مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
صنایع تبدیلی و تکمیلی
حوزه های تخصصی:
امکانسنجی استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی تولیدات دامی در استان ایلام میتواند ظرفیتها و پتانسـیلهای بخش دامداری و دامپروری هر یک از شهرستانها را در یک ارزیابی نسبی تعـیین نماید. در این پژوهش روش تحـقیق ترکیبی از روشهای توصیفی، تحلیلی و اسنادی است. جامعه آماری کل استان و در بر گیرنده کلیه شهرستان ها مـیباشد. ازروش تاکسونومی عددی برای رتبهبندی شهرستان ها استفاده شده، ابـزارگردآوری اطلاعات به صورت اسنادی، پرسشنامهای و مصاحبه بوده است. نهایتاٌ اولویت هر کدام از شهرستانها به تفکیک در زمینه ایجاد صنایع تبدیلی، تکمیلی وبستهبندی تولیدات دامی در زمینه فرآوردههای گوشت قرمز، آوردههای پشم و مو، چرم و سالامبور، گوشت سفید وتولیدات عسل و موم تعیین گردیده است.
اولویت بندی توسعة صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی با استفاده از روش دلفی شهرستان فلاورجان - استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرستان فلاورجان دارای اراضی مستعد، آب¬کشاورزی مناسب وسالانه حدودچهار صد هزار تن محصول کشاورزی است. وجود مازاد تولید در بعضی از محصولات کشاورزی مانند پیاز، سیب زمینی، سبزیجات برگی و غدّهای و نیز برنج و میوه، این شهرستان را مکان مناسبی جهت استقرار واحدهای صنایع تبدیلی و تکمیلی کرده است. این پژوهش بر آن است که صنایع تبدیلی و تکمیلی متناسب با شرایط شهرستان را بررسی و تعیین نماید. به این منظور مدل نظرخواهی تخصصی دلفی مورد استفاده قرارگرفته است. مقاله پس از مروری بر منطقه و تولیدات کشاورزی آن با گذری فشرده بر روش دلفی، به تشریح شیوة جمعآوری دادهها وتجزیه وتحلیل آنها پرداخته است. در پایان، نتیجة مطالعه در قالب طبقهبندی صنایع تبدیلی و تکمیلی مناسب برای شهرستان به ترتیب اولویت آمده است.
تحلیل اعتبارات صنایع بخش کشاورزی و روستایی مطالعه موردی آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد رضا رضوانی، محمد اکبرپورسراسکانرود
مکان یابی بهینه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در شهرستان کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع تبدیلی بخش مهمی از فرآیند تولید در بخش کشاورزی است که به کمک تکنولوژی مازاد تولید را به ارزش افزوده تبدیل کرده و افزایش درآمد کشاورزان را در پی خواهد داشت. توسعه این صنایع با توجه به استفاده از امکانات و قابلیت های موجود در روستاها، نقش مؤثری در توسعه روستایی نیز ایفا می کند. مقاله حاضر به مکان یابی صنایع تبدیلی خرما در شهرستان کارزون، به عنوان یکی از اساسی ترین محصولات کشاورزی این شهرستان می پردازد. برای ارزیابی شاخص ها و اولویت بندی بخش های ششگانه شهرستان برای توسعه یا تأسیس واحدهای فرآوری خرما، تکنیک چندشاخصه تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مورد استفاده قرار گرفت. داده های مورد نیاز با طراحی پرسشنامه مقایسه های زوجی و مصاحبه با کارشناسان جهاد کشاورزی و صنایع روستایی شهرستان جمع آوری شد. بر اساس نتایج، بیشترین اهمیت نسبی به ترتیب مربوط به شاخص های دسترسی به مواد اولیه (27/0)، سودآوری اقتصادی (24/0)، دسترسی به شبکه حمل ونقل (19/0)، منابع انرژی (09/0)، شرایط جغرافیایی (08/0)، قیمت زمین (07/0) و نیروی کار (06/0) بدست آمد. در نهایت بهترین اولویت های مکانی برای صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در سطح شهرستان نیز بر اساس شاخص های فوق به ترتیب برای بخش خشت (29/0)، بخش مرکزی و بخش کنارتخته و کمارج بطور مشترک (22/0)، جره و بالاده (11/0)، چنارشاهیجان (1/0) و کوهمره (06/0) مشخص گردید.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مهم ترین عوامل موثر بر توسعه نیافتن صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و نتایج حاصل از آن کاربردی می باشد. جامعة آماری تحقیق، همة مدیران و صاحبان دو گروه صنایع رب گوجه فرنگی و صنایع شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت هستند. از ترکیب مطالعات اسنادی و پیمایشی (پرسش نامه و نظرسنجی) برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز بهره گرفته شده است. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل آمار توصیفی- استنباطی و همچنین از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که عواملی چون موانع مالی و تسهیلاتی، مکانیزاسیون، ضعف در عوامل تولید، موانع قانونی و اداری و نیز موانع بازار، به ترتیب با ضرایب تأثیر برابربا 498/0، 211/0، 120/0، 114/0 و 057/0 بیشترین نقش و تأثیر را در نبود رشد و فقدان توسعة مطلوب صنایع رب گوجه و شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت داشته اند. دراین میان، شدت اثرگذاری موانع یادشده بر توسعه نیافتن صنایع رب گوجه اندکی بیشتر از صنایع شوری -ترشیجات بوده است.
اولویت بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان آذرشهر با روش ترکیبی دلفی و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی به عنوان مهم ترین فعالیت اقتصادی در شهرستان آذرشهر با مشکلات اساسی (عدم بازاریابی مناسب، بالا بودن ضایعات، پایین بودن قیمت محصولات و ...) روبه رو است. بخش اعظمی از این مشکلات با ایجاد صنایع فرآوری محصولات کشاورزی قابل حل است. هم چنین، بخشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی منطقه مانند، نبود اشتغال کافی، بیکاری پنهان و پایین بودن درآمد، با ایجاد چنین صنایعی فرآوری بهبود می یابد. کشاورزی در آذرشهر طبق آمار شهرستانی، سالانه بالغ بر یک میلیون تن محصولات زراعی تولید می کند و وجود مازاد تولید در برخی از تولیدات دامی و زراعی مثل انواع صیفی جات و انواع محصولات باغی، لزوم توجه به صنایع تبدیلی و تکمیلی را در این شهرستان نشان می دهد. این مقاله در پی اولویت بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی است و برای این هدف با اتکا به روش شناسی توصیفی- تحلیلی، ابتدا به شناسایی اهداف و سپس به اولویت بندی صنایع با استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی و شهرستان آذرشهر پرداخته شده و با روش ترکیبی دلفی و تاپسیس به این مهم ممارست شده است. نتایج تحقیق حاکی از این نکته است که در شهرستان آذرشهر بایستی صنایع مرتبط با فرآوری محصولات لبنی به دلیل مازاد تولید بیش تر و نیز مشکل فسادپذیری سریع این محصولات و پس از آن صنایع تبدیلی و تکمیلی مرتبط با محصولات باغی به دلیل نقش پراهمیت آن ها در استفاده بهینه از محصولات کشاورزی تولیدی منطقه، در اولویت قرار گیرند.
برنامه ریزی راهبردی توسعه اقتصاد روستایی در شهرستان لنجان (با تأکید بر کارآفرینی در صنایع تبدیلی و تکمیلی)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصاد جوامع روستایی یکی از عوامل اصلی و کلیدی توسعه اقتصاد ملّی و کارآفرینی به عنوان رویکردی نوین در این زمینه مطرح است؛ کارآفرینی بر مبنای توسعه فعالیتهای متنوع از مهمترین مواردی است که نیازمند اتخاذ راهبردهای منطقی و متناسب با توانمندی های محلی می باشد. صنایع تبدیلی و تکمیلی نیز به عنوان یکی از مهمترین صنایع مکمل بخش کشاورزی از دیرباز به صورت سنتی مورد توجه بوده و می تواند نقش قابل توجهی در این ارتباط داشته باشند. شهرستان لنجان به جهت دارا بودن توان های محیطی بالا در بخش کشاورزی یکی از مهم ترین قطب های کشاورزی در استان اصفهان است، اما برغم داشتن این پتانسیل، برنامه ریزی در جهت استفاده بهینه از منابع کمتر صورت پذیرفته است. در این پژوهش که به لحاظ هدف کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است سعی گردید به برنامه ریزی راهبردی توسعه اقتصاد روستایی بر محور کارآفرینی در صنایع تبدیلی و تکمیلی پرداخته شود؛ لذا با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از تعداد192 نفرکشاورز، روستایی و کارشناس مرتبط به عنوان نمونه پرسشنامه تکمیل و برای تجزیه و تحلیل دیدگاه پاسخگویان از آزمونهای خی دو و فریدمن استفاده گردید. در ادامه جهت ارائه راهبرد مناسب به تبیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها با بهره گیری از تکنیکSWOT پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از یافته های پژوهش، کارآفرینی در صنایع تبدیلی و تکمیلی می تواند نقش قابل توجهی بر اقتصاد روستایی داشته باشد و این تأثیرگذاری به ترتیب در افزایش تولیدات کشاورزی، افزایش درآمد، کاهش مهاجرت، کاهش فاصله طبقاتی، کاهش بیکاری فصلی، افزایش فعالیت اقتصادی زنان و ... است. همچنین براساس میانگین کل امتیازات بدست آمده در مدل سوات، راهبرد مناسب و مطلوب راهبرد تهاجمی است.
اثرات ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی بر اقتصاد روستایی مورد: بخش مرکزی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی محور استقلال و توسعه هر کشوری محسوب می شود. وجود صنایع تبدیلی و تکمیلی از راهکارهای توسعه این بخش اقتصادی است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و تبیین ضرورت های پیوند بخش های کشاورزی و صنعت در حوزه روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت به انجام رسیده است. مطالعه از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و همچنین مطالعات پیمایشی براساس پرسش های محوری بین دو گروه روستاییان، کارشناسان و مدیران حاصل شده است. تعداد پرسش نامه گروه اول 243 و تعداد پرسش نامه گروه دوم در سازمان های محیط زیست، جهاد کشاورزی و صنایع و معادن استان گیلان 48 مورد بوده است. مطابق یافته های تحقیق، استقرار صنایع روستایی و پیوند آن با بخش کشاورزی در حمایت از مراحل مختلف تولید، تقویت اقتصاد روستاها، افزایش سطح و تنوع تولیدات و همچنین حفظ اراضی کشاورزی و منظر روستایی دارای اثرات مثبت و معنی داری می باشد. با توجه به خصوصیات و استعدادهای طبیعی و اجتماعی منطقه و اثرات مثبت صنایع وابسته به کشاورزی، پیوند دو بخش کشاورزی و صنعت برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی امری الزام آور به شمار می رود.
عوامل پیش برنده و بازدارنده ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی میوه خرما با توجه به تأثیر آن در اشتغال زایی و فقرزدایی، کاهش ضایعات در جهت حل مشکل تغذیه جامعه، بالا بردن بهره وری و ارزش افزوده، توسعه صادرات و ارزآوری و توسعه پایدار مناطق روستایی اهمیت ویژهای دارد. از این رو، تحقیق حاضر با هدف شناسایی وضعیت و توانمندی های صنعت خرمای استان خوزستان به روش پیمایشی انجام گرفت. بر اساس نتایج مدل سوات ((SWOT، 13 فرصت، 10 تهدید، 4 نقطه قوت مهم و 10 نقطه ضعف شناسایی شدند. با کسب امتیاز 58/2 و 83/1 به ترتیب توسط ماتریس عوامل خارجی و داخلی، جایگاه مکانی صنعت در ناحیه راهبرد محافظه کارانه تعیین شد. در ارزیابی عوامل از دید پیش برندگی و بازدارندگی ، دو عامل امکان دستیابی به فناوری و نیروی کار ارزان با رتبه موزون 284/0 مهم ترین عوامل پیش برنده و دو عامل عدم اطلاع رسانی و تبلیغات و نبود برند با رتبه موزون 172/0 مهم ترین عوامل بازدارنده شناخته شدند. در فرایند شناسایی راهبرد با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک (QSPM)، به ترتیب پنج راهبرد شامل افزایش سهم بازار، بهسازی یا نوسازی ساختار کارگاه ها، بهبود کیفیت محصولات، شرکت های تضامنی موقت (کنسرسیوم) و گسترش حجم تولید به ترتیب با کسب امتیاز 93/4، 63/4، 54/4، 2/4 و 19/4 شناسایی شدند. در پایان با توجه به نتایج تحقیق و وضعیت قرار گرفتن این صنایع در استان پیشنهاد شد، ضمن در اولویت قرار دادن اجرای پنج راهبرد اول، جهت توسعه این صنایع از ماتریس ترکیبی تمامی راهبردها استفاده شود. طبقه بندی JEL: Q18, L7,L66
مکان یابی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در دهستان خانمیرزا شهرستان لردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین روش های توسعه اشتغال و افزایش درآمد در مناطق روستایی، ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی است. با توجه به اینکه حدود یک چهارم از تولیدات کشاورزی در نتیجه ی نبود صنعت و امکانات تبدیل و نگهداری ضایع می شود، صنایع فرآوری کشاورزی می تواند در راستای جلوگیری از ضایعات محصولات کشاورزی، ایجاد ارزش افزوده در بخش کشاورزی، افزایش سطح درآمد روستائیان، بالا بردن بهره وری بخش کشاورزی و افزایش سهم اشتغال صنعتی در مناطق روستایی و نیز به عنوان جزئی از فرآیند توسعه روستایی ایفای نقش کنند. هدف از این پژوهش مکان یابی استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در دهستان خانمیرزا از توابع شهرستان لردگان بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که جهت رتبه بندی 8 روستای پرجمعیت و بالای 200 خانوار، از مدل تصمیم گیری چندمعیاره ی ویکور و شیوه های تحلیلی استفاده شده است. بر پایه ی یافته های پژوهش، شاخص های هفت گانه ی (جمعیت، سطح زیرکشت، متوسط تولیدات، راه ارتباطی، منابع آب، خدمات زیربنایی و توپوگرافی) صنایع تبدیلی و تکمیلی در چارچوب مدل ویکور نشان می دهد که روستاهای ده صحرا، شاهقریه و برجویی به واسطه ی قرارگیری در مسیر راه ارتباطی و همچنین تمرکز امکانات و تأسیسات زیربنایی بهترین رتبه را دارا بوده است. در مقابل روستاهای ده چنار، بردبر و کلامویی به دلیل جمعیت فعال کم، بعد مسافت و دسترسی دشوار، پایین ترین مقدار مطلوبیت را برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی را در بین روستاهای نمونه به خود اختصاص داده است.
بررسی مشکلات گسترش صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در شهرستان فریدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
360 - 375
حوزه های تخصصی:
بدون تردید ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از سودمندترین راه ارتباطات بین دو بخش صنعت و کشاورزی است. این صنایع از میزان بیکاری های دائمی و فصلی در مناطق روستایی می کاهد و راهکاری برای کارآفرینی و اشتغال در بخش کشاورزی است. این صنایع در شهرستان فریدن با وجود پتانسیل ها گسترش خوبی نداشته اند. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات گسترش صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در شهرستان فریدن بود. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر میزان کنترل متغیرها غیرآزمایشی و از لحاظ تحلیل داده ها توصیفی- تحلیلی، جامعه آماری شامل کارشناسان و صاحبان صنایع و شاغلان این صنایع در شهرستان فریدن بود (N=150). که به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. برای تأیید روایی از متخصصان، روایی همگرا و واگرا و برای تأیید پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تحلیل داده ها استفاده از تکنیک های تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزارهایSPSS24, Smart pls3, LISREL8.8 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد به ترتیب مشکلات؛ اقتصادی، تولیدی، ساختاری، محیطی و زیرساختی به ترتیب با ضریب تأثیر 61/0، 52/0، 48/0، 46/0،38/0 بار عاملی 93/0، 71/0، 59/0، 53/0 و 49/0 و مقادیرR2 724/0، 590/0، 423/0، 387/0، 303/0 از مشکلات اصلی گسترش صنایع تبدیلی در این شهرستان بودند.
تحلیل پیامدهای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی مورد: بخش مرکزی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جا که توسعه کشاورزی به عنوان کانون و محور اصلی توسعه از نقش و جایگاه خاصی در کشور برخوردار است، صنایع تبدیلی را می توان شرط لازم و موتور محرک توسعه این بخش دانست. از این رو، پژوهش حاضر با هدف سنجش نگرش کارشناسان و مسئولان صنایع، پیرامون پیامدهای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیل در بخش مرکزی شهرستان جیرفت انجام شده است. داده های مورد نیاز از طریق منابع اسنادی کتابخانه ای و مطالعه میدانی به وسیله پرسشنامه ای محقق ساخته از 43 کارشناس و مسئول صنایع تبدیلی و تکمیلی شهرستان جیرفت به دست آمد. روایی پرسشنامه توسط پانل متخصصان و پایایی آن نیز با انجام یک مطالعه پیش آهنگ و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (بالای 8/0برای تمامی متغیرها) تأیید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 19 انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که به ترتیب در بُعد اقتصادی، مؤلفه های « گسترش جایگاه کشاورزی در منطقه»، «افزایش مشارکت بخش خصوصی در سرمایه گذاری» و «افزایش سرمایه گذاری در بخش کشاورزی» ، در بُعد اجتماعی مؤلفه های « نیاز منطقه به صنایع تبدیلی مربوطه» ، « افزایش انسجام و پیوستگی بین کشاورزان» و « افزایش علاقه جهت انجام فعالیت های کشاورزی»، و در بُعد زیست محیطی مؤلفه های «کاهش ضایعات محصولات کشاورزی» ، «عرضه بهداشتی تر محصولات غذایی» و « در نظر گرفتن برنامه های مدون جهت رعایت بهداشت محیط روستا» از مهم ترین پیامد استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی بوده است. همچنین مؤلفه های بُعد اقتصادی نسبت به دو بُعد اجتماعی و زیست محیطی دارای اهمیت و وضعیت بالاتری است.
تحلیل عوامل پیش برنده و موانع فراروی توسعه کارآفرینی روستایی با تأکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزیمورد مطالعه: بخش کامفیروز (شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله احیای مناطق روستایی و محیطی از طریق توسعه کارآفرینی، توجّه زیادی را به خود معطوف کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل پیش برنده و موانع فراروی توسعه کارآفرینی روستایی با تأکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در بخش کامفیروز شهرستان مرودشت انجام گرفت. رویکرد غالب تحقیق، کمّی و روش آن مبتنی بر پیمایش بود. جامعه آماری، 140 کارشناس ستادی مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان مرودشت بودند که با استفاده از روش سرشماری مطالعه شدند. در نهایت، 126 پرسش نامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه ای بود که روایی آن با کسب نظرات اساتید دانشگاه تأئید شد و پایایی آن نیز بر پایه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار آن برای عوامل پیش برنده توسعه کارآفرینی روستایی 794/0 و موانع فراروی آن 914/0 بدست آمد. داده های حاصل به وسیله نرم افزارهای SPSS<sub>win22</sub> و LISREL <sub>8.80</sub> تجزیه و تحلیل گردید. جهت تحلیل عاملی سازه های پیش برنده و موانع فراروی توسعه کارآفرینی روستایی با تأکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور بررسی شاخص نیکویی مدل تحقیق از تحلیل عاملی تأئیدی و مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی مربوط به موانع فراروی نشان داد که متغیّرها در پنج عامل عدم حمایت قانونی و ارائه تسهیلات دولتی، موانع زیرساختی فیزیکی، عدم سرمایه کافی، ضعف دانشی فنی و ضعف سازمانی در بازاریابی قرار گرفتند که این پنج عامل 23/68 درصد کل واریانس را تبیین می کنند. در تحلیل عاملی عوامل پیش برنده، شش عامل پذیرش فناوری های مدرن، سرمایه گذاری و توسعه زیرساخت ها، عوامل حمایتی، ارایه آموزش های لازم، بهبود دانش فنی و تقویت سرمایه اجتماعی شناسایی شد که این شش عامل 52/70 درصد کل واریانس را تبیین می کنند. به علاوه، یافته ها نشان داد که سهم عوامل پیش برنده بیش تر از موانع فراروی بوده و در نتیجه با ایجاد زمینه لازم می توان با تقویت عوامل پیش برنده و فائق آمدن بر موانع فراروی، به توسعه کارآفرینی روستایی در بخش کامفیروز کمک کرد.
تحلیل مدیریت ظرفیت های صنایع تبدیلی و تکمیلی در مناطق روستایی شهرستان زیرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی یکی از مهم ترین صنایع روستایی به شمار می رود و ایجاد و تقویت این صنایع یکی از سودمند ترین ارتباطات بین دو بخش صنعت و کشاورزی است. این تحقیق از نظر روش کمی، از نظر هدف کاربردی، و از نظر ماهیت از نوع توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات در این تحقیق با استناد به مدارک موجود، مقالات، کتب و آمارها، جمع آوری شدند و در مرحله بعد اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و با کمک روش میدانی جمع آوری گردیدند. تعداد 17 روستا در این تحقیق به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. کلیه بهره برداران کشاورزی در این 17 روستا جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند، کل تعداد بهره برداران 4023 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه گیری انجام شد و عدد 350 بدست آمد، که این تعداد به نسبت تعداد بهره بردار بین روستاهای نمونه تقسیم شد. در مرحله بعدی با استفاده از نرم افزار های Excel و Spss پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آزمون ها برای پاسخ دادن به فرضیات، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تی برای دو گروه وابسته هستند. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق عامل نهادی در بین سه عوامل دیگر اقتصادی، اجتماعی و محیطی نقش تعیین کننده و اهمیت زیادی در مدیریت ظرفیت های صنایع تبدیلی و تکمیلی دارد. بنابراین از آنجا که مدیریت ظرفیت ها در این شهرستان ضعیف است می توان با تکیه بر عامل نهادی و ایجاد یک حکمروایی مناسب و توسعه روش های مشارکتی و توسعه سازمان های مردمی به بهبود مدیریت ظرفیت ها در شهرستان کمک کرد. و این امر با در پیش گرفتن نظریات حکمروایی: توانمند سازی، ظرفیت سازی، توسعه مشارکتی، و توسعه نهادی امکان پذیر می گردد.
عوامل مؤثر بر توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در مناطق روستایی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما استان کرمان انجام شده است، تا از این ره آورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیق تر صنعت با کشاورزی می باشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآورا ن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان 200 نفر در سه زمینه بازاریابی، بسته بندی و فراوری محصولات خرما مشغول به کار می باشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با 155 نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای 58 گویه می باشد و با طیف لیکرت 5 نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.
اولویت بندی مکانی توسعه کارآفرینی با تأکید بر صنایع تبدیلی کشاورزی در مناطق روستایی با بهره گیری از مدل ویکور. مطالعه موردی: دهستان حسین آباد شهرستان انار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
211 - 223
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزی از کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد می شود که می تواند در رشد اقتصادی کشورها، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی نقش مهمی را بر عهده داشته باشد. از آن جهت که اقتصاد و معیشت اغلب روستاییان در کشورمان وابسته به کشاورزی می باشد، ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی می تواند به عنوان راه گشایی در این امر مورد توجه قرار گیرد. محدوده ی مورد مطالعه دهستان حسین آباد شهرستان انار می باشد. عمده فعالیت ساکنان روستاهای این شهرستان مبتنی بر فعالیت های بخش کشاورزی و باغی , در راس آن ها محصول صادراتی و استراتژیک پسته، و زیر بخشهای آن است. این شهرستان با وجود امکانات بالقوه فراوان به دلیل کمبود صنایع تبدیلی بخش کشاورزی و همچنین موارد تاثیرگذلر در تولید،باعث گردیده است تا رقبا یخارجی سود ومنفعت زیادی از این محصول ببرند. هدف این پژوهش اولویت بندی مکانی- فضایی استقرار طرح های کارآفرینی با تاکید بر صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در دهستان حسین آباد از توابع شهرستان انار می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است؛ که جهت رتبه بندی 8 روستای بالای 60 خانوار، از مدل تصمیم گیری چندمعیاره ی ویکور(VIKOR) و شیوه های تحلیلی استفاده شده است. بر پایه ی یافته های پژوهش، شاخص های هفتگانه ی(جمعیت، سطح زیرکشت، متوسط تولیدات، راه ارتباطی، منابع آب، خدمات زیربنایی و توپوگرافی) صنایع تبدیلی و تکمیلی در چارچوب مدل ویکور نشان می دهد که؛ روستای گلشن به واسطه ی قرارگیری در مسیر راه ارتباطی و همچنین تمرکز امکانات و تاسیسات زیربنایی و با مقدار Q، صفر و بر اساس شاخص های SوR بهترین رتبه را دارا بوده است. در مقابل روستای احمدآباد با مقدار Q، یک و به خاطر جمعیت فعال کم، بعد مسافت و دسترسی دشوار پایین ترین مقدار مطلوبیت را برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی را در بین روستاهای نمونه را به خود اختصاص داده است.
مکان یابی بهینه صنایع تبدیلی و تکمیلی روستایی بخش مرکزی شهرستان پلدختر(مقاله علمی وزارت علوم)
از جمله راهبردهای توسعه سکونتگاه های روستایی صنعتی کردن آن ها در قالب ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی اس ت. وجود این صنایع از راهکارهای توسعه اقتصادی نواحی روستایی است. انتخاب مکان بهینه آن با توجه به امکانات و قابلیت های موجود هر منطقه، می تواند نقش موثری در توسعه آن منطقه ایفا کند. هدف این مطالعه انتخاب مکان بهینه برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش مرکزی شهرستان پلدختر می باشد. جامعه آماری کارشناسان جهاد کشاورزی و صنایع روستایی شهرستان پلدختر می باشند. 20 کارشناس به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه خبرگان (به صورت مقایسه زوجی) می باشد. برای انتخاب مکان بهینه از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) ، و برای تحلیل فضایی شاخص ها، از سیستم اطلاعات جغرافیا (GIS) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین اهمیت شاخص ها به ترتیب مربوط به شاخص های دسترسی به منابع آب (173/0)، سودآوری اقتصادی (172/0)، دسترسی به مواد اولیه محلی (158/0) و همجواری با زمین های کشاورزی (156/0) می باشد. همچنین بهترین اولویت مکانی برای استقرار صنایع تبدیلی روستایی در منطقه مورد مطالعه بر اساس وزن گزینه های مورد نظر، مربوط به دهستان جایدر با مرکزیت سراب حمام (484/0) می باشد. به ترتیب مراکز روستایی مورانی (217/0)، واشیان (171/0) و پاعلم (128/0) در اولویت های بعدی قرار دارند. بنابراین برای مکان یابی صنایع تبدیلی، باید توجه بیشتری به شاخص های موثر و چگونگی ارتباط آنها در منطقه انجام گیرد، تا بیشترین هماهنگی بین عوامل را ایجاد کرد. چونکه مکان یابی بهینه صنایع روستایی می تواند نقش تعین کننده ای در استقرار، سوددهی و پایداری این صنایع داشته باشد، که نهایتا باعث توسعه معیشت خانوارهای روستایی گردد.
تحلیلی بر پیامدهای صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در نواحی روستایی (مطالعه موردی: بخش های مرکزی و نوکنده شهرستان بندرگز)(مقاله علمی وزارت علوم)
در کشور ما به دلیل محدودیت منابع آب و خاک، کشاورزی به تنهایی نمی تواند پاسخگوی اهداف توسعه نواحی روستایی باشد. از آنجایی که صنایع روستایی رابط بین بخش کشاورزی و صنعت است و در بسیاری از شهرها رشد شهرنشینی همراه با رشد صنعتی می باشد، ضروری است صنایع تبدیلی و تکمیلی در جوامع روستایی بویژه در قالب شهرک های صنعتی گسترش یابد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی نقش استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در دهستان های بخش مرکزی و نوکنده شهرستان بندرگز می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و بدین منظور برای دستیابی به اهداف پژوهش از دو روش کتابخانه ای و میدانی / پیمایشی ا ستفاده گردید. جامعه آماری در این پژوهش 1681 نفر از افراد شاغل و غیرشاغل در صنعت می باشند که 200 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده و در قالب پرسشنامه مورد مطالعه و سنجش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. برای بررسی شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در تحقیق حاضر از آزمون های تحلیل همبستگی کای اسکوئر و مقایسه میانگین فریدمن، مان وایتنی و تی مستقل استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون های مقایسه میانگین تی برای بررسی گویه های کمی و مان وایتنی برای مقایسه گویه های کیفی نشان می دهد که اگرچه در بعضی از زمینه های بررسی شده اعم از مولفه های اقتصادی و اجتماعی تفاوت معناداری بین شاغلان بخش صنایع و غیر شاغلین وجود دارد، اما در مقابل در برخی از گویه ها تفاوتی بین آنان مشاهده نمی گردد و در زمینه زیست محیطی نیز دارای آثار سویی بوده است. براین اساس می توان اذعان داشت که متاسفانه صنایع تبدیلی و تکمیلی در حد قابل قبولی بر کیفیت زندگی روستاییان تاثیرگذار نبوده و علت آنرا باید در عدم بهره وری، فقدان خرید تضمینی محصولات تولیدی و کمبودهای ناشی از ناکارآمدی طرف عرضه و تقاضا و همچنین کمبود امکانات صنعتی جستجو نمود.
اولویت های ناحیه ای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در دهستان های شهرستان شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از صنایع مهم در ارتباط با تولیدات و محصولات کشاورزی می باشد که موجب حفظ و نگه داری محصولات کشاورزی و مواد غذایی برای مدت طولانی و هم چنین اشتغال زایی و افزایش ارزش افزوده بخصوص برای مناطق روستایی که تولیدکننده اصلی محصولات کشاورزی هستند می شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی دهستان های اولویت دار جهت استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی و ارائه مدل یکپارچه آنتروپی شانون فازی و روش ARAS فازی برای شناسایی دهستان های اولویت دار جهت استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی موردمطالعه روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهرکرد انجام شد. این تحقیق ازنظر هدف از نوع کاربردی بود و جامعه آماری موردپژوهش شامل کلیه کارشناسان و صاحب نظران در حوزه تخصصی اعم از پژوهشگران، خبرگان و کارشناسان مرتبط در استان چهارمحال و بختیاری بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به تعداد 26 نفر شناسایی شدند. نتایج تحقیق نشان داد، با استناد به معیارها و ملاک های مکان یابی مستخرج از چارچوب مفهومی تحقیق، از نظر مطلوبیت در استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی، دهستان های مرکزی، فرخشهر، طاقانک با وزن های 92/99%، 66/97% و 65/78% به عنوان بهترین مناطق شناسایی شدند. همچنین دهستان مرغملک با 98/64% پایین ترین وزن را از این منظر به خود اختصاص داده است.
نقش صنایع غذایی مجید در ارتقای کیفیت زندگی روستاییان(مورد مطالعه: شهرستان گتوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، راهبرد صنعتی کردن روستاها در مباحث توسعه روستایی، مورد تاکید بسیاری از برنامه ریزان حوزه کشاورزی است. در همین رابطه، راه اندازی صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی می تواند موجب بهبود شاخص های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در مناطق روستایی و متعاقبا بهبود کیفیت زندگی روستاییان شود. با علم به این مساله، پژوهشی با هدف بررسی نقش صنایع تبدیلی کشاورزی در کیفیت زندگی کشاورزان با استفاده از روش پیمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کشاورزان ساکن در مناطق روستایی شهر جنت مکان از بخش مرکزی شهرستان گتوند بودند که بر اساس نمونه گیری طبقه ای تصادفی، نمونه ای به حجم 205 نفر از بین آنها انتخاب گردید. طبقات مورد بررسی شامل دو دسته از کشاورزان شامل افرادی بود که محصول خود را برای فروش به کارخانه صنایع غذایی مجید می فروختند و افرادی که محصولات خود را برای فروش به بازار آزاد می دادند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه بود که روایی صوری آن توسط تعدادی از اعضای هیآت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی تایید شد و برای سنجش پایایی آن، از ضریب آلفای کرونباخ (87/0-72/0 =α) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و STATA انجام گرفت. همچنین برای وزن دهی زیر مؤلفه ها و متغیر های کیفیت زندگی از روش تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) استفاده گردید. یافته های بدست آمده نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین ابعاد اقتصادی و اجتماعی کیفیت زندگی در بین کشاورزانی که محصول خود را به کارخانه می دهند و آنهایی که محصول خود را به بازار می فروشند، وجود دارد. همچنین، کشاورزانی که محصول خود را به کارخانه می دهند، میزان رضایت شغلی، احساس ارزشمندی، بهزیستی ذهنی، امکانات رفاهی، درآمد و پس انداز بالاتری داشتند.