مطالب مرتبط با کلیدواژه

تنظیم هیجانی


۱۴۱.

پیش بینی تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بر اساس ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهنی سازی تنظیم هیجانی مدیریت درد ادراک حمایت اجتماعی سرطان پستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۸
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بر اساس ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به سرطان پستان در سال 1401 شهر تهران بود. حجم نمونه 150 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ذهنی سازی (RFQ) فوناگی و همکاران (1998)، پرسشنامه راهبردهای مدیریت درد (PMSS) روزنشتایل و کیف (1983)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ-short) گارنفسکی و کرایج (2006) بود. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که تفسیر مجدد درد (03/0=P و 19/0=β)، گفتگو با خود (03/0=P و 17/0=β)، اطمینان (001/0=P و 35/0=β) و حمایت اجتماعی دیگران (05/0=P و 15/0=β) پیش بینی کننده معنادار تنظیم مثبت هیجان و توجه برگردانی (001/0=P و 19/0=β)، فاجعه آفرینی (009/0=P و 19/0=β) و حمایت اجتماعی دیگران (02/0=P و 17/0-=β) پیش بینی کننده معنادار تنظیم منفی هیجان بودند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین به ترتیب قادر به پیش بینی 24/0 و 34/0 از واریانس تنظیم مثبت و منفی هیجان بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد توسط روان شناسان می تواند به تبیین تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان کمک نماید.
۱۴۲.

اثربخشی درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطرابی پسر تنظیم هیجانی خشم نوروفیدبک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۱۶
مقدمه: نوجوانان دارای اختلال های اضطرابی، سطوح بالایی از خشم و بدتنظیمی هیجانی را از خود نشان می دهند. به نظر می رسد یکی از مداخله های مؤثر در این زمینه، نوروفیدبک باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم کودکان پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز رواندرمانی در سال 1401 بودند که از میان آنها 34 نوجوان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با همگن سازی سن و نوع اختلال اضطرابی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش جهت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه حالت– صفت، بیان خشم بود. روش درمانی نوروفیدبک با استفاده از دستگاه های مجهز به سیستم رایانه ای در ۲۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای هر نفر در گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان نوروفیدبک بر دشواری تنظیم هیجان (001/0=P) اثر کاهنده داشت. درمان نوروفیدبک بر خشم (001/0=P) اثر کاهنده داشت. نتایج همچنین نشان داد اثربخشی نوروفیدبک بر دشواری تنظیم هیجان و خشم در طول زمان ماندگار بود (001/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی اثربخش است. به کارگیری رویکردهای مفید درمانی نظیر نوروفیدبک برای کودکان و نوجوانان دارای اختلال اضطرابی در مراکز درمانی پیشنهاد می شود.
۱۴۳.

اثربخشی هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر عزت نفس، سازگاری و تنظیم هیجانی در افراد دارای علائم اختلال اضطراب فراگیر

کلیدواژه‌ها: هیپنوتراپی تحلیلی شناختی عزت نفس سازگاری تنظیم هیجانی اختلال اضطراب فراگیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۴
مقدمه: افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر اغلب عزت نفس پایین، الگوهای مشکل ساز واکنش هیجانی و سازگاری پایان در موقعیت های جدید دارند. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر عزت نفس، سازگاری و تنظیم هیجانی در افراد دارای علائم اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: روش پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 3 شهر تهران در سال 1402 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های نگرانی، عزت نفس، سازگاری و تنظیم هیجان قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش هیپنوتراپی تحلیلی شناختی را در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای به صورت دو بار در هفته دریافت کردند و در این مدت گروه کنترل هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس جهت مقایسه میانگین های پس آزمون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر عزت نفس، سازگاری و تنظیم هیجانی در افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر تاثیر داشت (01/0P< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، هیپنوتراپی تحلیلی شناختی بر افزایش عزت نفس، سازگاری و تنظیم هیجانی افراد با علائم اختلال اضطراب فراگیر موثر بود؛ لذا می توان هیپنوتراپی تحلیلی شناختی را به عنوان مداخله ای مناسب برای اختلال اضطراب فراگیر پیشنهاد نمود.
۱۴۴.

اثربخشی آموزش مهارت های اساسی زندگی بر سرمایه روانشناختی، تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه روان شناختی کیفیت زندگی آموزش مهارت های اساسی زندگی تنظیم هیجانی زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۱
زمینه و هدف: پژوهش های اندکی بر روی زنان دارای همسر زندانی یا سرپرست خانوار انجام شده و لازم است پژوهش هایی با هدف بهبود سرمایه روانشناختی، تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی آنان انجام شود. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اساسی زندگی بر سرمایه روانشناختی، تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر زندانی بود. روش و مواد: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه همه زنان دارای همسر زندانی شهر تهران بودند. حجم نمونه برای هر گروه 15 نفر در نظر گرفته شد و بر همین اساس 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 120 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های اساسی زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1998) قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سرمایه های روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و روئمر، 2004) و فرم کوتاه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بودند. داده های این مطالعه با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اساسی زندگی باعث افزایش معنادار سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی و کاهش معنادار دشواری در تنظیم هیجانی در زنان دارای همسر زندانی شد (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اساسی زندگی نقش موثری در افزایش سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی و کاهش دشواری در تنظیم هیجانی در زنان دارای همسر زندانی داشت. بنابراین، برای بهبود ویژگی های روانشناختی در گروه های آسیب پذیر از جمله زنان دارای همسر زندانی می توان از روش آموزش مهارت های اساسی زندگی استفاده کرد.