مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اعیان ثابته
حوزه های تخصصی:
بدون شک نظریه وحدت شخصی حقیقت وجود را می توان از تأثیرگذارترین نظریه ها در عرصه عرفان نظری و ادبیات عرفانی و فلسفه صدرالمتألهین شیرازی برشمارد. این دیدگاه با تکیه بر شهود عرفانی، چشم انداز جهان هستی را این گونه ترسیم می نماید که تنها در جهان هستی یک واقعیت است که خود را در تعینات و صورت های گوناگون نمایان ساخته است. پذیرش و هضم چنین نگرشی از سوی عقل آدمی که از طریق تجزیه و مرزبندی میان واقعیت ها به آنها آگاهی یافته و آنها را از یکدیگر بازمی شناسد، کاری ناممکن می نماید. دیدگاه وحدت وجود در صورتی قابل فهم و مقبول می افتد که بتواند تبیینی روشن از فرآیند بسط حقیقتی واحد را ارایه نماید. این نوشتار در ابتدا به بازخوانی چنین فرآیندی پرداخته و مفاهیم کلیدی (تعین، تجلی، اعیان ثابته و ...) در آن را معرفی و در پایان پاره ای از نتایج هستی شناسانه و معرفت شناسانه آن را رصد خواهد نمود.
اعیان ثابته بستر تحقق برزخیت خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برزخیت را در تفکر ابن عربی می توان به عنوان مبنایی ترین وصف وجود شناختی برای خیال در نظر گرفت به گونه ای که دیگر احکام هستی شناختی خیال به نوعی به این اصل بنیادین برمی گردند. از آنجا که خیال در این بینش به عنوان ساحت و حضرتی از حضرات وجود مطرح می شود جای این سؤال هست که از نقطه نظر هستی شناختی، وصف برزخیت به چه نحو در حقیقت خیال ظهور کرده و منشأ آن در کجاست؟ در این مقاله با طرح دو مؤلفه تجلی و اعیان ثابته به عنوان دو رکن از ارکان مابعد الطبیعه ابن عربی، ظهور این برزخیت به وضعیت وجودی اعیان ثابته و ساختار مابعدالطبیعی آنها ارجاع داده خواهد شد؛ به این نحو که چون ساختار وجودی اعیان ثابته از وضعیتی برزخ گونه برخوردار است همین وضعیت در دیگر مراتب تجلی نیز خود را آشکار می کند.
مقایسه تطبیقی اعیان ثابته و وحدت وجود در اندیشه های عرفانی عطار و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و مفهوم اعیان ثابته و وحدت وجود، اندیشه های محوری عرفان عطار و ابن عربی را تشکیل می دهند. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، وجوه تشابه اندیشه های مذکور را از منظر کهن الگوها بررسی نماید. مطابق نتایج، عطار و ابن عربی در مقوله های اعیان ثابته و وحدت وجود اشتراک دارند. ﻻیﻪﻫﺎﻯ ﺯیﺮیﻦ این تشابه را می توان در ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن دانست. سیمرغ یا اعیان ثابته همان نمونه خداگونه و آغازین در آفرینش موجودات هستند که بیانگر نخستین تجلی و مظهر اسماء الهی اند و به همین جهت ارزشمندند و یگانگی با آن بیانگر غایت رشد انسان است. اما به تناسب تفاوت در محیط فرهنگی، هر یک از شخصیت های مذکور ابتکاراتی داشته اند: ابتکار ابن عربی را می توان در وضع اصطلاح اعیان ثابته با دو تجلی فیض اقدس و فیض مقدس دانست و ابتکار عطار آن است که در تناظر انسان و جهان از جنبه جزئی تمثیل ابتکاری "ذره و خورشید" و "ذره و عالم" را در مقابل تمثیل تکراری فلسفی اندام وارگی جهان ابن عربی ابداع کرده است و از جنبه کلی هم تمثیل جامع تناظر سی مرغ با سیمرغ را خلق نموده است که حاوی اندیشه عرفانی وحدت وجود با زیر مجموعه هایی چون وحدت در کثرت، تفاوت جزئی جهان سایه ای و مثالی، تناظر جهان سایه ای و مثالی، کمال گروهی سالکان و شعور کیهانی است و همه زیر مجموعه های مذکور در عرفان ابن عربی نیز وجود دارند که بیانگر یگانگی اندیشه های بشری است.
رابطه اعیان خارجی و اعیان ثابته بر اساس نظریه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته یکی از نظریه های ابن عربی در حوزه جهان شناسی عرفانی است که عامل تبیین معارف بسیار دیگری مانند شیوه علم خداوند به جزئیات و مسئله قضا و قدر و خیر و شر و توحید افعالی و نظریه وحدت وجود است. اعیان ثابته مظاهر علمیِ اسماء و صفات خداوند و پیش زمینه خلقت موجودات و مقدرات مؤثر همراه آنان است. ازنظر ابن عربی پس از مرتبه احدیت ذاتی در مرتبه واحدیت، همه اسماء الهی و لوازم و صور آنها در علم خداوند ظاهر می شود. بر این اساس در مرتبه واحدیت به واسطه کثرت اسماء و صفات حق، کثرت صور علمی موجودات در «حضرت علمیه» ظهور می یابد. تجلی خارجی موجودات بعد از شیئیت ثبوتی به واسطه فیض مقدس خداوند اتفاق می افتد و شیئیت وجودی موجودات تجلی می یابد. در این مقاله مشخص می شود که علم خداوند به موجودات برپایه اعیان ثابته به خلقت و پیش از آن محدود نمی شود؛ بلکه در عین ثابت موجودات، علم به شیوه زندگی و حیات آنها و مقدرات طول زندگی و حیات اخرویشان نیز وجود دارد. هدف این پژوهش آشکارکردن پیوند و ارتباط فعال و مداوم بین اعیان خارجی و اعیان ثابته است. اعمال و رفتار و اخلاق وجود خارجی اعیان ثابته انسان ها قابلیت تغییر در بسیاری از مقدرات پیش بینی شده در عین ثابت آنها را فراهم می آورد؛ درنتیجه یک تعامل دوسویه و فعال بین موجودات خارجی و اعیان ثابته برقرار است که ضمن انکار جبرگرایی مطلق از ساحت عرفان، نقش اختیار انسان را در ترسیم سرنوشت خود و تغییر مقدرات به نمایش می گذارد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیلِ محتواست. در این پژوهش برپایه زبانِ تأویلی روشن می شود ارتباط دوسویه زبان و مفاهیم ذهنی درباره اعیان ثابته و اعیان خارجی نیز برقرار است
علم پیشین مغایرِ متصل با ذات از دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
145 - 158
حوزه های تخصصی:
برخی از محققین معاصر به واسطه بعضی عبارات صدرالمتالهین بر این باورند که ملاصدرا علاوه بر علم پیشین ذاتی و علم مع الفعل ،به علم پیشین مغایرِ متصل با ذات نیز اعتقاد دارد.در این پژوهش پس از بررسی مستندات، می توان به این نتایج دست یافت که هرچند برخی مستندات این رأی قابل مناقشه است اما صدرالدین منکر علم پیشین مغایرِ متصل با ذات برای خداوند نیست و سخن از صور علمیه ای می نماید که لازم ذاتِ واجب بوده و نیازی به جعل ، تأثیر و تأثر نداشته و از اجزای عالم محسوب نمی شوند که این نحوه از علم را لازمه ی علم پیشین ذاتی و از لوازم قاعده بسیط الحقیقه می داند و مقصود وی از این صور، صور مرتسمه مشاء نیست بلکه همان اعیان ثابته عرفاست که از شئون ذاتی حق بوده و مورد جعل قرار نگرفته و به وجود حق موجودند نه به ایجاد او ،که این مرتبه را قضاء ربانی می نامد که باقی به بقاء واجب تعالی است.
تصویرسازی های بیدل از حقیقت اعیان ثابته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
175 - 198
حوزه های تخصصی:
ابن عربی در عالَم وجود، غیریت را برنمی تابد، از این رو، درمعمای حق و خلق، هستی خلق را آن گونه تبیین می نماید که به وحدت شخصی وجود بیانجامد؛: وی با وضع اصطلاح اعیان ثابته، هویت جدیدی برای ماسوا الله درنظرگرفت که گرچه با ذات الهی عینیت ندارد اما غیراو هم نیست؛: آفرینش حاصل توجه آفریدگار به ذات خویش است که این توجه موجد اعیان ثابته بوده است. ابوالمعانی میرزا بیدل عظیم آبادی از آرای عرفانی ابن عربی تاثیرفراوان پذیرفته است، به گونه یی که می توان او را بقیه السیف شارحین ابن عربی دانست. بیدل با دقت و وسواس، آموزه های عرفان نظری را به لسان حکمت ذوقی، در شعر خیال انگیز خود آورده است. شرح بیدل بر آموزه های عرفانی ابن عربی، حداقل در آثار منظوم ادبیات تصوف، کم نظیر است. بیدل با استفاده از ظرفیت های بی نظیر شعر فارسی و فنون لفظی و معنوی، در تصویرگری آموزه های اتنزاعی و مجرد عرفانی کوشیده است. این مقاله با دیدگاهی تطبیقی، ضمن تبیین اعیان ثابته و مسایل متفرع بر آن، تصویرسازی های شاعرانه بیدل از مساله دشوار اعیان ثابته را بررسی می نماید.
تحلیل مقوله بلا و درد و رنج در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
123 - 152
حوزه های تخصصی:
مسئله بلایا و دردها و رنج های انسان در دنیا مورد توجه عارفان بوده و دیدگاه های مهم و بدیعی از آنها در این زمینه ارائه شده که کمتر مورد بررسی قرار گرفته اند. ابن عربی به عنوان یکی از برجسته ترین و مؤثرترین عارفان مسلمان در این زمینه بیانات و آرای گسترده ای دارد که شایسته گزارش و بررسی است. وی هم در جهات نظری این موضوع سخن گفته و هم در جهات عملی آن که در این نوشتار به جهات نظری و معرفتی آن می پردازیم. مسئله مورد بحث در این نوشتار این است که بلا و درد و رنج در دنیا، از منظر هستی شناختی، چگونه قابل تحلیل است. در این زمینه به سه محور در آثار ابن عربی بر می خوریم: مفهوم شناسی، حقیقت بلا و درد و رنج، حکمت ها و اهداف حصول بلا و درد و رنج. در مفهوم شناسی، وی به دو مفهومِ «خیر و شرّ» و «بلا» می پردازد. در بحث حقیقت بلا وی دو نگاه وجودشناشناختی و خداشناختی (جهان شناختی) را مطرح کرده است که درمجموع حقیقت بلا و شرّ، یا به جهتی عدمی در اعیان ثابته است، ارجاع می شود یا به وجهی وجودی در اسماء الهی قهری و جلالی. در مورد نحوه سازگاری این دو رأی می توان هر دو دیدگاه را به نحو معقولی به دیگری برگرداند. حکمت ها و اهداف نهفته در حصول بلایا و دردها و رنج ها نیز از دیگرمحورهایی است که ابن عربی در این موضوع به آن پرداخته و در این زمینه به دو مفهوم امتحان و گناهان اشاره کرده است.
بررسی رابطه عالم ذربا مُثل افلاطونی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر آیه 172 سوره اعراف معروف به آیه میثاق بشر قبل از حضور در عالم دنیا در موطنی مجرد و بسیط و سراسر شهودی، شاهد حقایق نابی بوده است که درپی این شهود، اقرار به ربوبیت پروردگارخویش نموده است. لیکن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبیعت، این گوهر ناب را به فراموشخانه عالم دنیا سپرده است. نمود این مطلب را میتوان در آثار افلاطون حکیم الهی یونان در بحث از «مُثل» و «نظریه تذکر» یافت. سئوالی که در اینجا مطرح است اینست که آیا میتوان میان موطن میثاق (عالم ذر) و مُثل افلاطونی که نقش مهمی در تبیین علم تفصیلی حق تعالی به ماسوی ایفا نموده است وجه ارتباطی یافت یا نه؟ تحقیق حاضر که بشیوه توصیفی تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه را مورد مداقه و واکاوی قرار داده، در پی یافتن پاسخ ایشان به سؤال فوق است. طبق نظر او، نحوه حضور انسان در آن موطن، حضور نفس (روح) قبل از تعلقش به بدن در عالم عقول یا عالم علم الهی بوده، که از وحدت عقلی برخوردار و دارای همه کثرات نفوس جزئی بنحو اجمال و بسیط در این مرتبه از هستی خود میباشد. لذا بعقیده ملاصدرا، عالم ذر، صقع ربوبی (عالم علم الهی) است و بر همین اساس نظریه تذکر را توجیه نموده و موطن میثاق را همان مُثل افلاطونی میداند. لازم به ذکر است که ملاصدرا نظریه مُثل افلاطونی را ابتدا مبتنی بر مبانی فلسفی خود (بویژه سه اصل: اصالت، وحدت وتشکیک وجود) تبیین و استوار نموده، سپس آن را بعنوان مصداق عالم ذر با شرح و توضیحی که در مقاله خواهد آمد، پذیرفته است.
تبیین عرفانی ملاصدرا از نظریه وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش فکری عمیق و توأم با شهود حکیم ملاصدرا در تحقیقات پیرامون حقیقت هستی، سرانجام او را به نظریه وحدت شخصی وجود رسانید تا آنجا که خود در برخی آثارش خصوصاً رساله عرفانی ایقاظ النائمین همعقیده با عرفا بصراحت بر لزوم باور به وحدت شخصی وجود اذعان نموده است. او در تبیین عرفانی این نظریه در ساحت هستی شناسی، از رهگذر مباحثی همچون اصطلاح شناسی وجود، بیان رابطه میان وجود و ماهیت، شرح اعتبارات ماهیات هم از حیث تعین فی نفسه و هم از حیث تنزل وجودی آنها ابتدا نظریه وحدت تشکیکی وجود را طرح و نکات ظریفی را در مفاد این نظریه بیان مینماید و سپس از طریق برهان عدمی بودن ازلی و ابدی ممکنات، با بیانی عرفانی به تبیین وحدت شخصی وجود نظر میکند و در نهایت نتیجه میگیرد که وحدت و یگانگی موجودات در ذات وجودی خود، نه وحدت و اشتراک سنخی بلکه وحدت شخصی و سریانی است. از نظر او، وجود حقیقی مختص به وجود خدای تعالی است و ممکنات همگی ظهور، نمود و شئون اوصاف وجود حقند و نسبت به آن، وجود ظلی و قیام سایه وار دارند.
بررسی موطن عهد الست از دیدگاه علامه طباطبایی وحافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
239 - 256
حوزه های تخصصی:
عهد الست یکی از معارف قرآنی است که از آیه 172 سوره اعراف گرفته شده است. دلالت آیه بر اخذ پیمان، مورد اتفاق همه نحله های فکری مسلمان می باشد ولی در تفسیر موطن آن در بین متکلمین، مفسرین و دیگر اندیشمندان اسلامی اختلاف است، برخی در تفسیر آن مرتکب مجاز شدند و به آن جنبه تمثیلی داده اند و برخی دیگر این پیمان را یک امر واقعی شمرده اند. فهم توافق و تخالف نظریه علامه طباطبایی و حافظ شیرازی برای اهل تحقیق ضروری ومتوقف بر فهم دیگر نحله های فکری است. از این رو هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته، مقایسه نظریه این دو شخصیت در باره موطن پیمان عالم ذر و پاسخ به این سوال می باشد که آیا نظر آنان به عنوان یک عالم دینی و یک شاعر حافظ قرآن در این خصوص یک سان است؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که این دو دیدگاه در عین توافق در واقعی بودن میثاق و نبودن موطن آن در دنیا، از یک جهت با هم اختلاف دارند. به نظر حافظ موطن میثاق، علم ازلی الهی و مقام اعیان ثابته است که مورد تأئید بعضی از روایات می باشد ولی به نظر علامه موطن میثاق وجود ملکوتی انسان است که بر وجود مادی او تقدم رتبی دارد و خارج از ذات حق و از مراتب تنزلات انسان محسوب می شود.
تبیین دیدگاه صدرالمتألهین در علم حق و ارزیابی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۵
حوزه های تخصصی:
تبیین و تحلیل علم پیشینی خداوند به موجودات، نقش مؤثری در روشن شدن اصل حقیقت «آگاهی» دارد؛ زیرا هر کمالی در ممکنات سریان داشته باشد، جلوه ای از کمال الهی است. یکی از نظریات مورد توجه فلاسفه در باب علم پیشینی خداوند دیدگاه صدر المتألهین و پیروان او در حکمت متعالیه است؛ ازاین رو ارزیابی این دیدگاه در شناخت اصل حقیقت آگاهی مفید است. صدر المتألهین به استناد قاعده «بسیط الحقیقه، کل الأشیاء»، علم پیشینی خداوند را بر مبنای واجدیت وجود بسیط خداوند بر هر وجودی تبیین می کند و سپس او این دیدگاهش را بر دیدگاه عرفا که مبتنی بر نظریه اعیان ثابته است، منطبق می داند. دیدگاه او در این باب گرچه از طرف فلاسفه بعد از خودش تلقی به قبول شده، به نظر نگارنده این دیدگاه توالی فاسدی دارد که پذیرش آن را ناممکن می گرداند؛ علاوه بر اینکه انطباقش با دیدگاه عرفا تفسیری است بما لا یرضی صاحبه.
تمثیل طوطی هندوستان از ابوالفتوح رازی تا خواجوی کرمانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
101 - 112
حوزه های تخصصی:
ادبیات تمثیلی، هنری است از مقوله ی زبان مجازی (بیان) در خدمت اصلاح رفتارهای فردی؛ لذا از آغاز، مورد توجه اهل ادب و هنر بوده است. در ادبیات فارسی چه در نثر و چه در نظم به آثاری برجسته بر می خوریم که تمثیل را ابزاری برای روشنگری و مستندسازی برخی مطالب که فهم آن ها به توضیح نیاز داشته، قرار داده اند. یکی از این تمثیل ها، داستان طوطی هندوستان است. این تمثیل که در سده ی ششم هجری، میان اهل فضل شناخته شده بود، به خود رنگ و بوی عرفانی و گاه فلسفی گرفت. شیخ عطار و حضرت مولانا، دیدگاهی مشابه درباره ی آن ارائه کرده اند؛ ولی خواجوی کرمانی در این مورد، نظریه ی تازه ای آورده که این مقاله می کوشد با نگاهی به ساختار درونی تمثیل، به کاوش دیدگاه های مختلف درباره ی تمثیل طوطی هند بپردازد.
اعیان ثابته و جایگاه آن در علم پیشین الهی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
81 - 88
حوزه های تخصصی:
«اعیان ثابته» یکی از مهمترین ارکان هستی شناسی ابن عربی است و پذیرش آن تأثیر بسزایی در نوع نگاه به مسئله علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمی است که دستگاههای معرفتی کلامی، فلسفی و عرفانی هرکدام بنوبه خود تلاش کرده اند که آن را تشریح و تبیین نمایند. معتزله و ابن عربی با قبول ثابتات ازلیه، سعی کرده اند این نزاع را پاسخ دهند. دیدگاه ابن عربی مخالفانی میان فلاسفه دارد و یکی از آنها ملاصدراست که در آثارش به ساختار اعیان ثابته بسیار تاخته است. اما با بررسی بیشتر و نگاه تطبیقی به این پاسخ میرسیم که ملاصدرا با طرح نگاهی نو به مسئله اعیان ثابته و بیان تقریری جدید از نگاه ابن عربی، تلاش میکند مواردی را که با دستگاه فلسفیش در تعارض است، حل کند. این تحقیق با اشاره به نکات مطرح شده، اثبات میکند که ملاصدرا دیدگاه ابن عربی در مورد اعیان ثابته را پذیرفته و میان نگاه ابن عربی و قول به ثبوت معدومات که دیدگاه معتزله است تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با کشفیات و مشاهدات خویش میداند.
بررسی انتقادی دیدگاه بورکهارت درباره نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 118
حوزه های تخصصی:
سنت گرایان یکی از جریان های فکری تأثیرگذار در عرصه هنراسلامی به شمار می آیند. تیتوس بورکهارت، از جمله چهره های شاخصی است که با رویکردی حکمی و عرفانی به تفسیر نگاره های ایرانی دست زده است. دامنه و گستره بحث وی به لحاظ زمانی، از دوره ایلخانی آغاز شده و تا نیمه دوم قرن شانزدهم ادامه می یابد. حال، پرسش نوشتار آن است که آیا با تفسیر وی می توان به درک درستی از نگاره ها رسید؟ هدف از پژوهش حاضر در وهله نخست، فهم دیدگاه بورکهارت و در نهایت، درک نگاره های ایرانی است. بنا به نتایج مقاله، نظرگاه وی در سه عرصه عدم واقع نمایی، ترسیم عالم خیال و اعیان ثابته با چالش هایی همراه است که نگارنده به طرح و بررسی آن خواهد پرداخت. روش تحقیق این نوشتار توصیفی، تحلیلی و انتقادی است و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. رویکرد مقاله تحلیلی منطقی و تاریخی است و نسبت به رویکرد عرفانی به نحو همدلانه است.
نسبت علم الهی با معلوم از دو منظر عرفانی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حکیمان و عارفان مسلمان در معنا و منشأ تبعیّت علم از معلوم با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هدف این پژوهش، کشف رویکرد عرفان اسلامی و حکمت متعالیه در خصوص این موضوع است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و مقایسه، به بررسی تحلیلی و تطبیقی نگرش عرفانی و صدرایی در این موضوع پرداخته است. همچنین، این تحقیق مبتنی بر داده های کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها: در معناشناسی نسبت علم با معلوم در نگرش عرفانی، سه بیان متفاوت در سخنان عرفا قابل مشاهده است؛ معنای اول، ناظر به عدم مجعولیّت معلوم توسط علم است؛ معنای دوم تبعیّت، مطابقت علم با معلوم است؛ معنای سوم از تبعیّت به تبعیّت اضافه از طرف اضافه برمی گردد. از سوی دیگر، در نگرش صدرایی، تبعیّت علم از معلوم به تبعیّت در معنای سوم عرفانی تبیین شده است؛ همچنین ملاصدرا بر اساس رهیافت اصالت وجود، به عدم مجعولیّت معلوم و عدم دخالت علم در معلوم گرایش دارد. نتیجه: تبیین عرفانی و صدرایی در این نکته با یکدیگر مشترک هستند که عین ثابت در هر دو اندیشه، حقیقتی متعیّن بالذات و غیرمجعول است؛ از این رو، علم الهی در هیچکدام از دو نگرش، مؤثر و فاعل در عین ثابتِ موجود در صقع ربوبی نیست.
تبیین مسئله «نفس الامر» از منظر عرفان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله نفس الامر را از دو بُعد معرفت شناسی و هستی شناسی می توان مورد پژوهش قرار داد. از بُعد هستی شناسی نفس الامر اشیا، واقعیتی در مرتبه وجودی بالاتر است. حکیمان و عارفان مسلمان در مصداق این واقعیت اختلاف نظر دارند. در این نوشتار دیدگاه عارفان درباره مسئله نفس الامر از حیث هستی شناسی کانون بررسی قرار گرفته و پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، مسئله نفس الامر از منظر عارفان به روش توصیفی تحلیلی، تبیین و سپس با ادله قرآنی مستدل شده و این نتیجه به دست آمده که از نگاه عارفان مسلمان نفس الامر اشیا عبارت است از: اعیان ثابته یا همان وجود علمی اشیا پیش از ایجاد؛ البته به شرط تجرید کامل، حتی از همین وجود علمی، و رسیدن به ذواتی غیبی و ازلی که در غیب ذات حقّ مستجن اند و از نظر رتبه چه بسا قبل از اسما قرار بگیرند.
نقش اعیان ثابته بر اختیار انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
137 - 160
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته در مباحث هستی شناسی عرفانی، کلید فهم بسیاری از مباحث قضا و قدر، جبر و اختیار، علم پیشین خدا و امثال آن است. صدرالمتألهین در حلّ برخی مسائل فلسفی خود اعیان ثابته را به کار گرفته است. پذیرش نظریه اعیان ثابته به عنوان الگوهای از پیش تعیین شده تغییرناپذیر موجودات در عالم علم الهی، ناسازگاری عمیقی با نظریه مختار بودن و فاعل حقیقی دانستن انسان در نظام صدرایی را متبادر به ذهن می سازد. در نوشتار حاضر، پس از بررسی و تحلیل ویژگی های اعیان ثابته به ویژه روابط حاکم میان این حقایق کلی و جزئی با افراد عینی و خارجی آن ها، این نتیجه به دست می آید که در نگرش عرفانی ملاصدرا، اگرچه تمامی اعمال و افعال هر فرد در هر شرایطی تحت هدایت و ربوبیت اسمی و تابع مقتضیات عین ثابت اوست اما با توجه به حاکمیت فرمول «اندیشه تا عمل» بر افعال انسانی هرگز نافی مختارانه عمل کردن و فاعل حقیقی بودن انسان نیست بلکه ویژگی های نهادینه شده در عین ثابته افراد عبارت خواهد بود از بروز آثار و احکام حرکت های موّاج گوناگون و مختلفی که هر فرد با انتخاب خودش بالإجبار، تحت ربوبیت و هدایت تکوینی و ذاتی اسمی از اسماء الله قرار می گیرد و مقتضیات لوازم آن اسم را برحسب استعداد و قابلیتی که در سیر استکمالی و حرکت صعودی، در خود، فراهم نموده است به منصه ظهور می رساند.
بررسی منشأ تعین اختیار در اعیان ثابته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
71 - 90
حوزه های تخصصی:
تحلیلی که عرفا از نحوه تکون و شاکله بندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه می کنند ایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبه علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شئون ذاتی اقتضائات اعیان ثابته است، طبق قاعده " الذاتی لایعلّل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشأ بردار نیست. این نظریه مستلزم جبرگرایی است. در این مقاله با نقد نگاه تک ساحتی ( حیثیّت تقیدیِه نفادی) به شکل گیری اقتضائات ذاتی اعیان ثابته، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثبات این نظریه هستیم که اقتضائات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتّب علّی و معلولی عرفانی(حیثیت تعلیلیه اندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماء ایجاد شده، فاعل علمی در این فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و اراده حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمره این تحلیل انطباق با نظریه امر بین الامرین است.
تابعیت علم از معلوم و رابطه آن با شناخت واثبات وجود خدا از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
11 - 31
حکیمان مسلمان و غزالی بر این باورند که عقل نظری قادر است وجود یک واجب الوجود تهی از زمان، مکان را با قطع نظر از نِسب و اضافاتی که با مخلوقات خود پیدا می کند بشناسد و درنتیجه می گویند معلوم، یعنی وجود خدا و کمالات او، تابع علم ما به وجود اوست، بدین معنا که علم ما سبب می شود به وجود خدا آگاه شویم و در این جهت تفاوتی میان شناخت ذات و اسما و صفات خدا قائل نشده اند. لیکن ابن عربی میان اثبات و شناخت اسما و صفات خدا و ذات او قائل به تفکیک شده است و می گوید ما هیچ راهی برای شناخت و اثبات ذات نداریم. گفت وگو از ذات الهی از بوالفضولی های عقل است و شناخت ما نسبت به خدا منحصراً ازطریقِ اسما و صفات او حاصل می شود و این شناخت نیز بر ظهور و تجلّی خدا در عالم متوقف است. درنتیجه، علم ما به خدا تابع معلوم است و نظریه تابعیت علم از معلوم را به شناخت خدا مرتبط می سازد و آن را مقدمه ای برای شناخت و اثبات وجود خدا قرار می دهد و، برخلافِ اهلِ نظر، اختلاف علوم از یکدیگر را به لحاظِ معلوم می داند و نه در خود علم.
رابطه اعیان ثابته با جاودانگی ارزش های اخلاقی در فلسفه اخلاق ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
45 - 64
حوزه های تخصصی:
اخلاق و ارزش های اخلاقی در زندگی اموری بنیادی هستند و باور به مطلقیت و ثبات ارزش های اخلاقی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم در مسائل اصلی زندگی انسان ، به ویژه در جوامع مدرن دارد. یکی از عقاید گروه مطلق گرایان اخلاقی، اعتقاد به عینیت داشتن ارزش های اخلاقی است که بر اساس آن، منشأ و معیار اخلاقیات را برگرفته از حقایقی عینی، ثابت و واقعی می دانند. این مقاله به بررسی آراء "محیی الدین ابن عربی" عارف فیلسوف مآب مسلمان اندلسی، در این زمینه اختصاص دارد. بنا بر آن بر اساس قول به نظریه اسما و اعیان ثابته ابن عربی، عینیت ارزش های اخلاقی و جاودانگی و ازلی بودن آن ها امری ثابت و یقینی می باشد. از دید ابن عربی، وجودی جز خداوند نیست و خلقت چیزی جز ظهور اسما و صفات او نبوده و نخواهدبود. با توجه به نظریه اسما و اعیان ثابته، فضایل و ارزش های اخلاقی چیزی جز اسما و صفات خدا نیستند که با فیض اقدس الهی، از علم الهی در اعیان ثابته متجلی شدند و در انسان که محل ظهور جامع اسمای الهی است، به شکل اخلاق ظهو ردارند و ارزش های اخلاقی و صفاتی و افعالی، چیزی جز ظهور اسمای خداوندی و اعیان ثابته آن ها نیستند.