مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
لحن
حوزه های تخصصی:
لحن در ادبیات عبارت از نگرش و احساس گوینده یا نویسنده نسبت به محتوای پیام ادبی است که با تکیه بر دیگر عناصر شعر از قبیل قالب شعر، معنی اصلی و ضمنی واژه ها، عبارتهای برجسته، ساختمان جمله ها، وزن، هجاهای شعر، تصاویر توصیفی و صور خیال شکل می گیرد. در هر اثر ادبی یک یا چند لحن اصلی و تعدادی لحن جزیی و انعکاسی وجود دارد که از جهت ایجاد ارتباط بین شاعر و خواننده و نقش زیباشناختی که در شعر دارد از اهمیت والایی برخوردار است، به گونه ای که می توان گفت: عدم درک صحیح لحن یک شعر ممکن است خواننده را در درک ساختار شعر باز دارد. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است در راستای شناخت لحن در شعر که به معرفی لحن، عوامل ایجاد لحن، تغییر و تنوع لحن و اهمیت و نقش آن در شعر می پردازد.
نقد ترجمة داستان «درسهای فرانسه» از دیدگاه نظریة سخنکاوی (بررسی موردی: سبک، لحن، نشانههای سجاوندی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نقد ترجمه، مشخص کردن اساس کار و اجتناب از اعمال سلیقه در درجه اول اهمیت قرار دارد. در این مقاله سعی شده است بر اساس مطالعات زبان شناسی مقابله ای و در چارچوب نظریه سخن کاوی(با بررسی موردی سبک، لحن، نشانه های سجاوندی) به نقد ترجمه مریم شفقی از داستان «درس های فرانسه»، نوشته والنتین راسپوتین، پرداخته شود. در این نقد خواهیم دید که وی در این ترجمه سبک اثر را که غیر رسمی و صمیمی است با بهره گیری از دایره لغات گسترده شان به خوبی منتقل کرده است اما در انتقال لحن شخصیت ها و راوی داستان چندان موفق نبوده و توجه کافی به نشانه های سجاوندی که اهمیت خاصی در ترجمه دارند نکرده است.
بخارای من، ایل من (نقد و بررسی)
حوزه های تخصصی:
جایگاه مخاطب آفرینش ادبی و نقش وی در تاویل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" لحن و شیوه ی خواندن، مهم ترین فرآیند هستی بخش هر اثر ادبی- هنری به ویژه شعر است، هنگام خواندن، مخاطب قابلیت های هنری، عاطفی و مفهومی متن را فعالیت می بخشد و در واقع شیوه ی خوانش او، گویای تاویل و برداشت وی از متن است. بنابراین تکمیل آفرینش هنری ارتباط مستقیم با مخاطب و ذهنیت معناساز و تصویر آفرین او دارد. در این مقاله سعی بر آن است که لحن خواننده و تاویل او به عنوان حقله ی نهایی آفرینش اثر ادبی مورد بررسی قرار گیرد.
"
گفتگو در حکایت خلیفه و اعرابی در سه روایت مثنوی، مصیبت نامه و جوامع الحکایات
حوزه های تخصصی:
گفتگوی اشخاص حکایت با یکدیگر از شگردهای شخصیت پردازی است. هر گفته نشانی از گوینده خود دارد و شخصیت ها نیز با گفتگو خلق می شوند، هم چنان که سخن گفتن هر کسی نیز نشانی از طبقه اجتماعی، میزان تحصیلات و منش انسانی او دارد. بنابراین قدرت به کارگیری گفتگو در خلق شخصیت کار ساده ای نیست و از عهده هر کسی برنمی آید؛ بخصوص اگر اثر هنری به شعر باشد. در این نوشته با روش تحلیل محتوا به مقایسه عنصر گفتگو در حکایت تمثیلی «خلیفه که در کرم از حاتم طائی گذشته بود» از مثنوی مولوی و مآخذ احتمالی آن یعنی «مصیبت نامه» عطار و «جوامع الحکایات» عوفی می پردازیم تا از این طریق فرضیه خود را در برتری هنری مولوی بر مآخذی که از آنها استفاده کرده است به اثبات برسانیم و به این نتایج برسیم که گفتگو در مثنوی علاوه بر خلق شخصیت ها و بیان احساسات و عواطف و افکار آنها، نشانه شناخت درست مولانا از روحیات اقشار مختلف جامعه است؛ به طوری که در حکایت مثنوی با آن که تشخص زبانی وجود ندارد لیکن لحن گفتگوها چنان است که می توان به طبقه اجتماعی و و وضعیت روحی شخصیت ها پی برد. علاوه بر آن مولانا نیز در چارچوب این گفتگوهای نسبتاً طولانی با هنرمندی به اهداف تعلیمی خود دست می یابد.
شخصیت و شگردهای شخصیت پردازی سعدی در"" گلستان
حوزه های تخصصی:
قصّه و داستان، از قدیم در میان مردم رایج و مورد توّجه آنان بوده است. انسان ها، در تمام ادوار، از گذشته ـ یعنی آن هنگام که شب ها در کورسوی روشنایی نور شمع، به قصّه های به ظاهر ساده و بیش تر تخیلی که سینه به سینه نقل شده بود، گوش میکردند ـ تا امروز ـ که پیچیده ترین آن یعنی «رمان» ها را میخوانند ـ در زوایای اطوار شخصیت ها و قهرمانان آن ها، از گیاهان و جانوران گرفته تا آدم ها، به تماشای زندگی و برخورد با زندگیهای گوناگون مینشینند و از آن، درس و عبرت میگیرند. در واقع، قصّه به اندازة تاریخ، در تهذیب و تربیت آن ها، نقش دارد. حتّی بیش از تاریخ. زیرا عوالمی که در قصّه برای انسان تصویر میشود و معرفتی که در دنبال کردن سرگذشت قهرمانان آن از فرهنگ و جزئیات دیگر، عاید خواننده میگردد، در حوصلة هیچ تاریخی نمیگنجد و همین موضوع است که موجب توجه و علاقة تمام طبقات مردم به قصّه میشود. قصّه ای که مهم ترین عنصر در پیش برد آن، شخصیت یا قهرمان آن است.
مردم به سبب اعمال این شخصیت ها به آن ها دل میبستند یا از آن ها متنفّر میشدند و این امر باعث میشد که آنان، قصّه و داستان را پیگیری کنند.
هرچه این شخصیت ها، واقعیتر و راست تر بودند، بیش تر به دل خوانندگان مینشستند. هر چه آنان، در بدی و خوبی مطلق نبودند، یعنی گاهی خوب و گاهی بد، مردم با آنان بیش تر احساس خویشی میکردند.
گاهی میشد که در قصّه، ماجرا فقط از زبان راوی بیان میشد و شخصیت ها خیلی فعّال نبودند، امّا باز هم چون روح زندگی داشت و با زندگی مردم گره خورده بود، جذّاب و شنیدنی بود.
حتّی گاهی میشد که قهرمانان و شخصیت های قصّه کاری نمیکردند، بلکه قصد و انگیزة آنان بود که قصّه را پیش میبرد. امّا باز این قصّه ها نیز برای مردم شنیدنی بود.
زیرا مردم میفهمیدند که این انگیزه است که به اعمال یک شخصیت، ارزش اخلاقی میبخشد.
بنابراین، به ترین و جذاب ترین قصّه ها، در بین مردم آن هایی بود که به ترین شخصیت ها و به ترین درون مایه ها را داشتند و به ترین شخصیت ها، آن هایی بودند که از جامعه و وقایع آن، شکل گرفته بودند.
با نگاهی به "" گلستان"" از این منظر، یعنی شگردهای سعدی در شخصیت پردازی متوجه امتیاز دیگر این اثر ارزش مند میشویم؛ ویژگیی دیگر که پرده از رازهای خرمی و جاودانگی "" گلستان"" برمیدارد.
کانون روایت در الهی نامه عطار بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی کانون روایت و شگردهای روایی در آثار داستانی، استعدادها و قابلیت هایی را باز می نمایاند که به کشف ساختـار منسجم و دقیقی از روایت اثر منتهی می شود؛ از این رو تشخیص گوناگونی کـانون های دید، شکل های مختلف ارتباط راوی با کانون ساز و زاویه دید از اهمیت فراوانی برخوردار است. یکی از انواع تکنیک های روایی که می توان بر اساس آن توانمندی های داستان پرداز را در شکل دهی به ساختار و نظام روایی اثر داستانی سنجید، نظریه کانون روایت ژرار ژنت است که در آن به بررسی دو مقوله وجه و لحن روایت پرداخته می شود. سنجش کانون روایت در الهی نامه عطار به عنوان یکی از متون روایی ارزشمند که از گوناگونی و تنوّعی مطلوب برخوردار است، ما را به هنر داستان پردازی عطّار و غنای متون روایی کهن فارسی رهنمون می سازد. در این پژوهش که به شیوه استقرایی به بررسی گونه های مختلف کانون دید از نظر ژرار ژنت پرداخته می شود، به تغییر متناوب زاویه دید که ناشی از انتخاب کـانون های روایت متنوّع، تـأثیر ساختار داستان در داستان و نیز برجستگی عنصر گفتگو در الهی نامه است، پی برده و با انواع کانون دید آشنا می شویم.
لحن تعلیمی در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیوان حافظ، ادبیات تعلیمی و ادبیات غنایی به خوبی با هم پیوند خورده اند و نتیجة هم نشینی این دو نوع ادبی، به شکل گیری لحنی خاص در کلام حافظ منجر شده است. حافظ با زدن رنگ عاطفی به پند و اندرزهای کوتاه و فشرده اش، نوعی خاص از ادبیات تعلیمی را که دارای لحنی نرم و تأثیرگذار است، تقویت و برجسته کرد و با گنجاندن بایسته ها و نبایسته های اخلاقی در فرم غزل، راه های درست زندگی را در بیانی هنری و دلنشین به مخاطبانش نشان داده است. در این مقاله ضمن بیان اهمیت عنصر لحن در فهم و تفسیر دیوان حافظ، مؤلفه های کشف لحن تعلیمی در اشعار او معرفی می گردد و انواع لحن تعلیمی در غزلیاتش بررسی و تحلیل می شود. بررسی غزلیات حافظ در محور افقی و عمودی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که حافظ از گونه های مختلف لحن در ابیات تعلیمی بهره برده است اما لحن او در برابر عموم مخاطبانش، اغلب غیرتحکمی و خیرخواهانه است. او بیشتر از طریق گزینش واژگان مناسب و دقت در نحوة چینش آن ها و هماهنگ کردن موسیقی کلام و بهره گیری از انواع تکرارها به ایجاد لحن تعلیمی مورد نظرش دست یافته است.
بررسی لحن در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی ازجمله متون برجسته نثر کلاسیک فارسی است که با وجود آن که نام تاریخ بر خود دارد، به دلیل رویکرد ادبی و هنری نویسنده به تاریخ، به حوزه ادبیات راه یافته است. سرشت اثر، زبان و رهیافت زیبایی شناسانه آن، لحنی خاص بر این اثر حاکم کرده است.
لحن در هر اثر ادبی، برایند عناصر متعددی همچون فضای روایی، فضای زبانی و فضای گفتمانی است. در تاریخ بیهقی نیز لحن متأثر از عناصر مختلف روایت ادبی مانند صحنه پردازی، فضاسازی، شخصیت پردازی، ... و شگردهای زبانی همچون واج آرایی، به گزینی واژه، ترکیب سازی و جابه جایی متنوع و سیال اجزای جمله و البته فضای فکری حاکم بر ایران قرن پنجم است. در این مقاله، به شیوه تحلیلی اثباتی، ضمن بررسی عوامل لحن ساز، چگونگی هماهنگی این عوامل با یکدیگر مطالعه و نتیجه گرفته شده که لحن مسلط در تاریخ بیهقی، لحنی فاخر و حماسی است که هم بر ماهیت اثر منطبق است و هم به دغدغه نویسنده و خواننده پاسخ می دهد.
رویکرد تحلیلی به عناصر داستانی سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندبادنامه نوشته محمد بن علی ظهیری سمرقندی از نوع ادب تمثیلی است که با نثری مصنوع در قرن ششم نگاشته شده است. این کتاب شامل یک داستان اصلی و سی و سه داستان کوتاه فرعی است. این حکایات در موضوعات مختلفی چون مکر و دسیسه زنان، شاهان و شاهزادگان و حیوانات سخن گو و... و متضمن مسائل اخلاقی صریح و روشن است. در این پژوهش، پس از تقسیم داستان ها از نظر موضوع و درون مایه، عناصر دیگر داستان از جمله شخصیت، زمینه، زاویه دید، صحنه، پی رنگ، لحن، سبک و مخاطب به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از تحلیل و بررسی این داستان ها، مقایسه روش قصه نویسی ظهیری با تعاریف و معیارهای امروزی داستان نویسی و میزان وفاداری وی به حفظ چهارچوب قصه نویسی است. استفاده از شخصیت های نوعی و تمثیلی به صورت ایستا با لحن ثابت در گفتگو و متن قصه، سبک نگارش ثابت و نبودن طرح متنوع و رابطه منطقی و استوار میان حوادث، این اثر را با وجود حجم نسبتاً بالا، به دور از معیارهای امروزی داستان نویسی و در حد قصه ای نمادین و تمثیلی نشان می دهد اما نثر مصنوع و مزین و پایبندی به قصه نویسی کهن، بر اهمیت ادبی آن افزوده است.
ترجمة کودکانه ها به فارسی: چالش لحن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمة آثار ویژة کودکان کاری سهل و ممتنع است؛ کاری بسیار دشوار است که ترجمة آن در آغاز آسان جلوه می کند. تصور غالب افرادی که برآن می شوند تا برای کودکان آثاری را ترجمه کنند، این است که می پندارند موضوعات کودکانه ساده هستند و متن های مرتبط، به لحاظ واژگان، ساختارهای دستوری و سایر ویژگی های زبانی نیاز به دقت نظر زیاد و خلاقیت در ترجمه ندارند؛ اما حقیقت این است که دست کم ترجمة ادبیات داستانی و نیز شعرهای کودکانه نشان می دهند که قضیه به این سادگی ها نیست. حفظ حال وهوای کودکانه در این گونه آثار که بخش عمدة آن به دقت در گزینش «لحن» مناسب بازمی گردد، ازجمله عواملی هستند که در پاره ای از موارد آن طور که باید و شاید مدنظر قرار نمی گیرند. در این مقاله سعی شده است تا با ارائة نمونه هایی از ترجمه های فارسی منثور و منظوم چاپ شده، نارسایی ها و کاستی های لحن محور آن ها ریشه یابی و بیان شوند و به این ترتیب بر ضرورت دقت بیشتر مترجمان در ترجمة کودکانه ها تأکید گردد.
تحلیل ساختار روایت در رمان آفتاب پرست نازنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی شاخه ای از مطالعات ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد و در پی یافتن یک دستور زبان جهانی واحد برای متون روایی مختلف است. هر یک از روایت شناسان به برخی از الگوهای تکرار شونده در متون روایی اشاره کرده اند. ژرار ژنت هم یکی از روایت شناسان مطرح ساختار گراست که طرح جامع و کاملی برای بررسی متون روایی پیشنهاد می دهد. او در نظریّات خود به بررسی سه جنبه از سخن روایی، یعنی زمان، وجه یا حالت و لحن می پردازد. این سه جنبه با بررسی ساختار زمان، کانون های روایت، فاصلة روایت با بیان راوی و انواع دیدگاه به کار رفته در یک اثر روایی مشخّص می شوند و با بررسی و تحلیل این سطوح، می توان به تحلیل دقیق و منسجم از یک متن روایی دست یافت و توانایی داستان پردازی نویسنده را در شکل دادن به نظام و ساختار روایی یک اثر داستانی سنجید. در این پژوهش با استفاده از نظریّات ژنت سطوح مختلف گفتار روایی و روابط متقابل این سطوح در رمان آفتاب پرست نازنین بررسی و تحلیل می شود. نویسنده این رمان یعنی محمّدرضا کاتب از نویسندگان مطرح ادبیّات معاصر ایران است و طی سال های أخیر به نوعی به سبک و مخاطب های خاصّ خود دست یافته است؛ سبکی همراه با پیچیدگی، تعلیق، بازی های زبانی و گرایشی به پُست مدرنیسم. امّا در آفتاب پرست نازنین این خصوصیّات سبکی اندکی تعدیل شده است و آغاز و انجام مشخصی وجود دارد و تلاش شده است تا توجّه طیف بیشتری از مخاطبان جلب شود. این مقاله به بررسی تکنیک های روایی مختلفی می پردازد که نویسنده جهت روایت داستان آفتاب پرست نازنین از آنها استفاده کرده است.
بررسی لحن در شعر اخوان (با تاکید بر مجموعه زندگی می گوید اما باز باید زیست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لحن یکی از عناصر اصلی و تاثیرگذار متن به خصوص متن های روایی است که برخورد شاعر را نسبت به موضوع و شخصیت ها نشان می دهد. هدف این مقاله بررسی چگونگی لحن در شعر اخوان و نقش آن در تاثیرگذاری اشعار روایی او با تاکید بر مجموعه زندگی می گوید اما باز باید زیست است. این اثر جز نظم و انضباط های شعری مانند وزن و قافیه، بهره چندانی از عناصر شعر مثل تخیل و صورخیال نبرده است. این ویژگی در کنار روایی بودن اثر، موجب شده بررسی آن از حیث ارزش های روایی و داستانی، ضروری تر از بررسی شعریت آن باشد. در همین راستا مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی با تاکید بر عنصر لحن، در سه حوزه لحن شخصیت ها، عناصر دخیل در ساخت لحن، و نقش لحن در انتقال معانی ضمنی و ثانویه سخن مورد بررسی قرار داده است. اخوان به شیوه داستان پردازان امروزی، لحن را بر اساس جایگاه اجتماعی شخصیت ها، حوادث و موقعیت های روایی و فضای داستان قرار داده و در این راستا از عناصری مانند واژگان، تصاویر، زبان بدن، ساختمان جملات، موسیقی و... بهره برده است. علاوه بر آن، یکی از مهمترین کارکردهای لحن در شعر او انتقال معانی ثانویه و ضمنی سخن است که موجب تاثیرگذاری کلام و انتقال بهتر معنا و گاه ایجاد طنز شده است.
لحن (خطا) در قرائت قرآن و گونه شناسی علل و اسباب آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرائت قرآن که بر هر مسلمانی واجب است، از اصول و قواعد لازم الاجرایی برخوردار است تا حروف، کلمات و جملات قرآن، صحیح و درست خوانده شده و لفظ و معنای قرآن به خوبی ادا و منتقل گردد. به صحیح و درست خوانده نشدن این عناصر، «لحن» گفته می شود و دارای علل و اسبابی است که شناخت آنها، کمک بسزایی به آسیب شناسی خطاهای قرائت قرآن توسط قاریان می کند.
در این مقاله ابتدا تلاش شده است که لحن از نظر لغت و اصطلاح به اختصار توضیح داده شده و سپس اقسام و انواع لحن از جهات مختلف ذکر شود و پس از نگاهی اجمالی به پیشینه بحث، به ذکر گونه های مختلف اسباب و علل وقوع لحن در قرائت قرآن پرداخته می شود. برخی از این اسباب، عدم آشنایی قاری به احکام قرائت، عدم آشنایی قاری به تفسیر، عدم آشنایی قاری به قواعد نحوی و صرفی، عدم آشنایی قاری با لحن بیان (تنغیم)، مشکلات رسم الخطی و ... است.
کاوشی در شرح و تفسیر روایات اعراب القرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی روایات با تعبیر «أَعْرِبُوا الْقُرْآنَ» به اعرابِ قرآن امر کرده است. مفسران، دانشمندان علوم قرآنی و شارحان حدیث، احتمالات مختلفی دربارة معنای این روایات مطرح کرده اند. این پژوهش با هدف تبیین بهتر و روشن تر این روایات به بررسی، شرح و تفسیر آنها پرداخته و به این نتیجه رسیده است که «اعربوا» در برخی از این روایات، از اعراب به معنای اثرِ ظاهر یا مقدری مشتق شده است که به موجب عوامل مختلف در آخر کلماتِ مُعْرَبْ آورده می شود؛ در نتیجه «اعربوا» در آنها امر به درست خواندن کلمات قرآن از نظر اعراب است که خلاف آن «لحن» به معنای خطا در اعراب کلمات است. در برخی دیگر نیز «اعربوا» از اعراب، به معنای روشن و بیان کردن معانی کلمات مشتق شده، و امر به تأمل و تدبر در معنای کلمات و آیات قرآن است.
واکاوی الحان ممدوح در کلام نبوی؛ پژوهشی درباره حدیث «إقرَؤا القُرآنَ بِألحَانِ العَرَب»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حدیث «إقرؤا القران بألحان العرب» حدیث معروفی است که در حوزه تلاوت قرآن و مباحث فقهی، همواره مورد توجه عالمان قرائت و فقها و محدثین بوده است و هر گروه متناسب با مشرب عقیدتی فقهی خود، سعی در نفی یا اثبات آن داشته اند. در این مقاله ابتدا منابع و اسناد این روایت، چه از طرق شیعه و چه اهل سنت، مورد نقد و بررسی قرار گرفته و سپس با بهره گیری از کنکاش های لغوی و مطالعات تاریخی، نشان داده شده است که در عصر نبوی و حتی قبل از آن، خوانندگی و استفاده از الحان مرسوم بوده است. دین اسلام نیز از نوع خاصی از این هنر تأثیرگذار در انتقال مؤثرتر پیام خود به مخاطبان، پس از زدودن پیرایه های منفی آن استفاده نموده و قالب آوایی متن و معنامحور و منحصر به خود را به کار گرفته است. در این پژوهش سعی شده است با قراین خارجی و داخلی موجود در روایت مزبور، اصولی چند برای الحان مورد نظر اسلام ترسیم گردد.
تأثیر مکرّرها در ایجاد لحن در غزلیّات شمس از دیدگاه فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر سازنده آن در این تحقیق از طریق واژه های مکّرر ، توازن ، تصویر سازی ، استعاره ، شیوه بیان ، درنگ ، تکیه و تأکید... ، لحن های حماسی ، ستایشی ، شادی ، غم ، نیایشی را در این ابیات ایجاد کرده است . لحن با بُعد عاطفی اثر ، در تعامل است . از دیدگاه فرمالیسم روس، قاعده افزایی از روش های آشنایی زدایی محسوب شده که موجب برجسته سازی و توازن در غزلیات شمس است . قاعده افزایی در این ابیات ، نتیجه تکرارهای آوایی ، هجایی ، واژگانی و نحوی است ؛ که توازن را در ابیات آشکار کرده و باعث ارتقای کیفی ابیات و ایجاد لحن در این غزلیات شده است.در دیدگاه فرمالیستی ، قاعده افزایی ، هنجار گریزی و آشنایی زدایی که از اصول این مکتب هستند ؛ سبب فعال کردن عناصر زبانی در قافیه ها و ردیف های مکرر شده و ساخت های خلّاق را در این اثر به تصویر کشیده است و لحن ایجاد کرده است .نقش هنرسازه ها که از اصول فرمالیست هاست ، جنبه زیباشناسی در غزلیات مول وی دارد و موجب ابداع و نوآوری در ساخت و صورت ابیات می شود ، تا از طریق توازن ، آشنایی زدایی ، هنجار گریزی ، تصاویر استعاری و مجازی ، هویت این شاهکار ادبی را بیشتر نمایان کند.
بررسی عنصر «لحن» و کارکرد آن در «الهی نامه» عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«الهی نامه» از منظومه های عرفانی و اخلاقی عطار است که با دو طرح روایی کلان و خرد و با هدف القای مسائل مهم عرفانی و اخلاقی سروده شده است. بررسی دقیق این کتاب نشان می دهد که به سبب ضعف های آشکار دو عنصر «تعلیق» و «فضاپردازی» در این کتاب، «لحن» مهم ترین عامل برای تأثیرگذاری بر مخاطب است. مهم ترین عامل پیش برنده طرح در حکایت کلان و حکایات خرد، گفت وگو است و لحن این کتاب به صورتی منظم و با کمترین تنوع، متناسب با شخصیت های گفت وگوکننده، تکرار شده است. تقابل اصلی شخصیت در حکایت کلان، میان «پدر» و «پسر» است که در مضمون و لحن کلام دو شخصیت ایجاد شده است. لحن غالب شخصیت پدر، «واعظانه» و لحن غالب شخصیت پسر، مصرانه است. این ساختار لحن به گونه ای کاملاً آشکار در حکایات کوتاه نیز تکرار شده است. لحن واعظانه و جاهلانه، در حکایات کوتاه نیز میان شخصیت-های «دیوانه و عاقل»، «زیردست و زبردست»، «غلام و شاه»، «عارف و عامی» و... تکرار می شود. لحن واعظانه، برآیند لحن های «متعجبانه»، «سرزنشگرانه»، «متعصبانه» و «فیلسوف مآبانه» است. به همین دلیل عناصری مثل «پرسش»، «شرط»، «صفت» و «ندا» بارها در گفت وگو به کار می رود که عناصر اصلی ایجاد لحن های یادشده است. لحن مهم دیگر در الهی نامه، لحن طنزآمیز است که فقط در حکایات کوتاه، این لحن را می بینیم. برای ایجاد این لحن از عناصری مثل دعا، استعاره تهکمیه، پارادوکس، شرط و پرسش استفاده شده است. شخصیت مثبت حکایاتی هم که لحن طنزآمیز دارند، «دیوانه» است که در تقابل با خدا و شخصیت عاقل قرار می گیرد.