مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
دلزدگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مسئله سازگاری زناشویی به ویژه در افرادی که تازه تشکیل زندگی مشترک دادند و به خصوص آنهایی که علاوه بر مشکلات سایر متاهلان با مشکلات تحصیلی و درگیری های مربوط به آن نیز مواجه هستند، دو چندان می شود، بنابراین برای کاهش مشکلات سازگاری آنان باید عوامل مرتبط با آن شناسایی شود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس عدالت زناشویی و دلزدگی زناشویی در زنان متأهل انجام شد. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل 1100 نفر از دانشجویان زن متأهل دانشگاه آزاد اراک بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 284 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه سازگاری دو عضوی گراهام اسپانیر (1976)، پرسشنامه عدالت زناشویی غفاری (1392) و پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (۱۹۹۶) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و بهره گیری از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادکه عدالت زناشویی به اندازه 43.2 % و دلزدگی زناشویی به اندازه 26.3 % از تغییرات سازگاری زناشویی را پیش بینی نمودند (P<0.05). همچنین عدالت زناشویی و دلزدگی زناشویی در مجموع 52.4 % از تغییرات سازگاری زناشویی را پیش بینی نمودند (P<0.05). نتیجه گیری: سازگاری زناشویی بر اساس عدالت زناشویی و دلزدگی زناشویی قابل پیش بینی است، با توجه به نتایج لازم است اقدامات سازمان یافته و مدونی توسط مراکز و سازمان های مرتبط با سلامت و نظام آموزش عالی در زمینه ارتقای سازگاری زناشویی صورت پذیرد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس تاب آوری و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
73 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر "پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس تاب آوری و راهبردهای تنظیم شناختی سازگارانه و ناسازگارانه هیجان در زنان متاهل دانشجو" بود. روش: به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و 239 زن متاهل دانشجو از واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 97-1396 در آن شرکت داشتند. گروه نمونه به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده های مرتبط با موضوع، از پرسش نامه مقیاس دلزدگی زناشوییCBM (پاینز، 1996)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC) استفاده شد. در بخش استنباطی، داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمون های آماری و روش تحلیل رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS بررسی شد. یافته ها: 9/5 درصد از واریانس متغیر دلزدگی زناشویی توسط متغیرهای تاب آوری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (سازگارانه و ناسازگارانه) تبیین می شود. به عبارت دیگر، 9/5 درصد از پراکندگی مشاهده شده در متغیر دلزدگی زناشویی توسط این متغیرها توجیه می شود. مقدار R مشاهده شده (243/0) نیز نشان دهنده آن است که مدل رگرسیون خطی حاضر می تواند برای پیش بینی استفاده شود. علاوه بر این، نسبت F محاسبه شده (885/4 ) در سطح اطمینان حداقل 99 درصد معنادار است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که بین متغیرهای مورد مطالعه و متغیر دلزدگی زناشویی همبستگی معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان دهنده این است که مکانیسم های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی دلزدگی زناشویی نقش دارد و با آموزش مهارت های تنظیم هیجانی و زوج درمانی هیجان مدار می توان از بروز دلزدگی زناشویی پیشگیری کرد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس تحریف های شناختی و الگوهای ارتباطی در معلمان زن متأهل مقطع ابتدایی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
25 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف : دلزدگی زناشویی یکی از عوامل موثر در طلاق می باشد. از آنجایی که طلاق می تواند بر افراد خانواده و به تبع جامعه تاثیرات منفی بگذارد، در این پژوهش به بررسی رابطه دلزدگی زناشویی براساس تحریفات شناختی و الگوهای ارتباطی پرداخته شد. روش : روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان زن متأهل مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال 1396 بودند که 335 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی (CBS)، تحریف های شناختی و الگوهای ارتباطی (CPQ) استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام و نرم افزار SPSS-22 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها : نتایج همبستگی نشان داد که رابطه منفی و معناداری بین دلزدگی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل و رابطه مثبت و معناداری بین دلزدگی زناشویی با تحریف های شناختی و الگوی ارتباطی توقع-کناره گیری وجود دارد (01/0 >P)؛ اما رابطه معناداری بین دلزدگی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل وجود ندارد (05/0p>). همچنین نتایج رگرسیون هم زمان نشان داد که (به غیراز الگوی اجتناب متقابل) الگوهای ارتباطی سازنده متقابل و توقع/کناره گیری و همچنین تحریف های شناختی باهم 1/33 % از واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تحریف های شناختی و الگوهای ارتباطی توان پیش بینی دلزدگی زناشویی را دارند و می توان آموزش و مداخله در بهبود تحریف های شناختی و الگوهای ارتباطی را به عنوان یک روش مؤثر در کاهش دلزدگی زناشویی به مشاورین و مسولین در امور مرتبط با خانواده پیشنهاد داد.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری–ارتباطی بر شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
119 - 133
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی رفتاری-ارتباطی بر شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی بود. روش: طرح پژوهش حاضر بر اساس طرح های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺍیﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﮐﻠیﻪ ی ﺯﻧﺎﻥ متأهل ﻣﺮﺍﺟﻌﻪﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ کلینیک ها و مراکز مشاوره ی ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ تبریز بود که ﺟﻬﺖ ﺩﺭیﺎﻓﺖ کمک های ﺗﺨﺼﺼی ﺩﺭ ﺯﻣیﻨﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔی و ﺯﻧﺎﺷﻮیی به این مراکز مراجعه کرده بودند. در فرآیند انتخاب نمونه ی تحقیق، بعد از اجرای پرسشنامه ی دلزدگی زناشویی در مرحله غربالگری اولیه، 24 نفر از زنانی که در این پرسشنامه نمراتی بالاتر از میانگین بدست آورده بودند، به شیوه ی روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شده و به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی در دو ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ و کﻨﺘﺮل ﺟﺎیﮕﺰیﻦ گردیدند. شرکت کننده های گروه آزمایش طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای، تحت گروه درمانی رفتاری – ارتباطی قرار گرفتند و گروه کنترل، در لیست انتظار قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز، شادمانی زناشویی آرزین، ﻧﺎﺳﺘﺮ و ﺟﻮﻧﺰ و مقیاس خودگویی کالوت و همکاران بود. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل آماری تحلیل کوواریانس یک راهه و تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که گروه درمانی رفتاری- ارتباطی، میزان شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان را بطور معناداری افزایش داده است(05/0> p ). نتیجه گیری: همچنین، بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روانشناسان و مشاوران خانواده می توانند از مداخله ی گروه درمانی رفتاری-ارتباطی در افزایش شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت در زنان استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب با آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی، انعطاف پذیری کنشی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
89 - 106
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 120نفر از این افراد (40نفر تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، 40نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، ملاک خواهد بود. ازمقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) و آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. ننتایج نشان داد بین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و مولفه های آن، دلزدگی زناشویی و انعطاف پذیری کنشی زنان نابارور تفاوت معنی داری وجود داشته است (05/0>p) و آموزش زوج درمانی با مدل EIS میزان اثربخشی بیشتری بر متغیرهای مورد بررسی داشته است
بررسی مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر کیفیت زندگی، شادکامی و دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تبریز در سال 1398 بود. از بین این مراجعین 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در سه گروه درمان هیجان محور، طرحواره درمانی هیجانی و انتظار جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، پرسشنامه دلزدگی پاینز و پرسشنامه سلامت روابط استفاد شد. برای تجزیه و تحلیل داده-ها از تحلیل کواریانس یک راهه (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها نشان دادند در هر سه متغیر، پس از کنترل متغیر همپراش (نمرات پیش آزمون) بین سه گروه تفاوت معنادار آماری وجود دارد (کیفیت زندگی: 001/0= p ؛ 43/59=F؛ شادکامی: 001/0= p ؛ 27/21=F؛ و دلزدگی زناشویی: 001/0= p ؛ 96/40=F). مقایسه زوجی نشان داد هر دو درمان نسبت به گروه انتظار اثربخشی بهتری دارند. در هیچ یک از متغیرهای پژوهش بین دو گروه طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور تفاوت معناداری وجود نداشت. کلید واژه ها: طرحواره درمانی هیجانی، درمان هیجان محور، کیفیت زندگی، شادکامی، دلزدگی زناشویی، طلاق عاطفی
تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متأهل: با نقش واسطه ای تمایز یافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
445 - 460
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متاهل : با نقش واسطه ای تمایز یافتگی انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی طرح پژوهش توصیفی واز نوع همبستگی مدل یابی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام زنان و مردان متاهل جوان بین 20-35 ساله مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی و مشاوره در سطح شهر تهران بود با استفاده از روش نمونه گیریدر دسترس 480 نفر(289 نفر زن، 191 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس دلزدگی زناشویی پاینر(1996)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگ سالان کولینز و رید در سال (1990) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تمایز یافتگی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری برقرار است و چون بین سبک های دلبستگی نیز با تمایزیافتگی رابطه برقرار است، بنابراین تمایزیافتگی در رابطه ی سبک های دلبستگی با دلزدگی زناشویی نقش واسطه گری دارد البته تمایزیافتگی تنها برای رابطه ی سبک اجتنابی با دلزدگی نقش واسطه گری دارد زیرا با دو سبک دیگر رابطه ی معناداری ندارد. همچنین مدل مفهومی پژوهش بین تمایز یافتگی و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود داشت و تمایزیافتگی در رابطه با سبک های دلبستگی ناایمن (دوسوگر/اجتنابی) رابطه منفی دارد و از طرفی با سبک دلبستگی نا ایمن رابطه مثبت و معنی دار دارد و در ارتباط بین سبک دلبستگی اجتنابی و دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت(p<0/05) نتیجه گیری: با توجه به رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی همچنین با توجه به نقش واسطه ای تمایزیافتگی در رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی نتیجه گیری می شود توجه به این دو متغیر در مداخلات پیش از ازدواج و زوجی مشاوران و روانشناسان حوزه خانواده در پیشگیری از اسیب های رابطه زوجین موثر است.
اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی بر سواد عاطفی، سازگاری زوجین، دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
632 - 653
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی بر سواد عاطفی، سازگاری زوجین، دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی در زوجین مراجعه کننده به کلینیک های شهرستان گنبد بود. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین مراجعه کننده به کلینیک های شهر گنبد در سال 1400- 1399 می باشد. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. حجم نمونه برابر با 32 نفر در نظر گرفته شد که آزمودنی ها به طور تصادفی در دوگروه آزمایش (16 نفر) و گروه گوااه (16 نفر) قرار گرفتند. در این طرح، آموزش زوج درمانی هیجان محور جانسون (1997) در هشت جلسه به مدت90 دقیقه برگزار شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سواد عاطفی مقیاس کارکردهای روانشناختی خانواده ایرانی کیمیایی (1388)، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر(DAS) (1976)، مقی اس دلزدگی زن اشویی پاینز (1996) و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) بود. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل واریانس اندازه مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی بر سواد عاطفی (34/51=F، 001/0=P)، سازگاری زوجین (03/46=F، 001/0=P)، دلزدگی زناشویی(07/48=F، 001/0=P) و تحمل پریشانی86/032=F، 001/0=P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: بنا براین می توان از این مداخله به عنوان بخشی از مداخلات درمانی به طور موثر در سازگاری زناشویی و کاهش دلزدگی و افزایش تحمل پریشانی زوجین متعارض استفاده نمود
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با زوج درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و انعطاف پذیری شناختی در زنان متأهل دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
317 - 339
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با زوج درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و انعطاف پذیری شناختی در زنان متأهل بود. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر رشت در سال 1400 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر انتخاب و در سه گروه مساوی 20 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی با پرسشنامه دلزدگی زناشویی، پرسشنامه تعارش زناشویی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی انجام شد. برای آزمودنی های گروه های آزمایش (هر دو برنامه مداخلاتی) 12 جلسه به صورت هر هفته یک جلسه یک ساعته اجرا. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین نمره کل انعطاف پذیری شناختی و ابعاد آن در افراد سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین نمره تعارض زناشویی و ابعاد آن در افراد شرکت کننده در برنامه های مداخلاتی با افراد کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). این تفاوت در مرحله پیگیری نیز پابرجا بود (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که در میزان اثربخشی دو روش زوج درمانی بر متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که میزان تأثیر روش پذیرش و تعهد نسبت به روش شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و بهبود انعطاف پذیری روانی سودمندی بیشتری داشته است.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
340 - 360
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متاهل بود. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1399 تشکیل دادند که تعداد 210 نفر به صورت آنلاین به پرسشنامه های صمیمیت جنسی (بطلانی و همکاران، 1389)، خودپنداره جنسی (اسنل، 1998) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) پاسخ دادند. به منظور بررسی متغیرهای مدل پیش بینی دلزدگی زناشویی آزمون های ضریب همبستگی پیرسون (با استفاده از نرم افزار SPSS) و تحلیل مسیر (با استفاده از نرم افزار آماری LISREL) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودپنداره جنسی مثبت با دلزدگی زناشویی رابطه ندارد و فقط بعد منفی خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارد. صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مستقیم و معکوس داشت. خودپنداره جنسی منفی بین صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی نیز نقش میانجیگری را داراست (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این است که به صور خاص صمیمیت جنسی و خودپنداره جنسی نقش قابل توجهی در چگونگی دلزدگی زناشویی ایفا می کند، بنابراین توجه به این عوامل برای هر گونه اقدام و برنامه ریزی در زمینه دلزدگی زوجین بیش از پیش اهمیت دارد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی مبتنی بر خودمحق بینی و کمال گرایی روابط عاشقانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
169 - 194
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس خودمحق بینی و کمال گرایی روابط عاشقانه انجام گرفت. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل افرادی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره شهر همدان (مهر، مهرآور، سپیدار، روزبه، حال خوب) در ماه های (اردیبهشت، خرداد و تیر) سال 1398 مراجعه کرده بودند. برای نمونه آماری 208 نفر از مراجعین به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، خودمحق بینی لیسارد و همکاران (2011) و کمال گرایی روابط عاشقانه مت و لافوتیان (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین کمال گرایی روابط عاشقانه دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار و بین خومحق بینی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>P) و همچنین بین خودمحق بینی استثماری و خودمحق بینی غیراستثماری با کمال گرایی روابط عاشقانه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد کمال گرایی روابط عاشقانه و خودمحق بینی توانایی پیش بینی دلزدگی زناشویی را دارند (001/0>P). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت کمال گرایی روابط عاشقانه و خودمحق بینی توانایی پیش بینی دلزدگی زناشویی دارند و می توانند بر زندگی زناشویی افراد اثر بگذارند.
واکاوی شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
154 - 175
هدف: یکی ازآشفتگی های روان شناختی در روابط زوجین، دلزدگی زناشویی است؛ به طوریکه ظهور بستر مشکلات روان شناختی و سردی روابط عاطفی به تدریج زوجین را به سوی جدایی سوق می دهد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر واکاوی شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بود. روش: تحلیل داده های کیفی با رویکرد پدیدارشناسی مبتنی بر روش کلایزی بود. مشارکت کنندگان شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و برطبق ملاک های ورود انتخاب شدند. تجارب افراد با ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با 23 مصاحبه به اشباع رسید. اعتبارسنجی داده ها با سه روش دریافت بازخورد از مشارکت کنندگان، روش کدگذاران مستقل و روش گروه خبرگان (3 نفرمتخصص) انجام گرفت و معیارهای تعیین دقت و استحکام داده ها رعایت شد. یافته ها: نتایج نشان داد انباشته شدن احساسات، پریشانی عاطفی در روابط زوجین و تنش های زندگی، باعث فرسودگی روانی و سرانجام به دلزدگی زناشویی منجر می شود. هم چنین، نتایج نشان دهنده 22 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی شامل (عوامل هیجانی و عاطفی، عوامل شناختی، عوامل روان شناختی، عوامل رفتاری، عوامل سیستمی، عوامل اقتصادی و روابط جنسی) بود ک ه با استفاده از روش های ویژه اعتباریابی کیفی روایی سنجی و مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت شناسایی و توجه به عوامل پیش بینی کننده پدیده دلزدگی، زوجین را به سوی یافتن راه-کارهای اثربخش و جلوگیری از بروز این پدیده هدایت می نماید، و بر اساس یافته ها الگوی شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی طراحی شد. از این رو پیشنهاد می شود این شاخص ها در تدوین پروتکل های مشاوره ای در زوج درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس تمایزیافتگی، هوش هیجانی و سلامت روان با میانجی گری تاب آوری در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
347 - 365
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس تمایزیافتگی، هوش هیجانی و سلامت روان با میانجی گری تاب آوری در زوجین انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده منطقه 1 شهر تهران در بازه زمانی نیمه دوم تیر تا پایان شهریور ماه سال 1400 بود، که 248 زوج ( 124 مرد و 124 زن) با روش نمونه گیری غیرتصادفی بصورت در دسترس انتخاب و با روش اجرای اینترنتی با استفاده از مقیاس های دلزدگی زناشوئی (پاینز، 1996)، هوش هیجانی شات، و همکاران (1998)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه های تمایزیافتگی خود اسکورن و دندی، (2003) و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر(1972) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده از ارزیابی مدل پیشنهادی به روش معادلات ساختاری نشان داد شاخص های برازش مدل از سطح مطلوبی برخوردار است. بین تمایزیافتگی (05/0>P) و سلامت روانی (0۱/0>P) با دلزدگی زناشویی رابطه معناداری وجود دارد، اما بین هوش هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه معناداری وجود ندارد (05/0<P). همچنین تاب آوری در رابطه بین تمایزیافتگی، هوش هیجانی و سلامت روان با دلزدگی زناشویی زوجین نقش میانجی ندارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که تمایزیافتگی و سلامت روانی نقش مهمی در دلزدگی زناشویی و به طور کلی روابط زناشویی زوجین دارد، لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران حوزه زوج و خانواده یاری می رساند.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق و بررسی اثر بخشی آن بر دلزدگی و انتظارات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۹۷-۶۲
هدف: هر یک از والدین نقش حیاتی در زندگی فرزندان ایفا می کنند و انتقال بین نسلی طلاق نشان می دهد، فرزندانی که طلاق والدین خود را تجربه می کنند بیشتر در معرض آسیب های زناشویی هستند. هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق و بررسی اثر بخشی آن بر دلزدگی و انتظارات زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر با روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از روش نظریه داده بنیاد کلاسیک و در روش کمی از روش شبه آزمایشی گروه آزمایش _ گروه کنترل با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری استفاده گردید. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه با 26 نفر از زوجین با خانواده اصلی تک سرپرست ناشی از طلاق بودند که به صورت هدفمند تا اشباع داده ها انتخاب شدند و نمونه پژوهش در بخش کمی 32 نفر از زوجین با خانواده اصلی تک سرپرست ناشی از طلاق بودند که با روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. بخش کیفی پژوهش با مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد و ابزار پژوهش در بخش کمی شامل پرسشنامه های انتظارات زناشویی امیدوار و دلزدگی زناشویی پاینز بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: از مجموع یافته های بخش کیفی پنج مقوله اصلی که بیانگر آسیب های زناشویی فرزندان تک سرپرست ناشی از طلاق بودند استخراج و بر مبنی آنها و نظر متخصصان الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق در فرزندان تک سرپرست ناشی از طلاق طراحی شد. تحلیل داده ها نیز نشان دهنده اثر بخشی الگوی آموزشی پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق بر دلزدگی و انتظارات زناشویی بود (01/0 p<). نتیجه گیری بر اساس نتیجه پژوهش حاضر، می توان از الگوی آموزشی ارائه شده در راستای پیشگیری از انتقال بین نسلی طلاق، و تداوم زندگی زناشویی فرزندان طلاق استفاده کرد. شماره ی مقاله: ۳
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا (RACT) بر دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: پیامد فقدان ابراز احساسات، تشدید افکار ناخوشایند و برانگیختگی منفی در افراد است و این امر به عنوان یکی از مهم ترین عوامل درگیری های زناشویی شناخته می شود. همین افکار منفی خودآیند، در نهایت چرخه افزایش نارضایتی از ازدواج، احساس فرسودگی و دلزدگی زناشویی را تقویت می نماید؛ لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) بر دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی زوجین بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خصوصی منطقه 5 تهران بود که شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند و روی گروه آزمایش مداخله گروهی مبتنی بر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) بر مبنای بسته تدوین شده افشاری و همکاران (2022) صورت گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS-20 ) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه های مکرر سه مرحله ای استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها بین نمرات دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) بر دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی گروه آزمایش تأثیر معنادار داشت. اثربخشی این مداخله در مرحله پیگیری نیز طبق آزمون تعقیبی بنفرونی پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری کرد که برای کاهش دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی زوجین می توان از شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) در مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری بر نشخوار فکری و دلزدگی زناشویی در معلمان زن در ایام قرنطینه کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ (پیاپی ۷۷)
130-121
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری بر نشخوار فکری و دلزدگی زناشویی در معلمان زن در ایام قرنطینه کرونا بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان زن در اسلامشهر در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از میان آن ها به شیوه در دسترس 50 شرکت کننده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گواه (25 نفر) گمارش شدند . برنامه آموزشی شناختی-رفتاری به مدت 12 جلسه، در هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. پژوهش شامل پرسشنامه نشخوار ذهنی ( RRS ) نولن- هوکسما (1991) و مقیاس دلزدگی زناشویی ( CBM ) پاینز (1996) بود. درنهایت برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss26 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه در متغیر نشخوار فکری، در سطح معناداری (001/0 < P ) تفاوت معناداری وجود دارد و مجذور اتا نشان داد که 1/41 درصد از واریانس نشخوار فکری، ناشی از شرایط آزمایشی (درمان شناختی-رفتاری) است و همچنین بین دو گروه آزمایش و گواه در متغیر دلزدگی زناشویی، در سطح معناداری (001/0 < P ) تفاوت معنادار وجود دارد و مجذور اتانشان داد که 8/39 درصد از واریانس دلزدگی زناشویی، ناشی از شرایط آزمایشی (درمان شناختی-رفتاری) است. نتایج بیانگر آن بود که درمان شناختی رفتاری در کاهش نشخوار فکری و کاهش دلزدگی زناشویی در بین معلمان زن در دوران پاندمی کرونا تأثیر قابل ملاحظه ای دارد.
بررسی تاثیر آموزش بازسازی شناختی به روش عقلانی، عاطفی، رفتاری بر دلزدگی زناشویی زنان شهرستان نجف آباد
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیربازسازی شناختی به روش عقلانی، عاطفی، رفتاری بردلزدگی زناشویی زنان متاهل انجام پذیرفت. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 زن واجد شرایط بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. دراین پژوهش ابتدا از بین مدارس راهنمایی دخترانه شهر نجف آباد، یک مدرسه به نام "شهید کافیان" به تصادف انتخاب شد. سپس در یک جلسه آموزش خانواده، طرح پژوهش برای مادران کلیه دانش آموزان (200 دانش آموز) معرفی وازداوطلبین ثبت نام به عمل آمد. سپس پرسشنامه دلزدگی زناشویی ((CBM درمورد متقاضیان اجراشد و از بین آنها 30 نفر که نمره بیشتری را در این آزمون کسب نمودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به صورت هفتگی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون دلزدگی زناشویی بوده است. برای تحلیل داده های پژوهش ازشاخص ها وروش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس استفاده شد. باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش بازسازی شناختی به روش عقلانی، عاطفی، رفتاری برکاهش دلزدگی زناشویی زنان به صورت کلی و هم در3بعد دلزدگی جسمانی، دلزدگی عاطفی و دلزدگی روانی موثر بوده است.
رابطه بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و هم جوشی شناختی در زنان متاهل نقش واسطه ای گسلش عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
267 - 276
حوزه های تخصصی:
دلزدگی زناشویی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است که زندگی زناشویی را با چالش جدی مواجه کرده و در صورت تداوم می-تواند منجر به طلاق شود. دلزدگی زناشویی می تواند تحت تأثیر روابط عاطفی و انتظارات زناشویی زوجین باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 295 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1388)، مقیاس خود متمایزسازی اسکورون (2000) و مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) بود. نتایج نشان داد مدل تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی بر دلزدگی زناشویی، اثر مستقیم دارند. همچنین، گسلش عاطفی نیز بر دلزدگی زناشویی اثر مستقیم داشت. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی اثر معناداری دارند. بر اساس نتایج همجوشی شناختی و انتظارات زناشویی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی موثر هستند. از این رو، با تدوین برنامه هایی جهت کاهش انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی و گسلش عاطفی در افراد، می توان انتظار کاهش دلزدگی زناشویی را در آنان داشت.
نقش دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی در شکست عشقی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
221 - 237
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی در شکست عشقی در زوجین با طلاق عاطفی انجام شد. روش پژوهش: جامعه پژوهش حاضر کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی منطقه 2 تهران (شامل 410 نفر)بود، که از این میان 280 زن (25 تا 45 ساله) که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از ابزار پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1988)، پرسشنامه ضربه عشقی راس (1999) و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلزدگی زناشویی و نارضایتی جنسی می توانند 3/25 درصد از واریانس شکست عشقی را تبیین کنند. همچنین نارضایتی جنسی سهم بیشتری در پیش بینی شکست عشقی زوجین دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، با کمک دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی می توان شکست عشقی را در زوجین با طلاق عاطفی پیش بینی کرد.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی و سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان دارای دلزدگی زناشویی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
108 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر ، بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی و سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مداخله ای با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش) و(15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. . جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره اندیشه سبز در شهر قم بابت دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند. ابزار: ابزارهای پژوهش شامل پ رسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010)، سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی (واتسون، 1988) و رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) بود. مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 1 تا 5/1 ساعت اجرا گردید . داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی فاعلی، سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی زنان حجم نمونه اثربخش بوده است. نتیجه گیری: استفاده از این روش درمانی می تواند در افرادی که در ارتباطات زناشویی، دچار ضعف هستند، مفید باشد و بنابراین استفاده از این روش ها برای مراکز روان درمانی باید در اولویت باشد.