مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۴۵۶ مورد.
منبع:
شناخت پژوهی مطالعات سیاسی سال دوم تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵)
111 - 141
حوزههای تخصصی:
با توجه به تبلیغات سیاسی شبکه های معاند در رسانه های اجتماعی فارسی زبان، بررسی این موضوع که محتوای این شبکه ها چطور با برانگیختن هیجانات، شکاف های سیاسی را در جامعه تشدید می کند و همچنین بررسی روش های افزایش تاب آوری در برابر اطلاعات گمراه کننده، در قالب یک کارآزمایی تصادفی سازی شده کنترل شده حائز اهمیت است. در این مطالعه برای پیاده سازی آزمایش، چهار گروه به صورت تصادفی طی دو مرحله مداخله و آزمایش، در معرض چهار دسته محتوای رسانه ای تصویری- ویدئویی قرار گرفتند. در مرحله مداخله، گروه اول (کنترل) و دوم، صرفاً شاهد تصاویری با محتوای خنثی بودند. گروه سوم شش تصویر با محتوای سواد رسانه ای و گروه چهارم ویدئویی با موضوع سواد رسانه ای دریافت کردند. در مرحله آزمایش، همه گروه ها تصاویری یکسان مشاهده کرده و واکنش هیجانی و رفتاری مخاطب در هر مورد ثبت شد. در این پژوهش دو سازوکار قرار دادن شرکت کنندگان در معرض مداخلات سواد رسانه ای در دسترس و کم هزینه و آگاهی مخاطب از منبع پیام، بر افزایش تاب آوری مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد آگاه سازی مخاطب از منبع پیام تا جایی که محتوای آن مستقیماً به سوگیری های شخصی مربوط نباشد، در کاهش واکنش هیجانی و واکنش رفتاری (لایک کردن و اشتراک گذاری)، تأثیر معناداری دارد. از طرفی سوگیری ها، قوی تر از مداخلات دیگر، باعث افزایش هیجان مثبت و واکنش رفتاری می شوند. در پیام های خنثی، فرد بیشتر از مسیر مرکزی به تحلیل و اقدام می پردازد؛ اما در محتوای هم خوان با سوگیری های شخصی، رفتار مخاطب از طریق مسیر محیطی/ اکتشافی که نیازمند منابع شناختی کمتری است کنترل می شود.
Ethical Considerations in Protecting the Marine Environment from the Effects of Oil Pollution and Its Support by International Law(مقاله علمی وزارت علوم)
Introduction: In recent years, approaches based on environmental ethics have emphasized the need to protect the environment from the effects of industrial pollutants. This trend is reflected in new and developing international policies for environmental protection, such that, for example, in the field of protecting the marine environment from oil pollution, the existing international approach is based on the development of laws that protect the environment and protect humans. Therefore, the present study was conducted with the aim of examining ethical considerations in protecting the marine environment from the effects of oil pollution and its support by international laws. Material and Methods: This study used reliable sources and international scientific articles in the field of environmental ethics and the support of international laws for the marine environment from oil pollution in a descriptive and review manner. Conclusion: The results of this study showed that it is not possible to define a specific and unified ethical framework for protecting the marine environment. In the present study, three ethical perspectives were discussed, which represent the ways in which people view the environment in general and the marine environment in particular and their interactions with it. These are anthropocentric, ecocentric and biocentric ethics. Five general ethical principles have also been identified, which are included in international legal instruments and thus represent an agreement reached by signatories with different cultural backgrounds. These are: sustainability, conservation of biodiversity, protection, environmental justice and human dignity. In view o
تأثیر نور روز بر واکنش های احساسی در فضاهای سکونتی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نور، پارامتر اصلی در ایجاد رابطه بصری انسان با محیط اطراف است که بدون آن بسیاری از امور روزمره در شرایط کنونی قابل انجام نیست. مطالعات نشان می دهند شرایط نور روز در انواع مختلف فضاهای داخلی بر واکنش های احساسی ساکنان آن تأثیر گذارند و ازآنجایی که امروزه افراد، بیشتر زمانشان را در خانه و محیط های داخلی سپری می کنند و نیاز جسمی و روانی به نور روز دارند، لازم است معماران دانش لازم در مورد نور روز و ارتباط آن با واکنش های احساسی ساکنان داشته باشند، درحالیکه پژوهش در این زمینه کم و در عرض های جغرافیایی دیگری است که کیفیات نوری متفاوتی داشتند.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های مؤثر نور روز بر واکنش های احساسی ساکنان در محدوده شهر تبریز و تبیین تأثیر جنسیت و سن و نوع مسکن در این رابطه و تبیین تأثیر جهت نور ورودی و ابعاد پنجره بر واکنش های احساسی ساکنان انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و روش پردازش تصاویر یک واحد مسکونی نمونه تبریز در محیط شبیه سازی شده با نرم افزار رویت انجام شده است. جهت ارزیابی، از پرسشنامه استاندارد پرات و راسل استفاده شده است. سپس ویژگی های جمعیت شناختی، شرایط مرتبط با آزمایش و ادراک شرکت کنندگان تجزیه و تحلیل شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند دو مؤلفه ابعاد و جهت پنجره ها بر واکنش های احساسی ساکنان تأثیرگذار است و در جبهه شمال و شرق با افزایش ابعاد پنجره سرزندگی ساکنان افزایش پیدا می کند ولی در جبهه جنوب با افزایش ابعاد پنجره، سرزندگی ساکنان کاهش یافته و در معدود موارد بین جنسیت و سن با واکنش های احساسی حاصل از نور روز رابطه معنادار وجود دارد و نوع مسکن بر واکنش های احساسی حاصل از نور روز ساکنان تأثیری ندارد.
اصل تناسب در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
29 - 60
حوزههای تخصصی:
تناسب در همه کارها و برنامه ها از روشن ترین جلوه های زندگی ما در دنیای امروز است. به همین دلیل، کارایی و اثربخشی حقوق کیفری در گرو رعایت تناسب در طراحی و اجرای آن است. حقوق کیفری، برای پاسخ گویی به نیازهای اجتماعی باید متناسب با شرایط و دگرگونی های جامعه طراحی و اجرا گردد. در صورتی می توان مدعی عادلانه و عقلانی بودن حقوق کیفری شد که از تناسب درونی (در پیوند با انگیزه ها و اهداف) و تناسب بیرونی (در پیوند با شرایط و امکانات) برخوردار باشد. اگر تناسب، به مثابه یکی از اصول نخستین، بر حقوق کیفری حاکم نباشد، نمی تواند کارایی و اثربخشی لازم را داشته باشد. حقوق کیفری، از یک سو، باید با خواسته ها، اهداف و انتظارات فردی و همگانی، و از سوی دیگر، با وضعیت بیرونی و امکانات جامعه هماهنگ باشد، تا بتواند در سامان دهی اجتماعی و تامین نیازها و منافع فردی اثربخش باشد. حقوق کیفری نامتناسب، نه تنها سودمند و سازنده نیست، بلکه زیان بخش و مخرّب است. از این رو، یکی از مهم ترین اصول حاکم بر حقوق کیفری، «اصل تناسب» است. این مقاله در پی اثبات این است که در حقوق کیفری مهم تر از هر اصل و راهکار دیگری، رعایت این اصل است. اگر حقوق کیفری بدون توجه به این اصل طراحی و اجرا شود، برنامه ریزی های دولت در این زمینه تبدیل به بار سنگینی بر دوش جامعه می شود و در نتیجه از انجام رسالتش باز می ماند.
تحلیلی نو از موضوع، اوصاف و احکام عقد سرقفلی در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1376 (با نقدی بر رویه قضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی دادگستری سال ۸۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۲۹
115 - 143
حوزههای تخصصی:
اکثریت قضات محاکم با مجرد نمودن حق سرقفلی از منبع حقوقی آن یعنی عقد، تبصره ۲ از ماده قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۷۶ را چنین معنا می کنند که مالک در پایان مدت اجاره بدون جلب رضایت مشتری یا مستأجرِ دارنده حق سرقفلی می تواند با پرداخت قیمت عادله حق سرقفلی، تخلیه او را مطالبه کند؛ تحلیلی که به وضوح مغایر با قصد مشترک متعاقدین و مفهوم فقهی و عرفی از حق سرقفلی است و مالک با دریافت مبلغ سرقفلی حق تخلیه خود در پایان مدت اجاره را ساقط می نماید. در مقاله اثبات شده که موضوع عقد سرقفلی، دادن «حق اختیار اجاره» به مشتری یا مستأجر است که به واسطه آن، حق تخلیه مالک در پایان مدت اجاره از بین می رود. به این ترتیب، این که مالک در چه مواردی می تواند درخواست تخلیه ملک را مطرح کند، نظر به تبعیتِ معاملات اموال در حقوق مبتنی بر فقه از نظریه علّی یا سببی، مفهوم تخلیه و قیمت عادله در تبصره ۲ از ماده قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۷۶، به موارد فسخ عقد سرقفلی و کاهش ارزش مالی که در نتیجه عقد به دست آمده و قرار است به واسطه فسخ استرداد شود، بازگشت دارد.
تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در راستای پیاده سازی استاندارد ارزش منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
30 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: حرکت به سمت استانداردهای حسابداری بین المللی، نقش ارزش های منصفانه را در گزارشگری مالی، پررنگ کرده است. به منظور تعیین ارزش منصفانه در گزارش های مالی، تهیه کننده این گزارش ها از داده های ورودی قابل مشاهده مبتنی بر بازار و داده های ورودی غیرقابل مشاهده مبتنی بر مفروضات خود واحد گزارشگر، استفاده می کند. با توجه به گستردگی قضاوت در تعیین ارزش منصفانه و اهمیت قضاوت پس از تصویب استاندارد حسابداری ۴۲ ایران و نبود رهنمود عملیاتی درخصوص پیاده سازی آن، هدف پژوهش حاضر، رسیدن به چارچوبی نظام مند در قضاوت در اندازه گیری ارزش منصفانه برای تهیه اطلاعات مالی در محیط گزارشگری ایران است.
روش: در این پژوهش از روش مرور سیستماتیک مطالعات اسنادی و روش میدانی استفاده شد. داده ها با استفاده از دو ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۰ نفر از خبرگان حرفه حسابداری و حسابرسی ایران، از چهار گروه «ارزش گذاران»، «حسابرسان»، «تهیه کنندگان» و «تدوین کنندگان مقررات»، از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا پایان مرداد ماه ۱۴۰۲ و تحلیل محتوای آن ها و پرسش نامه ساختاریافته بر مبنای منطق فازی از ۳۰ نفر خبره در چهار گروه نام برده، جمع آوری شد. این داده ها با استفاده از روش دلفی فازی و روش بهترین و بدترین معیار، از طریق توزیع پرسش نامه بهترین بدترین به ۸ خبره، تجزیه وتحلیل شدند. از آزمون کروسکال والیس برای مقایسه چهار گروه شرکت کننده در پژوهش و از روش بهترین بدترین نیز، برای تعیین اهمیت و اولویت بندی اجزای چارچوب استفاده شد. همچنین به منظور ارزیابی اعتبار داخلی نتایج نهایی پژوهش با ۵ نفر خبره مصاحبه شد.
یافته ها: تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در به کارگیری استاندارد حسابداری ۴۲ ایران (اندازه گیری ارزش منصفانه)، یافته این پژوهش است. «شناسایی حوزه قضاوت»، «ارزیابی رهنمودهای حسابداری و حسابرسی»، «جمع آوری اطلاعات، تجزیه وتحلیل آن»، «نتیجه گیری و انجام قضاوت» و «مستندسازی آن»، بخش های اصلی چارچوب قضاوت حرفه ای را شامل می شود.
نتیجه گیری: قضاوت حرفه ای یک مهارت اساسی برای تهیه کنندگان، حسابرسان و تنظیم کنندگان صورت های مالی است؛ به ویژه تحت یک سیستم حسابداری مبتنی بر اصول. قضاوت کردن دشوار است و لزوماً یک پاسخ برای آن وجود ندارد. از طرف دیگر، اندازه گیری ارزش منصفانه همواره با قضاوت همراه است و این پتانسیل را دارد که سوگیری را در صورت های مالی وارد کند؛ بنابراین براساس این پژوهش پیشنهاد می شود که به منظور افزایش کیفیت گزارشگری مالی، در تهیه اطلاعات مالی چارچوب قضاوت، یعنی شناسایی حوزه، ارزیابی رهنمودهای حسابداری و حسابرسی، جمع آوری اطلاعات، انجام قضاوت و مستندسازی صورت پذیرد. به عبارت دیگر، اعتبار و سودمندی گزارشگری مالی به قضاوت های درست بستگی دارد؛ به ویژه با پیچیده ترشدن معاملات تجاری. همچنین مهم است که بتوان قضاوت ها را در زمان صدور گزارش و در پرتو واقعیات و شرایط موجود که معقول هستند، ثابت کرد. تهیه کنندگان و حسابرسان نیز پیشنهاد کرده اند که این امر می تواند تا حدی از چالش های نظارتی بعدی با بهره گیری از آیندهنگری محافظت کند. خبرگان معتقدند که یک چارچوب قضاوت حرفه ای، کیفیت و یکپارچگی قضاوت های انجام شده را بهبود می دهد و در نتیجه، اعتماد به عملکرد استانداردهای حسابداری مبتنی بر اصول را تقویت می کند.
هزارتوی روایت ها؛ بازخوانی هویت پژوهشی مدرسه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
7 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناسایی و تحلیل روایت های غالب مدرسه از طریق بازخوانی ادبیات پژوهشی موجود می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی، نوع مرور روایتی بهره گرفته شد. در نتیجه جستجو، شناسایی و پالایش مطالعات صورت گرفته 178 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و با روش تحلیل تفسیری مورد بررسی قرار گرفتند. دراین نوشتار، هویت پژوهشی مدرسه در سین های سیاسی -ایدئولوژیک، ارتباطات، تعاون و تبادل، اقتصادی- شغلی، سلامت روانی- جسمانی، سازمانی- مدیریتی، علمی- آموزشی ، محیط فیزیکی- معماری و تاریخی به دقت بازخوانی شد. در این پژوهش با بهره گیری از الگوی چندبعدی مدیریت آموزشی سندر( 1989)، روایت های موجود طبقه بندی و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مدرسه در ایران به عنوان نهادی پیچیده و چندوجهی، تنها محل آموزش و یادگیری نیست، بلکه کانون تلاقی نیروهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. نوشتار حاضر بر ضرورت رویکرد جامع و چندجانبه برای بهبود مدیریت مدرسه در ایران تاکید دارد که به تمامی ابعاد آن توجه دارد و بر مبنای تنوع، خلاقیت و تفکر انتقادی شکل می گیرد. در نهایت، پیشنهاداتی همچون توسعه رویکردهای میان رشته ای، تقویت پژوهش های انتقادی و توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی به منظور ارتقای کیفیت هویت پژوهشی مدرسه در ایران ارائه شده است.
تحلیلی بر پراکنش خدمات شهری با تأکید بر رویکرد عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
96 - 117
حوزههای تخصصی:
مقدمه عدالت فضایی به عنوان یکی از اصول بنیادین برنامه ریزی شهری، بر توزیع عادلانه منابع، خدمات و فرصت ها در میان تمامی اقشار جامعه تأکید دارد و نقشی کلیدی در کاهش نابرابری های اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و دستیابی به توسعه پایدار ایفا می کند. در شهرهای بزرگ، به ویژه کلان شهرهایی مانند مشهد که با رشد سریع جمعیت، گسترش حاشیه نشینی و فشارهای ناشی از حضور زائران مواجه اند، تحقق عدالت فضایی با چالش های فراوانی روبه روست. شهر مشهد، به عنوان دومین کلان شهر ایران و مرکز مهم زیارتی و گردشگری، با جمعیتی حدود سه میلیون نفر و مساحتی حدود 351 کیلومتر مربع، از نظر توزیع خدمات شهری با نابرابری های قابل توجهی مواجه است. این نابرابری ها نه تنها بر کیفیت زندگی ساکنان تأثیر می گذارد، بلکه در شرایط بحرانی مانند بلایای طبیعی یا همه گیری ها، مشکلات جدی تری ایجاد می کند. پژوهش های پیشین نشان داده اند که توزیع ناعادلانه خدمات شهری اغلب با عواملی همچون ارزش اقتصادی زمین، سیاست های برنامه ریزی شهری و ضعف زیرساخت ها مرتبط است. با این حال، بررسی دقیق پراکنش خدمات شهری در مشهد و انطباق آن با اصول عدالت فضایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تحلیل الگوی توزیع خدمات شهری در 17 منطقه شهر مشهد، شناسایی مناطق برخوردار و محروم، و ارائه راهکارهایی برای بهبود دسترسی عادلانه به خدمات انجام شده است. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از: خدمات شهری در مناطق مشهد چگونه توزیع شده اند؟ آیا این توزیع با اصول عدالت فضایی هم خوانی دارد؟ و کدام مناطق از نظر دسترسی به خدمات در وضعیت مطلوب یا نامطلوب قرار دارند؟ مواد و روش ها روش پژوهش حاضر تحلیلی کاربردی است و داده ها به صورت کتابخانه ای از طرح جامع شهری مشهد و نقشه های کاربری اراضی مربوط به سال 1398 گردآوری شده اند. برای تحلیل پراکنش خدمات شهری در 17 منطقه این کلان شهر، از 11 لایه اطلاعاتی شامل کاربری های تجاری، آموزش عالی، آموزشی، پارک و فضای سبز، تأسیسات و تجهیزات شهری، تفریحی فراغتی، درمانی، فرهنگی هنری، مذهبی، ورزشی، و ایستگاه های اتوبوس و مترو استفاده شده است. تحلیل داده ها با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل هایی نظیر پراکنش نزدیک ترین همسایه (ANN)، ضریب جینی، و تکنیک هم پوشانی وزنی فازی انجام شده است. در گام نخست، الگوی توزیع کاربری ها با روش ANN بررسی شد تا مشخص شود که آیا خدمات به صورت خوشه ای، پراکنده یا تصادفی توزیع شده اند. سپس، لایه های اطلاعاتی بر اساس شعاع عملکرد هر کاربری (مطابق طرح جامع) با استفاده از فواصل اقلیدسی استانداردسازی و با تکنیک فازی تلفیق شدند. در نهایت، وضعیت برخورداری مناطق با عملگر گاما (Gamma) در GIS تحلیل و نقشه نهایی تهیه شد. برای بررسی نابرابری در توزیع خدمات، شاخص جینی و نمودار لورنز به کار گرفته شد و همبستگی میان تراکم جمعیتی و سطح برخورداری با ضریب پیرسون ارزیابی شد. این روش ها امکان تحلیل دقیق الگوهای فضایی و شناسایی شکاف های موجود را فراهم آوردند. یافته ها یافته ها نشان می دهد توزیع خدمات شهری در شهر مشهد به صورت خوشه ای و عمدتاً در مناطق مرکزی و غربی (مانند مناطق 1، 9 و 11) متمرکز است، در حالی که مناطق شرقی و حاشیه ای (به ویژه مناطق 4، 5، 15 و 17) با کمبود شدید خدمات مواجه اند. بر اساس مدل ANN، نسبت به دست آمده کمتر از 1 بود که تأییدکننده الگوی خوشه ای توزیع خدمات است. نقشه های فازی و تحلیل لکه های داغ (Hotspot) نشان داد مناطق شمال غرب و شمال شرق شهر کانون های جمعیتی اند، اما خدمات اساسی مانند درمانی و آموزشی در این نواحی محدود است. شاخص جینی برای خدمات مختلف بین 0/38 (ایستگاه های مترو) تا 0/62 (آموزش عالی) متغیر بود؛ به طوری که خدمات آموزشی و مترو توزیع متعادل تری دارند، اما آموزش عالی، درمانی و ایستگاه های BRT از نابرابری بالایی برخوردارند. نمودار لورنز نیز این نابرابری را تأیید کرد و نشان داد خدمات تفریحی، ورزشی و تجاری نیز در مناطق خاصی متمرکز شده اند. تحلیل همبستگی پیرسون ضریب 0/0003 و P-value=0.999 حاکی از نبود رابطه معنادار میان تراکم جمعیتی و سطح برخورداری است؛ به این معنا که مناطق پرجمعیت لزوماً از خدمات بیشتری بهره مند نیستند. مناطق برخوردار (1، 9، 11) با تراکم جمعیتی پایین و ارزش اقتصادی بالا، از خدمات گسترده ای برخوردارند، در حالی که مناطق کم برخوردار (4، 5، 15، 17) با تراکم جمعیتی بالا، از کمبود امکانات رنج می برند. این نابرابری ها به عواملی همچون تمرکز خدمات در مناطق مرفه، ضعف سیاست های مکان یابی، کمبود حمل ونقل عمومی و بافت فرسوده مناطق محروم نسبت داده شد. نتیجه گیری این پژوهش نشان داد توزیع خدمات شهری در مشهد با اصول عدالت فضایی هم خوانی ندارد و نابرابری های فضایی موجود، رفاه اجتماعی و پایداری شهری را تهدید می کند. تمرکز خدمات در مناطق مرکزی و غربی، در کنار محرومیت مناطق حاشیه ای و شرقی، شکاف اجتماعی اقتصادی را تشدید کرده است. نبود رابطه مستقیم میان تراکم جمعیتی و سطح برخورداری بیانگر آن است که عوامل دیگری مانند ارزش زمین، زیرساخت ها و سیاست های شهری در این نابرابری نقش دارند. برای تحقق عدالت فضایی، پیشنهاد می شود که مدیریت شهری با افزایش سرمایه گذاری در مناطق کم برخوردار، گسترش شبکه حمل ونقل عمومی (BRT و مترو)، توسعه مراکز درمانی، تفریحی و آموزشی در مناطق محروم، و تشویق مشارکت بخش خصوصی از طریق مشوق هایی مانند معافیت های مالیاتی، اقدام کند. تجربه شهرهایی مانند مدئین کلمبیا نشان می دهد پروژه های یکپارچه می توانند عدالت فضایی را بهبود بخشند. در نهایت، تدوین سیاست های چندمعیاره و بازنگری الگوهای مکان یابی خدمات، همراه با مشارکت شهروندان و هوشمندسازی خدمات، می تواند نابرابری ها را کاهش دهد و زمینه ساز توسعه پایدار در مشهد شود.
تأثیر متاورس بر بهبود تصمیم گیری های شهری در بحران ها: بررسی کاربرد آن در دبی با استفاده از تحلیل داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
136 - 153
حوزههای تخصصی:
مقدمه این تحقیق بر اساس تحلیلی از تجربیات و داده های موجود، به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه می توان از متاورس برای شبیه سازی بحران ها و اتخاذ تصمیمات مؤثر در زمان بحران در شهرهایی همچون دبی بهره برداری کرد. دبی، با توسعه سریع و پروژه های بزرگ خود در زمینه های مختلف، از پیشرفته ترین شهرها در استفاده از تکنولوژی های نوین است و می تواند به عنوان الگوی مناسبی برای پیاده سازی متاورس در مدیریت بحران ها مطرح شود. دبی به عنوان یکی از شهرهای پیشرفته جهان، به ویژه در زمینه فناوری و توسعه شهری، در حال مواجهه با بحران های مختلفی است که از جمله آن ها می توان به بحران های زیست محیطی، منابع طبیعی و حمل و نقل اشاره کرد. بحران هایی که به طور ناگهانی رخ می دهند و نیازمند تصمیمات فوری و دقیق از سوی مسئولان شهری هستند. از سوی دیگر، دبی به عنوان یک شهر هوشمند، به دنبال یافتن راه حل های نوین برای مدیریت بحران ها و بهبود فرایندهای تصمیم گیری در زمان بحران ها است. استفاده از فناوری های نوین، از جمله متاورس، می تواند به مدیران شهری این امکان را بدهد که بحران ها را شبیه سازی کنند و با تحلیل داده ها و پیش بینی شرایط مختلف، تصمیمات بهتری بگیرند. در این تحقیق، بررسی اینکه چگونه متاورس می تواند به عنوان یک ابزار کمکی در بهبود تصمیم گیری های شهری در بحران ها استفاده شود، امری ضروری است. با توجه به پیچیدگی و سرعت تحولات در دنیای شهری و بحران های ناشی از آن، استفاده از فناوری های نوین برای مدیریت بحران ها به یک ضرورت تبدیل شده است. در این راستا، استفاده از متاورس می تواند گامی اساسی در بهبود فرایند تصمیم گیری در بحران ها باشد. دبی، به عنوان یک شهر پیشرفته و هوشمند، می تواند به عنوان نمونه ای از پیاده سازی این فناوری در مدیریت بحران ها مطرح شود. این تحقیق با هدف تحلیل کاربرد متاورس در بهبود تصمیم گیری های شهری در زمان بحران ها، به شناسایی فرصت ها و چالش های آن می پردازد و نحوه به کارگیری آن را در دبی بررسی می کند. در نهایت، نتایج این تحقیق می تواند به دیگر شهرها نیز کمک کند تا از این فناوری در فرایندهای مدیریت بحران بهره برداری کنند. مواد و روش ها این تحقیق از روش ترکیبی (کیفی کمی) برای بررسی تأثیر متاورس بر بهبود تصمیم گیری های شهری در بحران ها استفاده کرده است. در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ مدیر شهری، متخصص فناوری و کارشناسان بحران انجام شد و داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. در بخش کمی، ۳۸۴ مدیر و کارشناس بحران با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود انتخاب شدند و داده ها از طریق پرسش نامه استاندارد با طیف لیکرت جمع آوری شد. تحلیل داده های کمی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS انجام شد و آزمون های آماری شامل کولموگروف اسمیرنوف برای نرمال سازی داده ها، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و تحلیل رگرسیونی چندمتغیره در SPSS اجرا شدند. متغیر مستقل این تحقیق استفاده از متاورس در مدیریت بحران های شهری است و متغیرهای وابسته شامل سرعت و دقت تصمیم گیری، دسترسی به اطلاعات، هماهنگی سازمانی و شفافیت اطلاعات هستند، در حالی که چالش های امنیتی، هزینه های اجرا و موانع قانونی به عنوان متغیرهای مداخله گر در نظر گرفته شده اند. برای اطمینان از پایایی ابزار تحقیق، آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای تمامی شاخص ها بالاتر از 0/7 بود و پایایی ترکیبی نیز تأیید شد. روایی سازه ای پرسش نامه با تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن نشان دهنده برازش مناسب مدل بود. این روش تحقیق با استفاده از تحلیل های پیشرفته، دیدگاه های مدیران شهری و کارشناسان بحران را از دو منظر کیفی و کمی ارزیابی کرده و به شناخت بهتر فرصت ها و چالش های متاورس در مدیریت بحران های شهری کمک کرده است. یافته ها در این پژوهش، تحلیل کیفی و کمی با هدف بررسی تأثیر متاورس بر تصمیم گیری های شهری در شرایط بحران انجام شد. در بخش کیفی، داده های حاصل از مصاحبه با ۲۰ نفر از مدیران شهری، کارشناسان فناوری و متخصصان بحران، با روش کدگذاری باز و محوری تحلیل شدند. نتایج کیفی نشان داد متاورس ظرفیت های مهمی در شبیه سازی بحران ها، دسترسی به داده های لحظه ای، شفاف سازی تصمیم گیری و تسهیل هماهنگی میان نهادها دارد. در عین حال، چالش هایی نظیر هزینه های بالا، موانع حقوقی، نگرانی های امنیتی و کمبود آموزش به عنوان موانع اصلی شناسایی شدند. راهکارهای پیشنهادی شامل ارتقای زیرساخت ها، آموزش مستمر کارکنان و طراحی ابزارهای بومی بود. در بخش کمی، با استفاده از تحلیل آماری داده ها، مشخص شد که بیشترین میانگین مربوط به شاخص «سرعت تصمیم گیری» با مقدار 3/68 و «شبیه سازی بحران ها» با 3/64 بود که نشان دهنده نگرش مثبت به توانمندی متاورس در بهبود واکنش سریع و دقیق به بحران هاست. پایین ترین میانگین ها نیز مربوط به «آگاهی مدیران از متاورس» (2/95) و «سهولت استفاده» (2/96) بود، که نیاز به آموزش و بهبود ابزارهای کاربرپسند را برجسته می کند. نتایج آزمون کولموگروف–اسمیرنوف، نرمال بودن داده ها را تأیید کرد و تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد بیشترین تأثیر متاورس بر تصمیم گیری های بحرانی از طریق سرعت و دقت تصمیم گیری (ضریب 0/52) و شبیه سازی بحران ها (ضریب 0/45) اعمال می شود. یافته ها نشان داد متاورس ابزاری مؤثر در بهبود مدیریت بحران های شهری است، مشروط به آنکه چالش های زیرساختی، حقوقی و آموزشی به درستی مدیریت شوند. نتیجه گیری نتایج این پژوهش نشان می دهد متاورس می تواند به عنوان بستری نوین در ارتقای کیفیت تصمیم گیری های شهری در بحران ها ایفای نقش کند. با فراهم کردن امکان تجربه های شبیه سازی شده، داده های تعاملی و فضاهای مجازی مشترک، این فناوری ظرفیت آن را دارد که مدیریت بحران را از واکنش صرف به پیش بینی و آمادگی ارتقا دهد. با این حال، تحقق این پتانسیل مستلزم عبور از چالش هایی است که عمدتاً در سه سطح زیرساختی، نهادی و انسانی بروز می یابند. از یک سو، نبود زیرساخت های فناورانه و فقدان استانداردهای حقوقی مانع از پذیرش گسترده متاورس در ساختارهای رسمی مدیریت شهری شده است. از سوی دیگر، ضعف دانش تخصصی و کمبود مهارت در بین مدیران و کارکنان، مانعی اساسی در مسیر بهره برداری مؤثر از این فناوری محسوب می شود. در این میان، آموزش مستمر، توانمندسازی نهادی، و توسعه ابزارهای متناسب با نیازهای محلی، می توانند به عنوان راهبردهایی مؤثر در تسهیل پذیرش و به کارگیری متاورس عمل کنند. همچنین، تأکید بر هماهنگی میان سازمان های مسئول و طراحی محیط های کاربرمحور، نقشی کلیدی در کاهش مقاومت ها و افزایش کارآمدی دارد.
شناسایی و ارزیابی ویژگی های کالبدی/ عملکردی مسکن قابل استطاعت پایدار (قیاس تطبیقی 7 نمونه مطالعاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸
23 - 44
حوزههای تخصصی:
علی رغم پذیرش ضرورت تحقق مسکن قابل استطاعت پایدار در دو دهه گذشته و توسعه برخی مدل های مفهومی، چارچوب کالبدی و الگوهای معماری این نوع از مسکن همچنان مبهم است. لذا این پژوهش، با هدف تعریف الگوی مسکن قابل استطاعت پایدار و شناسایی راهکارهای طراحی آن صورت گرفت. روش تحقیق پژوهش ترکیبی بوده و با بهره گیری از روش های توصیفی، مورد پژوهی و قیاس تطبیقی، در دو گام صورت گرفته است. در گام اول با تحلیل محتوا، مؤلفه های کالبدی پرتکرار در پژوهش های پیشین شناسایی شده و بر اساس ارتباط و تأثیر متقابل در دو دسته قرار گرفتند. در گام دوم نمونه های مطالعاتی موفق بر اساس مؤلفه های مستخرج در گام اول تحلیل شد و با قیاس آن ها با یکدیگر، راهکارهای طراحی به عنوان نتایج به دست آمدند. یافته های پژوهش نشان داد 9 مؤلفه پرتکرار و قابل تعمیم مرتبط با طراحی مسکن قابل استطاعت پایدار مستخرج از ادبیات موضوع وجود دارد که در نمونه های موفق جهانی نیز، با راهکارهایی متنوع و تفاوت هایی در هر نمونه، تحقق یافتند. مؤلفه ها شامل امکان تعامل ساکنان در سطح محله، ایمنی و امنیت، فضای سبز عمومی، اختلاط کاربری، کیفیت ادراک شده/ واقعی، مساحت بهینه واحدها، اختلاط واحدها با تنوع مساحت، طراحی انعطاف پذیر، طراحی کارآمد محیط زیستی (محوریت انرژی/ آب) می باشند. نتایج نشان می دهد در این نوع از مسکن با هدف طراحی اقتصادی، تلاش برای طراحی پایدار به منظور کاهش هزینه زندگی، حذف پارکینگ اختصاصی، اختصاص فضای باز نیمه عمومی و فضای سبز در تمام نمونه ها برای جبران ابعاد کوچک واحدها و افزایش پایداری اجتماعی، تبعیت کامل فرم از عملکرد و گاهی انتخاب ساده ترین فرم ممکن به دلیل سرعت و سهولت ساخت و کاهش هزینه تمام شده ساختمان، از راهکارهای پرتکرار است.
تأثیر مؤلفه های چهارگانه دل بستگی به مکان بر رضایت مکانی دانشجویان از دانشگاه (نمونه موردی: دانشکده فنی دانشگاه آیت الله بروجردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸
65 - 80
حوزههای تخصصی:
باوجود اهمیت دل بستگی به مکان برای دانشجویان دانشگاه، به دلیل تأثیرات آن بر کارایی تحصیلی، سلامت عاطفی و روابط بین فردی، تاکنون پژوهشی درباره تأثیر مؤلفه های چهارگانه دل بستگی مکانی (متغیر مستقل) بر رضایت از مکان (متغیر وابسته) در محیط دانشگاه انجام نشده است. این مقاله با در نظر گرفتن یک ساختار چهاربعدی برای دل بستگی به مکان شامل: هویت مکانی، وابستگی مکانی، علائق مکانی و پیوند اجتماعی با مکان، به بررسی متغیرهای دل بستگی و رضایت از مکان پرداخت و درنهایت به این سؤال پاسخ داد که آیا دل بستگی به مکان، رضایت از مکان را پیش بینی می کند. روش پژوهش پیمایش کمی بوده است و نمونه مورد بررسی 98 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آیت الله بروجردی هستند که بین آن ها پرسش نامه استاندارد توزیع شده است. به منظور تحلیل داده ها؛ از رگرسیون خطی چندگانه برای پاسخ به سؤال های پژوهش و آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل واریانس جهت بررسی ارتباط متغیرهای تحقیق با ویژگی های جمعیت شناختی بهره برده شد. نتایج حاکی از پیش بینی پذیری رضایت از مکان توسط دل بستگی به مکان در بستر موردنظر است و از بین متغیرهای مورد بررسی، به ترتیب علائق مکانی، هویت مکانی و وابستگی مکانی بیشترین اثر مثبت را در پیش بینی رضایت دارند و پیوند اجتماعی با مکان و رضایت از مکان، فاقد ارتباط معنادار هستند. نتایج این مطالعه می تواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر رضایت دانشجویان از محیط دانشگاهی کمک کند.
بررسی جایگاه جامعه عشایری ایران در نظام برنامه ریزی کتاب های درسی آموزشی کشور
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
94 - 102
حوزههای تخصصی:
جامعه عشایری سابقه ای طولانی در تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد. از زمان های گذشته تاکنون بخشی از مردم در پهنه جغرافیایی ایران نوعی از زندگی را برگزیده اند که به استفاده از منابع طبیعی محیط زیست پرداخته اند. جامعه عشایری در کنار جامعه شهری و روستایی جامعه سومی را به وجود آورده است و این جامعه با گذشت ،قرون در اثر عوامل گوناگون اهمیت خود را از دست داده است و بسط و توسعه شهرنشینی و دگرگونی های عمده در ساختار اقتصادی و شیوه های تولید سبب بر هم خوردن تعادل جامع عشایری شده است. هدف از این مقاله تحلیل محتوای کتب درسی ۱۲ ساله نظام آموزشی جدید بر محور موضوع عشایر است تا مشخص شود که چه محتوایی در این کتب مطرح شده و آیا دانش آموزان با مطالعه ی این محتوا به اهمیت وجود عشایر در یک سرزمین و ظرفیت هایی که این قشر ایجاد می کند پی خواهند برد یا خیر؟ به این منظور از روش تحلیل محتوا استفاده شده و کتاب های دوره های ابتدایی و متوسطه مشترک رشته های مختلف تحصیلی انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته اند نتایج به دست آمده گواه آن است که مبحث عشایر بیشتر در کتاب های مطالعات اجتماعی و کمتر در کتاب های علوم تجربی مورد توجه قرار گرفته است و بنظر میرسد محتوای ارائه شده آنقدری بوده است که می تواند این پیام را به دانش آموزان منتقل کند که "اولا بتوانند عشایر و زندگی عشایری را توصیف کنند و اطلاعات نسبتاً خوبی داشته باشند و ثانیا بتوانند پتانسیل ها و ظرفیت هایی که عشایر میتواند برای یک کشور به ارمغان بیاورد را بشناسند.
بررسی ابعاد جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی بازاریابی تاثیرگذار در ترویج رفتار مصرف غذای سالم
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
587 - 597
حوزههای تخصصی:
تغذیه سالم در جوامع مختلف ضمن تامین سلامت نسل های آینده، نقش حیاتی در ارتقای سلامت فردی و کاهش بار اقتصادی نظام های بهداشتی ایفا می کند. با این وجود، شیوع جهانی چاقی و سوءتغذیه به ویژه در کشورهای در حال توسعه همچون ایران، لزوم مداخلات مؤثر را آشکار می سازد. علاوه بر این در تحولات دنیای امروز، رفتار تغذیه سالم با موانع چندلایه ای از جمله دسترسی محدود به غذای مناسب در مناطق کم برخوردار، پویایی های خانوادگی و ناکارآمدی راهبردهای ترویجی روبه روست. در این زمینه، پژوهش حاضر به بررسی ابعاد جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی بازاریابی مبتنی بر افراد تأثیرگذار در رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری نوین در ترویج رفتار غذای سالم پرداخته است. این راهبردها تحت تأثیر عوامل جغرافیایی، در مناطق شهری اغلب بر ترویج مصرف غذاهای جدید و در مناطق روستایی بر مصرف محصولات محلی و سنتی تأکید دارند. همچنین، متغیرهای اجتماعی-فرهنگی مانند قومیت، سن و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، واکنش مخاطبان به محتوای تولیدی تاثیرگذاران را تعدیل می کنند. با این حال، چالش های اخلاقی نظیر عدم شفافیت در تبلیغات پولی و انتشار اطلاعات نادرست، لزوم تنظیم مقررات سختگیرانه تر و همکاری نهادهای بهداشتی با تأثیرگذاران را برای تضمین اصالت محتوا آشکار می سازد. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که بهره گیری مسئولانه از قابلیت های تأثیرگذاران، همراه با در نظر گرفتن تفاوت های منطقه ای و فرهنگی، می تواند به عنوان راهبردی کارآمد در تغییر الگوهای تغذیه ای و مقابله با بحران های سلامت عمومی عمل کند.
ارزیابی میزان تاثیرگذاری شاخص هیدرولوژی بر شاخص امنیت آب (WSI) در زیرحوزه های آبخیز قره سو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امنیت آب شدیدا تحت تاثیر عوامل بسیاری از جمله افزایش جمعیت شهرنشینی، توسعه اقتصادی، تغییرات در استاندارد زندگی، افزایش آلودگی آب، برداشت بیش از اندازه از منابع آب های زیرزمینی و تغییرات آب و هوای است. هدف از پژوهش ارزیابی میزان تاثیرگذاری شاخص هیدرولوژی بر شاخص امنیت آب (WSI) در زیرحوزه های آبخیز قره سو است. روش شناسی: در این پژوهش از شاخص هیدرولوژی (H)، سرانه آب، میزان آبدهی جهت برآورد شاخص امنیت آب استفاده شد. به عبارتی شاخص امنیت آب از نرمال نمودن جهت ارزیابی پایداری حوزه آبخیز استفاده می کند. نتایج و یافته ها: نتایج ارزیابی شاخص آبدهی در حوزه آبخیز قره سو نشان داد که بیش ترین میزان آبدهی در بین 27 زیرحوزه مورد بررسی مربوط به زیرحوزه 1 در ایستگاه هیدرومتری نمین با مقدار 560196073 مترمکعب و زیرحوزه 23 در ایستگاه هیدرومتری ننه کران با مقدار 305170988 مترمکعب می باشد. نتایج ارزیابی سرانه آب درزیرحوزه های قره سو نشان داد که بیش ترین میزان سرانه آب برای هر نفر در زیرحوزه 20 در ایستگاه نوران با مقدار 9733133/957 لیتر و در رده بعدی زیرحوزه 18 در ایستگاه باروق با مقدار سرانه آب 9249868/914 لیتر را در بین زیرحوزه های مورد بررسی به خود اختصاص داده اند بنابراین نتیجه گیری می گردد که هرچه میزان شاخص هیدرولوژی در زیرحوزه های مورد مطالعه بیش تر باشد به همان میزان شاخص پایداری حوزه نیز مناسب خواهد بود. در نهایت پیشنهاد می گردد اقدامات اجرائی و مدیریتی در برخی زیرحوزه ها که که شاخص هیدرولوژی مناسبی ندارند تا میزان شاخص امنیت آب (WSI)، در آن ها بسیار پایین است اجرا کرد تا شاهد توسعه زیرشاخص ها در کل حوزه های مورد مطالعه باشد تا شاخص امنیت آب حالت صعودی بگیرد
مقایسه کارایی مدل های یکپارچه و روش های یادگیری ماشین در شبیه سازی دبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
80 - 60
حوزههای تخصصی:
در هیدرولوژی، فرآیند بارش - رواناب یکی از پیچیده ترین پدیده های غیرخطی است. پیش بینی رواناب در حوضه های فاقد آمار یکی از چالش ها در مدیریت منابع آب است. در این مطالعه کارایی مدل های یکپارچه هیدرولوژیک و روش های یادگیری ماشین در شبیه سازی دبی روزانه و ماهانه در حوضه آبخیز کبکیان که یکی از مهم ترین سرشاخه های رودخانه کارون است، بررسی شد. مدل های هیدرولوژیک یکپارچه AWBM، Sacramento، SIMHYD، SMAR و TANK و الگوریتم های مختلف روش درخت تصمیم، شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون بردار پشتیبان برای شبیه سازی دبی روزانه و ماهانه حوضه استفاده شد. سری های ماهانه و روزانه بارش، تبخیر و تعرق پتانسیل و دبی در دوره آماری 1401-1350 برای این منظور استفاده شدند. برای ارزیابی کارایی مدل ها نیز از ضرایب کارایی R2 ، NS و RMSE به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که مدل های SMAR و AWBM بهترین کارایی را در شبیه سازی دبی روزانه در حوضه آبخیز کبکیان در مقایسه با سایر مدل های هیدرولوژیک استفاده شده داشته اند و مقادیر ضریب نش ساتکلیف این دو مدل در مرحله صحت سنجی به ترتیب 79/0 و 78/0 بوده که نشان از کارایی بسیار خوب این مدل ها در شبیه سازی دبی روزانه دارد. در سری های ماهانه نیز مدل های SMAR و AWBM با ضریب نش ساتکلیف به ترتیب 71/0 و 72/0 و ضریب تبیین 79/0 و 79/0 کارایی خوب داشته اند. در روش های یادگیری ماشین در مقیاس روزانه، روش درخت تصمیم با الگوریتم جنگل تصادفی با ضریب تبیین 61/0 بهترین کارایی را در شبیه سازی دبی داشته است. در شبیه سازی دبی ماهانه، الگوریتم جنگل تصادفی با ضریب تبیین 93/0 کارایی خیلی خوبی داشته است.
شبیه سازی بیلان آب حوضه آبریز ارس بر اساس مدل اقلیمی CNRM-CM6(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
117 - 99
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از مدل SWAT برای شبیه سازی شرایط هیدرولوژیکی حوضه رودخانه ارس در دوره آینده استفاده گردید. واسنجی مدل بر اساس داده سال های 2006-1987 و اعتبارسنجی آن در سال های 2014-2007 با الگوریتم SUFI2 انجام و مدل SWAT بر اساس دبی جریان ماهانه ایستگاه هیدرومتری منتخب کالیبره شد. بعد از انتخاب پارامترهای بهینه و با اجرای شبیه سازی در 350 دور شبیه ساز، مقادیر معیارهای ارزیابی در دوره واسنجی و در مرحله اعتبارسنجی به دست آمد. برای ارزیابی تغییرات بیلان آب حوضه تحت شرایط تغییر اقلیم از داده های ریزگردانی شده مدل اقلیمی CNRM-CM6 در دوره تاریخی (1985-2014) و دوره آینده (2025-2100) تحت سناریوی SSP5-8.5 به عنوان داده ورودی به مدل SWAT استفاده شد. یافته ها نشان داد ET حوضه سهم زیادی از بارش 272 میلی متری دوره تاریخی و 351 میلی متری دوره آینده حوضه را به خود اختصاص داده و میزان نفوذ و جریان جانبی که برای تغذیه منابع زیرزمینی و سطحی ضروری هستند، بسیار اندک است. همچنین برحسب کاربری اراضی، کمینه ET حوضه در کاربری مراتع خوب به دست آمد. هر چند در دوره آینده بارش سالانه به میزان 79 میلی متر نسبت به دوره تاریخی بیشتر خواهد بود ولی بخش عمده ای از آن صرف تبخیر و تعرق در ماه های می تا جولای خواهد شد.
Exploring Ethical Purchase Behavior in Tourism Based on Circular Economy: The Mediating Role of Purchase Intention and the Impact of Awareness, Value, and Attitude(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The circular economy offers a disruptive transition from the traditional linear economy through the lens of resource efficiency, waste reduction, and natural system restoration via closed-loop operations. This research presents evidence of the influence of environmental consciousness, perceived value, and moral disposition on the ethical buying intentions and behavior of European tourists in Tehran in the context of the circular business model (CBM). Furthermore, the role of individual characteristics in the interactions between them is determined. The study used an applied, descriptive-correlational design. Data collection was done through structured questionnaires, and data analysis was done via SPSS 26, AMOS 25, and PLS-SEM. The results show that awareness, value, and attitude significantly affect purchasing intent, and purchasing intent is a strong predictor of actual behavior. The study adds to the argument for sustainable tourism in the literature by recognizing the psychological aspects of ethical consumption in the context of the circular economy. To this end, it provides practical implications for tourism managers interested in designing and implementing more consumer-centric circular approaches. However, due to the use of a limited, local, and self-reported sample, the results should be interpreted with caution and generalizability should be considered.
Explaining the Criteria for Sustainable Development of University Campuses with an Emphasis on Environmental Values: A Case Study of the Central Campus of Shahrood University of Technology(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nowadays, due to increasing global environmental problems and challenges, the implementation of sustainable development concepts in various aspects related to university campuses has become critically important. In addition to their role in education and awareness, university campuses are considered small-scale cities that have significant direct and indirect effects on the environment due to their large size, multiple buildings, high population density, and complex activities. Moreover, the university, as a major educational institution, bears significant responsibility for planning and adopting effective strategies in implementing environmentally friendly programs, using renewable and sustainable resources, supporting clean energy, and preserving the environment. As awareness grows regarding the environmental impact of universities, they are expected to promote a development model that aligns with environmental safety, biodiversity, ecological balance, and intergenerational equity. The purpose of this research is to enhance the sustainability level of university campuses with an emphasis on environmental values. This study is both qualitative and quantitative, with the Central Campus of Shahrood University of Technology selected as the case study. It is a descriptive-survey in terms of nature and methodology and applied in terms of purpose. Data collection was carried out through both documentary (library) and case study methods. The theoretical framework and background information were gathered via a documentary approach, using scientific and research articles, books, and other credible domestic and international sources. In the case study phase, data were collected through questionnaires, interviews, and observations. The collected data were analyzed using SPSS 28 and AMOS 24 software. The results showed that most indicators of environmental sustainability on the central campus—including energy conservation, sustainable materials, waste separation and recycling, rainwater collection and storage, smart energy and water equipment, building greenness, bicycle use, water features, utilization of natural energy, waste reuse, and clean fuels—are currently in an unfavorable condition. Improving these indicators, based on the data analysis, can significantly enhance the environmental sustainability of the university campus. Accordingly, several solutions are proposed to develop sustainability in university campuses grounded in environmental values.
بررسی و شناخت بازتاب های فضایی حاصل از حاشیه نشینی در دهستان های شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناخت بازتاب های فضایی حاصل از حاشیه نشینی در دهستان های شهریار انجام شده است. از این رو، به لحاظ هدف، بنیانی که استنتاجات آن کاربردی است، و از لحاظ ماهیت دارای توصیفی-تحلیلی و اکتشافی است، و از نظر روش در گروه پژوهش کیفی و کمی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تئوری زمینه-ای، و مدل های DEMATEL، FMmadani و نرم افزار SPSS استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده 49 مفهوم و 13 واحد معنایی (انزواطلبی، گسترش انحرافات و کجروی های اجتماعی، کمبود مشارکت و سرمایه اجتماعی، شغل های غیررسمی، عدالت و برابری کم، سطح نازل آموزش و پرورش، سیمای نامطلوب کلبدی-فضایی، ناآرامی های سیاسی، آسیب های امنیتی، افزایش بیکاری، آسیب های بهداشتی و نبود حکمروایی مطلوب، رانت زمین) شناسایی شد، سپس هر یک از واحد های معنایی در قالب مقولات: اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی-سیاسی و کالبدی-فضایی قرار گرفته شد.در ادامه نیز هر یک از بازتاب های مطرح شده در قالب پرسشنامه منعکس شد و در میان جوامع محلی توزیع شد، بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد، میزان بازتاب های حاشیه نشینی در ابعاد (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی –سیاسی و فضایی-کالبدی)، در دهستان های مورد مطالعه متوسط رو به زیاد ارزیابی شد؛ در نهایت بر اساس نتایج مدل فازی ممدانی، بازتاب های اقتصادی و مدیریتی-سیاسی در دهستان های جوقین، رزکان و فردوس در وضعیت زیاد و در دهستان-های قائم آباد، سعید آباد و مویز در حد متوسط است. همچنین نتایج نیز مبنی بر آن است، دهستان های بازتاب های اجتماعی-فرهنگی و فضایی-کالبدی در دهستان های جوقین، رزکان و فردوس بیشترین میزان را شامل شده اند.
تحلیل عوامل اثرگذار بر رضایت مندی سکونتگاههای پیراشهری با تاکید بر ساختار فضایی اجتماعی شهر پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
55 - 80
حوزههای تخصصی:
رضایت مندی ساکنان از محیط زندگی یکی از عوامل کلیدی و اثرگذار در ارتقاء کیفیت زندگی و پایداری شهری به شمار می رود. با توجه به تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی در جوامع شهری، بررسی تأثیر ساختار فضایی اجتماعی بر رضایت مندی ساکنان ضروری است. این مقاله از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت ماهیت توصیفی-تحلیلی است. هدف پژوهش، تحلیل عوامل اثرگذار بر رضایت مندی سکونتگاههای پیراشهری با تاکید بر ساختار فضایی اجتماعی شهر پردیس می باشد. برای تجزیه و تحیلیل یافته ها از روش دیمتل فازی استفاده شد. ابعاد عوامل تحقیق در 5 بعد (محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی) مورد بررسی واقع گردید. نتایج حاصل از دیمتل فازی نشان می دهد که در معیار محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی به ترتیب شاخص های سکوت و آرامش محیطی، آرامش و رفاه شهروندان، ثبات اقتصادی، کیفیت حمل و نقل عمومی و میزان مشارکت شهروندان در تصمیم گیرهای شهری به عنوان عوامل کلیدی با تأثیر مستقیم بر رضایت مندی ساکنان شناخته شد. در این میان، عدم توجه کافی به این عوامل می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی، افزایش نارضایتی و بروز مشکلات اجتماعی گردد. از سوی دیگر، ساختار فضایی شهر نیز تحت تأثیر این عوامل قرار دارد و می تواند بر تعاملات اجتماعی و انسجام جامعه و در نهایت رضایت مندی مسکونی تأثیر بگذارد.