مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
معماری بومی
حوزه های تخصصی:
"پیری در خانه" یکی از یافته های روانشناسی محیطی سالمندان می باشد که در آن بر ماندن سالمندان درخانه و همسایگی آشنا و داشتن حق انتخاب در نوع زندگی تاکید می شود. در این پژوهش هدف آن است که ویژگی های مطلوب محیطی برای سالمندان جهت دستیابی به "پیری در خانه" استخراج و مفاهیم سازگار با این هدف در معماری ایران معرفی شود. و سوال این است که محیط مناسب سالمندان جهت "پیری در خانه" دارای چه ویژگی هایی است؟ و معماری ایران چگونه با این ویژگی ها منطبق می شود؟ روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی می باشد که با توجه به ماهیت موضوع از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که محیط با ویژگی احترام به سالمند و توانایی ادغام سالمندان در خود، تامین کننده اهداف "پیری در خانه" می باشد و برخی از مفاهیم معماری ایران با این اهداف مطابقت نموده و نشانه های احترام به سالمند در آن نهفته است. همچنین با نگاهی به الگوهای معماری بومی شهر کرمان پیشنهادهایی جهت استفاده از این الگوها و در عین حال حفظ آن ها ارایه می شود که ضمن ایجاد فضای مناسب سالمندان، از معماری بومی محل نیز صیانت شود.
تبیین اصول طراحی نمای ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و مرطوب در راستای کاهش دمای هوای داخلی مبتنی بر معماری بومگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
297 - 316
از راهکارهای تاثیرگذار بر کاهش مصرف انرژی و مصرف سوخت های فسیلی در ساختمان و نیز کاهش اثرات نامطلوب زیست محیطی آن (افزایش انتشار گازهای گلخانه ای)، بکارگیری انرژی غیرفعال می باشد. نمای ساختمان های مسکونی به عنوان واسطه ی اصلی بین فضای داخلی و خارجی عنصر مهمی جهت کنترل تابش نور خورشید به محیط داخلی و کاهش مصرف انرژی هستند. در اقلیم گرم و مرطوب بوشهر مهم ترین پدیده و فرآیند مشهود اقلیمى گرماى هواست، از این رو بررسی راهکارهای اقلیمی جهت کنترل جذب و انتقال حرارت خوشید و کاهش بار سرمایش امری ضروری است. در پژوهش حاضر عملکرد حرارتی و میزان جذب و انتقال تابش خورشیدی به فضای داخل توسط نمای ساختمان آپارتمانی در اقلیم گرم و مرطوب بوشهر بررسی شد. سپس تاثیر راهکارهای طراحی نمای معماری بومی بوشهر بر کاهش دمای هوای داخلی ساختمان مورد بررسی قرار گرفته است. در راستای پاسخگویی به پرسش های تحقیق، شبیه سازی عملکرد حرارتی سایه اندازی، نسبت پنجره به دیوار و مصالح نما به شکل جداگانه بر ساختمان آپارتمانی انجام شد. متغیر بهینه جهت کاهش بار سرمایشی، انتخاب و بر ساختمان اعمال و رفتار حرارتی آن جهت بهبود عملکرد حرارتی ساختمان های آینده ی اقلیم گرم و مرطوب به عنوان ساختمان بهینه بررسی شد. شبیه سازی با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر با موتور شبیه ساز انرژی پلاس و نرم افزار کلایمت کانسالتنت نسخه 55 و مدل آسایش حرارتی اشری انجام شده است. نتایج نشان می دهد که بهینه ترین حالت عملکرد نما با سایه اندازهای عمودی کرکره ای، پنجره مشبک و نمای سیمانی سفید با کاهش بار سرمایشی تا 38 درصد و کل بار مورد نیاز ساختمان تا 33 درصد می باشد.
مؤلفه های شاخص کالبدی معماری بومی شهر اصفهان در طراحی مسکن جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
189 - 204
معماری برای نیاز بشر به سرپناه، پدید آمد و با شتاب به بیان و تعبیری اساسی از مهارت های فنی و اجتماعی تبدیل شد. امروزه به دلیل هجوم فرهنگ های غیربومی و الگوی مصرفی جهان پیشرفته، فرهنگ نوگرایی و تجددطلبی جای فرهنگ اصیل و سنتی را گرفته است. ازاین رو، در مناطق بومی مختلف بدون در نظرگرفتن اصول و قواعد ارزشمند معماری به جای مانده از پیشینیان ساختمان هایی پدید آمد که نه تنها احساس امنیت، رضایتمندی و حریم های فرهنگی ما را درهم شکست بلکه از لحاظ کیفیت ساخت نیز بهره ای نبرده اند. این پژوهش با روش مبتنی بر انجام پرسشنامه و تحلیل عامل کیو، از مجموع ۲۰ نفر از صاحب نظران، چهار عامل که مقادیر آن ها بالاتر از یک است شناسایی شد. با بررسی پاسخ ها می توان دریافت که چهار الگوی ذهنی در میان متخصصین معماری وجود دارد که حاکی از وجود چهار نگاه مکمل هم در بازشناسی عناصر کالبدی تکنولوژیک در معماری سنتی و قابلیت کاربست آن ها در معماری جدید است. یافته ها نشان می دهد که اقلیم، بوم و فضا در معماری ایران و بالاخص اصفهان از اهمیت زیادی برخوردار بوده و در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده است. نتیجه آن می تواند بروز مشکلات فراوان سلامت روحی و جسمی و مصرف بالای انرژی در ساختمان باشد. اهداف پژوهش : شناخت الگوهای تکنولوژیک کهن و بومی خانه های شهر اصفهان و نحوه احیا و کاربست مجدد آن ها در کالبدی نو. شناسایی آراء صاحب نظران پیرامون موضوعات مورد بحث در قالب مصاحبه ای ساختارنیافته جمع آوری و مؤلفه های موردنظر. سؤالات پژوهش : کدام معیار و اصول به کاررفته در معماری بومی می تواند در طراحی و ساخت مساکن جدید به کار رود؟ چگونه می توان مؤلفه های کالبدی معماری بومی را در معماری مسکن جدید به کار برد ؟
تبیین نقش الگوهای رویدادِ برگرفته از عوامل فرهنگی و طبیعی در شکل گیری الگوهای فضایی معماری بومی؛ مطالعه ی موردی: روستای سرآقاسید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۲۸-۱۵
حوزه های تخصصی:
معماری بومی ایران دارای گستردگی وسیع جغرافیایی و اصول مانایی است که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل، بازخوانی و نقد علمی و منصفانه نیاز دارد؛ خوانشی که زیربنای بهبود فرایندها و روش های حفظ این آثار، نحوه ی مداخله در آن ها، دستیابی به ریشه های فرهنگی و گونه شناسی معماری این سرزمین باشد. معماری بومی به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است؛ از باورهای ذهنی، فرهنگ محلی و رویدادهای فردی و اجتماعی پیروی می کنند. می توان گفت، عوامل فرهنگی روح حاکم بر همه ی الگوهای فضایی معماری بومی و الگوهای رویداد واقع در آن ها را تشکیل می دهد. با این زمینه ی فکری است که الگوهای فضایی متأثر از الگوهای رویداد و الگوهای رویداد نیز متأثر از فرهنگ و طبیعت و درنتیجه معماری بومی به مثابه ی نمود فرهنگی نگریسته می شود. این پژوهش، ماحصل بررسی کیفیت تعامل وجوه فرهنگی و بستر طبیعی و تأثیر آن ها بر رویدادها و درنتیجه معماری بومی روستای سرآقاسید، از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال بختیاری است. هدف اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی و ترسیم چهارچوبی الگومدار برای تحلیل معماری بومی روستای سرآقاسید است به گونه ای که بتواند با بررسی عوامل فرهنگی در بستر طبیعی نمونه ی موردمطالعه، الگوهای رویداد و الگوهای فضایی شکل دهنده ی آن را شناسایی و رابطه ی بین آن ها را تبیین کند. مسئله ی پژوهش، نحوه ی ارتباط میان الگوهای فضایی با باور مردمان، ریشه های فرهنگی و محدودیت های طبیعی، و نیز نحوه ی بروز آن ها در ساختار کالبدی روستاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در بستری از مشاهدات میدانی، بررسی های عینی و کروکی های تحلیلی و نیز انجام مصاحبه ی عمیق باهدف شناسایی الگوهای تشکیل دهنده ی روستای هدف انجام پذیرفته است و نتایج این تحقیق حاکی از آن است که الگوهای رویداد، نمود عینی عوامل فرهنگی و طبیعی است که در قالب الگوهای فضایی تجلی یافته است.
تحلیل ویژگی های کالبدی در سقانفارهای مازندران (همراه با مستندسازی و بررسی تطبیقی سقانفار قادیکلا)
حوزه های تخصصی:
سقانفارها بناهای چوبی و نسبتاً کوچک هستند که در معماری بومی و کشاورزی منطقه مازندران ریشه دارند و نوع امروزین و تکامل یافته آنها را عمدتاً به عنوان بناهای آئینی و مذهبی می شناسیم که به واسطه قداست واحترامی که نزد عامه مردم دارند در محوطه مساجد وتکایای قدیمی برافراشته می شوند. این بناهای چوبی مشخصاً در دو اشکوب بنا شده اند و شامل تزئیناتی همچون خراطی، نقاشی وخوشنویسی هستند. تاکنون مطالعات متعددی پیرامون ویژگی های اسطوره ای، آئینی و تاریخی این ابنیه انجام گرفته است که عمدتاً متمرکز بر جنبه های مردم شناسی آنها بوده است. همچنین پژوهش های چندی بر ویژگی های کالبدی سقانفاهار مانند معماری، سازه و تزئینات انجام یافته است که بعضاً نظریاتی پیرامون فرم کلی پلان، تعداد ستون ها و مواردی از این دست و ارتباط آن با برخی ویژگی های معنوی را مطرح ساخته که لازم به نقد و ارزیابی است. این پژوهش عمدتاً متمرکز بر ویژگی های کالبدی سقانفارها است و بر دو موضوع متمرکز است: یکی بررسی نظریات مطرح پیرامون ویژگی های معماری سقانفارهای مازندران و صحت و سقم آنها و دیگری مستندسازی کالبدی یک نمونه سقانفار با هدف ارائه الگویی از شیوه ثبت جزئیات کالبدی این گونه از ابنیه و نحوه بررسی تطبیقی آن با موارد مشابه. جهت انجام این پژوهش ابتدا تلاش گردیده با استفاده از مطالعات کتابخانه ای پیشینه ای از ویژگی های شاخص این گونه خاص معماری بومی ایران بیان گردد. سپس به شیوه مطالعات میدانی هشت بنای منتخب از این ابنیه بررسی گردیده و نهایتاً سقانفار قادیکلا به عنوان نمونه مطالعاتی اصلی مستندسازی کامل شده و با بقیه نمونه ها مقایسه تطبیقی گردید. بررسی ها نشان داد برخی ویژگی های مطرح شده در مطالعات پیشین مانند فرم پلان، تعداد طبقات، مصالح اصلی و الحاقی در سازه و تزئینات قابل شناسایی و تابع یک الگوی اصلی و ثابت است و می تواند در شناخت اصالت کالبدی سایر نمونه ها مورد استفاده قرار گیرد. لیکن ویژگی هایی چون تعداد ستون ها و ارتباط آن با مفاهیم معنوی در مذهب تشیع فاقد یک الگوی مشخص و ثابت بوده و تعمیم پذیر نمی باشد.
واکاوی ردپای معماری بومی و سنتی در معماری مسکونی معاصر ژاپن
حوزه های تخصصی:
در اندیشه های بنیادین معماری ژاپن، از مهم ترین رویکردها، جایگاه معماری بومی و سنتی در ساختمان سازی معاصر و نحوه ارتباط دهی آن ها می باشد. از اواسط قرن نوزدهم، معماران معاصر ژاپنی و غربی صاحب نامی نظیر: فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، کنزو تانگه، هیکو ماکی، تادائو آندو، با رویک ردی محتواگرا و مفهوم گرا نسبت به گذشته، توانستند، با استعانت از فناوری های نوین، انواعی از معماری التقاط گرا خلق نمایند که از مبانی سنتی و آئینی شرقی و به ویژه ژاپنی پیروی و به نوعی می ان مفاهیم و مضامین س نت و مدرنیته تعامل ایجاد نمایند. امروزه، معماری مسکونی در ژاپن را می توان پیرو یک سنت فرهنگی بدون انقطاع دانست که طی سالیان متمادی با نیازها و امکانات نوین وف ق پیدا کرده است. با وجود اینکه وجوه اشتراک در ادوار گوناگون به طور مشخص نیست، اما وقتی مفاهیم اساسی معماری خانه های ژاپنی در نظر گرفته می شود، می توان دریافت که این پیوستگی فرهنگی چگونه با گذر زمان حفظ گردیده است. در این نوشتار سعی شده، ضمن بررسی سیر تحول معماری معاصر ژاپن با تأکید بر سبک های شواین و سوکیا به تحلیل جایگاه معماری بومی و سنتی در تکوین و هویت بخشی معماری مسکن معاصر ژاپن، پرداخته شود. از نتایج مهم این پژوهش اینست که معماری معاصر ژاپن به موازات پذیرش امکانات و فناوری های نوین، به منظور ارتباط و حفظ ریشه ها، در ساختاری منسجم، هویت بومی، سنتی و ملی خود را تداوم بخشیده است.
الگویی برای طراحی مسکن روستایی مبتنی بر مشارکت و تأمین نیازهای ساکنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارتقای کیفی مسکن روستایی کشور، به دنبال ارائه راهکاری عملیاتی برای مشارکت ساکنین در طراحی مسکن روستایی در یک منطقه مشخص از ایران بوده است. منطقه انتخابی روستای بالقیه در شهرستان مشکین شهر می باشد. دراین راستا، مباحثی در زمینه مشارکت ساکنین از برخی نظریه پردازانی که در این چارچوب مطالعه و فعالیت کرده اند، طرح شده و تعریفی از مفهوم الگو در معماری مسکونی ارائه شده است. همچنین مهم ترین موانع راهکارهای مشارکتی در طراحی مسکن برشمرده شده است. تأکید این بخش بر اهمیت نظرات استفاده کننده و مشارکت ایشان در فرایند طراحی و ساخت مسکن بوده است. با توجه به آن که ارائه الگوی طرح مسکن بخشی از فرایند ساخت مسکن محسوب می شود و اجرای طرح مطلوب منوط به ایجاد بستر مناسب درخصوص آن است، در این بخش، ارائه الگوی ساخت در روستا، به دو سطح تقسیم شده است: الف. ارائه روش مدیریتی و اجرایی و به عبارت دیگر برنامه ریزی ساخت وساز در روستا که فرایندی را تعریف می نماید که طرح خانه بخشی از آن محسوب می شود. ب. اعمال برنامه ریزی انجام شده در یک خانه روستایی مشخص. در ادامه به منظور معرفی شیوه ای عملیاتی برای جذب مشارکت ساکنین در فرایند معماری، طراحی خانه نمونه با کمک ساکنین در روستای مطالعه شده انجام شده است. ضمن تحلیل وضع موجود خانه نمونه و خواست های ساکنین، فرایند طراحی تشریح شده و طرح نمونه ارائه شده است. در نهایت راهکارهایی که در جهت حل موانع استفاده از راهکارهای مشارکتی در این فرایند مورد استفاده قرار گرفته، جمع بندی و ارائه شده است.
رابطه وجوه ادراکی انسان با عوامل هویت بخش در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۱۰۶-۹۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد که با استفاده از یک مُدِل، ارتباط وجوه هوّیتی معماری را با وجوه انسانی بررسی نماید. در این پژوهش ابتدا تعریف فراگیری از مفهوم هوّیت و هوّیت معماری ارائه شده است، سپس ابعاد مختلف تعاریف هوّیت معماری در چارچوب این تعریف تبیین می گردد تا براساس این تعریفِ معین، بتوان عوامل هوّیت بخش معماری را شناسایی و دسته بندی کرد. نوشته حاضر در سه بخش اصلی ارائه شده است: نخست روش شناسی مواجهه با موضوع هوّیت معماری مورد بحث قرار گرفته که در آن با استفاده از ماشین های فکری گِدِس تمام روش های ممکن برای مطالعه هوّیت معماری در چهار دسته قرار داده شده است؛ سپس مفاهیم مختلفی که از تعریف هوّیت به عنوان وحدت تصور ذهنی (توقع یا انتظار ذهنی) و عینیت در مباحث نظری معماری به کار رفته بررسی شده است. معرفی هوّیت فردی یا گروهی به واسطه معماری، ابراز هوّیت اجتماعی-فرهنگی به واسطه کالبد، خودیابی انسان به واسطه ساخت محیط و بالاخره ابراز هوّیتی که از خود معماری به صورت مطلق انتظار می رود، چهارگونه مورد نظر را تشکیل می دهد. بخش اصلی مقاله به مدلسازی مفهوم هوّیت مطلق معماری براساس وجوه ادراکی انسان اختصاص دارد. پژوهش حاضر برای ساماندهی عوامل تشکیل دهنده نوع فوق از هوّیت معماری منجر به یک مدل سه محوری شده است که محورهای آن را ادراک تجربه (جسمانی، روانی، اجتماعی و روحانی)، محیط تجربه (طبیعی و مصنوعی) و زمان تجربه (آنّی، طول عمر، نسل های متوالی و ازلی) تشکیل می دهد که مجموعاً 32 گونه از عوامل هوّیت بخش را معرفی می کند که در نظام معین با هم ارتباط دارند. با این ترتیب هر موضوع مرتبط با هوّیت مطلق معماری جایگاه خاص خود را در ای ن مدل می یابد. مث ال عینی از مدل مزبور در معرفی بخشی از عوام ل هوّیت بخش، سیاه چادره ای ای لام ب رای افراد بومی ب ه کار گرفته شده است.
گونه شناسی خانه های سنتی شهرستان تالش، نمونه موردی: روستای خاله سرا 57(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۴۷
۱۳۱-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
شناخت و دسته بندی صحیح گونه های مختلف معماری می تواند در درک بهتر فضا، حفاظت از آن و نیز در دستیابی به شیوه های جدید طراحی مفید واقع گردد. استان گیلان در شمال کشور و در کنار سواحل جنوبی دریای خزر قرار گرفته است. از خصوصیات بارز آن رطوبت و بارندگی زیاد است که عامل اصلی شکل گیری معماری و شهرسازی این ناحیه می باشد. مجتمع های زیستی سواحل خزری، از معماری ویژه ای برخوردار هستند که شاید بتوان نمونه های با ارزش آن ها را در شهرستان تالش که در حد فاصل یک صد کیلومتری مرکز استان گیلان (رشت) قرار گرفته است و به خصوص در روستای خاله سرا 57 که در حد فاصل پانزده کیلومتری مرکز شهرستان (تالش) قرار گرفته است مشاهده نمود. این نوشتار سعی بر آن دارد تا گونه های معماری روستای خاله سرا 57 را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. اطلاعات مقاله حاضر بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده و از جامعه آماری مشتمل بر 495 بنای مسکونی و 90 خانه سنتی که دارای معماری ارزشمند بوده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به همین سبب ابتدا به توصیف وضع موجود روستا پرداخته شده و سپس به عناصر کالبدی روستا و فضاهای موجود در بناها و گونه های روستا پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده آن است که روند گسترش بناهای روستا بر اساس الویت های اقلیمی به ترتیب از سمت شرق به غرب و سپس در ارتفاع شکل گرفته است و بطور کلی سه الگوی معماری در بافت روستای خاله سرا 57 یافت می شود، که این سه الگو عبارتند از خانه های کرسی بلند، خانه های تلار دار و خانه های غلام گردشی. که خانه های با الگوی کرسی بلند با اختصاص73% بیشترین میزان در بافت روستا و خانه های تلار دار نیز با 24% به دلیل هزینه های بالای اجرا کمتر مورد استقبال روستائیان قرار گرفته است و همچنین آخرین گونه از خانه های روستا که به غلام گردشی معروف می باشد با اختصاص 3% از مجموع آمارهای ارائه شده در گونه شناسی بناهای روستایی خاله سرا 57 مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی تأثیر تسهیلات دولت در استحکام و معماری مساکن روستایی (نمونه موردمطالعه: دهستان سرجام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۷۸-۶۷
حوزه های تخصصی:
مسکن روستایی تجلی گاه شیوه های زیستی، معیشتی و نهایتاً نیروها و عوامل مؤثر محیطی و روندهای اجتماعی- اقتصادی تأثیرگذار در شکل بخشی به آن ها است و هر گونه تغییر در الگوی سکونت و مساکن جامعه روستایی، دگرگونی و تحول گسترده ای را در ابعاد مختلف زندگی خانوار روستایی به وجود می آورد، لذا تغییر در معماری مساکن روستائیان نیازمند برنامه ریزی اندیشمندانه و مطالعات علمی مبتنی بر شناخت می باشد. با توجه به اهمیت مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی، دولت سیاست هایی را برای ساماندهی مساکن روستایی اتخاذ نمود. یکی از این برنامه ها ارائه تسهیلات در جهت مقاوم سازی و ارتقای کیفی مساکن روستایی است که در طی این روند تحولات کالبدی چشم گیری را در مساکن روستایی موجب گردیده است. بر این اساس مقاله حاضر به بررسی تأثیر تسهیلات مسکن در مقاوم سازی مساکن روستایی و همچنین الگوهای معماری مورد استفاده در روستاهای دهستان سرجام واقع در بخش احمدآباد شهرستان مشهد پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد تسهیلات مسکن موجب مقاوم سازی و برخورداری مساکن روستایی از خدمات بهداشتی شده است، اما با توجه به یکنواختی نقشه های تیپ ارائه شده از سوی بنیاد مسکن به عنوان نهاد مسئول و عدم در نظر گرفتن ویژگی های اقتصادی، فرهنگی، فیزیکی و اقلیمی منطقه این تسهیلات موجب اضمحلال معماری بومی روستاها شده و دوگانگی در ساخت و سازهای روستایی را به وجود آورده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی مبتنی بر آزمون های آماری اسپیرمن و کی دو بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای، پیمایشی استفاده شده است. نرم افزارهای مورد استفاده در این تحقیق EXCEL ، SPSS و Auto cad می باشد.
واکاوی مفهوم «گونه» در مسکن بومی و تبیین رویکردی برای دسته بندی گونه های مسکن روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخریب ساختمان های بومی روستایی در بازسازی ها و نوسازی های اخیر، در کنار اهمیت شناخت ارزش های پایدار این بناها و به کارگیری آن در ساخت و سازهای جدید، نیاز به مستندسازی بناهای بومی را افزایش داده است. مستندسازی این بناها نیازمند شناخت الگوهای بومی و اصیلی است که می توان آن را یک «گونه مسکن» تعبیر نمود. در این مقاله تلاش شده است که ضمن شناخت مفهوم گونه مسکن از وجه نظری، دسته بندی جامعی از روش های گونه شناسی مسکن در ایران و جهان و در مقیاس های مختلف از پهنه های سرزمینی ارائه گردد. بر این اساس، روش های گونه شناسی مسکن به سه دسته زیر تقسیم شده اند: - دسته بندی گونه های مسکن براساس یک یا چند شاخص اثرگذار بر شکل گیری مسکن - پدیدار شناسی تاریخی و فرایندی شکل گیری مسکن - رویکرد مبتنی بر حل مسئله در شکل گیری مسکن در ادامه متغیرهای مستقل و وابسته مؤثر در شکل گیری گونه های مسکن ارائه شده و تلاش شده است که ضمن بررسی فرایند تعامل متغیرها، رویکردی برای دسته بندی گونه های مسکن روستایی در ایران براساس تعریف موردنظر از مفهوم گونه مسکن ارائه گردد.
تحلیلی بر جهت گیری، جانمایی و فضاهای سرویس دهنده بادگیرها در مساکن بومی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۵۳
۴۶-۳۵
حوزه های تخصصی:
بادگیر در مساکن بومی یزد یکی از راهکارهای دستیابی به آسایش برودتی در مقابل گرمای طاقت فرسای فلات مرکزی ایران است. بادگیر به دلیل عملکرد سرمایشی و نقش آن در تهویه طبیعی در بخش های تابستان نشین خانه ها ساخته می شد. به جرأت می توان گفت هیچ دو بادگیری در یزد وجود ندارد که در پلان و نما و مقطع و جزئیات دقیقاً یکسان باشند. ارتباط بادگیر با تالار و حیاط مرکزی نقش مؤثری در عملکرد آن داشته است. در این تحقیق 24 خانه در یزد با تأکید بر جانمایی و طراحی بادگیرهایشان مورد بررسی قرار گرفته است و این خانه ها نیز از میان خانه های حیاط مرکزی یزد که ارزش تاریخی دارند انتخاب شده اند. جمع آوری اطلاعات با برداشت میدانی صورت گرفته و تحلیل اطلاعات نیز با استنتاج منطقی و دسته بندی اطلاعات در نرم افزار excel انجام شده است. دسته بندی بادگیرها بر مبنای سه پارامتر در این مقاله مورد توجه بوده است: 1- جهت گیری بادگیرها 2- موقعیت آن ها در خانه و چگونگی ارتباط آن ها با فضاهای تابستان نشین 3- طراحی پلان بادگیرها بر مبنای دریافت بهینه باد غالب. طراحی پلان بادگیرها و تفکیک کانال بادگیر به کانال های فرعی در بادگیرهای مختلف، متفاوت است و معمار با توجه به چگونگی پلان خانه و جهت باد غالب و اینکه بادگیر عملکرد سرمایش تبخیری با حوض آب را خواهد داشت یا نه؛ آنگاه پلان بادگیر را بر مبنای عملکرد بهینه آن تعریف می کرده است. فرضیه های تحقیق این بود که در تمامی خانه های یزد زیر بادگیر، حوض آب وجود دارد و مساحت بادگیر به تناسب مساحت تالار در نظر گرفته می شده و اینکه تمامی آن ها رو به باد غالب دارند و کشیدگی آن ها شمال شرقی- جنوب غربی است. فرضیه های ذکر شده رد شدند و دلایل عدم اعتبار آن ها در نتیجه آورده شده است.
مطالعه و بررسی معماری دستکند ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۱۱۰-۹۷
حوزه های تخصصی:
معماری دستکند گونه خاصی از معماری است که در آن هیچ مصالحی برای تولید فضا استفاده نمی شود و برخلاف اصول معماری متعارف مسائل ایستایی در این نوع معماری چندان مورد بحث نیست. این نوع معماری را می توان به نوعی تولید فضا از طریق ایجاد فضاهای منفی در بستر کوه و سنگ دانست که از ترکیب فضاهای پر و خالی متولد می شود و به نوعی پاسخگویی به نیازهای اقلیمی بشر است. فضاهای دلخواه در این نوع معماری با برداشتن توده صخره ای با روش کاستن از بستر اصلی خود به وجود می آید، بنابراین فضای مورد نظر به اشکال متفاوت می تواند ایجاد شود. این شاهکار معماری به گونه های متفاوتی در نقاط مختلف ایران زمین قابل مشاهده است. با توجه به مطالعات محدودی که در زمینه معماری دستکند انجام گرفته، نگارندگان در این نوشتار سعی بر آن دارند تا ضمن ارائه چیستی این نوع معماری بومی، به فلسفه و عوامل شکل گیری و گونه شناسی آن بپردازد تا زمینه مطالعاتی را برای محققان در این حوزه مطالعاتی به وجود آورد. روش تحقیق در این مقاله بر اساس فعالیت های میدانی می باشد که شامل بازدیدهای میدانی است که از تعداد زیادی از مجموعه آثار معماری دستکند در نقاط مختلف ایران به عمل آمده، همچنین مطالعات کتابخانه ای در راستای این موضوع نیز مکمل فعالیت های میدانی بوده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ایجاد مجموعه آثار معماری دستکند به عوامل متعددی از جمله شرایط اقلیمی و جغرافیایی، دفاعی و امنیتی، ماندگاری و جاودانگی، دینی و مذهبی بستگی دارد که در بستری از شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده است. همچنین معماری دستکند را به لحاظ شکل ظاهری (وضعیت قرارگیری)، فرم داخلی (نوع پوشش) فضاها و نوع کاربری (آیینی تدفینی، اقامتی سکونتگاهی و مخفیگاهی پناهگاهی) می توان به صورت های مختلف تقسیم بندی نمود.
خوانش و فهم کالبد خانه در معماری بومی خراسان (نمونه موردی: شهر بُشرویه دوره ما قبل پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۷۸-۶۳
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان حوزه معماری و فرهنگ بر این باورند که کالبد خانه در هر منطقه با شیوه زندگی ساکنان بومی آن ارتباط مستقیمی داشته، به همین علت گویای نحوه سکونت آنان و متأثر از فرهنگ و شرایط محیطی بوم می باشد. درون خانه است که اولین تجارب و خاطرات انسان بوجود می آید و خانه نقش مهمی در جهان بینی او دارد. شناخت عوامل شکل دهنده و تأثیرگذار بر فرم و سازمان فضایی خانه بومی می تواند در کیفیت بخشی به زندگی در مسکن امروز نقش بسزایی داشته باشد. امروزه عدم توجه به شیوه زندگی و از دست دادن جذابیت ها باعث از بین رفتن الگوهای بومی در طراحی خانه ها شده است که این مقوله در بروز بحران هویت و کیفیت مسکن مؤثر بوده است. لذا در این پژوهش به بررسی عناصر شکل دهنده و دلایل وجودی آن ها در خانه های بومی بُشرویه پرداخته می شود. بُشرویه شهری در استان خراسان جنوبی است که در حال حاضر حدود 70 خانه تاریخی در این منطقه باقی مانده است و از این حیث سالم ترین بافت تاریخی در آن استان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناخت ویژگی ها و گونه های فضایی و چگونگی شکل گیری خانه های این منطقه می باشد تا علاوه بر شناخت این الگوها برخی از ویژگی های این عناصر و دلایل وجودی آن ها ارائه وتحلیل گردد. روش انجام تحقیق در این پژوهش ترکیبی بوده (توصیفی- تفسیری- تاریخی) و جمع آوری داده ها با حضور در منطقه و برداشت نمونه های باقی مانده از دوره های مورد اشاره و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با ساکنان بافت صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد چگونه عوامل فرهنگی و محیطی مهمترین تأثیر را در شکل گیری فرم و سازمان فضایی خانه های بومی داشته است و ادامه این پژوهش می تواند زمینه را برای طراحی مسکن امروز، متناسب با نیازهای جدید بر اساس ارزش های فرهنگی و الگوهای محیطی منطقه آماده نماید.
ارزیابی نقش و کارآیی رفاق (ایوان) از دیدگاه استفاده کنندگان: فضای نیمه باز در خانه های روستایی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۹۲-۷۷
حوزه های تخصصی:
به واسطه زندگی آمیخته با طبیعت و شرایط محیط و اقلیم در مازندران، فضای نیمه باز به صورت چشمگیری فرم های متنوعی را در معماری خانه های روستایی گذشته این منطقه شکل داده و کارکردهای گوناگون عملکردی، زیبایی شناسی، اقلیمی و اجتماعی را بر عهده گرفته است. ولی به عنوان رکن مهمی از ارکان معماری بومی روستایی، در خانه های امروزین کمتر ظهور یافته، هم سنگ گذشته نقش ایفا نکرده و با سبک زندگی امروزین روستاییان، متناسب نشده است. "رفاق" خصوصاً واقع در جلوی خانه ها، نوع غالب این نوع فضا بوده که بدون استثنا در تمامی خانه های بومی روستایی و در تمامی مناطق این استان مشاهده شده، بیشترین نقش و جلوه را در این معماری به منظور خلق آسایش اقلیمی و رفتاری ساکنین بر عهده دارد. این تحقیق، بر این فضا تمرکز نموده و ضمن معرفی انواع، خصوصیات معماری و نقش های گوناگون آن، میزان پذیرش آن از طرف روستاییان را بر مبنای نظر این افراد بررسی کرده و به این پرسش پاسخ می دهد که چرا ساکنین روستایی در این استان به عنوان استفاده کننده در طرح خانه های امروزین خود کمتر از رفاق استفاده می کنند. در این راستا، چهار روستا در استان مازندران به عنوان منطقه مورد مطالعه برگزیده شده و سپس چندین خانه ساخته شده به شیوه های بومی گذشته و نیز جدید که در حال استفاده می باشند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه ها، مورد مشاهده قرار گرفته و عکس برداری شدند، نقشه آن ها برداشت، ترسیم و مستندسازی شد. پرسشنامه بین ساکنین این خانه ها توزیع و توسط آن با آنان نیز مصاحبه صورت گرفته تا آداب سکونت در رفاق، میزان علاقه مندی یا دلایل عدم تمایل به حضور این فضا در معماری مسکونی امروزین از دیدگاه خود روستاییان، استخراج شود. نکات مثبت این فضا را از نظر مردم می توان در قالب های کلان تر مانند اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دسته بندی کرد.غیر اقتصادی، عدم کارآیی و عدم راحتی نگهداری از رفاق، نقاط ضعفی هستند که روستاییان بدان دلایل از آن در خانه های جدید به ندرت استفاده می کنند. به طور کلی باوجود دغدغه های مختلف در مورد این فضا، غالب روستاییان نسبت به حضور آن در خانه احساس رضایت داشته و نیز به بهره برداری از آن در خانه های نوین خود تمایل دارند. با توسعه و ارتقای رفاق از طریق رفع دغدغه های روستاییان نسبت به آن، این فضا می تواند به عنوان رکن کارآ و هویت ساز، نقش چشمگیر دوباره یافته، خانه ها را زیباتر نموده و کمتر متکی به دستگاه های مکانیکی خصوصاً خنک کننده نماید.
بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزیینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه به واسطه مشاهدات و تحلیل های متواتر پیرامون آثار نفیس و شکوهمند معماری، تزیینات عموماً به عنوان مؤلفه ای از بناهای پرهزینه و خاص هر دوره شناخته می شود، اما نیاز به تلطیف فضا در مسکن های کوچک روستایی نیز بروز می یابد که با مصالح و فناوری و نیروی کار بومی ایجاد می گردند، اما شکل بروز آن متفاوت و فاقد استقلال ماهوی و فیزیکی و متکلفانه است. بخش عمده ای از مطالعات انجام شده در ایران که با محوریت تزیین شکل گرفته اند، بر مصادیق نفیس تاریخی همچون کاربندی، مقرنس و کاشی کاری متمرکز بوده اند. در این میان، «مسکن روستایی» به عنوان گونه ای از معماری که با هزینه کم و نیروی کار بومی برپا می شود، کمتر از زاویه تزیینات موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است اما اگر تزیین به معنای آراستن و زینت دادن، ریشه در نیازهای مشترک انسان داشته باشد، چه نمودی از آن را می توان در مسکن بومی روستایی مشاهده نمود؟ در این مقاله در پی پاسخ دادن به این سؤال، روستای اوان در قزوین که دارای بافت معماری بومی است، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد و هشت مسکن این روستا مورد بررسی قرار گرفت. روستای اوان در هشتاد کیلومتری شمال قزوین و در منطقه ای کوهستانی واقع گردیده است. مردم این روستا معیشت خود را از کشاورزی و دامداری تأمین می کنند. دو منبع کشاورزی یعنی آب و خاک مناسب در این روستا به وفور وجود دارد. خانه های قدیمی تر روستا با خشت و گل و سنگ بنا ساخته شده اند درحالی که خانه های امروزی آن از مصالحی همچون آجر سیمان و سنگ تشکیل شده اند. این پژوهش در دو مرحله میدانی و کتابخانه ای به انجام رسیده است. مرحله اول شامل بازدید و مستندسازی مسکن های روستا و ثبت شواهد تجربی و مرحله دوم شامل مرور ادبیات مرتبط با تزیین و مسکن روستایی، سپس تحلیل و استدلال منطقی پیرامون موضوع است. هدف اصلی از ارائه این مقاله، بازخوانی مفهوم تزیین در مسکن روستایی ایران و نمونه موردبررسی، تزیینات مسکن در روستای اوان استان قزوین است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزیین در مسکن های روستای اوان به شکلی غیرمستقل و در پیوند حداکثری با نیازهای ضروری ظهور و بروز پیدا می کند و می توان تزیین در مسکن های روستایی را، ایجاد یک انتظام فرا کارکردی میان عناصر کارکردی بازخوانی کرد.
خوانش پیوند سازمان فضایی خانه و شیوه زندگی در معماری بومی (مطالعه موردی: شهر بُشرویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۸۴-۶۹
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان حوزه محیط و رفتار، شیوه زندگی و نظام رفتاری حاصل از آن را به عنوان عینی ترین بیان های فرهنگ سکونت می دانند. انسان و نیازهای او طبق نظر محققان، عامل اصلی در طراحی فضا و روابط میان آن است که چنانچه به درستی صورت گیرد، می تواند در خلق محیط های مطلوب تر راهگشا باشد. طیف متنوع نیازهای انسان از نیاز به خلوت و قلمرویابی تا تماس اجتماعی و تعامل با دیگران در روابط درونی افراد خانواده، طراحی خانه را به ویژه به لحاظ سازمان فضایی و نحوه استقرار فضاهای عمومی، نیمه عمومی و خصوصی درون خانه و در کنار یکدیگر بسیار حساس و قابل تأمل می سازد. روش زندگی، به نحوه زندگی انسان ها که انتخاب می کنند مربوط می گردد و بر ایده ال ها، قواعد، قوانین، رفتارهای روزمره زندگی و نظایر آن استوار است. لذا خوانش و فهم چگونگی اثر بخشی شیوه زندگی و آداب رفتاری ناشی از آن بر شکل گیری فرم و سازمان فضایی خانه های بومی بسیار حائز اهمیت می باشد. این تحقیق از گونه پژوهش موردی با استفاده از روش تحقیق ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت مصاحبه و تهیه پرسشنامه و قیاس تطبیقی صورت گرفته است. نمونه انتخاب شده، بافت تاریخی شهر بشرویه می باشد. در این بافت معماری مسکونی دوره های تیموری، صفوی و قاجار در بومی ترین شکل های خود مشاهده می شود که ویژگی اساسی اش، علاوه بر سالم بودن، تداوم و نفوذ آن در مناطق پیرامونی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ویژگی های شیوه زندگی بومی و سیستم های فعالیت ناشی از آن به ویژگی های خاص استقرارها و محیط ها انجامیده و دلایل تنوع آن ها و در نتیجه ارتباط بین شیوه زندگی و محیط ساخته شده مصنوع را شرح می دهند. لذا بایستی اذعان داشت شیوه زندگی و سیستم های فعالیت، هر دو باهم، در تحلیل و طراحی بسیار مفید هستند و طراحان و برنامه ریزان را در رسیدن به الگوی مسکن مناسب منطقه یاری می رسانند.
مطالعه یخچال های نایین به همراه تحلیلی از نگاه مؤلّفه های معماری بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۱۰۸-۹۵
حوزه های تخصصی:
همان گونه که آب انبارجهت انباشت و ذخیره آب آشامیدنی مورد استفاده قرار می گرفت یخچال نیز مخزنی جهت نگهداری و حفظ یخ بوده است. یخ در زمستان و در طی ماه های سرد سال تهیه شده و در طی فصول گرم، یخ ذخیره شده تا شروع زمستان سال بعد مورد استفاده قرار می گرفت. در مناطقی که اقلیم آن باعث می شده که برف و یخ زمستانی در ارتفاعا ت پایدار بماند برای استفاده در فصول گرم از این ذخایر استفاد می شد و بنای خاصی برای تولید و ذخیره یخ وجود نداشت. اما در مناطق گرم و خشک ایران مانند شهرستان نایین که دارای تابستان های نسبتاً طولانی و درجه حرارت بالای هوا در تابستان هستند با استفاده از فنون معماری ایرانی سازه ای به نام یخچال برای تولید، ذخیره و نگهداری یخ ساخته شده است. این بناها با ساختار کالبدی و ویژگی های معماری که داشتند یخ را از فصل زمستان تا آخر فصل تابستان به خوبی نگهداری می کردند . بررسی ها نشان می دهد با وجود نقش و ویژگی های یخچال های نایین، تاکنون مطالعه کاملی در مورد آن ها صورت نگرفته است. اما امروزه عللی که باعث پدید آمدن این بناها در نایین شده است به تنهایی، خود ضامن حفظ و نگهداری این آثار نمی باشد بلکه شرایط معمول زندگی امروزین با مقتضیات بهره برداری معمول از این گونه آثار سازگار نیست و در حال حاضر به دلیل مسایل بهداشتی و دستیابی به روش های صنعتی و بهداشتی تولید یخ مانند پدیدار شدن یخچال های مکانیکی خانگی، به فضاهایی فاقد کاربری و متروکه تبدیل شده اند. پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی و ارزیابانه مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده می کند. براساس پیمایش میدانی مشخص شد در محدوده شهرستان نایین واقع در اقلیم گرم و خشک منطقه مرکزی ایران سه یخچال در شهر نایین، شهر بافران و محمدیه وجود دارد. حوضچه های یخ بند، دیوار سایه انداز و مخزن گنبد دار ذخیره و نگهداری یخ از فضاهای کالبدی مرتبط با یخچال ها محسوب می شوند.این بناها به عنوان یکی از راهکار های معماری بومی برای مقابله با اقلیم گرم و خشک نایین در انطباق کامل با شرایط محیطی بوده و دارای منافع اقتصادی نیز می باشند.
تبیین سنخیت رویکرد پدیده شناسی جهت شناخت معماری بومی (نمونه موردی: مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۳۴-۱۹
حوزه های تخصصی:
تاکنون معماری بومی عمدتاً با نگرش های اقلیمی و فرهنگی تبیین شده است؛ پژوهشگران در مطالعات و بررسی هایشان، اغلب با روش های معمولِ آماری و ترسیم جدول و نمودار و سپس با یافتن معیارهایی برای مقبول بودن روش، تحلیلی از مقبولیت آن ها به دست می دهند؛ اما این رویکردها و روش ها به دنبال پاسخ به «چرایی» بوده و در گسست «عین» و «ذهن» رقم می خورند. درحالی که معماری بومی در هماهنگی با «تجربه زیسته» بومیان شکل می گیرد، بنابراین در این تحقیق، این جنبه های مغفول از معماری بومی مدنظر بوده و بر آن شد تا با تکیه بر روشی متناسب در شناخت کامل و جامعِ موضوع که در آن گسست عین و ذهن وجود نداشته باشد و«چگونگی» در آن ممکن شود به پدیده شناسی رجوع کند. مطالعات پدیده شناختی ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون «تجربه زیسته» و «ادراک» انسان از هستی اشاره دارند. درواقع ماهیت فلسفی پدیده شناسی آن را واجد پیچیدگی هایی کرده که گشودن آن ها افق های جدیدی را باز می کند. افق هایی که در تقابل با محدودیت استانداردگرایی افراطی، «در- جهان- بودنِ» انضمامی و انفرادی انسان را مطرح می کنند. انسانی که فراتر از ابعاد و اندازه های فیزیکی و متافیزیکیِ تعیین شده، فضای زیستی اش را می شناسد و می سازد. این مقاله به بازخوانی منابع و تفسیر محتوای پدیده شناسی، با تکیه بر آرای شولتز- معمار و نظریه پرداز معاصر- که نظریات پدیده شناسی او معطوف به فلسفه هستی شناسانه «هایدگر» است، برای پاسخ به اینکه چگونه پدیده شناسی برای خوانش معماری بومی متناسب می باشد، با روش پژوهشِ تحلیلی- توصیفی پرداخته است. ازآنجاکه پدیده شناسی در پی بررسی و توصیف ساختارهای آگاهی آن چنان که از منظر اول شخص تجربه می شود، است؛ درنتیجه معماری بومی منوجان با این روش با توجه به جنبه های گوناگون مواجهه انسان با زیست- جهانش به گونه ای فردی- کیفی و فراتر از پاسخ به کارکردهای آشکار و ظاهری، مورد تأمل و تفسیر قرار می گیرد. نتایج، بیانگر ارتباط ویژه میان شاعرانگی، محیط طبیعی، پدیده مکان با معماری بومی و خصوصاً در نمونه موردی موردبررسی یعنی معماری بومی منوجان است که درنهایت سعی شد نشان داده شود تحقق سکونت و حس مکان معطوف به تجربه زیسته ساکنان و با تحلیل و رویکردی وجودی به دید می آیند.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان بروجرد بر پایه الگوهای بومی ساختاری - کالبدی (نمونه موردی: روستای کوشکی سفلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۴۸-۳۵
حوزه های تخصصی:
معماری بومی هر منطقه ای، گواه بر پیشینه معماری و فرهنگی ارزشمند و سابقه تاریخی آن دیار است و تلاش در جهت شناسایی و معرفی این ثروت به همگان، می تواند زمینه ای برای مرتفع ساختن بسیاری از نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و توسعه هرچه بیشتر این سکونتگاه های باارزش و انتقال فنون و تجارب معماری و فرهنگی به دیگر مناطق باشد. در محدوده جغرافیایی ایران، بسیاری از روستاها با وجود داشتن ویژگی های معماری، فرهنگی و پیشینه ارزشمند تاریخی متأسفانه به درستی شناسایی و معرفی نشده اند و یا در صورت شناسایی به دست فراموشی سپرده شده اند و با گذر زمان این ثروت باارزش به دلیل کم توجهی دچار آسیب و کاهش کیفیت زندگی ساکنان آن می شود. شهرستان بروجرد در شمال استان لرستان، دارای بافت های روستایی منحصربه فردی است که متأسفانه با وجود کالبد معماری ارزشمند در اقلیم سرد منطقه، موردتوجه قرار نگرفته است. روستای کوشکی سفلی در زمره همین روستاها قرار دارد و تاکنون درصد بالایی از بافت این روستا به دلیل عدم رسیدگی دچار تخریب شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی، معرفی و مستندسازی الگوی بومی معماری و سازه در مسکن روستای کوشکی سفلی تعیین شده است که بدین منظور، به بررسی و تحلیل گونه های تاریخی موجود روستا پرداخته شده است. گردآوری اطلاعات، در مرحله اول از روش کتابخانه ای و مقالات الکترونیکی و در مرحله میدانی و شناخت از روش مصاحبه، مشاهده و برداشت استفاده شده است. در پایان پژوهش، تحلیل ها نشان دادند که ترکیب فضایی خانه های روستا شامل دو نوع استقرار بنا در سه جبهه و چهار جبهه حیاط مستطیل شکل می باشد؛ در گونه شناسی معماری این روستا، شاخص های محرمیت چرخش فضایی در ورودی توسط دالان و هشتی، فضاهای رابط ایوان و مهتابی، حیاط مرکزی و درون گرایی فضاها از ویژگی های بومی آن رعایت شده است و ملاحظات اقلیمی توسط چیدمان ساختار کالبدی، جهت گیری و همچنین از مصالح بوم آوردی مثل خشت، چوب، سنگ و کاهگل و سازه باربر اصلی در ساخت خانه ها بهره گرفته اند.