مطالب
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۴۲ مورد.
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
148 - 125
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخصه های هنر مدرن و به طور اخص شعر، معنی گریزی و ابهام است. از مهم ترین ابزارهای ایجاد ابهام در شعر، بهره گیری از ظرفیت چندمعنایی واژه هاست. در کاربرد هنری، چندمعنایی برخی از فنون بلاغی و ادبی کلاسیک و مدرن ادبیات را در بر می گیرد؛ فنونی مانند استعاره، مجاز، کنایه، نماد و ایهام. بررسی کمّی و کیفی نحوه کاربرد این عناصر در کنار یکدیگر نقش عمده ای در تعیین اصالت سبکی شاعردر خلق ابهام دارد. از این رو، نگارندگان در این مقاله با اذعان به اینکه فروغ فرخزاد یکی از شاگردان ممتاز مکتب نیما در حیطه نوگرایی است و بسیاری از شاخصه های مدرن هنری را در شعر او می توان یافت، کوشیده اند سبک شعر وی را در دو مجموعه «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» در بهره گیری از عناصر چندمعنایی تبیین و میزان نقش هر یک از این عناصر را در ایجاد ابهام در شعر او مشخص کنند.
جامعه شناسی ادبیات؛ کاربست الگوی تخیل جامعه شناختی در تحلیل اشعار فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
33 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران اجتماعی می توانند با توجه به بینش جامعه شناختی به عنوان ابزاری تحلیلی، عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، جامعه و مسائل آن را بررسی نمایند. از این جمله می توان به حوزه های هنری و ادبی اشاره کرد که به نوعی بازتاب دهنده محیطی هستند که در آن خلق می شوند. در این مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را که به شکل چشمگیری با رویدادهای اجتماعی جامعه خویش آمیخته است، از دیدگاه جامعه شناختی تحلیل می نماییم. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کتابخانه ای و اسنادی و در قالب چهار جستار «هستی شناسی»، «روش شناسی»، «ایستایی شناسی» و «پویایی شناسی» عناصر اجتماعی شعر فروغ فرخزاد را مشخص می کند. در هستی شناسی، فرخزاد به وجود خداوند متعال و شناختنی بودن جهان معتقد است. به لحاظ روش شناسی، وی قائل به روشی طبیعت گرایانه و دیالکتیکی است. در جستار ایستایی شناسی، به آسیب شناسی جامعه زمان خویش می پردازد و لایه های مختلف جامعه را اعمّ از زنان، روشنفکران، روحانیان، ثروتمندان و... نقد می کند. فرخزاد پس از توصیف وضعیت موجود، در جستار پویایی شناسی با ارائه راهکار، جامعه آرمانی خویش را ترسیم می کند. جامعه ای که در آن عشق، دوستی و سادگی حکم فرماست و افراد در آن به نوعی خودآگاهی نسبت به شرایط اجتماعی خود رسیده اند. در نمونه آرمانی، فروغ، زنان و مردان نه در برابر هم، بلکه در کنار هم به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی زندگی می کنند. او اگرچه به ظهور منجی برای رسیدن به مدینه فاضله باور دارد، اما پیش قراول آن را بیداری و آگاهی درونی افراد قلمداد می کند که پیش از هر انقلاب یا تحول بیرونی باید در وجود آن ها احراز شود.
بررسی تقابل عشق و مرگ در ساختار شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارشناسی شعر از پایه های اولیه ی شناخت اصولی و عمیق در هر شعر ماندگاری است. تبیین و تحلیل یک شعر، مدیون تناسب ها و تقابل های بنیادینی است که پایه ریز ساختار نظام مند آن شعر می باشد. دقت در کشف و بررسی مجموعه یاین تقابل ها و تناسب های شعری است که ما را به تحلیل درستو نقادانه یک اثر ادبی رهنمون می گردد. به میزانی که شبکه ی تناسب ها و تقابل ها در یک شعر برجسته و مایه «انگیزش» همدیگر شوند، آن شعر نیز دارای نظامی ساختمندتر خواهد بود.در شناخت و تحلیل اشعار فروغ فرخزاد، بی نیاز از شناخت ساختار شعری او نیستیم. ساختار شعر او نیز بر مبنای شبکه ای از تناسب ها و تقابل های بنیادینی استوار گشته است که آن چنان که بعد خواهد آمد «تقابل دوگانه عشق و مرگ» از اصول پایدار آن می باشد. مفهوم عشق و مفاهیم وابسته ی آن در شعر فروغ فارغ از مفهوم مرگ و متعلقات آن قابل توضیح و بررسی نیست. به عبارتی دیگر،در این مقالهما بر آنیم که مفهوم عشق و تصاویر و عواطفی که از آن نشأت می گیرد، تنها در تقابل با مفهوم مرگ و تصاویر و عواطف خاص آن قابل شناخت و در نهایت تحلیل و بررسی است. از رهگذر این تقابل دوگانه بنیادین است که ساختار تصاویر شعری او قوام می گیرد. باید توجه داشت که هرگونه نگاه نقادانه ای به شعر فرخزاد بی نیاز از توجه عمیق به این تقابل همیشگی مفاهیم عشق و مرگ در شعر ممکن نمی گردد.
عنوان گزینی اشعار و کارکردهای زیبایی شناختی آن در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت انسانی و ماهیت زندگی در اشعار نازک الملائکه و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به بررسی مجموعه اشعار فرخزاد و الملائکه برای آشنایی با افکارشان پرداخته می شود. بررسیها نشان می دهد که تعاریف مشابهی درمورد هویت انسان و ماهیت جهان در اشعار این دو شاعر ارائه شده است که می تواند ناشی از قرابت جنسیتی و جغرافیایی آنها باشد . برخی تعاریف فروغ و نازک از هویت شامل شکفتگی و طراوت، اسارت، پژمردگی و خداگونگی است با این تفاوت که شعر فروغ برخلاف نازک به دو دوره تقسیم می شود. زندگی از نظر فروغ و نازک گاهی زندان است و گاه پوچ و بی ارزش. فروغ برخلاف نازک در نهایت با ادعای نامشخص بودن مفهوم زندگی آن را مجموعه ای از رفتار روزمره می داند.
بررسی تطبیقی نمودهای اندیشه فروغ فرخزاد و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
121 - 138
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه تحلیلی و کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که چه تفاوت ها و شباهت هایی در حوزه اندیشه فروغ و نازک الملائکه است؟ فروغ را نماینده تمام عیار شعر ادبیات زنانه دوره معاصر ایران می شناسند و نیز؛ نازک الملائکه به عنوان پایه گذار شعر نو در ادبیات عرب و نوع خاص آن، یعنی ادبیات زنانه شناخته شده است. علاوه بر زبان و احساس زنانه، مهم ترین ویژگی شعر فروغ و نازک ، پژواک و انعکاس زمانه هر دو شاعر در شعرشان است که به صورت استعمار ستیزی، فقر ستیزی، تقدیر گرایی، حدیث نفس، روایتگری، مرد ستیزی، حیرت، اسطوره، گرایش به شب، آنیمیسم، آرمان گرایی نمود پیدا کرده است. هرچند که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی در اندیشه و بیان آن ها مشاهده شد.
بررسی زنانگی در شعر پروین اعتصامی ، فروغ فرخزاد، فاطمه راکعی ازنظر واژگان و معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، شعر را به عنوان روایتی از زبان در نظر می گیرد و براساس نظریات فرمالیست های روس در( برجسته سازی ادبی و هنجارگریزی زبانی )به تحلیل سطح واژگانی و معنایی شعر زنان شاعر در دوره های پیش از معاصر (پروین اعتصامی) ، معاصر (فروغ فرخزاد ) و دوره انقلاب (فاطمه راکعی) پرداخته، سپس متغیر جنسیت را در انتخاب واژگان و معنای شعر آنان بررسی می کند.نتایج به دست آمده، چنین است: واژگان به کاررفته در شعر پروین ، عموماٌ به طور مستقیم دلالت بر دیدگاه زنانه وی دارند ، گرچه اشعار مادرانه وی هم به لحاظ واژگان و هم به جهت معنا حاکی از زن بودن و مادربودن اوست .فروغ از واژگان دارای بارجنسیتی استفاده می کند و به لحاظ معنایی تحلیل دو گانه زن-مرد در شعر وی مطرح است .تاثیر زنانگی در شعر راکعی را در واژگان زنانه و نام های زنانه می توان دید .و به لحاظ معنایی ، وجه غالب شعرهای او مادرانه های اوست .راکعی این بعد را توسعه داده وحس مادری را در مقیاسی جهانی مطرح کرده است . روش تحقیق در این مقاله روش کیفی از نوع تحلیل محتوابوده است.و تاثیر زنانگی علاوه بر زبان معیار، بر زبان ادبی نیزثابت شد.
بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها پندارهای مشابه ملل مختلفند؛ نوعی تصویر ذهنی جهان شمول که می توان بر اساس آن شخصیت و فردیت شاعران را ارزیابی کرد. یکی از مهم ترین کهن الگوها, مادر است که در مظاهر ویژه ای جلوه می کند. فروغ فرخزاد توانسته است هردو سوی مثبت و منفی این کهن الگو را در اثر هنری خود نمایان سازد. هدف اصلی این پژوهش تبیین روند کسب فردیت با ردیابی بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد است. در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و از طریق نقد اسطوره گرا به واکاوی عناصر و مظاهر کهن الگوی مادر درشعر فروغ فرخزاد پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مظاهر کهن الگوی مادر در شعرهای دورة دوم شاعری او بازتاب گسترده ای دارد و به اشکال مختلف از جمله: همذات پنداری، مادرزمینی و ادغام با بزرگ بانو، مرگ و فنا، بازگشت و بقا و تداوم، نمود یافته است.
بررسی تطبیقی شگردهای نحوی- سبکی و خلاقیت ادبی در اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
33 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف از جستار حاضر بررسی ویژگی های نحوی و سبکی، نوآوری و تصویرآفرینی ادبی آثار فروغ فرخزاد و احمد شاملو می باشد. فروغ از تواناترین شعرای معاصر ایران است. شعر وی برخاسته از احساس و اندیشه انسانی است؛ چه در لفظ و چه در محتوا پر از نوآوری و مملو از صنایع ادبی است. مضمون اشعارش مبتنی بر احساسات و تجربیات شخصی وی می باشد. شهامت شاملو در شکستن عرف و هنجار زبان فارسی قابل تحسین است. هرچه فاصله واژه ها از حالت عادی بیش تر می شود آفرینش ادبی در آثارش بیش تر منعکس می گردد. واکنش جدی شاملو به اوضاع سیاسی روزگارش از عنفوان جوانی اش آغاز شده و ساختار ذهنی او در متن تعاملات اجتماعی و اندیشه های انقلابی شکل می گیرد. سبک نوشتاری وی مملو از برجستگی های ادبی است.
طرحواره های تصوری در اشعار فروغ فرخزاد از دید بوطیقای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد با شعر «سرزمین هرز» از تی. اس. الیوت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اشعار «سرزمین هرز» تی. اس. الیوت و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد اگرچه به لحاظ صوری متفاوت به نظر می رسد؛ امّا در باطن دارای بنیانی هم بسته اند که حاصل تشابه دیدگاه های انسان گرای مدرن هر دو شاعراست. هدف در این پژوهش بررسی تطبیقی این دو شعر در راستای اثبات تأثیرپذیری فروغ فرخزاد از تی. اس. الیوت است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از یادداشت برداری کتابخانه ای در پی رسیدن به هدف اصلی این تحقیق است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شعر از شیوة آغاز و پایان بندی یکسانی برخوردارند. این اشعار متونی پاره پاره و خرد شده اند که در ظاهر انسجامی ندارند؛ ولی وجود ساختارِ به ظاهر نامرتبط و تصاویرشکسته در این اشعار یک استراتژی هدفمند برای القای تشویش انسان مدرن و درهم شکستگی اجتماع انسان ها در روزگار شاعر است. تلمیحات از مهمترین اشکال بینامتنیت ضمنی در این اشعار است که نشان می دهد هر دو شاعر ، شعر خویش را تبدیل به فضایی کرده اند که در آن انواع مفاهیم و تصاویر از ادبیات کلاسیک و متون مذهبی ریشه گرفته و در راستای انتقاد از انسان مدرن نمود یافته است.در هر دو شعر تلفیق هر تصویر با تصاویر دیگر و در سرتاسر شعر معناساز شده است .مشابهت افکار و اشتراک تصویرپردازی آن ها در هر دو شعر مبین وحدت نیازهای انسان مدرن و همسانی معضلات و مسائل زندگی در عصر حاضر است.
کمیت و کیفیت زمان در شعر «باد ما را خواهد برد» فروغ فرخزاد
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۷۳ – ۵۷
حوزههای تخصصی:
مقوله ی زمان یکی از درگیری های انسان معاصر است و به دلیل ترکیب چند وجهی و استعاری اش به دشواری می توان تعریفی از آن ارائه داد. از میان شاعران زن ایرانی کسی که بیش از همه به طور هستی مدارانه به زمان پرداخته، فروغ فرخزاد است. از میان مجموعه اشعار وی، دو دفتر آخر او بازتاب گسترده ای از مفهوم «تنهایی ابدی» انسان و چالش آشتی ناپذیرش با جنبه ی دلهره آور زمان را در بر دارد. در این مقاله سعی شده است با دیدی نو در باب زمان به بررسی شعر « باد ما را خواهد برد» فروغ فرخزاد بر اساس نظریه ی «کمیت و کیفیت زمان» پرداخته شود. طبق نتایج و رهیافت های این پژوهش، بخش ابتدائی شعر «باد ما را خواهد برد» حاکی از پیامدهای بُعد طولی و خطی زمان است که کمیت زمان را در پی دارد. ولی صحنه پردازی ها و توصیفات بخش انتهایی شعر ما را با تاویل های متفاوتی رو به رو می کند که به قصد تجسم همین دم مطرح شده است و به کیفیت زمانی می انجامد. این پژوهش ضمن ارائه ی کلیاتی در باب کمیت و کیفیت زمان، با استناد به سخنان هایدگر و کوندرا به خوانش شعر «باد ما را خواهد برد» فرخزاد می پردازد.
ضرورت تبیین تعامل کارگزاران درون متنی در خوانش شعر روایی معاصر (مطالعه موردی: شعرِ «دلم برای باغچه می سوزد» اثر فروغ فرخزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اشعار معاصر فارسی در قالب روایت داستانی و به صورت کلیتی وحدت یافته- دارای فرم منسجم- شکل گرفته است. در این اشعار، از یک سو کشف، تبیین یا به قول برساخت گرایان ساختن معنا در گرو درک فرم است؛ از سویی دیگر بنا به جنبه روایی متن، درک صحیح فرمِ این اشعار مستلزم فهم تعامل روایی کارگزاران درون متنی است و کم توجهی به آن مانع از درک مناسب دلالت های معرفتی- زیبایی شناختی متن های اخیر است. با این وصف ارایة الگوها و شیوه های مدرن ِخوانش، از ضرورت های فهم و قرائت شعر روایی معاصر است. برای درک بهتر این ادعا یکی از «شعر-روایت های» فروغ فرخزاد با عنوان «دلم برای باغچه می سوزد» از منظر تعامل راوی و خواننده پنهان و با تکیه بر برخی از مفاهیم الگوهای خوانش ولفگانگ آیزر، امبرتو اکو و ونسان ژوو بازخوانی شده است. نتیجه نشان می دهد که راوی داستان درصدد بازنمایی اضطراب خانواده ای است که افراد آن در وضعیت آستانه ای«سنتی-مدرن» بسر می برند، همسو با بازنمایی راوی، سفیدی ها و فضاهای خالی متن به مثابه موضع خواننده پنهان، حاوی دلالت ها و تداعی هایست که ضمن نشان دادن وضعیت آستانه ای افراد خانواده، تناقض «معرفتی-هویتی» هر یک از آنها را در مقام علّت درونی و تداوم آن در محیط اجتماعی را به مثابه علّت بیرونیِ اضطراب افشاء می کند. این افشاگری که به منزله تکمیل بازنمایی راویست، در قالب سطوحی از الگوهای خوانش همچون قواعد هم مرجعیتی، سامان دهی بر اساس تضاد، آرایه های فاصله سازِ بصری- مکانمند، بینامتنیت های آشکار و غیره آمده است.
سنجش نگرش دانشجویان به دو شعر از فروغ فرخزاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود تدریس متون ادبی در مدرسه هاو دانشگاه ها، تاکنون نگرش دانش آموزان و دانشجویان ایرانی به آثار ادبی بررسی نشده است. محققان پژوهش حاضر با آگاهی از این خلأ پژوهشی و با رویکردی توصیفی تحلیلی به مطالعه نگرش دانشجویان به نمونه هایی از شعر معاصر فارسی پرداخته اند. با الهام از چارچوب نظری والا (۲۰۱۱) سه مفهوم ارزیابی (سطح کیفی)، فهم پذیری (میزان پیچیدگی) و تأثیرگذاری درنظر گرفته شد و پس از انتخاب شعر «پرنده مردنی است» از فروغ فرخزاد و شعر «محاق» از احمد شاملو پرسش نامه ای مبتنی بر سه مفهوم پیش گفته طراحی شد. ۱۲۰ دانشجو دو شعر ذکرشده را مطالعه کردند و به پرسش های پرسش نامه پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که ازنظر آزمودنی ها سطح کیفی دو شعر از سطح مطلوب بالاتر است، هردو شعر قابل فهم اند و تا اندازه ای مبین احساسات آنان هستند. تحلیل یافته های مبتنی بر متغیر جنسیت حاکی از آن است که نگرش زنان و مردان درخصوص سطح کیفی و تأثیرگذاری دو شعر تقریباً مشابه است، اما درباره عامل فهم پذیری تفاوت بارزی مشاهده شد، به طوری که آزمودنی های زن هردو شعر را پیچیده تر دانستند. آزمودنی ها «تنهایی» و «خفقان» را به ترتیب به مفاهیم محوری دو شعر فرخزاد و شاملو معرفی کردند. محققان بر این باورند که سنجش نگرش اهل زبان به آثار ادبی می تواند، درکنار کمک به برنامه ریزی آموزش ادبیات در سطوح آموزشی مختلف، عرصه جدیدی را در مطالعات میان رشته ای با محوریت زبان و ادبیات فارسی باز کند.
بررسی و تحلیل فرایندهای فرانقش اندیشگانی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» اثر فروغ فرخزاد در چارچوب نظریه ی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی نقش گرایی هلیدی محصول نگاهی اجتماعی به زبان است که به کمک فرانقش های سه گانه ی اندیشگانی، بینافردی و متنی در زبان اتفاق می افتد. با تأکید بر جنبه ی اجتماعی این چارچوب نظری پژوهش پیش رو بر آن است تا با بررسی سهم فرایندهای مختلف فرانقش اندیشگانی در شعر«کسی که مثل هیچ کس نیست» اثر فروغ فرخزاد جنبه های اجتماعیِ ذهنیتی شاعرانه را واکاود که به خلق این متن ادبی انجامیده است. با علم به اینکه فرایند ذهنی در این شعر در مقایسه با سایر فرایندهای اصلی کمترین بسامد آماری را داراست، پژوهش پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که در این شعر فرایند ذهنی چگونه بر دیگر فرایندها تأثیر می گذارد؟ با پاسخ به این پرسش اصلی شاید بتوان به این پرسش فرعی نیز پاسخ گفت که آیا یک فرایند حداقلی مانند فرایند ذهنی در این شعر به عنوان ایده ی شاعرانه، امکان بسط به یک گفتمان غالب اجتماعی را خواهد داشت؟ فرض پژوهش بر این بوده است که فرایند ذهنیِ خواب دیدن، سایر فرایندها را در راستای خود جهت داده تا کلیت متن را همچون برشی از بافت فرهنگی اجتماعی جامعه، بازتولید کرده و آینده ی آن را که همانا آمدن کسی است که مثل هیچ کس نیست، پیش گویی نماید.
با بررسی آماری فرایندهای فرانقش اندیشگانی، ضمن تأیید حداقلی بودن فرایند ذهنی(5/10 % کل فرآیندها) در میان فرایندهای اصلی شعر، می توان به این نتیجه رسید که سایر فرایندها در جهت بسط فرایند ذهنی و تأیید ایده ی این فرایند عمل کرده اند که همانا پیش گویی آمدن کسی است «که مثل هیچ کس نیست».
بررسی جلوه های آنیموس در اشعار فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، و طاهره صفّارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
آنیموس و آنیما مطابق با نظر یونگ کهن الگوها یا آرکی تایپ هایی هستند که در ناخودآگاه تمام بشریّت وجود دارند و مشترک هستند و همین که به خودآگاه فرد می رسند، نمودهای مختلفی می یابند. یگانگی با این کهن الگوها سبب تکامل مرد و زن می شود. در این مقاله، تلاش کردیم تا به بررسی جلوه های آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و طاهره صفّارزاده بپردازیم و جنبه ها و نمودهای مختلف آن را در آثار این شاعران نشان دهیم. تقدّس آنیموس در گفتار زنان، به وضوح تجلّی می یابد. آنیموس در نظر شاعران زن هم منجی شاعر و هم منجی بشریّت است. تکیه گاه و امنیّت دهنده است. زنان به دستیابی و اتّحاد با آنیموس یا نیمه پنهان وجود خود نیازمندند و در طول زندگی خود، همواره به دنبال دستیابی و یگانگی با این کهن الگو هستند. پروتوتایپ یا پیش نمونه معشوق مذکّر ایرانی، مشابه با شخصیّت های اساطیری هستند. عوامل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی در شکل گیری و رشد آنیموس و نوع نگرش به آن در زنان، مؤثّر است. هرچند تظاهر و نمودهای آنیموس به شکل واحدی نمی باشد امّا سرانجام نتایج واحدی به دست می آید.
جلوه های تمثیلی اعتراض در شعر "فروغ فرخزاد" و "غاده السمان"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ساختار سنتی جامعه ی ایرانی و عرب و ارزش ها و برخوردهای فرهنگی آن، موقعیت اجتماعی زن را رقم زده است. در این جوامع از دیرباز بسیاری عوامل فرهنگی و اقتصادی وضعیت حاشیه ای زن را تثبیت کرده و او را عملاً از زندگی اجتماعی دور نگاه داشته و به اجبار به انزوا کشانده است. در میان شاعران سنت شکن معاصر ایران و عرب، "فروغ فرخزاد" و "غاده السمان" با ایستادگی در برابر سنت های مرد سالارانه و باورهای اشتباه، زبان گویا و معترض زنان صامت مشرق زمین اند که در طول زمان، از عقده ی دردناک تبعیض، ستم ها و بی رحمی ها به تنگ آمده اند. این دو به عنوان شاعران روشنفکر و آگاه، مشکلات جامعه ی زنان را درک کرده و منادی آزادی زن از افکار سنتی جامعه ی مردسالارانه خود شده اند. در این جستار که به بررسی و مقایسه ی اعتراض در آثار فروغ و غاده با رویکرد تمثیلی پرداخته شده است، انتقادهای تند و صریح این دو شاعر عصیان گر درباره ی باورهای نادرست حاکم بر جامعه آمده است.
مقاله به زبان فرانسه: خوانش جامعه شناسانة اشعار «فروغ فرخزاد» با تکیه بر مفهوم «ایدئولوژی بُن» (Analyse de quelques poèmes de Forough Farrokhzad basée sur «l’idéologème» d’Edmond Cros)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادموند کروس در اثری با عنوان نقد جامعه شناسیک، روش تحلیلی و کاربردی خود را در زمینة نقد جامعه شناسی ارائه می دهد. او در این کتاب، پس از بیان مقدمات لازم و مفاهیم اصلی این حوزة پژوهشی، مفهوم ایدئولوژی بّن را تعریف می کند. ایدئولوژی بن کوچکترین واحد قابل درک ایدئولوژی است که عناصر اجتماعی، نشانه شناختی و نمادین را در خود دارد . او با تبیین این مفهوم، نشان می دهد که اولاً چگونه تاریخ و ایدئولوژی در متن نفوذ می کند و ثانیاً چگونه ایدئولوژی بن مشخصات تاریخی و اجتماعی متن را نشان می دهد.
ما در این مقاله ابتدا، رویکرد جامعه شناسیک ادموند کروس و مخصوصاً مفهوم ایدئولوژی بّن را معرفی کرده و به بررسی ایدئولوژی بّن «ارتباط» می پردازیم، سپس سعی می کنیم تا از این منظر، خوانشی جامعه شناسیک از آثار فروغ فرخزاد به دست آورده و ایدئولوژی بّن قرن بیستم را در اشعار او نشان دهیم.
نگاه جامعه شناختی به اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
37-57
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات، از نگرش های نوین به ادبیات است که می کوشد تفسیری علمی و عملی از آثار ادبی ارائه نماید به گونه ای که بتوان از آنها به مثابه انعکاسی از واقعیات جامعه در حل مسائل و حتی بحران های اجتماعی بهره برد؛ توجه به مسائل اجتماعی با انقلاب مشروطیت به عنوان یکی از مؤلفه های شعری مطرح شد و در شعر نو، توسط نیما و طرفدارانش به اوج رسید و در جریان «سمبولیسم اجتماعی» ادامه یافت. فروغ فرخزاد یکی از شاعران برجسته این جریان است که در دوره دوم شاعری توجه ویژه ای به شعر اجتماعی نشان داده است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناسی اشعار فرخزاد، کوشیده به شیوه تحلیلی – توصیفی دیدگاه جامعه شناختی او را نسبت به مسائل اجتماعی بررسی کند. نتایج تحقیق نشان داد: فرخزاد در شعرهای اجتماعی خود در برابر مقوله های اجتماعی عصرش واکنش نشان داده و به عنوان یک منتقد توانست نابرابری های اجتماعی،تضادها،تباهی ها، استبداد، فقر و بی عدالتی و ... را با نمادگرایی و طنزپردازی به بیانی طبیعی و تأثیرگذار بیان کند و تصویری واضح و واقعی از جامعه عصر پهلوی دوم ارائه نمود.