مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فقه الحدیث
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
173 - 196
حوزه های تخصصی:
در دهه های قبل و پس از انقلاب اسلامی، احزاب و گروه های بسیاری پدید آمدند که برای عضوگیری از مردم ایران، لازم بود ایدئولوژی خاصی را تهیه و ارائه کنند. بخش معتنابهی از این گروه ها، یا مدعی بودند همه مبانی خود را از دین گرفته اند و یا آنکه در کنار دیگر منابع، به آموزه های مذهبی نیز توجه داشته اند. یکی از این احزاب، گروه فرقان بود که بیش از همه، چهره خشونت بارش در ترور ها در ذهن متبادر می شود و کمتر به مبانی فکری آنها پرداخته شده است. در اعتقادنامه این گروه با نام خودخوانده «ایدئولوژی توحیدی»، بیش از همه از آیات قرآن استفاده شده است. در رتبه بعد، این سخنان حضرت علی(ع) بود که بسیار بدان استناد می شد تا جایی که این ضرورت به نگارش شرحی به نام «فروغ نهج البلاغه» انجامید. حال این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، تلاش می کند نگرش فرقانیسم به نهج البلاغه را مورد مداقه قرار داده، مهم ترین نقدهای وارد بر آن را نشان دهد. مروری بر آثار رهبران این گروه نشان می دهد نه تنها تأویل گزاره های سیاسی اجتماعی، بلکه مفاهیم اعتقادی و اخلاقی نیز سرلوحه فعالیت آنها بوده است. نتایج نشان می دهد مهم ترین نقدها به استنباط های این گروه، تسلط رویکرد کارکردگرایی و بی توجهی به اصول و قواعد فقه الحدیث است.
رهیافتی بر مبانی فهم حدیث علامه محمد باقر مجلسی در «مرآه العقول» (مطالعه موردی بخش اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح روایات معصومان (ع) مستلزم به کارگیری اصول و مبانی ویژه ای است که عدم توجه بدان فرایند فهم را از اساس مختل می سازد. «مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول» تألیف علامه محمد باقر مجلسی، از جامع ترین شروح حدیثی نگاشته شده بر «الکافی» ثقه الإسلام کلینی است. شارح در این مجموعه کوشیده است با کاربست پاره ای از اصول به فهم مدالیل اصیل روایات نائل آید. آنچه نگارندگان این سطور به دنبال تبیین آنند، بررسی مبانی فهم حدیث علامه مجلسی در «مرآه العقول» با تأکید بر اصول کافی است. آنان به منظور جبران خلأ مطالعاتی حاکم بر بحث حاضر کوشیده اند با مطالعه بیانات علامه در ذیل روایات اعتقادی «الکافی» به روش توصیفی تحلیلی، این پرسش را پاسخ گویند که مبانی علامه در فهم و شرح روایات اصول کافی چیست؟ نتایج حاصل از این مطالعه گویای آن است که علامه در توضیحات و نکاتی که برای فهم روایات اصول کافی آورده، برخی مبانی فقه الحدیثی را در نظر داشته است. عرفی بودن زبان احادیث، وقوع صناعات ادبی در کلام معصوم (ع)، حجیت دلالت سیاق در فهم مراد معصوم (ع)، هماهنگی و سازواری درونی روایات معصومان (ع)، علم و عصمت انبیاء و ائمه اطهار (ع)، حجیت سنت معصومان (ع)، حجیت عقل در اثبات اصول دین، رعایت تقیه و سطوح مخاطبان در کلام معصوم (ع)، و لزوم رعایت احتیاط در تأویل روایات از مهم ترین این مبانی به شمار می روند. تدقیق و تأمل در این مبانی نشان می دهد که مجلسی به جهت بهره مندی از جامعیت علمی، و تسلط ویژه بر علوم معقول و منقول، در شرح روایات اعتقادی «الکافی» از القاء نگرشی تک بعدی به روایات پرهیز نموده و در این راستا از رویکردهای مختلف کلامی، اخباری و عقلانی بهره برده است. بی تردید که الگوپذیری از این مبانی می تواند در تحقق فهمی صحیح و روش مند از روایات اعتقادی «الکافی» سودمند باشد.
گونه شناسی تصحیفات لفظی و معنوی (مطالعه موردی تهذیب الاحکام شیخ طوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه های حدیثی، گنجینه های ارزشمند منابع معرفتی اندیشه اسلامی هستند، اما استفاده از این گنجینه های گران سنگ نیازمند بهره مندی از تخصص های لازم و طی مقدماتی است که یکی از آنها شناسایی آسیب های ثبت و ضبط احادیث است تا حدیث پژوه بتواند نسبت به زدودن پیامدهای نامطلوب آن در حوزه فهم حدیث اقدام نماید. وقوع «تصحیف» در این کتب به معنای تغییر یافتن غیرعمدی بخشی از حدیث به کلمه یا عبارت دیگر، یکی از آفت های راه یافته در احادیث است که تشخیص و اصلاح آن، پژوهش های مستقلی را می طلبد. در این نوشتار تلاش شده با روش توصیفی تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای، ابتدا چیستی تصحیف و گونه های آن بیان شده و سپس با مطالعه موردی کتاب تهذیب الاحکام شیخ طوسی به عنوان یکی از مهم ترین کتب اربعه حدیثی شیعه، برخی از مصادیق وقوع تصحیف در این کتاب ارزشمند را شناسایی نموده و متن صحیح را پس از پی جویی در دیگر منابع حدیثی، معرفی نمائیم. یافته های تحقیق بیانگر آن است که دو گونه تصحیف لفظی و معنوی در این کتاب رخ داده که هر کدام انواع و مصادیق مختلفی دارد. لازم به ذکر است که ذکر مثال های متعدد از این پدیده، صرفاً جهت رفع ابهام از حدیث بوده و به هیچ عنوان ارزش والای کتاب تهذیب الاحکام و مرجعیّت علمی شیخ طوسی را خدشه دار نمی کند.
تأثیر روایات تفسیری بر آراء مفسران: مطالعه موردی داستان تماس شیطان با ایوب
حوزه های تخصصی:
از نگاه مفسران مسلمان، روایات نامعتبر ممکن است ذهنیتی ناصحیح را برای مفسر شکل دهد. حکایت قرآنی مَسِّ شیطان بر ایوب هم زمینه ای را برای توسعه ادبیات داستانی و حتی نقل این ادبیات هم چون روایات منسوب به بزرگان دین فراهم کرده، و متأثر از چنین ادبیاتی احکام فقهی نیز استنباط، و به قرآن منتسب شده است. در این مطالعه که با نگاهی درون دینی سامان یافته است به نقد و بررسی منقولات در این عرصه و تأثیرگذاری آن ها بر دیدگاه های تفسیری می پردازیم. هدف آن است که خوانشی از آیات قرآنی مرتبط با داستان ایوب نبی (ع) و روایات رسیده بازنموده شود که با مبانی کلامی تشیع سازگاری داشته باشد. یافته های این مطالعه نشان می دهد «مسّ شیطان» که در قرآن کریم به ایوب نبی (ع) نسبت داده می شود مفهومی عام دارد که آسیب زدن به بدن و دیگر امور متعلق به ایوب، وسوسه کردن او برای تضعیف روحیه و آزار روحی روانی، و تحریک مردم برای شماتت او را شامل می گردد. در مورد مجازاتی نیز که ایوب در مقام تنبیه بر هم سر خود روا داشت روایاتی متعدد، متشتت و متعارض وجود دارد که ارتباط میان مجازات با همسر ایوب را تردیدبرانگیز می کند. بنابراین، استنباط احکامی مانند «جواز تنبیه زن برای تأدیب» و انتساب آن به آیات نااستوار و مردود است؛ بل که از این آیات نوعی تدبیر فقهی برای حل معضلات در شرایط خاص استفاده می شود که در متن مقاله به آن پرداخته شده است.
تحلیل انتقادی روش فقه الحدیثی سیوطی در تنویر الحوالک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
197 - 224
حوزه های تخصصی:
تنویر الحوالک شرح مختصر سیوطی بر موطأ مالک است. سیوطی به طور عمده در این اثر به شرح و بسط مفهوم متن احادیث پرداخته است؛ ازاین رو می توان نوشته مذکور را مجموعه ای فقه الحدیثی به حساب آورد. شناخت فقه الحدیث ثمره سایر علوم حدیث بوده و آگاهی از شیوه پیشینیان به خصوص شارحان جامع نگاری همچون سیوطی در فهم احادیث می تواند به تصحیح یا تعمیق فهم ما بینجامد. لذا این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی انتقادی روش فقه الحدیثی سیوطی در تنویر الحوالک بپردازد. به رغم آنکه سیوطی تلاش کرده تا روایات موطأ را در زمره روایات صحیح جلوه دهد، توجه به اوضاع نابسامان نقل و نگارش حدیث و شکل گیری روایات جعلی فراوان در زمانه مالک و تجدیدنظرهای مکرر وی، نمایانگر آن است که حتی آخرین نسخه موطأ نیز انتخاب نهایی و قطعی مالک نبوده است. اشتمال موطأ بر روایات موقوف و مقطوع و عنایت به عدم حجیت آراء و فتاوای صحابه و تابعین، دلیل دیگری بر بطلان دیدگاه سیوطی است. وی پس از طرح مباحث سندی، از طرق گوناگون به شرح احادیث پرداخته است. طرح مباحث بلاغی و توجه به مفاهیم حقیقت و مجاز و دوری از تجسیم و ظاهری گری، جمع میان احادیث متعارض تا حد امکان و اندک شمردن مصادیق وقوع نسخ، عدم رعایت انصاف در تبیین مسائل کلامی مانند مسئله ارث گذاشتن انبیا و بهره نیافتن کافی و وافی از آیات قرآن در شرح احادیث از جمله محاسن و معایب روش فقه الحدیثی سیوطی است.
نقدپذیری معیارهای علامه شوشتری در ساختگی بودن روایات فقهی
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
67 - 46
حوزه های تخصصی:
حدیث به عنوان دومین منبع از ادله استنباط احکام همواره مورد توجه فقها بوده است و با توجه به لزوم اثبات صحت روایات و اهمیت بالای آن در مباحث فقهی، دانشمندان اسلامی و فقیهان برای مقابله با عارضه وضع و تحریف روایات در دوره های مختلف آثاری را از خود برجای نهاده اند. یکی از کتب مهم معاصر و از جدی ترین کتابها در این باره، کتاب الأخبارالدخیله محمدتقی شوشتری (1281 1374ش) دانشمند معاصر ایرانی است. هدف از این پژوهش بررسی معیارهای شوشتری در ساختگی دانستن روایات است. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته ضمن بازشناسی مهم ترین معیارها و ذکر نمونه هایی از روایات کتاب، نشان می دهد که نگارنده، روایات را از زوایای مختلف بررسی کرده است. او هم به نقد متنی مانند ناسازگاری با قرآن، سنت قطعی، عقل، تاریخ، علم، حکم مشهور فقهی و اعتقادات کلامی پرداخته و هم به نقد سندی روایات نظیر واکاوی طبقه راوی، ضعف سند و سایر موارد رجالی توجه داشته و در این فرایند با وسواس و دقت نظر کوشش کرده روایات موضوعه یا محرفه را بازشناسی و معرفی کند. با این وصف مواردی همچون عدم تبویب دقیق، فقدان وحدت رویه، قطعی پنداشتن دیدگاه نویسنده در مواردی که فقط یک احتمال را می توان از کلامش دریافت کرد، را به عنوان کاستی های کتاب برشمرد.
روش شناسی جامع شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
143-175
ابن ابی الحدید معتزلی به عنوان مشهورترین شارح کتاب نهج البلاغه، کتاب خود را با نام «شرح نهج البلاغه» سامان داده که از نیکوترین شروح نهج البلاغه به شمار است، وی در جهت شرح کلام امیرمؤمنان% از روش هایی بهره جسته تا شرح کلام در جایگاه خویش، خوش نشیند، در تفسیر آن توجه ویژه ای مبذول داشته، و اساس شرح خود را بر پیاده نمودن قواعدی بنا نهاده است. این مقاله، به بررسی روش های مهم موجود نزد شارح از قبیل استخراج روش قرآنی، حدیثی، ادبی، تاریخی، کلامی و شرح بر پایه ی علوم فرعی دیگر نسبت به شرح و تفسیر کلام امام پرداخته و درصدد است نشان دهد که وی در استخراج این روش ها با اصول، معیارها و گزاره هایی اقدام به شرح کلام امیرمومنان% نموده که در خور توجه است.همچنین در پایان با نگاه آماری جداول فراوانی و گراف ها ارائه گردیده است. منابعی که وی در آنها تکیه کرده پایه ی کاربست چنین روش هایی است، که می توان نتیجه گرفت شارح، کلام امام را چونان یک مجتهد منتقد تفسیر می کند و در اجتهادش به قرآن، حدیث، ادبیات، تاریخ، کلام و دیگر موارد از این دست استناد می ورزد، ضمن این که سه منهج ادبی، تاریخی و کلامی او را می توان در میان روش های او ویژه دانست.
رهیافتی بر روش فهم حدیث استاد قرشی برپایه قاموس قرآن، تفسیر احسن الحدیث و مفردات نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
95 - 110
پس از قرآن، مهم ترین منبع اساسی مسلمانان در تبیین معارف دین، حدیث و روایات است. تاریخ حدیث بیانگر فراز و نشیبی در فهم آن از سوی عالمان حدیثی است. فهم صحیح و روشمند حدیث دغدغه بسیاری از آنان می باشد. در سال های اخیر بررسی و شناخت روش های فهم حدیثی عالمان مورد توجه برخی از نویسندگان قرار گرفته است. این نوشتار درصدد بررسی روش فهم حدیث در آثار سید علی اکبر قرشی می-باشد. با کوششی که نگارندگان در این نوشتار انجام دادند معلوم گردید که استاد علی اکبر قرشی در فهم حدیث روشمند بوده و ابتدا به معنای ظاهری پرداخته و سپس برای فهم مقصود اصلی گوینده به قرائن توجه کرده اند چرا که همیشه معنای ظاهری با مقصود اصلی مطابقت ندارد، قرائنی از قبیل سیاق، خانواده احادیث، تخصیص، تقیید، آیات قرآن، باورهای کلامی، دانش های بشری، دلایل عقلی و ... از جمله قرائن مورد توجه ایشان در فهم مقصود گوینده بوده است.
نقش آرمان ها و مقاصد سیاسی در جعل و تحریف روایات مهدوی در حوزه مدح و ذم بلاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
27 - 50
حوزه های تخصصی:
روایات فراوانی در حوزهٔ مهدویت پیرامون مدح و ذم بلاد و نقش آفرینی پررنگ برخی سرزمین ها در آخرالزمان یافت می شود. به نظر می رسد مدح و ذم بلاد از مهمترین مواضع اهل سیاست در القای برتری خویش و مذمت پایگاه رقیب بوده است. ارائهٔ نقش آخرالزمانی پررنگ از مناطق تحت سلطهٔ خویش، اثرات روانی دارد و سبب حس افتخار و برتری نسبت به سایر مناطق و به ویژه مناطق رقیب می شود. نوشتار حاضر با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع حدیثی و تاریخی به دنبال یافتن منشأ پیدایش منقولات فراوان در مدح و ذم بلاد در روایات مهدویت است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که روایات فراوانی در مدح یا ذم مناطقی مانند شام، بیت المقدس، انطاکیه، طور، طالقان، مشرق و مغرب در روایات مهدوی ظهور کرده اند و مهمترین نقش در پیدایش این دست منقولات، انگیزه ها و اهداف سیاسی است. این دست منقولات ازنظرِ سندی و متنی رد می شود و نشانه هایی از جعل و تحریف در آن آشکار است.
روش فهم حدیث از نگاه شیخ عبدالکریم حائری با تکیه بر «کتاب الصلاه»
منبع:
مصباح الفقاهه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
99 - 118
حوزه های تخصصی:
فهم احادیث، نیازمند روش صحیح علمی است که «فقه الحدیث» نامیده می شود. فهم متون روایات، بدون داشتن روش درست و مبانی صحیح، برداشت اشتباه را به دنبال خواهد داشت. دانشمندان اسلامی برای در امان ماندن از این خطر، قواعد و مبانی فهم صحیح از قرآن و روایات را تدوین کرده اند. بسیاری از این قواعد در لابه لای مباحث فقهی تبلور نموده است که استخراج آن ها می تواند ما را با شیوه و ضوابط و مبانی فقه الحدیث آشنا سازد. یکی از آن مباحث، «کتاب الصلاه» شیخ عبدالکریم حائری است. با عنایت به شخصیت علمی مؤلف و اهمیت این اثر، این نوشتار در راستای فهم حدیث با مطالعه این کتاب به روش توصیفی تحلیلی و پژوهشی تبیین گردیده است. نتیجه حاصله نشانگر آن است که وی برای دستیابی به مقصود شارع از قاعده های ضابطه مندی پیروی می کند. ایشان در فقه الحدیث با اثبات متن، گردآوری روشمند و کامل گزاره ها، فهم متن و فهم مقصود در ارائه گزاره های شرعی تلاش می کند.
تحلیل و نقد فقه الحدیثی حدیث موسوم به«ما اشکل» مورد استناد جریان احمد اسماعیل بصری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
69 - 94
حوزه های تخصصی:
مُتِمَهْدیان افرادی هستند که به دروغ خود را به جای امام دوازدهم در بین عموم جامعه معرفی می کنند. احمد اسماعیل بصری از جمله مُتِمَهْدیانی است که در سال های اخیر گام در این عرصه گذاشته و با دادن وعده هایی به مردم تمام تلاش خود را در انحراف آنها از مذهب تشیع به کار بسته است. احمد اسماعیل بصری و انصارش با استفاده از روایات معصومان؟عهم؟ در راستای اهداف خود سعی بر این داشته اند که برای خود وجهه قابل قبولی درست کنند. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع مهدویت و شناسایی مدعیان این عرصه سعی دارد تا به بررسی یکی از روایات مورد استناد آنها موسوم به «مااشکل» بپردازد. آنها با توجه به این حدیث ادعا دارند که منظور از عهدنبی الله، سلاح و پرچم به ترتیب وصیت، علم و دعوت به حاکمیت الله می باشد. تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای و ساختار و محتوای توصیفی _ تحلیلی با بهره گیری از قواعد فقه الحدیث به بررسی روایت«مااشکل» پرداخته است و مشخص گردید مواردی همچون تقطیع نادرست حدیث، تأویل های نادرست، عدم تشکیل خانواده حدیث، فهم نادرست از تعابیر روایت، عدم توجه به سیاق روایت و عدم توجه به منابع دیگر روایت از جمله مهم ترین ایرادات فقه الحدیثی روایت مذکور است. هم چنین با بررسی رجالی مشخص گردید حدیث تفسیر عیاشی معلق، حدیث کتاب الغیبه دارای دو طریق صحیح و سه طریق ضعیف می باشد.
کاوشی نو درباره روایات تفسیری آیه(فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ) با تأکید بر روایت حضرت مهدی(عج) و با روش (تحلیل اسناد _ متن)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
125 - 156
حوزه های تخصصی:
حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند و تفسیر روایی از کهن ترین گونه های تفسیری می باشد که برای توضیح و تبیین آیات الهی شکل گرفته است. از جمله آیاتی که در تفاسیر روایی محل بحث جدی و اختلاف در میان مفسرین بوده، آیهG...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًىF است. خطاب امری خداوند در آیه، موجب برداشت های گوناگون میان مفسرین شده است و از این رو اهمیت بررسی موضوع به خوبی نمایان می شود. چرایی صدور این دستور از سوی خداوند متعال مسأله اصلی پژوهش بوده و با بررسی روایات تفسیری در تفاسیر و متون روایی عامه و خاصه مشخص گردید هفت دیدگاه وجود دارد که محوریت حکمت این امرِ الهی را بیان نموده است. پردامنه ترین این دیدگاه ها مربوط به جنس نعلین حضرت موسی که از «پوست میته» بوده می باشد. دیدگاه دیگر روایتی از حضرت ولی عصر؟عج؟ است که با رد دیدگاه قبل، علت این فرمان الهی را «خارج نمودن حب اهل بیت ایشان» بیان نموده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با بررسی رجالی و متنی روایات دو دیدگاه مذکور، انجام گرفته است. مهمترین دستادورد پژوهش آن است که مشخص گردید اولاً قاطبه روایاتِ مربوط به پوست میته در منابع تفسیری روایی اهل سنت بوده است؛ ثانیاً از حیث تکرار، فراوانی روایات اصحاب، بیش از روایات رسول الله؟ص؟ می باشد؛ ثالثاً عمده ی احادیث اصحاب، از نظر سندی متنی دارای ضعف و جعل می باشد. همچنین در منابع تفسیری روایی شیعه، احادیث دال بر پوست میته علی رغم آنکه سندی صحیح دارد، ولی به سبب تعارض با قرآن، عدم موافقت با خانواده ی حدیث و مبنای فقهی شیعه، مشخص گردید که بر مبنای تقیه صادر گردیده و قولِ صحیح، همان روایتِ صادرشده از ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر؟عج؟ می باشد. این حدیث به سبب دارا بودن سندی معتبر، پذیرش توسط اندیشمندان شیعه، سازگاری با قرآن کریم و دیگر احادیث هم خانواده، قول ارجح در تفسیر این آیه می باشد که حکمت دستورِ خداوند را خارج نمودن حب خانواده از دل بیان می نماید.
تحلیل متن پژوهانه روایات موهم تعارض در موضوع اسراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
145 - 182
حوزه های تخصصی:
موضوع اسراف یکی از موضوعات مهم دینی است که از جهات گوناگون شایسته پژوهش می باشد و غالباً از وجه نظر فقهی و اخلاقی بدان نگریسته می شود تا جایی که حرمت شرعی آن در آیات و روایات متعددی مطرح گردیده و قبحِ اخلاقی آن از نظر عقلی نیز به نظر امری روشن می رسد. از نظر مفهوم شناسی، اسراف مفهومی بسیار جامع بوده و هرگونه زیاده روی در کمیّت، کیفیّت، بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل می شود؛ برای نمونه از زیاده روی در هزینه های زندگی گرفته تا هر انحراف جنسی، قدرت طلبی در جامعه و حتی ظلم به نفس، در زمره اسراف بوده و تمامی این موارد در عین حال که موضوعی فقهی هستند، در حوزه اخلاق اجتماعی نیز مطرح می شوند. این موضوع در روایات شیعه و اهل سنت به وفور منعکس شده و آنچه در این میان حائز اهمیت است، وجود روایاتی در منابع حدیثی، کتب سیره و... است که در ظاهر، برخی از اموری که زیاده روی و اسراف در آن صورت می گیرد را از مقوله ی اسراف خارج می نماید. ظاهر این گروه از روایات، متناقض با دیگر روایاتِ باب اسراف و همچنین متناقض با مفهوم لغوی، عرفی، شرعی و اخلاقی اسراف می باشد. آنچه در این مقاله دنبال می شود، واکاوی متن پژوهانه روایات معارض اسراف همراه با تبیینی دقیق و نظامند از آن اخبار بوده که به روش تحلیلی- توصیفی صورت می پذیرد. بررسی متن پژوهانه این روایات، نشان می دهد که اولاً رویات موهم تعارض در موضوع اسراف در دو دسته «روایاتی که در ظاهر، بعضی امور و اشیاء را از موضوع اسراف استثناء می نماید» و «روایات اسراف در انفاق، افعال البر و...» تقسیم می شود و ثانیاً تعارض موجود میان دو دسته از روایت مذکور، تعارض حقیقی و مستقر نبوده و میان این روایات امکان جمع عرفی وجود دارد؛ از این رو این گروه از روایاتِ متعارض - مشروط به صحت سند- باید با قرائن دیگر متن پژوهی سنجیده شده و نباید با یک بررسی ظاهری و اجمالی حکم کلی بر اسراف یا عدم اسراف در برخی حوزه ها نمود.
رویکرد فقه الحدیثی علامه طباطبایی& نسبت به روایات الکافی در تفسیر المیزان
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
96 - 128
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم تفسیر المیزان، بررسی فقه الحدیثی روایات منقول از منابع فریقین است که علامه در خلال این مباحث، دیدگاه های حدیثی و فقه الحدیثی خود را بیان کرده است. هدف از نوشتار حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده، بررسی رویکرد فقه الحدیثی مؤلف المیزان نسبت به روایات الکافی کلینی می باشد. علامه برای ارزیابی روایات این کتاب مؤلفه های فقه الحدیثی متعددی به ویژه عرضه روایات بر قرآن و روایات صحیح، سنجش احادیث با عقل، در نظرگرفتن معیار تاریخ و.... را به کار گرفته و با این مبانی در موارد متعددی به تأیید و بهره گیری از روایات کافی، شرح و تفسیر احادیث آن کتاب، کشف و بیان مقصود معصومین^، تشخیص روایات تفسیری از غیر آن، رفع تعارض و دفع شبهه از بیانات معصومان×، نقد روایات کافی و.... پرداخته است. مهم ترین معیار نویسنده المیزان در فهم و نقد روایات، ملاک عرضه روایات بر قرآن می باشد که برگرفته از مبانی خاص روش تفسیری وی در المیزان بوده و به همین دلیل بیشتر بررسی های فقه الحدیثی خود را براساس این معیار انجام داده است.
نقش اهداف و رقابت های سیاسی در پیدایش روایات و مفاهیم جعلی در مهدویت و گونه شناسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش جریان های سیاسی مدعی مهدویت می تواند به مشخص کردن مجعولات واردشده از سوی سیاسیون به روایات مهدوی کمک کند و به پالایش هرچه بیشتر روایات این حوزه بیانجامد. ازجمله دلایل رویکرد سیاسیون به مهدویت، ظرفیت این بحث در پیشبرد اهداف شان است. با این توضیح که مفاهیم و معارفی در مهدویت مطرح می شود که توسل به آن ها می توانست برای سیاسیون کارآمد باشد. ظرفیت خاص برخی مفاهیم مهدویت مانند «کارکرد سیاسی برخی القاب مرتبط با مهدویت»، «نظریه دولت متصله» و «قابلیت خاص بحث نشانه های ظهور» مهم ترین دلایل رویکرد این جریان ها به حوزه مهدویت می باشد. مطالعه حاضر با رویکرد تحلیلی- توصیفی، به دنبال ردیابی و گونه شناسی روایاتی است که توسط جریان های سیاسی در حوزه مهدویت جعل یا تحریف شده است و هم چنین نگاهی دارد به دلایل رویکرد جریان های سیاسی به حوزه مهدویت. یافته های این مطالعه بیانگر وجود گونه های متعددی از جعل و تحریف در روایات و معارف مهدوی است: 1.جعل در نام، نَسب و مصداق مهدی موعود؛ 2.جعل در ویژگی های جسمی مهدی موعود؛ 3.جعل در مکان ظهور؛ 4.جعل درزمینه دولت متصله و 5.جعل در مدح و ذم بلاد از گونه های مهم جعل و تحریف جریان های سیاسی در حوزه مهدویت است.
چیستی تعلیل و تبیین کاربری های آن در فهم روایت فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
171 - 192
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین و کاربردی ترین قواعد در دانش فقه الحدیث، قاعده تعلیل است که در روایات نسبتاً زیادی به کار رفته است و فوایدی چشمگیر بر آن مترتب است. از همین رو، محدثان و فقها توجهی ویژه بدان داشته و در فهم روایات، استفاده ها و برداشت های گوناگونی از آن داشته اند. آگاهی از این برداشت ها، می تواند اهمیت تعلیل در فهم روایت فقهی را بیش از پیش آشکار کند و نحوه استفاده از تعلیل را تا اندازه زیادی نشان دهد. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی موارد استفاده از قاعده تعلیل را تبیین کند و نحوه استفاده از این قاعده را عملاً به نمایش گذارد. برخی از مهم ترین کاربری های تعلیل در فهم حدیث عبارت اند از: تعمیم، تشخیص حکم، شناسایی حدیث تقیه ای، ترجیح معنای مجمل بر ظاهر.
تحلیل فقه الحدیثی هلاکت شیعه نمایان به وسیله طاعون در کتاب الکافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
209 - 244
حوزه های تخصصی:
تظاهر و نفاق به سبب سوءاستفاده از دین و اعتقادات مذهبی، همواره وجود داشته و دارد. در زمان ائمه k نیز برخی با هدف فریب مردم، جاسوسی برای حاکمان و ضربه زدن به امامان و شیعیان، تظاهر به تشیع می نمودند. بنابراین برخی از معصومان k برای هشیارسازی مردم، به تبیین ویژگی های شیعیان واقعی از دروغین پرداختند. در حدیثی از کتاب کافی به برخی ویژگی های شیعیان و شیعه نمایان اشاره شده که یکی از صفات متظاهرین به تشیع، هلاکت آن ها به وسیله طاعون معرفی شده است. مفهوم این عبارت با آیات، روایات و شواهد تجربی تناقض دارد؛ زیرا طاعون نوعی بیماری همه گیر است و عقلاً نمی توان آن را منحصر به گروهی خاص دانست. بنابراین پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف نقد متن و بررسی فقه الحدیثی این روایت انجام شده است. بررسی سند حاکی از اعتبار حدیث است؛ اما متن حدیث در کتب مختلف، حائز تفاوت هایی است که با استناد به برخی از آن ها می توان برای «طاعون یَقتُلُهُم » معانی دیگری غیر از بیماری فرض نمود. بنابراین مفهوم عبارت مذکور از نظر واژگانی، آیات، روایات و شواهد تجربی و تاریخی بررسی گردید و استناد به یافته های تحقیق نشان داد هلاکت با طاعون که به شیعه نمایان نسبت داده شده، معرف مرگی غیر از بیماری و به معنای مرگ با ادوات جنگی همچون شمشیر یا نیزه، و یا مرگ قلب و روح ایشان است.
گزارشی تحلیلی از شرح مستفید در ترجمه عیون اخبار الرضا(ع)
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳۱
121 - 137
حوزه های تخصصی:
عیون اخبار الرضا یکی از کتاب های شیخ صدوق است که در دو جلد سامان یافته و دکتر مستفید به ترجمه و شرح جلد اول آن پرداخته است. این وجیزه با هدف معرفی و بررسی فعالیت های محتوایی و فقه الحدیثی استفاده شده توسط مستفید، به کنکاش بر ترجمه جلد اول عیون اخبار الرضا پرداخته و هر یک از مواردی که وی در ترجمه خود از آن استفاده کرده را به روش تحلیلی به طور مختصر بررسی و گزارش می کند. بر این اساس، می توان به تبیین واژگان دشوار و مجمل، توضیح و تفسیر حدیث در مواردی که حدیث مجمل بیان شده و یا شبهه ای در آن نهفته است، جرح و تعدیل برخی راویان و بیان مصادیق اشاره کرد. همچنین نکات ادبی و مباحث تاریخی را به اقتضای نیاز بحث بیان کرده و در موارد دیگر، به استناددهی مضمون روایات با آیات قرآن پرداخته و یا روایات را در کتب دیگر مورد بررسی قرار می دهد.
شرح و تحلیلی بر روایت «اُوتِیتُ الکِتَابَ وَ مِثلَهُ مَعَهُ»
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳۵
59 - 78
حوزه های تخصصی:
براساس مدلول صریح روایت «اُوتِیتُ الکِتَابَ وَ مِثلَهُ مَعَهُ»، مثل کتاب (قرآن)، هم به پیامبر(ص) داده شده که آن نیز مانند کتاب (قرآن)، وحی نامیده شده است تا نقش اکمال کتاب را ایفا نماید. امّا سؤال اساسی و مهم این است که آیا نزول وحی بر پیامبر گرامی اسلام(ص) محدود به آیات قرآن است یا بر ایشان وحی دیگری غیر از قرآن هم صورت گرفته است؟ رویکرد و محور اصلی مقاله حاضر، شرح و تحلیل روایت فوق است. با توجه به مفهوم حدیث، آنچه در قرآن وجود دارد، «وحی قرآنی» است و آنچه در قالب روایات قطعی الصدور نبوی بیان شده، «وحی غیر قرآنی» است. نکته قابل توجه آن است که وحی قرآنی و غیر قرآنی، از عنصر و صبغه مشترکی به نام «آسمانی» و «الهی» بودن برخوردارند؛ اما عده ای از علما، وحی به پیامبر(ص) را محدود به وحی قرآنی کرده اند؛ در صورتی که شواهد قرآنی و روایی، به صورت قطعی و صریح بیانگر آن است که پیامبر(ص) نه فقط قرآن را از جانب خدا با خود آورده، بلکه به تعبیر خود ایشان، مِثل آن را نیز به همراه آن آورده است. این «مثل کتاب» (قرآن) همان سنّت نبوی است که در کنار هم، مکمل هم و تشکیل دهنده دین و شریعت هستند.
اعتبارسنجی حدیث عنوان بصری
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
57 - 80
حوزه های تخصصی:
حدیث عنوان بصری در سده های اخیر شهرت یافته و در عرفان و اخلاق مورد توجّه قرار گرفته است. این حدیث نخستین بار در قرن ششم هجری قمری در مشکاه الأنوار علی بن حسن طبرسی و سپس در آثار شهید اول و شهید ثانی به صورت مرسل روایت شده است. عنوان بصری به کلّی، ناشناس است و حتّی نام گذاری به «عنوان» در تاریخ عرب و اسلام، نادر است. در متن روایت عنوان بصری، عناصرِ تاریخی اندکی دیده می شود؛ با این وجود، همین اطلاعات اندک نیز با دانسته های تاریخی مانند طبقه، محل زندگی و جایگاه امام صادق A سازگار نیست. برخی فقراتِ حدیث، در منابع متقدّم تر به افراد دیگری نسبت داده شده است. وجود اصطلاحات متأخّر، استناد به روایتی نبوی که در بوم حدیثی مدینه شناخته شده نبوده است، وجود الفاظ، اصطلاحات، مضامین و قالب های صوفیانه از دیگر مشکلاتی است که اصالتِ حدیث را تضعیف می کند. با نظر به مجموع شواهد سندی و متنی، اعتبار حدیث و صدور آن از امام صادق A قابل دفاع نیست و به احتمال زیاد ریشه در فضایی صوفیانه دارد.