مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
دلزدگی زناشویی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۶
43 - 33
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی کارکرد خانواده برای دلزدگی زناشویی در زوجین متأهل شهر تهران انجام شد. روش انجام پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ی متأهلین مراجعه کننده به خانه های سلامت مناطق 3، 18، 8، 2 و7 شهرداری تهران که حداقل دو سال از زندگی مشترک آنها سپری شده در تابستان و پاییز 1394 بود. نمونه مورد مطالعه شامل225 نفر (119 زن و 106مرد) و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سنجش کارکرد خانواده و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده گردیده است. یافته های این پژوهش نشانگر این است؛ رابطه ی کارکرد خانواده با دلزدگی زناشویی معکوس و معنادار می باشد. در این میان متغیر کارکرد خانواده و مؤلفه های حل مشکل، کنترل رفتار و عملکرد کلی از کارکرد خانواده عوامل اصلی در تبیین واریانس دلزدگی زناشویی هستند و 48/0 از واریانس و تغییرات دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺆیﺪ ایﻦ اﺳﺖ که هر چه زوجین دارای کارکرد خانواده در سطح بالاتری باشد احتمال عدم دلزدگی زناشویی بالاتر است.
بررسی رابطه جهت گیری زندگی و تنظیم هیجانی با دلزدگی زناشویی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۶
53 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه جهت گیری زندگی و تنظیم هیجانی با دلزدگی زناشویی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بم که تعداد آنها 1200 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان تعداد 291 نفر در نظر گرفته شد. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1985)، پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) انجام گرفت. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از نرم افزار Spss 21 انجام شد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که جهت گیری زندگی به تنهایی توانسته 11/0 دلزدگی زناشویی در کارکنان را پیش بینی کند. در گام دوم با وارد شدن تنظیم هیجانی میزان پیش بینی دلزدگی زناشویی در کارکنان به 13/0 افزایش یافته است. در مجموع این دو متغیر قادر به تبیین 13% واریانس دلزدگی زناشویی در کارکنان بوده اند. ضریب بتا متغیر جهت گیری زندگی 22/0 و تنظیم هیجانی 19/0 است که نشان دهنده این است جهت گیری زندگی توان پیش بینی کنندگی بیشتر تغییرات دلزدگی زناشویی در کارکنان را دارد.
نقش پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی در دلزدگی زناشویی زنان متأهل شهر تهران
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
126 - 117
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی سبکهای دلبستگی دلزدگی زناشویی در زوجین متأهل انجام شد. روش انجام پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ی متأهلین مراجعه کننده به خانه های سلامت مناطق 3، 18، 8، 2 و7 شهرداری تهران که حداقل دو سال از زندگی مشترک آنها سپری شده در تابستان و پاییز 1394 بود. نمونه مورد مطالعه شامل225 نفر (119 زن و 106مرد) و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شاور و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده گردیده است. یافته های این پژوهش نشانگر این است؛ بین سبک دلبستگی اجتنابی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و رابطه ی سبک دلبستگی ایمن با دلزدگی زناشویی معکوس ومعنادار می باشد. همچنین بین دو متغیر سبک دلبستگی دوسوگرا و دلزدگی زناشویی رابطه معنی داری وجود ندارد. در این میان متغیرهای سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسوگرا در تبیین واریانس دلزدگی زناشویی هستند و 48/0 از واریانس و تغییرات دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺆیﺪ ایﻦ اﺳﺖ که هر چه زوجین دارای سبک دلبستگی ایمن بالاتر باشد احتمال عدم دلزدگی زناشویی بالاتر است.
مدل علی گرایش به طلاق عاطفی بر اساس تمایز یافتگی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
159 - 172
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی مهمترین عامل ناامیدی خانواده است و باعث ایجاد شکاف عاطفی خانواده می شود. هدف از این مطالعه - تدوین مدل علی گرایش به طلاق عاطفی بر اساس تمایز یافتگی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی بود.پژوهش حاضر با توجه به هدف آن از نوع کاربردی و شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهرستان قصرشیرین بودند. که از میان آنها به روش تصادفی چند مرحله ای و با استفاده از نمونه های در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس داده های مورد نظر با استفاده از پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (1999)، تمایز خود (DSI-SF) دریک (2011) و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) جمع آوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دادند بین گرایش به طلاق عاطفی بر اساس تمایز یافتگی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی رابطه معنی داری بودند.یافته ها نشان داد دلزدگی زناشویی رابطه بین گرایش به طلاق عاطفی و تمایزیافتگی خود را میانجی گری می کند. دلزدگی زناشویی به عنوان عوامل مهم و تأثیرگذار بر سطح ارتقا سلامت روانی مطرح است و با شناسایی عوامل به همراه برنامه ریزی مناسب می تواند منجر به کاهش طلاق عاطفی و افزایش خودتمایزیافتگی شود.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعارضات زناشویی سبب بروز دلزدگی زناشویی و تمایل به طلاق در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1398 خواهد بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج متقاضی طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار (جانسون و همکاران، 2005) را طی دو ماه در 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پس از شروع مداخله 2 زوج در گروه آزمایش و 2 زوج در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) و پرسشنامه میل به طلاق (روزلت و همکاران، 1986) بود. دانتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در زوجین متقاضی طلاق تأثیر معنادار داشته (p <0/001)
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دلزدگی زناشویی، ناگویی خلقی و کیفیت زندگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی، دلزدگی زناشویی و کیفیت زندگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه و جامعه آماری زنان خیانت دیده و مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد بود که از این بین 20 زن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 زن) و گواه (10 زن) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) بود. گروه آزمایش تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ایفرت و همکاران (2009) به مدت دوازده جلسه قرار گرفت؛ داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ناگویی خلقی (74/7=F، 012/0=P)، دلزدگی زناشویی (32/9=F، 007/0=P) و کیفیت زندگی (93/10=F، 004/0=P) زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان از این درمان به جهت افزایش انعطاف پذیری روانی و تأکیدی که بر جنبه های انگیزشی و شناختی دارد برای کمک به زنان مواجه شده با خیانتی که به دنبال بهبودی هستند، استفاده نمود.
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری در زنان با همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۴۰-۲۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ایماگوتراپی در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه ی آماری زنان با همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تبریز، نمونه ای شامل30 نفر از همسران مراجعین مرکز درمان سوءمصرف مواد بشارت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله ی آموزش گروهی را به مدت 7 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان در دو مرحله ی قبل و بعد از اجرای مداخله، مقیاس کیفیت زناشویی، مقیاس دلزدگی زناشویی و مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود داشت. بنابراین، آموزش گروهی ایماگوتراپی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زناشویی و تاب آوری و کاهش دلزدگی زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق اهمیت بکارگیری ایماگوتراپی برای بهبود مشکلات زوجین و روابط زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد را برجسته کرد.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بسته آموزشی تعهدافزایی و زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و بخشودگی زنان با مبتلا به خیانت مجازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خیانت زناشویی به هرگونه رابطه عاطفی یا جنسی یا مجازی فراتر از چهارچوب رابطه متعهدانه بین دو همسر اطلاق می شود که یکی از مهم ترین عوامل تهدیدکننده عملکرد، ثبات و تداوم زندگی زناشویی است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر تعهدافزایی و مشاوره مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و بخشودگی زنان مبتلا به خیانت مجازی بود. مواد و روش ها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون دو گروه آزمایش و یک گروه گواه به همراه آزمون پیگیری بود. از جامعه زنان متأهل مبتلا به خیانت مجازی شهر اصفهان، تعداد ۴۵ نفر به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش مشاوره مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و مشاوره مبتنی بر تعهدافزایی را در ۹ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مشاوره ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، ۱۹۹۶) و پرسشنامه بخشودگی فردی (احتشام زاده، ۱۳۸۸). بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو روش تعهدافزایی و زوج درمانی هیجان مدار بر کاهش دلزدگی زناشویی و بخشودگی زنان مبتلا به خیانت مجازی مؤثر بوده است و بسته مشاوره ای تعهدافزایی اثر معنادارتری داشته است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که استفاده از هر دو روش تعهدافزایی و زوج درمانی هیجان مدار به منظور بهبود دلزدگی زناشویی و بخشودگی زنان مبتلا به خیانت مجازی مؤثر بوده است و پیشنهاد می گردد به عنوان رویکردهای درمانی و مشاوره ای توسط روانشناسان و مشاوران خانواده استفاده گردد.
اثربخشی برنامه آموزشی ارتقا سواد رسانه ای بر دلزدگی زناشویی در زوجین پرمصرف فضای مجازی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درحالی که اغلب ازدواج ها با عشق شروع می شود و زوجین قصد دارند به یکدیگر احترام بگذارند، در طول زمان، مسائلی پدید می آید که جدایی زوجین را در پی دارد یا زندگی مشترک، بدون احساس و عاطفه ادامه می یابد. باتوجه به تأثیر رسانه ها در عصر مدرن بر وقوع چنین پدیدهایی، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزشی ارتقا سواد رسانه ای بر دلزدگی زناشویی در زوجین پرمصرف فضای مجازی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1398 بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر اصفهان دررابطه با مشکلات ناشی از مصرف زیاد فضای مجازی بود؛ که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (هدفمند) تعداد 30 زوج (60 نفر) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (15 زوج) و آزمایش (15 زوج) تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های مربوط به اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (CBM) بود. پس از اجرای پیش آزمون بر روی هر دو گروه، گروه آزمایش طی هشت جلسه 75 دقیقه ای با استفاده از برنامه آموزشی ارتقا سواد رسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به دوراز متغیر مستقل نگاه داشته شدند. پس از اتمام آموزش از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد تا میزان تغییرات حاصله مشخص شود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی استفاده شد و درنهایت تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار 23-SPSS صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد اثر برنامه آموزشی ارتقا سواد رسانه ای بر دلزدگی زناشویی در زوجین پرمصرف فضای مجازی شهر اصفهان معنادار بوده است (012/0= p , 82/6= F). باتوجه به کمتر بودن میانگین نمره مؤلفه دلزدگی زناشویی زوجین گروه آزمایش در زمان پس آزمون نسبت به پیش آزمون، نتیجه می شود که برنامه آموزشی ارتقا سواد رسانه ای بر کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین پرمصرف فضای مجازی شهر اصفهان مؤثر بوده است. مقدار اندازه اثر برنامه آموزشی ارتقا سواد رسانه ای بر دلزدگی زناشویی زوجین برابر 11 درصد بوده است.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر تعارض و دلزدگی زناشویی زوجین
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زوج ها باید راه های جدید برقراری ارتباط با یکدیگر را فراگیرند و فرضیات اساسی پیوند دهنده خود و همسرشان را عوض کنند. زمانی که زوج ها در انجام این امر شکست می خوردند، صمیمیت و تعهد متقابل گسسته و دلزدگی زناشویی ایجاد می شود. در این زمان باید اساس صمیمیت زوج ها اصلاح شود. اصلاح صمیمیت نیازمند بررسی پویایی های درون فردی و بین فردی است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی زوجین انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زوج هایی بودند که به دلیل داشتن تعارضات و مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره گروه همراه منطقه 2 شهر تهران در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت ماه 1396 مراجعه نموده بودند. پس از غربالگری با مقیاس تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی و بررسی ابتدایی (مصاحبه) 20 زوج به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب به صورت تصادفی 10 زوج (زن و شوهر) در گروه آزمایش و 10 زوج (زن و شوهر) در گروه گواه کاربندی شدند. زوجین گروه آزمایش، مداخله زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) را به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت و زوجین گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه های تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی را پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور میزان تعارض زناشویی (68/10=F، 002/0=p) و دلزدگی زناشویی (58/13=F، 001/0=p) را به طور معناداری کاهش داده است و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که زوج درمانی راه حل محور تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی را در زوجین کاهش می دهد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس اهمال کاری و سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
129 - 155
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین براساس اهمال کاری و سبک زندگی در سال 1399-1398 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی زوجین ساکن شهر تهران در سال 1399 است. در پژوهشی با روش توصیفی از نوع همبستگی، نمونه ای به حجم 240 نفر (120 زوج) از میان تمامی زوجین ساکن منطقه چهار شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترسِ هدف مند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در مطالعه، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) و نیمرخ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر، سچریت و پندر (1995) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری حاکی از آن است که بین سبک زندگی با اهمال کاری به صورت نزولی، رابطه منفی وجود دارد. بین دلزدگی زناشویی با اهمال کاری و سبک زندگی به ترتیب به صورت صعودی و نزولی (مثبت و منفی) از لحاظ آماری رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که اهمال کاری و سبک زندگی، به صورت معناداری دلزدگی زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند. یافته های پژوهش حاضر نشان از اهمیت سبک زندگی سالم در تعدیل رابطه مثبت بین دلزدگی زناشویی و اهمال کاری دارد.
مقایسه دلزدگی زناشویی زنان و مردان متاهل عضو و غیر عضو در شبکه های اجتماعی مجازی
پژوهش با هدف مقایسه دلزدگی زناشویی زنان و مردان متاهل عضو و غیر عضو در شبکه های اجتماعی مجازی شهرستان ساری انجام شد. این پژوهش از نظر تحقیق، کاربردی و روش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه زنان و مردان متاهل عضو و غیر عضو در شبکه های اجتماعی مجازی ساری بوده که تعداد 160نفر با روش نمونه گیری در دسترس ( 80 نفر عضو و 80 نفر غیر عضو) به عنوان نمونه انتخاب شدند.. ابزار گردآوری داده ها پرشسنامه دلزدگی پاینز، افسردگی بک، سلامت معنوی (SWB )توسط پالوتزیان و الیسون (۱۹۸۳ و پرسشنامه نگرش مذهبی بود که برای افراد عضو در شبکه های اجتماعی مجازی به صورت آنلاین و افراد غیر عضو به صورت دستی توزیع گردید.داده های بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS-24 و با به کار گیری آزمون تی تجزیه و تحلیل شد.نتایج آزمون نشان داد با توجه به نتایج بدست آمده از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و با توجه به اینکه سطح معناداری در این آزمون بزرگتر از05/0 است بنابراین تفاوتی بین افراد متاهل عضو وغیر عضو در شبکه های اجتماعی از نظر دلزدگی وجود ندارد.
اثربخشی زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19 انجام شده است. روش پژوهش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 80 نفر از این افراد (40 نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5 سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، بود. از مقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و آموزش زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری با استفاده از نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی زنان نابارور مؤثر بوده است (05/0>P) و میزان آن ها در روابط زناشویی کاهش داشته است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ماندگار مانده است (05/0>P). نتیجه گیری : شرکت در جلسات آموزش زوج درمانی EIS باعث بهبود تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی می گردد و روشی مناسب برای کاهش تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در روابط زناشویی است
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری افراد متأهل مبتلا به دلزدگی زناشویی شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 298 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی (SESQ) لیبمن و همکاران (2011) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ) گیبونز و بونک (1999). داده ها توسط نرم افزار SPSS24 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد مقایسه اجتماعی و سبک های تبادلِ پیگیری، فردگرایی و منفعت طلبی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارند، در حالی که سبک های تبادلِ انصاف و سرمایه گذاری افراطی با دلزدگی زناشویی رابطه منفی داشتند (01/0p<)؛ 35% از کل واریانس دلزدگی زناشویی توسط سبک های تبادل زوجین و مقایسه اجتماعی را تبیین گردید (001/0>p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مقایسه اجتماعی و سبک غیرانطباقی تبادل زوجین، موجبات دلزدگی زناشویی آن ها را فراهم می سازند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر دلزدگی و تعارضات زناشویی مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره گرگان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دلزدگی و تعارضات زناشویی پدیده ای شایع است که باعث سست شدن روابط و افزایش مشکلات زناشویی می شود. هدف: پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر دلزدگی و تعارضات زناشویی مراجعه کنندگان متقاضی طلاق بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی مراجعه کنندگان متقاضی طلاق در سال ۱۳۹۹ بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۴۵ نفر در سه گروه درمان پذیرش و تعهد (۱۵نفر)، طرحواره درمانی (۱۵نفر) و گروه گواه (۱۵نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت درمان پذیرش و تعهد (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای)، طرحواره درمانی (۱۲جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفتند. گروه گواه در طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس دلزدگی پاینز (۱۹۹۶) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی(MCQ-R) استفاده شد. یافته ها با نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد به همین منظور برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (F=۷۸/۵۹, P<۰/۰۱) و طرحواره درمانی (F=۴/۴۰, P<۰/۰۱) بر دلزدگی زناشویی و تعارضات زناشویی مؤثر است. نتیجه مقایسه دو مداخله نیز نشان داد که طرحواره درمانی نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دارای اثربخشی بیشتری در کاهش دلزدگی (F=۱۳/۶۰, P<۰/۰۱) و تعارضات زناشویی (F=۲۹/۹۳, P<۰/۰۱) بود. نتیجه گیری: براساس نتایج درمان های اکت و طرحواره درمانی می تواند نقش مهمی در کاهش دلزدگی و تعارض زناشویی زوجین داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش ها در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود رضایت زناشویی و کاهش دلزدگی تعارض زناشویی زوجین استفاده شود.
بهزیستی و دلزدگی در روابط همسران: نقش پیش بین فضیلت های اخلاقی در رابطه زوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۲۸-۱۰۶
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی فضیلت های زناشویی و نقش آن در افزایش بهزیستی و مقابله با دلزدگی زناشویی در زنان و مردان متأهل شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. به این منظور نمونه ای به حجم 290 فرد متأهل (138 مرد و 152 زن) به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس محقق ساخته فضیلت های زناشویی، مقیاس بهزیستی WHO-5 (2012) و مقیاس دلزدگی زناشویی) پاینس، 1996) را تکمیل نمودند. داده ها با روش همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین همه ی فضیلت های زناشویی با بهزیستی همبستگی مثبت و معنادار و بین همه ی فضیلت های زناشویی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که فضیلت های انصاف، بردباری و عشق و همدلی در سه گام و در مجموع 13 درصد واریانس بهزیستی را تبیین می کند (001/0p<,68/14=F) و فضیلت های انصاف، دوراندیشی و احتیاط و عشق و همدلی در سه گام دلزدگی زناشویی و در مجموع 33 درصد واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند (001/0, p<06/47=F). نتیجه گیری: پرورش فضیلت های اخلاقی در طول زمان قادر است سلامت روانی را در زوجین پیش بینی کرده و راهبردی برای مقابله با دلزدگی زناشویی تلقی شود.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر مبنای ذهن آگاهی، بهزیستی روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴۸
148 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی دلزدگی زناشویی بر مبنای ذهن آگاهی، بهزیستی روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی بود. طرح پژوهش همبستگی بود جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره، شهر تهران منطقه 16، به تعداد 1000 نفر، در سال 99-1400 بود. با توجه به جدول مورگان نمونه پژوهش حاضر را 275 نفر از زوجین شهر تهرانبود، که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. ابزار مورداستفاده در پژوهش مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز(CBM)، پرسشنامه پنج وجه ی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2009)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود جهت تجزیه وتحلیل داده ها از کلموگراف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد بین ذهن آگاهی با دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین بهزیستی روانشناختی با دلزدگی زناشویی رابطه رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین انعطاف پذیری با دلزدگی زناشویی رابطه رابطه منفی و معنادار وجود دارد همچنین ذهن آگاهی، بهزیستی روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی پیش بینی کننده48/ درصد از واریانس دلزدگی زناشویی می باشد.
نقش مهارت های ارتباطی در رابطه بین سبک های حل تعارض با دلزدگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای مهارت های ارتباطی در رابطه بین سبک های حل تعارض با دلزدگی زناشویی در سال 99 انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تمام کارمندان متاهل دانشگاه فنی-مهندسی شهید عباس پور (واحد تهران شمال ) متشکل از 300 نفر بودند که 208 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه مهارت های ارتباطی (کوئین دام، ،2004) ، سبک های حل تعارض (رحیم، 1983) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک حل تعارض اجتناب کننده و مسلط به صورت مثبت معنادار قادر به پیش بینی دلزدگی زناشویی است. نتایج نشان داد که سبک های حل تعارض و مهارت های ارتباطی به ترتیب 46 درصد و 14 درصد از واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین می کند. در نهایت نتایج تحلیل مسیر نشان داد سبک های حل تعارض با واسطه مهارتهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی رابطه معنادار دارند بنابراین در این پژوهش نقش واسطه ای مهارت های ارتباطی در رابطه بین سبک های حل تعارض با دلزدگی زناشویی تایید می گردد.
نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی در دلزدگی زناشویی معلمان متأهل
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۴۴
168 - 160
حوزه های تخصصی:
دلزدگی زناشویی یکی از عوامل موثر در طلاق می باشد. از آنجایی که طلاق می تواند بر افراد خانواده و به تبع جامعه تأثیرات منفی بگذارد، در این پژوهش به بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی در دلزدگی زناشویی معلمان متاهل پرداخته شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان زن متأهل شهر رشت در سال 1398 بود که 230 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، مقیاس ناگویی هیجانی و پرسشنامه دلزدگی زناشویی استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین ابعاد بریدگی و طرد، محدودیت های مختل، گوش بزنگی و ناگویی خلقی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین حدود 51/0 واریانس دلزدگی زناشویی به وسیله متغیرهای طرد و بریدگی، ناگویی هیجانی، دشواری در توصیف احساسات، گوش بزنگی بیش از حد و دشواری در شناسایی احساسات پیش بینی می گردد. با توجه به اهمیت بهداشت خانواده به مشاوران، مددکاران، روانپزشکان و سایر مسئولان پیشنهاد می گردد اقدام به برگزاری کارگاه ها و سمینارهایی جهت ارتقا دانش زوجین نمایند.
پیش بینی دلزدگی زناشویی، بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه و سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش پیش بینی کننده سرمایه روان شناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه در دلزدگی زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی چندگانه بود. جامعه ی آماری، شامل زنان و مردان متأهل شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد ۲۱۵ تن به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه ی طرح واره یانگ (۱۹۹۴)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (۱۹۹۶) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (۲۰۰۷) به دست آمد. برای تحلیل داده ها، علاوه بر آماره های توصیفی از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد علاوه بر همبستگی معنادار میان حوزه های طرح واره های اولیه و مؤلفه های سرمایه های روان شناختی، طرح واره های حوزه بریدگی و طرد و طرح واره های حوزه محدودیت مختل، به همراه مؤلفه امیدواری پیش بینی کننده معنادار دلزدگی زناشویی بودند. یافته های پژوهش بیانگر این است که طرح واره های حوزه بریدگی و طرد و حوزه محدودیت مختل به همراه مؤلفه امیدواری، نقش معناداری در تبیین دلزدگی زناشویی دارند. بنابراین مشاوران و روان شناسان می توانند در جلسات ارزیابی و درمان زوجین با دلزدگی زناشویی از نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر بهره مند گردند.