مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
طباطبایی
حوزه های تخصصی:
اخبار مربوط به طینت به علت صعوبت و پیچیدگی، دارای تفاسیر مختلف و گاه متعارض با هم هستند. در این تحقیق تلاش شده ضمن واکاوی احادیث با توجه به سیر تاریخی آن و بررسی مختصر نظر پیشینیان و گزارش مفصل نظر علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) به این مسأله پرداخته شود. علامه طباطبایی با دسته بندی اخبار طینت در پنج دسته با تحلیل فلسفی دقیق و بدیع اخبار طینت را تفسیر می کند و نظری نو در باب ذاتی بودن سعادت و شقاوت ارائه می کند. در طرف دیگر امام خمینی(ره) راه حل پیچیدگی اخبار طینت را تاویل آنها می داند. وی طینت را به مواد تشکیل دهنده انسان ارجاع می دهد که از پیش و بدو منعقد شدن نطفه که متاثر از نوع تغذیه والدین می داند به عنوان مبادی سعادت و شقاوت در سرنوشت انسان تاثیر دارند. امام(ره) ضمن رفع شبهه جبر، این مواد را در سرنوشت انسان دخیل و موثر دانسته، لکن سعادت و شقاوت را اموری اکتسابی می داند.
شواهد کشف باوری معنای زندگی در دیدگاه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق دیدگاه کشف باوری در باب معنای زندگی، معنای زندگی هم وجود خارجی دارد و هم قابلیت کشف. طباطبایی اگرچه متعرض به این مسئله نشده، ولی شواهدی در آثارش وجود دارد که نشان می دهد به کشف باوری معتقد است. طباطبایی معتقد است فاعل، فعل و غایت در وجود واحد متحدند. غایت مرتبه ای بالاتر در سلسله مراتب وجودی است، و در نتیجه هدایت الهی غایت زندگی انسان است و غایت زندگی انسان لازمه وحدت فعل الهی است. تحلیل شاهد فوق نشان می دهد طباطبایی به چهار پیشفرض واقع گرایی هستی شناختی، غایت باوری، عقل گرایی و نظریه صدق باور دارد که دیدگاه وی در باب کشفی بودن معنای زندگی را مشخص می سازد. تحلیل شواهد آثار طباطبایی مؤید قول ایشان به کشف باوری معنای زندگی است.
جامعه و اصالت فلسفی آن در قرآن (بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی و مطهری)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علاوه بر آیه های بسیاری که خطاب به «تک فردهای آدمیان» در قرآن آمده، آیه هایی نیز وجود دارد که امری فراتر از آن را مخاطب ساخته است. همین امر زمینه تأملاتی برای فیلسوف مفسران شده که آیا مراد خداوند در این آیات، پدیده مستقلی به نام «امت» (جامعه) است یا نه؟ برخی بر اساس این آیات به اصالت فلسفی جامعه نظر داده، و دسته ای صرفاً اعتباری و تبعی بودن آن را قابل اثبات دانسته اند. این مقاله بر آن است تا به استناد آیه های قرآن و بهره گیری از داده های فلسفی تاریخ، نظر قابل دفاع تر را بیان دارد؛ با این فرضیه که هویت جامعه امری استقلالی و دارای اصالت فلسفی است، چنان که با هم بودگی انسان ها، قدرتی متمایز از افراد می آفریند. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله، چگونگی هویت جامعه از منظر قرآن است و روش تبیین نظریه، بررسی آیات مرتبط با مقوله امت، بر اساس دیدگاه دو اندیشمند معاصر، یعنی علامه طباطبایی و شهید مطهری است و بالتبع، رویکردهای صدر و مصباح یزدی به عنوان دیدگاه رقیب، مورد مداقه قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی رابطه معنای زندگی با فطرت از نگاه علامه طباطبایی و کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ا انسان جدید، به علل گوناگونی همچون پیشرفت های علمی و فلسفی، ضعف مراجع دینی (یهودی و مسیحی) در پاسخ گویی به نیازهای فکری و عملی او، رفتار نامناسب کلیسا با اهل اندیشه و رشد فزاینده سرمایه داری و مصرف گرایی، دچار بحران تعبد گریزی و آزادی خواهی شده است. پوچی و بی معنایی و به دنبال آن، اندوه، دلهره و نومیدی در زندگی فردی از یک سو و ناامنی و بی عدالتی در زندگی اجتماعی و جهانی از سوی دیگر، پیامدهای گریزناپذیر تعبد گریزی و آزادی خواهی بوده اند. در این میان، آنچه مغفول مانده، ساختار ماهوی و فطری در انسان است. انسان جدید، ماهیت و فطرت را انکار کرد تا با پشت کردن به سنّت، به آزادی در فکر و عمل دست یابد. در این مقاله تلاش شده است تا راه رهایی از بحرانِ پوچی و بی معنایی از نگاه علامه طباطبایی که مدافع ساختار ماهوی و فطری در انسان است و از نگاه سورن کرکگور که مخالف این ساختار است و مواضعی ناسازگار دارد، با روش فلسفی و کلامی و با بررسی تطبیقی، ارزیابی و تحلیل شود.
تحلیل غایت افعال انسانی از منظر علامه طباطبائی
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبائی را باید جزء فلاسفه ای دانست که بعد از ملامحسن فیض کاشانی تلاش نموده با رویکردی تازه به مسئلة علت غایی بنگرد. عموم فلاسفة اسلامی کوشیده اند به اشکالات وارد بر علت غایی پاسخ دهند، اما علامه طباطبائی می کوشد با اثبات کلیت علت غایی از طریق اصل تکامل عمومی، به دو اشکال معروف، یعنی اتفاق انگاری و عبث انگاری پاسخ دهد. به نظر ایشان، وجود غایت در همة افعال انسانی به عنوان جزئی از سه دسته افعال طبیعی، الهی و انسانی، بدیهی و کلی است، لیکن غایت بر حسب نوع مبداء فعل تفاوت دارد. تفاوت غایت ها به نظر علامه طباطبائی، به تفاوت علم اجمالی و تفصیلی برمی گردد و غایت مرتبه ای از مراتب وجودی انسان است که با سیر از وجود ذهنی به وجود عینی باعث استکمال فرد خواهد شد.
مقایسه تحلیلی روش علامه طباطبائی با مفسران روایی در تعامل با روایات تفسیری (بررسی موردی محکم و متشابه ذیل آیه ۷ سوره آل عمران)
حوزه های تخصصی:
از عمده ترین تفاوت های میان دو روش تفسیر اجتهادی و نقلی، نحوه تعامل آن ها با روایات است؛ تا جایی که اختلافات مبنایی موجود میان این دو روش تفسیری و بروز تعارض های جدی در نحوه برخورد با آیات و روایات در قرون اخیر و نتایج حاصل از آن، بررسی دقیق آن ها را حائز اهمیت می سازد. این جستار در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی محکم و متشابه در روایات، ذیل آیه ۷ سوره آل عمران پرداخته و آن را با نظر علامه طباطبائی مقایسه نماید. در این راستا، نظر صاحب المیزان با تفاسیر روایی نور الثقلین، البرهان، کنز الدقائق، الصافی، قمی و عیاشی مقایسه شده و پس از دست یابی به تعریفی جامع، میزان انطباق آن ها با آیه شریفه و روایات مرتبط، ارز یابی شده است. از جمله نتایج پژوهش این است که بنابر شیوه اجتهادی علامه، در استفاده توأم از عقل و نقل و اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد در غیر مسائل فقهی، خصوصاً اصول دین و معارف تفسیری، مشخص می شود نظر علامه با روایات هم خوانی کامل دارد؛ ضمن اینکه برخلاف غالب تفاسیر روایی به تعارض ظاهری میان روایات متنوع نیز پاسخ می دهد. دیگر اینکه معصوم علیه السلام،بنابر وظیفه ای که در هدایت مردم دارد، عالم به تمامی قرآن است و خارج ساختن علم به حتی یک آیه از قرآن از گستره علمی ایشان، در معنای نقض غرض مسئولیتی است که به عنوان ولی الهی از سوی خدا بر عهده وی نهاده شده و منافی حکمت خداوندی است؛ اما این امر منافاتی با انحصار علم به تأویل به خدا در آیه شریفه ندارد.
ارزیابی و مقایسة نقادانه دیدگاه طباطبایی، مطهری و جوادی آملی در باب وحدت وجود و لوازم الهیاتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فلسفه دین، موضوع وحدت عالم و نسبتش با واحد بودن خداوند است. این برداشت های متفاوت از وحدت عالم تحت بحث وحدت وجود چالش برانگیز شده است. در این مقالله تلاش می کنیم دیدگاه فیلسوفان مسلمان وابسته به مکتب حکمت متعالیه را با این بحث روشن سازیم و استدلال های آن ها را ارزیابی کنیم و برتری دیدگاه برخی بر برخی دیگر را نشان دهیم. برای این کار دیدگاه سه تن از شارحان حکمت صدرا را که آرای متضادی دارند برگزیده ایم و تجزیه و تحلیل کرده ایم. علامه طباطبایی که گاه به وحدت تشکیکی و گاه شخصی متمایل است، گاهی نیز حکم به همسانی دو تعبیر می دهد درنهایت با براهین قاطع وحدت شخصی را می پذیرد اما توان پاسخگویی شبهات را ندارد. مطهری با وحدت وجود، نفی کثرات و معدوم دانستن ممکنات مخالف است. و درنهایت علامه جوادی آملی با اثبات «وجود مطلق» و قرار دادن «وجود» و «نمود» در برابر «عدم» ایراداتی را که مانع اکمال فلسفه بر مبنای وحدت وجود بود، از میان برداشتند لذا راه برای تغییر و ارتقای بسیاری از مباحث همچون قاعده بسیط الحقیقه باز شد. در این نوشتار در صددیم مقایسه نقادانه ای از دیدگاه این سه متفکر داشته باشیم.
بررسی تطبیقی- انتقادی دیدگاه های علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا درباره اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
121-138
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با روش تطبیقی انتقادی به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و الوین پلنتینجا در خصوص مبانی فلسفی اثبات وجود خدا پرداخته ایم. هدف در این پژوهش تبیین، تطبیق، و نقد و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و الوین پلنتینجا، می باشد. علامه طباطبایی معتقد است وجود خدا امری بدیهی است و ادله اثبات وجود خدا نیز صرفا بر بداهت وجود خدا استدلال می کنند . پلنتینجا معتقد است، یک سری گزاره های جزیی وجود دارد که بدون اعتقاد به وجود خدا نمی توان آنها را پذیرفت. خدا وجود دارد که این گزاره های جزئی را برای یک دین دار یک گزاره واقعا پایه معرفی می کند . با اینکه پلنتینجا اعتقاد به وجود خدا را پایه می داند ولی پایه دانستن وجود خدا به معنای بداهت وجود خدا نیست. به همین جهت تفاوت جدی بین این دو دیدگاه وجود دارد. اثبات بداهت وجود خدا و تصدیق دیدگاه علامه به غایت دشوار است، چنانکه دیدگاه پلنتینجا حداکثر دیدگاهی گمانی و استقرایی خواهد بود
برهان تمانع به تقریر استاد مطهری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۴
53 - 72
حوزه های تخصصی:
برهان تمانع از جمله برهان های اقامه شده بر یگانگی خداست. این برهان در آیه 22 سوره انبیاء آمده است. متکلمان و فیلسوفان اصطلاح تمانع را از مفاد آیه برگرفته و وضع نموده اند. آنان این برهان را ناظر به توحید در خالقیت و وجوب وجود دانسته و با این کار علاوه بر تقریر یک برهان کلامی و فلسفی، درواقع، آیه را نیز تفسیر کرده اند. استاد مطهری از جمله این گروه است اما علامه طباطبایی برهان را ناظر به توحید ربوبی می داند؛ بدان دلیل که مسئله مورد اختلاف بین قرآن و بت پرستان همین موضوع بوده است نه توحید خالق که مورد قبول بت پرستان بوده است. او در المیزان و نهایه الحکمه برهان را به گونه ای تقریر می کند که منتج به توحید رب، یعنی مالک مدبر عالم گردد. البته در نهایه الحکمه اشاره ای به آیه ندارد؛ همچنان که در المیزان نیز اشاره ای به بحث های متکلمان و فیلسوفان ندارد؛ به طوری که حتی از استعمال اصطلاح تمانع نیز اجتناب می کند. در این مقاله بعد از تقریر استاد مطهری و استاد طباطبایی، به مقایسه و ارزیابی آنها از لحاظ فلسفی و تفسیری پرداخته ایم.
تحلیل و بررسی نظریه علامه طباطبایی درباره «منشأ پیدایش معقولات ثانیه فلسفی» با تکیه بر شرح شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
33 - 56
حوزه های تخصصی:
معقولات ثانیه فلسفی همان مفاهیم عامّه فلسفی مانند وجود، عدم، علّت، معلول و عرض هستند که حیات فلسفه اسلامی وابسته به وجود آنهاست. علامه طباطبایی کوشیده است نظریه ای جامع درباره نحوه انتزاع معقولات ثانیه فلسفی پیشنهاد کند. او معتقد است معقولات ثانیه فلسفی ابتدا به صورت مفاهیمی ربطی (حرفی) ادراک می شوند و پس از آن، مفاهیم اسمی از این مفاهیم انتزاع می شوند و تعمیم می یابند. در این مقاله، کوشش شده است با توجه به نگاشته های علامه طباطبایی در این باره به کمکِ شرح شهیدمطهری صورت بندی روشنی از این نظریه بیان شود که شامل چهار مرحله (به همراه مبانی آن) است. در این مقاله، روشن شده است که چگونه این مفاهیم موهوم و فطری و برآمده از تجربه درونی و بیرونی نیستند و از قوه مدرکه برآمده اند. همچنین، برخی مسائل کلیدی که علامه چندان به آنها نپرداخته، در اینجا بیان شده است؛ از جمله چگونگی بسط و گسترش مفهوم معقول ثانی که از یک حالت نفسانی خاص انتزاع شده به تمام عالم، و رابطه معقول ثانی حاصل شده در ذهن و مَحکی آن. و کوشش شده است پاسخ هایی به این سؤالات داده شود.
مکتب قرآنیون و نقد مدّعای آن در عدم حجیت سنت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان قرآنیون به قرآنبسندگی و انکار نقش سنت در شناخت دین روی آورده، حدیث را فاقد حجیت میداند و در تبیین احکام به آن بها نمیدهد. بعلاوه قرآنیون اندیشه هایی را مطرح کردهاند که خودشان هم به آنها پایبند نبوده و در تفسیر قرآن بدون سنّت دچار مشکل شدهاند. نگارنده تاریخچهای مختصر از این جریان و اندیشه های پیروان آن به دست داده است، مانند: اجتهاد پیامبر در آیات قرآن، امکان فهم احکام با تدبّر و تعقّل در قرآن، انکار نقش سنّت در فهم آیات قرآن. نگارنده به این مدّعاها پاسخ داده، سپس وابستگی فهم قرآن به حدیث را توضیح میدهد، آنگاه تفسیر قرآن به قرآن را با تبیین جایگاه روایات در فهم قرآن به شیوه علامه سید محمد حسین طباطبایی بررسی میکند.
علامه طباطبایی و تفسیر قرآن به قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده پس از بیان مقدماتی در مورد تفسیر قرآن و فرآیند فهم متون، برای تبیین روش تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه سید محمدحسین طباطبایی بر اساس دو کتاب او، المیزان و قرآن در اسلام، رویکرد تفسیری او را بر این مبنا میداند که قرآن در دلالت خود، تامّ و مستقلّ و بینیاز از هر توضیح دیگری حتی روایات است، ولی ما در مرحله فهم قرآن به دلالت اهل بیت نیاز داریم. و این به دلیل علوّ شأن و بلندی معانی آن و ناتوانی ادراک ما از فهم آن است. جنایات دشمنان اهل بیت در ممانعت امت از دسترسی به سخنان تفسیری اهل بیت، ضوابط بهرهگیری از روایات تفسیری، و توضیح جایگاه مخالفان رویکرد طباطبایی عناوین فرعی دیگر مقاله اند.
عرضه روایات بر آیات قرآن از نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
نخستین معیار در ارزیابی صحت متن حدیث، قرآن کریم است؛ به این معنا که اگر احادیث وارده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار با محتوای قرآن سازگار باشندف پذیرفته هستند، و در صورت ناسازگاری و مخالفت با نصوص و محکمات قرآنی به کنار افکنده می شوند، حتی اگر اسناد احادیث صحیح و معتبر باشند. لذا مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی روش علامه طباطبایی را در تفسیر المیزان درباره عرضه روایات بر آیات بررسی می کند و نتیجه می گیرد که ردّ روایات پس از عرضه به دلایل، مخالفت با سیاق و ظاهر آیه، مخالفت روایت با سیاق آیه در بیان مکی و مدنی، ناسازگاری روایت با سیاق آیه به دلیل تکذیب روایت با سیاق و حمل کلّ آیه بر یک واژه است و پذیرش روایت هم به دلیل موافقت با قرآن و آیه قرآن ، استعمال قرآن ، از راه جری و تطبیق است که علامه به بررسی دقیق این موارد در
پژوهشی در خصوص مفهوم «سنت» در اندیشه جواد طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
891 - 907
حوزه های تخصصی:
درک اندیشه های سید جواد طباطبایی بدون در نظر گرفتن مفهوم «سنت» امکان پذیر نیست. «سنت» از نظر طباطبایی «آگاهی» انسان ایرانی است و بدون «سنت» اندیشیدن امکان پذیر نیست. با تصلب و زوال «سنت»، ایدئولوژی جای اندیشیدن را می گیرد و تنها با « اتخاذ موضع جدید آگاهی» می توان به زوال اندیشه پی برد و تصلب «سنت» را برطرف کرد.
معرفی، نقد، و بررسی مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
307-323
تاریخ فلسفه اسلامی معاصر وضعیتی متفاوت با پیشینه خود دارد. تأثر آن از دیگر حوزه های معرفتی به ویژه فلسفه غرب و نیز مواجهه با مسائل کلامی جدید موجب شده است تا بخش های متفاوت و ادوار گوناگون این قسمت از تاریخ فلسفه اسلامی به گونه ای متمایز از دیگر اجزای خود از عهد فارابی تا کنون باشد. محمد فنایی اشکوری در کتاب مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر کوشیده است تا این ره یافت را درقالب روایتی تاریخی بررسی و تفسیر کند. تلاش برای تبیین مسائل و نیز شیوه رویکردهای فکری متفکران مسلمان در حوزه و دانشگاه اصلی ترین انگیزه تألیف این کتاب بوده است. این که هریک از این متفکران به قدر سهم فکری خود در استخراج مسائل فلسفه اسلامی و تطبیق آن بر وضعیت کنونی تفکر در ایران چه نقش ویژه ای داشته اند نشان می دهد که مؤلف کتاب به دنبال ضرورت های تاریخ معاصر فلسفه اسلامی بوده است. مبنای نظر به تاریخ در مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر مغفولٌ عنه مانده است و معلوم نیست فلسفه اسلامی معاصر از کدام مبنای نظر به تاریخ بررسی شده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور در معناشناسی واژه «خَطَأ»
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی واژه «خطا» در قرآن کریم نوشته شده است. اختلاف در فهم و کاربرد این واژه در واژه های قرآن، موجب تفاوت در فهم واژه و در نتیجه تفاوت تفسیری آیه شده است. بی تردید بن مایه واژگان به عنوان محور مهم برای معادل یابی صحیح در فرآیند ترجمه و تفسیر قرآن تلقی می شود. نگارنده در این تحقیق تلاش کرده تا به روش توصیفی-تحلیلی و مراجعه به منابع کتابخانه ای، با تکیه بر برخی از فرهنگ لغات و تفاسیر شیعی و سنی به تفاوت معنایی این واژه در آیات قرآن کریم دست یابد. معنای مشترک واژه «خَطَأ» از منظر علامه طباطبایی و ابن عاشور گناه عمدی یا غیر عمدی با توجه به آیه است؛ اما در برخی موارد، نظر متفاوتی از هم دارند، مانند اینکه علامه گناهی که بتوان مانع تحقق مقدمه آن شد که در نتیجه مانع تحقق گناه بشود را گناه اختیاری می نامند، در حالی که ابن عاشور هرگز نظری درباره اختیاری بودن یا نبودن گناهی نداده است؛ و یا در آیه ای علامه طباطبایی «خَطَأ» را به معنای شرک و ابن عاشور به معنای گناه از روی عمد می داند. در آیه دیگری علامه «خَطَأ» را به معنای خطا پیمودن راه بندگی و ابن عاشور شرک و معاصی و مرتکب گناه بزرگ تفسیر کرده اند. در آیه ای علامه واژه «خَطَأ» به معنای گناه غیرعمدی بیان کرده است و ابن عاشور آن را به معنای گناه صغیره می داند
نسبت بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به برخورداری قرآن از پاره ای صفات، از جمله جامعیت، اِبتنای بر اصل توحید، اِنسجام و عدم اختلاف معانی، هدایت، نور، بیِّنه، مُبرهن بودن و ...، باید اذعان نمود که سِنخ اِعجاز قرآن و شریعت محمدی(ص)، به کلی از سِنخ اِعجاز سایر شرایع ممتاز است؛ زیرا شرایع، معجزه ای محسوس، از سنخ ماده و محدود به زمان و مکان ارائه کردند و حال آن که اِعجاز قرآن از سنخ دانش، فرا حسّی، فائق بر گُستره زمان و مکان و مُسیطر بر تارُک هستی است. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی، تحلیلی مبتنی بر دیدگاه طباطبایی(ره)، صاحب «المیزان فی تفسیرالقرآن»، به سه تبیین سِتُرگ در باب استنتاج جامعیت قرآن از کُلیّت اِعجازمند آن دست یافته است. طباطبایی بر این باور است که در دو تبیین نخست، عمومیت تحدّی و اعجاز قرآن، و نیز جامعیتِ برگرفته از آن، ناظر بر گُستره معارف مرتبط به هدایت انسان است، در حالی که در تبیین سوم، عمومیت و جامعیت مذکور، ناظر بر گُستره اَغراض اِلاهی می باشد. نکته درخور تأمل آن که در میان مفسران متقدم و معاصر،این تنها طباطبایی است که با ژرف نگری منحصر به فرد، به اَبعاد نسبت موجود بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن عطف توجه نموده است.
هدایت و ضلالت قرآنی و رابطهآن با اختیار انسان از منظر علامه طباطبایی، فخر رازی و زمخشری
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئله هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادهانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت و ضلالت در قرآن از دیدگاه علّامه طباطبایی در تفسیر« المیزان» ، فخررازی در تفسیر مفاتیحالغیب و زمخشری در تفسیر کشاف میپردازد. هدف این پژوهش، یافتن رابطهای معنادار بین هدایت و ضلالت الهی است که از ظاهر برخی ازآیات قرآن فهمیده میشود و نیز نقش اختیار و اراده انسان در این موضوع که از بعضی آیات دیگر استنباط میشود. علّامه طباطبایی هدایت ابتدایی و توفیقی را به اراده الهی و ضلالت ابتدایی را به اراده انسانی و ضلالت کیفری را نوعی مجازات الهی میداند؛ فخر رازی با پذیرش مسلک جبرگرایانه، خداوند را خالق همهچیز از جمله هدایت و ضلالت بیان کرده است و زمخشری، براساس مکتب اعتزال، استناد هدایت و ضلالت در آیات قرآن به خداوند را نوعی مجاز میداند و بر نقش اراده و اختیار انسان تأکید دارد.
بررسی تطبیقی مسئله رؤیت الهی در المیزان و المنار با تأکید بر آیه میقات
حوزه های تخصصی:
رؤیت به معنای دیدن با چشم ظاهری یا با قوه تخیل و همچنین در معنای تفکر و تعقل یکی از صفات سلبی خداوند است و مورد تنازع بین مفسران شیعی و سنی است. در این مقاله مسئله رؤیت الهی در المیزان و المنار با تأکید بر آیه میقات به روش توصیفی-تحلیلی و به صورت تطبیقی بررسی میشود. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که وجه اشتراک دیدگاه این دو مفسر در این است که هر دو رؤیت خدا را با چشم ظاهری در این دنیا محال میدانند، اما خدا را در آخرت قابل رؤیت میدانند با این تفاوت که از نظر علامه طباطبایی دیدن خداوند نوعی درک و شعور است که با آن حقیقت و ذات هر چیزی بدون وساطت چشم یا فکر درک میشود که همان علم حضوری نسبت به خداوند است. رشید رضا ایده بلاکیف را به عنوان راهکار تنزیهی خود مطرح میکند. وی امکان رؤیت خدا در آخرت را ثابت میکند و این رؤیت را کاملترین و برترین نعمت روحانی خداوند معرفی میکند و مستند خود را آیه 17 سوره سجده و حدیث قدسی پیامبر (ص) در مورد نعمتهای خداوند برای بندگان در قیامت میداند.
تمایز معرفه النفس از علم النفس در انسان شناسیِ محمدحسین طباطبایی و پیامد آن در نگاهی دیگر به سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
69 - 83
حوزه های تخصصی:
طباطبایی تمایل داشت مسائل نفس شناسی را از طریق معرفهالنفس دنبال کند نه آنچنان که فیلسوفان مشایی و صدرایی، با تمام اختلافاتشان، در علم النفس دنبال می کردند. توجه به نفس و روان بشری و قوای آن در درمان بیماری ها، گرچه در ساختارِ ریاضی مکانیکی پزشکی مدرن، مهمل تلقی می شود اما در پزشکی غیرمدرن، با تمام وسعتِ شاخه ها و گرایش هایش، متعارف بلکه ناگزیر است. دغدغه این نوشتار معرفهالنفس و چشم انداز تأثیر آن در طب (با تأکید بر سلامت) است. تحقیق پیش رو از سنخ تحقیقات بنیادی نظری و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. محقق با توصیف و تحلیل کیفی محتوایِ اندیشه طباطبایی و توجه به نظام اندیشه وی، با گردآوری داده ها به روش کتاب خانه ای، به دنبال توصیف، تجزیه و تحلیل مسئله است. طباطبایی بر اساس تعقل و نیز تعمق در آیات و روایات از تمایز معرفهالنفس/علم النفس به تمایز معرفت أنفسی/ معرفت آفاقی کشیده می شود؛ تمایزی که می تواند در طبابت استلزاماتی داشته باشد و طب را متحول و زمینه را برای نگاهی دیگر به سلامت و بیماری فراهم کند. توجه به معرفهالنفس در طب به معنای معرفت به نفس و خصوصیات و نوع تأثیر آن در بدن نیست، بلکه به معنای معرفت أنفسی در طبابت است، که به تعبیری می توان آن را طبابت أنفسی نامید که طبیبش به گونه ای دیگر زیست می کند و به گونه ای دیگر بیمار، بیماری و سلامت را می فهمد و نهایتاً درمان می کند.