحقیق ﻧﺸﺎن داد سرمایه اجتماعی ﺑﺮ هویت ملی تأثیر ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎداری دارد، ﻫﻤ ﭽﻨﯿﻦ تأثیر ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ سبک زندگی در راﺑﻄﻪ ﻣﯿﺎن سرمایه اجتماعی و هویت ملی ﻣﻮرد ﺗﺎﺋﯿﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و در ﺿﻤﻦ، قوی ترین ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮ سبک زندگی و هویت ملی مشاهده شده اﺳﺖ. ﻣﺠﻤﻮع ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ 21 درصد از واریانس متغیر وابسته هویت ملی را تبیین می کند. ابعادی از سبک زندگی چون میزان استفاده از رسانه های خارجی، شبکه های مجازی، سبک های فراغتی جدید و مدیریت بدن دارای رابطه منفی با هویت ملی دختران است و از طرفی ابعادی چون میزان استفاده از رسانه های داخلی و سبک زندگی دینی دارای رابطه مثبت با هویت ملی دختران است.
بررسی تاریخی قصه مشکل گشا در حیات فرودستان «با تکیه بر روایت کرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلمرو مطالعاتیِ تاریخ اجتماعی از بسترشناسی تاریخی و معناکاوی متن قصه های عامه راه پژوهشگران به سوی بازیابی و بازنویسی تاریخ در مسیر مخالف روایت مسلط و نوشتن از طبقات و اقشار مختلف مردم بویژه فرودستان باز می شود. این در حالی است که می توان با نگاهی تسامح آمیز ادب عامه را نوعی روایت تاریخی دلخواه آنها قلمداد کرد. اما از سوی دیگر ادبیات عامیانه_در اینجا قصه ها_ محصولی فرهنگی است برآمده از تاریخی که مردم از سر گذرانده اند از این جهت قصه های مردم را می توان همچون سندی تاریخی نگریست. در پژوهش پیش رو با نظر به روایتهای مختلف قصه مشکل گشا در فرهنگ مردم ایران و براساس تاریخ پرفراز و نشیبی که شهرها و آبادیهای ایران از سر گذرانده اند سعی شده است به منظور فهم دنیای ذهنیت پدیدآورندگان این قصه با روش تبیینی زمینه تاریخی_ اجتماعی آن روشن و بر این اساس به تحلیل عناصر و معناکاوی متن این قصه پرداخته شود. در اینجا روایت کرمان با توجه به مصائب بزرگی که بر مردم آن رفته محوریت دارد. این قصه که فرهنگ نذر را با خود به همراه دارد نوعی واکنش اجتماعی است که امید اجتماعی، تسکین و آرامش را در دل مردم بویژه طبقه فرودست بوجود آورده و سلطه مادی و نظری حاکمین را به چالش کشیده است. ماندگاری این قصه در جای جای ایران و کارکرد آن به نحوی روشن امتداد مصائب حیات فرودستان را و پایداری آنها را در طول تاریخ بیان می کند.
عوامل مؤثر بر توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در مناطق روستایی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما استان کرمان انجام شده است، تا از این ره آورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیق تر صنعت با کشاورزی می باشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآورا ن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان 200 نفر در سه زمینه بازاریابی، بسته بندی و فراوری محصولات خرما مشغول به کار می باشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با 155 نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای 58 گویه می باشد و با طیف لیکرت 5 نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.
عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری در مناطق روستایی شمال استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامپروری و دامداری به عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق ترین فعالیت های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان های کشور به خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است . مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم انداز ، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه های تأمین نهاده ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه های مبتنی بر افزایش تولید و بهره وری فعالیت های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح ها، به لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست های توسعه، برنامه ها، پروژه ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.
برنامه ریزی راهبردی مناطق شهری کرمان بر اساس رشد هوشمند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برنامه ریزی راهبردی مناطق شهری کرمان بر پایه رشد هوشمند شهری به نگارش درآمده است. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و پیمایشی(پرسشنامه) و جامعه آماری، شامل دو گروه شهروندان و مسئولین نخبگان بوده که به روش نمونه-گیری تصادفی داده ها جمع آوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS، ArcGIS، SWOT، ANP و نرم افزار Super Decision استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تمام شاخص هایی که برای ارزیابی وضعیت رشد هوشمند شهری در کرمان به کار برده شده اند، از سطح معنی داری مناسبی برخوردار هستند اما تفاوت معنی داری در سطح آلفای 01/0 از دید پاسخگویان در کرمان وجود دارد. این مسأله، دسته بندی مناطق شهری به لحاظ شاخصهای رشد هوشمند را تأیید می کند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز با سطح معناداری 023/0 و میزان آلفای کمتر از 05/0 حاکی از اثرگذاری متغیر مستقل بر وابسته و رابطه معنادار بین آن ها است. در نهایت، بر پایه الگوی تحلیلی سوات مشخص گردید که راهبرد اصلی، جذب ایده های نوآورانه رشد هوشمند شهری از طریق مشارکت ذینفعان شهری بوده و راهبرد افزایش مشارکت شهروندان و گرفتن ایده های برتر در مورد شهر کرمان و تطابق آن با اصول رشد هوشمند" به عنوان راهبرد جایگزین تعیین گردید.
سنجش و ارزیابی عملکرد گردشگری پایدار در مقاصد در حال ظهور (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری پایدار یک سیستم پیچیده و مفهوم آکادمیک به عنوان محصول عصر مصرف گرایی و نئولیبرالیسم است. امروزه پایداری به یک متغیر کلیدی در رقابت پذیری و یک هدف اولیه برای مدیران مقاصد گردشگری تبدیل شده است. با این حال، ایجاد گردشگری پایدار آسان نیست .لازم است تعاملی قوی بین ابعاد و عوامل کلیدی گردشگری پایدار و اثرات آن بر محیط زیست برقرار شود . ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از ﻧﻈﺮ ﻫﺪف ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و از ﻧﻈﺮ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﮐﺎرﺑﺮدی اﺳﺖ و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است . هدف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ حاضر، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ شاخص های پایداری و سنجش، رتبه بندی مناطق شهر کرمان از نظر وضعیت شاخص های ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ابعاد چهارگانه ﺗﻮﺳﻌﻪ ی ﮔﺮدﺷﮕﺮی پایدار است. ابتدا در سطح مناطق شهر کرمان، پرسشنامه توزیع گردید و نتایج به دست آمده با استفاده از روش آنتروپی شانون وزن دهی و با استفاده از مدل های تصمیم گیری(الکتر، ویکور و saw) وزن های بدست آمده مورد بررسی تقابلی قرار گرفته و بر اساس برخورداری از میزان ضریب تاثیر، مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند.لیکن با توجه به ماهیت این مدل ها و ویژگیهای مناطق شهری کرمان، نتایج مدل های مختلف، نتایج متفاوتی را نشان می دهد که در هر کدام از نقشه های تکنیک مورد استفاده بیان گردیده است. برای دست یابی به نتیجه قابل قبول از تکنیک ادغامی کپلند که نتایج سه مدل الکتر، ویکور و saw را با هم ادغام نموده و ارزیابی می نماید، استفاده گردید و براساس این تکنیک، مناطق چهارگانه شهری کرمان از منظر گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار گرفتند.
بررسی ارتباط مدیریت زمان و آموزش کارکنان کتابخانه های عمومی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدیریت زمان به معنای مدیریت کردن زمان یعنی فرآیند نظم دهی و برنامه ریزی برای تقسیم زمان خود بین فعالیت های خاص از جمله کسب تجربه و آموزش. کارکنان برای نیل به اهداف سازمانی و فردی نیازمند آموزش و ارتقای دانش می باشند. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط مدیریت زمان و آموزش کتابداران و کارکنان کتابخانه های عمومی شهر کرمان بود. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان و کتابداران کتابخانه های عمومی شهر کرمان به تعداد 645 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی 241 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت زمان کارول و کافمن (1999) و آموزش کارکنان نوئی و ویلک (1993) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله شاخص های آماری توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون، t تک نمونه و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد میان آموزش کارکنان و مدیریت زمان رابطه معنی داری وجود داشت (05/0> p-مقدار). همچنین وضعیت مدیریت زمان و آموزش کتابداران و کارکنان در سطح مناسبی قرار داشت (05/0> p-مقدار). نتایج رگرسیون خطی چندگانه نیز نشان داد بین ادراک کارکنان از آموزش مرتبط با کار و ادراک کارکنان از آموزش مرتبط با رده شغلی با مدیریت زمان رابطه معنادار وجود نداشت (05/0<p-مقدار) و بین ادراک کارکنان از آموزش مرتبط با خودشان با مدیریت زمان رابطه افزایشی (مستقیم) و معنادار وجود داشت (05/0>p-مقدار). نتیجه : مدیران کتابخانه ها می توانند با بهره گیری از فنون مدیریت زمان و توجه به نقش این مؤلفه ارزشمند، برای آموزش کارکنان و کتابداران خود برنامه ریزی کرده به آنان در اعتلای رشد شخصی و رسیدن به اهداف شغلی کمک نمایند.
بررسی احتمال تغییر اقلیم در استان کرمان با روش من – کندال (مطالعه موردی ایستگاه کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال دهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
67 - 74
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم یکی از عمده ترین چالش های پیش روی بشر در زمان حاضر است. پدیده هایی مانند تغییرات بارندگی، گرم شدن جهانی، ذوب شدن یخ های قطبی، سیل، سرماها و گرما های بی موقع و شدید در بسیاری از نقاط جهان به حدی شدید و خسارت بار و نگران کننده است که موضوع تغییر اقلیم را در صدر مطالعات محققین علوم جوی قرار داده است و تحقیقات گسترده ای در مقیاس جهانی، ناحیه ای و محلی را به خود اختصاص داده است. به منظور بررسی احتمال تغییر اقلیم استان کرمان میانگین بارش و میانگین، حداقل، حداکثر درجه حرارت، ایستگاه سینوپتیک کرمان طی سال های 2005-1956 از سایت اینترنتی سازمان هواشناسی دریافت و به صورت سری زمانی تنظیم و با استفاده از آزمون من– کندال بررسی شده است. در این تحقیق با استفاده از مدل فوق نوع و زمان تغییرات عناصر مذکور شناسایی شده است. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد زمان شروع بیشتر تغییرات ناگهانی و از هر دو نوع روند و نوسان است. میزان تغییرات بارش در ماه های گرم چشمگیر تر می باشد در حالی که میانگین، حداقل و حد اکثر درجه حرارت در ماه های آوریل، نوامبر و دسامبر بیشتر و چشمگیر تر بوده و سایر ماه ها تفییرات قابل ماحظه ای مشاهده نمی شود. در مجموع مقدار بارش ایستگاه طی دوره مطالعه کاهش و میانگین حد اقل و حداکثر درجه حرارت افزایش داشته است.
مطالعه دانش بومی گیاهان مورد استفاده بهره برداران در مراتع گوغر بافت استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
369 - 424
حوزه های تخصصی:
اتنوبوتانی به عنوان شاخه ای از دانش بومی به مطالعه چگونگی استفاده افراد یک قوم، یک فرهنگ و یا یک ناحیه خاص از گیاهان بومی موجود در آن منطقه می پردازد. این مطالعه با هدف معرفی گیاهان خوراکی و دارویی که توسط مردم بومی گوغر استفاده می شوند، انجام گردیده است. به همین منظور، طی تابستان 1398 و بهار 1399، گیاهان خوراکی و دارویی مورد استفاده افراد بومی در منطقه شناسایی شد. اطلاعات کسب شده در این پژوهش، در قالب مصاحبه آزاد، مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده مشارکتی گردآوری گردید. مصاحبه ها به صورت هدفمند از خبرگان محلی صورت پذیرفت. در مجموع 36 گونه با استفاده های خوراکی و دارویی شناسایی گردید که دانش مردم محلی در ارتباط با آن بسیار وسیع می باشد. این دانش شامل شناسایی گیاهان، زمان مناسب برداشت، اندام مورد استفاده، خواص دارویی، کاربرد های خوراکی، نحوه استفاده و همچنین در ارتباط با اکولوژی گیاهان می باشد. نتایج حاصل نشان می دهد که اندام برگ بیشترین استفاده خوراکی و دارویی را دارا می باشد. گیاهان خوراکی به صورت پخته و گیاهان دارویی به شکل خام بیشترین ترین شکل مصرف را دارند و بیشترین استفاده دارویی از گیاهان منطقه جهت معالجه بیماری های گوارشی می باشد.
زمینه سازهای تداخل سیاست در آموزش و پرورش استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی بسترهای زمینه ساز تداخل سیاست در آموزش و پرورش استان کرمان است. روش شناسی تحقیق، کیفی و مبتنی بر روش نظریه زمینه ای بوده و برای جمع آوری داده ها نیز از مصاحبه عمیق بهره گرفته شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 35 نفر از آموزگاران،کارکنان، مدیران، بازنشستگان آموزش و پرورش استان کرمان تشکیل می دهند که بر اساس نمونه گیری هدفمند و راهبردهای نمونه گیری با بیشترین تنوع و نیز گلوله برفی انتخاب شده اند. تحلیل یافته های کیفی منجر به خلق هفت مقوله محوری شامل «استان سیاست زده»، «سرمایه اجتماعی معلمان؛ لقمه چرب سیاست»، «ترکیب پرنفوذ قومی و سیاسی»، «آموزش و پرورش ارتش ذخیره میدان سیاست»، «حزب گونگی نهادهای نظارتی و دینی»، «نمایندگانِ صحنه گردان، سیاست همه کاره» شده است. فراکاوی یافته های برآمده از کدگذاری مقولات نشان می دهد سه تسهیلگر شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر زمینه تداخل سیاست در آموزش و پرورش را فراهم می کند. مقوله هسته پژوهش نیز عبارت بود از آموزش به مثابه اسب راهوار سیاست. در واقع، گروه های سیاسی و نهادهای سیاسی مختلف از جمله نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نهادهای دینی و نظارتی و دیگر گروه ها به صورت گسترده در محتوا، ساختار تشکیلاتی و عزل و نصب مدیران آموزش و پرورش به دخالت می پردازند و در این دخالت ها بیشتر به دنبال خواسته حزبی، گروهی و شخصی هستند.
ارزیابی شاخص های فضایی-کالبدی در تبیین الگوی پراکنده رویی شهری با استفاده از داده های سنجش از دور. نمونه موردی: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
107 - 126
حوزه های تخصصی:
جمعیت شهرنشین در جهان روز به روز در حال افزایش بوده و در پی آن، شهرها نیز تبدیل به مکان هایی با تمرکز بالای جمعیتی گشته اند. این امر گسترش فضایی-کالبدی شهر را دستخوش تغییراتی می کند که تبیین الگوی این گسترش به منظورِ بررسی تأثیرات آن بر زندگی شهری، امری ضروری تلقی می گردد. این پژوهش، قصد دارد با بهره گیری از داده های سنجش از دور، در 8 مقطع زمانی طی سال های 1363 تا 1397 و با استفاده از 28 شاخصِ کالبدی-فضایی در 4 دسته مساحت-لبه، شکل، تجمع و تنوع و در 3 سطحِ لکه، کلاس کاربری، و سیمای سرزمین، به تبیین الگوی پراکنده رویی در شهر کرمان بپردازد. برای این منظور، 8 تصویر از ماهواره های لندست 5، 7 و 8 به فاصله زمانی 5 سال از یکدیگر انتخاب گردید، آماده سازی آن ها در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS انجام شد و سپس مقادیرِ شاخص های کالبدی-فضاییِ پراکنده رویی شهری با استفاده از نرم افزار Fragstats در سال های مختلف محاسبه گردید. در مرحله بعد با کدنویسی در نرم افزار MATLAB، وزن دهی به شیوه انتروپی شانون بر روی مقادیرِ به دست آمده برای شاخص ها انجام گردید که «شاخص بزرگترین لکه (LPI)» بیشترین وزن را به خود اختصاص داد. پس از آن، شاخص پراکنده رویی برای 8 سالِ مورد مطالعه محاسبه گردید که بیشترین میزان پراکنده رویی در سال 1363 و کمترین آن در سال 1397 رخ داده است. در مرحله پایانی، با استفاده از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS، رتبه میانگینِ 4 دسته مساحت-لبه، شکل، تجمع و تنوع محاسبه شد و با رتبه میانگین شاخص پراکنده رویی مقایسه گردید، نتایج این آزمون نشان می دهد که الگوی پراکنده رویی شهر کرمان عمدتاً از شاخص های مساحت-لبه تبعیت می کند.
واکاوی انسجام کالبدی بازار تاریخی شهر ایرانی، مطالعه تطبیقی بازارهای تاریخی کرمان و شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
111 - 130
حوزه های تخصصی:
بازار تاریخی شهر ایرانی امروزه در تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهری مورد غفلت و آسیب قرار گرفته و نقش خود را به مثابه یک کلیت منسجم کالبدی-اجتماعی از دست داده است. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد تا انسجام کالبدی بازار را از طریق شناسایی ویژگی های کالبدی آن مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. روش پژوهش در گام اول مطالعه اسنادی متون نظری، تحلیل محتوای کیفی آنها و دستیابی به چارچوب مفهومی معطوف به انسجام کالبدی است. در گام دوم بر اساس آن، بررسی انسجام کالبدی دو بازار تاریخی کرمان و شیراز از طریق مطالعه و تحلیل نقشه ها، اسناد و مشاهدات میدانی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام کالبدی بازار تاریخی را می توان در سه مؤلفه ریخت شناختی، بصری-زیباشناختی و عملکردی تعریف کرد. بررسی انسجام کالبدی دو بازار کرمان و شیراز بیانگر این موضوع است که بازار کرمان در هر سه مؤلفه و زیرمؤلفه های آن ها نسبت به بازار شیراز از وضعیت بهتری برخوردار است. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که انسجام کالبدی ابعاد مختلفی دارد که حفظ و تقویت توأمان ویژگی های کالبدی دربرگیرنده مؤلفه های آن برای دستیابی به انسجام بازار تاریخی شهر ضروری می نماید. نتایج این پژوهش الزامات توجه به نقش این ساختار مهم در شهرهای ایران را برشمرده و قابل ترجمه به رهنمودهای طراحی در طرح های تجدید حیات بافت تاریخی است.
عاملیت زنان در وقف نامه های رقبات آبی (موردمطالعه: وقف نامه های دوره قاجار در کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۳)
26 - 54
حوزه های تخصصی:
شناخت پویاییِ سامانه اقتصادی-اجتماعی وقف در ایران به ویژه در دوره قاجار، با نشانه شناسی وقف نامه ها امکان پذیر است. این سامانه فرهنگی با بن مایه های مذهبی، اجتماعی، و اقتصادی در اقلیم خشک فلات مرکزی ایران و ازجمله در شهر کرمان، دسترسی زنان به منابع آب را گواهی می دهد. هدف: شناخت ذهنیت زنان در این سامانه فرهنگی و چگونگی عاملیت آنان در شرایط دسترسی به منابع آب روش/ رویکرد پژوهش: نظریه-روش تحقیق حاضر انسان شناسیِ تفسیری با رویکرد تاریخی است و روش نشانه شناسی فرهنگی مقاله، استفاده از تکنیک مشاهده در واحد اسنادِ «دفتر موقوفات ایالت کرمان» شامل 168 فقره وقف نامه زنانِ دارای منابع آب، و 11 برگ سند مکمل مرتبط است. این پژوهش با نمونه گیری نظری و نگاهی به مفهوم عاملیت در فرانظریه گیدِنز و تلفیق آن با نظریه هیوسون درباره عاملیت و مفهوم مرگ آگاهی از ادگار مورن انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: دسترسی زنان به منابع آب، فرصتی برای عاملیت زنان در سطوح چندگانه و مبتنی بر پایه های عاملیت است.