مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱
253 - 276
حوزههای تخصصی:
رمزارز ابزار نوینی است که سودای جایگزینی با پول را دارد و گاه به عنوان کالا یا وسیله پرداخت دین میان شهروندان دادوستد می شود. هرچند قانونگذار مبادله رمزارز در مراودات داخلی را ممنوع ساخته، اما خریدوفروش آن در میان بخشی از مردم رایج است؛ بنابراین لازم است نخست تکلیف این گونه معاملات و سپس نوع واکنش مراجع قضایی در قبال دعوای بر رمزارز را از میان مقررات و در سایه اصول کلی حقوقی بیابیم. در واقع این نوشتار در پی یافتن پاسخی برای این پرسش هاست که وضعیت حقوقی معامله رمزارز چیست؟ در اختلاف حقوقی برخاسته از معامله رمزارز، آیا متعهدله می تواند الزام متعهد به تسلیم رمزارز را از دادگاه درخواست کند؟ آیا حقی که مورد حمایت مقنن نیست در دادگاه قابل مطالبه است؟ نگارندگان بر آن اند که معاملات رمزارز به دو صورت انجام شدنی است: در چهره «مورد معامله» و در قامت «وسیله پرداخت دین». نفس معامله رمزارز باطل است، اما درصورتی که رمزارز نه در چهره مورد معامله، بلکه به منزله وسیله پرداخت، مورد تراضی قرار گرفته باشد عقد صحیح، لیکن وفای به عهد به دلیل ممتنع بودن شرط تأدیه به جنس با رجوع به قیمت امکان پذیر است.
نقش سیاست گذاری شهری در انتخاب مناطق برترگردشگری (مطالعه موردی: شهرستان ماهشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار یکی از اهداف مهم صنعت توریستی در هر کشوری است و این صنعت تحت تاثیر علم اقتصاد، سیاست و جغرافیا بوده و بر توسعه آن نیز در هر منطقه اثر گذار می باشد. توسعه پایدار در مناطق گردشگری، با سیاست حفظ منابع و محیط زیست در هر منطقه ای، فرآیند توسعه ملی را تسریع می نماید. هدف از انجام این تحقیق، بررسی نقش سیاست گذاری شهری در انتخاب مناطق برترگردشگری و ارزیابی معیارها و توانمندی مکان های توریستی شهر ماهشهر می باشد. در انجام این تحقیق از مدل تحلیل سلسله مراتبی و پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت استفاده شد. ابتدا اطلاعات بصورت پرسشنامه ها توزیع و داده های آن آنالیز گردید و پس از به دست آمدن سازگاری معیارها، وزن هر کدام از معیارها و گزینه ها به دست آمد و سپس تجزیه و تحلیل شد. یافته این تحقیق نشان داد بین معیارهای جاذبه، ارزش، مسافت و تقاضای منتخب برای گردشگری منطقه مورد مطالعه، معیار تقاضا با وزن (54/0) بیشترین اوزان و معیار جاذبه با وزن (06/0) کمترین اوزان گردشگری را به خود اختصاص داده است. همچنین رتبه بندی نهایی مناطق منتخب گردشگری ماهشهر نشان داد که بندر امام خمینی و دریاچه پارک ارم بترتیب با امتیاز 354/0 و 29/0 با اولویت اول و دوم و شهر تاریخی اسک با اولویت هفتم در رتبه پایین تری قرار گرفته است. بنابراین تصمیم گیری درست معیارهای گردشگری بر روی فعالیت های اقتصادی و... اثر گذار می باشد و معیار تقاضا بر توسعه گردشگری منطقه اثر گذارتر است.
مطالعه الگوهای همدیدی-دینامیکی و روند تغییرات پوشش برف فراگیر در شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مهم ترین الگوهای همدیدی موجد بارش برف فراگیر در شمال شرق ایران موردبررسی قرار گرفته است. برای این منظور داده های کد هوای حاضر و عمق برف ایستگاه های سینوپتیک شمال شرق کشور طی دوره آماری 1371-1400، برای ماه های مهر تا اسفند، از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. جهت بررسی بارش های برف فراگیر، روزهایی که بیش از 70 درصد منطقه موردمطالعه هم زمان شاهد ریزش برف بود، به عنوان یک روز فراگیر استخراج شدند. به منظور انجام تحلیل های همدیدی-دینامیکی در مورد بارش های برف فراگیر در شمال شرقی ایران، از روش طبقه بندی با استفاده از تحلیل خوشه ای استفاده شد و نقشه های روزهای نماینده از جمله دمای جو، شار رطوبت، ارتفاع ژئوپتانسیل، تاوایی، جبهه زایی، جت استریم، شاخص امگا و داده های باد مداری و نصف النهاری ترسیم شد. تحلیل روند نیز با استفاده آزمون من کندال انجام شد. نتایج نشان داد که 3 الگوی پرفشار سیبری و مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران، پرفشار غرب ایران_کم فشار سودان، پرفشار مرکز اروپا_کم فشار شرق ایران و افغانستان به بهترین نحو بارش های برف فراگیر در منطقه موردمطالعه را توجیه می نمایند. در تمامی الگوها در تراز میانی جو شدت یافتن جریان های نصف النهاری بادهای غربی همراه با تشکیل مراکز پرفشار و کم فشار موجب ایجاد بلاکینگ در مسیر جریانات غربی شده و شرایط را برای صعود هوا فراهم کرده است . تمرکز میدان امگای منفی و فرارفت تاوایی نسبی مثبت به همراه قرار گرفتن منطقه شمال شرق ایران در نیمه چپ خروجی رودباد جنب حاره، موجب ناپایداری های شدید و بارش برف فراگیر در منطقه شده است. همچنین نتایج نشان داد که علیرغ م ع دم وج ود رون د در تعداد روزهای فراگیر برف در شمال شرق ایران، تعداد روزهای برف فراگیر در طول زمان روندی کاهشی داشته است.
الگوی پاسخگویی در حکمرانی شبکه ای، مورد مطالعه: صنعت توزیع گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه الگوی پاسخگویی در شرایط حکمرانی شبکه ای بین بازیگران مختلف به صورت غیرسلسله مراتبی در صنعت توزیع گاز ایران است. در این تحقیق با روش دلفی فازی در مرحله اول و جمع آوری اطلاعات اکتشافی و در مرحله دوم از روش پیمایشی ابتدا برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز، از منابع کتابخانه ای و مصاحبه استفاده، سپس با استفاده از پرسشنامه مناسب هر بخش متغیرهای موردنیاز جمع آوری شدند. با نظر 15 خبره حوزه توزیع گاز و اندازه گیری ضریب هماهنگی کندال توافق آنان تأیید شد و در صنعت توزیع گاز ایران تحلیل شد. ابعاد پاسخگویی به ذی نفعان شامل سیاسی، اداری، عمومی، قضایی و بازار مشخص و مهم ترین متغیرهای پاسخگویی شامل مشارکت و اطمینان به شبکه و وظایف قانونی موردتأیید قرار گرفت. الگوی ارائه شده شامل عناصر اصلی نقش ها و مسئولیت ها، فرایندهای تصمیم گیری، اندازه گیری عملکرد و بازخورد و یادگیری است.
روایت کهن الگویی نقوش در نشان برند های خطوط هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
37 - 53
حوزههای تخصصی:
طراحی نشان، یکی از مهم ترین عناصر شناسایی و هویت بخشی در برندهای هواپیمایی ها است که علاوه بر برندسازی، رعایت مسائل زیبایی شناختی و جزئیات، اطلاعات تصویری مهمی از داستان برند را روایت می کند. طراحان گرافیک با استفاده از نقوش، اطلاعات تصویری را در قالب طراحی نشان و هویت بصری نمایان می کنند. پژوهش حاضر با مداقه درکهن الگوهای نقوش و تصاویر مورد استفاده در نشان های طراحی شده در برندهای خطوط هوایی در دنیا، به تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق در چند نمونه از نشانه های خطوط هوایی با هدف یافتن روایت های کهن الگویی نقوش در طراحی گرافیک نشان در برندهای خطوط هوایی در دنیا و در پاسخ به این سوالات انجام شد که تحلیل روایت شناسانه کهن الگوی نقوش موجود در نشان های برندهای خطوط هوایی چیست و این که این برندها، در نشان های خود از چه کهن الگوهایی استفاده کرده اند؟ روش کار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در تطبیق نمونه هایی از نشان های خطوط هوایی در دنیا، با استناد به منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. در نتایج مشخص شد که نشان های برند های خطوط هوایی از روایت های «اساطیری»، «سمبولیک»، «بومی» و «فرهنگی» و «پرواز»، بهره برده اند. همچنین در اکثر این نشان ها، عناصر تصویری تاریخی، با هدف بیان «قدمت» و همچنین نقش «پرنده»، با هدف بیان مفهوم «سرعت» و «آرزوی پرواز» مورد استفاده بوده اند و بیشتر این نشان ها، از رنگ «آبی تیره» که تاکید بر رنگ آسمان و رنگ «قرمز درخشان» با تاکید بر «قدرت»، برای هویت بصری رنگی خود بهره برده اند. بر اساس نظریه مارک و پیرسون مبتنی بر معرفی کهن الگوها در برندها، مضامین کهن الگوهای برندهای خطوط هوایی شناخته شده در دنیا از قرار: نگهدارنده، قهرمان، جادوگر، فرمانروا، عاشق، معصوم و دانا شناخته شدند و کهن الگوهای پرتکرار نیز «نگهدارنده»، «قهرمان» و «معصوم» بودند.
راهبردهای تقویت امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با جنگ شناختی از دیدگاه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله به بررسی راهبردهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در تقویت امنیت داخلی و مقابله با جنگ شناختی دشمنان جمهوری اسلامی ایران می پردازد. هدف اصلی پژوهش، شناسایی و تحلیل این راهبردها در راستای حفظ ثبات و انسجام ملی است.روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) را در بازه زمانی شهریور ۱۴۰۱ تا مهر ۱۴۰۲ بررسی کرده است. داده ها از سخنرانی های منتشرشده در وب سایت رسمی ایشان گردآوری و با نرم افزار MAXQDA کدگذاری و تحلیل شده اند.یافته ها: تحلیل اغتشاشات ۱۴۰۱ و جنگ شناختی دشمنان نشان می دهد که راهبردهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) برای تقویت امنیت داخلی شامل ارتقای هوشیاری عمومی، تقویت هویت دینی و ملی، هم افزایی نهادهای امنیتی، و ایجاد امید و اعتماد عمومی است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که راهبردهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در مقابله با جنگ شناختی، از جمله تقویت هویت ملی، افزایش آگاهی عمومی، تأکید بر نقش زنان در جامعه، و برخورد قاطع با تهدیدات، توانسته اند نقشه های دشمن را خنثی کرده و امنیت داخلی را تقویت کنند.
بررسی دوسویه «آگاهی کلی» و «تألم وجودی» در ارجاع به خودشناسی بر مبنای فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
133 - 144
حوزههای تخصصی:
نظریه «خودشناسی» از جمله اندیشه های بنیادین در فلسفه ملاصدرا است که توأمان نگرش های فلسفی و بینش های عرفانی او را پیوند می زند. در این باره، می توان در رابطه با ضرورت و اهمیت خودشناسی ذیل پروژه «فلسفی زیستن» نیز تأمل کرد؛ بر همین اساس، پرسش مقاله این است که خودشناسی چه نسبتی با فلسفی زیستن دارد؟ یا به عبارت بهتر، چگونه مقوله های مهم فلسفی و امور زندگی روزمره می توانند فلسفه پژوه را به سوی الزام به خودشناسی سوق دهند؟ فرضیه مقاله نیز این است که اساساً، خودشناسی را باید بنیاد و شرط اقدام به زیست فلسفی به حساب آورد. در این میان، دو مقوله بیش از همه ضرورت و اهمیت این موضوع را آشکار می کنند؛ یکی، آگاهی های کلی و دیگری، تألمات وجودی. دو سویه «آگاهی کلی» و «تألم وجودی» نه فقط پدیده خودشناسی را ضرورت می بخشند، بلکه توأمان موجب قوام آن نیز می شوند؛ آگاهی کلی به مثابه یک جنبه معرفتی، از آن نظر که ماهیت آگاهی همواره به هستی مدرِک حواله می دهد و اینکه حقیقت آگاهی نیز فقط در بستر خودشناسی و برای خود-شناخته آشکار می شود و تألم وجودی به مثابه یک جنبه روانی، از آن نظر که ماهیت تألم همواره در تجربه بی واسطه من پناه می گیرد و در بستر آن است که حضور من که بایسته تحقق آرامش در زیست فلسفی است، محقق می شود.
واکاوی مسئله شناخت در اندیشه صدرالمتالهین با تاکید بر مباحث روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
91 - 120
حوزههای تخصصی:
ماهیت شناخت در فلسفه متعالیه شناخت پدیده و مفهومی است که قابل استفاده در حوزه علمی، عملی و عینی مدنی است. در فلسفه صدرالمتألهین شناخت و منابع شناخت دارای مراتب اند. با لحاظ نگاه عرفانی، مراتب شناخت در حکمت متعالیه به ترتیب اعم از حقیقت، شریعت و طریقت است. ملاصدرا خودش را در یک روش خاص محصور و محدود نمی سازد و از روش های متفاوت بهره می برد، چه این روش ها را سبیل بنامیم یا کثرت گرایی روشی و آن را بحثی در حوزه میان رشته ای تلقی کنیم. از منظر ملاصدرا ادراکات حسّی جزئی بر ادراکات عقلی کلّی تقدّم دارد. اگر ادراکات حسّی جزئی در کار نباشد، عقل به درک کلیّات، اعم از تصوّری و تصدیقی، و بدیهی و نظری قادر نخواهد بود. از دیدگاه صدرالمتألهین، آگاهی حسّی و ادراک محسوسات، منشأ پیدایش تصوّرات اولیّه و ادراکات ابتدایی بشر است. شایان ذکر است که ادراک هر کس نسبت به خودش، بر همه ادراکات مقدّم است، ولی این ادراک را باید از جمله ادراکات حضوری دانست.
گزارشی بر کتابِ واپسین شاهنشاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
99 - 112
حوزههای تخصصی:
کتاب واپسین شاهنشاهی ایران اثر مایکل بانر تحلیل جامعی از ساختار سیاسی و نظامی شاهنشاهی ساسانی ارائه می دهد. بانر با تمرکز بر دوره هایی چون حکومت شاپور اول و خسرو اول، نقش شخصیت های کلیدی و چالش های داخلی و خارجی را بررسی کرده و مجموعه ای از عوامل مانند بحران های داخلی و حملات خارجی را به عنوان دلایل فروپاشی شاهنشاهی مطرح می کند. نپرداختن نویسنده به مسائل فرهنگی، هنری و اجتماعی را میتوان از نقاط ضعف کتاب به حساب آورد. بانر در این کتاب سعی کرده است تا با پرداختن به برخی نکات مهم و برجسته تاریخ ساسانیان و در نظر آوردن برخی نظرات و آرای محققان دیگر، روایتی مختصر، سودمند و دقیق از تاریخ ساسانیان عرضه نماید. ما نیز در این یادداشت تلاش داریم تا نگاهی به جزئیات آنچه که او بیان نموده است بیاندازیم.
مرید و مراد انقلاب آذربایجان (به روایت اسناد تاریخی)
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
153 - 174
حوزههای تخصصی:
شهید میرزا علی ثق هالاسلام تبریزی و شهید ستارخان سردار ملی جزو رجال باشخصیت و از مفاخر ملی ما هستند که صفات پسندیده و مبارزات قهرمانانه آن بزرگواران، بهترین الگوی وطن پرستی و آزادی خواهی محسوب می شوند. آن دو بزرگوار هر دو شیخی و هر دو مشروطه خواه و آزادیخواه بوده اند و رابطه معنوی مرید و مرادی با هم داشته اند. اینکه ستارخان به علت شیخی بودن ارادت خاصی به ثق هالاسلام داشته و مرید او بوده است جای بحث نیست ولی ستارخان بنابه نوشته اکثر تاریخ نگاران استقلال فکری داشته و کورکورانه تحت تأثیر هیچ کس قرار نمی گرفت. ستارخان علاوه بر ثق هالاسلام، نسبت به انجمن آذربایجان، مرکز غیبی تبریز و برخی از سران آزادی احترام خاصی قائل بود. این مقاله به بررسی ارتباط معنوی دو شهید مشروطیت، ستارخان و ثقه الاسلام می پردازد.
ریشه یابی آیین و رسم تبریک و تبرّک در فرهنگ ترکان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
189 - 279
حوزههای تخصصی:
هر ملتی، نسبت به پیشینه ی خویش، در طول زمان دارای گنجینه های معنوی انباشته شده ای است که آن ملت در زندگی روزمره اش از آن بهره می برد و در کنار ساختار مادی خود، ساختار معنوی خود را نیز ادامه می دهد. یکی ازعناصر گوناگون تشکیل دهنده ی این ساختار معنوی، برگزاری آیین ها، سنت ها ،رسم و رسوم و جشن گیری مراسم مربوط به تبرّک تبریک و طهنیت گویی و نیز بیانات گفتاری مربوط به آنها است. ملت ترک نیز، به عنوان ملتی با گذشته ای بسیار کهن، از لحاظ این گونه آداب رسوم، سنت ها و مراسمها، دارای فرهنگی غنی است و در این زمینه پیشرو پیشگام دیگر ملل میباشد. از قدیم ترین زمان ها، سنت تبرّک وتبریک (تبریک و شادباش گفتن)، در میان ملل ترک تبار، نقش خود را در ساختار معنوی آنان ایفا کرده است. این رسم و سنت تبریک، در میان ملت های ترک، ریشه ی خود را در ژرفای تاریخ اسطوره شناسی آنان می یابد. این مقاله اشاره ای تاریخی به این سنت تاریخی در میان ترکان می پردازد.
مسأله ثبتِ نام جای ها در بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
113 - 134
نام هر پدیده، نشانگر هویت متمایزبخش آن است و نامجایها، بخشی از تاریخ و هویت فرهنگی-اجتماعی جامعه هستند. تفاوت و تعارض نامهای اداری و نامهای اصیل مناطق بلوچستان از مسائل مهمی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش در پی گشودن این بحث در مجامع علمی و فرهنگی است. دادههای این پژوهش با مطالعه میدانی به دست آمدهاند و هر جا که ممکن بوده است با اسناد سنجیده شدهاند. این پژوهش ضمن تأکید بر اهمیت دقّت در ثبت صورت درست نامِ شهرها و روستاها، نشان داده شده است که بسیاری از نامهای رایج اداری این منطقه با کمدقتی ثبت شدهاند و این موضوع ضمن آشفتگی تلفظ و نوشتار آنها، ناخواسته مایه کاهش کارآیی و رسانگی فرهنگی آن نامها شده است. نامجایهای مناطق بخشی مهم از میراث تاریخ و تمدن ایرانزمین هستند که در بلوچستان غالباً از طریق شاخه بلوچی خانواده زبانهای ایرانی به روزگار ما رسیدهاند و توجه یا بیتوجهی نسبت به حفظ اصالت آنها، آیینه نوع برخورد ما با تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. از برجستهترین بیدقتیها در ثبت اداری نامهای نقاط جغرافیایی میتوان به آن دسته از نامها اشاره کرد که برخلاف قواعد دستوری زبانهای بلوچی و فارسی ثبت شدهاند و غلط املایی محسوب میشوند این امر باعث اشتباه در شیوه تلفظ و در نتیجه تداعی بیربط معنایی آنها میشود. چندگونهنویسیهای یک نام، بیتوجهی به املای تاریخی، ثبت ترجمه فارسی نامجای یا بخشی از آن به جای صورت اصیل آن و استفاده نابجا ازحروف عربی از برجستهترین موارد اشکالات ثبت این نامجایهاست.
تدوین راهبردهای جذب گردشگر در موزه هنرهای تزیینی ایران، اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
77 - 92
حوزههای تخصصی:
امروزه موزه ها در شهر، در راستای عدالت اجتماعی فرهنگی شکل می گیرند و درگاهی برای درک و دریافت همه شهروندان از زیست انسان و محیط پیرامونی هستند. این اماکن اگرچه در موضوع، مقیاس، کیفیت و عملکرد متفاوت هستند، برای شناسایی و جذب بیشترین مخاطب و خدمت رسانی بهتر تلاش و رقابت می کنند. موزه هنرهای تزیینی ایران، واقع در عمارت رکیب خانه اصفهان، با وجود پتانسیل های فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی، از کمبود بازدیدکننده در مقایسه با موزه های رقیب رنج می برد. این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای مؤثر برای جذب مخاطب بیشتر به این موزه، عوامل مؤثر بر این چالش را شناسایی و راهکارهای عملیاتی را ارائه می کند. مسئله اصلی پژوهش بررسی دلایل استقبال کم از موزه و شناسایی راهبردهای مناسب برای افزایش بازدیدکنندگان است. پرسش های پژوهش شامل شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی، فرصت ها و تهدیدهای خارجی، تعیین موقعیت راهبردی موزه و ارائه راهکارهای عملی برای جذب مخاطب هستند. این مطالعه از روش کیفی با رویکرد نمونه موردی بهره گرفته و داده ها از طریق ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه با مشارکت خبرگان موزه داری جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک SWOT نشان داد این مکان در موقعیت راهبردی «محافظه کارانه» قرار دارد، به این معنا که با وجود فرصت های خارجی فراوان، ضعف های داخلی مانع بهره برداری کامل از این پتانسیل ها شده اند. نتایج پژوهش به ارائه راهبردهایی مانند توسعه بازار (ایجاد پایگاه داده مستقل، راه اندازی وب سایت و اطلاع رسانی به تورلیدرها)، رسوخ در بازار (طراحی کاتالوگ، استفاده از بیلبوردها و برپایی نمایشگاه های مناسبتی)، توسعه محصول (ارائه محتوای دیجیتال، تورهای ویژه و امکانات رفاهی) و یکپارچگی افقی (برگزاری نمایشگاه های مشترک و فروش بلیط های ادغامی) منجر شد. این راهبردها با تأکید بر نیازهای مخاطبان و تقویت ارتباط موزه با جامعه، نه فقط به رونق موزه هنرهای تزیینی کمک می کند، بلکه گامی در راستای پویایی اقتصاد گردشگری شهری در اصفهان برمی دارد. این پژوهش با ارائه چارچوبی عملیاتی، خلأ موجود در مطالعات پیشین را پر می کند و به غنای دانش بازاریابی موزه ای می افزاید.
بالندگی کیمیای اسلامی - ایرانی حسن بن زاهد در فضای مساعد علمی و فرهنگی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
231 - 246
حوزههای تخصصی:
حسن بن زاهد کرمانی، کیمیاگر، در سال 723 هجری، هم زمان با فرمانروایی ابوسعید بهادر ایلخانی در ایران، به هند مهاجرت کرد و در سایه حمایت سلطان محمد بن تغلق، آثار کیمیایی ارزشمندی را پدید آورد. در این مقاله، به منظور ارزیابی چندوچون تأثیر فضای علمی و فرهنگی هند بر اندیشه و آثار کرمانی، نخست به روش توصیفی-تحلیلی، به مقایسه کیمیاگری هندی و محتوای آثار حسن بن زاهد پرداخته شده و نشان داده می شود که وی از کیمیای هند تأثیر نپذیرفته است. ملاحظه فهرست منابع مورد استفاده وی که در قالب یک تذکره موجود است نیز همین نتیجه را تأیید می کند. در ادامه، شواهدی از متن آثار حسن بن زاهد ارائه خواهد شد که نشان می دهد او صرفاً از فضای مساعد فرهنگی و اجتماعی هند و به طور خاص، حمایت سلطان محمد بن تغلق بهره مند شده؛ درحالی که معلومات کیمیاگری خود را، پیش تر در ایران آموخته بوده است. به این ترتیب، حسن بن زاهد و آثار کیمیاگری او را می توان ثمره مراودات فرهنگی ایران و هند در ادوار گذشته به شمار آورد؛ حال آنکه محتوای علمی آثار او بی تأثیر از علم هندی بوده است.
مدل اجرامحور برنامه ریزی توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
430 - 455
حوزههای تخصصی:
هدف: سابقه طولانی برنامه ریزی در ایران و صرف هزینه های انسانی و مالی، به تحقق برنامه ها و توسعه یافتگی کشور منجر نشده است. نبود درک مشترکی از توسعه، چگونگی به دست آوردن آن را تحت الشعاع قرار داده است. برنامه ریزی توسعه ملی با رویکردهای مختلفی از سوی دولت ها مواجه شده است. دولت ها یا به اجرای برنامه توسعه تهیه شده دولت پیشین اهمیتی نداده اند یا خود اراده ای برای تدوین برنامه توسعه نداشته اند که این موضوع، از نبود تعهد و قابلیت دولت ها در قبال برنامه نشئت می گیرد. به هرحال دستاورد برنامه ها در کشور تا تغییرات واقعی مدنظر برنامه که انتظار آن می رفته است، فاصله زیادی دارد که گویای ضعف در فرایند برنامه ریزی و قابلیت اجراست. این پژوهش با هدف تحقق اهداف توسعه ای مبتنی بر مبانی نظری و نتایج مطالعه تطبیقی، قصد دارد تا الگوی برنامه ریزی توسعه ای را ارائه کند که خروجی آن، فقط سند برنامه نیست و دستاوردها و نتایج آن، اهداف توسعه را محقق می کند. این مهم جز با تدوین برنامه هایی که قابلیت اجرا داشته باشند و ارزیابی نتایج حاصل از اجرا که میزان تحقق اهداف را بسنجد، میسر نخواهد شد. بنابراین هدف از این پژوهش، تدوین الگویی اجرامحور از برنامه ریزی توسعه است که در آن، فرایند برنامه ریزی به اندازه محتوای آن اهمیت داشته باشد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و تطبیقی و با مطالعه اسنادی انجام شده است. از روش تحلیل مضمون برای تحلیل داده ها استفاده شد؛ از همین رو، مؤلفه های فرایند برنامه ریزی مشتمل بر تدوین، اجرا، نظارت و ارزیابی و نوع برنامه، پس از بررسی تئوریک و مبتنی بر مبانی نظری، در اسناد مرتبط با برنامه ریزی توسعه ایران آسیب شناسی شد؛ سپس کشورهای چین، مالزی و هند نیز به همین روش بررسی شدند. یافته ها: یافته های مبتنی بر آسیب شناسی فرایند برنامه ریزی در ایران، از تمرکز و غیرمشارکتی بودن فرایند برنامه ریزی، از هم گسیختگی و ناهماهنگ بودن برنامه ها و اجرای آن، ضعف و بی توجهی در اجرا، سوگیری های سیاسی و کارشناسی نبودن فرایند تدوین و تصویب و در نهایت، نبود نظارت و پاسخ گویی در قبال تحقق برنامه حکایت می کند. به عبارت دیگر، نبود ظرفیت اجرا در کشور مشهود است؛ در حالی که در کشورهای منتخب مورد بررسی، این قابلیت با نهادسازی، حاکمیت قانون، برنامه ریزی مشارکتی، انسجام و استمرار فعالیت برنامه ریزی، رو به ارتقا بوده و دستاوردهای توسعه ای به همراه داشته است. نتیجه گیری: الگوی پیشنهادی این پژوهش برای افزایش ظرفیت دولت به منظور برنامه ریزی توسعه، به عنوان هدف و ابزار اجرای برنامه، یک مدل حلزونی است که علاوه بر قابلیت سازی برای حکومت، مبتنی بر دستاوردهای حاصل از اجرا در هر مرحله، به تعدیل و اصلاح برنامه ها و فرایندها بر اساس ارزیابی های مستمر اقدام می کند. برنامه ها از طریق برساخت مسائل خوب، به صورت مشارکتی تهیه می شود و بر اساس امکان پذیر بودن اجرای آن، در اولویت قرار می گیرد. برنامه با مشارکت ذی نفعان اجرا و نظارت می شود و در نهایت، دستاوردها ارزیابی و درس آموخته های آن، در راستای توانمندسازی استفاده می شود تا ظرفیت ارتقایافته دولت، فرصت های جدیدی را در برنامه های اصلاحی یا آتی محقق کند. مؤلفه های ظرفیت حکومت، شامل ظرفیت اداری، قانونی، مالی و اجرایی، هم به عنوان هدف و هم به عنوان ابزار برای توسعه ضروری است. سند برنامه به تنهایی پایان برنامه ریزی نیست؛ بلکه بخشی از فرایند مشارکتی برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی نتایج است.
Structural Equation Modeling of Marital Conflicts Based on Early Maladaptive Schemas, Gender Stereotypes, and Emotional Needs with the Mediation of Coping Styles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to develop and test a structural equation model for predicting marital conflict based on early maladaptive schemas, gender stereotypes, and emotional needs, with the mediating role of coping styles. Methods and Materials: The research adopted a correlational design using structural equation modeling. The statistical population included 1,760 married men and women with marital conflicts who had sought counseling services in Tehran in 2024. Using purposive sampling, 500 participants were selected who had been married for at least six months and voluntarily completed six standardized questionnaires: the Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Young Schema Questionnaire-Short Form, Bem Sex Role Inventory (short form), Emotional Needs Questionnaire, Young-Rigg Schema Avoidance Inventory, and Young’s Overcompensation Inventory. Data were analyzed using SmartPLS software through both descriptive and inferential statistics, including path coefficients and indirect effects. Findings: The results showed that disconnection and rejection schema (β = 0.413, p < 0.001), other-directedness (β = 0.214, p < 0.001), avoidance coping (β = 0.217, p < 0.001), and overcompensation coping (β = 0.122, p = 0.010) were significant direct predictors of marital conflict. Emotional needs significantly predicted both avoidance (β = 0.175, p = 0.014) and overcompensation coping (β = 0.246, p < 0.001). Gender stereotypes also played a role, with neutrality negatively predicting marital conflict (β = –0.229, p < 0.001). Mediation analysis confirmed significant indirect effects of impaired autonomy and emotional needs on marital conflict via avoidance coping, and of impaired limits and over-vigilance via overcompensation coping (p < 0.05). However, several indirect paths through gender stereotypes were not statistically significant. Conclusion: The findings support a comprehensive model where early maladaptive schemas, emotional needs, and gender stereotypes predict marital conflict through maladaptive coping styles. These insights can inform schema-based couple therapy by addressing cognitive-emotional vulnerabilities and promoting healthier coping mechanisms in marital relationships.
مطالعه تحلیلی دو نگاره مرتبط با امام رضا (ع) در فالنامه طهماسبی (962-967ق) با رویکرد شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
71 - 101
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین پژوهشگران رویکرد شمایل شناسی اروین پانوفسکی (1968-1892م) است. شمایل شناسی معنا و محتوای اثر هنری را بررسی می کند. پانوفسکی سه سطح معنایی (توصیف پیش شمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناسانه) را در خوانش آثار هنریاز هم متمایز کرد. دو نگاره قدمگاه امام رضا (ع) و نجات مردم در دریا توسط ایشان از فالنامه طهماسبی (962- 967 ق) به سفارش شاه طهماسب بوده است. صفویان نسب خود را به امام کاظم (ع) نسبت می دادند؛ بنابراین توجه ویژه به پسر ایشان، امام رضا (ع) داشتند که دارای نقش مهمی در نفوذ تشیع در ایران بودند. هدف این پژوهش چگونگی خوانش شمایل شناسی دو نگاره مرتبط با امام رضا (ع) در فالنامه طهماسبی با آرای پانوفسکی است. این پژوهش در پی پاسخ به این سوالات است که تحلیل شمایل شناسی این دونگاره در فالنامه طهماسبی با آرای پانوفسکی چگونه است؟ با توجه به بافتار فرهنگی مذهبی دوره شاه طهماسب این دو نگاره چه ویژگی های ساختاری و بصری دارد؟ بررسی شمایل شناسانه این دو نگاره چه ارزش های بنیادینی از دوره شاه طهماسب را نمایان می کند؟ این پژوهش به شیوه کیفی و تطبیقی تحلیلی انجام شده و روش جمع آوری مطالب به شیوه کتابخانه ای و با رویکرد شمایل شناسی بوده است. به نظر می رسد نگارگر در نگاره قدمگاه با استفاده از فرم جای پا در محراب، هم زمان یادآور سه قدمگاه مرتبط با قبله مسلمانان و در نتیجه اصول مسلمانی شیعی (توحید، نبوت و امامت) است. همچنین سندی است برای آنکه در آن دوره نیز جای پای موجود در نیشابور، بیانگر قدمگاه امام رضا (ع) بوده است. در نگاره نجات مردم از دریا نگارگر شاه طهماسب را در قالب امام رضا (ع) مروج شیعه در ایران آورده است و با رمزگانی به واقعه کمک خواهی همایون گورکانی از شاه طهماسب اشاره دارد؛ بنابراین ناخودآگاه به ارزش های بنیادی دوره شاه طهماسب که اصول مهم شیعی و تأکید بر مشروعیت شاه طهماسب است، اشاره می کند.
تورات علیه تلاویو: نقدی کتاب مقدسی بر کشتار ساکنان غزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۱۴۰۴ شماره ۱
121 - 150
حوزههای تخصصی:
دین پژوهی رشته ای دانشگاهی است و باید به بایسته های آن پایبند باشد، اما این تعهد را نباید مانع دین پژوه برای واکاوی دیدگاه های کتاب مقدس درباره مسائل عینی گذشته و امروز دانست. تفسیر پیش رو از قصه های کتاب مقدس مبتنی بر دو مدعاست: نخست، میان جهان امروز و جهان نویسندگان کتاب مقدس گسستی (معرفت شناسی یا هستی شناختی) واقع است، و دوم با روشی مناسب (اسطوره گشایی) می توان به آن جهان متفاوت ورود کرد. مطابق این خوانش، دیدگاه نویسندگان کتاب مقدس درباره خشونت و خون ریزی بر انسان شناسی آن ها استوار است که در قصه آدم به نحوی مجمل و استعاری بازگو شده است. مطابق آن، انسان (فارغ از جنسیت، موقعیت، قومیت، ملیت و نژاد) به «سیمای خدا» و «شبیه خدا» است، و خدا متوجه نیازهای مادی و عاطفی اوست، و کشتن او را منع کرده است، و بی تردید خاطیان عقاب خواهند شد. قصه هابیل و قابیل داستان «جنایات و مکافات» است و بیانگر آن که خدا خون خواه بی گناهان است و بی تردید مجرمان را مکافات خواهد کرد. قصه سیلاب نوح نفرت خدا از خشونت و خون ریزی (حَمَس) را بازگو می کند و تهدید این اعمال برای جان، جامعه و جهان را یادآور می شود. نتیجه اینکه خشونت و خون ریزی جنون آمیز صهیونیست ها علیه ساکنان غزه برخلاف تعالیم کتاب مقدس است و رویکرد نویسندگان کتاب مقدس نه دفاع و توجیه چنین رفتاری علیه انسان ها که محکومیت آن است.
ارزیابی مبانی تجربی و الهیاتی «ژن خدا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
23 - 33
حوزههای تخصصی:
پژوهشگر عرصه ژنتیک، دکتر دین هَمر مدعی است، ژنی که منجر به گرایش انسان ها به معنویت و اعتقادات دینی می شود را کشف نموده است. او این ژن را حاصل تکامل زیستی نوع انسان می داند که منجر به ایجاد درگاه های ورودی در بخش نورون پس سیناسپی می گردد و با انتقال منوآمین ها به درون سلول و ایجاد حالات خوش معنوی، او را به سمت معنویت گرایی و بالتبع فرض خالق برای هستی سوق می دهد. پژوهش حاضر با استفاده از روش اسنادی (کتابخانه ای) توضیح می دهد که چگونه براساس تحقیقات آزمایشگاهی بعدی، ژن مورد نظر را نمی توان به عنوان علت تامه احساسات معنوی جا زد و تنها باید برای آن نقش کوچکی در این فرایند در نظر گرفت. نیز ادعای مطرح شده قادر نیست دلایل عقلی و یقینی مبنی بر وجود خداوند را بشکند، ازاین رو تلاش همر را نمی توان نافی وجود متعلق معنویت، یعنی خداوند متعال دانست.
تبیین پدیده دیاثت سازمانی: رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
173 - 201
حوزههای تخصصی:
هدف: پدیده سوء مدیریت از تهدید های جدی برای اداره امور عمومی به ویژه کشورهای موسوم به جهان سوم در مسیر توسعه و پیشرفت جامعه است که منافع عمومی را تحت تأثیر قرار می دهد و آثار عمیق و مخرب در سطوح مختلف بر جای می گذارد. از این رو لزوم، پژوهش و بررسی موشکافانه پیرامون این پدیده و شناسایی عمیق گونه ها و مصادیق مختلف آن غیرقابل انکار است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم پدیده دیاثت سازمانی به روش کیفی است.
روش شناسی: پژوهش پیش رو مبتنی بر راهبرد تحلیل تم است. دراین راستا گردآوری داده ها با بهره گیری از رویکرد هدفمند و معیار اشباع نظری از راه مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان امر که به روش قضاوتی (هدفمند) انتخاب شده اند، صورت گرفت. عبارت های معنایی حاصل از مصاحبه براساس فرایند گام به گام تحلیل تم بروان و کلارک تحلیل و در چارچوب مفاهیم، تم فرعی و تم اصلی سازماندهی شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش منجر به شناسایی 3 تم اصلی، 11 تم فرعی و 55 مفهوم شد. در بعد رفتاری، تم های توصیه پذیری، توسعه روابط با صاحبان قدرت، ایجاد زمینه نفوذ گروه های غیرشایسته در سازمان؛ در بعد وظیفه ای، تم های مایه گذاشتن از سازمان و امکانات آن، سیاست بازی در انتصاب ها، اجرایی کردن دستورهای افراد با نفوذ خارج سازمان، تفسیر و اعمال قوانین به صورت سلیقه ای و در بعد نگرشی، تم های نگاه جزیره ای، تملق محوری، عدم تساهل و تسامح و سطحی نگری شناسایی شدند.