مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
اعیان ثابته
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۷
۱۴۰-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به جاودانگی و ثبات منشاء ارزش های اخلاقی تاثیرات مهمی بر نحوه تفکر و زندگی انسانها دارد. این پژوهش به شیوه تبیینی و تحلیلی آراء دو متفکر بزرگ عالم اسلامی و غرب را در این باره مقایسه کرده که بر اساس آن افلاطون طبق نظریه «مثل» تمامی پدیده ها و از جمله ارزش های اخلاقی مانند شجاعت و عدالت را دارای الگو، مثال و منشاء عینی در جهانی برین می داند و همچنین بنا بر نظر ابن عربی بر اساس نظریه اسماء و اعیان ثابته ، از آنجا که خلقت ظهوری از اسماء و صفات خداوند است، اخلاقیات نیز مظاهر اسماء و صفات خدا هستند که در مرتبه علم الهی به شکل اعیان ثابته اخلاقی وجود داشته و در انسان که محل ظهور جامع اسمای الهی است، به شکل اخلاق ظهور و تجلی می یابند.
جایگاه اعیان ثابته در هستی شناسی ابن عربی با تکیه بر آراء قیصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
114 - 127
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته از مهمترین اصطلاحات عرفانی ابن عربی است. هرچند که مفاهیم دیگری قریب به این اصلاح در سنت فکری اسلامی وجود داشته است لیکن ابن عربی خود مبدع این اصطلاح است. شارحان و صوفیان متاثر و به تبعیت از وی آن را بکار بسته اند و از آن در مسائل متعدد در تبیین هستی شناسی عرفانی، بهره برده اند. داود قیصری را میتوان مهمترین شارح محی الدین خواند که با دقت فکری کم نظیری به شرح و تبیین آراء وی پرداخته است. بنابراین این مقاله با تکیه به شرح قیصری استوار گشته است. در اندیشه ابن عربی اعیان ثابته از لوازم اسماء و صفات الهی و علم ثبوتی حق تعالی است. نقش واسطه ای اعیان ثابته در پدیداری عالم کارکردی ویژه به آن می بخشد که بدون پرداختن به آن، فهم عرفان نظری ممکن نیست. لذا از جایگاه مهم هستی شناختی در نظام عرفانی برخوردار است. این مقاله جایگاه هستی شناختی اعیان ثابته در نظام وحدت وجودی که اساس آن بر تجلی الهی استوار است را تبیین می کند و به لوازم وجودشناختی نظریه اعیان ثابته می پردازد.
اعیان ثابته ابن عربی با تکیه بر کتاب فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
263 - 282
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته از مهم ترین اصطلاحات عرفان ابن عربی است هرچند که مفاهیم دیگری قریب به این اصلاح فکری اسلامی وجودداشته است لیکن ابن عربی خود مبدع این اصطلاح است. شارحان و صوفیان متأثر و به تبعیت از وی آن را به کاربسته اند و از آن در مسائل متعدد در تبیین هستی شناسی عرفانی، بهره برده اند. در اندیشه ابن عربی اعیان ثابته از لوازم اسماء و صفات الهی و علم ثبوتی حق تعالی است. نقش واسطه اعیان ثابته در پدیده های عالم کارکردی ویژه به آن می بخشد که بدون پرداختن به آن، شناخت عرفان نظری ممکن نیست، لذا از جایگاه هستی شناختی در نظام عرفانی برخودار است. این پژوهش به بررسی اعیان ثابته در نظریات ابن عربی پرداخته که درواقع اعیان ثابته را صور اسماء الهی خوانده اند. اسماء الهی صوری از نسخ علم در تعین ثانی و علم حق دارند؛ چراکه حق تعالی عالم به اسماء خود است و صور علمی اسماء در علم خق قراردارند.
بررسی مسأله اختیار در نظریه های عرفانی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد نظریه های عرفانی مانند وحدت وجود و فنا در تعارض با مسأله اختیار قرار دارند. وجه عمده تعارض این است که تصور می شود در مراحل و مقامات عرفانی، ردپایی از انسان باقی نمی ماند تا بتوان اختیار را برایش اثبات کرد. وقتی خود انسان به عنوان فاعل فعل اختیاری در مراحل عرفانی حضور نداشته باشد، طبیعی است که سخن گفتن از انتخاب و برگزینی او در این جایگاه ها معنی نخواهد داشت. این پژوهش نشان می دهد در این نظریه ها تعارض و تقابلی با گزینش انسانی وجود ندارد. برای اثبات این ادعا ابتدا اصل نظریه های متعارض به همراه جهت تعارض هریک، ذکر و سپس بازتعریف جامع فلسفی از اختیار با بهره گیری از دو مقوم تشخص و نفس الامر انسانی ارائه می گردد تا تحت یک نظام منسجم و یکپارچه درآید و قدرت پشتیبانی از این ویژگی برتر انسانی را در همه ابعاد و سطوح داشته باشد. معناشناسی فلسفی اختیار، با برخی قواعد مورد تهدید واقع می شودکه جهت حمایت کامل از بازتعریف، پاسخ های درخوری به آنها داده می شود و برای رفع برخی ابهام های عرفانی در همین مسیر، دو اصل و قاعده کلیدی «تبعیت علم از معلوم» و «سرّ القدر» مورد بهره برداری قرار می گیرد. بر طبق این دو اصلْ هیچ اراده ای، مانعی برای آزادی عمل انسانی ایجاد نمی کند و انسان در هر مرحله ای، وام دارگزینش های آزادانه خویش است.
حاکمیت اسمای الهی و ساحت شناسی آن در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
17 - 38
حوزه های تخصصی:
ممکنات چون دارای مرتبه و تعین و ظهور خاص هستند، بر هر یک از این تعینات، اسمایی حاکم است که مبدأ ظهور هر عینى و مبدأ رجوع به اصل هر مظهرى، همان اسم حاکم بر آن مظهر است که آن را ربوبیت می کند. در نظام آفرینش نیز به فیض حکیم مطلق، اسمایی بر دنیا و آخرت، بر دهر و بر شرایع نازل از جانب حق تعالی، حاکم است که این اسمای حاکم، دولت هایی دارند و دولت برخی از آنها، پایان ناپذیر و برخی پایان پذیراست. اسمایی که دولت آنها پایان می پذیرد؛ یا تحت ربوبیت اسمای دیگر که محیط بر این اسم هستند، قرار می گیرند یا رجوع به ذات می نمایند. اسم حاکم بر هر انسان نیز، اسمی حاکم و غالب در بین اسمای عین ثابت اوست که از آن به "صراط مستقیم" او یاد شده است، لذا انسان سالک می تواند با تخلق، تحقق و فنای در اسم حاکم خود، به مراتب کمالی اش دست یابد. البته انسان به دلیل جامعیت نوع انسان، در هر مرتبه یا هر عالمی که باشد، تحت تأثیر اسمای حاکم در مرتبه از نظام آفرینش نیز قرار می گیرد و اما در بین اسمای، اسم اعظم "الله"، مختص به انسان کاملِ مکمل یا همان حقیقت محمدیه(ص) دارد که مستجمع جمیع اسمای جمال و جلال الهی است که در آن ساحت، هیچ اسمی بر اسم دیگر غلبه ندارد و این هیئت کامل الهی، در نهایت اعتدال اسمایی است. این مقام ازلی و ابدی، اختصاص و حصر در حضرات محمدیین(ع) دارد. لذا انسان کامل، به تبع مظهریت "الله ذاتی" بودن، مبدأء، مرجع و واسطه ظهور همه اسمای حاکم است و بر آنها سمت سیادت و ربوبیت دارد و خلیفه مطلق حضرت حق تعالی در همه مراتب هستی است.
بررسی عوامل تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
3 - 20
حوزه های تخصصی:
بدون تردید هر حقیقت و پدیده ی واحدی می تواند متعلق ادراکات و مشاهدات متنوع و متکثر قرار گیرد. اینکه چگونه می توان از حقیقت و پدیده ای واحد، ادراکات و مشاهدات متنوعی داشت به نحوی که از یکسو تمام آن ادراکات و مشاهدات را دارای حیثیت «واقع نمایی» بدانیم و از سویی دیگر در دام «نسبیت گرایی» معرفت شناختی گرفتار نگردیم، معمایی است که به نظر می رسد کلید گشایش را باید در میان مبانی حکمت متعالیه جستجو نمود. نگاه وجودی به مقوله «ادراک»، وقوع تشکیک در «ادراکات» و «مشاهدات»، اتحاد وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، سنخیت وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرِک»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرَک»، «عین ربط بودن مظاهر حقیقت وجود» و «وحدت اتصالی وجود» از مبانی ای محسوب می گردند که می توان با کاربست آنها راه حلی موجه و روشمند برای تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه پیدا نمود. کاربست مبانی مذکور به ما نشان خواهد داد که چگونه تمامی «سطوح»، «مراتب» و «لایه»های مختلف معرفتی که برای «حقیقت» یا «مدرَک» واحد قابل شناسایی و تصور است، می توانند در «سطح»، «مرتبه» و «لایه» خود دارای ارزش معرفت شناسی به معنای «حکایتگری از واقع» باشند.
بررسی بازتاب قابلیت از منظر ابن عربی در اشعار شاه داعی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیدهابن عربی یکی از پیچیده ترین افکار عرفانی-فلسفی را دارد. او در طرح مسائل گوناگون عرفانی غالباً از ساختاری دشوار و با اصطلاح پردازیهای نوین بهره می گیرد. یکی از این مسائل، طرح اعیان ثابته در عدم و به تبع آن قابلیت است. اعیان ثابته در نظام فکری ابن عربی و اخلاف او عبارت است از صور علمی اشیاء در علم او که قبل از تعیّن خارجی متوجه آنها شده است. این صور علمی و یا روح پدیده ها در علم الهی به صورت خوب و بد، بعدها در تعین خارجی تحقق پیدا می-کند. تحقق پیداکردن آنها بر اساس قابلیتی است که آنها دارند. یعنی اگر قابلیت و شایستگی بد بودن را داشت، آن آفریده بد خواهد شد و اگر شایستگی و قابلیت خوب را داشت، آن آفریده خوب خواهد بود. این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی نوشته شده در پی آن است که قابلیت را از نظر ابن عربی و شاه داعی شیرازی بررسی کند. نتایج حاکی از آن است که شاه داعی در این مسأله مثل بسیاری از مسائل عرفانی دیگر از ابن عربی پیروی کرده و همان دیدگاه را بیان کرده است.کلیدواژه ها: ابن عربی، شاه داعی، قابلیت، اعیان ثابته
ارزیابی تفسیر جلوه های تجلی در حکمت مزدیسنا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
242 - 265
حوزه های تخصصی:
عرفان نظری اساسا بر پایه های تفکر و شناخت بنا شده است، در این رویکرد معرفتی، سالکین سیر الی الله، با نفی وجود از کثرات عالم، آن ها را مظاهر اسماء و صفات و تجلی وجود حق دانستند. اما به نظر می رسد بینش وحدت وجود در تجلی اعیان، پیش از آرای عرفان نظری، در ایران اوستایی نیز وجود داشته است، که نشانی از دیرینگی مفاهیم عرفانی در ایران باستان دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل مشابهت های مفهوم تجلی در این دو بینش عرفانی و حکمی است که به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق آن است که تفسیر تجلی صور علمیه الهی در عالم وجود چه شباهت هایی با سیر نزول فَرَوَشی های زرتشتی از جهان مینوی به عالم خلقت دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که دیرینگی تجلی علم خداوند در حقایق موجودات عالم امکان در ایران اوستایی نیز مشاهده می شود. همچنان که در مزدیسنا صور معنوی که در ابدان بشر ساکن است، از مرکز حقیقت صادر گردیده و با نام امشاسپندان فروهری شناخته می شوند؛ در عرفان نظری نیز صورت معنوی تعینات هستی اعیان ثابته نام دارند که در مظاهر عالم متجلی هستند و اﻧﺴﺎن کﺎﻣﻞ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ذات ﺣﻖ اﺳﺖ.
بررسی تطبیقی امشاسپندان در آیین زرتشتی و اعیان ثابته در عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
211 - 238
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته در عرفان نظری، صور علمیه الهی هستند که در فیض مقدس، به کالبد عالم وارد شده اند، اعیان در علم الهی ثابت اند که تنها یک بار در ازل تحدید یافته اند و در کسوت اسماء و صفات، مظهر ذات حق تعالی گشته اند. این پژوهش مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای و توصیف و تطبیق داده ها، تفسیر مترادف اعیان ثابته را به شیوه توصیفی - تطبیقی در آیین کهن زرتشتی مورد بررسی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت های بنیادی این دو نگرش آیینی و عرفانی است. در اشاره به یافته های تحقیق می توان گفت که صور معنوی عالم در آئین زرتشتی، امشاسپندان فرَوَشی نام دارند که همانند اعیان، پیش از آفرینش هستی، خلق گردیده اند و در کالبد گیتایی قرار گرفته اند، آن ها در تجلی اسماء و صفات، مظاهر اهورامزدا در عالم گیتایی هستند. در هر دو نگرش به عهد الست و اقرار به رسالت بندگی اشاره شده است. علم الهی در آن ها ثابت است و در حقایق علمی موجودات، تعاریفی یکسان با یکدیگر دارند.
تجلّی ذوق عرفانی امام خمینی(ره) در مباحث اسما و اعیان ثابته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی، تحلیل و نقد تعلیقات امام خمینی(ره) بر مبنای ذوق عرفانی، بر فصول اسما و اعیان ثابته مقدمه قیصری بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر اساس داده های کتابخانه ای بود. یافته ها: همان طور که کثرت معانی معقول در نگاه فلسفی صدرالدین شیرازی، بر حسب تعقّل ذات الهی در عقل حاصل می شود؛ همین کثرت در ذوق عرفانی امام، بر حسب شهود صاحبان مشاهده و اصحاب معرفت حاصل می شود. معیار ابن عربی در تمایز اسما از هم نیز به مذاق عرفانی امام خوش نمی آید. معیار امام بر حسب تجلّیاتی است که به قلب سالک می شود. امام معتقد است تجلّی در عوالم غیب و شهادت، بر حسب اسما و در حجاب آنهاست و از این نظر، ذات مقدس در جلوه اسما و صفات، تجلّیاتی در حضرت علمی دارد که اهل معرفت، تعیّنات این تجلّیات را اعیان ثابته می گویند. از منظر امام، عالم اعیان ثابته مانع ذاتی بودن ظهور نیست؛ بنابر این، حقایق این اعیان ثابته هم مانع ظهور ذاتی و تجلّی اسمایی و صفاتی نیستند؛ لذا حق تعالی بدون هیچ پرده ای، برای مخلوقاتش ظاهر و آشکار است. از منظر ذوق عرفانی امام، جعل هم متعلق به وجود نیست؛ زیرا حق تعالی وجود است و لذا جعل متعلق به ماهیت است. نتیجه گیری: تعلیقات امام خمینی بر فصول اسما و اعیان ثابته مقدمه قیصری، نشان می دهد که امام به وجود معانی متعدد در تعریف ذوق عرفانی معتقد بود؛ یعنی ذوق عرفانی را در معانی و کاربست های مختلفی به کار می برد.
تحلیل مفهومی «پرسش از مراتب نظام هستی» در هستی شناسی صدرالمتألهین شیرازی و صدرالدین قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
153 - 172
حوزه های تخصصی:
فیلسوف آنگاه که به مطالعه هستی می ۤپردازد با پرسش از وحدت و کثرت هستی نیز روبه رو می شود، و آنگاه که کثرت را می ۤپذیرد، می کوشد تا پس از تعیین موضوع کثرت یعنی نشان دادن آنچه که متکثر است از مراتب و طبقات آن امور متکثر آگاه گشته و به تبیین و اثبات مراتب نظام هستی بپردازد. این پژوهش با تمرکز بر دو مسأله بنیادین هستی شناسانه در اندیشه صدرالمتألهین شیرازی و صدرالدین قونوی نشان داده است که: صدرالمتألهین شیرازی بر اساس باور به اصالت وجود، پرسش از مراتب نظام هستی را به گونه ای تحلیل کرده که برآیند آن دو نوع مرتبه مندی حقیقی و مجازی برای نظام هستی است؛ در مقابل اما صدرالدین قونوی را می توان بر اساس تعریف و پاره ای از احکامی که برای اعیان ثابته برشمرده در فهرست باورمندان به اصالت ماهیت جای داد و گونه ای خاص از مرتبه مندی برای نظام هستی بر پایه اصالت ماهیت را به او مستند ساخت؛ اگر چه ملاحظه تمام احکامی که او برای اعیان ثابته بر شمرده، و نیز مشاهده جایگاه دقیق ایده اعیان ثابته در منظومه فکری او موجب می شود که پرسش از مراتب نظام هستی در اندیشه قونوی فارغ از مسأله اصالت وجود و اصالت ماهیت تحلیل شود.