مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
دولت اسلامی
منبع:
دولت پژوهی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
1 - 38
حوزههای تخصصی:
از منظر آیت الله خامنه ای یکی از مهم ترین آرمان های انقلاب اسلامی، تشکیل دولت اسلامی است؛ اما هنوز در معنای حقیقی شکل نگرفته است؛ زیرا چالش ها و آسیب هایی، فراروی تحقق دولت اسلامی است که یکی از این آسیب ها مربوط به کارگزاران نظام اسلامی است. کارگزاران از ارکان اصلی دولت اسلامی می باشند و رفتار نامطلوب کارگزاران می تواند آسیب جدی به نظام و دولت اسلامی وارد نماید. بر این اساس، آسیب شناسی کارگزاران در تحقق دولت اسلامی از منظر آیت الله خامنه ای به عنوان یکی از تأثیرگذارترین صاحب نظران مسلمان شیعه می تواند الگوی نظری و عملی برای عملکرد کارگزاران باشد و از سوی دیگر ایشان، رهبر جامعه ایران هستند و نظرات ایشان، نسبت به هر فرد دیگری می تواند در امور مربوط به دولت تأثیرگذار باشد. بنابراین این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که از منظر آیت الله خامنه ای، چه آسیب هایی در خصوص کارگزاران منجر به تعویق تحقق دولت اسلامی شده است؟ یافته های این پژوهش نشان داد، آسیب های کارگزاران که تحقق دولت اسلامی را به تعویق انداخته، شامل پیروی از هوای نفس، یاس و ناامیدی، ترجیح رضایت مردم به جای رضایت خدا، تحجر و مقدس نمایی، تجددگرایی افراطی، غفلت از مسائل فرهنگی، تجمل گرایی، سکولاریسم، فساد، خلف وعده به مردم، عدالت گریزی، قانون گریزی، سلطه جویی، جناح گرایی افراطی، تفرقه افکنی و وابستگی به بیگانگان است و راهکار ایشان برای رفع این آسیب ها، الگو گیری از دولت نبوی و علوی است.
مدل مفهومی سیاستگذاری در دولت اسلامی با تحلیل محتوای خطبه سوم از کتاب «تمام نهج البلاغه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاستگذاری به عنوان یکی از مؤلفه های عمده ی دولت اسلامی، بخشی از نقشه ی راه تحقق تمدن اسلامی است. ازآنجایی که حاکمیت دینی، ماهیت متفاوتی در رویکردها و اهداف با سایر شیوه های حکمرانی دارد، انتظار می رود که دارای مدل مفهومی سیاستگذاری متفاوتی باشد. کتاب تمام نهج البلاغه به عنوان بازتاب دهنده ی افکار یکی از شاخص ترین حاکمان دین الهی در طول تاریخ است که زمینه ی مناسبی را برای ارائه ی محتوایی دقیق دراین باره فراهم کرده است. هدف از این مقاله، پاسخ به این سؤال است که مدل مفهومی سیاستگذاری در دولت اسلامی دارای چه مؤلفه هایی است؟ این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و کمّی به بررسی خطبه سوم «تمام نهج البلاغه» که دربرگیرنده ی مؤلفه ها و مطالب مهمی دراین باره است سامان یافته است. یافته های پژوهش نشان داد که چندین حوزه ی سیاستی مانند اقتصادی و امنیتی در این خطبه مورداشاره قرارگرفته است و در میان آنها به لحاظ کمی، سیاست های دینی و فرهنگی بالاترین فراوانی را دارد و سیاست های رسانه ای پشتوانه ی اعلام، اجرا و اصلاح سیاست ها بوده است.
کارگزار ولایی در دولت اسلامی با تأکید بر دیدگاه امام خامنه ای (مدظله العالی) (اهمیت، شاخص و راهکار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت اسلامی یکی از مراحل پنج گانه فرایند انقلاب اسلامی است. در بررسی های جامعه شناختی، دولت را متشکل از ساختار و کارگزار می دانند. فارغ از اختلاف نظرها در باب ساختار و کارگزار، آنچه مسلم است، بخشی از وظایف دولت بر عهده کار گزار هایی است که عهده دار مسئولیت های مختلف در بخش های یک نظام سیاسی هستند. در نظام سیاسی دولت در اسلام و به تبع آن نگاه به دولت در انقلاب اسلامی، کارگزار واجد ویژگی هایی است که در انتخاب، انتصاب، همچنین ارزیابی عملکرد می باید موردتوجه قرار گیرد. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی مفهوم ولایت و اهمیت ولایتمداری در کارگزارهای دولت اسلامی، با تأکید بر ویژگی های کارگزار از دیدگاه امام خامنه ای (مدظله العالی)، به این سؤال پاسخ داده شود که «ماهیت کارگزار ولایی (ولایتمدار) دولت اسلامی در اندیشه امام خامنه ای (مدظله العالی) چیست؟» برای انجام این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی با استناد بر بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) و برای گردآوری داده ها از ابزار فیش برداری از منابع استفاده شده است. یافته ها بر این نکته تأکید دارد که شاکله اصلی در نظام فکری تشیع، «ولایت» است. ولایت در اندیشه امام خامنه ای (مدظله العالی)، واجد سطوح سه گانه ارتباط قوی قلبی با ولی، همبستگی و پیوستگی میان مؤمنان و نفی ولایت دشمنان (طاغوت) است.
موانع تشکیل دولت انقلابی در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
79 - 102
حوزههای تخصصی:
مقام معظم رهبری مراحل پنج گانه ای برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی در نظر گرفته اند و آن مراحل عبارتند از : انقلاب اسلامی ، نظام اسلامی ، دولت اسلامی ، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی. مساله و دغدغه پژوهش حاضر، آسیب شناسی موانع مرحله دولت سازی است. از اهداف اصلی این پژوهش ، بررسی و طبقه بندی موضوعی آراء و نظرات مقام معظم رهبری پیرامون موانع تشکیل دولت اسلامی می باشد . مقام معظم رهبری از سالهای ۹۷ و ۹۸ به بعد از تعبیر «دولت انقلابی» به جای دولت اسلامی به کار برده اند ، بنابراین در پژوهش پیش رو دو واژه دولت اسلامی و دولت انقلابی همنشین هم هستند. این مقاله در صدد پاسخ به این سوالات می باشد که موانع درونی و موانع بیرونی تشکیل دولت انقلابی از منظر مقام معظم رهبری کدام اند. این پژوهش کیفی به روش اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است که برای گردآوری اطلاعات آن از روش تحلیلی و توصیفی استفاده شده است. باتوجه به منظومه فکری مقام معظم رهبری برخی موانع درونی و بیرونی برای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی و در نتیجه ی آن تشکیل دولت انقلابی ، عبارتند از : عدم تقوا ، خود باختگی و عدم اعتماد به نفس، تنبلی و بی ارادگی، سستی در بینش و ایمان انقلابی، مواضع انفعالی در مقابل دشمنان و ... از جمله موانع درونی می باشد و همچنین جنگ روانی ، تزریق نا امیدی ، نفوذ ، تحریم و فشارهای اقتصادی ، سیاسی و نظامی توسط دشمنان از جمله موانع بیرونی می باشد.
طراحی الگوی راهبرد تأمین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: استراتژی ارزشی تامین منابع انسانی در اسلام به عنوان مهمترین استراتژی تامین منابع انسانی، به دنبال تحقق ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری است. جنبه مبهم این پژوهش در آن است که فلسفه وجودی برخی از مدیران سازمان های دولتی ایران برای تامین منابع انسانی بویژه در ساختار اداری کشور با رویکرد ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری برخوردار نیستند و اقدامات لازم و کافی برای اینکه دولت ها در زنجیره عدالت استخدامی از لحاظ منشور حکومتی هم راستا باشند، صورت نگرفته است. برای خروج از این ابهام، پژوهش حاصر به دنبال کامل کردن خلاء علمی و عملی در حوزه استراتژی تامین منابع انسانی برای دولت های اسلامی است. لذا یک اقدام اساسی برای تقویت آثار مدیریت نوآورانه و دور شدن از چالش های ناشی از نبود آن، یافتن الگو و چارچوبی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه است. لذا هدف این پژوهش، ارائه الگویی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی است و سوال پژوهش اینگونه مطرح می شود: مقوله های استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه کدامند؟
روش: روش پژوهش کیفی و با رویکرد استقرایی است. برای استخراج محتوا از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. منبع پژوهش؛ نامه ها، خطبه ها و حکمت های حضرت علی در ارتباط با استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام است. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون اکثر روش شناسان کیفی از معیار «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» استفاده می کنند. «لینکلن و گوبا» برای قابل اعتماد بودن پژوهش های کیفی، معیارهایی چون: امکان اعتبار، اتکاپذیری یا توانایی اتکا، انتقال پذیری یا توان انتقال، تصدیق یا امکان تأیید را ارائه کرده اند. در پژوهش حاضر، سنجه های مذکور به طرق مختلف تدارک شده که از مهم ترین آنها، راهبرد «کدگذاران مستقل» است. برای سنجش پایایی یا قابلیت اعتماد از روش توافق درصدی استفاده شد؛ به این صورت که از دو نفر از خبرگانی که به طور مستقل کدگذاری را انجام داده اند، کدهایی پذیرفته شد و به جمع بندی رسید که بیش از نصف یا 50 درصد از کدگذاران بر آن صحه گذاشته بودند.
یافته ها: در مرحله اول پژوهش، مضامین اساسی بر اساس نامه ها، خطبه ها و حکمت های امام علیj مورد توجه قرار گرفت. پس از استخراج جملات کلیدی و پالایش آنها، 128 مضمون اساسی به دست آمد. در مرحله بعد، پژوهشگر با بررسی مضامین پایه (کدهای اولیه)، چهار آموزه کلی در کدها را کشف کرد. این آموزه ها، همان آموزه های چهارگانه برای استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام نامیده شد. آموزه اول در استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه های فردی» نام گرفت. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار فردی» بستگی دارد، و به سطح زیربنایی معروف است. آموزه دوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه گروهی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به تربیت مدیران و منابع انسانی برای واحدهای مختلف سازمان های دولتی ایران است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار گروهی» بستگی دارد و به سطح ظرفیت سازی معروف است. آموزه سوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه سازمانی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به داشتن مدیرانی است که بتوانند شکاف مدیریتی را از بین ببرند. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار سازمانی» بستگی دارد، و به سطح روبنایی معروف است. آموزه چهارم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه دولت» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی به مجموعه مدیریتی، سیاسی و اقتصادی وابسته است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار دولت» بستگی دارد. در آموزه دولت، داشتن حکمت و علم به مسائل مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در راستای مسیر پیشرفت مورد نظر دولت ها در جامعه اسلامی مطرح می شود و به سطح بازخور معروف است.
بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که چهار آموزه فردی، گروهی، سازمانی و دولتی را باید در چهار سطح مدیریتی رفتار فردی، رفتار گروهی، رفتار سازمانی و رفتار دولت جستجو کرد. به طوری که در سطح مدیریت رفتار فردی باید به تقوا، شایسته محوری، داشتن سعه صدر، و سلامت بدنه؛ در سطح مدیریت رفتار گروهی؛ اعتماد، آینده نگری، ایجاد انسجام، و حفظ جامعه؛ در سطح مدیریت رفتار سازمانی ضابطه مداری، معیارگرایی، قانونمندی، حق گرایی و عدالت محوری؛ و در سطح مدیریت رفتار دولت به آزمایش، رشد، شخصیت دهی، مشارکت و اطاعت منابع انسانی توجه نمود. بر اساس یافته های پژوهش می توان پیشنهادهایی را برای مدیران سازمان ها در ایران ارائه کرد: 1) روی آوردن به استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی بر اساس نگاه سه وجهی مدیران به گذشته، حال و آینده مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه؛ 2) اولویت گذاشتن بر خدمت به مردم و شهروندان در جهت حاکمیت اصل انتخاب و انتصاب منابع انسانی شایسته سالار مبتنی بر تخصص توام با تعهد؛ 3) بسترسازی برای شکل گیری اخلاقیات در استفاده از استراتژی تامین منابع انسانی شایسته؛ 4) حرکت بر روی استقرار و پیاده سازی دولت علوی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه.
واژگان کلیدی: استراتژی، تامین منابع انسانی، دولت اسلامی، نهج البلاغه، تحلیل مضمون
تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این مطالعه قدردانی می نمایم.
تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد.
مقدمه و اهداف: استراتژی ارزشی تامین منابع انسانی در اسلام به عنوان مهمترین استراتژی تامین منابع انسانی، به دنبال تحقق ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری است. جنبه مبهم این پژوهش در آن است که فلسفه وجودی برخی از مدیران سازمان های دولتی ایران برای تامین منابع انسانی بویژه در ساختار اداری کشور با رویکرد ایدئولوژی مبتنی بر شایسته سالاری برخوردار نیستند و اقدامات لازم و کافی برای اینکه دولت ها در زنجیره عدالت استخدامی از لحاظ منشور حکومتی هم راستا باشند، صورت نگرفته است. برای خروج از این ابهام، پژوهش حاصر به دنبال کامل کردن خلاء علمی و عملی در حوزه استراتژی تامین منابع انسانی برای دولت های اسلامی است. لذا یک اقدام اساسی برای تقویت آثار مدیریت نوآورانه و دور شدن از چالش های ناشی از نبود آن، یافتن الگو و چارچوبی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه است. لذا هدف این پژوهش، ارائه الگویی از استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی است و سوال پژوهش اینگونه مطرح می شود: مقوله های استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه کدامند؟
روش: روش پژوهش کیفی و با رویکرد استقرایی است. برای استخراج محتوا از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. منبع پژوهش؛ نامه ها، خطبه ها و حکمت های حضرت علی در ارتباط با استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام است. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون اکثر روش شناسان کیفی از معیار «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» استفاده می کنند. «لینکلن و گوبا» برای قابل اعتماد بودن پژوهش های کیفی، معیارهایی چون: امکان اعتبار، اتکاپذیری یا توانایی اتکا، انتقال پذیری یا توان انتقال، تصدیق یا امکان تأیید را ارائه کرده اند. در پژوهش حاضر، سنجه های مذکور به طرق مختلف تدارک شده که از مهم ترین آنها، راهبرد «کدگذاران مستقل» است. برای سنجش پایایی یا قابلیت اعتماد از روش توافق درصدی استفاده شد؛ به این صورت که از دو نفر از خبرگانی که به طور مستقل کدگذاری را انجام داده اند، کدهایی پذیرفته شد و به جمع بندی رسید که بیش از نصف یا 50 درصد از کدگذاران بر آن صحه گذاشته بودند.
یافته ها: در مرحله اول پژوهش، مضامین اساسی بر اساس نامه ها، خطبه ها و حکمت های امام علیj مورد توجه قرار گرفت. پس از استخراج جملات کلیدی و پالایش آنها، 128 مضمون اساسی به دست آمد. در مرحله بعد، پژوهشگر با بررسی مضامین پایه (کدهای اولیه)، چهار آموزه کلی در کدها را کشف کرد. این آموزه ها، همان آموزه های چهارگانه برای استراتژی تامین منابع انسانی در اسلام نامیده شد. آموزه اول در استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه های فردی» نام گرفت. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار فردی» بستگی دارد، و به سطح زیربنایی معروف است. آموزه دوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه گروهی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به تربیت مدیران و منابع انسانی برای واحدهای مختلف سازمان های دولتی ایران است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار گروهی» بستگی دارد و به سطح ظرفیت سازی معروف است. آموزه سوم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه سازمانی» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی منوط به داشتن مدیرانی است که بتوانند شکاف مدیریتی را از بین ببرند. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار سازمانی» بستگی دارد، و به سطح روبنایی معروف است. آموزه چهارم استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی «آموزه دولت» نام گرفت. تحقق این آموزه در هر دولت و سازمانی به مجموعه مدیریتی، سیاسی و اقتصادی وابسته است. اجرای این آموزه به «مدیریت رفتار دولت» بستگی دارد. در آموزه دولت، داشتن حکمت و علم به مسائل مدیریتی، سیاسی و اقتصادی در راستای مسیر پیشرفت مورد نظر دولت ها در جامعه اسلامی مطرح می شود و به سطح بازخور معروف است.
بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که چهار آموزه فردی، گروهی، سازمانی و دولتی را باید در چهار سطح مدیریتی رفتار فردی، رفتار گروهی، رفتار سازمانی و رفتار دولت جستجو کرد. به طوری که در سطح مدیریت رفتار فردی باید به تقوا، شایسته محوری، داشتن سعه صدر، و سلامت بدنه؛ در سطح مدیریت رفتار گروهی؛ اعتماد، آینده نگری، ایجاد انسجام، و حفظ جامعه؛ در سطح مدیریت رفتار سازمانی ضابطه مداری، معیارگرایی، قانونمندی، حق گرایی و عدالت محوری؛ و در سطح مدیریت رفتار دولت به آزمایش، رشد، شخصیت دهی، مشارکت و اطاعت منابع انسانی توجه نمود. بر اساس یافته های پژوهش می توان پیشنهادهایی را برای مدیران سازمان ها در ایران ارائه کرد: 1) روی آوردن به استراتژی تامین منابع انسانی در دولت اسلامی بر اساس نگاه سه وجهی مدیران به گذشته، حال و آینده مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه؛ 2) اولویت گذاشتن بر خدمت به مردم و شهروندان در جهت حاکمیت اصل انتخاب و انتصاب منابع انسانی شایسته سالار مبتنی بر تخصص توام با تعهد؛ 3) بسترسازی برای شکل گیری اخلاقیات در استفاده از استراتژی تامین منابع انسانی شایسته؛ 4) حرکت بر روی استقرار و پیاده سازی دولت علوی مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه.
واژگان کلیدی: استراتژی، تامین منابع انسانی، دولت اسلامی، نهج البلاغه، تحلیل مضمون
تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات دین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این مطالعه قدردانی می نمایم.
تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد.
مسئولیت دولت اسلامی در اقتصاد خانواده
حوزههای تخصصی:
دولت اسلامی، وظایفی مهمی در مدیریت اقتصاد خانواده، به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی بر عهده دارد و جستار حاضر، این مسئولیت را کنکاش می کند. این پژوهش به روش کیفی و بر اساس پژوهش های پیشین و آرای صاحبنظران، صورت گرفت و ضمن انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و هدفمند با 13 نفر از متخصصان، داده ها به روش گراندد تئوری، جمع آوری و کدگذاری گردید. بر این اساس، 96 کد اولیه، 35 طبقه اولیه، 12 زیرطبقه و 3 طبقه اصلی استخراج گردید. دولت اسلامی در زمینه اقتصاد خانواده، در سه بخش درآمدزایی خانواده، هزینه های خانواده و تقنین و اصلاح قوانین می تواند اقدامات خود را لحاظ کند. مفاهیم زیرطبقات عبارتند از: هماهنگی نظام آموزشی با نظام اقتصادی، تدوین نظام آموزشی و مهارتی خانواده محور در سطوح مختلف، مهارت افزایی اعضای خانواده توسط رسانه های جمعی، ایجاد زیرساخت های اقتصادی، فرهنگ سازی دستیابی به رزق حلال، اجرای عدالت اجتماعی به منظور زمینه سازی درآمدزایی کارآمدتر، ترویج فرهنگ نوع دوستی و همدلی، سیاستگذاری متناسب با آموزه های اسلامی در حوزه اشتغال زنان، گسترش نهادهای تخصصی، ایجاد پژوهشکده ای برای یافتن راهکارهای درآمدزایی موثر و کارآمد، فرهنگ سازی الگوی مصرف متناسب با آموزه های اسلامی، اتخاذ تدابیر مناسب برای نظارت بر حسن اجرای قوانین به منظور رفع مشکلات اقتصادی خانواده. یافته ها نشان داد که فرایند بهبود راهبردهای اقتصادی برای تحکیم نظام خانواده و جامعه اسلامی، بسیار پیچیده و متاثر از عوامل متعدد است و نیاز به فعالیت در زمینه های مختلف آموزشی، پژوهشی، رسانه ای، اجتماعی و فرهنگی است. کوتاهی دولت اسلامی دراین زمینه، موجب ناهنجاری ها و نابسامانی هایی است که هویت فردی و اجتماعی افراد و تعالی جامعه را به چالش خواهد کشاند.
تحلیل و تبیین مفهوم، مبانی و ساختار دانشی حکمرانی متعالی و تعالی بخش(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمرانی سال اول تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
47-78
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در صدد است صورت بندی مفهومی «حکمرانی متعالی و تعالی بخش» و ساختار دانشی مبانی و اصول آن را در چارچوب دلالت معرفتی بن مایه های عقیدتی و ایمانی اسلامی و مبانی فلسفی برآمده از منظومه حِکمی حکمت متعالیه تبیین و تحلیل نماید. بر اساس این، پرسش اساسی این مقاله آن است که حکمرانی متعالی و تعالی بخش چیست و ساختار دانشی مبانی و اصولی که مبیِّن صورت بندی مفهومی حکمرانی اسلامی در قالب «حکمرانی متعالی و تعالی بخش» هستند، کدام است؟ این منظور با استفاده از روش تحلیل زبانی اصطلاح «حکمرانی» در لغت و کاربردهای تخصصی و همچنین با اتخاذ روش استنباط از معارف دینی بر پایه بررسی بن مایه های عقیدتی و ایمانی اسلامی و نیز تحلیل عقلی و تبیین مبانی فلسفی حکمرانی در چارچوب منظومه نظری حکمت متعالیه پیگیری شده است.