مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
عثمانی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی علل، چگونگی و فرجام رویارویی دولت های انگلیس و عثمانی در خلیج فارس، کرانه ها و پس کرانه های آن در فاصله سال های 1918-1871م/ 1336-1288ق می پردازد. در حدود ربع پایانی قرن نوزدهم میلادی با تغییر در مناسبات و روابط قدرت ها، انگلیس در مقام قدرت برتر جهان، به منظور حفظ منافع خود در خلیج فارس، با سیاست های سیّال و چند وجهی، در برابر دیگر مدعیان ایستاده بود. اهمِ این منافع عبارت بودند از: استفاده از ذخایر نفتی، به دست گرفتن شاهراه ترانزیت شرق و غرب و حفظ منافع خود در هندوستان. از طرف دیگر، عثمانی که در سراشیبی اضمحلال قرار داشت، برای جب ران ناکامی هایش در اروپا و در تلاش برای باقی ماندن در جمع قدرت های بین المللی می کوشید با تجدیدِ اقتدار درخشانِ گذشته اش در منطقه خلیج فارس، امپراتوری خود را احیا کند. طرح اتحاد جوامع اسلامی، مخالفت با سیاست مبارزه با تجارت برده و دزدی دریاییِ انگلیس، نفوذ در شیخ نشین های بحرین، کویت و قطر، کشورهای متصالح و شبه جزیره عربستان، مهم ترین سیاست های عثمانی در مقابله با انگلیس در خلیج فارس، کرانه ها و پس کرانه های شمالی و جنوبی آن بود. در پایان جنگ جهانی اول انگلیس موفق شد سیاست ها و اقدامات عثمانی را نقش بر آب کند و این امپراتوری وسیع را در همه جا ، از جمله منطقه خلیج فارس، به شدت تضعیف و به نفع خویش، تجزیه نماید.
عوامل موثر در شکل گیری جغرافیای تاریخی امارت اردلان در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
جغرافیای هر حکومتی، در کنار عوامل گوناگون سیاسی، اقتصادی، دینی و غیره از مولفه های موثر در میزان اقتدار و نفوذ حاکمان می باشد. موقعیت جغرافیایی هر سرزمین و ناحیه ای بر روند تحولات داخلی و خارجی هر حکومتی تأثیر عمیق و درخور توجه دارد که در این راستا می توان گفت امارت اردلان در دوره صفوی به دلیل واقع شدن در نقطه تلاقی دو امپراطوری صفوی و عثمانی از حالت سکون خارج و در بطن و متن رویدادهای این عصر وارد گردید. بیداری و شکل گیری حدود و ثغور اردلان و ورود آن در جریان رویدادهای این دوره تاحد زیادی معلول موقعیت جغرافیایی و وزن ژئوپلتیکی آن بود که در قبض و بسط آن مولفه های گوناگون موثر بودند. در کنار این موقعیت ویژه، عوامل سیاسی، نظامی، مذهبی و زبانی نیز در ارتقا جایگاه این امارت در عصر صفوی دخیل بودند. این مولفه سبب گردید امارت اردلان در این عصر در وسعت و توسعه ی ارضی خود مسیر پر فراز و نشیب را طی نماید.
بررسی زمینه های تحول مذهبی در عشایر جنوب عراق (سده نوزدهم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال اول بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
47-78
حوزه های تخصصی:
عراق از دید تاریخی، اصلی ترین مرکز شیعیان در ده قرن نخست اسلام بوده است و حتی پس از برپایی دولت صفویه در ایران تا کنون از مراکز عمده تشیع در جهان اسلام به شمار می آید. جنوب عراق، خاستگاه معنوی بنیادین تشیع و جایگاه روی دادهای حماسی و غم بار آن در دهه های نخستین اسلام بود و تأثیر و نفوذش در رشد فکری و معنوی شیعیان در درازنای تاریخ انکارناشدنی است، اما گسترش تشیع میان عشای ر جنوب ع راق و سرانجام بدل شدن آن ب ه «مذهب اکثریت»، از دید داخلی و خارجی، معلول اوضاع ویژه سده های هجدهم تا بیستم (دوران حکومت عثمانی ها) بود. اگرچه تشیع در عراق پیشینه ای هزار ساله داشت، تا آن روز بیش تر در برخی از مراکز شهری مانند کربلا و نجف نمود داشت. بررسی روند دگرگونی مذهبی عشایر جنوب عراق از تسنن به تشیع و عوامل تأثیرگذار در این تحول، بن مایه این پژوهش است.
تعامل عثمانی و ازبکان اوایل عصر صفوی و پی آمدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور دولت صفوی در ایران و رسمی شدن تشیع در این کشور، عصر تازه ای را در تاریخ ایران گشود. تندروی های مذهبی ناورا و رفتار افراطی شاه اسماعیل و فرزندش طهماسب اول، واکنش تند عثمانی ها وازبکان را در شرق و غرب کشور به دنبال داشت و به تعامل سیاسی و نظامی آنان بر ضد دولت صفوی انجامید و افزون بر قطع شدن خطوط ارتباطی این دولت ها از طریق ایران، مشکلات فراوانی در زمینه تجارت و آمد و شد زائران ماوراء النهر و هند به قصد زیارت کعبه پیش آمد. هم چنین هدف های توسعه طلبانه عثمانی ها در شرق و ادعای سروری بر جهان اسلام، صدور فتواهای تند علمای دو طرف بر ضد قزل باشان، از دیگر عواملی بود که زمینه را برای هم کاری امیران ازبک و عثمانی ها برای ایجاد ائتلافی ضد صفوی فراهم می کرد. سندها و نامه های دو طرف به یک دیگر، از تعامل سیاسی و نظامی فراوان آنها گزارش می دهند. بر پایه این سندها، دولت عثمانی در عمل به آموزش نیروهای ازبک و مسلح کردن آنان به توپ و تفنگ در برابر دولت صفوی پرداخت و برخی از امیران ازبک نیز مهم چنین این کار را در می یافتند و در نامه های خود به امپراطور عثمانی، خواستار گسیل شدن سربازان ینی چری برای آموزش ازبک ها و مسلح کردن آنان بودند. این نوشتار به بررسی انگیزه های این دولت ها و هدف هایشان در تعامل با یک دیگر بر ضد دولت صفوی و پی آمدهای آن به ویژه در منطقه خراسانِ اوایل عهد صفوی پرداخته است.
تأثیر مذهب بر الگوهای مناسباتی ایران با عثمانی در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۱
35-58
حوزه های تخصصی:
شکل گیری حکومت صفویه در قلمرو جغرافیایی ایران، تأثیری قابل توجه بر شرایط کلی منطقه داشت. افزون بر ساختار سیاسی مستقل و یکپارچه در ایران، رویکرد مذهبی آنها نیز شرایطی متفاوت را در مناسبات منطقه ای پدیدار ساخت. در این میان، تلاقی قلمرو جغرافیایی صفویان در مرزهای غربی با عثمانی ها، در کنار ناهمگونی ادبیات مذهبی بین طرفین، شرایطی رقم زد که مناسبات آغازین دو طرف و تداوم آن بر مبانی پرتنش و آمیخته با خصومت دنبال شود. دست کم در نیمی از دوران حکومت طولانی مدت صفویان، رفتارهای خصمانه بر مناسبات دو طرف سایه افکنده بود. اگرچه در مواقعی نیز برای گریز از چالش های نظامی، تلاش هایی دوستانه صورت می گرفت، اما درکلیت دوران صفویه، رویکردی دوستانه مبتنی بر صداقت بین طرفین هرگز پدید نیامد. این نوشتار در پی بررسی ابعاد دینی و مذهبی حاکم بر سیر مناسباتی دو طرف با اتکا بر روش توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که نگرش های دینی و مذهبی در عرصه مناسباتی دو طرف چه جایگاهی داشت؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد تمایلات توسعه طلبانه جغرافیایی در بروز درگیری های بین طرفین، دارای جایگاه اصلی بود؛ اما به دلیل لزوم بهره گیری عثمانی ها از ظرفیت های دینی برای رویارویی با صفویان، بخش عمده ساز وکار ظاهری برخوردها تحت تأثیر ادبیات خودحق انگاری دینی عثمانی ها قرار داشت و صفویان نیز برای مقابله به مثل با رویکردهای دینی آنان، بر اساس شرایط، رویکردهای مذهبی خود را درعرصه مناسباتی اولویت می بخشیدند.
تجارت منسوجات در عهد صفوی با دول عثمانی، هند و روسیه
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
15-35
حوزه های تخصصی:
تشکیل حکومت صفوی در آغاز قرن 10 ق/ 16 م نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می آید؛ برپایی حکومتی متمرکز و احیای قدرتی واحد پس از سال ها حکومت ملوک الطوایفی و رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع، سبب تثبیت قدرت، امنیت راه ها و رونق گرفتن تجارت گردید؛ تجارت داخلی و خارجی به ویژه تجارت منسوجات در این دوره یکی از مسائل مهم حکومتی بود که پادشاهان صفوی در رابطه با آن فعالیت می کردند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارت به ویژه تجارت منسوجات در عصر صفوی با دول عثمانی، هند و روسیه می باشد. سؤال اصلی این است که عوامل شکوفایی و رونق تجارت با کشورهای مذکور در دوره صفویه چه بوده، و چه منسوجاتی از کشور صادر و چه نوع پارچه هایی وارد می شد؟ فرضیه اصلی در پاسخ به سؤال مورد نظر این است که تشکیل حکومت صفوی باعث ثبات سیاسی گردید و حمایت شاهان صفوی از تجارت به ویژه تجارت منسوجات و کیفییت بالای محصولات نساجی ایران در این دوره باعث بالا رفتن بهره-وری فعالیت های اقتصادی و تجارت خارجی به ویژه تجارت پارچه گردید. یافته های اصلی این پژوهش نشان می دهد که تشکیل دولت صفوی باعث اتحاد سیاسی کشور، امنیت راه ها، رونق تجارت و بازرگانی شد؛ و حمایت شاهان صفوی از تجارت باعث رشد و شکوفایی تجارت خارجی به ویژه تجارت منسوجات و رونق اقتصادی چشم گیری در کشور شد.
«مطالعه تطبیقی پوشاک بانوان دربار و اشراف دوره ی صفوی و دوره ی عثمانی،براساس سفرنامه ها و تصاویر نگارگری»
منبع:
مطالعات فرهنگ و هنر آسیا سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
241 - 261
در این پژوهش پوشاک بانوان دو دورة صفویه در ایران و دوران همعصرش در عثمانی بررسی تطبیقی میشود. بهدلیل طولانیبودن دورۀ این حکومتها و بررسی دقیقتر این موضوع، دورۀ حکومت شاه اسماعیل اول تا شاه عباس دوم که مقارن با سلطنت بایزید دوم تا سلطان محمد چهارم در حکومت عثمانی است بررسی میشود. این موضوع از آنجا اهمیت یافت که در چند عکس و نگارگری عصر صفویه و عثمانی تشابهاتی در مدل و اجزای پوشاک بانوان بهچشم میخورد و این سؤال مطرح شد که منشأ تشابهات پوشاک بانوان صفوی و عثمانی کدام سرزمین بوده است؟ در این پژوهش بهروش توصیفی ـ تطبیقی و شیوة گردآوری کتابخانهای وجوه اشتراک و افتراق پوشاک بانوان صفوی و عثمانی بررسی میشود. نتایج نشان میدهد که اجزای پوشاک بانوان عثمانی (نه تمامی آن، بلکه قسمت اعظم آن) ازجمله پیراهن زیر، پیراهن رو، و پاپوش و شلوار بسیار شبیه پوشاک بانوان ایرانی در عصر صفوی است.
تأثیر هیئت اتحاد اسلام بر تحولات سیاسی، فکری و نظامی جنبش جنگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین پایه های فکری و سیاسی جنبش جنگل، ایدئولوژی اتحاد اسلام بود. جنگلی ها تلاش داشتند تا از حمایت عثمانی جهت کاستن فشار روسیه و انگلستان بهره برداری کنند؛ اما بعدها در عرصه عمل، کوچک خان اثبات نمود که حاضر به فروگذاردن منافع ملی ایران به نفع ایدئولوژی عثمانی ها نبوده است. با توجه به این موضوع، این پرسش مطرح می شود که هیئت اتحاد اسلام، با چه انگیزه ها و اهدافی با جنبش جنگل در گیلان همگام شد و دستاوردهای جنگلی ها و اتحاد اسلام از این همکاری چه بود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، شکست های سیاسی و فکری مشروطه خواهان آرمان گرا و ضد بیگانه از یک سو و تسلط روز افزون روسیه و انگلستان از سوی دیگر، موجب شد تا با حمایت روشنفکران متمایل به آلمان و عثمانی و با استفاده از ایدئولوژی اتحاد اسلام، جنگلی ها در گیلان از پشتوانه های اقتصادی، فکری و نظامی این گروه بهره مند شوند. با وجود پیوند جنگلی ها با ایدئولوژی اتحاد اسلام، کوچک خان اساس سیاست های خود را بر پایه استقلال ایران قرار داد؛ لیکن همکاری جنگلی ها با اتحاد اسلام را می توان تاکتیکی سیاسی از سوی آنها دانست. روش پژوهش در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد تاریخی، اسنادی و به شیوه مطالعه توصیفی تحلیلی است.
سیاست صلح طلبی صفویان دربرابر دولت عثمانی در سده دهم هجری (با تکیه بر متن مکاتبات و نقش مذهب بر این سیاست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های مهم روابط صفویان و عثمانی در کنار حالت دشمنی و ستیزه جویانه، روابط مسالمت آمیز بود که از آن به صلح طلبی یا صلح دوستی نیز تعبیر می شود. در اندیشه سیاست خارجی صفویان، صلح بر جنگ مقدم بود و سیاست نظامی، مبتنی بر ضرورت هایی بود که رخ می داد. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی سیاست صلح طلبی صفویان در سده دهم هجری/شانزدهم میلادی دربرابر دولت عثمانی و علل آن، با تکیه بر متن مکاتبات و معاهدات سیاسی طرفین و نقش مذهب بر این سیاست است که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دولت صفوی به عنوان یک دولت اسلامی با ایدئولوژی شیعی، مبنای روابط خارجی خود را با همسایگان (به ویژه دولت عثمانی) براساس اصل صلح و هم زیستی مسالمت آمیز و نیز پای بندی به قراردادها و پیمان های منعقده با آن ها گذاشت و تا زمانی که ضرورت نداشت به جنگ مبادرت نمی ورزید. این سیاست صلح-دوستی صفویان، متأثر از آموزه های دینی در ضرورت رابطه صلح و دوستی میان مسلمانان و وفای به عهد و پیمان بود و البته واقعیت های پیرامونی و توان و امکانات موجود آنها در اتخاذ این رویکرد مؤثر بوده است.
علل سقوط دولت حفصیان (941-1574/635-1229)
افریقیه محل ظهور و سقوط سلسله معمر حفصیان در کره زمین دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بوده است . و گردش قدرت دران با ظهور وسقوط های تاریخ ساز همراه است .دوره باستان محل گردش قدرت روم و ایران بود و در قرون وسطی محل رفت و امد چند دولت اسلامی از جمله پیدایش و فروپاشی دولت حفصیان است که از جهات مختلف حایز اهمیت است و هنوز در دوره مدرن محل نزاع امپراطوری ها و اکنون ابرقدرت ها است . نام این منطقه با دولت حفصیان خاکریز کلیدی مدیترانه غربی برای قدرت اسلامی گره خورده است زیرا اخرین مرحله تمدن اسلامی را رقم زد . فرضیه اصلی پژوهش این است که علل اصلی انهیاردولت دیرپای حفصی ، جنگ قدرت هایی است که بدنبال تاسیس امپراطوری بودند در کنار فقدان زمینه استحکام مردمی است . سایر عوامل فرعی فروپاشی در مجموعه ای از علل داخلی و اسباب بیرونی مرتب شده است . برایند تدریجی مجموعه این علل در کنار هم زمینه های سقوط حفصیان را فراهم ساختند . علل بیرونی به خلا قدرت در مدیترانه غربی و از دست رفتن تنگه استراتژک طارق به فروپاشی دولت بنی مرین در مغرب و بنی احمر اندلس در دو سوی تنگه جبل الطارق باز می گردد و مسلمانان با انهیار قدرت بنی نصر و بنی مرین در 869ه ، و در 898ه قدرت نفوذ بر تنگه را از دست دادند. دلیل بیرونی دیگر اغاز و شدت گرفتن رقابت دولت عثمانی و دولت های اروپایی در مدیترانه غربی است. دولت عثمانی که می خواست بر مدیترانه شرقی و عربی مسلط شود برای حفظ منافع خود در مدیترانه به ایجاد پایگاه دریایی در سواحل افریقیه روی اورد و بنادر مهم ان مانند قسطنطنیه را در 857ه ، و الجزائر را در 920ه را اغا ز کرد . بدنبال فروپاشی نهایی اندلس سه امپراطوری بزرگ پرتغال،اسپانیا و خلافت عثمانی شکل گرفت که به رقابت با امپراطوری عثمانی در مدیترانه پرداختند . نصاری تحرکات زیادی در سواحل مدیترانه غربی آغاز کردند و طرابلس و بجایه را در 914 و 915 هجری اشغال کردند. رقابت ترک ها و نصاری برای تصرف شهرهای ساحلی شدت گرفت پیدایش حاکمیت جدیدی در نقشه جهان با کشف قاره آمریکا در آغاز قرن دهم رقم خورد و باعث تغییر اساسی در نقشه سیاسی منطقه مدیترانه غربی شد و شرایط جدید سیاسی در برابر دولت حفصیان قرار داد ..از جمله علل داخلی تزلزل در حاکمیت داخلی دولت حفصیان وضعف سلاطین است که تا زمان نخستین اشغال تونس توسط سردار عثمانی خیرالدین بار باروسا چهار سلطان حفصی از 893ه تا 941ه حکومت کردند. از جمله علل داخلی که همه مدیترانه بویژه افریقیه را در گیر کرد بیماریهای فراگیر است . دوران حکومت اخرین دوره و سده حکومت حفصیان با طاعون های فراگیر در حد فاصل سال های 827ه تا 900ه و موجی از مرگ و میر و قحط و غلای عام همراه بود و دولت حفصی را زمین گیر کرد. سلطان عثمان حفصی در سال 900ه در اثر طاعون درگذشت. یکی از علل مهم داخلی عامل انارشی عرب است که پس از حکومت عثمان حفصی شدت گرفت و جانشین او، ابوعبدالله حسن بن محمد، در 932ه با شورش فراگیر اعراب موجه شد شدت آزار اعراب به ویژه در اواخر دوره حفصی به حدی است که برخی از متون از آنها به عقرب تعبیر کرده اند. از جمله علل اقتصادی دخالت دولت حفصیان در تجارت داخلی و خارجی ومالیات های کمر شکن است و علت اداری سقوط انتخاب دوپایتخت و استقلال طلبی برخی نقاط مانند جربه که همگی باهم اختلاف داشتند و تصفیه خونین تشیع در اغاز خلافت حفصیان است که فتنه ها به دنبال داشت . در این ایام خلافت حفصی در گردابی از فتنه های داخلی و تهاجم خارجی دول اروپائی و دزدان دریائی وابسته به آنها گرفتار آمده بود. خاصّه آنکه دعوت حسن از نصاری موجی از اختلاف بین بزرگان حفصی و مردم که با حمایت رهبران صوفی، پرچم جنگ و مقاومت در برابر نصاری را برافراشته بودند، پدید آورد. از سوی دیگر، احمد پسر حسن والی عنّاب نیز، به دلیل مخالفت با عملکرد پدرش در همکاری با نصاری، تونس را اشغال کرد و حسن را دستگیر و به خواسته گروه زیادی از مردم که خواستار اعدام او بودند، گردن نهاد. تمایل به نصاری و دور شدن از عقاید موحدین و طمع مسیحیان به تنصیر دولت حفصیان از زمینه های سقوط است. به طور اجمالی خیانت نیروی مغربی که به اندازه توطئه نصار ا و یهود بود را نباید در سقوط حفصیان نادیده گرفت . احمد از شورش اعراب که همچنان به غارت و تباهی مشغول بودند، رنج می برد و با خزانه خالی کاری از دست او ساخته نبود.پس با فتوای جهاد علمای دینی بر علیه اعراب، سپاه خاصی به نام زمازمیّه جهت سرکوب آنها تشکیل داد. سرانجام خلا قدرت در تونس موجبات اقدامات دولت اسانیا خلافت عثمانی برای تصرف تونس شد .پژوهش حاضر تحریر مجدد تحقیقات مولف در مورد دولت حفصیان و علل فروپاشی ان ها است .ضربه نهایی که به تونس وارد شد از سوی دو امپراطوری بود که مردم و بزرگان با اختلاف باهم چشم همکاری از هریک از ان ها داشتند اما ان دو به تناوب تونس را کوبیدند و چنان ضعیف شد که در دامن عثمانی سقوط کرد .
تحلیل فرازوفرود مناسبات سیاسی اتابکان لرکوچک و دولت صفویه بین سال های 907تا1006ق/1501تا1597م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون جنبه هایی از مناسبات سیاسی دولت صفوی و حکومت های محلی ایران بررسی شده است؛ اما مناسبات حکومت صفوی و حکمرانان محلی مرزهای غربی ایران تا حد بسیاری نادیده گرفته شده است. بر این اساس، مقاﻟه پیشرو با رویکردی تاریخی و با توصیف و تحلیل منابع، ﻣﺴﺌﻠه مناسبات دولت صفوی و دودمان محلی اتابکان لر کوچک را در سایه عوامل مختلف داخلی و خارجی واکاوی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد چند عامل موجب ترس دولت صفوی و افزایش تنش آنها با دودمان محلی اتابکان لر کوچک شد. این عوامل عبارت است از: موقعیت سرزمینی اتابکان لر کوچک و قدرت تأثیرگذاری بر نواحی مرکزی و غربی ایران؛ موقعیت مرزی و راهبردی خاندان اتابکان لر کوچک در غرب کشور؛ روابط گاه وبیگاه آشکار و پنهان آنها با حکومت عثمانی. در سایه همین تهدیدات، سرانجام پس از گذشت نزدیک به یک سده سیاست مماشات دولت صفوی، شاه عباس اول با در پیش گرفتن تدابیر سیاسی و نظامی ویژه درباره لرستان، دودمان محلی اتابکان لر کوچک را حذف کرد؛ همچنین با تقسیم منطقه به دو بخش و انتصاب حاکمان دست نشانده، در عمل تهدیدات همه جاﻧﺒه حکومت اتابکان لر کوجک را خنثی کرد.
نقش سیاسی و اقتصادی خلیج فارس در روابط ایران و عثمانی در دوره کریم خان زند
جدال دیرینه ایران و عثمانی در دوره زندیه با انتقال جبهه نبرد به خلیج فارس بیشتر جنبه های اقتصادی یافت. اشتغال سپاه عثمانی در مرزهای روسیه و تکاپوهای کریم خان زند برای سرکوب مدعیان حکومت و شورشیان داخلی، مجالی برای رویارویی بزرگ نظامی به هیچ یک از این دو دولت نمی داد. از این روی خلیج فارس طی این دوران نقش مهمی در شکل گیری سیاست خارجی دو کشور ایفا نمود. این پژوهش در نظر دارد تا با تکیه بر اسناد و متون تاریخی و با بهره گیری از شیوه توصیفی- تحلیلی نقش سیاسی و اقتصادی خلیج فارس را در چگونگی روند مناسبات ایرانِ عصر کریم خانی با دولت عثمانی مورد بررسی قرار دهد. از این رهگذر آنچه مرکز توجه این پژوهش است، جایگاه اقتصادی و موقعیت سوق الجیشی بندرها و مراکز تجاری خلیج فارس است. هر دو حکومت مورد بحث برای رونق تجارت دریایی خود کوشش فراوانی در فراهم آوردن امنیت تجاری بازرگانان، به ویژه شرکت های تجاری اروپایی می نمودند؛ و در این راه واگذاری امتیازاتی به آنان را در دستور کار خود قرار می دادند؛ بنابراین خلیج فارس از یک سو به مثابه گذرگاهی با چندین کارکرد و معبری درآمدزا برای حکومت زند و از سوی دیگر به عنوان دروازه ورود عثمانی به خلیج فارس و محل بارانداز کالاهای اروپایی، عاملی اساسی در جهت تلاش برای افزایش سلطه سیاسی و اقتصادی هر دو حکومت برشمرده می شد. درنتیجه این منطقه به آوردگاهی برای رویارویی اقتصادی و سیاسی ایران و عثمانی در نیمه دوم سده دوازدهم هجری تبدیل شد. سرانجام پس از بازگشت کمپانی هند شرقی انگلیس از بصره به بوشهر بعد از فتح این بندر عثمانی به دستور شهریار زند و به دنبال آن تخلیه بصره در سال 1193 ه.ق از نیروهای سپاه زند، این تقابل به تعادلی دوطرفه رسید.
تحول و تطور طغراء در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طغراء واژه ای اصالتاً ترکیست که در زبان های عربی و فارسی نیز به کار رفته است. در سنت دیرین حاکمان ترکِ ترکستان، طغراء به مثابه نشانه نوشتاری معادل امضاء یا تأیید و صحّه نهادن بر حکم و دستور بود. بعدها با قدرت یابی ترکان در سرزمین های شرقی اسلامی تا هند و شرق آسیا و بسط اقتدار سیاسی آنان در قلمروی عثمانی تا اقصای مغرب اسلامی و شرق اروپا، طغراء به عنوان بخشی از تشکیلات اداری مسلمانان رواج تام و تمام یافت و دارای سازمانی خاص گردید. علاوه بر پیوستگی به دستگاه اداری مسلمانان که تا مرتبه اختصاص دیوانی به آن رشد کرد، طغراء جنبه هنری نیز یافت و بسیاری از هنرمندان خطاط و نقاش در آن به طبع آزمایی پرداختند و نمونه های ارزنده هنری را تا پایان امپراتوری عثمانی خلق کردند. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد زمینه شناسی تاریخی به بررسی پیدایی و سیر تحول و تطور طغراء در تمدن اسلامی می پردازد.
میرزا رضا ارفع الدوله (1270 -1356ق) و کارنامه سفارت عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۳
213 - 197
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در صدد ارائه توصیف و تبیینی از حیات سیاسی میرزا رضا ارفع الدوله با تأکید بر کارنامه سفارت وی در عثمانی است. در این پژوهش با بهره گیری از منابع مختلفی از قبیل خاطرات، روزنامه ها، اسناد آرشیوی و سایر پژوهش ها، کارنامه سفارت ارفع در استانبول مورد ارزیابی قرار گرفته است. مدعای پژوهش آن است که میرزا رضا ارفع الدوله در قامت سفیر ایران در عثمانی با بهره گیری از توانایی های دیپلماتیک و روابط حسنه ای که با سلطان عثمانی داشت، زمینه حل و فصل مسالمت آمیز مسائل و مشکلات میان دو کشور را فراهم می کرده است. یافته ها نشان می دهند که حل مشکلات مرزی ناشی از رفت وآمد ایلات و تهاجم نظامیان دولت عثمانی به ایران، تلاش در جهت حل مشکل خدمت سربازی اتباع ایرانی که مادر عثمانی داشتند، افزایش تعرفه گمرکی ایران، نقش آفرینی در معافیت ایرانیان مقیم استانبول از پرداخت مالیات معوقه مدرسه، بیمارستان و قبرستان ایرانیان، کسب اجازه اجرای آزادانه مناسک دینی ایرانیان و شیعیان در مکه و مدینه، همکاری با انجمن سعادت و حل ماجرای گزارش وهاب بیگ سفیر عثمانی در ایران مبنی بر بی احترامی ایرانیان به مقدسات اهل سنت که خشم توفیق پاشا وزیر خارجه عثمانی را به دنبال داشت، از جمله چالش ها و اقدامات میرزا رضا ارفع الدوله در عثمانی بوده است.
جایگاه و موقعیت قارص در چالش های امنیتی و نظامی ایران و عثمانی (از دوره صفویه تا دوره نادرشاه با تاکید بر منابع ترکی عثمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
95 - 120
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مناطقی که دولت صفوی و نادرشاه با عثمانی ها بر سر آن مجادله داشتند، شهر قارص بود. در سیاست خارجی دولت های رقیب منطقه ای نظیر ایران، عثمانی و روسیه، موقعیت قارص به روشنی قابل درک بود زیرا این شهر پل ارتباطی منطقه قفقاز و آسیای صغیر به شمار می رفت و تسلط هر دولتی بر آن، باعث تقویت جایگاه اقتصادی و نظامی در این جغرافیای پیچیده می گشت. از همین رو پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی تطبیقی و با تاکید بر منابع ترکی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که صفویان و نادرشاه برای تصرف قارص، چه اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی را دنبال می کردند؟ و دلیل اهمیت این شهر برای عثمانی ها چه بوده است؟ یافته ها پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ سیاسی، تسلط بر قارص می توانست موازنه قدرت را در منطقه غرب ایران و قفقاز تغییر دهد و از لحاظ اقتصادی، خط ارتباطی تجارت قفقاز و شرق امپراتوری عثمانی و دریای سیاه از قارص می گذشت و تسلط بر آن تاثیر بسزایی در درآمدهای دولت های صفوی، افشار و عثمانی داشت. به همین دلیل کشمکش بر سر آن با عثمانی ها، در دوره صفوی، گسترش پیدا کرد و در دوره نادر به اوج خود رسید.
نگاهی به کتاب دولت و جامعه در دوره عثمانی (با مروری بر عثمانی پژوهی در ایران)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ بهمن و اسفند ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۱۸۶)
323 - 343
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران و ترکیه، دو کشور بزرگ همسایه با تاریخی پر فراز و نشیب و با اشتراکات فراوان تاریخی، فرهنگی و دینی از سده های دور در هم تنیده شده است. یکی از مقاطع مهم در تاریخ این دو سرزمین، روابط ایران در دوره حکومت صفویان (حک: 880- 1101ش/ 907- 1135ق) و عثمانی ها (687- 1357ق/ 1288-1938م) است. در سال های اخیر با توجه به ضرورت توجه و شناخت بهتر و دقیق تر تاریخ و فرهنگ عثمانی، شاهد پیشرفت هایی هر چند اندک، اما امیدوارانه در زمینه ترجمه و تألیف بوده ایم. یکی از آخرین تحقیقات در این زمینه ترجمه و انتشار کتاب دولت و جامعه در دوره عثمانی در سال 1397ش است که به قلم شماری از نویسندگان برجسته ترک در اواخر قرن بیستم میلادی نوشته شده است. بخش نخست این جستار نگاهی است اجمالی به پیشینه عثمانی پژوهی در ایران و معرفی آثار ترجمه ای و تألیفی به فارسی که به قلم محققان ایرانی در قالب کتاب در موضوع تاریخ عثمانی نوشته شده است؛ در بخش دوم مقاله نخست بخش های مختلف کتاب دولت و جامعه در دوره عثمانی ، به عنوان آخرین و یکی از مهم ترین آثار ترجمه ای از زبان ترکی در موضوع تاریخ و تمدن عثمانی معرفی و سپس ویژگی این کتاب و جایگاه آن در میان آثار مشابه بیان خواهد شد.
حج گزاری ایرانیان در دوره افشاریه و زندیه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
155 - 172
حوزه های تخصصی:
پس از رسمی شدن مذهب شیعه جعفری در عصر صفویان، همواره میان ایران و عثمانی اصطکاک هایی وجود داشت. با توجه به اینکه سرزمین حجاز در دست دولت عثمانی بوده و آنان نیز سنی مذهب بودند؛ همواره در عصر ایشان حج گزاری ایرانیان با دشواری های فراوانی همراه بود. علاوه بر این و از سویی دیگر، اختلافات ناشی از مسائل گوناگون سیاسی، مذهبی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی که میان دولت عثمانی و سلسله های افشار و زند وجود داشت، انجام حج به وسیله ایرانیان را با دشواری هایی خاص رو به رو می ساخت؛ به طوری که گاهی حج گزاری از سوی دولت ها محدود و یا ممنوع می شد. دوران افشاری بیشتر به دلیل مذاکرات نادرشاه (1148 1160ق)، با عثمانیان با هدف به رسمیت شناختن مذهب جعفری و برگزاری نماز شیعیان در مسجدالحرام، در تاریخ حج گزاری ایرانیان شهرت دارد. در دوره زندیه چندان توجهی به این امور معطوف نشد، و تنها در حمله کریم خان زند به بصره، به عنوان یکی از دلایل حمله؛ آزار و اذیت حجاج ایرانی، توسط حاکمان محلی مورد توجه قرار گرفته است. مقاله حاضر، حج گزاری ایرانیان در پرتو روابط ایران و عثمانی در دوران افشاریه و زندیه و نیز مسیرهای حج را در این عصور مورد مطالعه قرار داده است. پرسش اصلی این پژوهش چگونگی حج گزاری ایرانیان در این دو عصر با مطالعه توصیفی، تاریخی و تحلیلی در سایه روابط این دو کشور است. پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد و منابع موجود؛ اعم از کتابخانه ای، پایان نامه ها و مقالات مبتنی است.
تبیینی از تعطیلی حج از صفویه تا انقلاب اسلامی ایران(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
117 - 133
حوزه های تخصصی:
حج گزاری مسلمانان از اواخر حیات رسول الله9 آغاز گردیده و تا قرن سوم هجری، جز موارد بسیار معدود که بیشتر مربوط به حوادث طبیعی و غیر مترقبه بود، بی وقفه انجام شده است. از این زمان به بعد و با ضعف دستگاه خلافت عباسی و پدید آمدن کانون های متعدد قدرت در جهان اسلام، رقابت ها بر سر سیادت بر حرمین شریفین، به عنوان کانون های مشروعیت زا، شروع شد که گاه به تعطیلی حج مردمان قلمرو رقیب منجر گردید. در بازه زمانی 907 قمری که صفویه در ایران قدرت گرفت تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (سال 1399ق/ 1357ش) نیز بیشتر بنا به دلایل سیاسی و مذهبی، حج در برخی سال ها تعطیل شد. این نوشتار در صدد است تا پس از بررسی علل کلی تعطیلی حج، سال هایی را که ادای این فریضه الهی مدتی برای برخی مردمان سرزمین های اسلامی میسر نشده است، مطرح کند. پرسش اصلی مقاله این است که علل تعطیلی حج در بازه زمانی از صفویه تا انقلاب اسلامی چه بوده و چه سال هایی و چرا حج تعطیل شده است.
ناسیونالیسم ایرانی و مسئله آذربایجان و زبان ترکی (با تأکید بر مجلات دوره گذار از قاجاریه به پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر اساس این مساله شکل گرفته است که چرا طی مرحله دوم تکوین ناسیونالیسم در ایران (دهه گذار از قاجاریه به پهلوی)، ترک ستیزی به یکی از عناصر سلبی ناسیونالیسم ایرانی تبدیل شد و این رویکرد چه پیامدهایی برای موقعیت زبان ترکی در ایران داشت؟ مطالب مطرح در مطبوعات و مجلات منتشر شده در دهه گذار از قاجاریه به پهلوی(1294-1304ش./1915-1925م.)، چون «کاوه»، «ایرانشهر»، «نامه فرنگستان» و «آینده»، متناسب با مساله پژوهش مبنای بحث قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، دو عامل موجب نگرانی و بدبینی نخبگان ایرانی نسبت به موجودیت زبان ترکی در ایران شد. عامل نخست، فهم تقلیل گرایانه از مفهوم ملت-دولت ایرانی، بر اساس نژاد آریایی و زبان فارسی بود. عامل دیگر حضور و نفوذ امپراطوری عثمانی در آذربایجان و مرزهای غربی ایران و همچنین استقلال جمهوری آذربایجان (1918 میلادی) از روسیه تزاری بود. نتیجه این شرایط آن شد تا ناسیونالیست های ایرانی، نسبت به نفوذ و حضور ناسیونالیست های ترکِ عثمانی و قفقاز در بین ترکان ایران نگران شوند و زبان ترکی را در آذربایجان به عنوان عاملی تهدید کننده برای موجودیت و هویت ملی ایران تلقی کنند. تلاش برای تغییر و حذف زبان ترکی در آذربایجان و رواج زبان فارسی به جای آن، راهکار ناسیونالیست های ایرانی در مواجهه با وضعیت مذکور بود.
واکاوی رابطه نافرجام ونیزیان با شاه تهماسب صفوی: براساس منابع ترجمه نشده ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران طولانی سلطنت شاه تهماسب صفوی (1524تا1576م/930تا984ق)، شاهد دگرگونی های فراوانی در سیاست خارجی ایران بود. در این دگرگونی، مسئله عثمانی متغیر مستقل بود. برای شاه محتاط صفوی، تنش زدایی با حکومت عثمانی اولویت اصلی سیاستِ خارجی بود؛ به طوری که متغیر وابسته، یعنی رابطه با دولت های اروپایی ازجمله ونیز، از رابطه با عثمانی تأثیر می گرفت. اگر تا پیش از انعقاد پیمان صلح آماسیه (962ق/1555م) ونیزیان به اتحاد با ایران علیه عثمانی امید داشتند، پس از انعقاد این پیمان، تلاش آنها با شکست روبه رو شد. انصراف ناگهانی ونیزیان از درخواست اتحاد با ایران که در پی اعزام میکله ممبره (Michele Membre) صورت گرفت و صلح آنها با عثمانی (946ق/1539م)، خشم شاه تهماسب را برانگیخت و سفیر ونیزیان را مرخص کرد. با مرگ سلطان سلیمان قانونی (974ق/1566م) و به حکومت رسیدن سلطان سلیم دوم، نامبرده با لغو معاهده های پیشین با ونیزیان و تهدید آنها باعث شد این دولت شهر ایتالیایی بار دیگر به فکر اتحاد با ایران بیافتد. به همین منظور، پس از انعقاد پیمان مقدس با برخی از دولت های اروپایی، خواجه علی تبریزی و وینچنتزو دی آلساندری (Vincenzo di Alessandri) روانه دربار شاه تهماسب شدند تا روند اتحاد را بیازمایند؛ اما شاه تهماسب هرگز به سفیر ونیزی روی خوش نشان نداد. عواملی چند باعث شد شاه تهماسب به سفیر ونیز توجهی نکند و باوجود اصرار سفیر و برخی شاهزادگان صفوی، حتی او را به حضور نپذیرد. این عوامل عبارت بودند از: تجربه تلخ سفارت میکله ممبره به ایران، انعقاد پیمان صلح آماسیه، وجود مشکلات داخلی مانند ناآرامی های گیلان، ناشکیبایی دی آلساندری، اصرار شاه تهماسب مبنی بر مشاهده اقدام عملی از سوی اتحادیه اروپایی و ترس از ناراحتی ترک ها از باریافتن دی آلساندری. این پایانی تلخ بر ارتباط ونیزیان با شاه تهماسب بود.