مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
طباطبایی
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از روایات معصومان )ع( بهمثابه ثقل اصغر، یکی از مهمترین و اساسیترین منابع تفسیری برای هر مفسر است. مفسران هرکدام بهنوعی از روایات استفاده کردهاند، اما در شیوه بهرهگیری و استفاده از این منبع ارزشمند، دیدگاه و عملکرد متفاوتی دارند. دراینبین، علامه طباطبایی در مورد بهکارگیری روایات در تفسیر قرآن، دقت و توجه ویژهای مبذول داشته است. یکی از انواع روایاتی که ایشان در موارد قابلتوجهی به آن پرداختهشده است؛ اخباری است که با مباحث اجتماعی، حوادث و شخصیتهای جامعه ]بهویژه در عصر نزول[ مرتبط است. ایشان در خلال تفسیرش بحثی با عنوان «بحثهای روایی » را مطرح کرده و با بررسی دقیق و همهجانبه روایات، مخصوصاً عرضه روایات بر قرآن، بهطور مفصل روایات را ارزیابی نموده و اجتهاد سایر مفسران را در مورد بهکارگیری روایات در تفسیر قرآن نقد و بررسی کرده است. نوشتار پیشِ رو که با روش توصیفی_ تحلیلی و با ابزار کتابخانهای انجامشده، درصدد کشف رویکرد علامه نسبت به روایات اجتماعی در تفسیر المیزان است. حاصل مطالعه حاضر چنین است که مؤلف المیزان با مبانی مختلفی ازجمله ملاک عرضهی روایات بر قرآن، در موارد متعدد و از جوانب مختلفی، روایات مربوط به مباحث اجتماعی را تحلیل نموده، با رویکردهای مختلفی ازجمله: بررسی سندی، دلالی، نقد روایات اسباب نزول و شأن نزول، بررسی جری و تطبیق، نقد انواع استفادههای مفسران در بهکارگیری روایات، بررسی فقه الحدیثی، تأیید و بهرهگیری از احادیث و...، بهصورت گستردهای به تصحیح، تحلیل و تنقیح اینگونه روایات پرداخته است
مطالعه تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی در جایگاه و کارکرد و شیوه نقد روایات در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
86 - 109
حوزه های تخصصی:
در قلمرو تفسیر و فهم قرآن کریم، رجوع به روایات دارای اهمیت است. به استناد حدیث ثقلین پیوندی عمیق و ارزشمند میان اهل بیت و قرآن کریم وجود دارد. بنابراین بهره گیری از بیانات ایشان همواره مورد توجه و تاکید مفسران قرآن بوده است. در شیوه تفسیری قرآن به قرآن آن گونه که از ظاهر سخنان و سیره تفسیری علامه طباطبایی بر داشت می شود ایشان قرآن را مستقل از روایات، تفسیر می نماید. ایشان برای تفسیر آیات از خود آیات قرآن استفاده می نماید.آیت الله جوادی نیز این سیره تفسیری را مورد توجه قرار داده است. لکن بررسی سیره تفسیری هر دو مفسر ، این مطلب را واضح می نماید که ایشان از سنت برای فهم و تفسیر هر چه دقیق تر آیات بهره گرفته اند. از منظر ایشان روایات به طور مستقیم دخالتی در تفسیر ندارند. اما در اموری همچون بیان مصداق و شرح آیهُ، تعمیم معنای آیه، تعیین و تبیین جزییات و تفاصیل آیات و... روایات قابل استفاده است. همچنین روایات صحیح می تواند برداشت های تفسیری را تقویت یا تضعیف نماید و این موضوع خللی بر خود بسندگی قرآن برای تبیین معنای خویش وارد نمی نماید. دو مفسر عالیقدر در زمینه نقد وبررسی احادیث نیز تنها به نقد سندی اکتفا نکرده بلکه به بررسی محتوایی رویات نیز می پردازند و معیارهایی را برای فهم حدیث و شناخت سره از ناسره ارائه می نمایند.
بررسی تطبیقی باطن قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
96 - 117
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم علوم قرآن و تفسیر، مسأله ی «بطن» است. علامه طباطبایی و علامه جوادی آملی از جمله مفسرانی هستند که در زمینه ی باطن قرآن کریم دیدگاهی قابل تحلیل و تأمل ارائه کرده اند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ماهیت بطون قرآن و اعتبار بطن در تفسیر، از نگاه ایشان و مؤلفه هایی که برای دیدگاه خود ارائه کرده اند، تبیین و ارزیابی شده است. نتیجه پژوهش گویای این است که علامه طباطبایی تفاوت ظرفیت انسان ها در فهم قرآن نسبت به امور ماورای حس و ماده را، دلیل اصلی وجود بُعد باطنی برای قرآن می داند. اما علامه جوادی آملی، وجود بطن در آیات قرآن را به عنوان مبنای تفسیری خود قلمداد کرده و آن را به عنوان یکی از شیوه های تفسیری اهل بیت (ع) و رمز جاودانگی قرآن پذیرفته ا ست. مهم ترین شاخصه های اعتبار بطن از دیدگاه ایشان؛ شاملِ همگانی بودن فهم قرآن، ذو مراتب بودن قرآن، جواز استعمال لفظ در بیش از یک معنا، هم سویی معارف ظاهری با معارف باطنی است.
مطالعه مقایسه ای تجسم اعمال در نگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و دکتر زحیلی در تفسیر المنیر
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
305 - 330
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در تفاسیر مختلف موردبررسی قرار گرفته است، بحث تجسم اعمال است. دو مفسر معاصر، علامه طباطبایی و دکتر زحیلی نیز در تفسیر خود به این موضوع پرداخته و تکوینی یا قراردادی بودن جزای اعمال را بر اساس دیدگاه خود تبیین کرده اند. دکتر زحیلی در آثار خود، بحث تجسم اعمال را با عنوان مستقلی مطرح نکرده است، اما در میان مطالب تفسیر المنیر، دو دیدگاه درباره تجسم اعمال ارائه داده است که عبارت اند از: حضور عمل در قیامت به عنوان کیفر و پاداش که همان تجسم اعمال است و قرار دادی بودن پاداش و کیفر اعمال. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان، با نقد و بررسی دیدگاه های مختلف، مسئله تجسم اعمال و رابطه تکوینی بین عمل دنیایی و ظهور و حضور این عمل درآخرت را به عنوان پاداش یا کیفر اعمال اثبات کرده است. وی درنهایت آیاتی را که به پاداش وکیفر قراردادی اشاره دارند، تأویل کرده است و آن ها را مناسب با درک و فهم مردم زمان نزول دانسته است. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و بر اساس تفسیری که علامه ارائه داده اند می توان دریافت که تجسم اعمال هیچ محذور عقلی ای ندارد.
بررسی تطبیقی روش علامه طباطبایی و شیخ محمد عبده در حل تعارض قرآن و علم
حوزه های تخصصی:
با گسترش و پیشرفت علوم تجربی و قطعی تلقی شدن هر نظریه ای در این علوم و توارد این تفکر از سمت دنیای غرب به جهان اسلام، یکی از شبهات امروزی، شبهه تعارض علم و قرآن است به این معنا که گاهی بین گزاره های این دو در موضوع واحد، ناسازگاری ظاهری نه واقعی، وجود دارد؛ از آن جا که اندیشمندان اسلامی از جمله علامه طباطبایى و شیخ محمد عبده، برای رفع تعارض ظاهری علوم تجربی و قرآن راه حل هایی در نظر گرفته اند، پژوهش حاضر در صدد برآمد مبانی و روش این بزرگان را در حل تعارض، با روش توصیفی- تحلیلی، بررسی، نقد و مقایسه نماید. در این راستا، برخی از دیدگاه ها عبارتند از: از نظر علامه، علوم تجربی نمی توانند درباره آیات مرتبط با ماوراء طبیعت قضاوتی داشته باشند و در تطبیق بین علوم تجربی و آیات علمی قرآن نیز، باید تفکیک بین مسلمات و غیر مسلمات علمی مد نظر قرار گیرد. عبده معتقد است قرآن همگام با اندیشه بشری به تکامل می رسد؛ از این رو تغییر برخی احکام به اقتضای علوم تجربی، گریز ناپذیر است؛ چنان که به همین دلیل، تأویل برخی مفاهیم غیبی قرآن مجاز است
بازخوانی انتقادی ماهیت فلسفه اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
95 - 117
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی فلسفه را به الهی و غیرالهی و فلسفه الهی را به فلسفه اسلام و غیر آن تقسیم می کند. از دیدگاه ایشان الهی بودن فلسفه به اثبات وجود خداوند است، ولی فصل ممیز فلسفه الهی اسلام از غیر آن، به مفهومی است که از خداوند اثبات می شود. به اعتقاد ایشان اگر فلسفه الهی به اثبات توحیدِ اطلاقی برسد و بپذیرد که وجود خداوند که صرف است و هیچ حدی آن را محدود نمی کند و حتی از قید اطلاق هم مبراست، فلسفه الهی مربوط اسلام خواهد بود و در غیر این صورت، چنین نیست. اما آیت الله جوادی آملی، اسلامی بودن علوم، از جمله فلسفه را به معنای عام آن می داند. اسلام به معنای عام یعنی حق جویی و حق پذیری. بنابراین، به اعتبار فیلسوف یا کتابِ فلسفی نمی توان به اسلامی بودن یک فلسفه فتوا داد، بلکه باید هر مسئله فلسفی یا علمی، جداگانه بررسی شود تا اگر حق و مطابق با واقع باشد، اسلامی شمرده شود وگرنه خیر. مسئله اصلی این پژوهش تعیین مصداق برای فلسفه اسلامی از میان فلسفه های شناخته شده موجود است. این پژوهش که در جمع آوری مطالب به شیوه اسنادی و در پردازش به شیوه تحلیلی و منطقی نگارش یافته است، به لوازم این دو دیدگاه و بررسی آنها می پردازد.