مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
عثمانی
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷)
67 - 90
حوزه های تخصصی:
در دوره شاه تهماسب اول (930 984 ق)، صفویان چهار جنگ بزرگ با عثمانی را متحمل شدند. از آن جا که مناطق کردنشین، حایل میان ایران و عثمانی بود، کردها نیز ناخواسته در این جنگ ها وارد شده و به ایفای نقش پرداختند. لذا با توجه به نقش تعیین کننده طوایف کرد در این تقابل، پاسخ به این پرسش که کردها چه رویکردی به نبردهای مزبور داشتند؟ هدف بنیادین این تحقیق می باشد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که رویکرد کردها، مبتنی بر عوامل سیاسی و اقتصادی تأثیرگذار بود و با سیاست های اعمالی صفویان و عثمانی ها نسبت به طوایف کرد پیوندی تنگاتنگ داشت. از این رو، با توجه به موقعیت جغرافیایی مناطق کردنشین، دو حکومت مذکور در صدد برآمدند، با اعمال سیاست های مصلحت اندیشانه، از توان نظامی کردها و جایگاه راهبردی کردستان برای تغییر سرنوشت جنگ به سود خویش بیش ترین بهره را ببرند. در نهایت دست آورد این دوره از رویارویی ها، برای صفویان حفظ استقلال و قلمرو سیاسی ایران و برای عثمانی ها تسلط بر بین النهرین و رسیدن به سواحل خلیج فارس و برای کردها ابقای امارت های محلی آنان بود. تدوین این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است.
بررسی تاریخی چگونگی تطور معنایی مفهوم «ملّت» از فهم دینی به درک تجددی در آستانه نهضت مشروطه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۴
26 - 54
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی تحول معنایی مفهوم «ملت» در آغاز آشنایی ایرانیان با منظومه فکری تجدد می پردازد. «ملت» در متون و ادبیات سنتی به معنای «دین» و مذهب است، اما در آغاز آشنایی ایرانیان با تجدد، جایگزین مفهوم «nation» به معنای اصالت اراده افراد خودآگاه دارای حقّ شد که اساساً مفهومی غیردینی و حتّی ضدّدینی است. مقاله نشان می دهد که سه عامل اصلی زمینه ساز این جایگزینی بوده اند: نخست رخدادهای سیاسی و اجتماعی شتابان میانه دوره قاجار که سبب شد «ملت» افزون بر دین، بر علمای دینی و پیروان دین نیز اطلاق شود و در نتیجه پیوند خوردن با دینداران به جای دین، یک گام به مفهوم تجددی فردمحور nation نزدیک شود؛ دوم، نظر گروهی از روشنفکران نخستین مبنی بر این که اگر اندیشه های جدید در قالب مفاهیم دینی و سنتیِ مورد پذیرش جامعه مذهبی ایران مطرح شود با مقاومت کمتری روبه رو شده و راه گسترش تجدد هموارتر خواهد شد. از این رو، آگاهانه بر مفهوم «ملت» تأکید شد؛ زیرا برای ذهن ایرانیان آشنا و مأنوس بود؛ و سوم حضور فراگیر گروه های مختلف نخبگان ایرانی در امپراتوری عثمانی که در کشمکش با اندیشه جدید nationalism قرار داشت و به ویژه «نظام ملت» آن در حال تحول به «ملت عثمانی» و «ملت اسلام» و «ملت توران» و «ملت ترک» بود. ادبیات مفهومی و شیوه های بیانی نخبگان عثمانی در عصر تنظیمات به فضای عمومی ایران وارد شد. برای انجام این تحقیق از اسناد و متون تاریخی، اشعار و فتاوا و رساله های دوره میانی قاجاریه استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل کارکرد سیاسی مساله حج در روابط ایران و عثمانی با تکیه بر سال های واپسین صفویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
49 - 66
حوزه های تخصصی:
در تاریخ دیپلماسی ایران با روی کار آمدن صفویان و شیعه شدن ایرانیان دوره ای پرتلاطم و توام با نبرد شدید با عثمانی آغاز گردید.یکی از مسائلی که همواره زمینه های دشمنی دو کشور را تشدید می نمود، مساله حج و نحوه برخورد ماموران عثمانی و سیاست های آنان در برابر حجاج ایرانی و شیعیان بود. زیرا هر دو دولت تلاش داشتند تا با تکیه بر مساله حج از این مراسم مذهبی جهت تسلط سیاسی خود در جهان اسلام استفاده نمایند. با وجود قرار گرفتن شهر مکه در قلمرو عثمانیان،آنها آگاهانه از این موضوع جهت برتری سیاسی خود در برابر ایران و همچنین اعمال فشار بر سیاست های هیات حاکمه بهره بردند. بهره برداری سیاسی از مساله حج درتاریخ روابط سیاسی ایران و عثمانی در طول دوره صفویه یکسان نبود،بلکه عثمانی ها از این این موضوع همچون ابزای جهت دیکته نمودن سیاست های خود بهره می بردند.با این حال به نظر می رسد شاهان صفویه با برگزاری باشکوه مراسم حج تلاش داشتند جایگاهی قابل قبول به عنوان سلطان حامی جهان تشیع برای خود ایجاد کنند. و از سوی دیگر عثمانی ها نیز با اختلال در این مراسم با هدف تضعیف قدرت معنوی و سیاسی حاکمان صفوی را دنبال می نمودند.روش پژوهش در مقاله حاضر با تکیه بر روش تاریخی و تحلیل منابع و مآخذ در این زمینه انجام می پذیرد.
نقش مارونی ها در سهم بندی قدرتِ مسلمانان و مسیحیان در لبنان عصر عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل مسلمانان و مسیحیان یکی از جنبه های مهم فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است. مارونی ها از گروه های مسیحی هستند که حضور آنها در حوزه شرقی مدیترانه تا امروز واجد اهمیت و تأثیر بوده است. آن ها باجدایی از کلیسای ارتدوکس ضمن فتوحات مسلمانان، مدت طولانی در انزوا بسر می بردند؛ با حمایت مسیحیت کاتولیک و امرای دست نشانده عثمانی در لبنان از دوره معَنیها توانستند وارد قدرت شوند. والیان عثمانی، جهت حفظ موازنه و جلب حمایت دُوَل اروپایی سعی در حمایت مارونیها داشتند. آغاز عصر تنظیمات در عثمانی به استقلال طلبی آنان شتاب بیشتری بخشید. بسط قدرت محمدعلی پاشا در مصر و احساسات استقلال طلبانه موجب شد تا عثمانیها و انگلیسیها سعی کنند از طریق دروزیها جلوی جدایی طلبی مارونیها را بگیرند. بنابراین در عصر قائم مقامیه از دروزیها در برابر مارونیها حمایت کردند، که با دخالت فرانسه منجر به نظام متصرفیه با حاکمی مسیحی منصوب شده از سوی باب عالی شد. مارونیها میخواستند همچنان به بسط قدرت و نفوذ خود در لبنان بپردازند. امپراتوری عثمانیِ پس از جنگ جهانی اول به ناچار لبنان را به فرانسه واگذار کرد. بدین ترتیب، لبنان مستعمره حامی قدیمی مارونیها یعنی فرانسه شد و از امپراتوری عثمانی جدا گردید؛ با وجود این در ادامه آرزوی فرانسه در ایجاد کشوری مسیحی و دست نشانده در خاورمیانه محقق نشد. در مقاله حاضر ریشه های ترکیب سیاسی لبنان و زمینه های تاریخی سهمگیری مسلمانان ومسیحیان از قدرت، در این کشور مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد.
جایگاه مرز « قطور» در روابط و مناسبات ایران و عثمانی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی یافته هایی برای این پرسش است که تعرض عثمانی به قطور و اشغال آن چه نقشی در تشدید و تداوم بحران روابط میان دو کشور داشته است؟ در یک بررسی منظم و فراگیر، جهت یافتن بستر تاریخی به پیشینه تاریخی مناسبات و منازعات دو سویه خواهیم پرداخت و بر آن هستیم روند اشغال و پیامدهای ناشی از آن را با تکیه بر اسناد ارائه نماییم. به طور کلی در بررسی و ارزیابی مناسبات و مناقشات ایران و عثمانی مرتبط با مسئله قطور می توان به وجود دو دوره اذعان کرد. دوره نخست، از معاهده ارزنه روم دوم تا کنفرانس برلین (1295-1265) و دوره دوم، از کنفرانس برلین تا توافق مرزی 1313 ش. بررسی رویکرد سیاست خارجی دولت عثمانی نسبت به ایران نشان می دهد که مقامات ترک علیرغم عهدنامه ها و توافقات دوسویه مبنی بر حل و فصل امور و اختلافات میان دو کشور، به اشغال مناطق مرزی و تشویق ایلات و عشایر بر ضد ایران ادامه داده و چندان اعتنایی به معاهدات رسمی و بین المللی ندارند و سیاست آنها مبتنی بر فرصت طلبی، زورگویی، وقت کشی و بی اعتنایی است. تبیین اشغال و تشدید بحران، شناخت عوامل و پیامدهای آن، هدف اصلی این نوشتار است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر تحقیق کتابخانه ای و استفاده از منابع اصلی، به ویژه اسناد و مکاتبات تاریخی استوار می باشد.
جستاری در مناسبات سیاسی ایران و عثمانی از برآمدن سلسله قاجار تا انقلاب مشروطیت
حوزه های تخصصی:
ابتدای تاریخ روابط سیاسی ایران و عثمانی به سده نهم هجری قمری باز می گردد، با تأسیس سلسله شیعی مذهب صفویه، پایه اختلافات و کشمکش های مابین دو کشور بیش از گذشته زیاد گردید. درزمان حکومت قاجار نیز عامل استعمار زمینه تازه ای را در روابط دو کشور رقم زد به طوری که با ظهور قدرتهای جدید نظیر آلمان، فرانسه و ... تلاش آنها برای رخنه در شرق در مناسبات سیاسی ایران و عثمانی تأثیر بسزایی داشت. در این زمان علاوه بر تضاد مذهبی و عوامل خارجی تأثیرگذار بر روابط ایران و عثمانی اختلافات ارضی و مرزی، وجود ایلات و عشایر مرزنشین، اختلاف و رقابت دو کشور بر سر مسئله حکمرانی در شهر زور، وجود اماکن مقدسه شیعیان در عتبات عالیات و سخت گیری دولتمردان عثمانی در قبال زوار ایرانی، مسئله وهابیت و بابیت و مواردی از این قبیل از جمله مسائلی بودند که تنش های موجود بین دو کشور همجوار را تشدید می کردند بنابراین درپژوهش حاضرسعی می شود با استفاد از اسناد و مدارک تاریخی تا حد امکان به مسایل اخیرالذکر پاسخ قانع کننده ای داده شود.
شهرهای بی حصار و صحراگردان پرتحرک(نستوه): اسلحه و توپ در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
در سده شانزدهم میلادی صفویان بسان دولت عثمانی، روس و فرمانروایی مغولان کبیر هند گام هایی در جهت بهره مندی از سلاح آتشین برداشت. به هرحال، علی رغم اشتیاق نخستین، برای بدست آوردن سلاح گرم، نشانه های اندکی وجود دارد که صفویان تلاش مجدّانه ای در بکارگیری فناوری جدید در سپاهیان خویش داشتند. فرایند مزیور آشکارا با این حقیقت ارتباط دارد که کاربرد سلاح گرم بسان دیگر شکل های فناوری، صرفاً به امر بهره برداری از فنون دست یافته، برنمی گشت، بلکه ساخت اجتماعی و تغییرات ایدئولوژیک را درگیر می کرد. سلاح آتشین به عنوان ابزاری که وضع اجتماعی نخبگان جنگاور، سواره نظام، را تهدید می کرد، با مانعی بزرگ در اقتباس، توسط نیروهای قزلباش روبرو شد. این رویه همچنان با ورود غلامان ادامه یافت که با ابزارآلات سنتی می جنگیدند. با این رویکرد، باید اذعان نمود کاربرد توپخانه هرگز در ارتش صفوی عمومیت پیدا نکرد، زیرا صفویان جنگ را به روشی ادامه می دادند که در آن توپخانه کاربردی نمی توانست داشته باشد. از جمله دلایل این امر، مشکلاتی شامل حمل و نقل در سرزمینی با گستره بیابانی و کوهستانی و همچنین کمبود مواد خام قابل استخراج برای استقرار صنایع تولیدی بود. به هرحال، صرف نظر از طبیعت دفاع، کم توجهی به تعمیر بنای حصارها، در بخشی، به واسطه فقدان سیاست دفاعی سازمان یافته و توسعه ضعیف ساختار شهری و در مواردی، تخریب عامدانه به نظر پاسخی برای این هدف بوده است. به هرحال، صلح منعقده زهاب به سال 1639م/1049ق. اگرچه عامل اصلی ضعف صفویان نبود، اما بازدارنده ای برای ادامه جستجو بیشتر در جهت راهبردهای دفاعی به شمار می آمد. سرانجام، شاید مهم ترین عاملی که از تلاشی جامع برای تجهیز شهرها از سوی صفویان ممانعت کرد، طبیعت دشمنان ایران بود. صفویان هرگز با نوعی دوگانگی، برای سازگاری با شکل های نوین جنگی شبیه عثمانی و در مقیاسی کمتر به مانند، نیاز ناگهانی روسیه به نوسازی ارتش خود مواجه نشد. بنابراین انقلاب نظامی ایران عصر صفوی نیمه تمام باقی ماند، از سیاست مطلق گرایی شاه عباس اول و جانشینان وی حمایت می کرد، از این رو در اثرگذاری به شکل عمیق در ساختار سیاسی و اجتماعی صفویه ناکام ماند.
بررسی تحلیلی روابط حاکمان محلی گیلان با روسیه و عثمانی در عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقارن پایگیری قدرت صفویان در ایران، توجه روسیه و عثمانی، به سرزمین گیلان جلب شد. سلاطین عثمانی علاوه بر آذربایجان، گیلان را نیز از نظر دور نمی داشتند و از سوی دیگر، روسیه می کوشید تا انحصار تجارت سواحل جنوبی و غربی دریای کاسپین را در دست گیرد، زیرا این دولت، در تداوم برنامه گسترش ارضی و تحکیم اقتدار سیاسی و نظامی خویش، برای برقراری و توسعه روابط با ایران نیز، طرح هایی در سر داشت. در نتیجه، دولت های روسیه و عثمانی با هدف نفوذ در گیلان، ارتباط گسترده ای با امیران گیلانی برقرار کردند، اما پس از توجه شاه عباس صفوی به گیلان، روس ها از حمایت امیران گیلانی دست برداشتند و عثمانی ها نیز با وجود پناه دادن به خان کیایی، منافع خود را در حفظ دوستی با حکومت صفوی دیدند. یافته ها ی این پژوهش نشان می دهد که هرچند دولت های روسیه و عثمانی در درازمدت نتوانستند از طریق امیران محلی به اهداف سیاسی خود در گیلان دست یابند، اما در کوتاه مدت، با استفاده از این امیران، توانستند زمینه های نفوذ در شمال و شمال غرب ایران را فراهم کنند.
نقش کردها در نبرد چالدران و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نبرد مشهور چالدران (920 ق/ 1514م) پیامدهای مهمی داشت و بخش مهمی از آن پیامدها متوجه مناطق کردنشین بود. در این پژوهش، ضمن بررسی زمینه ها و عوامل دخیل در این نبرد، به شیوه توصیفی تحلیلی، نقش قبایل کرد و همچنین پیامدهای این نبرد برای دو طرف درگیر و مهم تر از آن، برای مناطق کرد نشین، تبیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کردها نقش محوری در برپایی جنگ نداشتند، اما در میانه نبرد جانب عثمانی را گرفتند. پیامدهای کوتاه و درازمدت این نبرد بیشتر از دولتین درگیر، گریبانگیر مناطق کردنشین گردید. جدایی بخش های مهمی از مناطق کردنشین از سرزمین ایران، ورود قبایل و امرای کرد به منازعات صفوی عثمانی، گسترش اختلافات و منازعات داخلی میان قبایل کرد، خسارتهای اقتصادی و جمعیتی در مناطق کردنشین، بخشی از پیامدهای ناگوار این نبرد برای قبایل کرد بوده است.
جنگ های ایران و عثمانی در ایروان (1143 ق) (بررسی منبع شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با سقوط اصفهان زمینه برای تجاوز روس و عثمانی فراهم شد. با برآمدن نادر و دفع مهاجمان افغان، اوضاع تغییر کرد و شرایط برای شکست روس و عثمانی فراهم شد. نادر بخش هایی از غرب کشور را آزاد کرد، اما ناچار سپاه خود را به هرات سوق داد. در غیبت وی، شاه طهماسب ثانی برای آزادسازی ایروان راهی قفقاز شد. رشته جنگ هایی میان ایران و عثمانی در سال 1143/1731 روی داد که با شکست شاه طهماسب و عقب نشینی او پایان یافت. ظاهراً به واسطه ضعف منابع داخلی، جنگ مزبور با وجود اهمیت زیاد هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. داده های منابع داخلی ناقص و گاه نادرست است. داده های منابع خارجی به ویژه عثمانی راهگشاست. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی تطبیقی داده های منابعِ ایرانی، ارمنی، اروپایی و عثمانی، به این پرسش پاسخ دهد که کدام یک از این منابع به شناخت درست ابعاد و ماهیت جنگ های ایران و عثمانی در ایروان (1143ق) کمک می کنند؟ مقاله با روش متن و داده کاوی و رویکرد تحلیلی انتقادی با تکیه بر منابع دست اول به نگارش درآمده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد از میان منابع چهارگانه، منابع عثمانی به ویژه تاریخچه نورس که نویسنده در صحنه های نبرد حضور داشته، به فهم و شناخت موضوع پژوهش حاضر کمک می کند.
برآمدن شاه اسماعیل اول از منظر ونیزیان؛ باز خوانی منابع ترجمه نشده ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسماعیل اول(907-930ق.) افزون بر تاسیس حکومتی متمرکز، با رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع، تغییرات بنیادینی را در حکومت و جامعه ایران به وجود آورد و بویژه در عرصه مناسبات خارجی دگرگونی جدی را که از دوره آق قوینلوها ایجاد شده بود -بعنوان جانشین فرزندان اوزون حسن آق قویونلو و متحد ونیزیان- تداوم بخشید از اینرو روند قدرت یابی وی با تیزبینی و دقت تمام از جانب سفیران و ماموران ونیزی دنبال گردید. ماموران ونیزی مستقر در قلمرو عثمانی و ممالیک و سایر نقاط، هرگونه اخبار دریافتی از اسماعیل را با دقت فراوان به دولت ونیز ارسال می کردند ، گزارشهای رسمی از ماموران ونیزی به سنا تا گزارش سفیران و سیاحان و تجار از جمله این اسناد است که تاکنون از دید محققین ایرانی به دور مانده است. مساله اصلی این مقاله چگونگی برآمدن اسماعیل از منظر ونیزیان و واکنشهای آنان به فعالیتهای وی، بویژه در موضوع رابطه با عثمانی بر اساس منابع ایتالیایی زبانی است که تا کنون در حوزه مطالعات دوره صفوی راه نداشته است. روایت این منابع از رویدادهای دوره تشکیل حکومت صفوی چشم انداز جدیدی بر این مقطع از تاریخ دارد، بنظر می رسد روایت ونیزیان هر چند آمیخته به تصورات مطلوب آنان است اما نگرش نوینی به ماهیت اعتقادی اسماعیل و چند و چون رابطه با عثمانی و نحوه نگرش به ونیز است.
تأثیر نگرش مذهبی بر روابط صفویه و عثمانی در عصر اول صفوی ( 907 ه .ق 1038ه .ق)
منبع:
پارسه پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
15-50
حوزه های تخصصی:
شکل گیری حکومت صفویه در ایران، بر شرایط منطقه تأثیر داشت. افزون بر ساختار سیاسی حاکم بر ایران، نگرش مذهبی آنها نیز شرایط متفاوتی را در مناسبات منطقه ای ایجاد کرد. در این میان تلاقی قلمرو جغرافیایی صفویان در مرزهای غربی با عثمانی ها، در کنار ناهمگونی اندیشه های مذهبی بین آنها، شرایطی ایجاد شد که منازعات و مناسبات آغازین آنها و تداوم آنها متأثر از این اندیشه های مذهبی باشد. در واقع در ابتدای حکومت صفویان رفتارهای خصمانه متأثر از اندیشه های مذهبی(تشیع و تسنن) بر مناسبات آنها سایه افکنده بود، افزون بر این توسعه ی مرزهای جغرافیایی نیز عاملی مهم در روند درگیری ها بود، اگر چه در مواقعی برای فرار از درگیری های نظامی، روابطی دوستانه نیز حاکم بود. این نوشتار در پی بررسی ابعاد تأثیر نگرش مذهبی بر روابط صفویه و عثمانی در عصر اول صفوی(907ه .ق 1037ه ) با اتکا بر روش توصیفی و تحلیلی است. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نگرش مذهبی در عرصه روابط دو طرف چه جایگاهی داشت؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد تمایلات توسعه طلبانه جغرافیایی اولویت اصلی میان طرفین بوده است گرچه مذهب بهانه ای برای توجیه این کشورگشایی ها و گسترش قلمرو عنوان می شد، اما در واقع پوششی بر این گونه اعمال و رفتارهای حاکمان بوده است به طوری که در دوره تثبیت حکومت صفوی شاهد نوعی تسامح و تساهل در رفتار طرفین هستیم.
سیاست صلح طلبی شاه عباس یکم نسبت به دولت عثمانی (با استناد به مکتوبات و معاهدات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی مناسبات صفویه و عثمانی، معمولاً بر ماهیت ستیزه جویانه آن تأکید شده است. با وجود تنش های مستمر بین دو دولت که از پشتوانه های ایدئولوژیک نیز برخوردار بود، صفویان به دلایل مذهبی، سیاسی و اقتصادی و ضرورت های عینی و عقلانی، از همان آغاز در سیاست خارجی خویش نسبت به دولت عثمانی، به رابطه تعاملی و هم گرایی مبتنی بر صلح و صلاح می اندیشیدند. از این رو، یکی از جنبه های مهم روابط صفویه و عثمانی در کنار حالت دشمنی و ستیزه جویانه، روابط مسالمت آمیز بود که از آن به صلح طلبی یا صلح دوستی تعبیر می شود. این سیاست در مکتوبات ارسالی شاه عباس یکم (حک: 995-1038ق/ 1587-1629م) به سلاطین عثمانی و معاهدات منعقده بین دو کشور در این دوره، به خوبی نمایان است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، سیاست صلح طلبی شاه عباس یکم در برابر دولت عثمانی با تکیه بر متن مکاتبات و معاهدات سیاسی دو طرف مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که راهبرد اصلی سیاست خارجی شاه عباس در برابر حکومت عثمانی، اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز و پایبندی به قراردادها و پیمان های منعقده با آن دولت بوده است. این سیاست متأثر از آموز ه های دینی و واقع یت های عینی بود که می توانست بر موجودیت و بقای دولت صفوی تأثیرگذار باشد.
سیاست صلح طلبی شاهان سده پایانی صفوی نسبت به دولت عثمانی، 1038-1135ق (با استناد به متن مکتوبات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات صفویه و عثمانی که تا پیش از معاهده صلح زهاب(1049ق./1639م.) از ماهیت دوگانه جنگ و صلح برخوردار بود، پس از این معاهده به دلایل مذهبی، سیاسی- نظامی، اقتصادی و ضرورت های عینی و عقلانی، به رابطه تعاملی و هم گرایی مبتنی بر صلح و صلاح تغییر یافت و تا پایان حیات سیاسی دولت صفویه ادامه پیدا کرد. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی سیاست صلح طلبی صفویان نسبت به دولت عثمانی در سده پایانی، از شاه صفی تا شاه سلطان حسین، با تکیه بر متن مکاتبات و نقش مذهب بر این سیاست است که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که راهبرد اصلی سیاست خارجی صفویان نسبت به حکومت عثمانی در این دوره، اصل صلح و هم زیستی مسالمت آمیز و پای بندی به معاهده زهاب بود. .
جایگاه امپراتوری طرابوزان و امیرنشین قرامان در روابط آق قویونلوها و عثمانی در زمان حسن بیگ آق قویونلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو امپراتوری طرابوزان و امیر نشین قرامان، در منطقه آناتولی، به لحاظ سیاسی و اقتصادی تأثیر بسزایی در مناسبات و سیاست خارجی حکومت های آق قویونلو و عثمانی داشتند. سیاست توسعه طلبی ارضی و دستیابی به شاه راه های تجارتی مناطق آناتولی، تضاد منافع راهبردی دو حکومت آق قویونلو و عثمانی را آشکار ساخت که سرانجام منجر به پدید آمدن مناسبات خصمانه میان دو طرف شد. سؤال اصلی این پژوهش این است که امپراتوری طرابوزان و امیر نشین قرامان چه نقشی در روابط آق قویونلوها و عثمانی در دوره حسن بیگ آق قویونلو داشتند؟ یافته های این پژوهش، با رویکردی توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخ نگاری ایرانی و عثمانی، نشان می دهد حسن بیگ برای پیشبرد مقاصد خود در آناتولی و مقابله با سلطان عثمانی، سیاست اتحاد با امیرنشین های محلی آناتولی را برگزید. اما درگیری آق قویونلوها با دیگر دول همجوار و ضعف قدرت نظامی آن دو حکومت محلی، در نهایت به شکست حسن بیگ و الحاق قلمرو طرابوزان و قرامان به حکومت عثمانی منجر گردید.
بررسی نقش حمزه آغا منگور در قیام شیخ عبیدالله شمدینانی علیه قاجاریّه (1297 ق/ 1880 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمزه آغا سرکرده ایل منگور بود که در سده 13 ق./ 19 م. در نابسامانی اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران در عصر ناصری و نارضایتی مردم کُرد از حکّام قاجاری و فشارهای مالیاتی، شورشی را در میان ایلات و قبایل کُرد دامن زد. هم زمان، در عثمانی نیز کُردها به رهبری شیخ عبیدالله شمدینانی از شیوخ فرقه نقشبندیّه، علیه حکومت ناصرالدین شاه شورش کردند. این دو با استفاده از عقاید مذهبی و فرقه ای، با گردآوردن لشکری عظیم از ایلات کُرد، شهرهای مرزی ایران و عثمانی را مورد تاخت و تاز قراردادند و شمار زیادی از مردم را از دَم تیغ گذراندند. هدف این مقاله، با رویکرد جامعه شناسی و روش توصیفی _ تحلیلی، بررسی و تحلیل دو شورش مزبور و نقش حمزه آغا به عنوان طرّاح تبدیل این دو شورش به یک قیام، با فرمان جهاد مذهبی از نوع ناسیونالیستی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که حمزه آغا منگور نقش اصلی را در برانگیختن شیخ به یک قیام مذهبی علیه حکومت ناصری ایفا کرده است.
دیپلماسی ایران و لهستان در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی
حوزه های تخصصی:
گسترش روابط دولت صفوی با کشورهای اروپایی، به تدریج کشور لهستان را که در شمال اروپا واقع شده بود به گذرگاه و میزبان هئیت های اروپایی و ایرانی که عازم کشورهای یکدیگر بودند، تبدیل کرد. در این دوره ایران اگر چه از لحاظ جغرافیایی با لهستان فاصله ی زیادی داشت، اما به دلایل سیاسی و اقتصادی برای آن کشور اهمیت بیشتری پیدا می کرد. همسایگی لهستان با عثمانی، و نگرانی از قدرت رو به رشد این امپراتوری، لهستان را متوجه ایران صفوی نمود که در معرض تهدید عثمانی قرار داشت. گر چه درسده یازدهم هجری / هفدهم میلادی و پس از انعقاد پیمان صلح زهاب دولتمردان صفوی بیشتر خواهان حفظ وضع موجود در روابط خود با عثمانی بودند تا یک رویارویی و نبرد دیگر که به مصالح جهان اسلام نیز نمی نمود. اما سالها پیش از اینکه نخستین نمایندگان سیاسی لهستان به دربار صفوی راه یابند، نام سرزمین کهن پارسی به وسیله بازرگانان و تجار به لهستان رسیده بود. بنابراین توسعه روابط بازرگانی یکی دیگر از اهداف افزایش مناسبات دو کشور به شمار می رفت. یکی دیگر از انگیزه های اصلی برقراری روابط لهستان با ایران، ترویج آیین مسیحیت بود و از این رو بود که میسیونرهای مذهبی فعالیت های خود را در ایران گسترش دادند. مقاله حاضر نگاهی است نو و روشمند بر زمینه های برقراری روابط سیاسی و بازرگانی ایران و لهستان در عصر صفوی و به ویژه در نیمه دوم سده یازدهم هجری/ هفدهم میلادی و در عصر سلطنت شاه سلیمان صفوی که اوج مبادلات دیپلماتیک و تجاری بین دو کشور است و بررسی موانعی که در راه توسعه بیشتر این روابط وجود داشت.
توسعه طلبی امپراتوری روسیه در منطقه خلیج فارس و مواضع امپراتوری عثمانی در مقابل آن
حوزه های تخصصی:
امپراتوری روسیه از حدود نیمه دوم قرن ۱۹م/۱۳ه . ق و به خصوص ربع پایانی این قرن کوشید تا با تسلط نسبی بر شاه و دربار ایران، راه ورود و حضور خود را در خلیج فارس هموار نماید و آرزوهای دور و دراز خود را که همانا تسلط بر خلیج فارس بود، تحقق بخشد. در این راستا، امپراتوری مذکور به طور موقت به موفقیت های قابل ملاحظه ای دست یافت. این اقدامات روس ها در ش رایطی رخ می داد که امپ راتوری عثمانی نی ز در همین برهه زمانی برای جب ران ناکامی هایش در اروپا و ماندن در جمع قدرت های بین المللی به شدت می کوشیدند تا قدرت درخشانِ گذشته خویش را در منطقه خلیج فارس احیا نماید. بدین ترتیب توسعه طلبی های روسیه و عثمانی لاجرم به رویارویی این دو امپراتوری بزرگ در کرانه ها و پس کرانه های خلیج فارس منجر گردید که پس از فراز و نشیب های فراوان به دلایل سیاست انگلستان در حمایت از عثمانی، افزایش استحکامات عثمانی ها در بصره، اتحاد آلمان – عثمانی و در نهایت انعقاد قرارداد ۱۹۰۷م/۱۳۲۵ه . ق به ناکامی کامل روس ها در تحقق اهدافشان در منطقه خلیج فارس انجامید.
سیاست مذهبی شاه اسماعیل اول صفوی و تأثیر آن بر مناسبات فکری ایران و عثمانی
حوزه های تخصصی:
بدون تردید رسمیت یافتن تشیع امامی همزمان با اولین پیروزی های شاه اسماعیل صفوی (905-930 ق) رخدادی پایدار و تأثیرگذار در آینده ی ایرانِ آن روزگار بود که موجبات دگرگونی ها و تحولات بسیاری را بویژه در عرصه ی سیاست خارجی فراهم آورد. به بیان دیگر، احیای هویت ملی ایرانی و رسمی کردن مذهب تشیع، صفویان را در مرزها با کشورهای سنیِ همسایه درگیر نمود. در این میان و به رغم اشتراکات دینی، بازرگانی و فرهنگیِ ایران و عثمانی، ظهور شاه اسماعیل و سیاست مذهبی وی، تیرگی روابط دو کشور را که توأم با جنگ و نبردهای شدید بود، به همراه داشت. این شرایط بویژه تفاوت و تباین مذهبی، موجی از مهاجرت ها بخصوص مهاجرت علما از عثمانی به ایران برای کسب دانش و سپس بازگشت به موطنشان و همچنین کوچ دانشمندانی از ایران به عثمانی را در پی داشت. در نتیجه افتِ فعالیت های فکری_علمی در نیمه اول عهد صفوی و به تَبع آن تا حدودی رونق علوم و ادبیات در حکومت عثمانی بوقوع پیوست. پژوهش حاضر با شیوه ی توصیفی تحلیلی، با اتکاء به منابع دست اول و تحقیقات جدید بر آن است تا به بررسی و تحلیل مناسبات فکری ایران و عثمانی تحت تأثیر سیاست مذهبی شاه اسماعیل اول بپردازد.
بررسی علل و زمینه های شورش های گرجستان در دوره شاه صفی اول و پیامد آن ها در مناسبات ایران و عثمانی
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای سیاست شاه صفی اول و از نشانه های ضعف دوران سلطنت وی، وقوع شورش های داخلی، از جمله شورش های ایالت گرجستان است. شورش های گرجستان (شورش موراوی در 1039ه . ق. و شورش تیموراز (طهمورث) در 1042 ه . ق) با بهره گیری از زمینه های تاریخی، عوامل سیاسی و اجتماعی و شرایط حاکم بر گرجستان در دوران بعد از شاه عباس اول، علیه دولت صفویه وقوع یافتند. عاملین شورش (موراوی و تیموراز (طهمورث)، مرگ شاه عباس اول و حاکمیت ضعیف شاه جوان و بی تجربه نوه اش (شاه صفی) را فرصت مناسبی برای استقلال طلبی، جدایی خواهی و تأمین دیگر خواسته های خود دانستند و با تحریک احساسات مردم ایالت گرجستان و وعده استقلال به آنها و درخواست حمایت از عثمانی، بخش قابل توجهی از تلاش های نظامی شاه صفی و سپاه صفوی را به خود مشغول ساخته و زمینه دخالت دولت عثمانی در تحولات داخلی ایران و گرجستان و سرانجام تیرگی مناسبات و رویارویی ده ساله دو کشور همسایه را در دوره شاه صفی فراهم نمودند. در این مقاله، ضمن پرداختن به دلایل اهمیت گرجستان در دوره صفویه، علل و زمینه های شورش های گرجستان (موراوی در 1039 ه . ق و تیموراز (طهمورث) در 1042 ه . ق)، اقدامات شورشیان، ماهیت و خاستگاه این شورش ها و سرنوشت شورشیان بر اساس رهیافت تاریخی و به روش توصیفی- تحلیلی با استناد بر گزارش های مورخان رسمی صفوی و تحقیقات جدید، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.