مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی توزیع الگوهای وزن مورایی در انواع واژه های سه هجایی فارسی اعم از بسیط، مشتق، مرکب و مشتق-مرکب در چارچوب نظریه مورایی می پردازد. الگوی وزنی یک واژه عبارتست از وزن هجاهای موجود در آن واژه و بر تمایز میان هجاهای سنگین و سبک استوار است (Carr, 2008:172). در نظریه مورایی هجاهای سنگین تر مورای بیشتری نسبت به هجاهای سبک تر دارند.(Hayes, 1989:356) برای مطالعه و مقایسه الگوهای وزنی انواع واژه های سه هجایی، دو فرهنگ لغت 60000 واژه ای دهخدا (1385) و 40000 واژه ای مشیری (1388) مطالعه و تعداد 32 هزار واژه سه هجایی شناسایی شدند. سپس، این واژه ها با استفاده از نرم افزار اکسل و براساس اطلاعاتی مانند ریشه زبانی، نوع واژه، صورت واجی، ساخت هجایی و وزن هجای اول تا سوم دسته بندی شدند و انواع الگوهای وزنی استخراج گردید. همچنین، برای بررسی مفهوم تناوب وزن هجاها، انواع الگوهای وزنی متناوب و نامتناوب مشخص شدند. نتایج بررسی داده ها نشان داد در مجموع 49 الگوی وزنی بالفعل در واژه های سه هجایی دیده می شود و بیشترین فراوانی متعلق به توالی هجا های یک و دومورایی است. ازطرفی، هجاهای سه و چهارمورایی، به ویژه در مجاورت یکدیگر، بسامد بسیارکمی دارند. این نکته نشان می دهد که واژه های سه هجایی به توالی هجاهای کوتاه گرایش دارند. الگوهای نامتناوب شبه یکنواخت در انواع این واژه ها غالب است. به علاوه، توالی های یک و دومورایی رویه مطلوب واژه های بسیط است و هیچ واژه بسیط سه هجایی با هجای چهارمورایی در جایگاه غیرپایانی و پایانی یافت نشد، بجز موارد اندکی که همگی وام واژه بودند. ازطرفی، واژه های مشتق نسبت به واژه های بسیط به لحاظ وزنی، سنگین تر و نسبت به واژه های مرکب سبک تر هستند.
تضعیف همخوان /k/ در تاریخ زبان فارسی از دیدگاه واج شناسی آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
37 - 82
حوزه های تخصصی:
همخوان/k/ در ساخت مضارع برخی فعل های فارسی باستان و بعضی صورت های غیرِفعلی آن، در بافت /V_[a, e]/ به آواهای[ʧ] و [z] تبدیل شده است و در ساخت ماضی همان افعال در بافت /V_[t]/، به آوای [x] تغییر کرده است. مقاله حاضر به بررسی پایه های صوت شناختی این تضعیف درزمانی در قالب واج شناسی آزمایشگاهی می پردازد. به منظور بازسازی بافت آوایی این تغییرات تاریخی، صورت هایی از فارسی امروز که دارای بافت های فوق هستند، توسط دو گویشور مرد فارسی معیار دو بار تکرار شدند. تحلیل صوت شناختی نمونه ها که به وسیله نرم افزار پرت نسخه ۵۳۶۳ ضبط شدند و نتایج آزمون تی نمونه های مستقل نشان دادند که پیشین بودن و تکیه بر بودن واکه های [á, é] دلیل پیشین شدگی [k] و دمیدگی و قرارگیری آن در بافت میان واکه ای، انگیز ه انسایشی / سایشی شدگی آن است. در این بافت، ویژگی های صوت شناختی انسدادی پیشین [c] و انسایشی [ʧ] به یکدیگر و در مواردی، به سایشی [ʃ] و حتی [s] شبیه اند. [c] در بافت /V_t/ نیز، ویژگی های آوایی سایشی را نشان می دهد و در برخی پارامترها، به [x] نزدیک است. بنابراین، [c] در این بافت ها، مستعد تبدیل و تعبیر به آواهای انسایشی/ سایشی است.
مقایسۀ بندهای متممی در زبان های فارسی و روسی با تمرکز بر کلمات متمم پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
83 - 112
حوزه های تخصصی:
بند پیرو متممی در زبان فارسی یکی از وابسته های مستقیم فعل شناخته می شود، ولیکن در زبان روسی می تواند وابسته فعل، اسم، صفت کوتاه و یا کلمات شبه گزاره ای نیز باشد. در این پژوهش به بررسی انواع بند های متممی در زبان های روسی و فارسی پرداخته ایم و از آنجایی که تفاوت اساسی این بند ها در این دو زبان در کلماتی است که نیاز به وابسته یا متمم اجباری دارند، این کلمات را در زبان روسی و چگونگی بیان این بند ها در زبان فارسی را بررسی کرده ایم. در این پژوهش با بررسی موشکافانه بند های پیرو متممی و کلمات نیازمند به متمم و وابسته اجباری در هر دو زبان، به مسأله تحقیق که همانا یافتن شباهت ها و تفاوت های اساسی میان بند های پیرو متممی و کلمات نیازمند به متمم اجباری در زبان های روسی و فارسی است، پاسخ داده ایم. این امر موجب شده که این مقاله بتواند در آموزش جملات مرکب وابسته ساز روسی به دانشجویان فارسی زبان مورد استفاده قرار بگیرد. اغلب بند های متممی در زبان فارسی وابسته اجباری افعال هستند. همچنین، در بررسی های به عمل آمده مشخص شد که بند های متممی وابسته به کلمات شبه گزاره ای زبان روسی در زبان فارسی با بند متممی وابسته به افعال ارزیابی، ایجابی و وجهی بیان می شوند. همچنین، بند های وابسته به صفات کوتاه در زبان فارسی با بند قیدی علت می آیند.
فارسی ستیزی در یک سدۀ اخیر در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی که آن را در ایران «فارسی»، در افغانستان «دری» و در تاجیکستان «تاجیکی» می خوانند، از گذشته های دور زبان رسمی و درباری سرزمینی که امروزه افغانستان می خوانند، بوده است. این زبان از زمان شکل گیری حکومت مستقل در افغانستان و تغییر نام خراسان به افغانستان (1747م) تا به امروز سرگذشت غم انگیزی داشته است. سیاست به حاشیه راندن زبان فارسی که از دوره امیر حبیب الله خان (1901-1919م) شروع شد، در دوره های بعد و تا امروز با فرازونشیب هایی دنبال شده است. چنانکه در دوره نیم قرنه حکمرانی خاندان آل یحیی (1308-1357ش) برای مدت کوتاهی به کلی از نظام اداری و آموزشی حذف شد و سپس در سال 1343ش اسم «دری» بر این زبان تحمیل شد و به عنوان یکی از دو زبان رسمی در کنار زبان پشتو در قانون اساسی دوره ظاهرشاه درج شد. این جایگاه در دوره نظام های کمونیستی نیز حفظ شد؛ اما پس از جنگ های داخلی و تسلط طالبان (1375-1380ش) بیش ازپیش مورد بی مهری قرار گرفت. با روی کار آمدن دموکراسی و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی (1380-1400ش) و در قانون اساسی مصوب 1382ش، زبان پشتو و فارسی به عنوان دو زبان رسمی در افغانستان شناخته شد، با این تفاوت که ارجحیت به زبان پشتو داده شد و سرود ملی این کشور نیز به زبان پشتو ساخته شد. همچنین اصطلاحات دانشگاهی، نظامی و اداری تنها به زبان پشتو واگذار شد. سرانجام، با سقوط نظام جمهوری و تسلط دوباره طالبان بر خاک افغانستان، این گروه مجددا درصدد حذف زبان و اصطلاحات فارسی از ادارات و لوایح دولتی شده است.
واژه های فریبکار در فارسی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مقوله های زبان شناسی یک صدسال اخیر حوزه واژه های فریبکار است. این اصطلاح به معنی واژه های به ظاهر یکسان، اما در معنی متفاوتی است که در یک زبان یا در میان دو زبان به کار می رود و بی توجهی به دو معنی واژه، باعث اختلال معنی می شود. فارسی کرمانشاهی از لهجه های زبان فارسی است که در طول سده ها در شهر کرمانشاه در کنار کردی کرمانشاهی به کار رفته است. به دلایل گوناگون در این لهجه واژه ها، عبارت ها یا جمله هایی وجود دارد که در فارسی معیار به معنی دیگری به کار رفته اند. در نوشتار حاضر پس از بیان تعریف، تاریخچه و ویژگی های واژه های فریبکار، نمونه هایی از آن در فارسی کرمانشاهی استخراج و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که از واژه های فریبکار بررسی شده این نوشتار، 65 درصد واژه ها گسترش معنایی و 25 درصد آن فروکاست معنایی داشته است. از حیث کاربردهای بیانی بیشترین کاربرد از آن مشابهت (32.5 درصد) و پس از آن، مربوط به مجاز کل و جزء (15درصد) است. از منظر روابط معنایی بیشترین بسامد (32.5 درصد) ازآنِ رابطه تناسب و کمترین آن مربوط به تضاد (7.5 درصد) است.
رویکرد قدرت واجی به فرایند تضعیف انسدادی های دهانی در زبان فارسی بر مبنای دیدگاه تاریخی فولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضعیف، فرایندی واجی ا ست که در آن یک واحد واجی یا ضعیف تر تولید می شود یا رساتر می گردد. این اصطلاح اغلب به فرایندهای گوناگون دیگری بسط داده می شود که ضعیف شدن را نشان می دهند. این ﭘﮊوهش به بررسی نقش و نوع قدرت واجی در بروز فرایندهای «تضعیف» در زبان فارسی از تحول از فارسی میانه به نو بر مبنای دیدگاه تاریخی فولی می پردازد. به منظور انجام ﭘﮊوهش، حدود ۱۲۰ واﮊه از زبان فارسی میانه از فرهنگ های گوناگون زبان پهلوی استخراج و بررسی شده اند. از یافته های پژوهش این است که فرایندهای واجی حذف در جایگاه پایان واژه و سایشی شدگی، در جایگاه های آغاز واژه، بین دو واکه و پایان هجا (پیش از همخوان های پیوسته آغازه هجای بعد)، بر همخوان های انسدادی اعمال شده اند. دیگر دستاورد این است که تضعیف انسدادی با دو فرایند متوالی «افزایش رسایی» و «بازشدن بست تولیدی» همراه بوده است.
بررسی فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه رویکرد واج شناسی بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه واج شناسی بهینگی می پردازد. از آن جایی که فرایندهای واجی در زبان های هم رده تقریباً یکسان رخ می دهند، با وجود واکه های کشیده در زبان فارسی و کردی انتظار می رود فرایند کوتاه شدگی واکه ای در این زبان ها رخ دهد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر مشخص کردن نوع واکه ها و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر کوتاه شدگی آن ها در برخی از بافت های زبان های فارسی و کردی است. نتایج تحلیل واجی داده های پژوهش نشان می دهد که فرایند کوتاه شدگی واکه در هر دو زبان فارسی و کردی در واکه های افراشته و افتاده رخ می دهد. در زبان فارسی سه واکه کشیده /i، u، ɑ/ و در کردی دو واکه کشیده /i، ɑ/ دچار کوتاه شدگی می شوند. در هر دو زبان تنها واکه کشیده و افتاده /ɑ/ با توجه به بافت آوایی، می تواند به واکه های کوتاه /e/ و /æ/ در زبان فارسی و واکه های کوتاه /ə/ و /æ/ در زبان کردی کاهش یابد. در زبان فارسی تعداد و تنوع بافت هایی که در آن ها واکه های کشیده دچار کوتاه شدگی می شوند، بیش تر از زبان کردی است. تحلیل بهینگی نیز نشان داد که در کوتاه شدگی واکه /ɑ/ در هر دو زبان محدودیت های پایایی یکسان IDENT (back), IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان *Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند. همچنین، در کوتاه شدگی واکه /i/، در زبان های فارسی و کردی تنها محدودیت پایایی IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان*Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند.
نقش و جایگاه زبان و ادبیات فارسی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان و تاجیکستان (1۴۰۰-1۳۸۴)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۶
303 - 340
یکی از ابزار دیپلماسی فرهنگی، زبان و ادبیات است. هدف از این تحقیق بررسی نقش و جایگاه زبان و ادبیات فارسی در توسعه دیپلماسی فرهنگی بین سه کشور فارسی زبان جمهوری اسلامی ایران، افغانستان و تاجیکستان بین سال های 1۴۰۰-1۳۸۴ است. بنابراین در پی پاسخ به این سؤال که آیا تلاش های جمهوری اسلامی ایران در طراحی محتوای آموزشی به زبان فارسی برای مدارس و دانشگاه های افغانستان و تاجیکستان و همچنین ایجاد رسانه های برون مرزی اعم از نوشتاری، دیداری، شنیداری، چندرسانه ای و مجازی با محوریت زبان فارسی برای مردم این دو کشور مؤثر بوده است؟ این پژوهش به روش توصیفی و از نوع فیش برداری از اسناد و مدارک کتابخانه ای، اینترنتی، مجازی و گزارش های دستگاه های دولتی است. بررسی اسناد موجود نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران در زمینه تألیف کتب درسی برای مدارس افغانستان و تاجیکستان فعالیت های نسبی انجام داده، اما در بخش آموزش عالی، این فعالیت ها عمدتاً به صورت ارائه کتاب های چاپ ایران در این کشورها بوده است. در بخش رسانه ای نیز جمهوری اسلامی ایران در راه اندازی شبکه های رادیویی و سایت های خبری موفقیت های خوبی داشته ولی در راه اندازی تلویزیون های اختصاصی برای مردم افغانستان و تاجیکستان توفیقی نداشته است. با توجه به اشتراکات فرهنگی ازجمله زبان و ادبیات مشترک، جمهوری اسلامی ایران باید بتواند با تعمیق دیپلماسی فرهنگی به توسعه و تحکیم روابط بین سه کشور فارسی زبان کمک کند.
تحلیل ارتباط تراکم همجواری با بسامد لکنت در کودکان ۸-۴ ساله فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
129 - 152
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی های مختلف نشان داده است عوامل زبان شناختی متعددی بر وقوع رخداد لکنت اثر می گذارند. هدف از این پژوهش، بررسی اثر متغیر واج شناختی تراکم همجواری (تعداد واژه های با شباهت آوایی با واژه هدف) بر میزان وقوع لکنت در کودکان دارای لکنت می باشد. روش: پژوهش حاضر بر روی 18 کودک ۴ تا ۸ ساله دارای لکنت انجام شده است که با شیوه نمونه گیری در دسترس در شهر تهران انتخاب شدند. تراکم همجواری با استفاده از ۲9 مورد آزمون نامیدن تصاویر و ۸ مورد آزمون تکرار جمله مورد ارزیابی قرار گرفت. در این آزمون ها واژه هایی از ساختارهای هجایی CVC و CVCC با میانگین بسامد نزدیک به هم به تعداد یکسان از دو گروه متراکم و خلوت انتخاب شدند.یافته ها: نتایج بررسی 576 محرک به دست آمده نشان داد در مجموع ۴۵.۸۳ درصد از واژه های با لکنت ادا شده در دسته خلوت و ۵۴.۱۶ درصد در دسته متراکم قرار دارند. بدین ترتیب کاهش تعداد واژه های همجوار موجب کاهش بسامد رخداد لکنت می شود، اما تفاوت معنادار نمی باشد (۰.۰۵P<).نتیجه گیری: با بررسی یافته های پژوهش به نظر می رسد افزایش متغیر تراکم همجواری باعث رقابت بیشتر واژه های مشابه آوایی شده، دسترسی واژگانی را کندتر و دشوارتر می سازد. در نتیجه بسامد لکنت در آنها افزایش می یابد.
بررسی مطالعات درکی و بیانی در نظام آوایی زبان فارسی از منظر روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
167 - 210
حوزه های تخصصی:
روان شناسی زبان از میان رشته ای های جدید زبان شناسی است که یکی از پرسش های کلیدی مطرح در آن، چگونگی درک و بیان و اکتساب زبان است. به دلیل متفاوت بودن ویژگی های زبان ها، لازم است مطالعات روان شناسی زبان به صورت زبان ویژه بررسی شوند. هدف از این مطالعه بررسی جامع و نظام مند مطالعات روان شناسی زبان در سطح نظام آوایی زبان فارسی است، لذا مطالعات مرتبط با حوزه آواشناسی و واج شناسی زبان فارسی (درک، بیان و اکتساب آواها) مورد بررسی قرار می گیرند. با بررسی و تحلیل مطالعات انجام شده، می توان ضمن طبقه بندی و تحلیل یافته های حاصل از پژوهش ها، خلأهای پژوهشی را آشکار کرد.برای انجام این پژوهش، کلیه مقالات نمایه شده در پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال علوم انسانی، نورمگز و مگیران و مجموعه مقالات همایش های روان شناسی زبان با کلیدواژه های مرتبط جستجو و آن دسته از این مطالعات که نتایج آنها در تبیین سؤالات مطرح در روان شناسی زبان کاربرد داشت، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند.براساس مطالعه حاضر، شش حوزه اصلی پژوهش در حیطه آواشناسی زبان فارسی با رویکرد روان شناسی زبان عبارتند از واک داری، فضای واکه ای، نوای گفتار، هماهنگی آوایی، رشد آواهای زبان و خطاهای گفتاری. بیشترین پژوهش ها مربوط به ویژگی های زبرزنجیری (آهنگ و زیروبمی و تکیه)، هماهنگی میان آواها و تمایز میان واک داری و بی واکی است و کمترین پژوهش ها مربوط به حوزه رشد آواها و فضای واکه ای است. مطالعات انجام شده در موضوعاتی مانند رشد آواها و خطاهای گفتاری و هماهنگی میان آواها تنها در حوزه بیانی انجام شده است و در زبان فارسی هیچ مطالعه ای در حوزه های درکی مرتبط با آنها یافت نشد.در بررسی مطالعات واج شناختی از منظر روان شناسی زبان نتایج نشان داد پژوهش های مختلفی در ارتباط با رشد واج ها و فرایندهای واجی، واج آرایی زبان فارسی و درک ناخودآگاه آن توسط گویشوران زبان، ادراک مقوله ای و در نهایت آگاهی واج شناختی انجام شده که در بخش بحث آورده شده است؛ اما متأسفانه هیچ مطالعه ای درباره درک آواهای زبان (مادری یا سایر زبان ها) در بدو تولد یافت نشد. بیشتر مطالعات در حوزه فرایندهای واجی و کمترین مطالعه در حوزه ادراک مقوله ای بوده است. در اکثر مطالعات به ویژه مطالعات مربوط به فرایندهای واجی و رشد بیان واج در کودکان، از روش مشاهده ای استفاده شده است اما متأسفانه جزئیات لازم برای انجام این نوع پژوهش یا در نظر گرفته نشده یا ثبت نشده است. در متن مقاله به این جزئیات ضروری اشاره شده است.
بررسی ساخت های همپایه تقابلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
323 - 354
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا امکانات زبان فارسی برای بیان ساخت های همپایه تقابلی را مورد بررسی قرار دهد. زبان فارسی علاوه بر استفاده از همجواری، از همپایه سازها نیز برای نشان دادن همپایگی تقابلی استفاده می کند که عواملی همچون مقوله دستوری، کاربردشناسی و معنایی در انتخاب نوع همپایه سازها مؤثر هستند. عموماً وقتی که تأکیدی بر روی همپایه ساز تقابلی نیست یا نوع ارتباط بین دو پایه از طریق مراجعه به بافت قابل تأویل است از همجواری استفاده می شود. در صورت استفاده از همپایه ساز، زبان فارسی از سه نوع آن بهره می برد که عبارتند از: بسیط، مرکب و گسسته (دوتایی). هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن همپایه سازهای تقابلی فارسی، تعیین جایگاه آنها و بررسی حساسیت همپایه سازهای تقابلی فارسی به مقوله پایه ها است. داده های این پژوهش مشتمل بر ۹۰ جمله است که از گویشوران بومی یا موتور جستجوگر گوگل جمع آوری شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: اکثر همپایه سازهای تقابلی زبان فارسی به مقوله پایه ها حساس هستند و بیشتر آن ها با بندها به کار می روند. در بین این همپایه سازها تعدادی می توانند علاوه بر بیان همپایگی تقابلی، دیگر انواع همپایگی را نیز بیان کنند. دیگر نکته قابل توجه درباره همپایگی در زبان فارسی استفاده این زبان از «و»، «که» و «هم» به صورت هم زمان به عنوان همپایه سازهای عطفی، تقابلی، علّی و انفصالی است. به لحاظ جایگاه همپایه سازها زبان فارسی جزو معدود زبان هایی است که همپایه ساز می تواند در اول یا آخر بند به کار رود [co- A][B]) و [A][B-co]).
شورای واژه گزینی گروه علوم مهندسی و فرهنگ واژه های مهندسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱ زمستان ۱۳۷۸ شماره ۴
121 - 135
این مقاله، پس از نگاهی به ضرورت حفظ فرهنگ و زبان فارسی، به تاریخچه فرهنگستان ایران پرداخته و به سیر تاریخی تکوین مؤسسات و سازمانهایی که در جهت هماهنگ سازی و پیرایش زبان فارسی و پیشگیری از کاربرد واژه های بیگانه که منجر به تأسیس فرهنگستان ایران(1314)، گردیده و سپس به گشایش فرهنگستان زبان ایران(1349) و فرهنگستان علوم (1370) گردید مور بررسی قرار می دهد. پس از ذکر اهداف شورای هماهنگی فرهنگ واژه های مهندسی به ارایه معادلهای فارسی چند واژه مهندسی پرداخته است.
دستوری شدگی فعل «گرفتن» و کاربردهای وجهی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
213 - 239
صورت هایی از فعل «گرفتن»، در فارسی امروز، برای بیان مفهوم وجهی فرض و تصویر شرایطی غیر واقعی به کار گرفته می شوند. این پژوهش، پس از مرور بر پیشینه تحقیقات انجام شده در این حوزه و معرفی مبانی نظری در دو حوزه وجهیت و دستوری شدگی، با رویکردی درزمانی، به کاربردهای مختلف فعل «گرفتن» در فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی نو پرداخته و با مرور شواهدی از سه دوره زبان، روند دستوری شدگی این فعل و کاربردهای وجهی آن را مورد توجه قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در این روند، بسط استعاری، مقدّم شدن فعل و پذیرفتن بند پیرو به عنوان مفعول باعث شده است تا از طریق ساز وکارهایی مثل بازتحلیل و قیاس، صرف های اول شخص مفرد ماضی، اول شخص مفرد و جمع مضارع و صورت های امر از فعل «گرفتن» از شکل واژگانی خود فاصله بگیرند و با نزدیک تر شدن به کاربردهای دستوری، برای بیان وجهیت غیر واقعی و فرضی به کار گرفته شوند.
بررسی و مقایسه واژه بست در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه بست به واحد وابسته بدون تکیه ای اطلاق می شود که حد واسط تکواژ های وابسته و آزاد است، تقریباً در تمام زبان های دنیا وجود دارد و به انواع پی بست، پیش بست و میان بست قابل تقسیم است. در این مقاله انواع واژه بست در زبان های فارسی و روسی بررسی و با یکدیگر مقایسه شده اند و شباهت ها و تفاوت های میان آن ها با تکیه بر روش تحلیلی توصیفی بیان شده است. طبق یافته های زبان شناسان ایرانی، در زبان فارسی تعداد نه پی بست و یک پیش بست قابل تشخیص است و میان بست در این زبان به چشم نمی خورد و لیکن، علاوه بر اینکه میان بست های متعددی در زبان روسی وجود دارد، تعداد پیش بست ها و پی بست ها نیز در این زبان بیش از تعداد آن ها در زبان فارسی است. تعداد زیادی از حروف اضافه در زبان روسی پیش بست به شمار می آیند، اما هیچ کدام از حروف اضافه فارسی، پیش بست نیستند. دلیل این امر در تفاوت «تکیه» در این دو زبان نهفته است، چراکه حروف اضافه و حروف ربط در زبان فارسی دارای تکیه هستند اما بسیاری از حروف اضافه، به خصوص حروف اضافه تک هجایی، در زبان روسی فاقد تکیه و یا وابسته به کلمه مجاور خود هستند و پیش بست به شمار می آیند.
موانع زبان شناختی پدیده دو زبانگی در رفتار اطلاعاتی دانشجویان دو زبانه ترکمن - فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: به نظر می رسد دو زبانگی رفتار استفاده کنندگان دو زبانه را از محیط های اطلاعاتی تحت تأثیر قرار دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش موانع زبان شناختی در رفتار اطلاعاتی دانشجویان دو زبانه ترکمن - فارس است. روش: در این تحقیق کیفی، داده ها با استفاده از مشاهده و مصاحبه با حدود 50 نفر از دانشجویان ترکمن گردآوری شد. داده ها کدگذاری و موضوع های اصلی حاصل از ثبت مصاحبه ها و مشاهده ها استخراج شد. یافته ها: بیشتر مشارکت کنندگان نوشتن و خواندن به زبان فارسی را بهتر انجام می دادند تا صحبت کردن به این زبان را. علت آن است که زبان آموزی این افراد رسمی بوده و در این شیوه، رسانه غالب، رسانه مکتوب است نه شفاهی. این ضعف سبب می شود که آنان در بیان شفاهی نیاز اطلاعاتی خود و مراحل اولیه جست وجوی اطلاعات، با مشکل مواجه شوند و نتوانند با کمک متخصصان و افراد مطلع تک زبانه راهبردهای درست جست وجوی اطلاعات مورد نیازشان را تعیین کند.
بررسی تطبیقی فرایندهای واژه سازی دخیل در ساخت نام آواواژه ها در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام آواها از جمله جهانی های زبانی به شمار می آیند و دوگان ساخت بودن یا استفاده از فرایند تکرار در ساخت واژه نیز از ویژگی های جهانی آن ها است. یکی از ویژگی های بارز نام آواها حضور فعال آن ها به عنوان پایه مولّد در ساخت نام آواواژه ها و ساخت اسم، فعل، صفت و قید است. این پژوهش که در زمره پژوهش های ترکیبی با اولویت کیفی قرار می گیرد با بررسی ساختار 596 نام آواواژه غیرعاطفی در زبان های روسی و فارسی به توصیف و تحلیل فرایندهای واژه سازی دخیل در ساخت آن ها و استخراج بسامد روش های به کاررفته می پردازد. نمونه های مورد مطالعه زبان فارسی از « فرهنگ نام آواهای زبان فارسی » و نمونه های مورد بررسی زبان روسی از مقالاتی که به بررسی نام آواهای روسی پرداخته اند، « فرهنگ واژه سازی زبان روسی » و فرهنگ های روسی به روسی گردآوری شده اند. این پژوهش نشان می دهد که روند کلی فرایند اشتقاق نام آواواژه ها در زبان های روسی و فارسی متفاوت است و تفاوت گونه شناختی زبان روسی به عنوان زبانی تصریفی و پیوندی و زبان فارسی به عنوان زبانی تحلیلی و پیوندی در تفاوت الگوی حاکم بر ساخت نام آواواژه ها و تفاوت فرایندهای واژه سازی مؤثر بوده است؛ بررسی بعد معنایی فرایندهای ساخت واژی اعمال شده نیز نشان می دهد در زبان روسی آن ها نقش مقوله ساز داشته اند در حالی که نام آواواژه های زبان فارسی علاوه بر معنای اولیه نام آوا و معنای مقوله ای جنبه های معنایی دیگری نظیر کثرت، تنوع، تحبیب، توالی و غیره را نیز به نام آواواژه ها اضافه کرده اند.
رده ریتمی زبان فارسی: رویکردی واج شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رده شناسی ریتم، زبان ها در دو رده ریتمی تکیه زمان و هجا زمان جای می گیرند. پژوهش های نخستین وجه ممیز این دو رده را یکسان بودن فواصل بین تکیه ای در زبان های تکیه زمان در برابر یکسان بودن دیرش هجاها در زبان های هجا زمان می دانستند. پژوهش های متأخرتر نشان داده اند که ادراک ریتم متفاوت در این رده های زبانی برآیند ویژگی های کل نظام واجی این زبان هاست. بررسی زبان های این دو رده نشان داده است که در زبان های تکیه زمان، تکیه در واژگان قید می شود، همبسته های صوت شناختی تکیه قوی هستند، فرایندهای واجی حساس به تکیه در آن ها مشاهده می شوند و ساختارهای هجایی آن ها نسبتاً پیچیده است. در مقابل، در زبان های هجا زمان، تکیه در واژگان قید نمی شود، همبسته های صوت شناختی تکیه بسیار ضعیف هستند، فرایند واجی حساس به تکیه در آن ها مشاهده نمی شود و ساختار هجایی به نسبت ساده است. در پژوهش حاضر به بررسی این ویژگی ها در زبان فارسی پرداخته ایم. این بررسی نشان می دهد که زبان فارسی ویژگی های یک زبان هجا زمان را نشان می دهد. این فرضیه مطرح شد که که رده ریتمی در این زبان متأثر از ویژگی های واجی است. یافته های پژوهش حاضر شاهدی است مبنی بر اینکه تکیه نقش اندکی در نظام واجی زبان فارسی ایفا می کند؛ از این رو، این زبان به رده زبان های هجا زمان تعلق دارد.
سازه های محذوف در جملات دارای فعل مرکب زبان فارسی: رویکردی فاز بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان درباره چگونگی عملکرد فرایند حذف در جملات دارای فعل مرکب در زبان فارسی اختلاف نظر دارند و تحلیلی جامعی در این خصوص وجود ندارد. برخی از این زبان شناسان معتقد هستند که براساس فرایند حذف شاهد حذف موضوع[1] هستیم، در مقابل برخی دیگر بر این باورند که حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل کوچک[2] حاصل فرایند حذف است. با توجه به دوگانگی ذکرشده در مطالعات پیشین و همچنین ناکارآمدی آن ها در تبیین سایر جملات دستوری، این پژوهش بر آن بوده است که براساس رویکرد پویا به نظریه فاز در نحو کمینه گرا و براساس آرای بشکوویچ (2005; 2013; 2014) تحلیلی نو از این فرایند زبانی ارائه کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این چارچوب نظری، آنچه در جملات دارای گروه فعلی مرکب حذف می شود نه حذف موضوع است و نه حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک، بلکه سازه محذوف در جملات دارای گروه فعلی مرکب فاز یا متممِ فاز است.
[1] argument ellipsis
[2] light Verb stranding VP-ellipsi
ترکیب گروهی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
115 - 142
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، ترکیب گروهی در زبان فارسی معاصر با توجه به 281 واژه (135 واژه مرکب گروهی فعلی و 146 واژه مرکب گروهی غیر فعلی) استخراج شده از فرهنگ بزرگ سخن انوری (Anvari, 2007) بررسی می شود. هدف پژوهش، مطالعه ترکیب های گروهی از جنبه هسته معنایی، هسته نحوی، نوع واژه و مقوله های سازنده در چارچوب نظری لیبر (Lieber, 2009; Lieber, 2010) است تا دسته بندی کاملی از این مقوله در زبان فارسی ارائه شود. همچنین، با مقایسه ترکیب های گروهی فعلی و غیر فعلی تفاوت ها و شباهت های این دو ساخت روشن شود. تحلیل داده ها نشان داد که ترکیب گروهی ساختی متشکل از انضمام گروه نحوی به سازه واژگانی است. سازه واژگانی در ترکیب های گروهی فعلی، هسته و در ترکیب های گروهی غیر فعلی بسته به نوع ترکیب، هسته و یا غیر هسته است. ترکیب های گروهی با توجه به ساختار و هسته نحوی برگرفته از فعل یا غیر فعل شامل دو طبقه فعلی و غیر فعلی می شوند. برخلاف ترکیب های گروهی فعلی که به لحاظ هسته نحوی فقط هسته پایانی هستند، ترکیب های گروهی غیر فعلی می توانند هسته آغازین، هسته پایانی و یا فاقد هسته باشند. از نظر هسته معنایی، ترکیب های گروهی فعلی درون مرکز هسته پایانی و برون مرکز هستند و به انواع موضوعی، افزوده ای و وصفی دسته بندی می شوند، حال آنکه نوع غیر فعلی فقط برون مرکز هستند. داده ها تأییدی است بر اینکه از نظر نوع واژه، صفت های مرکب گروهی فعلی و غیر فعلی فراوانی بیشتری در مقایسه با اسم ها و قیدهای مرکب گروهی فعلی و غیر فعلی دارند. از نظر نوع سازه های تشکیل دهنده، ترکیب غیر فعلی تنوع بیشتری در مقایسه با فعلی دارد. نیز در هر دو نوع ترکیب، گروه حرف اضافه ای فراوانی بیشتری در مقایسه با گروه های نحوی اسمی و صفتی در ساخت ترکیب های گروهی دارد.
تأثیر دو یا چندزبانگی بر مهارت های زبانی دانش آموختگان نظام متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
279 - 308
حوزه های تخصصی:
تنوع قومی در ایران که تنوع زبانی را در پی دارد، از نخستین سال تحصیل در مدرسه، آموزش را تحت تأثیر قرار می دهد و لازم است در برنامه ریزی های آموزشی موردتوجه قرار گیرد. در چنین صورتی، ضعف تسلط بر زبان فارسی در پیشرفت تحصیلی کودکان دوزبانه اختلال ایجاد نمی کند. پژوهش حاضر باتوجه به این مسأله و با هدف بررسی وضعیت مهارت های زبانی دانش آموختگان دوزبانه و فارسی زبان ایرانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان سال دوازدهم بودند و نمونه آماری از شهرهای اراک، تبریز، ساری، سنندج، شیراز، یاسوج و یزد با روش نمونه گیری خوشه ای و چندمرحله ای تصادفی دریافت شد. روش تحقیق پیمایشی بود. علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، در بخش آمار استنباطی از آزمون های ناپارامتری من ویتنی یو و کروسکال والیس و آزمون پارامتری تی تست و تحلیل واریانس استفاده شد. تحلیل داده های کمی و کیفی تحقیق نشان داد که فاصله میان نتایج دانش آموختگان فارسی زبان و دوزبانه در مهارت های خواندن، نوشتن، شنیدن و سخن گفتن معنادار و در همه مهارت ها عملکرد فارسی زبان ها، بهتر از دوزبانه ها است. این نتایج حتی با افزودن متغیرهای جنسیت و رشته تحصیلی و مقایسه میانگین بهترین امتیاز دوزبانه ها با ضعیف ترین امتیاز فارسی زبانان نیز صادق بود. تفاوت معنادار میان تسلط دانش آموختگان فارسی زبان و دوزبانه ایرانی در تمامی مهارت ها نشان داد که تلاش های صورت گرفته در دوره دوازده ساله آموزش رسمی کافی نبوده و یا از کفایت لازم برخوردار نبوده است. باتوجه به تنوع زبانی کشور ایران، پیشنهادهایی در مقاله حاضر مبتنی بر ضرورت تجدیدنظر در برنامه های کنونی آموزش وپرورش با نگاه ویژه به دوره های پیش از دبستان و سه ساله اول ابتدایی ارائه شد.