مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
مشارکت
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش مشارکت شهروندان در افزایش موفقیت مدیریت شهری شهر شیراز انجام شده است. روش این پژوهش با توجه به هدف پژوهش از نوع کمی و پیمایشی است. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته در میان تعداد 278 نفر به وسیله فرمول کوکران برآورد شده بود، جمع آوری شده و رابطه بین همه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته در یک مدل معادله ساختاری آزمون شده است. نتایج حاصل از مدلسازی معادله ساختاری که در راستای آزمون فرضیات بوده است نشان داد که در مدل پژوهش قویترین اثر مربوط به رابطه بین بازنمایی قدرت شهروندان با میزان موفقیت مدیریت شهری با ضریب (91/0) بوده است. بعد از آن اثر متغیر تاثیرگذاری و نظارت شهروندی باضریب (79/0) در جایگاه دوم اثرگذاری قرار دارد و در نهایت به ترتیب متغیرهای تمایلات جمعی، دموکراسی، بازسازی شهر و ساختار سیاسی حاکمیت هر کدام با ضرایب مشخصی اثر مستقیم و معناداری بر میزان موفقیت مدیریت شهری در شهر شیراز داشته اند.
فرهنگ سیاسی دانشجویی و مشارکت پلیس محور (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرهنگ سیاسى، توزیع خاصى از ایستارها، ارزش ها، احساس ها، اطلاعات و طرز تلقی ها نسبت به نظام و ساختار سیاسى تعریف شده است. پژوهش درباره فرهنگ سیاسی علاوه بر آنکه کلید فهم و تبیین ساخت سیاسی و دیگر ساختارها را به دست می دهد از این جهت نیز مفید است که امکان مطالعه دقیق تر رفتارهای سایر بازیگران سیاسی را نیز فراهم می آورد. هدف این مقاله ارزیابی جهت گیری های فرهنگ سیاسی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور مرکز سنندج، و ارتباط آن با وضعیت مشارکت در امور و موضوعات پلیسی است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از تکنیک پیمایش است. جامعه آماری مورد بررسی کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز سنندج و حجم نمونه معرف 310 نفر از دانشجویان یادشده مبتنی بر نمونه گیری تصادفی ساده است. نتایج و یافته ها: یافته ها نشان می دهد که فرهنگ سیاسی غالب دانشجویان پیام نور مرکز سنندج از نوع تبعی بوده و متغیرهایی مانند جهت گیری مذهبی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی و رشته تحصیلی اثر معناداری بر وضعیت فرهنگ سیاسی دانشجویان داشته است. یافته ها همچنین حاکی از اثر عِلی (3/28) متغیر نوع فرهنگ سیاسی دانشجویان بر وضعیت و انگیزه مشارکت در امور و موضوعات پلیسی بوده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: منطقه 3 شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت مرد می در ساماندهی بافت فرسوده شهری منطقه 3 شهر زاهدان تدوین شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و نوع آن کاربردی است. جمع آوری اطلاعات با دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) صورت پذیرفت. جامعه آماری تحقیق، محدوده بافت فرسوده منطقه 3 شهر زاهدان که مشتمل بر 61304 نفر و نمونه طبق فرمول کوکران 325 نفر تعیین گردید. تجزیه و تحلیل با کمک نرم افزار Spss و آزمون های آماری تحلیل عاملی، پیرسون و آزمون کروسکال والیس انجام گرفته است. نتایج تحلیل عاملی بیانگر آن است که اولین عامل به تنهایی 76/27 درصد از واریانس را تبیین می کند و عامل دوم 99/15 درصد، عامل سوم 20/10، عامل چهارم 61/7، عامل پنجم 56/6، عامل ششم 12/4، عامل هفتم 74/4، عامل هشتم 17/4 درصد از واریانس را محاسبه می کند. همچنین نتایج حاصل از آزمون پیرسون نشان داد که بین میزان مشارکت مرد می درروند ساماندهی بافت فرسوده با مؤلفه های میزان امکانات و خدمات شهری و اعتمادسازی رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت نتایج آزمون کروسکال والیس حاکی از آن بود که محلات کارخانه نمک و غریب آباد به ترتیب، با میانگین رتبه های 59/136، 39/73 در بهترین و بدترین شرایط قرار داشتند. واژه های کلیدی: بافت فرسوده، ساماندهی، مشارکت، اعتمادسازی، منطقه 3 شهر زاهدان.
بررسی و تحلیل میزان مشارکت اجتماعی شهروندان (مطالعه موردی: شهر برزک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت و الگوهای مشارکتی در شهرهای ایران بیشتر در کلان شهرها مورد توجه بوده و به نقش مشارکت شهروندی در شهرهای کوچک اهمیت کمتری داده می شود. این درحالی است که شهرهای کوچک با توجه به محدودیت های جمعیتی و اقتصادی نیازمند مشارکت فراگیر شهروندان در اداره امور شهر می باشند. تحقیق حاضر در پی تحلیل و ارزیابی میزان مشارکت اجتماعی در شهر برزک می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از روش میدانی و ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ساکنین شهر برزک (4588 نفر) می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 355 نفر بدست آمد که برای اطمینان بیشتر 360 پرسشنامه انتخاب شد و با روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از آزمون های پیرسون و رگرسیون و با نرم افزار اس پی اس اس انجام گردیده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیر میزان تمایل به مشارکت با متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس تعلق مکانی و رضایتمندی از خدمات شهری ارتباط معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون هم حاکی از آن است که در بین متغیرهای یاد شده متغیر تعلق مکانی با وزن رگرسیونی 40/0 بیشترین اثر را در متغیر مشارکت اجتماعی تبیین می نماید.
بررسی رابطة مصرف رسانه های ارتباطی و سرمایة اجتماعی معلمان (مطالعة موردی: معلمان دوره دبیرستان شهر سی سخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد آموزش و پرورش یکی از مهم ترین نهادهای هر جامعه ای است که نقش های مهمی چون تعلیم و تربیت، همبستگی اجتماعی، آموزش مهارت ها و علوم، جامعه پذیری افراد، انتقال فرهنگ و ... را به عهده دارد؛ یکی از مهم ترین ارکان نهاد آموزش و پرورش، معلمان هستند. در این پژوهش تلاش شده است که رابطة مصرف رسانه و میزان سرمایة اجتماعی معلمان مورد مطالعه قرار گیرد. جامعة آماری این تحقیق را کل معلمان شهر سی سخت در استان کهگیلویه و بویراحمد تشکیل می دهند، تعداد 178 نفر از معلمان این شهر، بر اساس نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، انتخاب و با استفاده از ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد که رابطة معناداری بین سطح استفاده از رسانه های چاپی و ابعاد سرمایة اجتماعی، شامل اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و رعایت هنجارها، وجود دارد و بین سطح استفاده از رسانه های چاپی و عضویت در شبکه های اجتماعی رابطة معناداری وجود ندارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین سطح استفاده از رسانه های الکترونیکی و عضویت در شبکه های اجتماعی و مشارکت اجتماعی رابطة معناداری وجود دارد و بین سطح استفاده از رسانه های الکترونیکی و میزان اعتماد اجتماعی و رعایت هنجارها رابطة معناداری مشاهده نشد. درمجموع بین متغیر مستقل یعنی مصرف رسانه ای (چاپی و الکترونیکی) و متغیر وابسته یعنی سرمایه اجتماعی رابطة معناداری مشاهده شده است
فرآیند درون فردی مشارکت در تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، کاوش در فرآیند درون فردی مشارکت کارکنان در تسهیم دانش می باشد. در این تحقیق روش پژوهش ترکیبی استفاده شد. در ابتدا داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با تعداد 30 نفر از مدیران ارشد، میانی و کارمندان یکی از سازمان های دولتی و سازمان های خصوصی وابسته به آن که در صنعت برق استان یزد فعال اند، به دست آمد و از طریق کدگذاری باز و محوری، یافته ها در قالب مدل نظری تدوین شد. سپس بر اساس نتایج حاصله از کدگذاری، پرسشنامه تهیه و در اختیار 248 نفر از اعضای سازمان های مذکور قرار گرفت. داده های به دست آمده از 164 پرسشنامه برگشتی جهت آزمون فرضیات تحقیق از طریق آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و نیز پایایی و روایی مدل با استفاده از نرم افزار SMART PLS استفاده شد. یافته ها حاکی از روایی و پایایی مدل بوده و محاسبه شاخص های برازش نیز انطباق چارچوب مفهومی با واقعیت را تائید کرد. بر اساس یافته ها نشان داده شد که نگرش مثبت فرد در مورد تسهیم دانش، باورهای کلی فرد، امیال و علاقه ها و روحیات فرد، شخصیت، مشخصات ژنتیکی، خانوادگی و تحصیلی، رفتار گیرنده دانش در ایجاد حس خوب مؤثر است و منجر به میل به تسهیم دانش می گردد. از طریق آزمون رگرسیون، نقش مداخله گرایانه واحد سازمانی، مکان سازمان، نوع کار و زمان تسهیم دانش در ایجاد میل به تسهیم دانش نیز مورد تائید واقع شد. به طور کلی در این مطالعه با رویکردی اکتشافی ترکیبی، مشخص شد که عوامل درون فردی در میل به تسهیم دانش مؤثر بوده و لذا سازمان می تواند با تقویت این عوامل، مشارکت در تسهیم دانش را افزایش دهد.
بررسی فرآیند مشارکت استفاده کنندگان (مردم) در روند طراحی مسکن با رویکرد معماری جمعی
مشارکت استفاده کنندگان در طراحی مسکن، یعنی طراحی مبتنی بر خواست ها و نیازهای استفاده کنندگان و دخالت آنها در روند طراحی. مطالعات فراوانی در زمینه ضرورت و اهمیت این مشارکت صورت گرفته است، اما کمتر پژوهشی به ارائه راهکارهایی برای مشارکت استفاده کنندگان در روند طراحی و رابطه بین طراح (معمار) و استفاده کننده (مردم) در این فرآیند پرداخته است. هدف از این پژوهش علاوه بر تبلور جنبه های حیات جمعی انسانها در طراحی مسکن و تاثیر آن بر ارتقاء کیفیت مسکن و رضایتمندی ساکنین، ارائه راهکارهایی جهت مشارکت بهینه استفاده کنندگان و ارتباط بین طراح و استفادهکننده در این فرآیند است. روش تحقیق در پژوهش حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی است به صورتی که 56.5 درصد از مشارکت کنندگان در پرسشنامه مطرح شده، خیلی زیاد، 32 درصد زیاد، 10 درصد دیگر متوسط و تنها 1.5 درصد از آن ها تمایل به مشارکت در فرآیند طراحی و ساخت نداشته اند و ضریب همبستگی 0.76 حاکی از همبستگی مستقیم بین دو متغیر میزان رضایت از محل سکونت و علاقهمندی به مشارکت در طراحی و ساخت آن داشته است. نتایج این بررسی ها حاکی از آن است که اگر سکونتگاه مبتنی بر خواست ها و نیازهای استفاده کنندگان از آن طراحی و اجرا گردد، می تواند باعث رضایتمندی ساکنین و ارتقاء کیفیت آن شود. همچنین ارتباط بین طراح و استفاده کننده در این فرآیند را حالت معمار فعال-کارفرما فعال که معرف همان معماری جمعی است، بیان میکند. و در انتها استفاده یکسان از همه روشهای مشارکت برای همه جامعه آماری نمیتواند مفید واقع شود و مشخصا استفاده ابزارها و روش های متفاوت در افراد مختلف میتواند نتایج بهتر و قابل قبول داشته باشد.
عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی از دیدگاه روستاییان مورد شناسی: شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی از دیدگاه روستاییان شهرستان اردبیل است. در مرحله نخست، عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی در محدوده مورد مطالعه، از دیدگاه نخبگان محلی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد شناسایی قرار گرفت. برای نیل به این مقصود، با 35 نفر از ساکنان منطقه مورد مطالعه که دارای تحصیلات دانشگاهی با حداقل مدرک تحصیلی فوق دیپلم بودند، مصاحبه های جداگانه ای به عمل آمد. در مرحله دوم تحقیق، برای شناخت و تحلیل دیدگاه اجتماعات روستایی و میزان توافق نظری آن ها با نتایج مرحله نخست، 38 علت شناسایی شده مبنای طراحی پرسش نامه به روش لیکرت قرار گرفت. گفتنی است جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل کل روستاییان بالای 15 سال ساکن در مناطق روستایی شهرستان اردبیل است (85053. N= ) که از این میان تعداد 383 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS ، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 72/0 الی 84/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد و نتایج این مدل نشان داد مهم ترین عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی از دیدگاه روستاییان در منطقه مورد مطالعه شامل چهار مؤلفه ( بهبود زیست سیاسی و یادگیری اجتماعی، بهبود زیست اجتماعی و شبکه سازی، شکوفایی اقتصادی و اعتمادسازی، بهبود زیست محیطی و تقویت انگیزش) است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده توسط این شش عامل 54/58 است و در نهایت بر اساس نتایج تحقیق پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
تحلیلی بر برنامه ریزی و رابطه میان عدالت شهری و سرمایه اجتماعی در محله های شهر فردوسیه – شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت شهری در محله ها به عنوان ابزار برنامه ریزان شهری به طور چشم گیری رو به افول نهاده است و این در صورتی است که زمینه های لازم برای ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی وجود دارد تا بتوان عدالت را در سطح خردتر آن یعنی محلات پدیدار نمود.مشارکت و اعتماد شهروندان به مدیران شهری را می توان از عوامل مهم در شکل گیری سرمایه اجتماعی در محلات بیان کرد.هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی ارتباط میان عدالت شهری و سرمایه اجتماعی در محلات شهر فردوسیه می باشد.نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی از نوع رابطه ای و مقایسه ای است و برای این منظور از داده های حاصل از پرسشنامه و مصاحبه و برداشت های میدانی از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی،آزمون همبستگی،آزمون رگرسیون و آزمون واریانس و مدل تحلیل مسیر)در نرم افزار spss استفاده شد.جامعه آماری،شامل ساکنان شهر فردوسیه با جمعیت 30577 نفر است که تعداد 384 نفر از آن ها با استفاده از جدول مورگان در پنج محله به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند.بر اساس یافته های پژوهش در میان عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی رابطه ای به میزان 523/0وجود دارد و به عبارتی می توان گفت که در تمام محله ها به غیر از محله محمود آباد با عدالت شهری بالا،میزان سرمایه اجتماعی پایین می باشد.همچنین در تبیین ابعاد تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی،مشارکت با میزان 778/0 بیشترین تاثیر را بر عدالت اجتماعی در محله ها دارد.
تأثیر اسکان عشایر بر میزان مشارکت زنان در تأمین درآمد خانوار (مطالعه موردی: زنان عشایر سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان عشایر همواره در فعالیت های روزمره نقش شایان توجهی داشته اند، اما با اجرای سیاست اسکان و دگرگونی زندگی عشایر کوچنده، و به دنبال آن نقش و کارکرد زنان عشایر نیر تغییر و تحول کرده است. آنچه در عمل اتفاق می افتد، فروپاشی از یک سو و اسکان خودجوش و هدایت شده از سوی دیگر است. در این روند، به طورکلی نه تنها وضعیت کوچندگان، بلکه نقش زنان عشایری به طور خاص، به دلیل ماهیت زندگی شان وخیم تر شده است و نقش زنان در تأمین معاش خانواده نیز به شدت کاهش می یابد. این تحقیق از نوع توسعه ای-کاربردی است. جامعه آماری، شامل پنج سامانه اسکان یافته شهرستان زابل واقع در سیستان با 250 خانوار است. با استفاده از فرمول کوکران از طریق نمونه گیری تصادفی، همسران 141 سرپرست خانوار انتخاب شد، که به دلیل دوری سامانه ها از هم و مشکلات ناشی از دسترسی به آن ها از 124 زن پرسش شده است. برای جمع آوری داده ها دو پرسشنامه طراحی شد. پرسشنامه اول توسط زنان عشایر و پرسشنامه دوم توسط خبرگان محلی پر شده است.با توجه به بررسی تطبیقی از دو مقطع قبل و بعد اسکان، وضعیت عمومی عشایر اسکان یافته نامناسب است و نقش زنان عشایر در تولید فرآورده های لبنی و صنایع دستی پس از اسکان تضعیف و درآمد خانوار نیز کاهش یافته است. به عبارتی بین تضعیف نقش تولیدی زنان و درآمد خانوار، رابطه معنی داری وجود دارد. براساس یافته ها می توان گفت که سیاست اسکان عشایر در سامانه های مورد مطالعه موفقیت آمیز نبوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در پارک های شهری (مطالعه موردی: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارک ها جزئی از نظام کالبدی شهر به شمار می روند که انسان ها همواره با آن در تماس هستند و هدف از طراحی آن ها، توجه به نیازهای انسانی، فرهنگی جامعه و نیز جس تجوی عوام ل ض روری در ایج اد پارک های مناسب شهری است، درواقع، پارک ها پس از خانه مکانی هستند که فرد، بیش ترین برخورد و رفت وآمد را در سطح آن دارد. فضاهای عمومی عنصر مهمی در شکل گیری تعاملات اجتماعی در میان ساکنان آن است؛ بنابراین، در این مطالعه عوامل مؤثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در میان پارک های شهرستان زابل بررسی شده است. روش تحقیق، تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی است. همچنین در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار SPSS برای تعیین مؤلفه های مؤثر در ارتقای تعاملات اجتماعی پارک های شهرستان زابل، همچنین برای رتبه بندی پارک ها از مدل تصمیم گیری VIKOVER استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که تمامی شاخص های مطرح شده در پژوهش به جز شاخص ورزش و فعالیت های جسمی، در ارتقای تعاملات اجتماعی پارک ها در شهرستان زابل مؤثر است. درجه تعاملات اجتماعی در پارک های مورد مطالعه متفاوت است؛ به طوری که پارک یعقوب الیث با Q 509/0 در رتبه اول، پارک ملت با Q به دست آمده 502/0، پارک معلم با Q 454/0، و پارک الغدیر با Q به دست آمده 450/0 به ترتیب در رتبه های بعدی از لحاظ شاخص های تعاملات اجتماعی قرار گرفتند.
نقش مراکز مذهبی در ایجاد همبستگی میان شهروندان با رویکرد سرمایة اجتماعی (مطالعه موردی: شهر فردوسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران شهرنشینی حاضر به ویژه در جوامع جهان سوم که بی اعتمادی و عزلت بر زندگی اکثریت شهروندان سایه افکنده است، تلاش در جهت همبستگی اجتماعی و بالابردن سرمایة اجتماعی درون شهرها از مهم ترین اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری می باشد. به این منظور مذهب با تکیه بر ابزارهای مادی و معنوی خود نقشی به سزا در بالابردن حس تعلق و اعتماد اجتماعی و مهم تر از همه ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی بین شهروندان می تواند داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی نقش مراکز مذهبی به ویژه مسجد در ایجاد همبستگی میان شهروندان با رویکرد سرمایة اجتماعی در مسجد جامع شهر فردوسیه شهرستان شهریار می باشد. جامعة پژوهش را تمام شهروندان شهر فردوسیه تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. برای انجام این تحقیق با توجه به حجم نمونة تعیین شده از طریق جدول مورگان، تعداد 341 پرسشنامه میان شهروندان مورد مطالعه توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) از طریق نرم افزار Smartpls.2 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل ایجاد شده برای ایجاد همبستگی میان شهروندان از برازش مناسبی برخوردار بود و عوامل پیشنهاد شده به خوبی توانایی اندازه گیری مفهوم مورد نظر را دارند. بارهای عاملی به دست آمده برای متغیرهای مشاهده شده بالاتر از 5/0 بود و سازه ها از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند؛ همچنین، بر اساس مدل ایجاد شده از طریق مدل یابی ساختاری، اعتماد و مشارکت ارتباطی معنادار و مثبت با همبستگی اجتماعی داشتند، در حالی که انسجام اجتماعی ارتباطی معنادار با همبستگی اجتماعی نداشت.
شیوه های جلب مشارکت های مردمی در فرایند مدیریت پسماند روستایی(مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف دستیابی به شیوه های جلب مشارکت روستایی در فرایند مدیریت پسماند روستایی در زمره تحقیقات کاربردی- غیرآزمایشی و به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای روستایی ساکن می شد و روش نمونه گیری به تناسب اطلاعات به دست آمده به صورت نمونه گیری تصادفی و چند مرحله ای بود. که با استفاده از فرمول کوکران 181 نمونه برای خانوار انتخاب شد. ابزار اصلی این تحقیق، استفاده از پرسشنامه طراحی شده منطبق با مدل نظری تحقیق و پیشینه پژوهش بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های ضریب تغییرات، تحلیل همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد بین برگزاری دوره های آموزشی و میزان زباله تولیدی در سطح 01/0 رابطه وجود داشته و افرادی که از مزیت های تفکیک اطلاع داشتند بیشتر مایل به همکاری بودند. نتایج اولویت بندی و تحلیل عاملی هم بیانگر این مطلب بود که برگزاری دوره های آموزشی، خرید زباله، شفافیت در هزینه ها از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در جلب مشارکت مردمی می باشد.
تبیین تأثیر ویژگی های تغییر سازمانی بر تعهد عاطفی کارکنان نسبت به تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره در بطن هر تغییر سازمانی، رگه هایی از مقاومت وجود دارد که سرعت انطباق کار کنان با تغییر را نشان می دهد. نقطه مقابل مقاومت کارکنان در برابر تغییر، میزان تعهد آنان به پذیرش تغییرات است. میزان تعهد کارکنان به همسویی با تغییرات و پذیرش آن، نقش تعیین کننده ای در توفیق تغییرات سازمانی و تحقق اهداف تغییر دارد. این پژوهش به مطالعه تأثیر ویژگی-های تغییر سازمانی بر تعهد عاطفی کارکنان نسبت به تغییر می پردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی و علّی است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان گروه شرکت های درمان یاب تشکیل می دهند که از بین جامعه ۱۵۶ نفری، تعداد ۱۱۱ نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. داده ها به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده اند و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری و با بهره گیری از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی و مدلسازی معادلات ساختاری) انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مشارکت در تغییر و منفعت حاصل از تغییر بر تعهد عاطفی کارکنان نسبت به تغییر به طور مثبت تأثیرگذار است، اما اندازه تغییر بر تعهد عاطفی کارکنان نسبت به تغییر تأثیر معناداری ندارد.
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی در توسعه شهری (مطالعه موردی: شهرایلام)
حوزه های تخصصی:
مشارکت به عنوان اساسی ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه به ویژه توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از مسائل مهم در برنامه ریزی شهری کشور، بحث مشارکت پایدار مردم در همه ی بخش های مختلف برنامه ریزی شهری است. نقش مشارکت مردم در توسعه و رابطه متقابل دولت و مردم مشارکت کننده در توسعه یکی از عوامل بسیار مهمی است که باید در هر برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مورد توجه واقع شود. مشارکت به عنوان مهمترین عامل در توسعه شهری به شمار می رود. بطوری که بدون مشارکت مردم، توسعه پایدار شهری امکان پذیر نیست. هدف از این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی در توسعه شهری ایلام می باشد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد. جامعه آماری محلات سطح شهر ایلام می باشد. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه بندی شده است. پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 974/0 مورد سنجش قرار گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل،spss و آزمون آماری معادلات ساخته شده و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که مشارکت مردمی در توسعه شهر ایلام دارای تأثیر مثبت و معناداری می باشد. همچنین تعلق اجتماعی و میزان مشارکت آنها، همبستگی و تعاملات مردمی، سطح رضایتمندی مردمی از زندگی شان و تمایل به مشارکت، جنسیت و تحصیلات در توسعه شهری ایلام تأثیر مثبت و معناداری دارد.
مدیریت مشارکتی در سازمان های آموزشی و مؤلفه های آن از دیدگاه اسلام
منبع:
مطالعات معارف اسلامی و علوم تربیتی (علوم تربیتی از دیدگاه اسلام) سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
103-117
حوزه های تخصصی:
مدیریت مشارکتی از مباحثی است که جای آن در مطالعات اسلامی خالی است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت مدیریت مشارکتی در نظام آموزشی، به مطالعه مؤلفه های مدیریت مشارکتی از دیدگاه علم مدیریت و از دیدگاه اسلام می پردازد. روش مقاله، توصیفی تحلیلی است و نویسنده نتیجه می گیرد که تفاوت عمده ای بین مدیریت مشارکتی از دیدگاه اسلام و مدیریت مشارکتی از دیدگاه علم مدیریت وجود دارد. این تفاوت ها به ویژه در مبانی و جهت گیری مشورت و مفاهیم تمرکززدایی و تفویض اختیار دیده می شود. در مدیریت مشارکتی بر مبنای اسلام، مشورت در اموری که برای آن حکم مشخصی وجود دارد و تکلیف روشن است، جایز نمی باشد؛ زیرا حکم اسلام را باید اجرا کرد. همچنین مشورت باید در جهت اصلاح امور باشد. به علاوه علی رغم این که علم مدیریت در غرب تأکید زیادی بر تمرکززدایی دارد، در اسلام بر تمرکز در رهبری به عنوان عامل وحدت تأکید می شود و در مواردی که تفویض اختیار صورت می گیرد، این اختیار، امانتی در دست فرد محسوب می گردد.
تحلیلی بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی در محله های شهر فردوسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۴
167-200
حوزه های تخصصی:
امروزه در شهرها مدیریت و رهبری به عنوان ابزار برنامه ریزان شهری در اتخاذ تصمیمات شهری که منجر به اقدامات درست شهری شود به طور چشم گیری رو به افول نهاده است که می توان نبود اعتماد و مشارکت در میان شهروندان و مدیران را از علل این امر دانست. هوش هیجانی می تواند با ابعاد خود، خودآگاهی مدیران و انگیزش آن ها را در کنترل شهرها و در سطح خردتر آن یعنی محله ها به انجام رساند و ارتباطی مناسب برای ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی به وجود آورد تا بتواند هوش هیجانی را در سطح خردتر آن یعنی محلات پدیدار نماید. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط میان هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی در محله های شهر فردوسیه است. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی از نوع رابطه ای و مقایسه ای است و برای این منظور از داده های حاصل از پرسشنامه و مصاحبه و برداشت های میدانی از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی، آزمون همبستگی، جدول ماتریس همبستگی و آزمون واریانس)در نرم افزار spss استفاده شد. جامعه آماری، شامل ساکنان شهر فردوسیه با جمعیت 30577 نفر است که تعداد 384 نفر از آن ها با استفاده از آزمون کوکران در پنج محله به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. بر اساس یافته های پژوهش در میان هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی رابطه ای به میزان 670/0وجود دارد و به عبارتی می توان گفت که در تمام محله ها با هوش هیجانی بالا، میزان سرمایه اجتماعی بالا است. همچنین در تبیین ابعاد تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی، مشارکت شهروندان با میزان 551/0 بیشترین همبستگی و انسجام اجتماعی با میزان 319/0 کمترین همبستگی را بر هوش هیجانی در محله ها دارد.
پیش بینی خودشناسی انسجامی فرزندان براساس ویژگی های فرزندپروری والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
65-78
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، رابطه ویژگی های فرزندپروری والدین با خودشناسی انسجامی فرزندان مورد بررسی قرار گرفت. هدف، آزمودن قدرت پیش بینی خودشناسی انسجامی فرزندان بر اساس ویژگی های مشارکت، حمایت از خودپیروی و مهرورزی والدین در یک نمونه دانشجویی بود. تعداد 352 دانشجو (142 پسر، 210 دختر) از مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد مقیاس ادراک از والدین (PPS) و مقیاس خودشناسی انسجام ی (ISKS) را تکمیل کنند. نتایج نشان داد که ویژگی های حمایت والدین از خودپیروی و مهرورزی والدین با خودشناسی انسجامی رابطه مثبت معنادار دارند. تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب ویژگی مهرورزی مادر و حمایت پدر از خودپیروی می توانند تغییرات مربوط به خودشناسی انسجامی را پیش بینی کنند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ویژگی های فرزندپروری والدین به شکل های گوناگون و احتمالاً بر حسب مکانیسم های متفاوت، خودشناسی انسجامی فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. این ویژگی ها هم چنین تحت تأثیر متغیرهای فرهنگی هستند.
نگاهی اجمالی بر نسبت حکمرانی خوب و حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمرانی خوب مثل هر مفهوم دیگری در حوزه علوم اجتماعی محصول شرایط زمان و مکان خواهد بود. این اصطلاح که در سال پایانی دهه 1980 برای اولین بار مطرح شد، در دو سه دهه اخیر به صورت فزاینده در ادبیات حقوق عمومی، حقوق بشر، اقتصاد، مدیریت و اسناد بین المللی به کار برده می شود. حکمرانی خوب گفتمان جدیدی است که با مؤلفه هایی مانند قانونمندی، مشارکت، مسئولیت پذیری، پاسخگویی، شفافیت، اثربخشی و کارایی تعریف می شود که در سال های اخیر مورد توجه فراوان قرارگرفته است.<br /> در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای، تلاش شده است به طور اجمالی مفهوم این اصطلاح و زمینه های پدید آمدن و گسترش آن را روشن کند. در این راستا ابتدا مفهوم و بسترهای شکل گیری حکمرانی خوب، اهداف و پیامدهای آن بررسی خواهد شد. آنگاه به بررسی مؤلفه های حکمرانی خوب در اسناد بین المللی و سپس به نسبت حکمرانی خوب و حقوق بشر پرداخته می شود. در انتها رابطه این مفهوم با حقوق بشر به عنوان معیار ماهوی حکمرانی خوب به اختصار بیان شده است.
Engaging Religious Communities in Human Rights(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق بشر سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
180 - 155
حوزه های تخصصی:
There is an urgent need for methods by which people and communities of faith peacebuilding and human rights development. This paper argues for a holistic understanding of peacebuilding that includes security of life, a guarantee of subsistence, and the pursuit of other fundamental human rights. This need is especially acute in countries of rising instability or post-conflict rebuilding. More and more countries face a downward spiral of instability even though many leaders and bodies seek to reverse this trend. Sadly, even among those countries that emerge from conflict, one-half revert to conflict within five years. Hence the question this paper addresses is, “How shall people and communities of religious conviction be effectively engaged in a peacebuilding and human rights process?” <br />This people factor is too little understood, even though the role of citizens in transitional states has long been acknowledged as essential for just and sustainable change. For peace accords and international conventions, in and of themselves, do not make peace or deliver human rights. Neither does the arrival of international peacekeepers nor the speeches of clerics and political leaders. While these developments are helpful stimuli, real human peace and security derives from community-based initiatives that create a “positive deviance” for peaceable, rights-oriented living vis-à-vis governments and other forces. <br />Thus this paper will hypothesize a methodology whereby citizens engage religious institutions, governments (local and national), and international change agents to transform conflict into promising peace and rights. It will identify common peacebuilding principles operating across sectors of human development, security, and rights-oriented work. These sectors may include at least the following: health, conservation, education, security, labor, spirituality, and corporate social responsibility. <br />This paper also seeks to hone a typology of human rights and peacebuilding challenges facing countries of instability and post-conflict rebuilding. Categories may include at least the following: stages and types of conflict, fragile and failed states, overlooked populations, ethnic and racial discrimination, transnational politics and justice, natural resource and wealth distribution, and social capital.