مطالب
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۷۰ مورد.
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
39 - 62
حوزههای تخصصی:
مدرنیته به عنوان یکی از پدیده های بنیادین و تاثیرگذار در دنیای معاصر و به ویژه در فضای سیاست، اساسا دارای پیامدهایی متفاوت و دوگانه است، که می توان از با عنوان چهره "ژانوسی" مدرنیته یادکرد. مدرنیته از یک سو دارای وجهی توسعه بخش و از سویی دیگر دارای وجهی تاریک و گونه ای از توتالیتاریانسم می باشد. بدین ترتیب محوریت مقاله حاضر اساسا بررسی این چهره ژانوسی مدرنیته و بازنمایی آن در رفتارشناسی یکی از جریانات رادیکال اسلامی در منطقه خاورمیانه یعنی داعش است. بنابراین سوال اصلی مقاله آن است که چهره ژانوسی مدرنیته چه تاثیرات و پیامدهایی بر رفتارهای سیاسی داعش داشته است؟ و آیا اساسا می توان پارادوکس یا چالش میان سنت و مدرنیسم در رفتارشناسی سیاسی داعش را بازتابی از چهره ژانوسی مدرنیته دانست؟ چارچوب نظری مقاله، مبتنی بر نظریه های مدرنیستی و رهیافت های انتقادی آن است. برای نگارش مقاله و گردآوری داده ها از منایع کتابخانه ای و روش توصیفی -تحلیلی استفاده شده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که رفتارهای پارادوکسییکال داعش، محصول دوگانگی یا چهره ژانوسی مدرنیته بوده و تعامل مدرنیته با داعش، کشاکشی از سنت و تجدد را در عملکرد آن ایجاد کرده است.
تأثیر بنیادهای فلسفی مدرنیته در مبانی توجیهی انتخابات دموکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
65 - 83
حوزههای تخصصی:
انتخابات به عنوان سازوکار تحقق حاکمیت مردم، حق تعیین سرنوشت و انتقال آرام قدرت، نقش بسیار مهمی در نظام دموکراتیک دارد. تأسیسات هر نظام سیاسی و حقوقی بر بنیادهای فکری خاصی استوار می شود. نظر به اینکه انتخابات در بستر نظام دموکراتیک کارایی دارد و اندیشه دموکراسی در دوران مدرنیته شکل گرفته، این پرسش بنیادین مطرح می شود که آیا بنیادهای فکری و فلسفی مدرنیته بر فرایند موجه سازی نهاد انتخابات در نظام دموکراتیک تأثیر گذاشته است؟ مقاله حاضر با نگرشی توصیفی-تحلیلی و با هدف ارائه تصویری از تأثیرات مبادی مدرنیته بر انتخابات دموکراتیک، در پی رسیدن به این نتایج است که تحولات و رخدادهای ذهنی و عینی دوران مدرنیته تغییرات عمده ای در مبادی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی جامعه غرب ایجاد کرده است و متعاقب آن نظام های دموکراتیک ایجاد شده اند، ازاین رو تأسیسات چنین نظامی مانند انتخابات در محتوا، رویه و ساختار، متأثر از مبادی فکری مدرنیته است و براساس آنها موجه سازی می شود.
تبیین رابطه مدرنیته و خانواده گرایی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولاتی که در غرب تحت عنوان مدرنیته اتفاق افتاده، پیامدهایی را در سایر نقاط جهان به جای گذاشته که ممکن است در بستر جامعه برای آن فرهنگ سازی نشده باشد. کشور ایران نیز از آن امر مستثنا نیست. خانواده گرایی که از مهمترین ارزشهای وابسته به هر فرهنگی است، به نگرش های وفاداری، اعتماد و همکاری در بین اعضای خانواده تاکید می توان، در جوامع مختلف در حال تغییر است. این پژوهش با روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد خانواده گرایی و پرسشنامه محقق ساخته) انجام گرفت. حجم نمونه برابر 665 نفر تعیین و با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای، سهم هر منطقه از شهر مشخص و نمونه ها در هر منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار اس پی اس اس انجام شد. برای تحلیل داده ها از رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید. بر اساس یافته ها مشخص شد که بین مدرنیته و خانواده گرایی رابطه معنی دار وجود دارد. هر چند عقلانیت و فردگرایی و نگرش مثبت به اشتغال زنان به عنوان ابعاد مدرنیته در جامعه روند رو به رشد دارد، لکن خانواده گرایی بالا می باشد و خانواده به حیات خود ادامه می دهد.
مدرنیته، تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
یادداشتی بر جایگاه مدرنیزاسیون و مدرنیته در کردستان ایران
فلسفه مدرنیته و نقش آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ساحت تعلیم و تربیت، خوباوری و اعتماد به قدرت تفکر و استنباط انسانی، بسیار ارزنده و یک امر بنیادی است: بدون این که از اهمیت ساحت های دیگر شناخت غفلت کرده باشیم، در این مقاله، به بیان اهمیت تعقل پرداخته ایم؛ تعقلی که بر مبنای فرهنگ و اعتقادات هر قومی، برای پیداکردن راه حلها برای مسایل جدید و بهبود و مسرت بار کردن زندگی ضرورت دارد. به اعتقاد ما، مسایل تعلیم و تربیت در عصر حاضر، مسایلی هستند که از طریق سنتی محض، لاینحل می نمایند و اقتضا می کنند که راه حلهای جدید، کشف و ابداع شوند. با حفظ سهم نگرش های گوناگون، به سهم عقل و مسوولیت پذیری، بیشتر توجه نموده ایم؛ زیرا در نظام تعلیم و تربیت ما نیاز به تفکر و استنباط و بالاخره خودباوری بیشتر از هر زمان دیگر ضروری می نماید.
اسلام و مدرنیته در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی
حوزههای تخصصی:
رویارویی و مواجهه اسلام و مدرنیته در اندیشه اندیشمندان اسلامی اشکال متفاوتی به خود گرفته است. در این میان فهم سید جمال الدین اسدآبادی از مدرنیته و اسلام، آغاز راهی است که تلفیق و سازگاری این دو عرصه ـ یعنی اسلام و مدرنیته ـ را راه حل معضل عقب ماندگی و مسئله امپریالیسم در کشورهای اسلامی می داند. سید جمال الدین اسدآبادی بر این اعتقاد بود که راه برون رفت از واپس ماندگی و مقابله با امپریالیسم، باز تفسیر آیین اسلامی است که در درون گفتمان مدرنیته صورت می گیرد. در واقع سید جمال الدین ابتدا میان مدرنیته و غرب جدایی می افکند و سپس مدرنیته غیرغربی را می جوید. بنابراین، باز تفسیر آیین اسلامی در اندیشه سید جمال الدین به بازسازی هویتی مدرن، منتها غیرغربی می انجامد. و این گونه، مدرنیسم اسلامی به مثابه هویتی متمایز و مستقل از هویت غربی، پاسخ سید جمال الدین اسد آبادی به بحران جوامع اسلامی در قرن نوزدهم است.
طرحی از زن ایرانی در برزخ سنت و مدرنیته
حوزههای تخصصی:
در ادامه مباحث «نواندیشى دینى و مسأله زنان» این بار مهرداد درویشپور به بررسى موقعیت زنان ایرانى نشسته است. وى معتقد است زنان در ایران در برزخ میان سنت و مدرنیته به سر مىبرند و فشار سنت و پارهاى از باورهاى اعتقادى و سیاستهاى رسمى، همچنین بیگانگى جامعه با ارزش فردیت و تجددطلبى، خروج زنان ایرانى از این برزخ را دشوارتر و کندتر نموده است. با وجود این، مبارزه براى مدرنیته به اصلىترین خواست جنبش زنان در ایران بدل شده است.
تاریخ تحول مفهومی «انقلاب»: از ارسطو تا مدرنیته سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شد تا با نظر به چارچوب مفهومی راینهارت کوزلک از تاریخ مفاهیم به بررسی تاریخ تطور مفهومی انقلاب در غرب بپردازیم و لحظات بغرنج تاریخی آن را با تبیین شرایط تاریخی ایضاح نماییم. انقلاب از جمله مفاهیم بنیادین در چارچوب تاریخ مفهومی است که چونان دیگر مفاهیم بنیادین نمایانگر حرکت تاریخ است. در این مقاله کوشیدیم تا چهره ژانوسی انقلاب را نشان دهیم و تبیین نماییم که چگونه لحظه های مختلف تاریخی در صورت بندی معنایی انقلاب موثر افتاده است. ما معتقدیم که مفهوم انقلاب در پیش از دوران جدید، در معنایی غیرسیاسی، ناظر بر دوران و چرخش غالبا استفاده می شد و در مواردی می توان به نیمه قرن ۱۶ اشاره کرد که این مفهوم دلالت سیاسی می یابد؛ در این اشاره مراد از انقلاب را نوعی بازگشت به گذشته یا بازتفسیر گذشته می توان خواند. از حدود نیمه قرن هجدهم است که مفهوم انقلاب با نگاهی خطی و رو به جلو استفاده می شود. در این مقاله به سیر تاریخی انبان شده در پس پشت این مفهوم اشاره کرده ایم و نیز، به ردپای لحظات مختلف دگرگونی که در مفهوم انقلاب خود را مستتر ساخته اند و بر حسب شرایط دائما امکان احضار و فراخواندنی از نو را دارند، پرداخته ایم.
بررسی دگردیسی گونه غناییِ شعر عاشقانه در سایه مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دگردیسی و تحوّل شعرِ عاشقانه معاصر فارسی، تحت تأثیر تفکّر مدرنیته بوده است. در این مقاله که از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ به سؤال بنیادین تحقیق استفاده شده است، ابتدا تأثیرات اجتماعی مدرنیته بر عشق و رابطه عاشقانه را در نظرگاه اندیشمندان و جامعه شناسانی نظیر باومن (Bauman)، گیدِنز (Giddens)، تامپسون (Thompson) و بِرمَن (Bermun) نشان داده ایم و سپس دگرگونی های عاشقانه سروده ها در شعر فارسی تحت تأثیر این تفکّر در ده انگاره بررسی و تبیین شده است. پرسش و مسأله اصلی در این پژوهش آن است که گونه پرطرفدار عشق در ساحت ادب فارسی چگونه همگام با پدیده ها و تحوّلات اجتماعی دگردیسی یافته است. یافته ها نشان می دهد که انگاره هایی نظیر نسبیّت اندیشی، حضور پررنگ خود شاعر، گفتگوی دوسویه، برابری و آزادی، علم اندیشی و تجربه گرایی که مدرنیته آنها را برای زیستن در جهان معاصر پیشنهاد می کند عمیقاً گونه غناییِ عاشقانه را در شعر معاصر فارسی دگرگون کرده و با دیداری کردنِ مغازله و پیشنهاد عشقِ بی هاله گونه ای متفاوت ارائه داده است. اجتماع با پتانسیل سیّال خود و تغییر در نگرش انسان ها که ماهیّت شخصیّت آنها را تغییر داده است، بر ساحت عشق در ادب فارسی تأثیر گذاشته است. چنانکه جایگاه عشق را از حالت افسانه ای و اندرونی به حالت حقیقی و گاه اجتماعی و... تغییر داده است.
مدرنیته اروپامحور و سیاسی شدن سنت در جوامع مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
803 - 825
حوزههای تخصصی:
غلبه یافتن گفتمان اسلام سیاسی در جدال گفتمانی با مدرنیته اروپامحور موجب فهمی از سنت شده است که می توان آن را بیشتر به واسطه دغدغه های سیاسی وپیوند آن با منابع «قدرت» فهمید. بدین معنی که اسلام سیاسی از یک سو سنت را به مثابه اصول مرجعی لحاظ می کند که برای ارزیابی انتقادی گذشته و امروز و ساختن آینده باید به آن بازگشت و از سوی دیگر، دعوت به سنت را به عنوان واکنشی در برابر چالش های سلطه غربی و دفاع از هویت خود بر می سازد. معنادهی به سنت در اسلام سیاسی به منظور سازمان دهی به یک نظم اجتماعی خودی و طرد دیگر نظم های اجتماعی است که مشخصاً از اروپامحوری منبعث شده اند. این ساختار را می توان سیاسی شدن سنت در عصر مدرن نامید. بر این اساس، برساخت سنت و انسجام عناصر آن را باید با توجه به شکل گیری فهم مدرن از آن، تابعی از روابط قدرت و حوزه تخاصمات گفتمانی درنظر گرفت که به واسطه آن جریان سنت در مقام یک عامل هویت بخش به خود و تمایزآفریندر مقابل دیگری ظاهر می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر روش تحلیل گفتمانی و با فرض اینکه تولید معنا و اندیشه در تثبیت قدرت ضروری است، بازنمایی و برساخت سنت در اسلام سیاسی را تابعی از روابط قدرت دانسته و در تقابل با گفتمان اروپامحوری تحلیل کرده است.
تحلیل عناصر مدرنیته در رمان کلیدر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی که خود محصول مدرنیسم است در بازتاب تجربه تقابل سنت و مدرنیته نقش داشته است. واکاوی مفاهیمی از مدرنیته که در کلیدر منعکس شده محور این پژوهش است. می توان گفت کلیدر، اگر چه داستانی بومی است در فضایی روستایی اما به اقتضای داستان و ماجراهایش و به ویژه متأثر از رخدادهای اجتماعی و سیاسی سال های 1325 تا 1327 هجری شمسی و فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم و از طرفی تحت تأثیر فضای فکری نویسنده، در تقابل سنت و مدرنیسم، عناصری از مدرنیته مثل تغییر و دگردیسی، رویکرد انتقادی به مسائل، اندیشه های بنیادین و تئوری های انسان شناسانه و فلسفی، انسان محوری، خردباوری و خودآگاهی، تاثیرپذیری از مکاتب ادبی و سیاسی و دیدگاه ماتریالیستی در آن منعکس شده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
مدرنیته، جهانی شدن و پدیده تروریسم مدرن و پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
589 - 608
حوزههای تخصصی:
فهم پدیده تروریسم در عصر جهانی شدن و ارتباط میان آن دو، با توجه به تحولات صورت گرفته در فضای فکری مدرنیته امکان پذیر است. مدرنیته، تنها عامل ظهور گروه های تروریستی نیست؛ بلکه از عوامل اصلی بروز تروریسم مدرن و پسامدرن است. آنچنان که می توان در یک دسته بندی کلی از سه گروه متفاوت تروریست نام برد: تروریست های سنتی، مدرن و پسامدرن. تروریست های مدرن و پسامدرن برآمده از تحولاتی هستند که با موج فزاینده مدرنیته و به تبع آن جهانی شدن پا به عرصه گذاشته اند. در تمام تحرکات صورت گرفته از سوی این دو گونه می توان نشانه ها و رگه های جدی از ستیز و دشمنی با جهانی شدن را مشاهده کرد؛ در صورتی که تروریست های سنتی با روشیدیگر فعالیت می کردند. اهداف تروریست های سنتی محدود بود؛ در حالی که تروریست های مدرن و پسامدرن اهداف خود را فراتر از اشخاص سرشناس و ترور مسئولان دولتی انتخاب می کنند. همانند اندیشه مدرنیته که هیچ محدودکننده ای را نمی پذیرد، تروریست های مدرن و پسامدرن نیز راهی را برای تفکراتشان راهِ برداشته نشدنی نمی دانند. مکتوب پیش رو می کوشد تا نشان دهد که پدیده تروریسم مدرن و پسامدرن برخلاف تروریسم سنتی واکنشی به پیامدهای مدرنیته و جهانی شدن است.
جایگاه مهدویت در اندیشه نخبگان مسلمان در دوره مدرنیته
حوزههای تخصصی:
از جمله چالش های پس از دوران رنسانس و تحقق مدرنیته، رویارویی دین و مدرنیته و موقعیت نخبگان مسلمان و جوامع اسلامی در پاسخ به پرسش های نو و واکنش روحی و اجتماعی در برابر آن بوده است؛ موقعیتی که مدرنیته در عرصه های مختلف حکومت، سیاست، انسان شناسی، جامعه شناسی، معرفت شناسی، روابط و مناسبات فردی و اجتماعی، توسعه و رشد و امثال آن پیش روی مسلمانان قرار داده است. مسلمانان روش ها، پاسخ ها و واکنش های متعددی داشته اند که در بعضی از آنها، عناصر فرهنگ مهدویت و مفاهیم موعودگرایانه مؤلفه ای اساسی بوده است. تحلیل این راه کارها و بررسی جایگاه مهدویت در بخشی از آنها به منزله راه حل یا واکنش فردی و اجتماعی در برابر مدرنیته و رویکرد انتقادی و آسیب شناسانه به این نظریه ها که گاه به صورت نادرست از مهدویت استفاده نموده اند و تبیین رویکرد مناسب مسلمانان در فلسفه تاریخ، از اهداف این مقاله است.
ادبیات کودک در ایران، تأثیر متقابل سنت و مدرنیته
گفتمان اخلاق و سیاست در عصر مدرنیته و پسامدرنیته
رویارویی اولیه روشنفکری ایران با مدرنیته: (یک رویکرد دوگانه)
اسلام و مدرنیته: روحیات نسل جدید در عربستان سعودی
حوزههای تخصصی:
مدرنیته و رهاوردهای آن در معماری و شهرسازی ایران
لباس متحدالشکل: بازنمایی قدرت و مدرنیته (دوران پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۸۱/۵)
76-103
حوزههای تخصصی:
هدف: دولت پهلوی اول، به موازات تأسیس نهادهای نظامی، اداری، و آموزشی مدرن، نظام پوشاک متحدالشکل (یونیفُرم) را در ابعاد گسترده برای مردان و تا حدودی زنان، در ایران اعمال کرد. این نظام پوشاک بازنمودِ سلطه ی ساختار قدرت بر متن زندگی مردم بوده است، و از ابزارهای مهم دولت برای کنترل ملت، و ساخت جامعه ای مدرن، منضبط، و مطیع. هدف این نوشتار روشن شدن کارکرد این گونه قواعد دستوریِ پوشاک، و اقبال آن ها در پذیرش از جانب جامعه است؛ قواعدی که امروز نیز، از ابزارهای اعمالِ سیاست های ایدئولوژیک، و مبنای مناقشات عمده ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران است. روش تحقیق: این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که کارکردهای نظام پوشاک متحدالشکل برای دولت پهلوی اول چه بود؟ بدین منظور، با روش تحلیل محتوای کیفی متون تاریخی این دوران، و پس از مرور پیشینه ی لباس متحدالشکل در دوران قاجار، به جریان اعمال این سیاستِ پوشاک در دوران پهلوی اول می پردازد، و رابطه ی آن را با اندیشه ی ناسیونالیسم این دوران و فرآیند ساخت دولت-ملتِ نوین ایرانی بررسی می کند. یافته ها و دستاوردها: یونیفُرم مظهر نظم و پویایی مدرن، زیباشناسی مدرن، و بازتاب جامعه ای منضبط، آموزش دیده، و متعهد به ساختار قدرت بوده است. پژوهش حاضر ابعاد سیاسی-اجتماعی و زیباشناختی نظام پوشاک متحدالشکل را به تصویر می کشد.