مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تنظیم هیجانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین تنظیم هیجانی و جرأْت مندی با میزان بهزیستی روان شناختی در بین دانش آموزان متوسطه انجام گرفت. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه هدف، دانش آموزان متوسطه شهرستان هریس بوده که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 320 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. در ادامه جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از سه پرسش نامه تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، پرسش نامه جرأت مندی شرینگ (1980) و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف(1989) استفاده شده که برای تعیین روایی آن ها از روایی محتوایی و برای به دست آوردن پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است؛ مقدار آن ها به ترتیب در پرسش نامه های مذکور 0/93، 0/90 و 0/92 محاسبه گردید. در این پژوهش جهت آزمون فرضیه ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، درصد، آزمون کولموگرف-اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره نشان دهنده آن است که بین متغیرهای تنظیم هیجانی و جرأت مندی با میزان بهزیستی روان شناختی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد، همچنین مشخص گردید تنظیم هیجانی و جرأت مندی به طور معنی داری می توانند 0/67 از کل واریانس بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را پیش بینی کنند.
پیش بینی رشد پس از سانحه زنان مطلقه بر اساس بهزیستی معنوی و سخت رویی روانشناختی با نقش میانجی تنظیم هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی رشد پس از سانحه زنان مطلقه بر اساس بهزیستی معنوی و سخت رویی روانشناختی با نقش میانجی تنظیم هیجانی بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی شهر تهران در سال 1398 بودند که 168 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، با استفاده از پرسشنامه های رشد پس از آسیب تدسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه بهزیستی معنوی (پالوتزین و الیسون [1] ، 1982)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی کوباسا (1994)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجانی ( DERS ) گراتز (2004)، داده ها جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد بهزیستی معنوی و سخت رویی روانشناختی به طور مستقیم و با واسطه گری تنطیم هیجانی، رشد پس از سانحه زنان مطلقه را به طور معناداری پیش بینی می کنند.
بررسی رابطه جهت گیری زندگی و تنظیم هیجانی با دلزدگی زناشویی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۶
53 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه جهت گیری زندگی و تنظیم هیجانی با دلزدگی زناشویی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم که تعداد آنها 1200 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان تعداد 291 نفر در نظر گرفته شد. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1985)، پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) انجام گرفت. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار Spss 21 انجام شد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که جهت گیری زندگی به تنهایی توانسته 11/0 دلزدگی زناشویی در کارکنان را پیش بینی کند. در گام دوم با وارد شدن تنظیم هیجانی میزان پیش بینی دلزدگی زناشویی در کارکنان به 13/0 افزایش یافته است. در مجموع این دو متغیر قادر به تبیین 13% واریانس دلزدگی زناشویی در کارکنان بوده اند. ضریب بتا متغیر جهت گیری زندگی 22/0 و تنظیم هیجانی 19/0 است که نشان دهنده این است جهت گیری زندگی توان پیش بینی کنندگی بیشتر تغییرات دلزدگی زناشویی در کارکنان را دارد.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجانی، استرس ادراک شده و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
157 - 175
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر تنظیم هیجانی، استرس ادراک شده و پیروی از درمان بر بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 دارای اضافه وزن بود. روش: جامعه آماری، شامل مردان مبتلا به دیابت نوع 2 و دارای اضافه وزن شهر تهران بود که از طریق نمونه گیری در دسترس 40 نفر از مردان مبتلا به دیابت که دارای اضافه وزن بوده و در انجمن دیابت ایرانیان عضویت داشتند، انتخاب شدند و به طور داوطلبانه در مرحله پیش آزمون پرسشنامه های پژوهش که شامل مقیاس دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004)، استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرسلستین (1983) و پیروی از درمان موریسکی (1992) می باشد را تکمیل کرده و به طور تصادفی در طرح مطالعاتی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان MBSR قرار گرفت، سپس در مرحله پس آزمون هر دو گروه، به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان MBSR، باعث بهبود تنظیم هیجانی، استرس ادراک شده و پیروی از درمان در گروه آزمایش و مرحله پس آزمون شد (0001/0P < ). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان MBSR بر تنظیم هیجانی، استرس ادراک شده و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 دارای اضافه وزن می توان از این درمان جهت کاهش مشکلات روانشناختی مبتلایان به دیابت بهره گرفت. علاوه بر این سازمان ها و انجمن های مرتبط با دیابت نیز می توانند از نتایج پژوهش حاضر به منظور ارتقای کیفیت زندگی مبتلایان به دیابت بهره گیرند.
نقش مؤلفه های هوش معنوی و توانمندسازی روان شناختی در ابعاد رفتار مدنی سازمانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش معنوی و توانمندسازی روان شناختی در ابعاد رفتار مدنی سازمانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه دبیران دبیرستان های دولتی شهرستان زنجان بودند. بدین منظور تعداد 234 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. آزمودنی ها به سه پرسش نامه خوداظهاری هوش معنوی کینگ (2008)، توانمند سازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و سنجش رفتار شهروندی سازمانی هیل(2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی با رفتار مدنی سازمانی معلمان همبستگی معناداری وجود دارد. مؤلفه های هوش معنوی می توانند رفتارهای یاری دهنده معلمان را تبیین نمایند (23/0 R 2 = ، 01/0P<). مؤلفه های پیش بین معناسازی شخصی و آگاهی متعالی، مؤلفه تحمل پذیری (14/0 R 2 = ،01/0P<) و مؤلفه های گسترش خودآگاهی، تفکر انتقادی وجودی و معناسازی شخصی می توانند فضیلت مدنی معلمان را به طور معناداری پیش بینی نمایند (19/0 R 2 =،01/0P<). همچنین متغیر پیش بین توانمندسازی روان شناختی می تواند واریانس رفتار مدنی سازمانی کلی را به طور معنادار تبیین کند (33/0 R 2 = ،01/0P<).
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی ذهن آگاهی، آموزش شناختی- رفتاری و آموزش ترکیبی به مادران بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی کودکان با اختلال کاستی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی ذهن آ گاهی، آموزش شناختی-رفتاری و آموزش ترکیبی به مادران بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر کرمان بود. روش: پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با سه گروه آزمایشی و کنترل بود. جامعه آماری کلیه کودکان پسر پایه های اول تا سوم دوره اول ابتدایی دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر کرمان بود. حجم نمونه شامل 60 نفر ) 15 نفر در گروه آموزش ذهن آ گاهی، 15 نفر در گروه آموزش شناختی-رفتاری، 15 نفر در گروه آموزش ترکیبی و 15 نفر در گروه کنترل( که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران آنها تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه ی 20 سؤالی تنظیم هیجانی هافمن و همکاران ) 2016 ( و پرسشنامه ی 63 سؤالی کارکردهای اجرایی جیو ) 2000 ( بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج: نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین نمره های 3 مرحله ی پیش آزمون-پس آزمون و آزمون پیگیری متغیرهای کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی فرزندان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی وجود داشت. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به دو روش آموزشی ذهن آ گاهی و شناختی رفتاری بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی، تأثیر بیشتری داشت.
نقش ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم هیجانی در سازگاری زناشویی دانشجویان متأهل
حوزه های تخصصی:
هیجان ها و شیوه رویارویی با آن ها نقشی اساسی در روابط صمیمی داشته و در شکل گیری و تداوم این روابط سهیم هستند. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن نقش راهبردهای تنظیم هیجانی و ذهن آگاهی در سازگاری زناشویی دانشجویان متأهل بود. بدین منظور 250 دانشجوی متأهل از میان دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شده و ابزارهای پژوهش در اختیار آن ها نهاده شد که از میان آن ها 216 شرکت کننده (165 زن؛ میانگین سنی 02/6 ± 38/26 و 51 مرد؛ میانگین سنی 09/4 ± 45/31) ابزارها را به صورت کامل تکمیل کرده و برگرداندند. ابزارها دربرگیرنده پرسشنامه تنظیم هیجانی ( ERQ )، پرسشنامه ذهن آگاهی ( MAAS ) و مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS ) بود. یافته ها نشان داد راهبرد سرکوبی با هر چهار مؤلفه (رضایت، همبستگی، توافق، محبت) و نمره کل سازگاری زناشویی رابطه منفی معنادار (01/0> P ) و راهبرد ارزیابی دوباره تنها با یکی از مؤلفه های (همبستگی) سازگاری زناشویی (01/0> P ) رابطه دارد. همچنین، میان ذهن آگاهی با همه مؤلفه ها و نمره کل سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار (01/0> P ) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد راهبرد سرکوبی و ذهن آگاهی قادر به پیش بینی مؤلفه های رضایت زناشویی (به ترتیب 20/0-= β و 32/0= β )، همبستگی (به ترتیب 16/0-= β و 24/0= β )، توافق (به ترتیب 20/0-= β و 24/0= β )، محبت (به ترتیب 30/0-= β و 34/0= β ) و نمره کل سازگاری زناشویی (به ترتیب 24/0-= β و 33/0= β ) هستند. نتایج نشانگر این است که سرکوبی هیجان ها منجر به کاهش سازگاری زناشویی شده و ذهن آگاهی بیشتر منجر به افزایش سازگاری زناشویی می شود.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
121 - 144
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به کلینیک های فوق تحصصی گوارش شهرستان قزوین در سال 1398 بود. 45 نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. فرم ملاک تشخیصی رم-3 و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در مورد تمامی افراد نمونه اجرا گردید. گروه های آزمایش تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر کاهش میزان و شدت علائم جسمی و افزایش تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر است (01/0>p). مقایسه میانگین های دو گروه آزمایش نشان داد تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران وجود ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: هر دو مداخله از طریق فنون خاص خود می توانند میزان و شدت علائم جسمی بیماران را کاهش و تنظیم هیجانی آن ها را افزایش دهند؛ بنابراین درمانگران می توانند از این مداخلات جهت کنترل علائم جسمی و هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر استفاده کنند.
پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
613 - 631
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی، اختلال روانی جدی و پیچیده ای است که حاوی یک الگوی فراگیر بی ثبات در روابط بین فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری است که از اوایل بزرگ سالی آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقاطع مختلف در دانشگاه های شهر تهران بودند که 372 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس فرم کوتاه تمایزیافتگی خود دریک (2011)، پرسش نامه دلبستگی بزرگ سالان بشارت (2011)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و پرسش نامه ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین تمایزیافتگی خود و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد و همچنین دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو با توجه به نتایج فوق در یک نتیجه گیری کلی سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان به طور مجزا می توانند ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند.
اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور برخودکارآمدی والدینی مادران، تنظیم هیجانی و سازگاری اجتماعی کودکان دارای اضطراب جدایی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
132 - 107
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی دلبستگی محور بر خودکارآمدی والدینی مادران، تنظیم هیجانی، سازگاری اجتماعی و اضطراب کودکان دارای اضطراب جدایی است. روش اجرا: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع تک آزمودنی خط پایه منفرد A.B بود. جامعه آماری شامل مادران و کودکان دارای اضطراب جدایی است که در مدت 4 ماه در سال 1399 به مرکز مشاوره و روان شناسی پردیس شهر اصفهان مراجعه کردند. از این جامعه تعداد 3 کودک 5/3 تا 6 سال دارای اضطراب جدایی به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند.کودکان همراه با مادرانشان در بازی درمانی دلبستگی محور به مدت 8 جلسه و هرجلسه 45 دقیقه به صورت انفرادی شرکت کردند. جهت ارزیابی اثربخشی بسته از پرسشنامه خودکارآمدی والدینی (دومکا، 1996)، چک لیست تنظیم هیجانی (شیلدز و سیتچی، 1998)، پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983) و پرسشنامه اضطراب کودکان پیش دبستانی (اسپنس، 2001) استفاده شد. نتایج با استفاده از رسم نمودار و درصد بهبودی اندازه اثر نشان داده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، اضطراب کودکان کاهش و خودکارآمدی والدینی مادران، تنظیم هیجانی و سازگاری اجتماعی کودکان افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که حضور مؤلفه های دلبستگی در مداخله بازی درمانی دلبستگی محور موجب بهبود عملکرد رابطه مادر و کودک و کاهش اضطراب کودکان اضطراب جدایی می شود، و راهبردهای کارآمدی را برای درمان مشکلات رفتاری و اضطراب جدایی کودکان دارای مشکلات دلبستگی در اختیار والدین و مراکز روان درمانی کودکان قرار می دهد.
نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه تاب آوری و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
292 - 308
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تنظیم هیجانی در رابطه بین تاب آوری و تعارض زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از این زنان متاهل بودند که به صورت نمونه گیری دومرحلهای خوشهای و تصادفی ساده از نوع قرعهکشی انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه تاب آوری کونر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تعارض زناشویی کانزاس (1985). اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش خی دو و تحلیل مسیر، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بین تابآوری و تنظیم هیجانی و بین تعارض زناشویی و تنظیم هیجانی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد (05/0=P)؛ همچنین نتایج حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی در ارتباط بین تابآوری و تعارض زناشویی، نقش میانجی دارد (05/0=P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت با ارتقاء تاب آوری، توانایی تنظیم هیجان افزایش می یابد و به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد. از این یافته می توان استفاده از آموزش برنامه های ارتقای تاب آوری و تنظیم هیجان زوجین را پیشنهاد کرد.
اثربخشی هیپنوتراپی شناختی بر خودکارآمدی مقابله ای و مؤلفه های تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به چاقی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی در دهه های اخیر به سطح همه گیر در مقیاس جهانی رسیده است. در مداخلات کاهش وزن، تأثیر عوامل روانشناختی بر رفتارهای خوردن باید مورد توجه قرار گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هیپنوتراپی شناختی بر خودکارآمدی مقابله ای، راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا به چاقی بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود، که بر روی زنان چاق اهواز در سال ۱۳۹۹ انجام شد. ۴۰ نفر به روش در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. داده ها با مقیاس استعداد هیپنوتیزم پذیری استنفورد (۱۹۶۲)، چک لیست تجارب زندگی، علائق و ارزش ها، پرسشنامه های خودکارآمدی مقابله ای چسنی و همکاران (۲۰۰۶) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) جمع آوری و با روش های تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس اندازه های مکرر توسط نسخه ۲۵ نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هیپنوتراپی شناختی خودکارآمدی مقابله ای آزمودنی ها را افزایش داده (F=۲۹/۷۳, P≥۰/۰۰۱) و این تأثیر تا دوره پیگیری نیز ادامه یافته است (F=۶/۴۳, P≥۰/۰۳)، در راهبردهای سازگارانه تأثیر معنی دار نداشت؛ اما در راهبردهای ناسازگارانه با وجود عدم معنی داری در پس آزمون، در پیگیری تفاوت معنی داری ایجاد کرده است (F=۴/۴۷, P≥۰/۰۱). نتیجه گیری: هیپنوتراپی شناختی روشی مؤثر در افزایش خودکارآمدی مقابله ای و کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان زنان مبتلا به چاقی است و می تواند در بهبود مسائل روانشناختی این افراد به کار گرفته شود.
اثربخشی روان درمانی بین فردی پویشی بر علائم روان شناختی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
119 - 132
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی بین فردی پویشی بر علائم روان شناختی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران روان تنی پوستی انجام شد. این پژوهش در قالب طرح شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل با مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران روان تنی پوستی شهر کرمان بود که به کلینیک های پوستی این شهر مراجعه کردند. تشخیص بیماری روان تنی توسط مصاحبه تشخیصی روان شناس و ارزیابی متخصص پوست صورت گرفت. تعداد 30 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش 16 جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده از پرسشنامه علائم روان شناختی، مقیاس دشواری تنظیم هیجان و مقیاس کیفیت زندگی بیماری پوستی استفاده شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که روان درمانی بین فردی پویشی بر کاهش علائم روان شناختی بالینی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری روان تنی پوستی تاثیرگذار بوده است و توانست مشکلات تنظیم هیجان این بیماران را کاهش دهد. روان درمانگران و متخصصان پوست می توانند از روا ن درمانی بین فردی پویشی برای بهبود علائم بیماران پوستی استفاده کنند.
اثر شناخت درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در بهبود باورهای ناسازگار افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی با توجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
92 - 106
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر شناخت درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در بهبود باورهای ناسازگار افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی با توجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی پرداخته شده است. بیماران مطالعه حاضر را 2 خانم مبتلا به اضطراب اجتماعی تشکیل می دادند که درمان ACT بر روی آنها به مرحله اجرا درآمد. قبل از آغاز درمان، از هر دو بیمار به ترتیب پلکانی3 ارزیابی اولیه به عنوان خط پایه به عمل آمد و پس از آغاز درمان در جلسات 4، 6 و 8 نیز مجددا ارزیابی متغیرهای وابسته به عمل آمد و در انتها، در پیگیری یک ماهه نیز ارزیابی پیگیری جهت بررسی وضعیت متغیرهای وابسته به مرحله اجرا گذارده شد. به منظور بررسی روند تغییرات در خط پایه، مداخله و پیگیری ازپرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل چشمی نمودارها شامل، تفسیر سطح، روند و تغییر پذیری عملکرد در طول شرایط خط پایه و درمان استفاده شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود باورهای غیر منطقی از جمله کنترل هیجانی و درماندگی نسبت به تغییر در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی باتوجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی می شود. نتایج این پژوهش موثر بودن شناخت درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد را در بهبود باورهای ناسازگار افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی با توجه به نقش تعدیل کننده تنظیم هیجانی نشان می دهد.
پیش بینی تنظیم هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان (مورد مطالعه: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرج)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، پیش بینی تنظیم هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان انجام شد. روش: روش مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم بود که در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 در دبیرستان های شهر کرج مشغول به تحصیل بود. 200 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل فرم کوتاه طرحواره ناسازگار اولیه (1998) و پرسشنامه تنظیم هیجانی هافمن و کاشدان (2010) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین طرحواره های طرد - بریدگی، خودگردانی، محدودیت مختل و دیگرجهت مندی با تنظیم هیجانی رابطه منفی معنادار وجود داشت. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، دیگر جهت مندی قادر به پیش بینی تنظیم هیجانی و کنترل عاطفی بود (05/0>p). نتیجه گیری: متخصصین امر باید به این نشانه ها توجه کرده و برنامه مناسب آموزشی و درمانی برای تنظیم نوجوانان طراحی کنند.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر تاب آوری و تنظیم هیجانی دختران دارای شکست عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
55 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر تاب آوری و تنظیم هیجانیدختران دارای شکست عاطفی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل شامل کلیه دختران نوجوان دوره دوم متوسطه دارای تجربه شکست عاطفی در شهرستان ازنا (استان لرستان) بود. در این پژوهش تعداد 30 دختر نوجوان دارای تجربه شکست عاطفی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 دختر در گروه آزمایش و 15 دختر در گروه گواه). گروه آزمایش آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور (بوردیک، 2014) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ضربه عشق (راس، 1999)، پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23 SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر تاب آوری (001/0p<) و تنظیم هیجانی (001/0p<)دختران دارای شکست عاطفی تأثیر معنادار دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با بهره گیری از فنونی همانند فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تاب آوری و تنظیم هیجانی دختران دارای شکست عاطفی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجانی و دوز مصرف در معتادان با درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مدل طرحواره درمانی بر نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای تنظیم هیجان و دوز مصرف تأکید زیادی دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجانی و دوز مصرف در بیماران با درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع طرح های نیمه آزمایشی و با پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل 44 نفر از بیماران تحت درمان با متادون که در سال های 99-1398 به کلینک های ترک اعتیاد منطقه 10 تهران مراجعه کرده بودند، شامل می شود. تعیین نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و در نهایت 22 نفر برای گروه آزمایش و 22 نفر برای گروه کنترل گمارش تصادفی شدند. جلسات درمانی شامل 12 جلسه 90 دقیقه ای به مدت دو هفته بود. از پرسشنامه های مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه و مقیاس دشواری تنظیم هیجان برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین سه متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجانی و دوز مصرف متادون در گروه تحت درمان با پروتکل طرحواره درمانی با گروه کنترل وجود دارد. نتیجه : طرحواره درمانی به دلیل تأکید بر باورها و راهبردهای فرد در ارتباط با هیجان های شخصی خود می تواند به عنوان یک روش مداخله ای تأثیرگذار برای طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و دوز مصرفی متادون مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می گردد که مشاوران و روان درمانگران، کارگاه های طرحواره درمانی که منجر به بهبود مسائل روان شناختی مرتبط با آن می شود، برگزار نمایند.
اثربخشی مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) بر تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی منجر به آسیب های روانی، رفتاری و هیجانی در کودکان مبتلا می شود. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) بر تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر یزد در شش ماهه دوم سال 1398 بود. حجم نمونه مورد نیاز در این پژوهش 30 نفر (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) بود اما پس از شروع مداخلات 2 والد در گروه آزمایش و 2 والد در گروه کنترل، از ادامه دریافت مداخله انصراف دادند. والدین کودکان حاضر در گروه آزمایش مداخله مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی (بروک و کلینتون، 2007) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (شیلد و کیکتی، 1997) بود. در نهایت، داده های حاصل از 26 والدین کودکان به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری 23 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) بر تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) با بهره گیری از آموزش روش های مناسب برای کاهش رفتار نابهنجار کودکان، مهارت ابراز توجه مثبت به کودک، شیوه های برقراری تعامل مثبت و مدیریت رفتارهای نامطلوب و مهارت های توجه مثبت به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مورد استفاده گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت محور و درمان شناختی رفتاری برتنظیم هیجانی دانشجویان افسرده دانشکده توانبخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
273 - 285
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و درمان گروهی شناختی رفتاری بر افزایش تنظیم شناختی هیجانی دانشجویان افسرده دانشکده توانبخشی دانشگاه جندی شاپور اهواز تدوین گردیده است. این پژوهش در یک طرح نیمه-آزمایشی، و طی یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) پژوهشی سه مرحله ای با طرح پیش پس آزمون و پیگیری اجرا گردید. از میان جامعه آماری کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده توانبخشی دانشگاه جندی شاپور شهر اهواز (1400-1399)، تعداد 30 نفر از دانشجویان افسرده بر اساس معیارهای ورود به پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش(تحت برنامه درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور10=n و تحت برنامه درمان گروهی شناختی رفتاری 10=n طی 12 جلسه گروهی) و گروه کنترل(10=n: در این بازه زمانی مداخله ای دریافت نکرد) گمارده شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران(۲۰۰۱) را درهر سه گروه قبل وبعدازمداخله و یک ماه بعد از مداخله تکمیل کردند. نتایج روش آماری تحلیل واریانس مکرر نشان داد که در مقایسه دو گروه درمانی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی در نمرات تنظیم هیجان در پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معناداری وجود نداشت و هیچ کدام از درمان ها تاثیر معناداری بر این مؤلفه نداشته اند(05/0<p). همچنین یافته ها نشان داد که دو گروه آزمایش درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی نسبت به گروه کنترل بر افزایش تنظیم شناختی مثبت وکاهش تنظیم شناختی منفی دانشجویان تأثیر معناداری وجود داشت (01/0>p). طبق نتایج این پژوهش، درمان گروهی ذهن آگاهی مثبت محور و شناختی رفتاری درمانی روش موثری برای افزایش تنظیم شناختی مثبت و کاهش تنظیم شناختی منفی در درمان افراد مبتلا به افسردگی است.
مقایسه اثربخشی روش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس و تکنیک آرام بخشی عضلانی بنسون بر تاب آوری و خشم در بیماران عروق کرونر قلب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
85 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه اثربخشی روش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس و تکنیک آرام بخشی عضلانی بنسون بر تاب آوری و خشم در بیماران عروق کرونر قلب می باشد. روش : از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران عروق کرونر قلب بین 30 تا 50 سال مراجعه کننده به مراکز درمانی و مطب های خصوصی پزشکان متخصص قلب و عروق در شهر ایلام در سال 1400 که تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و توزیع تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس های استاندارد تاب آوری و خشم می باشد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان دهنده اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس در تاب آوری بیماران بوده است، به طوریکه، تمرینات آرام بخش عضلانی بنسون نسبت به آموزش تنظیم هیجانی، میزان تاب آوری بیماران را افزایش و تاثیر بهتری داشته است. همچنین، تمرینات آرام بخش عضلانی بنسون در کاهش خشم بیماران اثر بخش بود.. نتیجه گیری : با به کار گیری آموزش تنظیم هیجانی و تمرینات آرام بخش عضلانی می توان در جهت ارائه خدمات به بیماران دچار یا دارای سابقه بیماری قلبی وکاهش شدت بیماری گام برداشت.