مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
معماری بومی
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۱۱۹-۱۰۶
حوزه های تخصصی:
معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر به دلیل دورن گرایی و برون گرایی توأمان و نیز بهره گیری از انواع فضاهای نیمه باز درونی و بیرونی نمونه ای شاخص و متفاوت در معماری ایران برشمرده می شود. یکی از این فضاهای نیمه باز طارمه نام دارد. این پژوهش با هدف گونه شناسی طارمه از روش تحقیق کیفی و از ابزار بازید میدانی و مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک فنی بناهای تاریخی این بندر، برای جمع آوری داده های بناهای دارای طارمه بهره برده است. مطالعات و بررسی های میدانی و کتابخانه ای انجام شده بر روی 29 عمارت طارمه دار بوشهری نشان می دهد که طارمه ها را براساس محل استقرار در بنا می توان به سه گونه «بیرونی»، «میانی» و «درونی» تقسیم نمود که نمونه پرکاربرد آن طارمه درونی شناسایی گردید. گونه شناسی طارمه براساس میزان محصوریت به سه گونه طارمه «ازیک طرف باز و از سه طرف بسته»، «از دو طرف باز و از دو طرف بسته» و «از سه طرف باز و از یک طرف بسته» منجر گردید که از این میان، طارمه های بیرونی غالباً از نوع دو طرف باز و دو طرف بسته، طارمه های درونی یک طرف باز و سه طرف بسته و تمامی طارمه های میانی دو طرف باز و دو طرف بسته می باشند. همچنین طارمه های بوشهری از نظر شکلی به چهار دسته «خطی» (مستطیل، ذوزنقه و غیرمنتظم)، «ال شکل»، «یو شکل» و «چهار بر» قابل تقسیم هستند که گونه خطی مستطیل شکل گونه غالب برشمرده می شود. همچنین مشخص گردید که جهت غالب طارمه ها رو به جنوب و غرب است و در تمامی بناهای جداره ساحلی حداقل یک طارمه دید به دریا دارد که این امر بر نقش اقلیم و دریا در جهت گیری طارمه تأکید می نماید. این پژوهش در انتها مبتنی بر گونه شناسی انجام شده براساس محل استقرار در بنا، میزان محصوریت، نوع پلان و مسقف یا غیرمسقف بودن، تعریفی اصلاح و تکمیل شده از طارمه بوشهری ارائه می نماید.
واکاوی مؤلفه های درون گرایی در معماری بومی روستای قلعه نوی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۷۲-۵۷
حوزه های تخصصی:
معماری خانه های روستای قلعه نو در سیستان هم پاسخی درخور به شیب بستر روستا داده و هم با ملاحظه ی اقلیم به فرهنگ پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا درون گرایی به صرف سازگاری با اقلیم است یا برکنار از جبر اقلیمی، عوامل فرهنگی هم در کار است. هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضا در معماری بومی جهت نشان دادن مؤلفه های درون گرایی روستای قلعه نو است. این پژوهش ماهیتی بنیادی دارد، در روش کیفی است و رویکرد توصیفی و تفسیری برای تبیین موضوع اتخاذ شده است. گونه شناسی مسکن خانه ها را در 8 تیپ قرار می دهد که وجه مشترک آن ها وجود میانسرا است. پس از معرفی و تحلیل عناصر و اجزاء خانه های روستای قلعه نو، آرایش فضایی خانه ها با بهره گیری از گراف جهت نشان دادن چگونگی چیدمان فضاها و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر واکاوی شده است. با توجه به خطی بودن و توزیع نرمال داده های آماری، بررسی همبستگی با استفاده از ضریب پیرسون انجام شده است. مقدار ضریب به دست آمده در دو مورد نشان از آن دارد که نخست تعداد میانسرا با درون گرایی همبسته است و در مورد دوم میان تعداد فضاها با درون گرایی همبستگی وجود دارد. بررسی های در مورد روستای قلعه نو، ویژگی های عمده ای را درباره معماری بومی آن نشان می دهد که هیچ فضایی پنجره ای گشوده به فضای عمومی بیرون ندارد، کولک و سورک که دیدبند هستند جانشین پنجره به فضای عمومی بیرون شده اند، فضاهایی مانند هشتی و خم به عنوان مفصل درون و بیرون به ایفای نقش پرداخته اند، حیاط یا میانسرا نقش پررنگی دارد و گاه یک خانه پنج میانسرا دارد و اینکه در و پنجره ی اتاق ها به میانسرا گشوده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر اینکه معماری بومی قلعه نو درون گراست، تأثیر وزنی عوامل فرهنگی در درون گرایی بیش از عوامل اقلیمی است. علاوه براین عامل تمایز اصلی معماری بومی قلعه نو از دیگر معماری های واقع بر شیب وجود میانسرا و تعداد آن است.
بازخوانی بارزه های معماری بومی در مسکن روستاهای ساحلی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستاهای ساحلی استان بوشهر به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب در ارتباط با خلیج فارس و در مواردی وجود اراضی مناسب کشاورزی، قدمتی طولانی دارند و ازاین رو دربردانده میراثی غنی از معماری بومی اند. این معماری در عین سادگی و بی پیرایگی، اصول و ویژگی هایی در خودش نهفته دارد که شامل شیوه های ساخت وساز، طراحی هم ساز با اقلیم، ویژگی های کالبدی و نحوه بهره برداری از منابع بومی می شوند. این پژوهش با هدف شناخت معماری بومی در نواحی روستاهای ساحلی استان بوشهر و استخراج الگوهای آن در جهت تدوین دستورالعملی برای طراحی، ویژگی های بافت روستایی و معماری بومی این نواحی را بررسی کرده است. به منظور دستیابی به شناخت الگوهای معماری بومی در روستاهای ساحلی استان بوشهر، مسکن بومی در روستاهای جزیره شیف و سالم آباد و اولی شمالی تحلیل شدند. موارد بررسی شده در بافت و بناهای روستایی در حوزه هایی چون تراکم بافت و جهت گیری معابر، ویژگی های کالبدی معماری، دستگاه های ساختمانی و راهکارهای ایجاد آسایش اقلیمی دسته بندی گردیدند. این موارد از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از انواع روش های پیمایشی در سه روستای ذکرشده برداشت گردیدند. ویژگی های کالبدی فضایی در نمونه های انتخاب شده تحلیل و بارزه های معماری در هریک از روستاها مقایسه شدند. نتایج این پژوهش دربردارنده مشخصات اصلی معماری بومی در این نواحی اند که رهنمودهایی برای طراحی ارائه می دهند. لزوم رعایت تناسبات انسانی در بخش های سکونتی و ورودی ها، تعریف فضای باز بینابینی در میان توده های ساختمانی، توجه به جهت گیری اقلیمی در توده گذاری ها و جزئیات معماری، لزوم بهره گیری از بازشوهای متعدد و سبک سازی سازه از مشخصات اصلی معماری بومی روستاهای ساحلی اند.
بازشناسی ویژگی های منحصر به فرد ساخت سکونتگاه های روستایی دستکند ایران ( نمونه موردی: مجموعه میراث جهانی روستای میمند، شهربابک، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت سکونتگاه های دستکند به مثابه یک پدیده ویژه در معماری روستایی به عنوان پیش نیاز برای حفاظت از این میراث ضروریست. برای شناخت همه جانبه لازم است ابتدا به شناسایی مؤلفه هایی پرداخت که بر شکل گیری و تکامل این پدیده نقش داشته اند. معماری دستکند به عنوان گونه ای ناشناخته از معماری بومی است که ماهیت آن با آنچه در مورد واژه معماری در ذهن است، متفاوت می باشد. این معماری به دلیل عدم استفاده از مصالح آزاد و روند خلق متفاوت، نوعی تناقض را در میان گونه های معماری بومی داراست. خلق فضا با استفاده از منفی سازی در توده سنگی، اساسی ترین فنّ این معماری است. نمونه های ارزشمند با کارکردهای متنوع همانند: آیینی، خدماتی و مسکونی در سراسر کشور ایران به چشم می خورد، به خصوص اقلیم سردسیر به دلیل تناسب کالبدی این معماری با شرایط اقلیمی، پذیرای بیشترین سکونتگاه های دستکند است. این پژوهش با طرح این پرسش که چه چیزی این معماری را نسبت یه سایر گونه های معماری بومی متفاوت ساخته، از طریق مطالعه موارد متعدد سکونتگاه های دستکند به بازشناسی ویژگی های اختصاصی آن می پردازد. میمند به عنوان بزرگترین مجموعه مسکونی دستکند مورد اصلی مطالعه می باشد. با گزینش 60 بنای آن در طی یک فرآیند تجربی، ویژگی های: طراحی، معیشتی و زیست محیطی که کمتر مورد توجه اند، ارزیابی شده اند. قیاس این ویژگی ها با موارد مشابه در معماری ساخت، تفاوت های جدّی این دو را نمایان ساخته است. یافته های پژوهش در استانداردهای طراحی اقلیمی و فناوری علاوه بر تکمیل شناخت از این گونه خاص، در تدوین معیارهایی برای ساخت این بناها در عصر حاضر یاری رسان می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به راهکاری روش شناختی برای مطالعه سایر نمونه ها ختم شود و همچنین به درک صحیح از این پدیده یاری رساند تا بر مبنای آن مبانی حفاظت از آن نیز بدست آید.
تحلیلی در تبیین مفاهیم معماری بومی مبتنی بر فهم ساکنان محیطی با تکیه بر اندیشه های گادامر(مطالعه موردی: بافت قدیم بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
معماری بومی، دریافتی کلی را برای مخاطبان به همراه دارد که دارای جنبه های پیچیده ، منبعث از تفاسیر و تعاریف مختلف از آن است. تحقیقات دراین زمینه نشان می دهد، فهم ساکنان محیطی از مفاهیم معماری بومی که در حس رضایتمندی ساکنان و حفظ ارزش های کیفی و سیاست گذاری کالبدی محیطی از ضروریات می باشند، چندان مورد توجه واقع نشده است. بدین جهت با هدف تحقق فهم ساکنان در بستر زمانی و مکانی معین، در این نوشتار اندیشه های گادامر در فهم (فهم به مثابه توافق، کاربست و موقعیت مندی مخاطب) مورد توجه قرار گرفته است. این مفاهیم با روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیلی- توصیفی و تحلیل محتوا تبیین شده و در ادامه با روش پیمایشی- توصیفی به ارزیابی اولویت های آنها پرداخته شده است. اطلاعات بدست آمده، از مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب، مستندات، مقالات و تحقیقات سایر پژوهشگران داخلی و خارجی می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Excel ،Spss و پس از آن برای اولویت بندی مولفه ها از تکنیک تحلیل شبکه ای AHP از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است. طبق نتایج این پژوهش مهمترین مفهوم از 8 معیار تبیین شده در بافت قدیم بوشهر، نیازهای انسانی است. محیط طبیعی، فرهنگ و اجتماع، شکل و اثر معماری بومی، تکنولوژی، اقتصاد، زمان، نداشتن پیش زمینه معرفت نظری به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. این مفاهیم به طراحان و برنامه ریزان در جهت حفظ و توسعه معماری بومی در بافت مذکور پیشنهاد می گردد.
بررسی تحلیلی معماری بومی در راستای ارائه شاخص های زیست پذیری (محدوده مورد مطالعه: شهر املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: توجه به کیفیت زندگی، شرایط، امکانات و نیازهای ساکنان شهرها، مسئله ای حیاتی است. نظر به مشکلات متعدد شهرها، رویکردهای مختلفی برای ارتقا و بهبود شرایط زندگی در آنها پیشنهاد و مطرح شده است که زیست پذیری شهری یکی از آنها است. پژوهش حاضر با هدف ارائه شاخص های زیست پذیری مسکن با مطالعه تحلیلی معماری بومی شهر املش صورت گرفته است. روش تحقیق: روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات کیفی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق عبارت است از ساکنین شهر املش که جمعیت این منطقه براساس سرشماری سال 1395 ایران، 15444 نفر می باشد. روش نمونه گیری تصادفی و برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران و 374 نمونه است. جهت تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های تی تک نمونه ای و آزبمون برازش رگرسیونی در نرم افزار spss بهره گرفته شد. برای تحلیل نتایج به دست آمده از پرسشنامه، از آزمون آماری T استفاده شد. نتایج: نتایج آزمون نشان می دهد از نظر شهروندان املش، بعد زیست محیطی با توجه به اختلاف از میانگین بسیار پایین و منفی 06002/0 و همچنین مقدار ویژه به دست آمده برای آن به میزان 2/5 که بیشتر از بقیه ابعاد است، دارای الویت بیشتری برای بسترسازی زیست پذیری مسکن با الگوهای معماری بومی شهر املش است. ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی با توجه به میزان ضرایب بتا و معناداری به دست آمده بر زیست پذیری مسکن شهری با الگوهای شکلی معماری بومی شهر املش تاثیر مستقیم دارند، در این میان، بعد کالبدی و مدیریتی در قسمت ارزیابی تاثیر مستقیم به علت ضرایب بتای منفی و عدم معناداری فاقد اثر بودند.
نقش محیط و معیشت در شکل گیری خانه های بومی منطقه تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: بررسی نقش محیط و بوم در شکل گیری خانه های بومی منطقه تالش موضوع این تحقیق می باشد، اهمیت این موضوع به این سبب است که به نظر می رسد هنوز تحقیق کافی در مورد معماری این منطقه صورت نگرفته است.
هدف: هدف این پژوهش شناخت چگونگی تاثیر محیط و معیشت در معماری خانه ها است. پرسش اصلی این تحقیق این است که نقش عوامل محیطی و نوع معیشت در شکل گیری خانه های این منطقه چه بوده است؟
روش شناسی تحقیق: از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی استفاده شده است و گردآوری داده ها به صورت میدانی و اسنادی بوده است. متغیر مستقلِ پژوهش، محیط و شیوه های معیشت و متغییر وابسته آن معماری خانه های بومی تالش می باشد. جامعه آماری تحقیق منطقه تالش و روش نمونه برداری سهمیه ایی است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه شامل شهرستان های آستارا، تالش، ماسال، رضوانشهر و بخش هایی از شهرهای شفت، فومن و صومعه سرا در غرب استان گیلان مانند ماسوله، ماکلوان، گشت، امام زاده ابراهیم،... و بخش هایی از شهر های نمین و خلخال در استان اردبیل و شهرهای آستارا، لنکران، ماساللی، جلیل آباد، لریک، یاردیملی و سالیان در جمهوری آذربایجان است
یافته ها و بحث: نتایج تحقیق نشان می دهد که تنوع فضاها، ایوان، تلار باز و فضاهای متخلخل لایه بیرونی برای نفوذ هوا به داخل، از ویژگی های خانه های جلگه است امّا در کوهپایه و کوهستان چنین نیست. تعداد فضاهای خدماتی بیرونِ بنای اصلی در حوزه کوهپایه به ترتیب بیشتر از جلگه و کوهستان ولی گستردگی و مساحت آن ها در محوطه خانه های جلگه بیشتر از کوهپایه و کوهستان است. میانگین مساحت طبقه همکف به کل در خانه های جلگه به ترتیب بیشتر از کوهستان و کوهپایه ولی میانگین مساحت ایوان در همکف و فضاهای طبقه اول در جلگه به ترتیب بیشتر از کوهپایه و کوهستان و میانگین مساحت فضاهای دامی و انبار در کوهستان به ترتیب از جلگه و کوهپایه بیشتر است.
گونه شناسی اجزای کالبدی منطبق بر اقلیم سرد در معماری بومی (مطالعه موردی: خانه های اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی براساس معیارهای کالبدی منطبق بر طبیعت یکی از راهکارهای اقلیمی در معماری گذشته بوده است. اصولی که امروزه با بی توجهی به آن علاوه بر افزایش مشکلات زیست محیطی بر سلامت کاربران فضا نیز تاثیر گذار است. بر این مبنا در پژوهش حاضر به شناسایی شاخص های کالبدی متاثر از اقلیم سرد و گونه بندی آن براساس معیارهای مرتبط پرداخته می شود تا بتوان با اولویت بندی شاخص ها به الگوی طراحی پایدار دست یافت و با تطابق با نیازهای امروز بکار گرفت. بدین منظور، برای حصول به نتایج دقیق تر تمام خانه های تاریخی شناسایی شده در اردبیل به تعداد 25 نمونه انتخاب می گردند. این پژوهش کاربردی با روش تلفیقی به صورت کمی- کیفی با تعیین معیارها و شناسایی آنها در نمونه های مطالعاتی صورت می گیرد. تا در ادامه شاخص هر معیار درجه بندی شده و میزان پراکندگی داده ها و بیشترین فراوانی معیارها شناسایی شوند و براساس مجموع امتیازات، هر گونه تفکیک و نهایتا اولویت شاخص های هر دسته مشخص شوند. نتایج براساس مجموع امتیازات و درصد فراوانی نشان می دهد که حداقل 70% از نمونه های مورد مطالعه دارای معیارهای کالبدی بسیار نزدیک به هم و غالبا منطبق با شرایط اقلیمی منطقه هستند. که به 5 گونه با شاخص های مشخص تفکیک می گردند و اولویت شاخص های طراحی آنها به حجم بیرونی (فشردگی فرم، نحوه استقرار و کشیدگی بنا، غلبه فضا بر توده)، فضاهای داخلی (استفاده از ظرفیت حرارتی بالا و سازماندهی مناسب فضاها) و نهایتا جزئیات فضایی (سطح بازشوی جنوبی متناسب با سطح تالار و نمای جنوبی) تعلق می گیرد.
بازشناسی مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان با رویکرد پدیده شناسانه شولتز و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
113-128
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه معماری بومی در هماهنگی با "تجربه زیسته" بومیان شکل می گیرد، معماری ای از مدخل فضای وجودی است که از منظر شاعرانگی، فضایی نامنتظر و درعین حال آزادکننده است که به واسطه خیال، کشف و فهم می شود. بنابراین مقاله حاضر، با رجوع به رویکرد پدیده شناختی که ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون "تجربه زیسته" و "ادراک" انسان از هستی اشاره دارد، موضوع را به گونه ای بررسی نموده که "چگونگی" در آن ممکن باشد. در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: «چگونه می توان با معیارهای پدیده شناسی برآمده از نظریات هایدگر و شولتز، به تحلیلی وجودی (اگزیستانسیال) از تحقق سکونت در معماری بومی منطقه منوجان دست یافت؟»، معیارهای پدیده شناسانه برآمده از مطالعات نظری پایه، در فلسفه وجودیِ هایدگر و پدیده شناسیِ مکان در تحقیقات شولتز شامل: یک مورد متغیر وابسته مؤلفه "باشیدن" و ده مورد متغیر مستقل شامل: "مکانمندی"، "آشکارگی"، "خودبودگی"، "گردآوری"، "خصلت"، "دربرگیرندگی"، "نمادین سازی"، "مراقبت"، "معناداری" و"شاعرانگی" استخراج و تدوین شدند؛ سپس در جهت هدف تحقیق یعنی فهم عمیق تر و بهتر معماری بومی منوجان در توصیف و تفسیری پدیده شناختی با معیارهای ذکرشده ارائه شد. جامعه آماریِ این پژوهش، بنا و فضای زیستی بومیان -کپر و عناصر وابسته به آن- می باشد. آنچه این سکونتگاه/قرارگاه را به طرز چشمگیری از نمونه های مشابه متمایز می کند، نوعِ مصالح، شکل و نحوه استقرار کپرها از یک سو و از سوی دیگر شیوه سکونتی است که در آنجا محقق شده است. نتایج نشان داد سکونتگاه موردنظر در عین تمامی مشکلات اقتصادی و فقر شدید ساکنین آن، مؤلفه های لازم برای تحقق سکونت در تطابق با احراز هویت و پذیرش کاربری و درنتیجه در رابطه با فرم و فضا را در خود دارد. درنهایت سعی شد نشان داده شود این شیوه "سکناگزیدن/باشیدن" واجد امتیازاتی است که در پژوهش ها و مطالعات رایج معماری مغفول می ماند؛ امتیازاتی که معطوف به "تجربه زیسته" ساکنان و رابطه وجودی آن ها با محیط و مکان زندگی شان می باشد که به نظر می رسد با تحلیلی وجودی و رویکردی پدیده شناسانه بهتر به دید می آیند.
تبیین مبانی نمود فرهنگ در معماری بومی ایران و ارتباط آن با ایجاد حس تعلق به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۴۶-۳۳
حوزه های تخصصی:
معماری امروز با توجه به تحولات و تغییرات قرن حاضر، ریشه در گذشته خود ندارد. در تعامل با فرهنگ بومی نبوده و دچار فاصله زیادی با آن گشته است؛ لذا از هیجانات تعلق زای ساکنین به فضاها کاسته شده و حس تعلق به عنوان عاملی برای تبدیل فضاها به مکان هایی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد کمرنگ گردیده است. علیرغم معماری گذشته که بخشی از فرهنگ در آن نهفته و فرم معماری به عنوان بستری برای انتقال پیام فرهنگی بود. هدف از این پژوهش دستیابی به چیستی روش های بومی سازی ناشی از فرهنگ در معماری گذشته و چگونگی تاثیر آنها در عامل حس تعلق به مکان در معماری امروز می باشد. تحقیق حاضر از حیث ماهیت کیفی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد و از منابع کتابخانه ای و اطلاعات میدانی به منظور جمع آوری اطلاعات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مولفه های بومی سازی فرهنگ در معماری گذشته ایران عبارتند از: ارتباط چهارگانه با خود، دیگران، طبیعت و خداوند، محرمیت، امنیت، درونگرایی، مرکزیت، انعکاس، هندسه، سلسله مراتب، شفافیت، تداوم و سیر از ظاهر به باطن. پس از تمرکز بر مفهوم حس تعلق به مکان و دسته بندی و تعریف عوامل محیطی، فردی و معنایی تاثیر گذار بر آن پژوهشگر ریشه های مشترک مولفه های بومی سازی فرهنگ را در عوامل فوق می یابد و مدل نظری حاصل از آن تدوین می گردد؛ که با به کارگیری آن ها می توان در ارتقای حس تعلق به مکان فضاهای امروزی موثر واقع شد.
تطابق سامانه های محیطی و فرهنگی در ساخت خانه های روستایی جلگه شرقی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
۱۴۹-۱۳۷
حوزه های تخصصی:
شرایط محیطی ویژه کناره دریای خزر، هویت معماری متفاوت با سایر اقلیم های ایران پدید آورده که نشان از برهمکنش عوامل محیطی و اقلیمی و آموخته های تکنیکی و فرهنگی دارد. ساختار خانه های بومی گیلان نتیجه برآیند سامانه های مختلف محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی است که هر یک از سامانه ها اگرچه جداگانه قابل تحلیل است اما به صورت یک مجموعه هماهنگ مشاهده می شود. این پژوهش در پی تحلیل رابطه سامانه های محیطی و فرهنگی در ساختار معماری روستایی جلگه شرقی گیلان است. برای این منظور نمونه موردی خانه پرمهر واقع در جلگه شرقی گیلان انتخاب و داده های مربوط به ساختار خانه به صورت میدانی در محل برداشت و با نرم افزارهای سه بعدی سازی، شبیه سازی و سپس با روش توصیفی و به کمک نمودارهای کیفی تحلیل شده است. نتیجه آنکه سامانه مولد محیطی با توجه به ابزارها و امکانات محیطی عامل اصلی ایجاد ساختارها به شمار رفته و ویژگی خطی مصالح گیاهی در خانه های روستایی موجب شده فرم اصلی به صورت شبکه های بافته گسترده مشاهده شود. همچنین هر کدام از ساختارها جداگانه و متناسب با کارکرد محیطی خود ساخته شده و جهت ایجاد پایداری، به صورت هماهنگ رفتار می نمایند؛ به همین جهت است که ارتباط میان هر یک از اجزاء به صورت شبکه های خطی لایه لایه است.
ارزیابی تأثیرهای معماری بومی بر توسعه پایدار روستایی (نمونه مورد مطالعه: منطقه جنوب غرب استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستانشینی شیوه غالب زندگی در طول تاریخ و تا دو دهه پیش بوده است. معماری روستایی به شکل اصیل و بومیِ خود یکی از زمینه های پایداری نواحی روستایی است که متأسفانه در سال های اخیر دچار تحولات عظیمی شده است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر های معماری بومی بر توسعه پایدار روستایی است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است. در این پژوهش اطلاعات لازم از دو روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه «مردم روستایی» و «کارشناسان» در زمینه مطالعه شده است. حجم نمونه اول بر اساس فرمول کوکران 354 نفر روستایی و نمونه دوم 30 کارشناس است. تعداد 9 روستا نیز به روش خوشه ای- فضایی انتخاب و پرسشنامه بر اساس نسبت خانوار به صورت تصادفی توزیع و تکمیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین موانع تداوم معماری بومی بر اساس دیدگاه «روستاییان» و «متخصصان» به ترتیب با 60/25% و 34/33% فراوانی «میل و سوق پیدا کردن روستاییان به مدگرایی و شهرگرایی» و مهم ترین راهکار در تداوم معماری بومی نیز از نظر روستاییان «فرهنگ سازی و به کارگیری دانش بومی» با 5/16% فراوانی و بر اساس نظر کارشناسان «ایجاد امکانات مطلوب در روستاها» با 30 % فراوانی است. درباره تحولات معماری مسکن نیز بیشترین میانگین برای هر دو نمونه (با 6/3 و 63/3) مربوط به شاخص «تغییر معماری روستا به سمت شهری شدن» است. همچنین، نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که میانگین نمونه روستاییان و متخصصان در بُعد محیطی به ترتیب 72/3 و 98/3، در بُعد اقتصادی به ترتیب 50/3 و 63/ و در بُعد اجتماعی نیز به ترتیب 70/3 و 87/3 فراوانی است؛ بنابراین با توجه به بیشتر بودن حد میانگین 3 نتایج، می توان بیان کرد که معماری بومی از نظر هر دو گروه تأثیر زیادی بر توسعه پایدار روستایی دارد.
تحلیل عناصر پایدار در معماری بومی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناخت و تحلیل عناصر پایداری در معماری بومی شهرستان بندرعباس در سه مقیاسِ بافت شهری، معماری تک بنا و جزئیات معماری با اقلیمی گرم و مرطوب است. روش پژوهش، گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه کیفی با ابزارهای مشاهده و مصاحبه با پیرغلامان و معماران بومی منطقه است؛ بدین منظور، چندین محدوده از بافت شهری را به همراه بناهای موجود (۶۰ بنا یعنی بناهایی که قدمت بیش از هفتاد سال دارند) به صورت نمونه گیری غیرتصادفی (هدفمند) انتخاب و به تحلیل و بررسی آن ها پرداخته شد. این پژوهش در سه مقیاسِ بافت شهری (فرم بنا، استخوان بندی فضاهای محله ای)، مقیاس معماری تک بنا (جهت گیری بناها، سطوح سبز، حیاط مرکزی، ساختار ارتباطات فضاهای اندرونی بنا) و جزئیات معماری (پشت بندها، ضخامت دیوارها، دهانه ها) با رویکرد نوآورانه، به منظور تدوین راهکارهای تحقق مسکن پایدار، اقدام به همسوسازی جنبه های معماری بومی منطقه (جنبه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی) پرداخته و نشان داده است این معماران و کاربران بناهای بومی بودند که با شناخت راهکارهای ساخت وساز توانستند به الگویی مناسبی به عنوان میراثی از گذشتگانمان در ایجاد شهری همساز با اقلیم دست یابند که توانسته است پاسخ گوی مناسبی به نیازهای جامعه شهری و کاربران بناها باشد؛ به طوری که طراحان معمار و شهرساز ما می توانند با شناخت کامل آن، به عنوان یک الگوی همساز با اقلیم به همراه تکنولوژی های جدید در طراحی ها و ایده پردازی های خود مورد استفاده قرار دهند.
بررسی تأثیر تهویه طبیعی بر اقلیم داخلی ساختمان در شرایط حاد حرارتی نواحی کوهستانی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۸۳
17 - 32
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تأثیر تهویه طبیعی بر اقلیم داخلی با توجه به عملکرد حرارتی-رطوبتی جداره ساختمان هنگام رخ دادن شرایط حرارتی بحرانی در نواحی کوهستانی استان گلستان بررسی شده است. چنین پژوهشی در مناطق کوهستانی استان گلستان به ویژه در ساختمان های نوساز انجام نگرفته و این پژوهش، نشان دهنده ناکارآمدی ساختمان های جدید در ایجاد شرایط حرارتی مناسب برای ساکنین است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای، شبیه سازی و مطالعات تجربی است. این تحقیق با ارزیابی شرایط آسایش حرارتی ساکنان با استفاده از یک پرسش نامه برای تعیین منطقه آسایش و منابع عدم آسایش آن ها در ماه های گرم سال آغاز گردید. ساکنین هنگام پاسخ به پرسش نامه از رطوبت بالای فضا که بین 8/58 درصد تا 65 درصد متغیر بود، گلایه داشتند که یکی از دلایل نگرانی و عدم آسایش آن ها است. سپس با ثبت داده های محیطی در محل پژوهش و جمع آوری داده های مختلف، اقدام به شبیه سازی عملکرد حرارتی- رطوبتی جداره های ساختمان از طریق نرم افزار WUFI PLUS به منظور ارزیابی تأثیر آن ها بر شرایط آب وهوای داخلی در هنگام استفاده از تهویه طبیعی، شد. فرضیه این پژوهش، عدم توانایی تهویه طبیعی بر بهبود اقلیم داخل ساختمان در طول شرایط بحرانی است. بر اساس یافته ها، جداره های ساختمان موجود، تأثیر چندانی در کاهش رطوبت نسبی فضا نداشته و حتی در صورت استفاده از تهویه طبیعی، رطوبت نسبی متناسب با شرایط موجود در فضای خارجی نوسان می یابد و شرایط آسایش همچنان مهیا نمی شود. لازم به ذکر است که نتایج حاصل از شبیه سازی ها نشان می دهد که استفاده از تهویه طبیعی در شرایط حرارتی بحرانی، موجب افزایش دمای هوای داخلی می شود. درنهایت، یافته های این مطالعه نشان می دهد که روش های ساخت وساز موجود و عدم بهره گیری از ویژگی های معماری بومی، موجب عدم دستیابی به آسایش حرارتی در فضای داخلی ساختمان حین رخ دادن شرایط حاد حرارتی حتی در هنگام استفاده از تهویه طبیعی شده است.
تعامل معماری آس باد سکونتگاه وَرمال با ویژگی های محیط طبیعی ازنظر جهت گیری با بادهای 120 روزه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
31 - 44
حوزه های تخصصی:
آس بادها نشانه خلاقیت، ابتکار و نوآوری ایرانیان در اقلیم گرم و خشک و مناطق بادخیز شرق ایران هستند. بادهای 120 روزه عامل و انگیزه اصلی اختراع آس بادها در منطقه سیستان بوده است. آس باد ورمال در داخل مجموعه ساختمان های مسکونی ساخته شده است و از این نظر، منحصربه فرد است. هدف مقاله حاضر، تعامل معماری آس باد ورمال با ویژگی های محیط طبیعی ازنظر جهت گیری با بادهای 120 روزه سیستان با تأکید بر شبیه سازی دینامیک سیالات محاسباتی CFD است.
روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی در محدوده مورد پژوهش است. حجم توده معماری با نرم افزار Revit طراحی شد. برای آماده سازی هندسی از نرم افزار UrbaWind-Meteodyn و برای شبیه سازی از نرم افزار انسیس فلوئنت Ansys Fluent استفاده شد. تولید استقلال شبکه با نرم افزار Ansys Meshing و برای شناخت پارامترهای باد از نرم افزار WRPLOT View استفاده شده است. نتایج روند عملیات شبیه سازی دینامیک سیالات محاسباتی CFD چگونگی جریان باد بر مبنای سرعت های 3 و 6 متر بر ثانیه، از جهت بادهای 120 روزه نشان می دهد؛ باد شمال نسبت به باد شمال غربی جریان هوای بیشتری را در آس باد ایجاد می کرده است و به تبع آن افزایش گردش هوا برای عملکردهای بیشتر آس باد را به وجود می آورده است.
با توجه به موقعیت آس باد ورمال در داخل مجموعه ساختمان های مسکونی، این نوع خاص از آس باد، عملکردهای متنوع تری نسبت به سایر آس بادهای شرق ایران داشته است. به گونه ای که بهره گیری مناسب از بادهای 120 روزه، کمک مؤثری در ایجاد گردش هوا در طبقات ساختمان و تهویه طبیعی در فضاهای داخلی در ایام گرم سال می نموده است و تعامل معماری آس باد وَرمال با محیط طبیعی را به خوبی نشان می دهد. ازاین رو، کاربردهای آس باد ورمال به غیراز آسیاب غلات، جهت تهویه طبیعی و خنک سازی نیز بوده است.
بررسی فنون ساخت مسجد تاریخی پرزله در ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
237 - 258
روستای ابیانه در شهرستان نطنز قرار دارد و دارای پنج محله تاریخی ارزشمند است. مسجد پُرزَلِه در محله پَل و در لبه معبر تاریخی راشتا قرار گرفته است. این مسجد را اهالی آنجا ساخته اند و یک خانه و چندین زمین کشاورزی برای آن وقف شده است. مسئله تحقیق تکمیل مستندات فنی درباره فنون ساخت مسجد پرزله به عنوان یکی از مساجد تاریخی و باارزش ابیانه است. این اثر دارای مدارک و مستندات معماری کاملی نیست و فرایند شکل گیری و جزئیات معماری آن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش معرفی ساختار مسجد پرزله است. برای نیل به هدف یادشده، دو پرسش اصلی درباره اجزای معماری مسجد و شیوه ساخت آن مطرح شده است. در پاسخ به پرسش ها و به دلیل ماهیت تاریخی مسجد، از راهبرد تفسیری تاریخی استفاده شده است. در این راهبرد، سه قالب مطالعات میدانی، سندپژوهی و مصاحبه برای گردآوری اطلاعات به کار برده شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که مسجد پرزله با سه شبستان و یک ایوان از دوره ایلخانی تا پهلوی شکل گرفته است. آن ها این مسجد را با ساختار وزنی شکل داده و به موضوعاتی چون کنترل تنش ها، تبادل هوا و آسایش حرارتی ازطریق به کارگیری جزئیات خلاقانه با ترکیب مصالح بنایی و چوبی پرداخته اند. علاوه بر آن، مردم بومی با پایش مداوم بنا در کنار فنون خلاقه ساخت توانسته اند به زیست این مسجد در طول شش قرن کمک کنند و این فنون را به نسل های بعدی انتقال دهند.
تحلیل محتوای پژوهش های بین المللی مقبولیت اجتماعی معماری خاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
5 - 24
حوزه های تخصصی:
معماری خاک به عنوان یکی از فنون ساخت با غنای تاریخی چندهزارساله از منظر نظری جزء زیرشاخه های معماری بومی در دانش معماری تلقی شده که علی رغم پیشینه؛ هم اکنون به تناسب زمان و تغییرات در "فرهنگ" و " فناوری"در حوزه روند استفاده فراگیر و مقبولیت دچار دگرگونی شده و با افول محسوسی روبرو است. کاهش میزان استفاده و مقبولیت معماری خاک ناشی از تغییرات اشاره شده در عصر حاضر بیش از گذشته دارای اهمیت و مورد تمرکز محققان است. در این راستا، شناخت از «مقبولیت عمومی»، به عنوان یکی از زمینه های تخصصی ابعاد اجتماعی معماری خاک می تواند به کندوکاو علل و دلایل این موضوع کمک نماید. رجوع به متون و منابع علمی در دسترس در این حوزه نیز یکی از ابزارهای مناسب به منظور پوشش دهی به جریان غالب علمی در موضوع مورد بررسی است. هدف از این پژوهش، توصیف و تحلیل محتوای مجموعه پژوهش های موجود بین المللی در خصوص مقبولیت اجتماعی معماری خاک است. رویکرد روش شناسی این پژوهش؛ کمّی و ناظر بر استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در مجموعه پنجاه پژوهش منتخب است. بدین منظور، این پژوهش بر اساس مجموعه ای از شاخص های توصیفی همانند «فراوانی انتشار»، «تمرکز متون»، «پراکنش جغرافیایی» و «محورهای اصلی موضوعی مقاله ها» به منظور تجزیه وتحلیل مقاله ها و طبقه بندی محتوایی تنظیم شده است. نتایج پژوهش، بیانگر امکان مقایسه، مطابقت سازی پژوهش ها، تجمیع سازی و نیز خلأیابی حول این موضوع است. براین اساس، مقبولیت اجتماعی در معماری خاک یک مفهوم غنی و چندسطحی است که دربردارنده مباحثی همانند مزایا، معایب، چالش ها، موانع، پیش ران ها و متغیرهای مقبولیت عمومی این شیوه ساخت از معماری است. به علاوه، یافته های این پژوهش ناظر بر امکان شناخت مجموعه ای از چالش ها، مزایا، موانع متنوع چندگانه و پیش ران های ارتقای مقبولیت عمومی استفاده از مصالح خاکی، ترویج معماری خاکی و پرکردن خلأهای علمی در این موضوع تخصصی به ویژه در متون علمی داخلی است. بر این مبنا؛ یافته های پژوهش دامنه ای از «چالش های فنی و معمارانه»، «موانع سیاست مبنا و اجتماعی - فرهنگی» و «پیش ران های فنی و علمی - آموزشی» را در بردارد. ازاین رو بخشی از خلأهای موجود توسط این پژوهش برطرف گردیده است.
بازشناخت مولفه های فرهنگ و هویت در معماری بومی، نمونه موردی: جزیره کیش
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
333 - 357
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: در دنیای معماری و شهرسازی معاصر، تعامل معماری با فرهنگ ،هویت و تاریخ یک منطقه به عنوان یک موضوع حائز اهمیت مورد بررسی قرار می گیرد. جزیره کیش،به عنوان یکی از مناطق توریستی و معتبر در خلیج فارس و خاورمیانه ، نیز دارای فرهنگی چشم گیر و متنوع است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است . این جزیره از طریق ایجاد ارتباط میان رشد و توسعه اقتصادی و حفاظت از طبیعت و محیط زیست می تواند مقوله فرهنگ و هویت را در حوزه خلیج فارس برجسته تر نماید. در این پژوهش به بررسی مولفه های فرهنگ و هویت در معماری بومی در جزیره کیش و ارتباط معماری بومی با فرهنگ و محیط طبیعی می پرداخته شده است.روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی است، که بخش توصیفی پژوهش، برمبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است و بخش تحلیلی با استناد بر خروجی های حاصل از مبانی نظری به صورت میدانی در جزیره کیش انجام شده است..یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که معماری بومی جزیره کیش به طور چشمگیری تحت تاثیر شرایط اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی منطقه است. استفاده از مصالح محلی، طراحی های خاص برای تهویه طبیعی، و بهره گیری از فرم های سنتی، از جمله ویژگی های برجسته معماری بومی کیش هستند. همچنین، عناصر فرهنگی مانند نقش های تزئینی، رنگ های طبیعی، و الگوهای سنتی در بناها مشاهده می شود.نتیجه پژوهش بازشناخت و حفظ مولفه های فرهنگی و هویتی در معماری بومی کیش می تواند به توسعه پایدار و حفظ هویت فرهنگی منطقه کمک کند. بهره گیری از این مولفه ها در طراحی های معاصر، نه تنها به زیبایی و کارایی بناها می افزاید، بلکه به تقویت حس تعلق و هویت بومی در میان ساکنان نیز منجر می شود. این پژوهش می تواند به عنوان الگویی برای سایر مناطق با معماری بومی خاص مورد استفاده قرار گیرد..