مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تاریخ نگاری
حوزه های تخصصی:
شناخت دیدگاه های مؤلفان متون کهن تاریخی ابزاری است برای دریافت رویکرد تاریخی آنان که می تواند نمایانگر ماهیت علم تاریخ و بینش مؤلف باشد.البدء و التاریخ تألیف مطهربن طاهر مقدسی(355 هـ /966م) یکی از مهم ترین متون تاریخ نگاری است که با رویکردی خاص به تاریخ تألیف شده است. در کوشش برای دریافت تأثیر بیتش معرفت شناسانه ی مقدسی بر تاریخ نگری و تاریخ نگاری او، فرض بر این است که بینش معرفت شناسانه ی مؤلف درباره ی مبانی علم تاریخ سبب اتخاذ رویکرد انتقادی، تلاش برای دریافت حقیقت و جامع نگری در بررسی وقایع گذشته شده است. در واقع، شیوه ی تاریخ نگاری مقدسی ترکیب به هم پیوسته ای از علوم و اخبار است که نشان دهنده ی جامع نگری در کار است.وی با پیوند سایر علوم به تاریخ جنبه ی نوآورانه ی آن را وسعت و عمق بخشیده است.مؤلف مهم ترین رسالت تاریخ را آگاهی بخشی و رسیدن به حقیقت، و نیز تبیین تاریخی را در نگاه انتقادی به وقایع دانسته است.وی کوشیده است با نزدیک شدن به بی طرفی، استفاده از ابزار عقل در ارزیابی نقل ها و احتیاط عالمانه، حقیقت جویی را در رویکرد به تاریخ به کار بندد.
درآمدی بر بازشناسی تاریخ نگاری منصوره اتحادیه
حوزه های تخصصی:
توجه به تاریخ نگاری زنان و پرداختن به ریشه های تاریخ نگاری و تاریخ نگری مورخان زن، یکی از مباحث مهم معرفت شناختی در حوزه ی پژوهش های تاریخی به شمار می رود و در این منصوره اتحادیه بانوی مورخی است که در معرفی کتاب ها و شناسایی و نشر اسناد تاریخی ایران در دوره ی قاجار نقش مؤثری ایفا کرده است.در این پژوهش می کوشیم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مراجعه به آثار متعدد وی به بیان و بررسی روش تاریخ نگاری او بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه به دلیل پیروی نکردن از مکتبی خاص، در تدوین آثار تاریخی روشی پیچیده ندارد و رهیافت هایش در این حوزه مبتنی بر تعاریف آسان است و به دور از هرگونه مباحث فلسفه ی تاریخ، تاریخ را از دریچه ی انسان برای انسان می نگرد.
دیباچه نویسی متون تاریخی افشاریه؛ تداوم و تحول در یک سنت تاریخی
حوزه های تخصصی:
دیباچه نویسی سنتی دیرپا و با ثبات در سیر تاریخ نگاری ایران از قرن چهارم هجری به بعد است که تا زمان حال تداوم یافته است.این وجه از تاریخ نویسی، از بدو پیدایش تا شکل گیری تاریخ نویسی جدید در ایران (در دوره مشروطه) از نظر ساختار شکلی، عناصر و قالب های نسبتاً ثابتی داشته است، اما با توجه به تحولات تاریخی و ویژگی سیاسی هر دوره و نوع رابطه ی مورخ با قدرت سیاسی، هر دیباچه از نظر ساختار مفهومی و مضمونی ویژگی های نسبتاً منحصر به فردی دارد که آن را از دیباچه های متون دیگر متفاوت می سازند.هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ویژگی های ساختاری و محتوایی دیباچه های متون تاریخی دوره ی افشاریه و تجزیه و تحلیل میزان شباهت ها و شیوه های الگوبرداری این دیباچه ها از منابع پیشین است.بررسی موردی دیباچه های این دوره و تجزیه و تحلیل آن ها نشان می دهد که گرچه این دیباچه از نظر قالب و ساختار شکلی در مواردی از نظر محتوایی و مضمونی، در تداوم سنت دیباچه نویسی متون متقدم قرار می گیرند، اما مورخان این دوره ضمن استفاده از دستاوردهای این میراث و گرته برداری از آن ها، توانسته اند وجوه متفاوتی به شیوه ها و الگوهای رایج دیباچه نویسی، به ویژه از نظر محتوایی و مضمونی اضافه کنند.
بررسی روش و بینش تاریخی عباسقلی آقا باکیخانوف(با تکیه بر کتاب گلستان ارم)
حوزه های تخصصی:
عباسقلی باکیخانوف جزو معدود مورخان دوره ی معاصر است که از علوم و فنون جدیدی همچون جغرافیا، باستان شناسی، مردم شناسی، فولکور و ... در تألیف اثر تاریخی اش بهره گرفته و دایره ی تاریخ را فراخ تر از آن دیده که گذشتگان می انگاشتند.وی برخلاف بیشتر مورخان پیشین که فقط به تاریخ سیاسی توجه داشتند، پا را از دایره ی سنت های تاریخ نگاری قدیمی فراتر نهاده و به موضوعاتی چون تاریخ اجتماعی، اقتصادی، ادبی، فرهنگ و تمدن و ... پرداخته است.وی بیشتر روایاتی را که در تالیف اثرش به کار گرفته است، نقد می کند. وی در تاریخ نقشی برای قضا و قدر قائل نبوده و به تاریخ فقط از بُعد عبرت آموزی نمی نگرد، بلکه آن را وسیله ای برای پی بردن به علل زوال و ترقی ملت ها و جوامع و معیار تشخیص نیک و بد آن ها می انگارد.در کنار این خصوصیات و مزایا، کار او نقایصی هم دارد.باکیخانوف به موضوعاتی چون اقشار و طبقات، تجارت و زندگی کوچ نشینی نپرداخته است، در حالی که آثاری همچون قراباغ نامه ها از این موضوعات غافل نمانده اند.تقسیم بندی دوره های تاریخی گلستان ارم سلسله ای بوده است؛ با این حال هیچ یک از آثار هم دوره ی گلستان ارم همچون قراباغ نامه ها که چند دهه بعد از گلستان ارم نوشته شده اند، به پای کار باکیخانوف نرسیده اند.
نگرشی تحلیلی بر داده های آماری و عددی در منابع تاریخ نگاری دوره ی صفویه
حوزه های تخصصی:
بیشتر منابع تاریخی در لابه لای مطالب خود وجهی از اعداد و ارقام را مورد توجه قرار داده اند.منابع تاریخ نگاری دوره ی صفویه نیز به دور از این سنت تاریخی نبوده اند.این نوشتار از دو منظر به ویژگی های آمار و ارقام منابع دوره ی صفویه متمرکز شده است؛ یک منظر آن سلبی و دیگر ایجابی است که البته ممکن است چشم انداز متضادی را بروز دهد.البته هدف این نوشتار ارائه ی این تضاد نیست، بلکه در وجه سلبی در پی بیان آسیب ها و ضعف های سنتی منابع این دوره به تبعیت از گذشته است و در جنبه ی ایجابی به دنبال ارائه ی برخی شاخصه ها است که رعایت آن ها توسط مورخان این دوره، گونه ای از مستندنگاری تاریخی را نشان می دهد.بر این اساس دو سؤال اصلی مطرح می شود؛ یکی اینکه منابع دوره ی صفویه در ارائه ی آمار و ارقام دچار چه نقایصی هستند؟دوم اینکه این منابع برای واقعی نشان دادن ارقام خود از چه فنونی بهره برده اند؟در پاسخ به سؤالات مذکور، ضمن گونه شناسی آمارهای کاربردی در منابع، به تأثیر برخی ناهنجاری اهی سنتی، اعم از تداوم جلوه های اغراق آمیز در عرصه ی تاریخ نگاری و فقدان درک جنبه های کاربردی علم آمار پرداخته شده و چشم اندازی از تلاش مورخان برای واقعی کردن اعداد ارائه شده، عرضه می گردد.
بازیابی فرهنگ متعارف ایرانی در تاریخ نگاری ابن بلخی حکمت عملی و فرهنگ شعوبیه)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر پژوهشی در زمینه ی تاریخ فرهنگی ایران است و به لحاظ جست وجو در تاریخ نوشته ی ابن بلخی برای دست یابی به اندیشه ی مسلط بر آن، پژوهشی در حوزه ی معرفت شناسی به شمار می آید.نقش فرهنگ فرد مورخ و فرهنگ جامعه ی مورخ در تاریخ نگاری او به لحاظ درک رخدادهای تاریخی و چگونگی پردازش آن ها موضوعی در خور بررسی است. معرفت متعارف مسلط در روزگار ابن بلخی، رویکردی به اندیشه ی سیاسی ایرانیان و فرهنگ شعوبیه داشت که به هر دو رویکرد در فارسنامه می توان دست یافت.نتیجه ی تحقیق حاضر نشان می دهد معرفت متعارف جامعه در تاریخ نگاری مورخان- برای نمونه ابن بلخی- به لحاظ درک و تبیین معیارهای اعتباری مورخ بازتاب می یابد.نگرش ابن بلخی واکنشی به حضور ترکان در مسند قدرت در ایران بود؛ در حالی که با آداب ملک داری پارسیان آشنا نبودند و همچنین واکنشی بود به حضور اقوام «غیر»ایران در ایران زمین.او در مواجهه با بیگانگان، با هدف بازتولید دستاوردهای فرهنگی ایرانیان پیشین، به تاریخ نگاری «ایران مدار» روی آورد. استنباط های محقق با تفسیر و تحلیل مضمون و داده ها و کشف معیارهای اعتباری ابن بلخی، با در نظر گرفتن زیست گاه و صورت بندی معرفت او به دست آمده است.
جستاری بر تاریخ نگاری رسمی زنان در دوره ی پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
در آغاز حکومت پهلوی، یکی از شعارها، تغییر شرایط و ارتقای وضعیت زنان برای خروج از زندگی سنتی بود.در همین راستا اقداماتی انجام شد که پرسروصداترین آن ها امریه ی کشف حجاب است.تحصیل دختران و بانوان از مقطع ابتدایی تا سطوح عالی، ایجاد شرایط اشتغال آن ها در خارج از خانه و حضور در اجتماع از دیگر اقداماتی بودند که به اشکال گوناگون از سوی رسانه های دولتی تشویق و تبلیغ می شدند.اهل قلم نیز بیکار ننشستند و در انعکاس ایدئولوژی و سیاست های دولت و در رأس آن، شخص رضاشاه، به نگارش تاریخ نگاری رسمی دوران پهلوی اول خوانده می شوند، برآیند عملکرد دولت و دیدگاه مورخان رسمی حکومت در رویارویی با مسائل زنان و توجه به حوزه های زنانه به شمار می روند؛ از این رو در این مقاله به شیوه ی توضیحی تحلیلی در پی یافتن پاسخ مناسبی برای این سئوال هستیم که زن در آثار تاریخ نگاری رسمی چه جایگاهی دارد؟
درآمدی بر بازشناسی تاریخ نگاری منصوره اتحادیه
حوزه های تخصصی:
توجه به تاریخ نگاری زنان و پرداختن به ریشه های تاریخ نگاری و تاریخ نگری مورخان زن، یکی از مباحث مهم معرفت شناختی در حوزه ی پژوهش های تاریخی به شمار می رود و در این منصوره اتحادیه بانوی مورخی است که در معرفی کتاب ها و شناسایی و نشر اسناد تاریخی ایران در دوره ی قاجار نقش مؤثری ایفا کرده است.در این پژوهش می کوشیم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مراجعه به آثار متعدد وی به بیان و بررسی روش تاریخ نگاری او بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه به دلیل پیروی نکردن از مکتبی خاص، در تدوین آثار تاریخی روشی پیچیده ندارد و رهیافت هایش در این حوزه مبتنی بر تعاریف آسان است و به دور از هرگونه مباحث فلسفه ی تاریخ، تاریخ را از دریچه ی انسان برای انسان می نگرد.
تاریخ نگاری شمس الحسن و وجوه اشتراک آن با دو اثر متأخر خود(ظفرنامه ی یزدی و جامع التواریخ حسنی)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های تاریخ نگاری دوره ی تیموری حکومت محوری آن است.اگرچه این رویکرد به ظاهر تداوم اقدام های مورخان دوره های قبلی است؛ اما بررسی متون این دوره نشان می دهد که انگاره های موجود در جامعه ی عصر تیموری و نیاز شدید امیرزادگان تیموری برای کسب مشروعیت بخشی، جریان تاریخ نگاری این دوره را تا حدودی با سایر دوره های تاریخی متمایز کرده است.تاج السلمانی از متقدم ترین این افراد بود که اهداف و انگاره های طراحان اصلی حاکمیت را به خوبی در شمس الحسن خود برآورده کرد.با وجود این، نسبت به هم دوره های خود کمتر از او و اثرش یاد شده است.شناسایی و بررسی ابعاد مختلف تاریخ نگاری کتاب شمس الحسن با عنایت بر تکاپوهای مؤلف در تقویب گفتمان امارت محور و تحقق جریان مشروعیت بخشی از جمله اهداف اصلی این مقاله است.سؤال اصلی مقاله این است که تاریخ نگاری شمس الحسن دارای چه مؤلفه هایی است؟چه رابطه ای میان تاریخ نگاری کتاب تاج السلمانی و آثار متأخر وجود داشته است و آیا اصولاً این اثر توانسته اهداف گفتمانی طراحان اصلی حاکمیت را برآورده کند یا خیر؟ پژوهش حاضر نشان می دهد که تلاش برای توجه مشروعیت مبهم خاندان جغتایی از جمله دغدغه های امیرزادگان تیموری است که آن ها را بر آن داشت تا نویسندگانی را برای تحقیق این امر به کار گمارند.شمس الحسن تاج السلمانی نیز در زمره ی همین آثار است که با رویکردی کاملاً گفتمانی و در جهت تقویت گفتمان امارت محور نوشته شده است.پس آن دو اثر بعدی و شناخته تر به نام ظفرنامه ی یزدی و جامع التواریخ حسنی نیز از همین شیوه تبعیت کردند.مهم ترین ویژگی این کتاب ها پرداختن به دو شاخص گفتمانی، یعنی برتری دادن به اقدام های نظامیان و کمرنگ جلوه دادن تلاش های وزیران ایرانی است.
تاریخ نگاری منقش و مصور در عهد ساسانیان(پژوهشی در ماهیت و شناخت کتاب الصور یا صور ملوک بنی ساسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازشناسی بینش و اندیشه ی تاریخنگاری ایرانیان از خلال منابع تاریخ نگاری اسلامی در قرون نخستین نشان می دهد که تاریخنگاری در ایران باستان از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده و به ابتکارات و نوآوریهایی دست یافته که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بوده است.یکی از این گونه اندیشه ها تلفیق تفکر تاریخنگاری با هنر نگارگری و نقاشی در خلق آثار تاریخی مصور و منقش بوده است که طی فرآیندی طولانی در ایران باستان در عهد ساسانیان به اوج و کمال رسیده است.یکی از مهمترین نمونه های آن تاریخ نگار گرایانه ی «کتاب الصور» یا تاریخ«صور ملک بنی ساسان» بوده است.در این جستار تلاش می شود ضمن بررسی متون و منابع اسلامی به بازشناسی مضامین، هویت و سرشت چنین گونه ای از تاریخنگاری تصویری و کشف ابعاد و زوایا و اهمیت آن را در فهم تاریخ آل ساسان تحلیل نموده و با رمزگشایی از ویژگیهای منحصر به فرد آن جایگاه این نوع از بینش تاریخنگاری را در تفکر تاریخنگاری و نگارگری ایران در عهد ساسانیان را روشن نماید
تفاوتها و تشابهات در خاطره نگاری مستشارالدوله صادق و احتشام السلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاطره نگاری در تاریخ ایران آن چنانکه در سایر کشورها مرسوم و معمول بوده عمدتاً از دوره قاجاریه شکل گرفته است.یکی از ویژگی های جامعه ایران دوره قاجاریه خصوصاً پس از انقلاب مشروطه توزیع بخشی از قدرت پادشاه و مشارکت بخش هایی از نخبگان در سرنوشت سیاسی کشور بود.طبیعی بود که نخبگان مذکور پس از بازنشستگی سیاسی به جمع آوری و تدوین خاطرات خود بپردازند.مستشارالدوله صادق و احتشام السلطنه که هر دو از رجال سیاسی عصر مشروطیت بشمار می روند با همین رویکرد خاطرات خود را به نگارش در آورده اند.هر دو نفر مناصب متعددی در طول دوران حیات سیاسی خود داشته اند.بارها به وزارت، وکالت و سفارت رسیده و فراز و نشیب های سیاسی مختلفی را از سر گذرانده اند.خاطرات آنها می تواند پرده از بسیاری از حوادث مبهم و جریانات پیچیده سیاسیز بردارد.تفاوت ها و تشابهات محتوای خاطرات، سبک، شیوه و انگیزه خاطره نگاری از سوی آنها نیز می تواند کمک شایانی به سیر تاریخ نگاری و خاطره نویسی در ایران بنماید.در مقاله حاضر تلاش شده است خاطرات آنها با اتکا بر سبک، شیوه و انگیزه و دیدگاه های تاریخی بررسی و تفاوتها وتشابهات آنها مورد مطالعه قرار گیرد
بررسی کتاب مفقود مَعالم العِترة النبویه جُنابَذی (د 611)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نویسی اهل سنت در موضوع زندگانی ائمة اطهار(ع)، هم پای شیعیان آغاز شده و پیوسته استمرار داشته است. سیر تطور این جریان که به تناسب تغییرات فرهنگی جهان اسلام فراز و فرود داشته، نیازمند بررسی های جدی است. این مقاله صرف نظر از پرداختن به مباحثی مانند چرایی، چگونگی و بستر تولید این نوشته ها، درصدد است به صورت موردی، کتاب مفقود و کمتر شناخته شدة معالم العتره النبویه جُنابَذی، دانشمند سنی مذهب قرن ششم، را بررسی کند. اکثر گزارش های کتاب جنابذی به کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمه اربلی (د. 692) دانشمند معتبر شیعی مذهب، راه یافته است. تاریخ نگاری جنابذی و جایگاه وی در منابع بعدی، در این مقاله بررسی شده است تا فضای روشن تری از تأثیر متقابل تأثر منابع شیعی و اهل سنت به دست آید.
غَلابی و روایات بازمانده از او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غلابی در شمار نویسندگان شیعی مذهب قرن سوم است که روایات تاریخی بسیاری از طریق او در منابع شیعی و سنی نقل شده است. این نوشتار ضمن بررسی جایگاه روایات وی در منابع فریقین، در صدد است سبب نفوذ روایات او در منابع اهل سنت را –که در زمینه استفاده از روایات نویسندگان شیعی بسیار محتاطانه رفتار می کنند- بیابد. کثرت شاگردان این دانشمند که به لحاظ مذهبی دارای گرایشهای متفاوت و به لحاظ خاستگاه جغرافیایی از مناطق مختلفی همچون شام و عراق بوده اند و همچنین محتوای برخی روایات نقل شده از وی که همگرایی میان شیعیان و اهل سنت را تقویت می کند در رواج اقوال غلابی تأثیر بسزا داشته است. بررسی دلایل راه یابی روایات وی به منابع اهل سنت و میزان روایات راه یافته بدان منابع در این مقاله مورد کند و کاو قرار گرفته است.
همکاری تاریخ و زبان شناسی
حوزه های تخصصی:
مقوله های مختلفِ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تاریخ، ذیل «حیات اجتماعی» تعریف می شوند. «قدرت» و «جامعه» جزو مهم ترین بخش های «حیات اجتماعی» هستند. بخش عظیمی از روایت تاریخ به «قدرت» و نهادهای معطوف به آن اختصاص دارد. مقاله ی پیش رو سعی دارد با کمک دانش «زبان شناسی» نسبتِ این نوع از «تاریخ نگاری» و شناختِ «حیات اجتماعی» را توضیح دهد. و با ایضاح پیوند «تاریخ» و «زبان شناسی» بر اهمیتِ تاریخ و «همکاری هایِ میان رشته ای» جهت فهم بهتر تاریخ تأکید کند. حاصل این پژوهش شناخت چراییِ توجه مورخان به بخش خاصی از «حیات اجتماعی» و ارائه یِ روشی در «پژوهش تاریخی» است که به مدد آن، «پژوهش های تاریخی» از عمق و دقت بیشتری برخوردار شوند.
بازتاب اندیشه مشیّت الهی در تاریخ نگاری عصر ایلخانی (با تأکید بر تاریخ جهانگشا و تاریخ وصّاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش می کوشد با شناخت دیدگاه دو تن از مورّخان عصر ایلخانی در موضوع اندیشه مشیّت الهی، بازتاب آن را در محتوا و روش تاریخ نگاری آنان بازجوید. از این رو، برای تحقّق این هدف، پرسش های زیر مطرح است:
از دیدگاه مورّخان یادشده، محرک تاریخ و راه برندهآن چیست؟ این تفکّر تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفته است؟ دیدگاه های یادشده چه اثری در روش تاریخ نگاری آنان داشته است؟
در پاسخ به این پرسش ها، فرضیه زیر ارائه شده است:
اعتقادات عمیق شریعتمدارانه جوینی در مسئله مشیّت الهی و شرایط نامطلوب سیاسی اجتماعی حاکم بر زمانه وی، سبب نوعی نگاه مشیّتی از سوی او به تاریخ شده است ؛ بدین جهت، او در روش تاریخ نگاری خویش، به رغم به کار گیری دیدگاه های انتقادی (در برخی رویدادها) و گاه انصاف تاریخی، از اصل تعلیل و تحلیل بهره چندانی نبرده است. در مقابل، دیدگاه های معرفت شناسانه وصاف درباره مبانی علم تاریخ، آشنایی او با بسیاری از علوم، الگوپذیری از مورّخان و اندیشمندان بزرگ، تأثیرپذیری از اخوان الصفا و بهبود نسبی شرایط سیاسی اجتماعی، سبب نوعی نگاه فرازمینی مطلق از سوی وی به تاریخ نشده است. بر این اساس، روش تاریخ نگاری وی بیشتر بر دو اصل تعلیل و انتقاد بر پایه انصاف تاریخی استوار بوده و به روش تحلیلی نزدیک است.
تکوین هویت ایرانی در تاریخ نگاری عهد ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر عهد اشکانی با طرد عناصر فرهنگ یونانی، گام هایی در جهت ایجاد باورهای ملی برداشته شد. ساسانیان با پی جویی میراث بازمانده از کیانیان، تلاش نمودند تا یک باور عمیق ملی در سرزمین های زیر سلطه خود به وجود بیاورند. یکی از وجوه تلاش های ساسانیان در تاریخنگاری تبلور یافت. ایشان تاریخنگاری خود را بر پایه تکوین هویت ملی پایه ریزی نمودند. به نظر می رسد ساسانیان به فراست دریافته بودند ایجاد یک حکومت ملی در تحکیم پایه های قدرت ایشان منشأ اثر است. بدین سبب تلاش کردند تا به ایجاد یک واحد سیاسی به نام «ایران» بپردازند. دین، سرزمین، نژاد و برخی نمادپردازی ها مؤلفه های مورد تأکید ساسانیان بودند که آنها را در تاریخنگاری خود متبلور ساختند. ساسانیان با درک اهمیت تاریخنگاری در ساختن هویت ملی، آن را مایه قوام و ماندگاری هویت ملی نمودند.
مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای به بررسی تکاپوهای ساسانیان در بازتاب هویت ایرانی و مؤلفه های هویت ملی در تاریخنگاری ساسانیان بپردازد. در این مقاله توجه ساسانیان به هویت ایرانی و کشف مولفه های هویت ملی در تاریخ نوشته های ساسانی وجه همت قرار گرفته است.
میلادنگاری در سه قرن نخست با تکیه بر نقش اصحاب امامان(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مولدنگاری» شاخه ای از تاریخ نگاری اسلامی است که اصحاب امامان(ع) آن را در قرن دوم و به دنبال تحولات سیاسی فکری بنیان نهادند. اصحاب امامان(ع) در سیره نبوی و سیره اهل بیت(ع) کتب متعددی با ریزموضوعاتی متنوع نگاشته اند؛ اما به رغم تجربه ای که در نگارش سیره نبوی وجود داشت، سیره جامعی از همه امامان(ع) در عصر خود ایشان تدوین نکردند. در این میان برخی مولدنگاری ها بدون آنکه شرح حال کاملی از زندگانی آنان به دست دهد به لحاظ زمانی جامع و شامل همه امامان(ع) می شود. در این شاخه بررسی ولادت افراد مورد توجه قرار گرفت، اما به تدریج سامان و ارتقا یافت، رویکردها و کارکردهای متنوعی پیدا کرد و در عرض خود شاخه مستقلی به نام «وفات نگاری» را تولید نمود. این دو شاخه در ابتدا دوشادوش هم حرکت کردند، اما وفات نگاری شتاب گرفت، سیر تکاملی خود را پیمود تا آنکه ابن خلکان با نگارش کتاب وفیات الاعیان نقطه عطفی در آن ایجاد کرد. این نوشتار درصدد بررسی پیدایی، گسترش و سیر تاریخی مولدنگاری اصحاب امامان(ع) و تحلیل علل رویکرد و تحولات درونی آن است.
ترکیب مفهومی در علوم انسانی: نمونه کاوی توسعه نسخه آلبورگی مفهوم نظام ملی نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه نضج گیری و توسعه مفاهیم جدید علمی در ذهن دانشمندان یکی از نقاط تمرکز اصلی و مشترک
فلاسفه علم، تار یخ نگاران علم و متخصصان علوم شناختی بوده است. مدلهای نظری بوجود آمده در این
زمینه تلاش کرده اند تا به طور دقیق به توصیف ساز و کارهایی بپردازند که از خلال آنها مفاهیم و ساختارهای
مفهومی در دنیای علم ظهور میکنند. این ذخائر نظ ری در عین حال عمدتاً با نگاه به تحولات علوم طبیعی
شکل گرفتهاند. در مقاله حاضر تلاش کردهایم تا آن ذخائر نظری را برای مطالعه یک نمونه مهم از توسعه
مفهومی در علوم انسانی به کار بگیر یم و محک بزنیم. فرایند تار یخی نضج گیری و توسعه مفهوم نظام ملی
نوآوری در ذهنیت جمعی نظریه پردازان حلقه آلبورگ را با اتکا بر یک مدل ترکیب مفهومی بازسا زی و تحلیل
کرده ایم. نتایج تحلیلهای ما حاکی از آن است که امتزاج مفهومی در علوم انسانی و علوم طبیعی از خطوط
عام یک الگ وی مشابه پیر وی میکنند. این تحلیلها در عین حال نشان میدهند فرایند ترکیب مفهومی در
علوم انسانی از پیچیدگی بیشت ری برخوردار است و به آسانی تن به یک الگور یتم دقیق نمیدهد
فاطمیان از منظر مورخان شرق جهان اسلام با تأکید بر عراق از قرن چهارم تا هفتم هجری قمری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ سده های میانه، سرزمین های خلافت عباسی با جنبشی دینی، اجتماعی، فلسفی و سیاسی روبه رو شدند که از نظر قدرت سیاسی رقیب دستگاه خلافت بغداد گردید. اسماعیلیان؛ یعنی معتقدان به امامت اسماعیل بن جعفرu، پس از مبارزه ای طولانی در نقاط مختلف جهان اسلام، با تشکیل حکومت فاطمیان در شمال آفریقا به سلطه سیاسی دست یافتند و در سال 297 هجری به طور رسمی خلافت خود را آغاز کردند. این مقاله با تکیه بر درکی از مفهوم عینیت تاریخی و با نقد درونی و بیرونیِ گزارش های مورخان ساکن سرزمین های شرقی خلافت عباسی را که تحت سیطره سیاسی و عقیدتی عباسیان بودند نشان داده است گرایش های سیاسی و عقیدتی، مکان رشد و نمو و هویت فردی و خانوادگی مورخان بر گزارش های آنان از حکومت فاطمیان تأثیر گذاشته و باعث بدبینی عمومی نسبت به فاطمیان شده است.
مبانی تاریخ نگری در اندیشة مورّخان شیرازی از سقوط دولت ایلخانی تا پایان تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مسئله که چگونه اندیشه مورّخان شیراز از سقوط ایلخانان تا پایان دوره تیموریان به انعکاس ویژگی های مهم اندیشة دینی سیاسی یعنی اندیشه دینی (خلافت محوری) و اندیشه سرزمینی (ایران مداری) در پرتو متون تاریخ نگارانه پرداخته اند، محور مقاله حاضر را تشکیل می دهد. روش پژوهش مناسب در ارتباط با مسئله فوق عبارت از تحلیل معناکاوانه از درون گزاره های تاریخی موجود در منابع تاریخ نگاری است. دستاورد نهایی در تحلیل و ارزیابی مسئله در چند محور قابل طرح است: 1. مورّخان شیرازی در آثار خود «عدالت محوری»، «رفع ظلم حاکمان» و «حفظ تمامیت ارضی» را اساس اندیشه قرارداده اند تا در پرتو منابع نوشتاری، ضمن حفظ حیات فرهنگی ایران، به بازتولید وحدت سرزمینی ایران در برابر تهدیدات زمانه بپردازند؛ 2. این مورّخان در آثار خود در خلأ به وجودآمده ناشی از سقوط مرکزیت دارالاسلام (بغداد) به جایگزین کردن «نظریه سلطنت» به جای «خلافت غایب» پرداخته و تمرکزگرایی را از طریق تأکید بر اشتراک دینی به عنوان مبنای تاریخ نگاری خود مورد توجه قراردادند؛ 3. در اثر غلبه رویکرد ترکیبی ایرانی اسلامی، عمدة تاریخ در اندیشة این مورّخان توجه و تأکید بر تاریخ «شاهان و پیامبران» است و بر این مبنا در صدد مشروعیت بخشی به حاکمان محلی هم برآمدند، زیرا وجود آنان برای رفع تهدیدات مؤثر بود و این کار را به رغم منشأ غیرایرانی حاکمان انجام می دادند که حکومت متمرکز هویت بخش از هرج ومرج و ناامنی و بی عدالتی بهتر بود؛ 4. در این مقطع تاریخی، مورّخان شیرازی آگاهانه بر وحدت معنایی واژه های «سلطان»، «امام»، و «خلیفه» تأکید داشتند و به بازتاب این مفاهیم در آثار خود پرداختند که این امر با توجه به جغرافیای فرهنگی شیراز به مثابه پایگاه مقاومت فرهنگی هویت ایرانی در برابر فرهنگ اقوام مهاجم اهمیت داشت. مورّخان بر اساس اقتضائات تاریخی زمانه خود به بازتولید نظام سیاسی متمرکز به مثابه یکی از مؤلفه های سنّتی سازنده هویت ایرانی و مبنایی جهت دفع خطرها پرداختند