مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
نوآوری استراتژیک
بررسی نقش نوآوری استراتژیک و نوآوری باز بر عملکرد شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر شرکت های تولیدی و خدماتی را به عنوان یکی از مهم ترین انواع شرکت ها از نظر فعالیت مورد مطالعه قرارداده است، و به نقش نوآوری استراتژیک و نوآوری باز بر عملکرد شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر پرداخته است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های نوآوری باز رانگوس(2014)، نوآوری استراتژیک جعفری(2013) و عملکرد شرکت محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را مدیران و کارکنان 30 شرکت تولیدی و خدماتی فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر تشکیل می دهند. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع احتمالی و تصادفی ساده می باشد. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است؛ به این صورت که برای جامعه 440 نفری کارکنان شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر، تعداد نمونه 205 نفر می باشد که تعداد 202 پرسشنامه جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل مسیر و آزمون تی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که نوآوری استراتژیک و نوآوری باز تأثیر معناداری بر عملکرد شرکت ها دارند. در میان ابعاد نوآوری استراتژیک و نوآوری باز، سه بعد نوآوری ارزشی، نوآوری ورود به بازار و اشتراک دانش و تکنولوژی جدید بر عملکرد شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر تأثیر مثبت و معناداری داشتند.
بررسی رابطه بین هوشمندی فناوری و نوآوری استراتژیک در شرکت های مستقر در پارک های فناوری(مورد مطالعه: پارک فناوری پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۱
111 - 137
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوشمندی فناوری و نوآوری استراتژیک در شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس انجام می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و از نظر روش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش مدیران ارشد شرکت های توسعه یافته مستقر در پارک فناوری پردیس هستند که تعدادشان 65 شرکت برآورد شد. برای همه شرکت های جامعه پرسشنامه ارسال شد ولی در نهایت 50 شرکت پاسخ دادند. لذا این تعداد به عنوان حجم نمونه درنظر گرفته شده و از فنون آمار استنباطی برای آزمون فرضیات استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هوشمندی فناوری مطابق با ابعاد ساویز و پرسشنامه نوآوری استراتژیک مطابق با ابعاد سرعتی آشتیانی استفاده شد. روایی محتوای هر دو ابزار با استفاده از نظرسنجی از اساتید و خبرگان حوزه فناوری و نوآوری به تأیید رسید. پایایی هر دو پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 960/0 و 941/0 محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزارهای SPSS و SmartPLS مورد استفاده قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها نتایج شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری ارائه شده است. نتایج به دست آمده از آزمون پیرسون حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار بین هوشمندی فناوری و نوآوری استراتژیک است. همچنین، بررسی شاخص های برازش مدل، بیانگر این است که مدل مورد استفاده در پژوهش از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جهت گیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۳
163 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مطالعه رابطه ظرفیت جذب با نوآوری استراتژیک با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جهت گیری استراتژیک در شرکت های واقع در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران است. با پیروی از پارادایم اثبات گرایی و روش پیمایش، پرسش نامه ای مشتمل بر 33 گویه تنظیم شد. روایی صوری، محتوایی و سازه پرسش نامه با کمک افراد متخصص و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی توسط آزمون های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب و میانگین واریانس تأیید شد. جامعه آماری در سطح نخست کلیه شرکت ها و در سطح دوم کلیه کارکنان آنها بود. نمونه در سطح نخست به صورت تصادفی ساده(بر اساس فرمول کوکران 86 شرکت) و در سطح دوم به صورت هدفمند(198 نفر) تعیین شد. روابط بین متغیرها و برازش مدل مفهومی از طریق آزمون های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تأیید شدند. در نهایت مشخص شد که ظرفیت جذب دانش با نوآوری استراتژیک رابطه دارد اما در مورد دو فرضیه فرعی این تأثیر معنادار نیست. همچنین، مشخص شد که در شرکت های با جهت گیری های استراتژیک رقیب گرا و مشتری گرا این تأثیر تقویت می شود و در شرکت های هزینه گرا تضعیف. از این رو، سازمان هایی که به دنبال تقویت نوآوری استراتژیک و به تبع آن تطبیق پیوسته مدل کسب و کار خود با تغییرات هستند، علاوه بر این که بایستی ظرفیت جذب دانش را در سازمان خود بالا ببرند باید استراتژی های خود را بر مشتری و یا رقیب استوار کنند.
تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک با توجه به نقش تعدیل گری رقابت پذیری و انعطاف پذیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
189 - 212
حوزههای تخصصی:
با گسترش پارادیم نوآوری باز به عنوان پارادایم غالب در مدیریت نوآوری، اهمیت ظرفیت جذب دانش بیش از پیش آشکار گشته است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل تاثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک است، ضمن این که این پژوهش بررسی می کند که رقابت پذیری و انعطاف پذیری استراتژیک چه نقشی در تقویت یا تضعیف این رابطه ایفا می کنند. روش تحقیق پژوهش، کمی و به صورت پیمایش است که با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های کوچک و متوسط دانش بنیان ایرانی شرکت کننده در هفتمین نمایشگاه بین المللی نوآوری و فناوری (INOTEX) در تابستان 1397 است که عمدتا نوپا بوده و شامل 240 شرکت می باشند که بر اساس فرمول کوکران 144 شرکت به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پس از بررسی روایی و پایایی داده های گردآوری شده، به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس و از طریق ماتریس همبستگی، آزمون معادلات ساختاری و آزمون برازش مدل مورد تحلیل قرار گرفتند. در نهایت، مشخص شد که ظرفیت جذب دانش بر نوآوری استراتژیک موثر است. همچنین رقابت پذیری و انعطاف پذیری استراتژیک در رابطه بین ظرفیت جذب دانش و نوآوری استراتژیک، نقش تعدیل گری ایفا می کند و شدت رابطه را افزایش می دهند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان دریافت که در دنیای رقابتی امروز، سازمان هایی که توانایی برنامه ریزی با رویکرد رقابتی داشته و به انعطاف پذیری استراتژیک در ایجاد انطباق با شرایط در زمان های مختلف توجه می نمایند، بهتر می توانند در مسیر نوآوری گام بردارند.
تأثیر جهت گیری یادگیری بر نوآوری استراتژیک در پرتو جو نوآورانه سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
81 - 93
حوزههای تخصصی:
تغییرات و عدم اطمینان در محیط کسب وکارها موجب دگرگونی در محیط رقابتی آن ها شده و سازمان ها می بایست برای موفقیت، رشد به نوآوری توجه کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل تأثیر جهت گیری یادگیری بر نوآوری استراتژیک بوده است. همچنین، این پژوهش بررسی می کند که جوسازمانی نوآورانه چه نقشی در تقویت یا تضعیف این رابطه ایفا می کنند. رویکرد پژوهش قیاسی و استراتژی آن پیمایش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های دانش بنیان ایرانی شرکت کننده در هشتمین نمایشگاه بین المللی نوآوری و فناوری (INOTEX) در سال 1398 است. بر این اساس و پس از مرور ادبیات و طراحی مدل مفهومی، پرسشنامه ای مشتمل بر 23 پرسش به نمونه آماری متشکل از 140 شرکت ارائه شد. از هر شرکت دست کم 2 نفر از مدیران ارشد به پرسش ها پاسخ دادند که میانگین نظرات آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه بر اساس نظر متخصصان و استفاده از پرسشنامه استاندارد و روایی سازه نیز بر اساس تحلیل عاملی تأییدی تأیید شد. پایایی از مجرای آزمون های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب تأیید شد. سپس، داده های گردآوری شده به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس و از طریق ماتریس همبستگی، آزمون معادلات ساختاری و آزمون برازش مدل مورد تحلیل قرار گرفتند. درنهایت، مشخص شد که جهت گیری یادگیری بر نوآوری استراتژیک تأثیرگذار است. همچنین جو نوآورانه سازمانی نیز در رابطه بین جهت گیری یادگیری و نوآوری استراتژیک نقش تعدیل گر ایفا می کند.
تأثیر جهت گیری یادگیری بر نوآوری استراتژیک در پرتو جو نوآورانه سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
81 - 93
حوزههای تخصصی:
تغییرات و عدم اطمینان در محیط کسب وکارها موجب دگرگونی در محیط رقابتی آن ها شده و سازمان ها می بایست برای موفقیت، رشد به نوآوری توجه کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل تأثیر جهت گیری یادگیری بر نوآوری استراتژیک بوده است. همچنین، این پژوهش بررسی می کند که جوسازمانی نوآورانه چه نقشی در تقویت یا تضعیف این رابطه ایفا می کنند. رویکرد پژوهش قیاسی و استراتژی آن پیمایش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های دانش بنیان ایرانی شرکت کننده در هشتمین نمایشگاه بین المللی نوآوری و فناوری (INOTEX) در سال 1398 است. بر این اساس و پس از مرور ادبیات و طراحی مدل مفهومی، پرسشنامه ای مشتمل بر 23 پرسش به نمونه آماری متشکل از 140 شرکت ارائه شد. از هر شرکت دست کم 2 نفر از مدیران ارشد به پرسش ها پاسخ دادند که میانگین نظرات آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه بر اساس نظر متخصصان و استفاده از پرسشنامه استاندارد و روایی سازه نیز بر اساس تحلیل عاملی تأییدی تأیید شد. پایایی از مجرای آزمون های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب تأیید شد. سپس، داده های گردآوری شده به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس و از طریق ماتریس همبستگی، آزمون معادلات ساختاری و آزمون برازش مدل مورد تحلیل قرار گرفتند. درنهایت، مشخص شد که جهت گیری یادگیری بر نوآوری استراتژیک تأثیرگذار است. همچنین جو نوآورانه سازمانی نیز در رابطه بین جهت گیری یادگیری و نوآوری استراتژیک نقش تعدیل گر ایفا می کند.
فرآیندهای یادگیری به عنوان موتورمحرکه ی نوآوری استراتژیک (مورد مطالعه: مراکز پژوهشی صنعت نفت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به ارزیابی تاثیر فرآیندهای یادگیری بر نوآوری استراتژیک می پردازد. نوآوری استراتژیک متمرکز بر تغییر در مدل های کسب کار، ایجاد بازارهای بدون رقابت، و ایجاد جهش در ارزش ارائه شده به مشتری می باشد. در این پژوهش فرآیندهای یادگیری شامل یادگیری های اکتشافی، یادگیری هم گون ساز، یادگیری تحول گرا، و یادگیری سودآورانه می باشد، تعریف می شود. با بررسی فرضیات به این نتیجه رسیدیم که ظرفیت جذب بر نوآوری استراتژیک تاثیر دارد، و از 4 بعد فرآیندهای یادگیری تنها یادگیری سودآورانه بر نوآوری استراتژیک تاثیری نداشت. همین طور توانایی های داخلی سازمان رابطه ی بین فرآیندهای یادگیری و نوآوری استراتژیک را تعدیل می کند. مراکز پژوهشی صنعت نفت ایران نیز به عنوان مورد مطالعه ی این تحقیق برگزیده شد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های نوآوری بنیادین و استراتژیک با تکنیک دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های فاکتورهای مهم نوآوری بنیادین و استراتژیک در شرکت های طرح و ساخت پتروشیمی می باشد. روش پژوهش کیفی و از نوع کاربردی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مطالعه اسنادی و دلفی فازی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان و صاحب نظران (اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت) می باشند که به روش هدفمند انتخاب شده و با استفاده از روش دلفی فازی نظرات آنها استخراج گردید. فاکتورهای مهم نوآوری بنیادین و استراتژیک 7 بعد «نوآوری در توسعه و برنامه ریزی نیروی انسانی»، «نوآوری در فرایندهای سازمانی و ساختار سازمانی»، «نوآوری در محصول»، «نوآوری در بازار»، «متولد شدن صنایع جدید»، «قابلیت عملیاتی بودن»، «تکنولوژی های انقلابی» و 45 شاخص شناسایی و تائید شد. جهت اولویت بندی فاکتورهای مؤثر بر نوآوری بنیادین و استراتژیک از ضرایب استاندارد مدل تحلیل عاملی مدل نهایی استفاده شد. مؤلفه تکنولوژی های انقلابی با ضریب استاندارد 93/0 در رتبه اول، مؤلفه نوآوری در بازار با ضریب استاندارد 86/0 در رتبه دوم، مؤلفه نوآوری در توسعه و برنامه ریزی نیروی انسانی با ضریب استاندارد 85/0 در رتبه سوم، مؤلفه متولد شدن صنایع جدید با ضریب استاندارد 83/0 در رتبه چهارم، مؤلفه نوآوری در فرایندهای سازمانی و ساختار سازمانی با ضریب استاندارد 82/0 در رتبه پنجم، مؤلفه نوآوری در محصول با ضریب استاندارد 78/0 در رتبه ششم و در نهایت مؤلفه قابلیت عملیاتی بودن ضریب استاندارد 75/0 در رتبه هفتم قرار گرفت.
طراحی الگوی نوآوری استراتژیک در کسب وکارهای ورزشی براساس رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۷۱
85 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی نوآوری استراتژیک در کسب وکارهای ورزشی با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش پژوهش، تحلیلی بود که بدین منظور از روش شناسی کیفی استفاده شد. استراتژی پژوهش، استفاده از نظریه برخاسته از داده ها بود. مشارکت کنندگان در پژوهش 16 نفر از استادان مدیریت ورزشی و مدیران ورزشی سازمان ها بودند. استراتژی نمونه گیری در بخش کیفی، هدفمند و با بیشترین تنوع یا ناهمگونی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه باز بود و نتایج برمبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که ارائه ایده های نوآورانه، خط مشی کارآفرینانه و فرصت های نوآورانه به عنوان عوامل علّی با درنظرگرفتن شرایط زمینه ای از قبیل زیرساخت های نوآورانه، الگو و طرح های کسب وکار و شرایط علّی ازجمله عوامل محیطی، قانونی، اقتصادی و حمایتی، بر نوآوری استراتژیک اثرگذار هستند. به نظر می رسد عواملی مانند خط مشی کارآفرینانه در کنار وجود فرصت های نوآورانه و درنتیجه توانایی در ارائه ایده های نوآورانه، در کنار وجود زیرساخت های نوآوری، وجود فرهنگ نوآورانه در جامعه، قوانین و سایر عوامل محیطی می توانند زمینه را برای حرکت کسب وکارهای ورزشی به سمت نوآوری استراتژیک فراهم کنند.
ارائه مدل نوآوری بنیادین و استراتژیک در شرکت های طرح و ساخت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مطالعه ارائه مدل نوآوری بنیادین و استراتژیک در شرکت های طرح و ساخت پتروشیمی بود. روش پژوهش آمیخته و جامعه آماری در بخش کیفی 10 متخصص دانشگاهی و در بخش کمی 145 نفر از مدیران، معاونین و کارشناسان ارشد شرکت پترو نیرو صبا بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و در بخش کمی تصادفی ساده بود. جهت جمع آوری داده ها ازپرسشنامه دلفی (بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته (بخش کمی) استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، روایی همگرا و واگرا مورد تائید قرار گرفت. به منظور تحلیل و اعتبارسنجی کیفی مدل نوآوری بنیادین و استراتژیک از تکنیک دلفی و اعتبارسنجی کمی از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد مدل نوآوری بنیادین و استراتژیک شامل 7 مؤلفه به ترتیب اهمیت مؤلفه تکنولوژی های انقلابی با ضریب استاندارد 93/0 در رتبه اول، مؤلفه نوآوری در بازار با ضریب استاندارد 86/0 در رتبه دوم، مؤلفه نوآوری در توسعه و برنامه ریزی نیروی انسانی با ضریب استاندارد 85/0 در رتبه سوم، مؤلفه متولد شدن صنایع جدید با ضریب استاندارد 83/0 در رتبه چهارم، مؤلفه نوآوری در فرایندهای سازمانی و ساختار سازمانی با ضریب استاندارد 82/0 در رتبه پنجم، مؤلفه نوآوری در محصول با ضریب استاندارد 78/0 در رتبه ششم و در نهایت مؤلفه قابلیت عملیاتی بودن ضریب استاندارد 75/0 در رتبه هفتم و 45 شاخص می باشد.
عوامل موثر در بهبود ظرفیت جذب در همکاری های فناورانه اپراتورهای موبایل ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
31 - 44
حوزههای تخصصی:
محیط پوبا و سرعت بالای تغییرات فناوری، از مهمترین محرک های توسعه فناوری و نوآوری در صنعت ICT است، سرعت بالای جریان دانش موجب شده بسیاری از شرکت ها در کسب و بکارگیری آن دچار مشکل و سردرگمی شوند. لذا توجه به بهبود ظرفیت جذب بازیگران فعال در این صنعت به منظور افزایش مزیت رقابتی در بازارهای بین المللی ضروری است. چراکه نشان از توانمندی سازمان در تشخیص اطلاعات بیرونی جدید، جذب و به کارگیری آن در راستای اهداف شرکت دارد. از آنجایی که ظرفیت جذب را می توان تابعی از تحولات محیط در شرکت دانست لذا همکاری فناورانه ما بین شرکت ها بعنوان یک عامل محیطی موثر بر سازمان، بر ظرفیت جذب موثر است، بدین ترتیب هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر بهبود ظرفیت جذب از طریق همکاری های فناورانه در اپراتورهای موبایل در ایران بعنوان یکی از پیشتازان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این پژوهش با روش تحقیق آمیخته و با 5 فرضیه ارائه شده است. برای تحلیل نتایج حاصل از بخش کیفی تحقیق، از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که فرهنگ سازمانی، قابلیت پویای سازمان، گشودگی سازمان، خلاقیت و نوآوری سازمان، عوامل موثر بر بهبود ظرفیت جذب در همکاری های فناورانه در اپراتورهای موبایل می باشند.
ارزیابی و تحلیل شبکه های اجتماعی دانشگاهی: راهبرد پویای پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
انجام پژوهش برخوردار از سهم نظری، بررسی پیشینه نظری بدون سوگیری و شناسایی حوزه های نوظهور پژوهشی از مهمترین دغدغه های هر پژوهشگری در انجام پژوهش های دانشگاهی است. یکی از راهبردهای موجود برای رفع این مشکلات رویکرد تحلیل شبکه های اجتماعی دانشگاهی است. این شبکه ها با در نظر گرفتن حوزه های پژوهشی با کارکرد ساختارهای اجتماعی، بر اساس معیارهای کتاب سنجی مانند هم استنادی، استناد، جفت سازی کتاب شناختی، هم رخدادی واژگان و هم تالیفی ترسیم شده که هر کدام کاربردهای خاص خود را داشته و برای پاسخ به سوالات خاصی مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از پژوهش حاضر نحوه ارزیابی و تحلیل شبکه های اجتماعی و کاربردهای آن در پژوهش های حوزه مدیریت و کسب وکار است. بدین سان، معیارهای کتاب سنجی مورد استفاده در ترسیم این شبکه ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین ارزیابی می شود که هر کدام از شبکه های ترسیم شده برای پاسخ به چه سوالاتی مناسب است. به منظور انجام چنین تحلیل هایی یک فرایند 5 مرحله ای معرفی شده و سپس مراحل گام به گام اجرای یک تحلیل شبکه اجتماعی با جزئیات کامل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین مهمترین پایگاه های داده مورد استفاده برای گردآوری فراداده های لازم معرفی شده و برخی ابزارهای موجود به منظور تحلیل و مصورسازی شبکه های اجتماعی دانشگاهی به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد. به منظور آشنایی هرچه بیشتر خوانندگان با این رویکرد، حوزه پژوهشی نوآوری راهبردی مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد و کاربردهای رویکرد تحلیل شبکه های اجتماعی به صورت عملی بیان می شود. نتایج نشان گر ظرفیت بالای حوزه نوآوری راهبردی برای ورود پژوهشگران بوده و موضوعات جدید در این حوزه نیز معرفی شده اند.
شناسایی و مفهوم پردازی پیش نیازهای نوآوری استراتژیک (مورد مطالعه: صنعت فوتبال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
153 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف: علیرغم اهمیت پیش نیازهای نوآوری استراتژیک، تحقیقات این حوزه در ابتدای راه است و اکثر مطالعات صرفاً به توصیف یک یا چند وجه از این عوامل تأثیرگذار بر آن پرداخته اند. هدف از مطالعه حاضر شناسایی و مفهوم پردازی پیش نیازهای نوآوری استراتژیک است.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر رویکرد کیفی-کمی است. در بخش کیفی از دو رویکرد فراترکیب و مطالعه موردی و در بخش کمی از مدل سازی نرم دیمتل استفاده گردید. گردآوری داده ها در مرحله فراترکیب براساس تحلیل داده های حاصل از مرور نظامند مطالعات در بازه زمانی 24 سال اخیر (1998 لغایت 2022)، مرحله مطالعه موردی مصاحبه با 21 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی و در مرحله پیمایشی از طریق پرسشنامه بوده است. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل مفهوم، تحلیل محتوا و تحلیل تم و در بخش کمی از تکنیک دیمتل استفاده شده است.
یافته های پژوهش: نتیجه پژوهش نشان می دهد که پیش نیازهای نوآوری استراتژیک در قالب پنج مقوله عوامل ساختاری، عوامل سرمایه انسانی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی و کارآفرینانه و حمایت های مدیریتی قابل دسته بندی هستند و براساس تحلیل کمی انجام شده با استفاده از روش دیمتل مشخص گردید که عوامل ساختاری دارای بیشترین تعامل و حمایت های مدیریتی کمترین تعامل را دارا هستند و همچنین عوامل سرمایه انسانی، عوامل ساختاری و حمایت های مدیریتی اثرگذار و عوامل فرهنگی و کارآفرینانه و عوامل سازمانی اثرپذیر هستند.
نوآوری پژوهش: مدیران صنعت فوتبال می توانند با به کارگیری پیش نیازهای نوآوری استراتژیک، بسترهای لازم برای نوآوری استراتژیک را فراهم کنند.
تأثیر برنامه ریزی استراتژیک بنگاه نگهدار بر نوآوری استراتژیک و بقای استراتژیک شرکت های تابعه با تحلیل نقش انعطاف پذیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
347 - 368
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر برنامه ریزی استراتژیک بنگاه نگهدار بر نوآوری استراتژیک و بقای استراتژیک شرکت های تابعه و تحلیل نقش انعطاف پذیری استراتژیک در بنگاه نگهدار تاپیکو است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 482 نفر از مدیران ارشد و میانی 42 شرکت تابعه از پنج گروه مختلف صنعتی و مدیریتی هستند که تحت نظارت شرکت نگهدار تاپیکو فعالیت دارند. حجم نمونه با استفاده از روش توان آزمون و به کارگیری نرم افزار G-Power به تعداد 222 نفر تعیین شد و به منظور اطمینان بیشتر 280 پرسشنامه توزیع شد و با نرخ برگشت پذیری 5/82 درصد، نهایتاً 225 پرسشنامه مبنای تحلیل قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد برنامه ریزی استراتژیک بنگاه های نگهدار تأثیر مثبتی بر انعطاف پذیری استراتژیک، نوآوری استراتژیک و بقای استراتژیک شرکت های تابعه دارد. علاوه بر این، انعطاف پذیری استراتژیک شرکت های تابعه تأثیر مثبتی بر نوآوری استراتژیک و بقای استراتژیک آن ها دارد. همچنین نوآوری استراتژیک شرکت های تابعه تأثیر مثبتی بر بقای استراتژیک دارد. از طرفی تحلیل متغیرهای میانجی نشان می دهد که انعطاف پذیری استراتژیک و نوآوری استراتژیک شرکت های تابعه میانجی کننده تأثیر برنامه ریزی استراتژیک بر بقای استراتژیک است. ضمن آنکه انعطاف پذیری استراتژیک شرکت های تابعه میانجی کننده تأثیر برنامه ریزی استراتژیک بر نوآوری استراتژیک و نوآوری استراتژیک نیز میانجی کننده تأثیر انعطاف پذیری استراتژیک بر بقای استراتژیک است. پژوهش حاضر مبانی نظری مدیریت استراتژیک را با پر کردن شکاف پژوهشی گسترش داد و نقش متغیرهای مؤثر بر بقای استراتژیک در کسب وکارها را برجسته کرد.